زندگی کوتاه تر از ان است که به خصومت بگذرد
وقلبها گرامی تر از آن اند که مانند جام بلوری بشکنند
خورشید منتظر کسی نمی ماند
فردا هم طلوعی دوباره هست
کاش ما هم مثل این طلوع
نه خصومتی داشته باشیم
نه قلب کسی را بشکنیم.....
به چشمانت که چون چشمان دریاست
به لبخندت که چون لبخند گلهاست
آشفته گلی خفته در این خلوت خاموش
آری بنویسید که او زاده غم بود
در غم های جهان گشته فراموش...
کاش میشد از خدا بپرسم چرا عشق را افریدی
..............
من کمی آن را حس کرده ام
................................
خدایا من میدانم عشق نیمه گمشده ماست
............
چرا خواستی ما را با عشق به اوج خود برسانی
................
تنها ارزویی که برای آدمها دارم
.............
این است که عشق خود را گم نکنند......