شعر و قطعات ادبی
مثنوی شماره 1 |
الا ای آهوی وحشی کجایی | | مرا با توست چندین آشنایی | دو تنها و دو سرگردان دو بیکس | | دد و دامت کمین از پیش و از پس | بیا تا حال یکدیگر بدانیم | | مراد هم بجوییم ار توانیم | که میبینم که این دشت مشوش | | چراگاهی ندارد خرم و خوش | که خواهد شد بگویید ای رفیقان | | رفیق بیکسان یار غریبان | مگر خضر مبارک پی درآید | | ز یمن همتش کاری گشاید | مگر وقت وفا پروردن آمد | | که فالم لا تذرنی فردا آمد | چنینم هست یاد از پیر دانا | | فراموشم نشد، هرگز همانا | که روزی رهروی در سرزمینی | | به لطفش گفت رندی رهنشینی | که ای سالک چه در انبانه داری | | بیا دامی بنه گر دانه داری | جوابش داد گفتا دام دارم | | ولی سیمرغ میباید شکارم | بگفتا چون به دست آری نشانش | | که از ما بینشان است آشیانش | چو آن سرو روان شد کاروانی | | چو شاخ سرو میکن دیدهبانی | مده جام می و پای گل از دست | | ولی غافل مباش از دهر سرمست | لب سر چشمهای و طرف جویی | | نم اشکی و با خود گفت و گویی | نیاز من چه وزن آرد بدین ساز | | که خورشید غنی شد کیسه پرداز | به یاد رفتگان و دوستداران | | موافق گرد با ابر بهاران | چنان بیرحم زد تیغ جدایی | | که گویی خود نبودهست آشنایی | چو نالان آمدت آب روان پیش | | مدد بخشش از آب دیدهی خویش | نکرد آن همدم دیرین مدارا | | مسلمانان مسلمانان خدا را | مگر خضر مبارکپی تواند | | که این تنها بدان تنها رساند | تو گوهر بین و از خر مهره بگذر | | ز طرزی کن نگردد شهره بگذر | چو من ماهی کلک آرم به تحریر | | تو از نون والقلم میپرس تفسیر | روان را با خرد درهم سرشتم | | وز آن تخمی که حاصل بود کشتم | فرحبخشی در این ترکیب پیداست | | که نغز شعر و مغز جان اجزاست | بیا وز نکهت این طیب امید | | مشام جان معطر ساز جاوید | که این نافه ز چین جیب حور است | | نه آن آهو که از مردم نفور است | رفیقان قدر یکدیگر بدانید | | چو معلوم است شرح از بر مخوانید | مقالات نصیحت گو همین است | | که سنگانداز هجران در کمین است | |
يکشنبه 11/2/1390 - 18:11
سينمای ایران و جهان
21سال از مرگ سرجیو لئونه میگذرد
به یاد خالق وسترن اسپاگتی
جام جم آنلاین: امروز، از مرگ سرجیو لئونه، خالق وسترنهای معروف به اسپاگتی 21 سال میگذرد. این كارگردان ایتالیایی در تاریخ 30 آوریل (10 اردیبهشت) 1989 پس از 60 سال زندگی و كارگردانی آثاری ماندگار درگذشت.
او برای فیلمهایش كه به وسترن اسپاگتی نامیده شدند از شهرت خاصی برخوردار است و هنوز خیلی از سینمادوستان از تاثیر عمیق او بر هنر هفتم یاد میكنند. او نكتههای كلیدی در فیلمهایش داشت كه گرفتن كلوزآپ (نمای درشت) و لانگشات (نمای باز) طولانی از مهمترین آنهاست. سهگانه دلار او شامل یك مشت دلار، به خاطر چند دلار بیشتر و خوب، بد، زشت میشود و بعد از آن فیلمهای دیگری مثل «روزی روزگاری در غرب» و «روزی روزگاری در آمریكا» را ساخت كه از مهمترین آثارش به شمار میآیند.
او چند بازیگر محبوب داشت كه در صدر آنان كلینت ایستوود قرار دارد كه در سهگانهاش در نیمه دهه 60 میلادی بازی كرد. ماریو برگا، آلدو سامبرل و بنیتو استفانلی هم در این فیلمها با او بودند كه این دو تای آخری كارشان را با لئونه در فیلمهای بعدیاش یعنی روزی روزگاری در سال 1968 و یك مشت دینامیت (یا سرت را بدزد احمق) در سال 1971 بهعنوان آخرین فیلم وسترن او هم ادامه دادند.
لئونه كارش را با ساخت فیلم آخرین روزهای پمپی در سال 1959 شروع كرد و آخرین فیلمش روزی روزگاری در آمریكا بود كه در سال 1984 ساخته شد. او در مجموع 10 فیلم ساخته و نوشتن 15 فیلمنامه را هم در كارنامهاش دارد.
سرجیو لئونه در سال 1984 نامزد جایزه بفتا و گلدنگلوب برای روزی روزگاری در آمریكا شد. او در حال تحقیق و
پیش تولید فیلمی درباره نبرد لنینگراد در جنگ جهانی دوم بود كه بر اثر سكته قلبی درگذشت. او كه زاده عصر فاشیسم و جنگ جهانی دوم در ایتالیا بود، در دهه 50 میلادی كارش را با دستیار كارگردانی و فیلمنامهنویسی در سینما شروع كرد و خیلیها معتقدند ساخت سهگانه لئونه روح تازهای در ژانر وسترن دمید.
كلینت ایستوود حاضر شد با 15 هزار دلار كه نصف چیزی بود كه در تلویزیون به او میدادند، در فیلم به خاطر یك مشت دلار بازی كند. در فیلم به خاطر چند دلار بیشتر، آدمكشهای جایزهبگیر موضوع اصلی فیلم را شكل میدادند و لئونه از لی وان كلیف دعوت كرد تا به گروه او بپیوندد. این بازیگر در آن زمان بدترین دوره زندگیاش را میگذراند و چند سالی بود كه برای خرد شدن استخوانها و ترك الكل در بیمارستان بستری بود.
سرجیو لئونه درباره این فیلم گفته است: سینما برای من صنعت رویاسازی نیست، صنعت اسطورهسازی است. ترجیح میدهم پلیدترین اسطوره را قهرمان فیلمم بكنم: آدمكشهای جایزه بگیر را... .
در خوب، بد، زشت او 3 قهرمان دارد: خوب، بد و زشت. هر چند شخصیت خوب فیلم نیز دست كمی از 2 شخصیت دیگر ندارد.
این سه فیلم مكمل هم هستند. در فیلم اول، 2 گروه دشمن یكدیگرند و مردی بین آنها قرار دارد. در فیلم دوم 2 مرد رقیب هستند و گروهی میان آنها قرار دارد. در فیلم سوم 2 كشور با هم جنگ دارند و 3 مرد در میان آنها هستند.
موفقیت او در سهگانهاش باعث شد تا آمریكاییها از او دعوت كنند تا در آمریكا به فیلمسازی بپردازد و همینجا بود كه او روزی روزگاری در غرب را در سال 1967 كارگردانی كرد. او این فیلم را در یوتا با بازیگری چارلز برانسون، هنری فوندا و جیسون راباردز ساخت و در آن باز هم از خشونت در غرب كهنسال گفت. فیلمنامه این فیلم بر مبنای قصهای از برناردو برتولوچی نوشته شد.
سرجیو لئونه پس از دهه 70 با روزی روزگاری در آمریكا نام خود را در كنار بزرگانی مثل اسكورسیزی و فرانسیس فورد كاپولا در آمریكا مطرح كرد. این فیلم درباره 4 گانگستر در سالهای 1920 است كه میتواند تماشاچی را به تفكر درباره امیال و غریزههای انسان وا دارد.
ایستوود كه بازیگر محبوب این كارگردان بود، درسال 1992، فیلم نابخشوده را ساخت و آن را به لئونه كه 3 سال پیش از آن درگذشته بود، اهدا كرد.
آرزو پناهی
شنبه 10/2/1390 - 12:16
مصاحبه و گفتگو
قرصهای ضد بارداری مفید یا مضر؟
جام جم آنلاین: یكی از شایعترین روشهای جلوگیری از بارداری استفاده از قرصهای OCP است. استفاده از این قرصها روشی مؤثر و بیخطر شناخته شده است كه قدرت باروری را نیز كاهش نخواهد داد. البته مصرف این داروها برای درمان برخی بیماریها نیز توصیه میشود. با این حال خانمها معمولاً ترجیح میدهند این قرصها را مصرف نكنند.
اما آیا واقعاً مصرف این قرصها خطرناك است؟
دكتر نیلا طبسی، جراح و متخصص زنان و زایمان در گفتوگو با «جامجم» درباره این روش میگوید: «قرصهای OCP یا همان قرصهای ضدبارداری برای جلوگیری از باروری خانمها ساخته شده و سیكل قاعدگی را متوقف میكند. از سالهای قبل تا امروز سعی شده میزان دوز دارو كمتر شود، دارو موثرتر عمل كند و همچنین عوارض كمتری نیز برجای بگذارد.»
خانمها اغلب از مصرف این قرصها شكایت دارند و آن را دلیلی برای بروز مشكلات گوارشی، چاقی و اعصاب میدانند. در گذشته افراد تصور میكردند كه مصرف این قرصها باعث ناباروری نیز خواهد شد. دكتر طبسی در اینباره توضیح میدهد: «در گذشته این داروها مورد كم لطفی مردم واقع میشد، در حالی كه مصرف آنها چنین شرایطی را ایجاد نخواهد كرد. در دوره كنونی پیشرفتهای پزشكی و دقت بیشتر در مورد نحوه مصرف آنها، عوارض این قرصها را به حداقل رسانده است.»
به گفته وی هر خانمی نسبت به این قرصها، مانند هر داروی دیگری واكنشی متفاوت خواهد داشت و به همین دلیل بروز برخی عوارض غیر قابل اجتناب است. البته عوارض جانبی این قرصها متفاوت هستند ولی معمولا چندان دردسرساز نخواهند بود.
این پزشك متخصص خاطرنشان میكند: «اگر تاریخ مصرف قرصها نگذشته باشد و به شیوه صحیح نیز مصرف شوند، معمولا با مصرف قرصها باروری امكانپذیر نیست. علاوه بر این بهتر است توجه داشته باشید هر زمانی كه مصرف این قرصها قطع شود، بلافاصله قدرت باروری فرد برمیگردد.»
به گفته دكتر طبسی افراد باید این قرصها را به شیوه صحیح مصرف كنند و سلیقه و خواست خود را در مصرف آنها دخالت ندهند.
دكتر طبسی با بیان اینكه برخی خانمها هنگامی كه قصد دارند به سفرهای زیارتی بروند یا در روزهای ماه مبارك رمضان از این قرصها استفاده میكنند، میگوید: «این خانمها پس از سفر و به مدت چند ماه باید منتظر تغییراتی در عادت ماهانه خود باشند. بنابراین بهتر است حتماً با نظر پزشك این كار انجام شود تا بررسیها و معاینات لازم انجام شود.»
قرصهای ضدبارداری و رشد موهای زائد
بسیاری از خانمها مصرف این قرصها را دلیلی برای افزایش رشد موهای زائد میدانند. گروهی نیز برخلاف دسته اول، این قرصها را تنها به دلیل كاهش رشد موهای زائد استفاده میكنند.طبسی دراینباره توضیح میدهد: «معمولاً خانمها به محض مشاهده موهایی كلفت و غیر طبیعی برای پیشگیری از رشد آنها، با مراجعه به پزشك اقدام به درمان میكنند. پزشكان نیز ممكن است پس از بررسیهای دقیق و معاینات لازم، برای پیشگیری از افزایش رشد این موها استفاده از نوع خاصی از این قرصها را پیشنهاد كنند.»
وی میافزاید: «هرچند این قرصها مانع افزایش تعداد موهای زائد میشود، ولی در مورد حذف موهایی كه وجود دارند موثر نخواهد بود. فردی كه این شیوه درمان را شروع میكند باید دقت داشته باشد كه روند این نوع درمان به نسبت طولانی است. بنابراین چنانچه فردی بدون دلیل اقدام به این كار كند، باید انتظار عوارضی را نیز داشته باشد.»
موارد منع مصرف دارو
این دارو هم مانند دیگر داروها تداخلات و عوارضی در پی خواهد داشت. بنابراین افراد نباید بدون نظر پزشك این دارو را مصرف كنند. دكتر طبسی در اینباره تاكید میكند: «افرادی كه با بیماریهای كبدی یا مشكلات دفع كلیوی روبهرو هستند و كسانی كه صرع دارند و داروهای مربوط به آن را مصرف میكنند، باید در این زمینه دقت و با پزشك خود مشورت كنند.»
وی میگوید: «كسانی كه سابقه بیماریهای قلبی یا سردردهای میگرنی شدید دارند نیز باید تا جایی كه ممكن است از این قرصها كمتر استفاده كنند.»
درمان كیستهای تخمدان
این قرصها برای درمان برخی بیماریها و مشكلات نیز استفاده میشود. دكتر طبسی با اشاره به این كه استفاده از این قرصها درمانی موثر و مناسب برای كیستهای تخمدان به شمار میرود، میگوید:«برای درمان و بهبود كیستهای تخمدانی كه از بین نمیرود از این قرصها استفاده میشود. در چنین شرایطی مصرف این داروها مفید است و هیچگونه عوارض جدی در پی نخواهد داشت.»
قرصهای ضدبارداری؛ سرطان و پوكی استخوان
برخی نیز چنین تصور میكنند كه مصرف این قرصها سبب پوكی استخوان میشود. دكتر نیلا طبسی با رد این باور توضیح میدهد: «مصرف این داروها باعث ابتلا به پوكی استخوان نمیشود و چنین تصوری از نظر علمی صحیح نیست. در واقع پزشكان برای كسانی كه دچار پوكی استخوان هستند، درمانهای هورمونی را نیز همراه با درمانهای استخوانی شروع میكنند تا شرایط بهتر شود.»
شاید خیلی از خانمها از بروز سرطان در نتیجه مصرف این قرصها هراس داشته باشند و به همین دلیل آن را كنار بگذارند. این متخصص زنان و زایمان در اینباره یادآور میشود: «این قرصها از بروز سرطانهای تخمدان و رحم جلوگیری میكند. البته معمولاً پزشكان سعی میكنند چنانچه مشكل خاصی وجود نداشته باشد برای پیشگیری از بروز سرطان سینه، پس از سنین یائسگی درمانهای هورمونی را انجام ندهند.»
وی تاكید میكند كه این قرصها روشی موثر است كه عوارض چندانی نیز برجای نمیگذارد، اما برخی مردم به دلیل دشواری و ترس از استفاده روزانه دارو، این قرص را كنار میگذارند.
شنبه 10/2/1390 - 11:4
سخنان ماندگار
دروغ را برخواهم چید
ددمنش را به دانایی خواهم رساند
آزادگان را آفرین خواهم گفت
و برای مردگان آمرزش بسیار خواهم کرد
تا هست
سرزمین اهورایی من آسمانی باد .
(کوروش کبیر. منشور کتیبه ی شوشیانا موزه متروپلیتن نیوویرک)
این منم کوروش
پادشاه جهان
پادشاه پهناورترین سرزمین های آدمی
پسر ماندان و کمبوجیه
این منم پیشوای خرد و خوشی پاکی و پارسایی
من پیام آور بزرگ اهورایم
که جز آزادی آواز دیگری نیاموخته ام
بگذارید هرکسی به آیین خویش باشد
زنان را گرامی بدارید
فرودستان را گرامی دارید
بگذارید هرکس به زبان خود سخن گوید
زیرا که آدمی تنها در جایگاه خود رستگار میشود
************* (منشور شوشیانا کتیبه قسمت سوم)
پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید
و به یاد آورید
که شریران هم
روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.
پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد
آینده آدمیان را آشفته کرده است
پس او که به پندار دیوان درآید
تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد
پس مراقب میراث من باشید
بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد
من پیشگوی پارسیانم
مراقب میراث من باشید
چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد
خوابهای شما را آشفته خواهند کرد
خنیاگران را خواهند کشت
ای ملت من
نگاهبان میراث من باشد
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
( کوروش کبیر. منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول)
چهارشنبه 7/2/1390 - 17:12
داستان و حکایت
ایمیل یک پسر مستمند برای خدا:
با سلام....
خدا جان! حرفهایم را توی نیم ساعت باید برایت بنویسم.خودت میدونی که برای پیدا کردن هر کدام از حرفها روی این صفحه کلید چقدر عرق میریزم.
خدا جان! از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که تو یک ایمیل داری که هر روز چکش میکنی٬هم خوشحال شدم و هم ناراحت.
خوشحال به خاطر اینکه میتونم درد دلم رو بنویسم و ناراحت از این که ما که توی خونه کامپیوتر نداریم . یک اتاقی مال آقا جان و ننه مان است و یک اتاق هم مال من و حسن و هادی و حسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ و دو تا پشتی نو داریم که اکبر آقا بزاز٬خواستگار خواهرم زهرا برایمان آورده و یک کمد که همه چیزمون همان توست.
آشپز خانه مون هم توی حیاط هست که تازه آقا جان با آجر ساختش.من هم مجبورم برای این که به تو ایمیل بزنم دو هفته برم پیش رضا ترمزی کار کنم تا بتونم پول یک ساعت کافی نت را در بیارم.
خدا جان جون هر کی دوست داری زود به زود ایمیل هات رو چک کن و جواب مرا بده. من چیز زیادی نمی خوام.
خدا جان آقا جانم سه هفته است هر دو تا کلیه هاش از کار افتاده و افتاده توی خونه. خیلی چیزی بدی است.
خدا جان !من عکس کلیه رو توی کتاب زیستم دیدم٬ اندازه لوبیاست. شکم آقا جان هم مثل نان بربری صاف است !برای تو که کاری نداره. اگه می شود یک دانه کلیه برایمان بفرست. من آقا جانم را خیلی دوست دارم.
الان بغض توی گلوی من است. ولی حواسم هست که این آدم های توی کافی نت که همه شیکن٬ نوشته های مرا دزدکی نخوونند. چون می دونم حسابی به من می خندندو مسخره ام می کنند.
خدا جان اگر می شود یک کاری بکن این اکبر آقا بمیرد. آبجی زهرایم از اکبر آقا بدش می آد٬اما ننه می گوید که اکبر آقا شوهر زهرامان بشه٬ وضعمون بهتر می شه. خدا جان اکبر آقا چهل سال داره و تا حالا دو تا زنش مردند، آبجی زهرام فقط سیزده سال سن داره.
خدا جان الان نیم ساعت و هفت دقیقه است که دارم یکی یکی این حرفهای روی صفحه کلیدرو پیدا می کنم.
خدا جان اگر پول داشتم هر روز برای تو ایمیل می زدم.خوش به حال آدم های پولدار که هر روز بهت ایمیل می زنند. تازه همایون پسر همسایمون می گفت با تو چت هم کرده، خوش به حالش.
راستی خدا جون، چه خوب شد به ما تلویزیون ندادی. یه بار که از جلوی مغازه رد می شدم دیدم که آدم های توی تلویزیون چه غذاهای خوشگلی می خورند ،حتماً خوشمره هم هست نه؟
تا سه روز نان و ماست اصلاً به دهنم مزه نمی کرد .بعضی وقتها٬ ننه که از رختشویی بر میگرده با خودش پلو می آره.خیلی خوشمزه است. خدا جان، ننه میگه این برکت خداست دستت درد نکنه.
راستی خدا جان تو هم حتماً خیلی پولداری که خونه ات رو توی آسمون ساختی. تازه من عکس خو نه ییلاقی تو رو دیدم.همون که روی زمین هست و یه پارچه سیاه روش کشیدی. خیلی بزرگ هست ها.تازه اون همه مهمون هم داری حق داری که روی زمین نیایی٬ چون پذیرایی از اون همه آدم خیلی سخته.
ما اصلاً خونه مون مهمون نمی آد چون ما اصلاً کسی رو نداریم. ولی آقا جانم میگه که اگر کسی بیاد ساعتش را می فروشه و میوه و شیرینی می خره.
ما مهمونی هم نمیریم چون ننه می گوید بد است که یه گله آدم برود مهمانی.
خدا جان وقتم داره تموم می شه اگه بیشتر پول داشتم می موندم و باز برات می نوشتم. ولی قول میدم دو هفته دیگه که مزدم رو گرفتم باز بیام و برات ایمیل بنویسم. خدا جان به خاطر اینکه درسهام خوبه از تو تشکر می کنم.
تازه به خاطر اینکه همه توی خونه همدیگر رو دوست داریم هم دستت رو می بوسم.
من می دونم که بعضی از آدم های پولدار خودکشی می کنن٬ ولی من هیچ وقت خودم رو نمی کشم.
تازه خدا جان من آدم هایی رو می شناسم که حتی اسم کامپیوتر رو نشیدند بیچاره ها ٬ شاید از اونها هم دفعه بعد برات نوشتم.
خدا جان نامه منو به کسی نشون نده و فقط خودت بخون.
صبر کن......
آخ جون پنجاه تومن دیگه هم دارم. خدا جان٬ جوابم رو بده. فقط تو رو به خدا به خارجی برام ننویس. چون زبانم خوب نیست هنوز.
آخ راستی خدا جان یادم رفت حسن مون داره دنبال کار می گرده. یک کار بی زحمت براش جور کن. هادی هم آبله مر غان گرفته. اگه برات زحمتی نیست زودتر خوبش کن.حسین هم و قتی ننه میره رختشویی همش گریه می کنه.
آبجی فاطمه مون هم چشماش ضعیف شده ولی روش نمیشه به آقا جان بگه٬ چون میگه پول عینک خیلی زیاده.اگه میشه چشمای آبجیم رو هم خوب کن.
خب....وقت تمومه دیگه پدرم در اومد خدا جان مهربان. اگه زیاد چیزی خواستم معذرت می خوام ٬هنوز خیلی چیزا هست ولی روم نشد. دست مهربونت رو از دور می بوسم .راستی خدا جان ننه بزرگ آرزو داره که بره مشهد پابوس امام رضا .یک کاری براش بکن بی زحمت. باز هم دست وپات رو می بوسم.
منتظر جواب و کلیه هستم.
دستت درد نکنه
........................................
خواست دکمه ارسال رو بزنه دستش عرق کرده بود و چشمش سیاهی رفت یهو کامپیوتر خاموش شد.
خشکش زد.
صدایی ازپشت سرش گفت :اون سیستم ویروس داره نگران نباش الان دوباره میاد بالا.
اسکناس های مچاله توی عرق کف دستش خیس شد. دیگه وقتی برای دوباره نوشتن نبود. یک قطره اشک از گوشه چشمش غلتید روی گونه اش.
بلند شد پول رو داد و از کافی نت زد بیرون ٬توی راه خودش رو دلداری می داد:
دو هفته دیگه باز میام...میام.
چهارشنبه 7/2/1390 - 13:6
پوست و مو
درمان سوختگی
دانستن این موضوع كه سوختگی پوست فقط محدود به روزهای اول نیست و درمان آن بخصوص در نواحی سر، صورت و دستها به لحاظ زیبایی نیازمند پیگیری طولانیمدت است، نكته بسیار مهمی است كه معمولا كمتر مورد توجه قرار میگیرند.
از این جهت بسیاری از مصدومان سوختگی سالها بعد از حادثه و با تاخیر در تقلای علاج جوشگاه سوختگی هستند كه علاوه بر تحمل هزینه بالا، پاسخ اندكی از این تلاش به دست میآورند.
5 نكته در سوختگی پوست مهم است. شدت سوختگی (درجه یك، دو و سه)، محل سوختگی (سر، صورت، دست، پا و...)، وسعت سوختگی، سن فرد مصدوم و نهایتا قدرت ترمیمپذیری پوست مصدوم. شناختن كامل این 5 عامل در كنار خدمات پزشكی ارائهشده میتواند آثار و جوشگاه سوختگی را به طور قابل ملاحظهای كاهش دهد.
به عنوان مثال سوختگی در كودكی با سوختگی درجه 3 در محل صورت، گردن و... آثار شدیدتری را در مقایسه با سوختگی درجه یك در نواحی ران، كمر و ساعد در یك فرد میانسال بهجا خواهد گذاشت.
با نگاه سادهتر، مراحل درمان سوختگی را میتوان به 2 فاز حاد و مزمن تعریف كرد. با این شرح كه در مرحله حاد تلاش بر آن است كه پوست سوخته یا ورآمده هرچه زودتر ترمیم شده و پوست جدید جایگزین آن شود كه با توجه به عوامل ذكر شده (5 عامل) از یك تا 2 ماه فرآیند ترمیم اولیه در این مرحله حاد است، اما آنچه همواره بخصوص در كودكان كمتر مورد توجه است همان مرحله مزمن یا تشكیل جوشگاه و گوشت اضافه یا بدشكلی در پوست است كه سیر كند و آهسته آن عاملی بر مخفی ماندن از نظر والدین و حتی خود بیمار است.
در اینجا 2 نكته باید مجدانه مورد توجه باشد:
اول؛ پوست ترمیم یافتهای كه رنگ آن همچنان قرمز مانده و بتدریج تمایل به افزایش ضخامت و برآمدگی دارد، به معنای زنگ خطری است كه جوشگاه یا گوشت اضافه در حال شكلگیری است.
دوم؛ سوختگی در جاهایی كه پوست آن تحت كشش است (سینه، بازو، گردن، دست و پا) حتی بدون رنگ قرمز هم میتواند موجب تشكیل جوشگاه شود. اما آنچه میتواند شدت جوشگاه را در مرحله حاد كاهش دهد، درمان سریع عفونتهای موضعی، شستشوی مستمر و درصورت نیاز خارج كردن بافت مرده و ایجاد زخم تمیز (دبریدمان)، مصرف ویتامین ث و...، پرهیز از تماس با محیط آلوده و نور آفتاب، درمان و كنترل بیماریهای زمینهای مانند دیابت و پرهیز از مصرف سیگار است.
البته همه این مراقبتها باید با نظر متخصص ترمیم سوختگی یا متخصص پوست باشد، اما مرحله مزمن سوختگی كه زخم یا عفونتی معمولا در آن آشكار نیست، نیازمند دقت و حوصله بیشتری است كه با توجه به محل، نوع و شدت قرمزی یا نحوه تشكیل جوشگاه، میتوان درمانهای مختلفی مانند پمادها و برچسبهای موضعی لایهبردار و ضد قرمزی، لیزر (پیدیال) یا (فراكشنال)، تزریق استروئید و سرمادرمانی (كرایو تراپی)، كرمهای رتینوئیدی (استحكامدهنده پوست)، میكرو درم ابریشن (لایهبرداری ملایم) یا درم ابریشن (لایهبرداری عمیق) و درمانهای دیگر را به كار برد.
همه انواع درمانهای ذكر شده الزاما برای بیماران سوختگی نیست، بلكه پزشك متخصص پوست میتواند تعدادی از درمانها را در مراحل و زمانهای مختلف به بیمار پیشنهاد و اجرا كند.
در صورت عدم كارایی درمانهای ذكر شده كه معمولا ناشی از شدت و عمق سوختگی است، درمان جراحی پلاستیك یا پیوند پوست، آخرین اقدام درمانی است.
جام جم آنلاین
دكتر بهروز هاشمی
متخصص طب اورژانس
پنج شنبه 1/2/1390 - 10:23
شعر و قطعات ادبی
- چرا گرفته دلت ، مثل آنكه تنهایی.
- چقدر هم تنها !
- خیال میكنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی.
- دچار یعنی
- عاشق.
-و فكر كن كه چه تنهاست
اگركه ماهی كوچك ، دچار آبی دریای بیكران باشد.
- چه فكر نازك غمناكی!
- و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
- و غم اشاره محوی رد وحدت اشیاست.
- خوشا بحال گیاهان كه عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.
- نه وصل ممكن نیست ، همیشه فاصله ای هست.
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز وترد نیلوفر،
همیشه فاصله ای هست.
دچار باید بود
وگرنه زمزمه حیرت میاندو حرف حرام خواهد شد.
و عشق سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست.
و عشق صدای فاصله هاست .
صدای فاصله هایست كه
- غرق ابهامند.
- نه ،
صدای فاصله هایی كه مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یك هیچ میشوند كدر.
همیشه عاشق تنهاست.
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست.
و او و ثانیه ها میروند آن طرف روز.
و او و ثانیه ها روی نور میخوابند.
و او و ثانیه ها بهترین كتاب جهان را
به آب میبخشند.
و خوب میدانند
كه هیچ ماهی هرگز
هزارو یك گره رودخانه را نگشود.
و نیمه شبها با زورق قدیمی اشراق
در آبهای هدایت روانه میگردند
و تا تجلی اعجاب پیش میروند.
- هوای حرف تو آدم راعبور میدهد از كوچه باغهای حكایات
و در عروق چین لحن
چه خون تازه محزونی !
يکشنبه 28/1/1390 - 15:20
موفقیت و مدیریت
قواعدی از زندگی
آنچه می خوانید، نوشته ای دلپذیر است، امّا كوتاه. از آن بهره مند گرد! گفتاری است كه دالای لاما بر آن بود برای سال 2006 بیان دارد. تنها چیزی كه از تو ستانده می شود لحظاتی است برای خواندن؛ و اندیشیدن به آن چه خوانده ای. پیام را برای خود نگاه ندار. سرود باید دستان تو را در 4 شبانه روز ترك گوید. و تو خوش آیندی بس شگفتی آفرین در خواهی یافت. این شگفتی ازآن همگان خواهد بود. چه آنان كه از موهوم پرستان نیستند و چه آنان كه بر باورهای دینی استوارند...
1- بر این باور باش كه عشق و دستاوردهای عظیم، در برگیرنده مخاطرات بزرگ است.
2- آنگاه كه می بازی، از باختت درس بگیر.
3- سه اصل را دنبال كن:
• محترم داشتن خود
• محترم داشتن دیگران
• جوابگو بودن در قبال تمام كنش های خود
4- به یاد داشته باش، دست نیافتن به آنچه می خواهی گاهی از اقبال بیدار تو سرچشمه می گیرد.
5- قواعد را فرا گیر تا به چگونگی شكستن آن ها به گونه ای شایسته، آگاه باشی.
6- نگذار ستیزه ای خُرد بر ارتباطی پرقدرت، خللی وارد سازد.
7- هرگاه به اشتباه خویش پی بردی، بی درنگ گامهایی برای اصلاح آن بردار.
8- هر روز مجالی را صرف خلوت كردن كن.
9- آغوشت را به سوی دگرگونی بگشای، امّا از ارزش های خود دست برندار.
10- به یاد داشته باش، خاموشی گاهی بهترین پاسخ است.
11- نیكو و آبرومند زندگی كن، آنگاه، به وقت سالخوردگی، هنگامی كه به گذشته بیندیشی، از زندگی ات دیگر بار لذت خواهی برد.
12- فضای عشق در خانه تو شالوده ای است برای زندگی ات.
13- در ناسازگاری ها با افراد مورد علاقه ات، تنها به وضعیت فعلی بپرداز. گذشته را بزرگ نكن.
14- دانش خود را تسهیم كن، كه طریقی برای دستیابی به جاودانگی است.
15- با زمین مهربان باش.
16- سالی یكبار به جایی برو كه پیش تر هرگز در آن جا نبوده ای.
17- به یاد داشته باش، بهترین رابطه، رابطه ای است كه عشقتان به یكدیگر بر نیازتان به یكدیگر فزونی یابد.
18- كامیابی خود را به داوری بنشین، از آن طریق كه بدانی چه واگذارده ای تا كامیابی را بدست آوری.
19- به عشق و آشپزی با واگذاردن بی پروا دست یاب.
این سرود را برای حداقل 5 نفر بفرست؛ زندگی ات بهبود خواهد یافت.
شنبه 27/1/1390 - 15:52
تاریخ
اینک که من از این دنیا می روم 25 کشور جزو امپراتوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران دارای احترام می باشند.
جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد راه نگهداری این کشور ها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو 12 کرور دریک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیفزائی نه اینکه از آن بکاهی من نمی گویم که در مواقع ضروری از ان برداشت نکن زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که در هنگام ضرورت از آن برداشت شود اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.ده سال است که من مشغول ساخت انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم چون انبارها پیوسته تخلیه میشود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواربار استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آن به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوستی بنمایی .کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .کنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار کند ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را انجام بدهی. با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند . توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هر دوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان به مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت.افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با انها بدرفتاری نکن اگر با انها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدنشان باشد و تلافی آنها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم نمایند .امر اموزش را که من شروع کرده ام ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر قدر که فهم و عقل انها زیادتر شود تو با اطمینان بیشتری می توانی سلطنت کنی.همواره حامی کیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی کند . بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که خود فراهم کرده ام بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار. اما قبرم را مسدود نکن تا هر زمان که می توانی وارد قبر من بشوی و تابوت سنگی مرا ببینی و بفهمی من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر 25 کشور سلطنت می کردم.آنجا مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد خواه پادشاه 25 کشور باشد یا یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نمی ماند.اگر هر زمان که فرصتی بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی غرور و خودخواهی بر تو غلبه خواهد کرد و وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگوکه قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز بگذارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند.زنهار زنهار هرگز هم مدعی و هم قاضی مشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار بدهد و رای صادر بنماید.زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست بر ندار زیرا اگر دست از آباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا قاعده این است که وقتی کشور آباد نمی شود به طرف ویرانی میرود .در آباد کردن حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه اول اهمیت قرار بده.عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت. ولی عفو فقط موقعی باید بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .پیش از این نمی گویم و این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در این جا حاضر هستند کردم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .
شنبه 27/1/1390 - 14:33
شعر و قطعات ادبی
خدا پیش از اینها فكر میكردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس وخشتی از طلا
پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق كوچكی از تاج او
هر ستاره پولكی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او كهكشان رعد و برق شب صدای خنده اش
سیل و طوفان نعره توفنده اش
دكمه پیراهن او آفتاب
برق تیغ و خنجر او ماهتاب
هیچكس از جای او آگاه نیست
هیچكس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین بود اما در میان ما نبود
مهربان و ساده وزیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین، از آسمان،از ابرها
زود می گفتند این كار خداست
پرس و جو از كار او كاری خطاست
آب اگر خوردی ، عذابش آتش است
هر چه می پرسی ،جوابش آتش است
تا ببندی چشم ، كورت می كند
تا شدی نزدیك ،دورت می كند كج گشودی دست، سنگت می كند
كج نهادی پای، لنگت می كند
تا خطا كردی عذابت می كند
در میان آتش آبت می كند
با همین قصه دلم مشغول بود
خوابهایم پر ز دیو و غول بود
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می كردم همه از ترس بود
مثل از بر كردن یك درس بود مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
مثل تكلیف ریاضی سخت بود
*****
تا كه یكشب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یك سفر
در میان راه در یك روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنابی رحم بود و خشمگینخانه اش در آسمان دور از زمین (( قیصر امین پور ))
چهارشنبه 24/1/1390 - 15:22