عشق یعنی انجام ندادن !
شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد ، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می رفتند. همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش دو مرد تاجر بودند که هر دو اهل دهکده شیوانا بودند. یکی از مردان همیشه برای عیش و خوشگذرانی از بقیه جدا می شد. اما آن دیگری همراه شیوانا و شاگردانش و بسیاری دیگر از کاروانیان از گروه جدا نمی شد. یک روز در حین پیاده روی یکی از شاگردان شیوانا از او سوالی در مورد معنای واقعی عشق پرسید. همسفر خوشگذران این سوال را شنید و خود را علاقه مند نشان داد و گفت:" عشق یعنی برخورد من با زندگی! تجربه های شیرین زندگی را برخودم حرام نمی کنم. همسرم که در دهکده از کارهای من خبر ندارد. تازه اگر هم توسط شما یا بقیه خبردار شد با خرید هدیه ای او را راضی به چشم پوشی می کنم. به هر صورت وقتی که به دهکده برگردم او چاره ای جز بخشیدن من ندارد. بنابراین من از هیچ تجربه لذت بخشی خودم را محروم نکردم و هم با خرید هدایای فراوان عشق همسرم را حفظ کردم. این می شود معنای واقعی عشق!"
شیوانا رو به شاگرد کرد و گفت:" این دوست ما از یک لحاظ حق دارد. عشق یعنی انجام کارهایی که محبوب را خوشحال می کند. اما این همه عشق نیست. بلکه چیزی مهم تر از آن هست که این رفیق دوم ما که در طول سفر به همسر خود وفادار است و حتی در غیبت او خیانت هم نمی کند، دارد به آن عمل می کند. بیائید از او بپرسیم چرا همچون همکارش پی عیاشی و عشرت نمی رود؟"
مرد دوم که سربه زیر و پابند اخلاقیات بود تبسمی کرد و گفت:" به نظر من عشق فقط این نیست که کارهایی که محبوب را خوشایند است انجام دهیم. بلکه معنای آن این است که از کارهایی که موجب ناراحتی و آزردگی خاطر محبوب می شود دوری جوئیم. من چون می دانم که انجام حرکتی زشت از سوی من ، حتی اگر همسرم هم خبردار نشود، می تواند روزی روزگاری موجب آزردگی خاطر او شود و چه بسا این روزی روزگار در آن دنیا و پس از مرگ باشد، بازهم دلم نمی آید خاطر او را مکدر سازم و به همین خاطر به عنوان نگهبان امانت او به شدت اصول اخلاقی را در مورد خودم اجرا می کنم و نسبت به آن سخت گیر هستم. "
شیوانا سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت:" دقیقا این معنای عشق است. مهم نیست که برای ربودن دل محبوب چقدر از خودت مایه می گذاری و چقدر زحمت می کشی و چه کارهای متنوعی را انجام می دهی تا خود را برای او دلپذیر سازی و سمت نگاهش را به سوی خود بگردانی. بلکه عشق یعنی مواظب رفتار و حرکات خود باشی و عملی مرتکب نشوی که محبوب ناراحت شود. این معنای واقعی دوست داشتن است."
پسرک از پدر بزرگش پرسید : - پدر بزرگ درباره چه می نویسی؟ پدربزرگ پاسخ داد : درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، تو هم مثل این مداد بشوی ! پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید : - اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام ! پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی : صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد. صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی. صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، مهم است. صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است. و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی، هشیار باشی و بدانی چه می کنی.
اولین برند برگزیده سال ۲۰۰۸ است كه در سال ۱۸۸۶ در ایالات متحده آمریكا تأسیس شد. این شركت عرضه كننده نوشیدنى هاى بدون الكل، شیر، قهوه، چاى و نوشیدنى هاى انرژى زا و آب بیش از ۲۸۰۰ نوع محصول و روزانه تعداد ۵/۱ میلیارد فروش دارد. این شركت مالك ۴ شركت تولید كننده نوشیدنى هاى بدون الكل از جمله كوكاكولا، Fanta, Sprite, Diet coke مى باشد.
این شركت با هدف ارتقاى دسترسى به اطلاعات، ضبط و ثبت و تسهیل برقرارى ارتباط میان جوامع بشری بیش از ۱۰۰ سال است كه مشغول به كار شده و به تولید محصولات نرم افزارى و سخت افزارى پرداخته است.
GE
جنرال الكتریك سومین شركت بزرگ و نیز سومین برند برتر سال ۲۰۰۸ در سال ۱۸۹۰ در نیویورك تأسیس شد. این شركت با نیروى كارى برابر با ۲۶۶ هزار نفر داراى ۴ شعبه اصلى در سراسر جهان است كه حدود ۴۹میلیارد دلار ارزش دارد و به تولید انواع تجهیزات پزشكى، صنعتى، نورى، برقى، موتورهاى جت، لوكوموتیو ها و غیره مى پردازد.
شركت كامپیوترى چند منظوره اى است كه انواع تولیدات نرم افزارى را تولید، ضمانت و حمایت مى كند. این شركت در سال ۱۹۷۵ در نیومكزیكو تأسیس شد. درآمد خالص مایكروسافت ۶۸۱/۱۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ برآورد شده است.
شركت فنلاندى نوكیا در سال ۱۸۶۵ در فنلاند تأسیس شد و از آن پس به تولید گوشى هاى همراه، اسمارت فون ها، كامپیوترها و شبكه و خدمات نرم افزارى آنلاین مشغول مى باشد.
بزرگترین سازنده خودرو با بیشترین میزان فروش است كه حدود ۳۱۶ هزار كارمند در سراسر جهان دارد. این شركت در سال ۱۹۳۷ در ژاپن تأسیس شده و ماشین هاى زیبایى تولید مى كند. درآمد خالص این شركت طبق آمار سال ،۲۰۰۸ ۱۵/۱۷ میلیارد دلار مى باشد.
این شركت در سال ۱۹۶۸ در آمریكا تأسیس شده و در تولید پردازنده هاى خرد، حافظه هاى فلش، چیپ ست هاى مادربرد كامپیوتر، كارت هاى میان بر شبكه و غیره تبحر دارد. درآمد خالص این شركت با ۸۶۳۰۰ كارمند حدود ۷ میلیارد دلار گزارش شده است.
بزرگترین رستوران زنجیره اى جهان است كه در سال ۱۹۴۰ در كالیفرنیا تأسیس شد. این رستوران ۳۱ هزارر شعبه در كل جهان دارد. درآمد خالص آن با ۳۹۰ هزار كارمند، حدود ۳۵۹/۲ میلیارد دلار گزارش شده است.
Walt Disney
این شركت سازنده برنامه هاى انیمیشن در سال ۱۹۲۳ توسط برادران Walt و Roy در كالیفرنیا تأسیس شد. نیروى كار آن ۱۳۷ هزار نفر و درآمد خالصش حدود ۳۸۳۲ میلیارد دلار مى باشد.
یك شركت آمریكایى است كه درآمد آن از تبلیغات مرتبط به جستجوهاى اینترنتى، ایمیل، نقشه یابى آنلاین و خدمات ویدویویى بدست مى آید. این شركت درسال ۱۹۹۸ در كالیفرنیا تأسیس شد كه با ۲۰۱۲۳ نفر كارمند در كل جهان درآمدى برابر با ۲۰۳/۴ میلیارد دلار دارد.
در آخرین روز ترم پایانی دانشگاه، استاد به زحمت جعبه سنگینی را داخل کلاس درس آورد. وقتی که کلاس رسمیت پیدا کرد، استاد یک لیوان بزرگ شیشه ای از جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت. سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آنها را داخل لیوان انداخت. آنگاه از دانشجویان که با تعجب به او نگاه می کردند، پرسید: آیا لیوان پر شده است؟ همه گفتند: بله، پر شده. استاد مقداری سنگ ریزه را از جعبه برداشت و آن ها را روی قلوه سنگ های داخل لیوان ریخت. بعد لیوان را کمی تکان داد تا ریگ ها به درون فضاهای خالی بین قلوه سنگ ها بلغزند. سپس از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است؟ همگی پاسخ دادند: بله، پر شده! استاد دوباره دست به جعبه برد و چند مشت شن را برداشت و داخل لیوان ریخت. ذرات شن به راحتی فضاهای کوچک بین قلوه سنگها و ریگ ها را پر کردند. استاد یک بار دیگر از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است؟ دانشجویان همصدا جواب دادند: بله، پر شده! استاد از داخل جعبه یک بطری آب را برداشت و آن را درون لیوان خالی کرد. آب تمام فضاهای کوچک بین ذرات شن را هم پر کرد. این بار قبل از اینکه استاد سوالی بکند دانشجویان با خنده فریاد زدند: بله، پر شده! بعد از آن که خنده ها تمام شد، استاد گفت: این لیوان مانند شیشه عمر شماست و آن قلوه سنگها هم چیزهای مهم زندگی شما مثل سلامتی، خانواده، فرزندان و دوستانتان هستند. چیزهایی که اگر هر چیز دیگری را از دست دادید و فقط این ها برایتان باقی ماندند، هنوز هم زندگی شما پر است. استاد نگاهی به دانشجویان انداخت و ادامه داد: ریگ ها هم چیزهای دیگری هستند که در زندگی مهمند، مثل شغل، ثروت، خانه. و ذرات شن هم چیزهای کوچک و بی اهمیت زندگی هستند. اگر شما ابتدا ذرات شن را داخل لیوان بریزید، دیگر جایی برای سنگ ها و ریگ ها باقی نمی ماند. این وضعیت در مورد زندگی شما هم صدق می کند. در زندگی حواستان را به چیزهایی معطوف کنید که واقعاً اهمیت دارند، همسرتان را برای شام به رستوران ببـرید، با فرزندانتـان بازی کنید و به دوستان خود سر بزنید. برای نظافت خانه یا تعمیـر خرابی های کوچک همیشه وقت هست. ابتدا به قلوه سنگهای زندگیتان برسید، بقیه چیزها حکم ذرات شن را دارند.
قطره؛ دلش دریا می خواست خیلی وقت بود كه به خدا خواسته اش رو گفته بود هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست! قطره عبور كرد و گذشت قطره پشت سر گذاشت قطره ایستاد و منجمد شد قطره روان شد و راه افتاد قطره از دست داد و به آسمان رفت و قطره؛ هر بار چیری از رنج و عشق و صبوری آموخت تا روزی كه خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن! خدا قطره را به دریا رساند قطره طعم دریا را چشید طعم دریا شدن را اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟ خدا گفت : هست! قطره گفت : پس من آن را می خواهم بزرگ ترین را، و بی نهایت را ! پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است! و آدم عاشق بود، دنبال كلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد اما هیچ كلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت آدم همه ی عشقش را درون یك قطره ریخت قطره از قلب عاشق عبور كرد! و وقتی كه قطره از چشم عاشق چكید. خدا گفت : حالا تو بی نهایتی، زیرا كه عكس من در اشــك عــاشق است!
تقدیم به عاشقــان سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع)