• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 431
تعداد نظرات : 166
زمان آخرین مطلب : 5105روز قبل
دعا و زیارت

نگاهی به زندگی اجتماعی امام محمد باقر علیه السلام

زندگی امام محمد باقر (ع)، آینه تمام نمای زندگی شرافتمندانه انسان های موحد و متعالی است. یکی از بارزترین ویژگی های امام جامعیت اوست.

توجه به علم، او را از اخلاق و فضایل روحی غافل نمی سازد و روی آوری به معنویات و عبادت و بندگی، وی را از پرداختن به زندگی مادی و روابط اجتماعی و اصلاح جامعه باز نمی دارد. در حالی که انسان های معمولی، در بیشتر زمینه ها گرفتار افراط و تفریط می شوند، اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشه نشینی کشیده می شوند و اگر به کار و تلاش رو آورند، از انجام بایسته وظایف عبادی و معنوی، دور می مانند!

انسان های کم ظرفیت و کوته اندیش، گمان می کنند که لازمه زهد و تقوا، این است که خرقه ای پشمینه بر دوش افکنده و زاویه خلوتی را انتخاب کنند و روی از خلق بگردانند تا به خدا نزدیک شوند!

اینان گمان می کنند که تلاش برای تامین معاش و کسب روزی، مخالف زهد و توکل است، و وظیفه انسان فقط ذکر گفتن و پرداختن به نماز و روزه می باشد و روزی از هر جا که باشد می رسد ! ولی برنامه امامان (علیهم السلام)، و از جمله امام باقر (علیه السلام) غیر از این بوده است.آنان، در اوج زهد و تقوا و در نهایت عبادت و بندگی خدا، اهل کار و تلاش بوده اند، و از این که دیگران روزی آنها را تامین کنند و خرج زندگی ایشان را بپردازند، بشدت بیزار بوده اند.

محمد بن منکدر یکی از زهاد معروف عصر امام باقر (علیه السلام) است که همانند طاووس یمانی و ابراهیم بن ادهم و عده ای دیگر، دارای گرایش های صوفیانه بوده است.او خود نقل می کند:

در یکی از روزهای گرم تابستان، از مدینه به سمت یکی از نواحی آن، خارج شدم، ناگاه در آن هوای گرم، محمد بن علی (علیه السلام) را ملاقات کردم که با بدنی فربه و با کمک دو نفر از خدمتکارانش مشغول کار و رسیدگی به امور زندگی است. با خود گفتم: بزرگی از بزرگان قریش، در چنین ساعت گرم و طاقت فرسا و با چنین وضعیت جسمی، به فکر دنیا است! به خدا سوگند، باید پیش رفته و او را موعظه کنم.

به آن حضرت نزدیک شدم و سلام کردم.

او نفس زنان و عرق ریزان، سلامم را پاسخ گفت.

فرصت را غنیمت شمرده، به او گفتم:

خداوند، کارهایت را سامان دهد! چرا بزرگی چون شما در چنین شرایطی به فکر دنیا و طلب مال باشد! براستی اگر مرگ در چنین حالتی به سراغ شما بیاید، چه خواهید کرد!

امام باقر (علیه السلام)، دست از دست خدمتکاران برگرفت و ایستاد و فرمود: به خدا سوگند، اگر در چنین حالتی مرگ به سراغم آید، بحق در حالت اطاعت از خداوند، به سراغم آمده است.این تلاش من خود اطاعت از خداست، زیرا با همین کارهاست که خود را از تو و دیگر مردم بی نیاز می سازم (تا دست حاجت و تمنا به کسی دراز نکنم).

من زمانی از خدا بیمناک هستم که هنگام معصیت و نافرمانی خدا، مرگم فرا رسد!

محمد بن منکدر می گوید: پس از شنیدن این سخنان، به آن حضرت عرض کردم: خدای رحمتت کند، من می خواستم شما را موعظه کنم، اما شما مرا راهنمایی کردید.

حضور سازنده و موثر در جامعه

امام باقر (علیه السلام) با این که توجه به استغنای نفس و لزوم تلاش برای کسب معاش داشت و عملا در این راستا گام می نهاد، اما هرگز زندگی خود را وقف تامین معاش نکرده بود، بلکه همت اصلی آن حضرت، حضور سازنده و موثر در جامعه بود.

این درست است که نباید برای تامین زندگی، سربار دیگران بود، ولی این نکته را نیز باید در نظر داشت که هدف اصلی و عالی زندگی، دستیابی به رفاه، و ثروت نیست و نباید در طریق تلاش های دنیوی، از ارزش های اصیل زندگی غافل بود.

امام باقر (علیه السلام) در روزگار خود، بزرگترین تاثیر علمی و عملی را برای جامعه خویش داشت.

حضور در مجامع علمی و تاسیس جلسات فرهنگی، یکی از بهترین و ارزنده ترین نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و هست، زیرا هر گونه تکامل اجتماعی در ابعاد اخلاقی و معنوی و اقتصادی و...منوط به تکامل فکری و فرهنگی است.

برای تبیین نقش حیاتی امام باقر (علیه السلام) در جامعه اسلامی، یاد همین نکته کافی است که: جمع عالمان بر این عقیده اتفاق دارند که فقیه ترین مردم در آغاز سلسله فقیهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بشمار می آیند. و سخن حسن بن علی الوشا» که از معاصران امام رضا (علیه السلام) می باشد، خود گواهی روشن بر مدعای ماست که می گوید: نهصد شیخ و بزرگ راوی حدیث را در مسجد کوفه مشغول تدریس یافتم که همگی از امام صادق (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام) نقل حدیث می کردند.

محققان بر این عقیده اند که امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) در حقیقت بنیانگذار دانشگاه اهل البیت هستند که حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است.

اصول اربع مائه همان رساله های چهار صد گانه ای است که در میان محدثان شیعه، به عنوان کتب اصول شناخته می شود و از جمله آن شش هزار رساله به شمار می آید، و چه بسا بیشتر محتویات کتب چهارگانه شیعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) از همین رساله های اربع مائه گرفته شده باشد.

مرجعیت و پاسخگویی به پرسش های مردم

ابو بصیر می گوید: امام باقر (علیه السلام) در مسجد الحرام نشسته بود و گروه زیادی از دوستدارانش برگرد او حلقه زده بودند.در این هنگام طاووس یمانی به همراه گروهی به من نزدیک شد و پرسید: آن مردم در اطراف چه کسی حلقه زده اند؟

گفتم: محمد بن علی بن الحسین (باقر العلوم علیه السلام) است که نشسته و مردم دور او گرد آمده اند.

طاووس یمانی گفت: من نیز به او کار داشتم.آنگاه پیش رفت، سلام کرد و نشست و گفت: آیا اجازه می دهید مطالبی را از شما بپرسم؟

امام باقر (علیه السلام) فرمود: آری بپرس! طاووس یمانی سوال هایش را مطرح کرد و امام (علیه السلام) به او پاسخ بایسته را ارائه داد.ابو حمزه ثمالی نیز می گوید: در مسجد رسول خدا نشسته بودم که مردی پیش آمد، سلام کرد و گفت: تو کیستی؟

به او گفتم: مردی از اهل کوفه ام.چه می خواهی و در جستجوی چه هستی؟

مرد گفت: آیا ابو جعفر، محمد بن علی (علیه السلام) را می شناسی؟

گفتم: بلی، با آن گرامی چه کار و حاجتی داری؟

گفت: چهل مساله آماده کرده ام تا از وی سوال کنم و آن چه حق بود بپذیرم.

ابو حمزه می گوید: از آن مرد پرسیدم، آیا تو فرق بین حق و باطل را می دانی؟

مرد گفت: آری...

در این هنگام امام باقر (علیه السلام) وارد شد در حالی که گروهی از اهل خراسان و مردم دیگر در اطراف وی بودند و مسایل حج را از آن حضرت می پرسیدند.

آن مرد نیز نزدیک امام نشست و مطالب خود را با آن حضرت در میان گذاشت و جواب لازم را دریافت داشت.

این نمونه ها و موارد دیگر، به روشنی می نمایاند که امام باقر (علیه السلام) چگونه مورد رجوع مردم بوده و به نیازهای مختلف آنان رسیدگی می کرده است.

رسیدگی به محرومان

درباره امام باقر (علیه السلام) گفته اند: هرگز شنیده نشد که نیازمندی نیازش را به آن حضرت اظهار داشته و با پاسخ منفی، مواجه شده باشد.

امام باقر (علیه السلام) همواره توصیه می کرد که وقتی نیازمندان به شما رو می آورند و یا شما می خواهید آنان را صدا بزنید، بهترین نامها و عناوین را درباره آنان به کارگیرید و با عناوین و اوصاف زشت و بی ارزش و با بی احترامی با ایشان برخورد نکنید) .

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: پدرم با این که از نظر امکانات مالی، نسبت به سایر خویشاوندان، در سطح پایین تری قرار داشت و مخارج زندگی وی، سنگین تر از بقیه بود، هر جمعه به نیازمندان انفاق می کرد و می فرمود: انفاق در روز جمعه، دارای ارجی فزونتر است، چنان که روز جمعه، خود بر سایر روزها برتری دارد.

و نیز این سخن را هم امام صادق (علیه السلام) فرموده است: در یکی از روزها به حضور پدرم رسیدم در حالی که میان نیازمندان مدینه، هشت هزار دینار، تقسیم کرده و یازده برده را آزاد ساخته بود.

سخاوت و مروت نسبت به دوستان

عمرو بن دینار و عبد الله بن عبید می گویند: ما هرگز به ملاقات امام باقر (علیه السلام) نرفتیم، مگر این که به وسیله هدایا و پوشاک و امکانات مالی، از ما استقبال و پذیرایی کرده، می فرمود : اینها را از قبل برای شما تدارک دیده بودم.

ظاهرا منظور امام از بیان جمله اخیر این بوده است که دوستان و میهمانانش احساس شرم و نگرانی نکنند و گمان نبرند که با دریافت آن هدایا و امکانات، بر زندگی شخصی امام باقر (علیه السلام) کم و کاستی را تحمیل کرده اند.سلمی یکی از خدمتکاران خانه امام باقر (علیه السلام) است. او می گوید: برخی از دوستان و آشنایان امام باقر (علیه السلام) به میهمانی آن حضرت می آمدند و از نزد وی بیرون نمی شدند، مگر این که بهترین غذاها را تناول کرده و چه بسا گاهی لباس و پول از آن گرامی دریافت می کردند.

سلمی می گوید: گاهی من با امام در این باره سخن می گفتم که خرج خانواده شما، خود سنگین است و از نظر در آمد وضع متوسطی دارید (بهتر این است که در پذیرایی از دوستان و مهمانان با احتیاط بیشتری رفتار کنید!) اما امام می فرمود: ای سلمی! نیکی دنیا، رسیدگی به برادران و دوستان و آشنایان است، و گاهی حضرت پانصد و تا هزار درهم هدیه می داد.

اسود بن کثیر می گوید: تهیدست شدم و دوستانم به من رسیدگی نکردند. نزد امام باقر (علیه السلام) رفتم و از نیازمندی خود و جفای برادران شکوه کردم، آن حضرت فرمود: بد برادری است آن برادری که به هنگام ثروت و توانمندی، حالت را بپرسد و تو را در نظر داشته باشد، ولی زمانی که تهیدست و نیازمند شدی، از تو ببرد و به سراغت نیاید! سپس امام به خدمتکارش دستور داد تا هفتصد درهم نزد من گذارد، و فرمود: این مقدار را خرج کن و هر گاه تمام شد و نیاز داشتی باز مرا از حال خود با خبر ساز.

شکیبایی و بردباری در روابط اجتماعی

شرط اصلی حضور سازنده و مفید در جامعه، برخورداری فرد از صبر و شکیبایی است.این ویژگی به عالیترین شکل آن در زندگی امام باقر (علیه السلام) مشهود است.

برای نمایاندن این ویژگی ارزشمند در زندگی آن حضرت نقل این حدیث کافی است که: مردی غیر مسلمان (نصرانی) در یکی از روزها با امام باقر (علیه السلام) روبه رو شد. آن مرد به دلیلی نامشخص نسبت به آن حضرت، کینه داشت، از این رو دهان به بدگویی گشود و با تغییر اندکی در اسم امام باقر (علیه السلام) گفت: تو بقر (گاو) هستی!

امام بدون این که خشمناک شود و عکس العمل شدیدی نشان دهد، با آرامش خاصی فرمود: من باقرم.

مرد نصرانی که از سخن قبل به مقصود نرسیده بود و احساس می کرد نتوانسته است امام را به خشم وادارد، گفت: تو فرزند زنی آشپز هستی!

امام فرمود: این حرفه او بوده است (و ننگ و عاری برای او نخواهد بود)

مرد نصرانی، پا فراتر نهاد و با گستاخی هر چه تمامتر گفت: تو فرزند زنی سیاه چرده و زنگی و...هستی!

امام (علیه السلام) فرمود: اگر تو راست می گویی و مادرم آن گونه که تو توصیف می کنی بوده است، پس از خداوند می خواهم او را بیامرزد، و اگر ادعاهای تو دروغ و بی اساس است، از خداوند می خواهم که تو را بیامرزد!

در این لحظه، مرد نصرانی که شاهد حلم و بردباری اعجاب انگیز امام باقر (علیه السلام) بود و مشاهده کرد که این شخصیت اصیل و پر نفوذ، علیرغم پایگاه عظیم اجتماعی و علمی خود که صدها شاگرد از درس او بهره می گیرند و در میان قریش و بنی هاشم از ارج و منزلت و حمایت برخوردار است، به جای عکس العمل منفی و مقابله به مثل در برابر بد زبانی های او، چون کوه صبر و شکیبایی، آرام و مطمئن ایستاده و با او سخن می گوید، ناگهان در دادگاه وجدان خویش، خود را محکوم وشکست خورده یافت، و بی تامل از گفته های خود معذرت خواهی کرد و اسلام آورد . ارزش و اهمیت این گونه شکیبایی و بردباری، چه بسا برای بسیاری از انسانها، نامفهوم باشد، ولی کسانی چون خواجه نصیر الدین طوسی که از یک سو افضل عالمان عصر خویش در علوم عقلی و نقلی شناخته شده، و از سوی دیگر منصب وزارت را در دستگاه حکومت به وی واگذار کرده اند، در اوج موقعیت علمی و اجتماعی، به امام خویش اقتدا کرده و در مقابل بدگویان به صبری شگفت نایل می شود.

شخصی به او خطاب می کند: ای سگ، و ای سگ زاده!

اما او در پاسخ می گوید، این سخن تو درست نیست، زیرا سگ بر چهار دست و پا راه می رود و من چنین نیستم، سگ چنگال دارد، شعور ندارد، نمی اندیشد، ولی من چنین نیستم و...

به راستی چنین شکیبایی و تحملی را جز در پیروان مکتب اهل بیت نمی توان پیدا کرد.

صمیمیت و محبت با دوستان

یکی از دوستان امام باقر (علیه السلام) به نام ابی عبیده می گوید: در سفر، رفیق و همراه، امام باقر (علیه السلام) بودم.در طول سفر همیشه نخست من سوار بر مرکب می شدم و سپس آن حضرت بر مرکب خویش سوار می شد. (و این نهایت احترام و رعایت حرمت بود).

زمانی که بر مرکب می نشستیم و در کنار یکدیگر قرار می گرفتیم، آن چنان با من گرم می گرفت و از حالم جویا می شد که گویی لحظاتی قبل در کنار هم نبوده ایم ودوستی را پس از روزگار دوری جسته است.

به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! شما در معاشرت و لطف و محبت به همراهان و رفیقان به گونه ای رفتار می کنید که از دیگران سراغ ندارم، و به راستی اگر دیگران دست کم در اولین برخورد و مواجهه، چنین برخورد خوشی با دوستانشان داشته باشند، ارزنده و قابل تقدیر خواهد بود.

امام باقر (علیه السلام) فرمود: آیا نمی دانی که مصافحه (نهادن دست محبت در دست دوستان و مومنان) چه ارزشی دارد؟ مومنان هر گاه با یکدیگر مصافحه کنند و دست دوستی بفشارند، گناهانشان همانند برگهای درخت فرو می ریزد و در منظر لطف خدایند تا از یکدیگر جدا شوند.

محبت و عاطفه نسبت به خانواده

محبت و عاطفه نسبت به فرزندان و اعضای خانواده در اوج رعایت ارزش های دینی و الهی، چیزی است که تنها در مکتب اهل بیت به صحیح ترین شکل آن دیده می شود. کسانی که از مکتب اهل بیت (علیه السلام) دور مانده اند، چه آنان که اصولا پایبند به دین نیستند و چه آنان که دین را از طریق غیر اهل بیت دریافت کرده اند، در ایجاد تعادل میان عواطف و ارزشها گرفتار افراط و تفریط شده اند.

گروهی آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند که همه قوانین و ارزش های دینی و اجتماعی را فدای آن می کنند، و دسته ای آنچنان گرفتار جمود و جهالت شده اند که گمان کرده اند، توحید و محبت به خدا مستلزم بی عاطفگی و بی مهری نسبت به غیر خداست.این گروه دوستی و محبت زن و فرزند را عار می دانند و در مرگ عزیزانشان، حتی از قطره ای اشک دریغ دارند، ولی در مکتب امام باقر (علیه السلام) خبری از این افراط و تفریط ها نیست.

گروهی نزد امام باقر (علیه السلام) شرفیاب شدند و به خانه آن حضرت وارد گشتند.اتفاقا یکی از فرزندان خردسال امام باقر (علیه السلام) مریض بود و آنان آثار غم و اندوه فراوانی را در آن حضرت مشاهده کردند. امام باقر از مریضی فرزند به گونه ای نگران و ناراحت بود که آرامش نداشت.آن گروه با مشاهده این وضع با خود گفتند که اگر این کودک طوری بشود (بمیرد) ممکن است امام باقر (علیه السلام) چنان ناراحت و غمگین شود و از خود عکس العملهایی نشان دهد که ما از ایشان انتظار نداشته باشیم.در همین اندیشه بودند که ناگهان صدای شیون شنیده شد و دانستند که کودک جان سپرده و اطرافیان بر او می گریند، اما همچنان از وضع امام باقر (علیه السلام) بی خبر بودند که ایشان با صورتی گشاده بر آنان وارد شد، بر خلاف آنچه قبلا از آن حضرت مشاهده کرده بودند.

میهمانان گفتند: وقتی که ما وارد شدیم و حال مضطرب شما را دیدیم، ما نیز نگران وضع و حال شما شدیم!

امام (علیه السلام) فرمود: ما دوست داریم که عزیزانمان سالم و بی رنج و درد باشند، ولی زمانی که امر الهی سر رسید و تقدیر خداوندی محقق شد، خواست خداوند را می پذیریم و در برابر مشیت او تسلیم و راضی هستیم.

این بیان، می نمایاند که برخورداری از روحیه رضا و تسلیم به معنای کنار نهادن عواطف و احساسهای طبیعی نیست، بلکه عواطف در جای خود باید ابراز شود و در اوج ابراز عواطف انسانی، روحیه رضا و تسلیم در برابر حکم الهی را نیز باید حفظ کرد.

احترام به حقوق اجتماعی مومنان

زراره گوید: امام باقر (علیه السلام) برای تشییع جنازه مردی از قریش، حضور یافت و من هم با ایشان بودم.در میان جمعیت تشییع کننده عطا» نیز حضور داشت.

در این میان، زنی از مصیبت دیدگان فریاد و ناله بر آورد.

عطا» به زن مصیبت زده گفت: یا ساکت می شوی، یا من بازخواهم گشت! و در این تشییع، شرکت نخواهم جست.

اما، آن زن ساکت نشد و به زاری و فغان ادامه داد و عطا» هم بازگشت و تشییع را ناتمام گذاشت.

من برای امام باقر (علیه السلام) قضیه عطا» را باز گفتم (و در انتظار عکس العمل امام بودم). امام فرمود: به راه ادامه دهیم و جنازه را همچنان تشییع کنیم، زیرا اگر بنا باشد که به خاطر مشاهده یک عمل اشتباه و سر و صدای بیجای یک زن، حقی را کنار بگذاریم (و به وظیفه اجتماعی خود نسبت به مومنی عمل نکنیم) حق مسلمانی را نادیده گرفته ایم.

زراره گوید: پس از تشییع، جنازه را بر زمین نهادند و بر آن نماز خواندیم و مراسم تدفین ادامه یافت. در این میان، صاحب عزا پیش آمد، از امام باقر (علیه السلام) سپاسگزاری کرد و به ایشان عرض کرد: شما توان راه رفتن زیاد را ندارید، به همین اندازه که لطف کرده و در تشییع جنازه شرکت کرده اید، متشکریم و اکنون بازگردید!

زراره می گوید: من به امام گفتم: اکنون که صاحب عزا به شما رخصت بازگشت داده، بهتر است بازگردید، زیرا من سوالی دارم که می خواهم از محضرتان استفاده کنم.

امام فرمود: به کار خود ادامه بده، ما با اجازه صاحب عزا نیامده ایم تا با اجازه او بازگردیم. تشییع جنازه یک مومن، فضل و پاداشی دارد که ما به خاطر آن آمده ایم. به هر مقدار که انسان به تشییع ادامه دهد و به مومن حرمت نهد، از خداوند پاداش می گیرد. در این حدیث، درس های چندی نهفته است که از آن جمله به این موارد می توان اشاره کرد:

الف: لزوم وا ننهادن وظیفه و ترک نکردن حق به خاطر مشاهده باطل از دیگران.

ب: لزوم اهتمام به حقوق اجتماعی مومنان و ضرورت اجتناب از تنگ نظری.

ج: حرمت مومن، حتی پس از مردن.

د: ضرورت انجام همه وظایف حتی وظایف اجتماعی، برای خدا و نه صرفا رضای خلق.

اهتمام به حقوق مالی مردم

ابو ثمامه گوید: حضور امام باقر (علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم! من مردی هستم که می خواهم در مکه اقامت گزینم، ولی یکی از پیروان مذهب مرجئه از من طلبکار است و من به او مدیون می باشم. نظر شما چیست؟ (آیا بهتر است که به وطنم بازگردم و بدهکاریم را به آن مرد بپردازم، یا با توجه به این که مذهب آن مرد مذهب باطلی است، می توانم پرداخت بدهی خود را به تاخیر انداخته، همچنان در مکه بمانم؟)

امام فرمود: به سوی طلبکار باز گرد و قرضت را ادا کن و مصمم باش به گونه ای زندگی کنی که هنگام مرگ و ملاقات خداوند، طلبی از ناحیه دیگر بر عهد تونباشد، زیرا مومن هرگز خیانت نمی کند.

رعایت حقوق و نیازهای روحی همسران

زاهد نمایان و تنگ نظرانی که عبادت و تقوا را در انزوا و کسالت و جمود می بینند و با ترک شوون زندگی و رفتارهای اجتماعی در صدد راهیابی به مقامات معنوی هستند! واقعیات حیات را نادیده گرفته و به جای پیروی از تمامیت وحی، تشخیص  های نادرستشان را، ملاک حق می شمرند، تشکیل زندگی خانوادگی را مانع وصول به حق پنداشته و رعایت حقوق و نیازهای طبیعی و واقعی همسران را در خور دنیا گرایان می دانند! و در جهت ضدیت با فطرت و طبیعت و نظام هستی بر می خیزند، اما در مکتب اهل بیت (علیه السلام) و در زندگی امام باقر (علیه السلام) اثری از این گونه حرکتها نیست، بلکه هر حقیقتی در جای خود مورد توجه قرار گرفته است.از آن جمله نیازهای روحی همسران است که معمولا در نگاه انسان های سطحی مورد غفلت و بی مهری قرار می گیرد، ولی در زندگی امامان (علیهم السلام) به عنوان یک واقعیت مورد توجه بوده است.

گروهی از مردم به حضور امام باقر (علیه السلام) رسیدند، در حالی که امام خضاب کرده بود.

تازه واردان، از علت خضاب کردن آن حضرت، جویا شدند.

امام (علیه السلام) فرمود: چون زنان از آراستگی شوهر خویش شادمان می شوند، من برای همسرانم خضاب کرده و خود را آراسته ام.

عدم تحمیل ایده های خویش بر همسران

ایده های انسان بر دو گونه اند:

1- ایده های اصولی و غیر قابل چشمپوشی، مانند پایبندی به اصول دین و واجبات و محرمات شرعی و نیز رعایت اصول اخلاق انسانی و... که انسان نسبت به چنین ایده هایی نمی تواند بی تفاوت باشد، چه در مورد همسر و چه دیگران.

امر به معروف و نهی از منکر شامل چنین زمینه هایی است و همه مردم در قلمرو مکتب وظیفه دارند که در مرحله نخست، اعضای خانواده خویش را به این ارزش ها دعوت کرده و از ضد ارزش ها بازدارند و در مرحله بعد همه افراد جامعه را امر به معروف و نهی از منکر نمایند.

2- ایده های فردی در مورد مسایل مختلفی که فراتر از حد وظایف ضروری است، مانند رعایت مستحبات و ترک مکروهات، و یا چشمپوشی از مباحات به منظور هدف و آرمانی خاص و ارزشمند.

اهل تقوا و زهد، علاوه بر انجام وظایف واجب و ضروری، بسیاری از لذت های دنیوی را ترک می کنند و حتی از تجمل های مجاز و مباح نیز اجتناب می ورزند.

گاه موقعیت اجتماعی و سنی یک فرد، مستلزم رعایت مسایلی است که رعایت آنها بر دیگران و حتی همسران وی لازم نیست.در چنین مواردی، معمول انسانها سعی می کنند تا ایده های خود و شیوه زندگی خویش را بر دیگران و همسر و فرزندشان تحمیل کنند و شرایط و روحیات ایشان را در نظر نگیرند.

در زندگی امام باقر (علیه السلام) نه تنها چنین نقطه ضعف هایی دیده نمی شود، بلکه خلاف آن قابل مشاهده است.

حسن زیات بصری می گوید: من به همراه یکی از دوستانم به منزل امام باقر (علیه السلام) رفته، بر او وارد شدیم.

برخلاف تصور خویش، آن حضرت را در اتاقی مفروش، آراسته و زینت شده یافتیم و بر دوش وی پارچه ای به رنگ گل های سرخ مشاهده کردیم. محاسن را قدری کوتاه کرده و بر چشمان سرمه کشیده بود. (باید توجه داشت که در آن عصر و محیط سرمه کشیدن مردان رایج بوده است).

ما مسایل خود را با آن حضرت در میان گذاشتیم و سوالهایمان را پرسیدیم و ازجا برخاستیم. هنگام خارج شدن از منزل، امام به من فرمود: همراه با دوستت، فردا هم نزد من بیایید.

گفتم بسیار خوب، خواهیم آمد.

چون فردا شد، با همان دوستم به خانه امام رفتیم، ولی این بار به اتاقی وارد شدیم که در آن، جز یک حصیر، هیچ امکاناتی نبود و امام پیراهنی خشن بر تن داشت.

در این هنگام امام به رفیق من رو کرد و فرمود: ای برادر بصری! اتاقی که دیشب مشاهده کردی و در آنجا نزد من آمدی از همسرم بود که تازه با او ازدواج کرده ام و در واقع آن اتاق، اتاق او بود و لوازم آن نیز، لوازم و امکاناتی است که او آورده است.

او خودش را برای من آراسته بود و من نیز می بایست عکس العمل مناسبی داشته باشم و خودم را برای او بیارایم و بی تفاوت نباشم. امیدوارم از آنچه دیشب مشاهده کردی، به قلبت گمان بد راه نداده باشی.

رفیق من در پاسخ امام گفت: به خدا قسم، بدگمان شده بودم، ولی اکنون خداوند آن بد گمانی را از قلبم زدود و حقیقت را دریافتم.

آنچه از این حدیث استفاده می شود، این است که امام از همسرش انتظار ندارد که چون او بر حصیر بنشیند و لباس خشن بر تن کند.

امام با این که در قلمرو اعمال فردی خود، از تجمل پرهیز دارد، ولی در زندگی خانوادگی و حتی اجتماعی، عواطف و نیازهای روحی همسر و نیز شرایط و مقتضیات زمان را در نظر دارد و تجمل حلال را ممنوع نمی شمارد و در مواردی لازم هم می داند.

حکم بن عتیبه می گوید: بر امام باقر (علیه السلام) وارد شدم در حالی که اتاقش آراسته و لباسش رنگین بود، من همچنان به اتاق و لباس آن حضرت خیره شده بودم و نگاه می کردم.امام که آثار شگفتی را در من مشاهده کرده بود، فرمود: ای حکم نظرت درباره آنچه می بینی چیست؟

عرض کردم: درباره عمل شما چگونه می توانم داوری کنم (شما امام هستید و جز کار بایسته انجام نمی دهید)، ولی در محیط ما، جوانان کم سن و سال چنین می پوشند، نه بزرگسالان!

امام فرمود: ای حکم، چه کسی زینت های الهی و خدادادی را ممنوع ساخته است! (پوشیدن این لباس زیبا و شیک، حرمت شرعی ندارد) ولی خوب است بدانی که این اتاق، از آن همسر من است و تازه با او ازدواج کرده ام و تو می دانی که اتاق ویژه خود من چگونه اتاقی است.

رعایت جمال و زی شرافتمندانه

ائمه (علیه السلام) به تناسب شرایط زمانی و مسوولیت های اجتماعی خود، زندگی می کرده اند.

در حالات علی (علیه السلام) دیده شده است که آن حضرت در دوران حکومت و فرمانروایی خویش، کفش هایش را خود وصله می زد و از ساده ترین و کم بهاترین جامه ها استفاده می کرد، ولی آن حضرت شیوه زندگی خود را برای همگان تجویز نمی نمود و می فرمود: من چون حاکم جامعه هستم، وظیفه خاصی دارم و باید در حد پایین ترین طبقات جامعه زندگی کنم تا آنان با مشاهده وضع من، در خوداحساس آرامش و رضایت کنند.

اما سایر امامان (علیهم السلام)، از آنجا که مسوولیت حکومت را بر عهده نداشته اند و در شرایط اجتماعی ویژه ای زندگی می کرده اند، که چه بسا استفاده از لباس های کم بها و وصله دار موجب تضعیف موقعیت اجتماعی آنان و توهین به شیعه می شد، و بازتاب منفی داشته است، بر اساس وظیفه، آداب صحیح اجتماعی را رعایت کرده، به جمال و زی شرافتمندانه در جامعه اهتمام می ورزیده اند .  امام باقر (علیه السلام) حتی در مورد چگونگی اصلاح محاسن خویش به مرد پیرایشگر رهنمود می دهد. و در انتخاب لباس برای خویش، عزت و شرافت و زی شایسته را در نظر دارد! چنان که گاه لباس فاخر و تهیه شده از خز می پوشد. و برای لباس رنگ های جذاب و پر نشاط انتخاب می کند.

امام باقر (علیه السلام) از این که در اندام او آثار رخوت و کسالت و پژمردگی ظاهر باشد، متنفر بود.

حکم بن عتیبه می گوید: امام باقر (علیه السلام) را دیدم که حنا بر ناخنها نهاده است.

امام به من فرمود: نظرت درباره این کار چیست؟

عرض کردم: درباره کار شما چه می توانم بگویم (شما خود آگاهتر هستید و جز کار بایسته انجام نمی دهید)، ولی در آداب و رسوم اجتماعی ما، جوانان ناخنهایشان را با حنا می آرایند !

امام فرمود: ای حکم! وقتی که انسان تنظیف می کند و با دارو، موهای زاید بدن را می زداید، دارو بر ناخنها اثر گذاشته و رنگ آن را شبیه ناخن مردگان می سازد.رنگ آن را با حنا می توان تغییر داد. این احادیث در مجموع می رساند که امام باقر (علیه السلام) به چگونگی وضع لباس و زی خویش در جامعه توجه داشته، بی قیدی و بد منظری و بی مبالاتی را نمی پسندیده است.

منبع : www.mardomsalari.com

سه شنبه 22/4/1389 - 8:15
دعا و زیارت

1 . مقدمه

 

هر جامعه‏اى براى تداوم حیات و بقا به كار و فعالیت مردم و مسؤولان احتیاج دارد . نیاز به كار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مى‏گذرد، بر اهمیت آن افزوده مى‏گردد . كار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مى‏گیرد .
به عقیده‏ى بسیارى از متفكران اجتماعى و اندیشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسان‏ها قسمت اعظم نیازها و احتیاجات خود را از طریق كار گروهى و اجتماعى تامین مى‏كنند . حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام، اندیشمند و پیشواى برجسته شیعیان و امت اسلامى كار و تلاش را با درایتى واقع‏بینانه بیان نموده است .
كار از مفاهیم مهم علم جامعه‏شناسى است . كار سرمایه و ذخیره‏ى ملى است و مى‏تواند به رشد تمدن كمك كند . اگر افراد جامعه‏اى به طور نسبى بتوانند كار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانایى‏ها و علائق آنها باشد، زمینه براى نوآورى، ابتكار، رشد و پیشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مى‏آید . برعكس اگر زمینه‏هاى اشتغال و كار در جامعه محدود و تقاضا براى كار بسیار باشد، به تدریج‏بیكارى افزایش مى‏یابد . گسترش بیكارى منجر به آسیب‏ها و پیامدهاى ناگوار در جامعه مى‏شود .

2 . تعریف كار

از نظر لغوى كار به معناى فعل و عمل و كردار انسان است و در اصطلاح، كار فعالیتى است نسبتا دائمى كه به تولید كالا یا خدمات مى‏انجامد و به آن دستمزدى تعلق مى‏گیرد .
به عقیده‏ى بعضى از صاحب‏نظران در تعریف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است; بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمه‏ى انباشت ثروت و سرمایه و نهایتا رشد و شكوفایى جوامع تلقى كرده‏اند . پولكس فن (1) مى‏گوید:
مردم سرچشمه ثروت‏هاى منقول بوده و افزایش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مى‏شود . (2)
از نظر برخى از اقتصاددانان لیبرال از جمله كلسن كار عبارت است از:
استفاده‏اى كه انسان از نیروهاى مادى و معنوى خود در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات مى‏كند . (3)
بر اساس این تعریف فعالیت و كار به طور عمده از طریق هدف‏ها و ارزش محصولى كه تولید شده معین مى‏گردد; به عبارت دیگر كار زمینه را براى تولید و افزایش خدمات ایجاد مى‏كند .
به طور كلى كار عبارت است از:
مجموعه عملیاتى كه انسان با استفاده از مغز، دست‏ها، ابزار و ماشین‏ها براى استفاده‏ى عملى از ماده روى آن انجام مى‏دهد و این اعمال نیز متقابلا بر انسان اثر مى‏گذارد و او را تغییر مى‏دهد . (4)
بر اساس تعریف مذكور كار داراى سه خصوصیت است:
نخست، كار مبتنى بر فعالیت فكرى و بدن

سه شنبه 22/4/1389 - 8:14
دعا و زیارت


روند نام گذاری‌های سال‌های مختلف از سوی رهبر انقلاب نشان می دهد كه این نام گذاری‌ها با اهداف بلند مدت و نگاهی راهبردی صورت می‌گیرد و مهم ترین مسائل و دغدغه‌های روز جامعه را مورد اشاره قرار می دهد. این نام گذاری‌ها را نباید تنها به عنوان نام‌های تزیینی نگاه كرد و آن‌ها را موضوع برگزاری نشست‌ها و تشكیل كارگروه‌های بی ثمر قرار داده و به این وسیله آن‌ها را ذبح كرد، بلكه باید به این نام‌ها به عنوان راهبردهایی كلیدی و گره‌گشا نگریسته شود. آحاد جامعه می‌بایست راهبردهای ارائه شده را با حوزه عمل خود انطباق داده و با یافتن كاركرد مناسب با حوزه خود وارد عرصه عمل شوند.
سال 89 از سوی رهبری با عنوان «همت مضاعف و كار مضاعف» نام گذاری شد. همان‌طور كه اشاره شد این راهبردها با توجه به مهم‌ترین مسائلی كه جامعه با آن درگیر است اتخاذ می‌شود و حوزه‌ها و موضوعات مختلفی را مورد خطاب قرار می‌دهد.
یكی از مهم‌ترین موضوعاتی را كه راهبرد سال جاری به آن اشاره دارد مسلما موضوع «جنگ نرم» است. مقام معظم رهبری در تبیین اولویت جبهه استكبار در مقابله با انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «اولویت آن چیزی است كه امروز به آن می‌گویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله‌ی ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعه‌پراكنی، با ابزارهای پیشرفته‌ای كه امروز موجود است. » [1] و یا در دیدار با خبرگان در مورد جنگ نرم فرمودند: «جنگی كه وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، كمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، كمتر نمی‌خواهد. » [2]
این سخنان نشان می دهد كه جنگ نرم در دستور كار دشمن برای رویارویی با انقلاب اسلامی قرار دارد و ما نیز باید در این سو اولویت كار خود را برای مواجهه با دشمن بر مبنای جنگ نرم تنظیم كرده و متوجه باشیم جنگ نرم، جنگی سخت است و پیچیدگی‌ها و دشواری های خاص خود را به دنبال دارد؛ در این زمینه رهبری می فرمایند: «در تهاجم نظامی شما طرفتان را می شناسید، دشمنتان را می‌بینید؛ اما در تهاجم معنوی، تهاجم فرهنگی، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی‌بینید. هوشیاری لازم است. » [3]
همان‌طور كه ملاحظه می شود جنگ نرم ویژگی های خاص خود را دارد، یكی از این ویژگی‌های جنگ نرم «استمرار» است. جنگ نرم ماهیت فرهنگی دارد و به نوعی به تقابل فرهنگ ها اشاره دارد، بدین خاطر تا زمانی كه فرهنگ ها در تقابل با هم قرار دارند، جنگ نرم نیز به قوت خود باقی است، در بازه زمانی خاصی نمی‌گنجد و نمی‌توان ابتدا و انتهای خاصی برای آن قائل شد، ویژگی این نوع از مبارزه استمرار است و اساسا جنگ نرم، جنگی دائمی است و گونه اصلی جنگ هاست كه سایر گونه های جنگ از آن بر می‌آیند. رهبر انقلاب به مناسبت های مختلف با بیان این مسئله كه دشمن به طور مستمر مشغول دشمنی است با گوشزد كردن ضرورت هوشیاری در این رابطه می فرمایند: «نبایستی از دشمنی دشمن غفلت كرد، البته دشمنی او خلاف انتظار نیست، غفلت ما خلاف انتظار است. »[4] و یا در جای دیگری می فرمایند: «ترفند های دشمن را باید شناخت، فهمید. او البته دشمنی‌اش را می‌كند؛ امر طبیعی است، اما اینكه ما نفهمیم دشمنی او را و از این معنا غفلت كنیم، این قابل قبول نیست. » [5]
همچنین در دیدار با نخبگان علمی و دانشجویان در تبیین دشمنی نظام سلطه با انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «بنابراین هر چه بتوانند، در مقابله او – انقلاب اسلامی- كار می‌كنند. توی این سی سال هم بیكار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیكار نمی‌مانند. »‌[6] ملاحظه می‌شود كه «استمرار» به عنوان یكی از ویژگی‌های مقابله نظام سلطه با نظام اسلامی با مورد اشاره است. اما راه مقابله با این دشمن ها چیست؟
«همت مضاعف و كار مضاعف» را می توان بهترین راهی دانست كه در صورت حركت در آن راه، نقشه های دشمن به لطف الهی بی اثر شده و در سایه آن نظام اسلامی سربلند‌تر از گذشته به مسیر خود ادامه ‌دهد. آیت الله خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان پس از تشریح اینكه دشمن در طول حیات انقلاب اسلامی لحظه‌ای از دشمنی دست بر نداشته می فرمایند: «–دشمن- هرچه بگذرد باز هم بیكار نمی‌ماند مگر وقتی كه شماها همت كنید؛ شما جوان‌ها كشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه‌ای برسانید كه امكان آسیب پذیری‌اش نزدیك به صفر باشد. آن وقت كنار می‌كشند و توطئه‌ها تمام خواهد شد. »‌[7]
بنابر این فرمایشات تولید علم و نهضت نرم افزاری از مهم‌ترین حوزه‌هایی است كه به فرموده رهبری موفقیت در آن می‌تواند دشمنان را از مواجهه نرم نیز دلسرد كند. ایشان می فرمایند: «حالا همت برتر و كار بیشتر، همت مضاعف و كار مضاعف بر این اساس باید انجام بگیرد... عرصه‌های گوناگونی وجود دارد: عرصه علم و تحقیق در درجه اول، دانشگاه‌ها و مراكز تحقیقاتی در همه زمینه‌ها، علوم تجربی، علوم انسانی در همه بخش‌هایی كه برای كشور مورد نیاز است، بایستی همتشان را در تحقیق و علم افزایش بدهند... كار را باید متراكم تر كنند... یكی از مسائل مهم كه همت مضاعف و كار مضاعف می‌طلبد مسئله تولید فكر است. » [8]
مرور فرمایشات آیت الله خامنه‌ای نشان می‌دهد با توجه به اینكه «جنگ نرم» از سوی دشمنان برای مقابله با انقلاب اسلامی در اولویت قرار گرفته است، «همت مضاعف و كار مضاعف» بایسته‌ای است كه در صورت عمل به آن می‌توان در این مصاف نیز دشمن را مغلوب ساخت.

پی نوشت ها:
[1]. بیانات در جمع كثیری از بسیجیان كشور 4-9-88
[2]. بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری 2-7-88
[3]. بیانات در دیدار با خانواده های معظم شهدا و ایثارگران كردستان 22-2-88
[4]. بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری 2-7-88
[5]. بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری 2-7-88
[6]. بیانات در دیدار با نخبگان علمی و دانشجویان 4-6-88
[7]. بیانات در دیدار با نخبگان علمی و دانشجویان 4-6-88
[8]. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 1-1-89

نویسنده : محمد صادق نجفی
منبع : مركز اسناد انقلاب اسلامی

سه شنبه 22/4/1389 - 8:13
دعا و زیارت
همت
امام علی(ع):
الشرف بالهمم العالیه لا بالرمم البالیه؛
شرافت به همت های بلند است نه به استخوان های پوسیده.
امام علی(ع):
الفعل الجمیل ینبی عن علو الهمه؛
کردار زیبا از بلندی همت خبر می دهد.
امام علی(ع):
الطاعه همه الأکیاس، المعصیه همه الأرجاس؛
فرمانبری از خداوند همت زیرکان است. نا فرمانی از خدا همت پلیدان است.
امام علی(ع):
أشرف الهمم رعایه الذمام؛
شریف ترین همت ها نگهداری حق و حرمت ها و رعایت عهد و پیمان هاست.
امام علی(ع):
الکف عما فی أیدی الناس عفه و کبر همه؛
طمع نداشتن به آنچه در نزد مردم است، (نشان) عزت نفس و بلند همتی است.
امام علی(ع):
من شرف الهمه لزوم القناعه؛
پایبندی به قناعت، از والایی همت است.
امام علی(ع):
اقصر همتک علیما یلزمک و لا تخض فیما لا یعنیک؛
همت خود را صرف چیزهایی کن که به آن نیاز داری و آنچه را به کار تو نمی آید پی گیری مکن.
امام علی(ع):
نعوذ بالله من المطامع الدنیه و الهمم الغیر المرضیه؛
به خدا پناه می بریم از مطامع پست و همت ها و خواسته های ناپسند.
امام علی(ع):
إن سمت همتک لإصلاح الناس فابدأ بنفسک، فإن تعاطیک صلاح غیرک و انت فاسد أکبر العیب؛
اگر همت والای اصلاح مردم را در سرداری، از خودت آغاز کن، زیرا پرداختن تو به اصلاح دیگران، در حالی که خود فاسد باشی بزرگترین عیب است.
امام علی(ع):
ما أبعد الخیر ممن همته بطنه و فرجه؛
چه دور است خیر و خوبی از کسی که هم و غمش شکم و شرمگاه اوست.
سه شنبه 22/4/1389 - 8:12
دعا و زیارت

اشاره:
«اشتغال» امروزه در جامعه ما، یکی از مسائل اساسی و موضوعات مورد بحث می‏باشد، و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصی و اندیشه‏های خود، در مورد چگونگی اشتغال جوانان و آداب و شیوه‏های کار، علل و انگیزه‏های بیکاری، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغل‏ها و... سخن گفته و بحث می‏کند.
اشتغال به کارهای مفید و مورد نیاز جامعه، دارای اثرات و نتائج قابل توجه برای همه افراد جامعه اسلامی است که از جمله آن‏ها می‏توان به فوائد زیر اشاره نمود:

1.زمینه رستگاری

اساساً کار و اشتغال در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب می‏شود و تلاش بیشتر در کارهای دنیوی و اخروی، زمینه سعادت و رستگاری افراد را در دنیا و آخرت فراهم می‏نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا می‏برد. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرماید: «اَلْکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سبیل اللّه1؛ کسی که برای تأمین معاش خانواده‏اش تلاش می‏کند، همانند مجاهد در راه خداست.»

2.تأمین مخارج زندگی

یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگی خود را تأمین نموده و تا حدودی از فقرِ اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی خود و جامعه می‏کاهد.

3.وسیله ارتباط سالم

اشتغال به کار، افراد را در زندگی تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران یاری می‏نماید.

4.آرامش روح و وجدان

تمام کسانی که به کارهای مفید اقتصادی اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود می‏پردازند؛ علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم می‏کنند، به نوعی تفریح نیز می‏پردازند؛ هم چنان که افراد سُست عنصر و بیکار معمولاً به اضطراب و افسردگی و عذاب وجدان دچار هستند.

5.بیدار نمودن روحیه خلاّقیت

اشتغال به کسب‏های مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهای درونی آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهای نهفته در اندرون خود می‏سازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت می‏شود. چنین فردی با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگی خود لذّت برده و برای رسیدن به اهداف عالی تلاش می‏کند.

6.تثبیت موقعیت اجتماعی

اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعی یک فرد مسلمان می‏باشد و شغل او هر قدر از نیازهای جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادی و عزّت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعی صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامی، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند می‏فرماید: «وَ اَنْ لَیْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعی»(2)؛ و این که برای انسان بهره‏ای جز سعی و تلاش او نیست.

7.جلوگیری از مفاسد

بیکاری افراد، موجب ضررهای جبران‏ناپذیر و دارای مفاسد بی‏شمار برای اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا که یک فرد با انتخاب یکی از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، باری از دوش مردم و مسئولین برمی‏دارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلی را در جامعه حل نمی‏کند بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامی نیز می‏شود و علاوه بر این که نیرویی هدر رفته، نیروهای دیگری را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، مورد بحث قرار گرفته است.

اهمیّت کار

در سیره پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فعالیت‏های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادی را چنان تشویق می‏کند که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسی‏ترین رکن جامعه، یعنی تأمین کنندگان حیاتی‏ترین کالای اقتصادی، قائل نشده‏اند.
انس‏بن مالک می‏گوید: هنگامی که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ازجنگ تبوک برمی‏گشت، سعد انصاری ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با او دست داد، لمس دست‏های زِبْر و خشنِ مرد انصاری، حضرت خاتم الانبیاء صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را تحت تأثیر قرار داد. برای همین، از او پرسید: چرا دست‏های تو این چنین کوفته و خشن می‏باشد؟ آیا ناراحتی خاصّی به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله‏ی آن‏ها زحمت می‏کشم و مخارج خود و خانواده‏ام را تأمین می‏نمایم.
«فَقَبَّلَ یَدَهُ رسولُ اللّهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و قالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمَسُّها النّار؛ پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم دست او را بوسیده و فرمود: این دستی است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.»3

نکوهش افراد سست عنصر

رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم گاهی با جوانان سالم و نیرومندی مواجه می‏شد. بازوهای ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏گشت. آن حضرت با آنان احوال پرسی نموده و از وضعیت زندگی و شغلشان سؤال می‏نمود، اگر در جواب گفته می‏شد که: وی فردی بیکار است و هیچ گونه شغلی ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت می‏شد و می‏فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَیْنی؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشی ندارد.) اطرافیان می‏پرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمی‏دارید؟ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرمود: برای این که اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.4
آن حضرت در گفتاری حکیمانه، افراد تنبل و بی‏حال را که تن به کار نمی‏دهند و می‏کوشند که از دست رنج دیگران بهره‏مند شوند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می‏فرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُولُ؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که بار زندگی خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است کسی که اعضای خانواده‏اش را (در اثر ندادن نفقه) تباه کند.»5
البته سیره و سخن پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در مورد افراد بیکار ـ که با بهانه‏های واهی فرصت‏های شغلی را از دست می‏دهند ـ حاوی نکته مهمی است و آن، این که بیکاری ریشه بسیاری از مشکلات و گرفتاری‏ها در زندگی یک جوان فعال و پر انرژی است. زیرا اگر یک فرد مسلمان مخارج زندگی خود را با فعالیت‏های اقتصادی سالم و اشتغال به یک کسب پاکیزه و حلال، تأمین نکند به ناچار برای تأمین زندگی‏اش ارزش‏های دینی را زیر پا گذاشته و به راه‏های فریبنده که به ظاهر سود سرسام آوری هم دارند، کشیده خواهد شد. و این، مصداقی از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است که در کلام پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بود.
گذشته از این، بیکاری یک فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهای درونی وی می‏شود و او را به فردی تن پرور و بی‏خاصیت مبدل می‏سازد، بلکه به عنوان یک معضل و بیماری اجتماعی، یک جوان مسلمان و پاک و سالم را، دچار انواع مفاسد اخلاقی و اجتماعی و بیماری‏های روحی خواهد ساخت.
در حقیقت یک عضو فعال و پر انرژی که از سرمایه‏ها و ذخایر خدادادی جامعه اسلامی است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل کند، سربار جامعه خواهد شد؛ به همین دلیل پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بیکاری را برای یک جوان خطرناک می‏داند.

نقش انگیزه‏های مقدّس در اشتغال

از منظر حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم تمام فعالیت‏های یک مسلمان می‏تواند نوعی ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادی و دنیوی، از پاداش‏های معنوی نیز درجهان آخرت برخوردار می‏باشد.
آری کار برای خدا، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این انگیزه می‏تواند قوای جسمی و روحی وی را در فعالیت‏های اقتصادی چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والای وی، کار او نیز مقدّس خواهد شد. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بر این باور بود که: «اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ6؛ عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آن‏ها طلب روزی حلال است.»
آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و می‏فرماید: «طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَةٍ7؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
بنابراین، انگیزه‏های مقدّس می‏تواند همه کارها و فعالیت‏های اقتصادی یک مسلمان را ـ اعم از کارهای تجاری، کشاورزی، صنعتی و خدماتی ـ فرا گرفته و آن‏ها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتی آمده است که: روزی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم گفتند: یا رسول اللّه! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف می‏کرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان برای تأمین معاش می‏کوشد و انگیزه او بی‏نیازی از دیگران است، او در راه خدا قدم برداشته، و اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار می‏کند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدّسی دارد.8
در سیره پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، هدف از رفتارهای اقتصادی جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار، انگیزه مقدّس و هدف والایی است که یک انسان مسلمان را در سخت‏ترین شرایط به فعالیت‏های اقتصادی وادار می‏کند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضای الهی خرج می‏کند.
اما از نظر متفکّران مادّی و اقتصاددانان غربی، هدف نهایی از کار، دست یابی به لذت‏های فردی است. و در آن صورت، انگیزه کار، دست یابی به حداکثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقی و انسانی تحت الشعاع سود جویی‏های مادی قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصه‏های زندگی فقط به سودهای سرشار مادی می‏اندیشد؛ گرچه در این راه، حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.

روش‏های ترویج اشتغال

حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برای ایجاد انگیزه تولید و کسب درآمد در وجود مسلمانان، از روش‏های مختلفی بهره می‏گرفت که به برخی از آنان اشاره می‏شود:

الف) زمینه سازی برای رشد استعدادها

آن حضرت با استفاده از فرصت‏های مناسب برای شکوفایی نیروهای درونی و استعدادهای نهفته افراد، زمینه سازی می‏نمود و از این طریق، در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت می‏کرد. روایت زیر، نشانگر این روش رسول گرامی می‏باشد:
مردی از اصحاب در تنگنای زندگی قرار گرفت. وی که دارای شغل مناسبی نبود و بسیاری اوقات از بیکاری رنج می‏برد، خانه نشین شد. روزی همسرش به وی گفت: ای کاش به محضر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏رفتی و از او درخواست کمک می‏نمودی! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رفت. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنی اَغْناهُ اللّهُ؛ هرکس از ما کمک بخواهد، ما به او یاری می‏کنیم ولی اگر بی‏نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند، خداوند او را بی‏نیاز می‏کند.»
او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر، من هستم و بدون این که سخنی بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را برای همسرش بازگو کرد. زن گفت: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگی نکبت بار و پر مشقّت خود آگاه کن.
مرد ناچار برای بار دوم به حضور پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رفت اما قبل از این که حرفی بزند، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم همان سخن قبلی را تکرار کرده و فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنی اَغْناهُ اللّهُ.» بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت ولی چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیکاری، ضعیف و ناتوان می‏دید، برای سومین بار با همان نیّت به مجلس رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رفت. باز هم لب‏های رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به حرکت در آمد و با همان آهنگ ـ که به دل، قوّت و به روح، اطمینان می‏بخشیدـ همان جمله را تکرار کرد. این بار اطمینان بیشتری در قلب خود احساس نمود؛ حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتی که خارج شد، با قدم‏های مطمئن‏تری راه می‏رفت. با خود فکر می‏کرد که دیگر به دنبال کمک خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه می‏کنم و از نیرو و استعدادی که در وجودم به ودیعت نهاده شده است، بهره می‏گیرم و از او می‏خواهم که مرا در کارهایم موفق گردانیده و از دیگران بی‏نیاز سازد. با این نیّت، تیشه‏ای عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقداری هیزم جمع کرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار کار را فراهم نماید. بازهم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانی شد. وی در اثر تلاش و کوشش شبانه‏روزی، یکی از افراد ثروتمند گردید. روزی به محضر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آمده و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد که چگونه در آن روزِ فلاکت بار به محضر حضرت آمده و چگونه سخن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم وی را به تحرک و کار واداشت. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: من که به تو گفتم؛ هرکس از ما کمکی بخواهد، ما به او کمک می‏کنیم ولی اگر بی‏نیازی بورزد، خدایش او را کمک خواهد نمود.9

ب) روش‏های رفتاری

گرچه رهنمودهای گفتاری، در تربیت افراد تأثیر دارد اما اقدامات عملی، به مراتب بیشتر از شیوه‏های گفتاری مؤثر است. برای همین پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نه تنها با راهنمایی‏ها و زمینه سازی‏های خود موجب هدایت افراد به سوی میدان‏های کاری شد بلکه خود عملاً وارد صحنه شده و همدوش با دیگران کار می‏کرد.
رفتار رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را می‏توان تبلور اصول و ارزش‏های اسلامی قلمداد نمود. آن حضرت همچنان که در صحنه‏ی سیاست، حکومت، اخلاق، معارف، علوم و حکمت، خطابه و سایر صفات والای انسانی اسوه تمام عیار مسلمانان به شمار می‏آید، رفتار اقتصادی آن حضرت نیز می‏تواند شیوه‏ای موفق و کارآمد برای چگونه زیستن باشد.
نمونه هایی از سیره عملی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم :

خانه سازی

امام صادق علیه‏السلام به فردی که در اثر جهل و غرور، تن به کار نمی‏داد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمود: برو کار کن! و در بالای سرت بار حمل کن. (و هرچه می‏توانی تلاش کن.) و از مردم بی‏نیاز باش.
سپس به وی فرمود: همانا رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم سنگ‏ها را به دوش خود حمل می‏کرد و دیوار خانه‏اش را می‏ساخت.10

باغداری

علی علیه‏السلام روزی به سلمان فرمود: ای [ابا [عبداللّه! باغی را که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با دستان خویش آن را ساخته و درخت‏هایش را کاشته است، برای فروش به‏مشتریان عرضه کن. سلمان باغ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت.11

دامداری

روزی حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فرمود: ما بَعَثَ اللّهُ نَبیّاً اِلاّ راعی غَنَمٍ؛ تمام پیامبران الهی پیش از آن که به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کرده‏اند. قالُوا: وَ اَنتَ یا رَسُولَ اللّه؟؛ از پیامبر سؤال شد: آیا شما نیز چوپانی کرده‏اید؟ قال: وَ اَنَا رَعَیْتُها لاَِهْلِ مَکّة بِالْقَرارِیط؛ فرمود: بله، من مدتی گوسفندان اهل مکه را در سرزمین «قراریط» به چراگاه برده‏ام.»12

بازرگانی

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم قبل از ازدواج، با خدیجه یک قرارداد تجارتی بسته بود. طبق آن قرار دادِ مضاربه‏ای، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم متعهد شده بود که با سرمایه خدیجه به یک سفر تجارتی برود و در مقابل، آن حضرت در منافع کالاهای بازرگانی خدیجه شریک باشد. بعد از توافق طرفین، خدیجه شتری راهوار و مقداری کالاهای ارزشمند در اختیار حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نهاد و به دو غلام خود سفارش کرد که در این سفر تجارتی به همراه آن حضرت باشند و دستوراتش را اطاعت نمایند. این سفر تجارتی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به شام، تا حدودی وضعیت اقتصادی و مالی آن جناب را سر و سامان داد. بعد از پایان سفر، کاردانی و شایستگی این جوان قرشی مورد تقدیر و ستایش خدیجه ـ ثروتمندترین و سرشناس‏ترین زن مکه ـ قرار گرفت و بدین منظور، مبلغی را علاوه بر قرار داد، به او پرداخت. اما نبیّ اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم فقط مبلغ معیّن در قرارداد را دریافت کرده و از اخذ وجوه اضافی خودداری نمود. سپس وجوه حاصله از تجارت شام را به خانه ابوطالب علیه‏السلام برد و همه را در اختیار عموی گرامی‏اش گذاشت تا این که مقداری وضع زندگی حضرت ابوطالب علیه‏السلام سر و سامان یابد.13
امام صادق علیه‏السلام در مورد کارهای تجارتی پیامبر علیه‏السلام سخنان ارزنده‏ای دارد. اسباط بن سالم می‏گوید:
روزی به حضور امام صادق علیه‏السلام شرفیاب شدم، آن حضرت پرسید: عمربن مسلم چه می‏کند؟ گفتم: حالش خوب است اما دیگر تجارت، نمی‏کند. امام صادق علیه‏السلام فرمود: ترک تجارت، کار شیطانی است. ـ این جمله را سه بار تکرار کردـ آنگاه امام ادامه داد: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با کاروانی که از شام می‏آمد معامله می‏کرد و با بخشی از درآمد آن معامله قرض‏های خود را ادا نموده و بخشی دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم می‏نمود. خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا می‏فرماید: «رِجاٌ لٌ لا تُلْهیهم تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِاللّه»؛14 مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمی‏کند.»(15)

همکاری در فعالیت‏های اجتماعی

1.ساختن مسجد
هنگامی که مسجد قبا ـ اولین مسجد در تاریخ اسلام ـ ساخته می‏شد، حضرت خاتم الانبیاء صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم همدوش سایر مسلمانان کار می‏کرد. آن حضرت سنگ‏های کوچک و بزرگ را برمی‏داشت و آن‏ها را بغل می‏نمود و حمل می‏کرد. به طوری که سفیدی گرد و خاک سنگ‏ها کاملاً در بدن آن حضرت نمایان بوده و حکایت از سخت کوشی آن حضرت داشت. گاهی مردی از اصحاب به نزدش می‏آمد و التماس می‏کرد که: یا رسول اللّه! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرمود: نه، تو هم سنگ دیگری بردار. بالاخره آن حضرت در اثر کوشش‏های شبانه روزی، ساختمان مسجد قبا را به پایان برد.16
همچنین در تأسیس ساختمان مسجد النبی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آن حضرت علاوه بر راهنمایی مسلمانان در طرح ریزی بنای مسجد، خود نیز در کنار آنان کار می‏کرد و آن چنان از جان و دل کارهای ساختمانی را انجام می‏داد که مسلمانان تحت تأثیر قرار می‏گرفتند. اسید بن حضیر یکی از آنان بود که جلو آمده و گفت: یا رسول اللّه! اجازه بفرمایید تا من به جای شما سنگ‏های سنگین را حمل کنم. فرمود: نه، تو یکی دیگر ببر.
یکی از مسلمانان نیز این شعر را قرائت می‏کرد:
لَئِنْ قَعَدْنا والنَّبیُّ یَعْمَلُ
فَذاکَ مِنّا الْعَمَلُ الْمُضَلَّلُ17
اگر ما بنشینیم در حالی که پیامبر کار می‏کند، رفتار بسیار زشت و ناپسند انجام داده‏ایم!
2.راهسازی
امام صادق علیه‏السلام به نقل از پدر بزرگوارش حضرت باقر علیه‏السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یکی از راه‏های عمومی را ـ که آب خراب کرده بودـ با چیدن سنگ تعمیر نمود. به خدا سوگند! انسان‏ها و چهار پایان تا این لحظه از آن استفاده می‏کنند.18
3.انجام کارهای منزل
رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله علاوه بر اداره حکومت اسلامی و حلّ و فصل مشکلات مسلمانان، به کارهای منزل نیز رسیدگی می‏کرد.
امام صادق علیه‏السلام فرمود: «کانَ رَسُولُ اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یَحْلِبُ عَنْزَ اَهْلِهِ19؛ رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم پیوسته بز خانواده‏اش می‏دوشید.»

ج) ره توشه‏های پیشه وران

حضرت خاتم الانبیاء صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با این که مسلمانان را به اشتغال در کارهای تولیدی، خدماتی، کشاورزی و سایر مشاغل توصیه می‏کرد ولی به لحاظ موقعیّت جغرافیایی و با توجه به آب و هوای مناطق مختلف، به برخی از شغل‏ها اهمیّت خاصّی قائل بود. در این‏جا به نقل چند مورد از گفتارهای آن حضرت می‏پردازیم:
1. «تِسْعَةُ اَعْشار الرّزقِ فی‏التّجارَةِ وَالْجزْءُ الْباقی فی السّابیاء ـ یعنی الغنم ـ ؛20 109 در آمد در داد و ستد و باقی مانده آن در دامپروری (و کارهای تولیدی) است.»
2. « مَنْ غَرَسَ شَجَرَةً فَاَیْنَعَتْ، غَرَسَ اللّهُ بِها شَجَراً فِی الْجَنَّةِ؛21 هر مسلمانی که نهال درختی بنشاند و آن درخت (بر اثر کوشش‏های باغبان) به ثمر بنشیند، خداوند متعال در مقابل آن درخت، درختی در بهشت قرار می‏دهد.»
3. در سیره اقتصادی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم باغداری، زراعت و کشاورزی آن چنان از اهمیت برخوردار است که آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان، به دولت مردان اسلامی هشدار داده و ضمن دستورالعملی، دهقانان را به زمامداران اسلامی کاملاً سفارش نموده و به علی علیه‏السلام فرمود:
یا علی! مبادا در حکومتِ تو به دهقانان و کشاورزان ستم شود.22

پی نوشت :

1.نجم / 39.
2.فقه الرضا، ص 208.
3.اسدالغابه، ابن اثیر،ج 2، ص 169؛ الاصابه، ابن حجر، ج 3، ص 72 و النهایه، ج 4، ص 202.
4.بحارالانوار، ج 100، ص 10 و مستدرک الوسائل، ج 13، ص 11.
5. تحف العقول، ص 37 و الکافی، ج 4، ص 12، (باب کفایة العیال و التوسع علیهم).
6.بحارالانوار، ج 100، ص 209.
7.همان.
8.المحجّة البیضاء، ج 3، ص 140.
9. اصول کافی، باب القناعه، حدیث 7 و داستان راستان، ص 28 و 29.
10.وسایل الشیعه، ج 17، ص 38.
11.حلیة‏الابرار، ج 1، ص 331.
12.میزان الاعتدال، ج 3، ص 293.
13.بحارالانوار، ج 16، ص 22 به بعد.
14.نور / 37.
15.وسائل الشیعه، ج 17، ص 14 و 15.
16.معجم الکبیر، طبرانی، ج 24، ص 318.
17.مناقب آل ابی‏طالب، ج 1، ص 161 و فتح الباری، ج 7، ص 193.
18.حلیة‏الابرار، ج 1، ص 329.
19.الکافی، 5، ص 86.
20.وسائل الشیعه، ج 17، ص 11.
21.کنزالعمال، ج 3، ص 896، حدیث 9079.
22.تهذیب الاحکام، ج 7، ص 154.

منبع: ماهنامه کوثر
نویسنده:عبد الکریم پاک نیا
سه شنبه 22/4/1389 - 8:11
دعا و زیارت

یكی از سنت‌های نیكو و پسندیده‌ای كه در چند سال اخیر هم زمان با آغاز سال جدید در كشور به جریان می‌یابد ، نامگذاری سال جدید با عنوان و موضوعی خاص می باشد. به گونه‌ای كه این عنوان و موضوع از یك سو نشان دهنده دغدغه های مسئولان نظام در سال جدید نسبت به موضوع تعیین شده و از سوی دیگر ترسیم كننده و نقشه راه حركت‌های اجرایی و نیز استراتژی و راهبردهای كلان در دستیابی به اهداف عالیه هدف‌گذاری شده می باشد.
در این راستا، امسال هم‌چون سنوات گذشته و در ادامه سریان این سنت حسنه، از سوی رهبرمعظم انقلاب اسلامی سال كار مضاعف و همت مضاعف تعیین شده است. اگر نگاهی دقیق و موشكافانه در چرایی انتخاب این عنوان از سوی معظم له داشته باشیم در خواهیم یافت كه چنین راهبردی با توجه به وضعیت و شرایط موجود (به خصوص بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته) بسیار پر معنا، لازم و ضروری به نظر می‌رسد و حاكی از تدقیق و ظرافت نظر به همراه بودن با دلایلی كاملاً منطقی در انتخاب این عنوان برای سال جدید بوده است.
با این مقدمه، در این مقال بر آنیم تا 22 راهكار و شیوه‌های عملیاتی و اجرایی كردن این عنوان را در حد توان و وسع فكری با هدف توسیع و بسط این نگاه در تمامی حوزه‌ها به خصوص حوزه فرهنگی و تبیین دقیق‌تر و علمی‌تر موضوع، پیشنهاد نموده و گامی هرچند كوچك را در این مسیر تعیین شده در سال جاری برداریم:

 

1- احیای فرهنگ غنی كار و تلاش و همت

بهره گیری هوشمندانه از ظرافت‌ها و ارزش‌های فرهنگ عمومی جامعه كه ریشه‌ای عمیق و دراز در فرهنگ مردم دارد، استفاده از این موقعیت طلایی می تواند روزنه و دریچه‌ای به سوی جامعه‌ای پویا و پیشرفته را در پیش روی ما قرار دهد. اگر نگاهی به فرهنگ عمومی جامعه ما از دیر باز داشته باشیم.
كار، تلاش و همت، هم‌واره درمیان ایرانیان از ایران باستان گرفته تا به حال از جایگاه ویژه و والایی برخوردار بوده است. وجود تمدن بزرگ ایران با سبقه‌ای طولانی و با غنای بسیار بالای فرهنگی، تاریخی و علمی حكایت از كار و تلاش اجداد و گذشتگان پر افتخار این مرزو بوم دارد. قائل شدن جایگاه ویژه برای این امر مهم حیات بشری موجب شده‌است تا فرهنگ كار و همت بلند مردان و زنان ایران زمین، خمیرمایه بسیاری از عناصر ادبی همچون شعر، ضرب المثل و حكایت و... بزرگان علم و ادب و حكمت میهن عزیز ما از دوران گذشته تا به حال گردد و بسیاری از گفتارهای ادبی به كار رفته نشان و نماد شأن و جایگاه ویژه كار و همت بوده است:
الف- در ارتباط با همت
همت بلند دار كه مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده اند
مرغ را پر می‌برد تا آشیان
پر مردم همت است این را بدان (مولانا)
مرد همت نه مرد تهمت باش
چو پیمبر نه‌ای زامت باش (ناصر خسرو)
هر كه همت او از دنیا قاصر باشد
حسرت او به وقت مفارقت اندك بود(كلیله ودمنه)
هر كه راه یك ذره همت داد دست
كرد او خورشید را ز آن ذره پست (عطار)
قدر همت باشد آن جهد دعا
لیس الانسان الا ما سعی (مولوی)
چو همت است چه حاجت به گرز مغفر كوب
چو دولت است چه حاجت به تیر جوشن‌خای؟(سعدی)
همت عالی زفلك بگذرد
مرد به همت ز ملك بگذرد(خواجوی كرمانی)
ب- در خصوص كار
برو كار می‌كن مگو چیست كار
كه سرمایه جاودانی است كار
نابرده رنج گنچ میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
علم با كار سودمند بود
علم بی كار پای بند بود (سنایی)
كار امروز تو چو ساخته نیست
كار فردا چگونه خواهی ساخت (ادیب صابر)
گفت پر كرد پادشاه این كار
كار پر كرده كی بود دشوار (نظامی گنجوی)
كار در مملكت حسن فروشان به زر است (كاتبی)
حكم خدا چو شوی كار بند
فتح بیابی نشود كار بند (محمد پاشاه)
نشان داری كه گل از خار خیزد
بكن كاری كه كار از كار خیزد (ناصر خسرو)
كار امروز را به فردا افكندن از كاهلی تن است (تاریخ بیهقی)
كار جوهر مرد را زیاد میكند
كار جهان بگذرد فسانه بماند (رفیع الدین لذبانی)
بحث احیای فرهنگ كار به عنوان راه‌كار جدی با هدف به روز رسانی و نهادینه سازی توأم با و نیز ترویج و بسط آموزه‌‌های ناب فرهنگی و كهن این مرزو بوم در حال حاضر به معنای نادیده انگاشتن و خلاء حضور این فرهنگ در بین جامعه فعلی نمی باشدبلكه تنها هدف از طرح بحث غنابخشی و استحكام و پرمغز نمودن مطالب و محتواهای نوین و نو ارائه شده به جامعه برای پذیرش و مقبولیت بیشتر در بین تمام لایه‌ها و سطوح فعلی جامعه ما می باشد. پر واضح است كه در ارائه بحث و تهیه مطالب هر چه از سبقه دیرینه و پیشینه دانش و اطلاعات گذشتگان و ادوار گذشته بهره گیری شود زمینه غنای فكری و قوام و بسط بیش از پیش آن فراهم‌تر و مقبولیت عام آن افزونتر خواهد شد.
2- هم‌آهنگی‌سازی تمامی حوزه‌های دخیل در امر عملیاتی نمودن كار و همت مضاعف
موضوع وحدت رویه در بین آحاد جامعه از اهمیت زیادی برخوردار بوده و عدم توجه جدی به آن می‌تواند آسیب‌های جدی برای جامعه وارد سازد. هم‌آهنگی موجب تسریع، سرعت بخشی و مضاعف شدن حركت و تلاش در مسیر توسعه كشور شده و به همین دلیل ایجاد وحدت رویه در حوزه‌های ذیل الذكر می تواند بسیار مؤثر و كارساز باشد:
الف- هماهنگی در حوزه سخت افزاری
همچون پشتیبانی مناسب در منابع مالی، تجهیزاتی و لجستیك كه این امر تسریع در اجرای این جریان در سال جدید را به همراه خواهد داشت همچنین دقت نظر بیش‌تر و تأمل عمیق‌تر در تخصیص اعتبار و منابع مالی، برنامه ریزی اصولی در تهیه اقلام و تجهیزاتی كه زمینه ساز و تقویت كننده ابزار و لوازم انجام كار مضاعف و همت مضاعف می‌باشند.
ب- نرم افزاری
(برنامه‌ریزی و برنامه سازی و فعالیت‌های تبلیغی، بهره‌گیری از رسانه‌های ارتباط جمعی، ابزار چند رسانه‌ای و كلیه حوزه‌های نرم افزاری كه امكان فعالیت و كار در آن امكان پذیر می باشد.
ج- منابع انسانی (كارآمد سازی نیروهای دخیل در این امر)
بهره‌مندی از محققان، كارشناسان و اقشار و افراد تأثیر گذار جامعه در بهتر و علمی تر
اجرایی نمودن برنامه‌های تدارك شده در سال جاری.
3- زمینه‌‌سازی برای ایجاد وحدت و همدلی بین تمام نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی حول محور رهبرمعظم انقلاب
این امر در جلو گیری از بخشی‌نگری در برنامه‌ریزی و اجرایی نمودن موضوع بسیار حائز اهمیت می باشد. بحث فراهم سازی زمینه‌های ایجاد بستر فراگیر برای انجام كار و همت مضاعف لازمه مشاركت فعالانه تمام لایه‌ها و سطوح مختلف جامعه از هر عقیده، نظر و نگرشی می‌باشد و ضرورت دارد تمام آحاد جامعه را در بر این موضوع درگیر شده و مضافاً اینكه انجام بعضی از امور نیاز به ایجاد وحدت رویه بین تمام افراد جامعه دارد این مهم نیازمند همدلی و هماهنگی فكری و ذهنی بین تمامی افراد آن دارد. پس بسیار شایسته خواهد بود كه در سال جدید وحدت و اخوت بین تمام نیروهای وفاداربه انقلاب و نظام حول محور رهبری ایجاد شود كه این امر لازمه اجرای مناسب و شایسته عنوان كار وهمت مضاعف در جامعه اسلامی ما خواهد بود.
4- برنامه ریزی جهت ایجاد انگیزه برای عموم جامعه
اتخاذ سازو كاری مناسب جهت ایجاد انگیزه برای عموم جامعه به ویژه برای كارمندان و كاركنان و اساتید روحانیون دانشجویان طلاب، دانش‌آموزان و تمام فعالان و تلاشگران محققان و پژوهشگران عرصه فرهنگ، علم، دانش در تمامی بخش‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دو بُعد مشروحه ذیل می تواند ثمر بخش باشد:
الف- انگیزه معنوی
با توجه به اینكه جامعه ما یك جامعه دین مدار و مذهبی است. بهره گیری از آیات و روایات و نیز آموزه‌های دینی كه برای كار و همت جایگاه ویژه‌ای قایل بوده و برای آن پاداش و اجر اخروی در نظر می‌گیرد. بیان این مهم به شیوه‌ای بلیغ و رسا به وی‍ژه از سوی اقشار معنوی تأثیر گذار جامعه میتواند در ایحاد انگیزه برای افراد جامعه بسیار مؤثر باشد.
ب- انگیزه مادی
پاداش معنوی بحثی است اخروی و در این دنیا ملموس و قابل مشهود نیست در كنار فراهم سازی بستر ارایه انگیزه معنوی توجه جدی به پرداختن پاداش مادی برای كسانی‌كه به نحوی با این موضوع درگیر خواهند بود. موجب مضاعف شدن زمینه‌ترغیب و تشویق برای كار و تلاش بیشتر خواهد شد و با جدیت بیشتر با موضوع برخورد خواهند نمود.
5- اطلاع رسانی و ارائه گزارش عملكرد از روند اجرایی و مجموعه كارها و برنامه‌های انجام شده در ارتباط با عناوین نامگذاری شده سالهای قبل
این كار موجب خواهد شد تا از نگاه شعارگونه صرف نسبت به آن خودداری گردد و فعالیت‌های مثبت و مناسب صورت گرفته در این خصوص در سنوات قبل، زمینه‌های داشتن نگاه صوری و شعاری را در سال جدید از بین ببرد.

6- ایجاد سامانه برنامه‌ریزی‌، هم‌‌آهنگی، هدایت، كنترل و نظارت

با هدف دسترسی آسانتر و سهل الوصول نمودن مسیرهای اهداف تعیین شده و هدف‌گذاری شده، ایجاد این سامانه موجب خواهد شد تا از رهاشدگی موضوع خودداری شده و روند اجرایی كار به صورت منسجم، هماهنگ، كانالیزه شده و كارآمد پی‌گیری شود.
7- شناسایی موانع و راه‌بندهای احتمالی
اجرای هر برنامه و فعالیتی معمولا با یك سری مشكلات و موانعی خواسته و یا ناخواسته مواجه می‌باشد. شناسایی دقیق و كارشناسی شده این مشكلات احتمالی و چاره اندیشی جدی برای آن توأم با ارایه راهكار و برخورد عقلانی و خردگرایی ضمن رفع موانع، موجب تسریع و سرعت بخشیدن به حركت تعیین شده در مسیر توسعه نیز خواهد شد.

8- برنامه ریزی اصولی بر اساس نوع اقدام وعملیات ‌های تدارك شده (كوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت)

برنامه ریزی دارای دو ركن اساسی می‌باشد: الف – تعیین هدف ب- پیش بینی. هدف و راهبرد در سال جاری با پیام نوروزی رهبرفرزانه انقلاب اسلامی(مدظله العالی) به روشنی مشخص شده. اقدام بعدی انجام پیش بینی های لازم برای اجرای دقیق و شایسته موضوع می باشد برای اجرای مناسب و بهره گیری بهینه نیازمند برنامه‌ریزی مدون، اصولی و كارامد به صورت كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خواهیم بود.
9- بسط ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و آموزه‌های معنوی در بین تمام سطوح و طبقات اجتماعی جامعه
جامعه ما ارزش‌مدار و هنجارهای حاكم بر آن دارای نكات مثبت فراوان می‌باشد. كار و همت از موضوعات ارزشی از دیر باز تا كنون بوده است. یكی از راه‌های عملیاتی نمودن پیام نوزی تكیه و بهره گیری از این ظرفیت بالا در سطح جامعه می باشد كه اگر به درستی و نحو مطلوب از آن استفاده گردد شاهد بالارفتن میزان كارایی و كارآمد سازی در اجرای صحیح موضوع تعیین شده در سال جاری حواهیم بود.
10- بهره‌گیری از آموزش‌های عمومی از طریق رسانه‌های ارتباط جمعی
به كارگیری هدفمند از رسانه‌های دیداری و شییداری و ارتباط جمعی به خصوص صدا و سیما، در كنارآموزش‌های تخصصی مدیران و متولیان ذیربط. از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد. همانگونه كه حضرت امام خمینی(ره) فرمودند. صدا و سیما به مثابه دانشگاه عمومی است. پس بایسته است در سال جاری شاهد ضبط و پخش برنامه‌هایی هدفمند و تأثیر گذار جهت گسترش این مهم در بین تمام سطوح جامعه كه از این دانشگاه عمومی بهره‌مند هستند باشیم.
11- پایش مستمر، ارزشیابی و ارزش‌گذاری بر مجموعه فعالیت‌ها و تلاش‌های انجام شده
بازكاوی و پایش مستمر و در صورت نیاز، اصلاح و بازنگری فعالیت‌های تدارك دیده شده در طول سال ضمن نظارت پایدار بر فعالیت‌های تدارك شده موجب ارتقاء سطح كارایی و افزایش توان مضاعف و جلوگیری از هدر رفت زحمات كشیده شده در این خصوص خواهد شد. در این ارتباط می توان از افرادی كه به نحوی از انحاء در برنامه ریزی، طراحی وعملیاتی نمودن این عنوان تلاش و كوششی مضاعف نموده اند. قدردانی به عمل آید. (اگر در آغاز سال جاری چنین مراسم قدردانی برای افراد شاخص و فعال سال گذشته صورت پذیرد در ترغیب و تشویق افراد در جدیت بخشی به این مهم در سال جدید بسیار مثمر ثمر و پر فایده خواهد بود.)
12- تشكیل اتاق فكر، جلسات مشورتی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری با هدف بهبود بخشی به روند اجرایی موضوع
بهره‌گیری خردمندانه و عقلایی از نظرات حاحب‌نظران و كارشناسان موجب كارایی بیش‌تر برنامه‌ها و فعالیت‌های تدارك دیده شده در این خصوص در سال جدید را فراهم خواهد ساخت.

13- تلاش جدی در ریل‌گذاری و تعیین دقیق مسیرهای دستیابی به نقاط هدف‌گذاری شده اتخاذ سازوكاری هدفمند در تدوین لوایح، طرح‌ها، قوانین و آیین نامه‌های لازم در جهت تعیین چارچوب و حدود ثغور و ضوابط قانونی مراحل برنامه ریزی، طراحی و اجرایی موضوع از لوازم ریل‌گذاری و تعیین دقیق مسیر برنامه ریزی شده می‌بلاشد. یكی از اشكالات و نواقصی كه معمولا در اجرایی نمودن بعضی نظرات و دستورات در بین جامعه به ویژه در بین دستگاه‌های اجرایی كشور بوجود می‌آید، خلاء و فقدان راهكار قانونی وآیین نامه‌های اداری می باشد كه این امر كندی كم تحركی را در مراحل اجرایی در پی دارد. به همین دلیل چاره اندیشی در این خصوص متضمن پویایی و تحرك فعالانه دستگاهها و اشخاص حقیقی و حقوقی در این خصوص خواهد شد.

14- بهره‌گیری از آیات و روایات و سخنان بزرگان و اندیشمندان و...

استفاده ازآیات الهی قرآن كریم (... فاذا فرغت فانصب... قرآن كریم سوره الشرح، آیه 7. ترجمه: پس هنگامی كه از كار مهمی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز...) و احادیث قدسی، روایات و احادیث نبوی (پیامبر گرامی اسلام(ص): الكادّ لعیاله كالمجاهد فی سبیل الله. ترجمه: كار و تلاش برای خانواده مانند كسی است كه در راه خدا جهاد می كند.) و ائمه اطهارسخنان بزرگان و فرزانگان برای نهادینه سازی بحث كار و همت در بین بسیار مؤثر خواهد بود. اگر رجوعی مدبرانه و با تامل در آموزه‌های دینی و نیز اشعار، منظومات و حكایات و امثال و.. بزرگان داشته باشیم در خواهیم یافت كه مطالب و اطلاعات ذی‌قیمت بسیاری در ارتباط با كار و تلاش و همت وارد شده است. بهره گیری از آنها می تواند ما را در جامعه‌ای كه دین‌مدار و حق‌محور بوده و از میزان پذیرش والایی این‌گونه آموزه ها در میان مردم برخوردار است به درستی به سوی دستیابی اهداف تعیین شده رهنمون خواهد ساخت و از طرفی دیگر این آموزه‌ها به فرهنگ سازی موضوعات فوق كمك شایان توجهی خواهد نمود.
15- اولویت بندی برای طرح‌ها، برنامه‌‌ها و پروژه‌های اجرایی
برای طرح‌ها و پروژه‌هایی كه امكان و ظرفیت لازم برای افزایش و رشد تولیدات و فعالیت را بدون افزایش بودجه در سال جاری دارند بایسته است تعیین اولویت شوند. با توجه به اینكه بودجه سالانه قبل از عنوان گذاری این سال بسته شده است امكان تغییر و یا افزایش بودجه مضاعف برای بعضی از طرحها و كارها و بسیار سخت و یا غیر ممكن است لازم است در این خصوص با اولویت بندی بعضی از طرح‌ها و پروژه‌ها طوری كه به دیگر طرحها آسیب وارد نشود. می‌توان گام اساسی در این زمینه برداشت.

16- بهره‌گیری حداكثری و مضاعف از پایگاه‌ها، مراكز و تشكل‌های فعال دینی

مساجد، حسینه‌ها، هیئات مذهبی، انجمن‌های اسلامی، كه دارای مخاطبان زیادی بوده و از جایگاه ویژ‌ه‌ای بر سطح جامعه برخوردار می‌باشند از پایگاه‌هایی هستند كه می‌توانند نقش مهمی در ترویج و بسط اندیشه كار و همت مضاعف را در جامعه به عهده گیرند كه این امر نیاز به برنامه‌ریزی مضاعف و جدی در خصوص دارد.

17- ایجاد نگاهی جامع و فراگیر نسبت به موضوع در هنگام عملیاتی نمودن

داشتن نگاهی جامع الاطراف همراه با توسعه و گسترش این موضوعات به تمام عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و پرهیز از بخشی نگری و جزء اندیشی در برنامه‌ریزی و طراحی امور برای اجرای مناسب آن در سال جاری امری ضروری می‌باشد(همت و كار مضاعف تنها در امور خدماتی و اداری و اقتصادی خلاصه و محدود نگردد. لازم است این تفكر در تمام حوزه‌هایی كه جامعه با آن درگیر می‌باشند به خصوص در عرصه‌هایی كه با قشر نوجوان وجوان سروكار دارند مثل میادین ورزشی، مراكز علمی و پژوهشی و... توسعه یابد.)
18- داشتن نگاهی واقع‌گرایانه و منطقی
داشتن برخوردی واقع‌گرایانه و پرهیز از برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌های احساسی، غیر منطقی و برداشت‌های جناحی و خطی و محدود و معدود سازی آن به مباحث و كارهای كم‌ارزش و سطحی از این عنوان، در صورت ملحوظ نداشتن و جدی نگرفتن این مهم، شاهد وارد آمدن آسیب‌های جدی به اصل موضوع و اهداف مهم ترسیم شده برای آن خواهیم بود.
19- ارایه الگوها و مستندات
ارایه الگو و مستندات قابل ارایه اعم از تولیدات و برونداد و خروجی‌هادر زمینه‌های مختلف (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و...) كه در سنوات گذشته حاصل و نتیجه كار و همت مضاعف مدیران و كاركنان و دست اندركاران (اشخاص حقیقی و حقوقی) بوده است باید توجه داشت كه طرح مباحث صرفا توصیفی و انتزاعی و عدم ارایه الگوی عملی از تأثیرگذاری زیادی برخوردار نبوده و بعضی مواقع موجب عدم جدی گرفتن موضوع در سطح جامعه خواهد شد.
همچنین معرفی تعدادی از افراد نخبه ساعی و همت بلند كه در زمینه‌ها و عرصه‌های مختلف، دارای موفقیت بوده و موفقیت آن‌‌ها نیز نتیجه و حاصل تلاش و كار مضاعف بوده است. این امر می‌تواند در انتقال تجربه و الگوسازی عملی و قابل مشهود برای جامعه و نیز استفاده بهینه و درست از فرصت و زمان در انجام این مهم مثمر ثمر و پر فایده باشد. (مصاحبه مستقیم با این افراد و نشان دادن آثار آنان و پخش آن در رسانه‌ها به خصوص صدا و سیما).
20- بهره گیری از ابزار و تكنولوژی چند رسانه‌ای
در ترویج فرهنگ كار و نهادینه سازی آن در سطح جامعه، استفاده معدود از یك رسانه و محدود سازی در یك ابزار رسانه‌ای دیداری و یا شنیداری موجب خواهد شد تا از تمام پتانسیل و ظرفیت‌های موجود به درستی و كامل استفاده نگردد. و در نتیجه انتظار دسترسی تمام وكمال وسهل الوصول به سیبل هدف گذاری شده عملا میسور نخواهد بود.
21- بهره‌گیری از فضای مجازی و سایبری
استفاده از فضای مجازی و شبكه سایبر می‌تواند حوزه فعالیت و میدان عملیات این پیام را بسیار گسترده‌تر و وسیع‌تر نماید. امروزه نقش شبكه اینترنت و فضای مجازی در ایجاد محیطی فراگیر برای بسط و شیوع اندیشه و موضوعات هدفمند بر كسی پوشیده نیست به خصوص این‌كه غالب بهره‌مندان این فضا را نیز جوانان و نوجوانان تشكیل می‌دهند. به همین دلیل خلاء حضور جدی در این فضا و عدم طرح و بسط موضوع در آن می‌تواند تا اندازه‌ای ما را در دستیابی به اهداف متصور شده دچار نقصان كند.
22- فضاسازی تبلیغاتی در محیط شهری و اماكن و میادین عمومی و خدماتی و...
استفاده از محیط‌های تبلیغی سطح شهرها (میادین، چهار راه‌ها، نقاط پر رفت و آمد، خیابان‌های اصلی)، اماكن عمومی، وسایل حمل ونقل عمومی مثل: ایستگاه‌های متر، قطارهای شهری، اتوبوس شهری، تاكسی و نیز تبلیغات جهت‌داردر میادین ورزشی، ترمینال‌های مسافربری، بوستان‌ها و پارك‌ها مجتمع‌های فرهنگی و تجاری و اقتصادی و خدماتی و... در ترویج فرهنگ كار و همت مضاعف تأثیر گذار بوده و شایسته است از این فضاهای تبلیغی به نحو احسن و مطلوب بهره گیری شود.
نویسنده : محمد علی موظف رستمی 
منبع : باشگاه اندیشه

سه شنبه 22/4/1389 - 8:9
دعا و زیارت


تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان دین اسلام است (ان الدین عندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان حضرت آدم پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است. در قرآن کریم تصریح شده نسل کنون بشر به دو نفر مرد و زن منتهی است بنام آدم و حوا.آدم پیغمبر بوده و وحی های آسمانی به وی نازل می شده است.
دین آدم بسیار ساده بوده است و پس از آدم و زوجه اش فرزندانش روزگاری با نهایت سادگی بدون اختلاف می گذرایندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل مختلف تقسیم شدند و درهر قبیله نیز بزرگانی یافت می شدند که افراد
قبیله به آنان احترام می گذاشتند و حتی پس از مرگ نیز مجسمه های ایشان را می ساختند و مورد ستایش قرار می‌داند و از همین روزگار بت پرستی در میان رواج گرفت چنانکه در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بت پرستی از این راه بوده است و تاریخ بت پرستی نیز همین معنی را تأئید می‌کند.
کم کم در اثر اجحافاتی که اقویا به ضعفا می نمودند اختلافاتی بین مردم پیدا شد این اختلافات باعث به وجود آمدن فرقه های مختلف گردید. به هر حال طبق آیات قرآن مانند :
«کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیکم بین الناس فیما اختلفوا فیه بقره 3/2»

اول: دوران سادگی و بی رنگی بشر دوم : دوران زندگی اجتماعی
سوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی یا همان دوران اختلافات چهارم : مرحله آمدن انبیاءاز طرف خداوند برای نجات انسان .
  • از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . به خصوص علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره سیر تکامل دین و جهان بینی بشرنظرات جالبی را ارئه نموده اند.
  • ولی جامعه شناسان و مردم شناسان غربی می گویند: دین انسانها به صورت تکاملی رشد نموده است و از طبیعت پرستی شروع شده تا به بت پرستی و در آخر به خدا پرستی رسیده است. آنها دین را فطری بشر نمی دانند و بیان می کنند:
جهان بینی انسان به موازات رشد و تکامل فرهنگ معنوی و بینش او دائماً در حال تحول و تکامل بوده است و در مسیر تکامل خود مراحلی را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
الف: مرحله ادیان ابتدایی ب: مرحله ادیان قدیم و چند خدایی ج: مرحله ادیان متکامل و یک خدایی .
سه شنبه 22/4/1389 - 8:8
دعا و زیارت

شریعت

شریعت دارای دو معنی عام و خاص می باشد در معنای خاص عبارتست از احکام و دستورات و عبادات و اخلاقیاتی است که هر پیغمبر می آورد. و شریعت هر پیغمبری بر حسب مقتضیات زمان و مکان و امت وقوم او با شریعت دیگری فرق می‌کند، شریعت در معنای خاص با مفهوم دین متفاوت است. شریعت در معنای عام به معنی ایمان به مبادی غیبی است از روی کمال خلوص قلب و صفای نیت و تمام پیامبران مردم رابه آن دعوت می کردند و هیج اختلافی در این اساس میانشان نیست و لذا دراین معنا با مفهوم دین یکی است. مثلاً گفته می‌شود شریعت اسلام که منظور دین اسلام می‌باشد.

مذهب


این اصطلاح به دو مفهوم عام و خاص بکار رفته است.در مفهوم خاص عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب شیعه و تسنن نسبت به دین اسلام. و در مفهوم عام و کلی با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته می‌شود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود دین اسلام و دین زرتشت می‌باشد.

ایدئولوژی


یک تئوری کلی درباره جهان هستی همراه با یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص می‌کند و هدف آن سعادت و تکامل اوست. به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی و هماهنگ درباره رفتارهای انسان است و مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انسان می‌باشد. در ایدئولوژی بینشها، گرایشها، روشهاو کنشهای انسان مشخص می شوندو شکل می‌گیرند.

جهان بینی


عبارتست از نگرش انسان به هستی و توجیه و تبیین آن در رابطه با انسان به عبارت دیگر دید کلی که انسان از جهان هستی دارد و بر اساس آن به تعبیر وتفسیر آن می پردازد جهان بینی نامیده می‌شود و به طور کلی برداشت کلی انسان از جهان هستی را جهان بینی او می گویند.

انواع جهان بینی

جهان بینی انواع گوناگونی دارد، بر اساس پذیرفتن ماوراءالطبیعه و یا انکار آن می‌توان جهان بینی را به جهان بینی الهی و جهان بینی مادی تقسیم نمود.در کل گفته اند: جهان بینی سه گونه است : علمی، فلسفی، مذهبی.

مکتب

مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین می‌سازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع می‌کند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه می‌دهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان می‌باشد.
سه شنبه 22/4/1389 - 8:8
دعا و زیارت
 

واژه دین از مفاهیمى است که همواره در میدان آراء و نظرات گوناگون صاحب‏نظران قرار داشته و توافق مشترک درباره آن وجود ندارد. به صورتی که حتی عده‏اى از محققان آن را قابل تعریف نمى‏دانند.به هر حال‌‌ ‌می توان دین را اینگونه تعریف نمود: دین ، مجموعه (سیستم) حقایقى هماهنگ و متناسب از نظام‏هاى فکرى (عقاید و معارف)، نظام ارزشى (قوانین و احکام) و نظام پرورشى (دستورات اخلاقى و اجتماعى) است که در قلمرو ابعاد فردى، اجتماعى و تاریخى از جانب پروردگار متعال براى سرپرستى و هدایت انسان‏ها در مسیر رشد و کمال الهى ارسال مى‏گردد.
به دیگر سخن، مجموعه ای است از عقاید و قوانین و مقرراتى که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مى‏گوید و هم اخلاق و شئون‏زندگى او را تحت پوشش قرار مى‏دهد.

تعاریف دین

تعاریف متعدد از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف می‌کند :
«دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»(خلاصه تعالیم اسلام، ص 4، و یا شیعه دراسلام ص 41).
ویا برخی از
دانشمندان غربی گفته‏اند: دین عبارت است ازاعتقاد به موجودات روحانى .
و یا عده ای دیگر گفته‏اند: دین نظام یک پارچه‏اى از باورها وعملکردهاى مرتبط به چیزهاى مقدس است که از طریق آنها گروهى ازانسانها با مسائل غایى زندگى بشرى مرتبط می باشد
برخى‏ دیگر گفته‏اند: دین اعتقاد به خدایى سرمدى است. یعنى، اعتقاد به این‏که حکومت و اراده‏اى الهى بر جهان حکم مى‏راند.
و بعضى دیگر مى‏نویسند: جوهر دین عبارت است‏از احساس وابستگى مطلق . به هر حال هر کدام از
دانشمندان اسلامی و غربی و علمای ادیان کوشیده اند تا بر اساس نگرش و اعتقاد خود تعریفی کامل از دین عرضه کنند. به همین دلیل آنها در ادراک دین بر جنبه های مختلفی تأکید نموده اند
سه شنبه 22/4/1389 - 8:7
دانستنی های علمی

 

شعار سالانه و پیام نوروزی مقام معظم رهبری موجب انگیزش بخشی و شوق آفرینی در سطح جامعه می شود.
شعار سال 1389 که « همت مضاعف و کار مضاعف » نام گرفت از ضروری ترین نیازهای کشورمان محسوب می شود؛ چون که توسعه و تعالی هر کشوری به میزان کار و تلاش مفید آن جامعه وابسته است .
از این رو هر اقدامی که موجب افزایش فرهنگ کار، افزایش کار آمدی جامعه بشود امری مبارک و قابل تحسین است.
برای نهادینه شدن فرهنگ کار وتلاش همه ی قوا کشور رسالت خطیری بر عهده دارند ، به ویژه رسانه های گروهی که باید با نگاهی آسیب شناسانه ونقادانه موانع و عوامل کم کاری در جامعه را شناسایی نموده و راهکار های اجرایی وعملیاتی ارایه نمایند.
همه می دانیم که سطح بهره وری در کشور ما بسیار پایین است. برای اینکه در جامعه کار مضاعف صورت گیرد باید نیروی کار در سطوح مختلف مورد احترام قرار گیرد.
این قلم در ادامه موانع و راهکار های انجام کار مضاعف را بر می شمارد:
 1- عامل مدیریتی :
همت مضاعف و کار مضاعف بدون اتکا به مدیریت کار آمد و عالمانه میسر نمی شود ودر پشت هر سازمان متعالی و کشور توسعه یافته مدیریتی علمی و کارآمد نهفته است واین مدیران فرهمند و رهبران تحول گراهستند که موجب اثرگذاری در مجموعه ی خود می گردند.
نهادینه شدن فرهنگ کار در جامعه به مدیران کارآمدی نیاز دارد که توان انگیزش و تحرک بخش را در در بدنه سازمان و محیط خود راداشته باشند.امروزه بخش اعظم ناکارآمدی و کم کاری در جامعه به نحوه مدیریت و تدبیر مدیران و مسئولان سازمان ها برمی گردد.
 2- تقویت انگیزه های دینی و انقلابی :
 یکی از عوامل بسیار مهمی که می تواند به توسعه ی کار و افزایش کارآمدی در جامعه کمک نماید توجه به آموزه های دینی و ارزش های معنوی کار است.
قرآن کریم و سیره ائمه اطهارهمواره به انسان ساعی احترام گذاشته بر تلاش آحاد مختلف هر جامعه تاکید نموده است.لذا ضروری است خطبا و واعظیین در منابر و تریبون ها به تبیین نقش کار از منظر قرآن و احادیث پرداخته وجامعه را به تحرک درآورند.تقویت انگیزه های دینی برای کارآفرینی و اهتمام به کار و تلاش در کنار تبیین مسایل اخروی موجب نهادینه شدن فرهنگ کار در جامعه می شود.
 3- عامل فرهنگی :
 میزان کار و پشتکار یک ملت امری فرهنگی بوده و ریشه در پیشینه تاریخی آن ملت دارد.وقتی تولید و خلق ثروت در جامعه ای ارزش تلقی شود، بدنبالش فرهنگ کار نهادینه می شود.در جامعه ای که نگاه منفی و نادرست به سرمایه دار و ثروتمند وجود دارد،در آن جامعه روح کار و تلاش و جهد و جدیت می میرد و تن پروری و کم کاری فرهنگ غالب می شود.
 متاسفانه برخی سیاست های غلط امدادی و کمک های مستقیم مالی موجب شده است برخی افراد بجای کار بدنبال دریافت کمک های سازمان های امدادی باشند.در صورتی که می بایست به جای ماهی دادن به افراد گرسنه کنار دریا تور بافتن را یادشان بدهیم تا بستر کار مولد را فراهم کرده باشیم.
 4- تعهد ملی :
 در کشوری که منافع ملی ارزش تلقی شود احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت کشور در فرد فرد آحاد آن جامعه امری درونی و با ارزش می گردد.
 مردمان آن کشور برای توسعه و تعالی میهن خود متعهدانه می کوشند و منافع ملی را بر منافع شخصی ، گروهی و سازمانی ترجیح می دهند. ضروری است مسئولان فرهنگی ، رسانه های گروهی و مراکز آموزشی در تقویت مسئولیت پذیری و تعهد ملی در جامعه تلاش نمایند، چرا که بین تعهد ملی و کار مظاعف رابطه ی معنا داری وجود دارد.
 5- عامل انگیزش :
برای آنکه کار مضاعف در جامعه انجام شود می بایست انگیزه های خدمتی نیروی کار حفظ و تقویت شود.این انگیزه ها می تواند مادی یا معنوی ، فردی یا سازمانی، شخصی یا گروهی باشد.
 6- توانمند سازی :
نیروی کار همواره به آموزش حین کار نیاز دارد.آموزش،مهارتهای شغلی نیروی کار را افزایش داده موجب افزایش بهره وری وکارآفرینی می شود.
 7- ارزشیابی :
ارزشابی عادلانه ومستمرو تشویق نیروهای فعال درسازمانهای دولتی و خصوصی می تواند منجربه تقویت فرهنگ کار وتلاش شود .در جامعه ای که به نیروی انسانی اصالت داده شود وانسان کارآمد محور توسعه گردد آن جامعه رستگار و پویا خواهد بود. 8
8- تعطیلات :
تعطیلات فراوان مناسبتی وتقویمی یکی از عوامل مهم منفی پیشرفت در کشور ماست.کاهش تعطیلات عامل مهمی برای توسعه فرهنگ کارو افزایش بهره وری خواهد بود.
 9- حسن تدبیر :
همت مضاعف در کشور ما از طریق تدبیر درست و کارشناسانه امور انجام می شود و یکی از راه های هدایت درست منابع، تصمیم گیری صحیح می باشد. تصمیم های نادرست وغیر اصولی باعث هدر دادن نیروی کار است .
10- عامل قوانین و مقررات :
 قوانین و مقررات باید به نحوی تدوین شوند که موجب کارآمدی و تقویت نیروی کار شوند و فضای کسب و کار و تغییر و تحول را فراهم سازند.
11- روش ها :
روش های سازمانی و جریان کار عامل بسیار مهمی در نیروی کارو کارآمدی سازمان ها هستند.اصلاح روش ها می تواند موجب چابکی و چالاکی سازمانی گردیده، عامل پویایی و افزایش بهره وری شود.لذا مهندسی مجدد روش انجام کار موجب تحرک بخشی و استفاده بهینه از منابع و فرصت ها می شود.
نویسنده : ایرج نیازآذری
منبع : mazandnume
سه شنبه 22/4/1389 - 8:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته