آن که به غیرخداامیدبنددخداونداورابه همان
کس وامیگذاردوآنکه بدون علم واطلاع کاری
انجام دهدپیش ازآنکه آبادکندخراب میسازد.
کاش میشدسرزمین عشق رادرمیان گامهاتقسیم کرد
کاش میشدتانگاه شاپری عشق رابرآسمان تفهیم کرد
کاش میشدبااوچشم عاطفه قلب سردآسمان رانازکرد
کاش میشدباپری ازبرگ یاس تاطلوع سرخ گل پروازکرد
اوهرروزمی آمدایستگاه راه آهن وبرای
مسافرانی که کسی رانداشتندبدرقه شان کنند
دست تکان میداد.
خدایا!
کمکمون کن اگه یه روزی
یه جایی یه وقتی یه چیزی رو
شکوندیم
دل نباشه.
من آن کبوترشکسته بالی هستم که:
دقایق رابه امیدپروازی دوباره طی میکنم
ودرسوسوی خیالم صدای بال کبوتری رامیشنوم که زمانی بامن همسفربود.
ازعمق وجودم وباصدای بلندفریادمیزنم
همسفرهمیشه باهاتم حتی بابالهای شکسته!
زندگی معلم سخت گیری است
که اول امتحان میگیرد
بعددرس میدهد.
عاشقانه ترین نگاهم را
روی قایقی ازبادنشاندم
وپاروزنان سوی توفرستادم
وقتی به ساحل نگاه تورسید
توچشمانت رابستی وقایقم غرق شد.
هرآنچه درطول سالیان ساخته ای
ممکن است فردی دریک لحظه ویران کند
باری توهمواره درحال ساختن باش
اگراینگونه کنی به زودی
قصری ازعشق بنامیکنی
که احدی توان ویران کردن آن راندارد.
ازم پرسیدن چون بهش نیازداری
دوسش داری؟
یاچون دوسش داری
بهش نیازداری؟
گفتم چون دوسش دارم
بی نیازترین آدم دنیام
سفری بایدکرد
تابه عمق دل یک پیچک تنها
که چرااین چنین سخت به خودمیپیچید
شایدازرازدرونش بشودکشفی کرد
شایداوهم به کسی دل بسته است