این رونبایدبگم ولی:
تویه عیب خیلی بزرگ داری
اونم اینه که:........نمیشه دوستت نداشت
گوش کن یک نفر..........آنطرف پنجره بسته
تورامیخوانده ونسیم........
لای این پرده آویخته رامیکاودتاتورادریابد
نورخورشیدکه ازمنزل پرمهرخداآمده است
لب درگاه تودریک قدمی میماند........
قلب این پنجره ازدست غم پرده
به تنگ آمده است پرده رابرداریم
دل این پنجره رابازکنیم
میگن عاشقاعشقشون روزیبامی بینن
این دفعه که دیدمت خیلی
زیباشده بودی
نمیدونم توهردفعه داری
زیباترمیشی
یامن عاشق تر
درمهربانی همچوباران باش
که درترنمش
علف هرزوگل سرخ یکیست
کهنه فروش توکوچمون دادمیزدکهنه میخریم
وسایل شکسته وخراب میخریم
بی اختیارفریادزدم قلب شکسته ام میخری؟
گفت:که اگرارزشی داشت کسی اونونمیشکست
دلبندم مراببوس وبگذارازهم جداشویم
زمانی که پیری چراغ رویاهای
مراخاموش میکند
آن بوسه هنوزقلب وروحم
راروشن نگاه خواهدداشت
اگرچیزناروایی ازدوستت شنیدی واوانکارکرد
ازاوبپذیریداین به منزله توبه اوست
وقتی خواستم زندگی کنم راهم رابستند
وقتی خواستم ستایش کنم گفتندخرافات است
وقتی خواستم عاشق شوم گفتنددروغ است
وقتی خواستم بخندم گفتنددیوانه است
دنیارانگهداریدمیخواهم پیاده شوم
منوعاشقونه بشناس
منوازدوباره بشناس
منوبادلی که جزتو
چاره ای نداره بشناس
مراقب گرمای دلت باش
تاکاری که زمستان
بازمین کردرابادلت نکند