• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 619
تعداد نظرات : 415
زمان آخرین مطلب : 5639روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

تست هوش

باید پس از خواندن سئوال در عرض فقط 5 ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در 10 میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد.

1- بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟

2- اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟

3- من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

4- عدد 30 را به نیم تقسیم کنید وعدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟

5- مزرعه داری 17 گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟

6- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

7- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟

8- اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟

9- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟

10- اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟

ارزیابی تست براساس تعداد جوابهای نادرست سطح هوش

7تا و بیشتر دانش اموز دبستان

6 تا دانش اموز دبیرستان

5 تا دانشجو

2-3 استاد دانشگاه

1 مدیران ارشد

.

.

.

.

.

.

.

.

..

.

..

.

پاسخ تست هوش

1- تمام ماهها حداقل 29 روز را دارند!!!

2- یک ساعت (شما یک قرص را در ساعت 1 و دیگری را درساعت 1 و 30  و بعدی را در ساعت 2 می خورید) !

3- ساعت کوکی نمیتواند شب و روز را تشخیص دهد پس به اولین ساعت 9 که برسد زنگ میزند که ساعت 9 شب است!!!

4- حاصل 70 است ( تقسیم بر نیم معادل ضرب در 2 است)!

5- او 9 گوسفند خواهد داشت!

6- کبریت!!!

7- سفید چون خانه ای که هر چهار دیوارش رو به سمت جنوب پنجره داشته باشد باید در نوک قطب شمال باشد !

8- همان2 سیب!

9- هیچ( حضرت نوح بود نه حضرت  موسی)!!!

10- خوب خودتونید دیگه( نام خودتان)!

 

 

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:55
شعر و قطعات ادبی
 

روزی كه دانش لب آب زندگی می كرد
انسان در تنبلی لطیف یك مرتع
با فلسفه های لاجوردی خوش بود
در سمت پرنده فكر می كرد
با نبض درخت او می زد
مغلوب شرایط شقایق بود
مفهوم درشت شط در قعر كلام او تلاطم داشت
انسان در متن عناصر می خوابید
نزدیك طلوع ترس بیدار می شد
اما گاهی آواز غریب رشد در مفصل ترد لذت می پیچید
زانوی عروج خاكی می شد
آن وقت انگشت تكامل
در هندسه دقیق اندوه تنها می ماند

سهراب
پنج شنبه 20/4/1387 - 10:51
ادبی هنری

 

خانواده ای در زندگی با مشکلات و سختی های
زیادی مواجه شده بود.
مرد، دچار شکست مالی شده بود، فرزندشان
بیماری لاعلاجی گرفته بود و
افسردگی و نا امیدی تمام خانواده را محاصره
کرده بود. زنِ خانواده هرچقدر
سعی می کرد امیدِ رفته بر باد را به خانه
برگرداند موفق نمی شد و کاری از
پیش نمی رفت. تا اینکه روزی لباس سیاه پوشید و
غمگین در گوشه ای نشست.
همسرش پرسید: چرا لباس سیاه پوشیده ای؟ زن گفت:
مگر نمی دانی که او مرده
است؟ مرد با تعجب پرسید: چه کسی مرده است؟ زن
پاسخ داد: خدا . مرد با
تعجب گفت: چطور می توانی چنین چیزی بگویی؟
چطور ممکن است خدا بمیرد؟ زن
گفت:اگر خدا نمرده است، پس دلیل این همه غصه و
ناامیدی چیست؟ آیا نا
امیدی كامل ازیک شخص، مرده پنداشتن او نیست؟
تو فقط از شرمت مجلس ختم نمی
گیری ولی همان تصوری كه راجع به یك مرده داری
را از خداوند نیز داری.
این داستان، داستان هر روز اغلب مردم است.
بیشتر انسانها به سوگ خداوند نشسته اند.
خدای بیشتر انسانها مرده است.
چرا که اگر زنده بود، اینهمه نا امیدی،
افسردگی، پوچی و بدبختی نبود .
ارتباط با خدا نزد خیلی از آدما دیگه معنایی
نداره
ارتباط باهاش داره بی معنی میشه

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:50
ادبی هنری


اُرد بزرگ : پیامد دانایی ، پذیرفتن بایسته هاست .


كارول‌ بیكر : مطیع‌ مرد باشید; تا شما را بپرستد.


جان اشتنبک : بزرگترین امید آن است که امید را به قصد کشت کتک بزنیم .


چارلز  کیترنیک : مشکلی که خوب تشریح و حلاجی شده باشد نصفش حل شده است.


ارد بزرگ : پرتگاه می تواند بر آورنده روان و یا کشنده تن باشد .


بزرگمهر  : خود رایی و خودبینی ، همه کام و مراد خود طلبیدن و دیگران را نامراد و خوار و زبون خواستن ، راه اهرمن ، و دل به بهی و نیکی سپردن راه یزدان است .


جبران خلیل جبران : چه حقیر است و کوچک ، زندگی آنکه دستانش را میان دیده و دنیا قرار داده و هیچ نمی بیند جز خطوط باریک دستانش. در خانه نادانی ، آینه ای نیست که روح خود را در آن به تماشا بنشیند .


نادر شاه افشار : برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .


جین پورتر : نجیب زادگی بدون تقوی همچون قاب انگشتری زیباست که نگین جواهر نداشته باشد .


جولیا کامرون: خالق بزرگ خلاقیت به ما اعطا کرده است. پیشکش ما نیز به او به کار بردن آن خلاقیت است.


آگارادو : حوادث مشهور دوران گذشتۀ جهان را مروری بکنید ، تا شما هم مثل من این حقیقت را بپذیرید که بزرگترین جنایات همه با کوچکترین دستها انجام گرفته است .


ارد بزرگ : پر حرفی در هنگام اندرز ، از اثر آن می کاهد .


ابوفور : آیندۀ اجتماع در دست مادران است . اگر جهان به مبانجیگری زن گرفتار شود ، تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد .


فردریش  نیچه :زندگی بدون موسیقی اشتباه است.


جرجی تایلر : مغرور بودن به دانش خود ، بدترین نوع جهالت است .


جونسون : هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون همیشه آنرا مربوط به خود می داند .


ارد بزرگ : پشیمانی، اولین گام برای پوزش است.


اندرو ماتیوس  : شانس هرگز کافی نیست


بزرگمهر  : خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است .


جان اولیور هاینز : مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی بوجود می آورند که نامش تقدیر است .


نادر شاه افشار : فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود .


جمالزاده : چون نیک بنگری دنیا و مافیها را چون ترازویی خواهی یافت که سنگش کرسنگی و پاره سنگش شهوت است . پر کردن معده و خالی کردن کیسۀ شهوت جذر و مد این قلزم بی نام و ننگ هزار رنگی است که نامش زندگی است .


اُرد بزرگ : پرنده کوچک دلت را برای من در بند مکن .


آنتوان دوسنت اگزوپری : بالاترین لذت ها در شور و شوقی است که انسان را به ماجراجویی ها و پیروزی های بزرگ و فعالیتهای خلاقه وادار می کند.


ارد بزرگ : پیوند پاک ، پیوندی ابدی است .


آندرو متیوز: تنها راه غلبه بر ترس روبرو شدن با آن است. ما غالبا به طرف حوادثی کشیده می شویم که از رویارو شدن با آنها وحشت داریم.بنابراین اگر از تنهایی بترسید تنهایی را برای خود به ارمغان می آورید. اگر از بدهکار بودن بترسید به احتمال زیاد با تمام زیر و بم آن آشنا خواهید شد. اگر از دستپاچگی و پریشان حالی واهمه داشته باشید همان را تجربه خواهیدکرد. این، روش زندگی برای تشویق ما انسانها به رشد کردن است.


جورج ولز  : شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است .


جواد فاضل : آرزوهای ما ، امید های ما ، عشقها و هوسها و حتی وفای ما هم موجی بیش نیستند که بر می خیزند و رشد می کنند و بالا می روند و بالاخره نقش زمین می شوند و در کرانه های زندگی لای شنها و ریگها فرو می روند .


بزرگمهر  : خرد در نظر گاه مردمان آزاده و نیکخو جهان پر از شادی و شکوه می نماید . بهره خردمندان و امید واران همیشه شادکامی است .


فردریش  نیچه :زمستان بدون بهار قلب عاشق شکست خورده است.


جبران خلیل جبران : به پزشک خود ایمان داشته باشید و به گفته هایش ، که جز دارویی شفا بخش نیست ، اعتماد کنید و جرعه تلخ او را با طمانینه و خاطری جمع سرکشید .


اُرد بزرگ : تاراج و شورش هیج گاه بهانه تاراج  و شورش دیگر نیست .


همدون قصار : هر که در سیرت و رفتار پیشینیان نظر کند ، متذکر می شود تا چه اندازه از همت مردان واپس مانده است .


اُرد بزرگ : تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجار همیشگی است .


امیل زولا : بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند .


اُرد بزرگ : تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نیست ، برسان روشنایی .


جان استیل : همیشه به خاطر داشته باشید که دنیا هرگز مدیون شما نیست ، زیرا قبل از شما نیز وجود داشته است .


جورج هورون : یک روزنامه ، تاریخ یک روز جهان است که در آن زندگی می کنیم و با آن بیش از روزهایی که گذشته و تنها در خاطرۀ ما باقی مانده است سرو کار داریم .


آرنالد بنت : وقتی که شما به بدبینی عادت کنید ، بدبینی به اندازۀ خوشبینی مطلوب و دوست داشتنی است .


ارد بزرگ : تمنای واپسین آدمی ، شناور شدن در بسامدهای (امواج) گیتی است.


فردریش  نیچه :زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست.


جی.هیلیس میلر : تنها زمانی می توانید چیزی را كه ریشه های عمیق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببینید كه آن چیز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد


بزرگمهر  : خوشا به حال پیمان منشانی که وجودشان به پیرایه پاکی و شرم آراسته شده .


جان راسکن : حیات آدمی در دنیا همچون حبابی است در سطح دریا .


اُرد بزرگ : تنها مادر و پدر خواست های فرزند را بی هیچ چشم داشتی بر آورده می سازند .


کولتون : انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند ببینند ، ولی از طرز سلوکشان این طور استنباط می شود که آنه با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ، زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند بیشتر حرف می زنند و آنهاییکه هیچ ندیده اند ، دربارۀ همه چیز اظهار نظر می کنند .


فردریش  نیچه :زمین روزی از آن ابرانسان می شود .


اُرد بزرگ : تبهکار همیشه نگران کیفر خویش است حتی اگر بر زر و زور لمیده باشد و این بسیار زجر آور است چرا که سایه کیفر همواره در برابر دیدگانش است .


اشتیل : انسان ترکیب عجیبی است و در عین ناچیزی خود را برتر از همه می شمارد .


اُرد بزرگ : تنهایی برای جوان ارزشمند ، و برای پیر آزار دهنده است .


بزرگمهر  : خردمند به چیزی که اگر به دستش نیاید غمگین و دل آزرده شود ، هرگز دل نمی بندد .


ادوارد فیلیپس : مردی که اشتباه نکند ارزش کارهای بزرگ را نخواهد داشت .


اُرد بزرگ : ترس از جدایی ، جدایی ببار می آورد .


فردریش  نیچه :حتی از میان پر دلترین کسانمان چه اندک اند آنان که دانایی خویش را تاب توانند آورد.


کمار : تمرکز در معنای اصلی و درست کلمه توانایی دقت و توجه ذهن روی یک موضوع واحد است.


بودلر : شعر راستین ، انکار بی داد است.


جبران خلیل جبران : کسی که بخشش می کند زمانی به نشاط واقعی دست می یابد که پس از جستجوی فراوان نیازمندی را پیدا کند که عطای وی را بپذیرد .تلاش برای یافتن چنین شخصی ، از ایپار لذت بخش تر است .


بولور : افکار ما بسان درختان نارنج در گلدان نگهداری می شوند . به نسبت بزرگی گلدانی که ریشه های آنها را در خود زندانی دارد رشد می کند .


اُرد بزرگ : تن پوشی زیباتر از خوی نیکو نمی شناسم .


آلجر : مردمان غالباً نقص دلیل خویش را با خشم می پوشانند .


جبران خلیل جبران : درختان شعرهایی هستند كه زمین بر آسمان می نویسد و ما آنها را بریده و از آنها كاغذ می سازیم تا نادانی و تهی مغزی خویش را در آنها به نگارش درآوریم .


اُرد بزرگ : توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید.


بزرگمهر  : خود را با هوس نزدیک مکن که خرد از تو روی بر می تابد .


بورنز : ازدواج مثل اجرای نقشۀ جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود .


بردون : با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد .


کونگ تین گان : فرزانگان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهی مغزان بگومگو می کنند.


ارد بزرگ : چهارچوب فرازمندی شهر در دو چیز است نخست  گرامی داشت آدمیان و دگر دیوار .

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:50
آموزش و تحقيقات

 

ناخنها درباره سلامت بدن چه میگویند
 
گودیهای کوچک
هنگامی که چند تورفتگی یا گودی کوچک بر روی سطح معمولا صاف و صیقلی ناخن به وجود بیاید، میتواند به این معنا باشد که در زیر ناخن اتفاقاتی در جریان است. در اکثر اوقات دلیل بروز این گودیها بیماری داء الصدف یا پسوریازیس است. این بیماری یک حالت التهابی پوست است که به صورت لکه های سرخ فلس مانند بر روی پوست ظاهر میشود و سلولهای پوست ناخن را نیز درگیر میکند.

سطح ناخن به جای رشد نرم و صاف، دارای ظاهری زبر و دندانه دندانه میشود. به محض اینکه این بیماری درمان شده و تحت کنترل قرار گیرد، ناخنها به تدریج به حالت عادی بازمیگردند. (از آنجایی که ناخن در هفته حدود 1 میلیمتر رشد میکند، برای از بین رفتن ناخن قدیمی و جایگزین شدن تمام آن با ناخن سالم، یکی دو ماه زمان لازم است.)

ناخن قاشقی شکل
ناخنهای سالم دارای شکل بخصوصی هستند. آنها در بخش میانی کمی برآمده بوده و به سمت کنار ناخن قوس برمیدارند و نوک ناخن هم کمی به سمت پایین مایل است. پس اگر متوجه شدید که ناخنهای شما در موقعیتی کاملا معکوس قرار گرفته اند، باید متوجه شوید که مشکلی وجود دارد. این حالت که ناخن قاشقی شکل نامیده میشود، نشانه کم خونی همراه با فقر آهن یا iron deficiency anaemia, است. مانند بسیاری از مشکلات سلامتی، بروز مشکل ظاهری، ماهها پس از کمبود شدید آهن در بدن بروز میکند و طبعا پس از برطرف شدن فقر آهن، مدتی طول میکشد تا ناخنها به حالت طبیعی بازگردند.

پوسته پوسته شدن
ناخن از چندین لایه کراتین (نوعی پروتئین) تشکیل شده است. بهترین حالت زمانی است که این لایه ها برای شکل دادن به یک ناخن یک پارچه و محکم، کاملا به یکدیگر چسبیده باشند. اما زمانی که از ناخنها مراقبت نشود-مثلا مدت زیادی در معرض آب بوده یا در مقابل هوای سرد و خشک باشد- این لایه ها ورقه ورقه میشوند. این حالت نه تنها نشان دهنده عدم رسیدگی کافی به ناخنهاست، بلکه میتوان به این معنی باشد که در رژیم غذایی شما اسید لاینولیک به اندازه کافی وجود ندارد. لاک ناخن به چسبندگی لایه ها کمک کرده و استفاده مکرر از کرمهای مرطوب کننده برای ناخن در طول روز میتواند بسیار مفید باشد. کمبود اسید لاینولیک نیز با مصرف روغنهای نباتی-در غذا و سالاد- برطرف خواهد شد.

شکنندگی
با توجه به بعضی آمارها میتوان تخمین زد که حدود 20% از زنان از حالتی که به آن سندرم شکنندگی ناخن میگویند رنج میبرند. هرچند از نظر عده ای این نام تنها عنوانی تجملی برای ناخنهایی که به سادگی میشکنند، به شمار میاید، اما دلیل این مشکل عمیقتر از اینهاست. ناخنهای شکننده، ناخنهایی هستند که نمیتوانند رطوبت را در خود نگهدارند، در نتیجه لایه های ناخن به کلی خشک شده و ترک میخورند. از نظر پزشکی ممکن است کم کاری تیروئید موجب خشکی پوست و ناخن شود.

از نظر تغذیه نیز، رژیمی که آهن آن کم باشد نیز میتواند موجب نازکی و شکنندگی ناخن شود که با مصرف سبزیجات برگدار مانند اسفناج، گوشت قرمز و تخم مرغ میتوان از آن جلوگیری کرد. ویتامین ب کمپلکس نیز در بهبود بخشیدن وضعیت ناخنهای شکننده مفید است. البته عادات شما هم نقش مهمی در این میان دارند. متهم اصلی، قرار گرفتن بیش از حد ناخن در معرض آب است. مرطوب کردن مداوم دست و ناخن با آب-در اثر شستن بیش از حد دست، شستن ظروف، البسه و نظافت منزل بدون استفاده از دستکش- میتواند شکنندگی را بدتر کند.

زردی
ناخن سالمی که بر روی پوست سالم قرار داشته باشد، ته رنگی زیبا و صورتی دارد. اگر چنین نباشد، باید به دلایل آن توجه شود. اگر تمام ناخنها زرد شوند، میتوان آنرا نشانه بیماری ریه یا دیابت دانست. نقاط زرد بر روی ناخن میتوانند به خاطر وجود قارچ یا داء الصدف یاشد. از آنجایی که تمام موارد فوق نیاز به درمان حرفه ای دارند، بهتر است در صورت طولانی شدن چنین حالتی به متخصص پوست مراجعه شود. خانمهایی که معمولا از لاک ناخن بسیار تیره استفاده کرده یا تقریبا همیشه ناخنهایی لاک زده دارند، پس از پاک کردن لاک متوجه زردی اندک ناخن خود خواهند شد، اما در این مورد دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. در این حالت ناخنها از لاک رنگ گرفته اند و با مدتی لاک نزدن به رنگ طبیعی باز میگردند.

نقاط سفید
نقاط کوچک سفیدی که بر روی ناخنهایی با حالات و رنگ کاملا سالم پدید می آیند، معمولا نشانه مشکلی جدی نیستند. در اکثر اوقات آنها علامت آسیبهای وارد شده به ناخن هستند. اگر پایه ناخن- جایی که سلولهای جدید ناخن تولید میشود- صدمه ببیند، نشانه های این ضربه به صورت نقاط سفیدی بر روی ناخن جدید دیده میشود. اما با توجه به اینکه رشد ناخن بسیار کند است، زمانی که این نشانه بر روی ناخن شما پدید می آید و شما آنرا میبینید، مدتها از زمان ضربه وارده گذشته و شما آنرا فراموش کرده اید.

اما اگر مطمئن هستید که به ناخن شما آسیبی وارد نشده و این نقاط سفید دائما بر روی ناخن شما وجود دارند، ممکن است به مشکلاتی چون اگزما یا داء الصدف دچار بوده یا رژیم غذاییتان کمبود روی-ماده موجود در غلات کامل، مرغ و غذاهای دریایی- داشته باشد.

تغییر رنگ
دلیل بسیار رایج تغییر رنگ ناگهانی جزئی و ناسالم ناخنها میتواند عفونت قارچی باشد. این مشکل به سادگی در سالنهای زیبایی غیر بهداشتی منتقل میشود و به خصوص در اثر استفاده از وسایل مانیکور استریل نشده به وجود می آید. عفونت قارچی موجب میشود که ناخن از پوست زیر آن فاصله بگیرد. ناخن به تدریج از روی پوست جدا شده و ضخیم میشود که این ضخامت در واقع در اثر تجمع قارچ ایجاد شده است. عفونت باکتریایی موجب میشود که رنگ ناخن اندکی به سبزی متمایل شود. اگر این عفونت به کوتیکل اطراف ناخن هم منتقل شود، این نواحی سرخ و متورم و دردناک میشوند. در صورت بروز چنین مشکلی به پزشک مراجعه کنید تا برایتان آنتی بیوتیک مناسب را تجویز کند.

با آرزوی شادی

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:47
دانستنی های علمی

 

فردوسی خردمند :  بی خردی  است، که بگویم  کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد .


اُرد بزرگ : به کوهستان می نگرم ، درونم سرشار از نیرو می شود کوهها سر فرود می آورند ، و می گویند : باز ما را درخواهی نورد .


غررالحکم و دررالکلم  : دانش انسان را از بلاها حفظ می کند .


اُرد بزرگ : بی مایگی و بدکاری پاینده نخواهد بود ، گیتی رو به پویندگی و رشد است . با نگاهی به گذشته می آموزیم  آدمیان، نابخردیهایی همچون : برده داری ، همسر سوزی و زنده بگور کردن کودکان و ... را رها نموده اند
 .  خردورزی ! آدمی را پاک خواهد کرد .


اُرد بزرگ : بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت .


سورن کی یر کگارد: زندگی گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم. زندگی واقیتی است که باید آن را تجربه کرد


اُرد بزرگ : بخش درخوری از پیروزی های آدمهای بزرگ روزگار ، از روی رایزنی و گفتگو با خردمندان ، بوده است .


غزالی طوسی : پرهیزگار باش که هرگز هیچ پرهیزگاری از درستی نمی میرد .


اُرد بزرگ : با خرد ، به سرچشمه پاکی بیاندیش . آدمی گاهی مبدا را اشتباه می گیرد ، برسان زمانی که رودها را سر چشمه  دریاها می نامد ، حال آنکه ابرها از دریاها برمی خیزند و  رودها و چشمه ها را لبریز می کنند .


فرانسیس بیكن : بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده‌دم یا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آمیخته است بال‌فشانی می‌کند


فردوسی خردمند :  روح و روان  و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! .


فردریش  نیچه :آموزش را در خانواده و دانش را در جامعه می آموزند و بینش را در تفکرات تنهایی.


فوللر : آدمی که پول ندارد مانند کمانی است که تیر ندارد .


اُرد بزرگ : راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش .


دوفون : ارادۀ قویست که به همۀ قوای دیگر حکمرانی می کند . بشرطیکه ما آنرا با قوۀ عقل هموار سازیم .


ارد بزرگ : رازها ، در هنگامه شادی و پایکوبی آدمی است ، اساس فراموش شده جهان فلسفه ، تعریف درست این چگونگی هاست .


ف – و – رابرتن : اختلاف نظر وقتی خوشایند می گردد که دو طرف به منظور کشف حقیقت ، دوستانه به جر و بحث بپردازند . مناظره وقتی شکنجه آور است که یک طرف سعی کند به زور حرف خود را به کرسی بنشاند .


نیچه : آرزو ریشۀ حیات ماست . اگرچه ای ریشه حیات ما را به تدریج می سوزاند . ولی همین ریشه مایۀ زندگی است .


کارلایل: هر اقدام بزرگی ابتدا محال به نظر می رسد.


شوپنهاور:  ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند.


اُرد بزرگ : ره آورد سفر در درون آدمی ،  به جز خرد و پیشرفت نیست .
 

فردریش  نیچه :آنگاه كه آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است كه او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیكبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است.


کارایل : تجربه به معلم سختگیری است . او اول امتحان میکند و بعد درس می دهد .


اُرد بزرگ : رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی .


کارلایل : سرنوشت خود را با افکار تعیین کنید.


فردوسی خردمند :  به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان  ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش  می کشد ، نه آرام می شود  و نه همچون ما تباهی می پذیرد 


اُرد بزرگ : رسیدن به بن و سرچشمه زندگی تنها با شستشوی اندیشه از نابخردی و پندار از ناپاکی است


کارایل : تاریخ سیر خود را بر زندگی مردان بزرگ بنا نموده است .


قابوسنامه : ای پسر هرچند تو جوانی , پیرو عقل باش , نگویم جوانی مکن , لیکن جوانی خویشتن دار باش و از جوانان پژمرده مباش.چنانچه ارسطالیس می گوید جوانی نوعی از جنون است.


فردریش  نیچه :انسان بندی ست بسته میان حیوان و ابر انسان. بندی بر فراز مغاکی.


اُرد بزرگ : روز بلند برای کژاندیش ، بسیار کوتاه خواهد بود ، و روز کیفر بسیار دراز .


كارلایل  : عظمت مردان بزرگ از طرز برخوردشان با مردات خرد آشكار می شود


فردریش  نیچه :آموزه ای پدید آمد و باوری در کنارش : همه چیز پوچ است ؛ همه چیز یکسان ؛ همه چیز رو به پایان !


قابوسنامه : اگر تو را دشمنی باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمنی نباشد بی قدر و بها باشد .


اُرد بزرگ : رویش باغ خموشی ، در هنگامه هم همه ارزشش را نشان می دهد .


قابوسنامه : استاد پرورندۀ روان است ، و پدر مادر پرورش دهندۀ جان .


ارد بزرگ : روان مردگان و زندگان در یک گردونه در حال چرخش اند .


فردوسی : چنین گفت رستم به اسفندیار   که کردار ماند ز ما یادگار


فردوسی خردمند :  دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی .


اُرد بزرگ : روانی که درد روشنگری و گسترش خرد را  ندارد به سختی بیمار است

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:44
دانستنی های علمی

::::: SaRa ::::::

I"ll lean on you and
you lean on me and
we"ll be okay

من به تو تکیه می کنم و تو به من

و اونوقت همه چیزمون مرتبه
--------------------------------------------------------------------------------
-----

If all my friends were
to jump off a bridge,
I wouldn"t jump with them,
I"d be at the bottom to
catch them.

اگر تمام دوستام بخوان از یه پل رد بشن،

من با اونا عبور نخواهم کرد،

بلکه اون طرف پل خواهم بود برای کمک به اونا
------------------------------------------------------------------------


Everyone hears
what you say.
Friends listen to
what you say.
Best friends
listen to what you don"t
say.

هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه.

ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن.

اما بهترین دوستان

حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون


----------------------------------------------------------------------
My father always used
to say that when you die,
if you"ve got five real friends,
then you"ve had a great life.;


پدرم همیشه بهم می گه موقع مردن ،

اگر پنج تا دوست واقعی داشته باشی ،

اونوقت هست که زندگی بزرگی داشتی
-------------------------------------------------------------------------
Hold a true friend with both your hands.;


یک دوست واقعی رو دو دستی بچسب.
-----------------------------------------------------------------------------
A friend is someone who knows
the song in your heart
and can sing it back to you
when you have forgotten
the words.;


یه دوست، فردی هست که آهنگ قلبت رو می دونه

و می تونه وقتی تو کلمات رو فراموش می کنی

اونا رو واسه ات بخونه

------------------------------------------------------------------------

Pass this on to all of your FRIENDS,even if it means
sending it to the person that sent it to you.
And if you receive this e-mail many times from
many different people, it only means that you have
many FRIENDS. And if you only get it but once, do not be
discouraged for you will know that you have
AT LEAST ONE GOOD FRIEND.

این فایل رو واسه تموم دوستاتون ارسال کنین

حتی اگر باید اون رو واسه دوستی بفرستین که فایل رو ازش دریافت کردین.

و اگه شما این ایمیل رو به تعداد زیاد و از آدمای متفاوت دریافت کردین

این یعنی اینکه شما دوستای فراوونی دارین.

و اگه فقط یه بار واسه تون ارسال شد

دلسرد نشین ، چون شما می دونین که حداقل یه دوست خوب دارین

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:40
ادبی هنری

داستان مادر (قسمت پایانی)

لاگا ناگهان لرزشی در سرا پایش احساس کرد نگاهی پرسش گر به او انداخت و آنوقت همه چیز را دریافت از فرط رنج و نا امیدی چند لحظه نفس زد و دست به قلبش برد تا شاید از تپش کشنده آن جلوگیرد...پس مناله کنان گفت:
-
پس تو هر شب اینجا بودی و به دیدن من نمی آمدی؟ اینجا بودی و من در انتظارت چشم به راه داشتم من که همه چیزم را در راه تو فدا کردم ... هر کار که ممکن بود برایت انجام دادم ...مشت ها و لگدهای پپه سانتی را تحمل کردم تا تو را بزرگ کنم.. بعد هم او راکشتم برای اینکه با تو بد رفتاری می کرد اگر به خاطر تو و یاد تو نبود به جای تحمل این همه سالهای زندان خودم را در همان اول کشته بودم
-
پاریس با عجز گفت: مادر قدری عاقلانه فکر کن..من حالا بیست سال دارم اگر رزیتا نبود بهر حال کس دیگری بود...
-
مادر به تندی گفت: برو ....برو ... دیگر نمی خواهم رویت را ببینم از دیدنت بیزارم
-
و بعد با تمام نیرو او را به سمت در راند پاریس شانه ها را بالا انداخت و با بی اعتنایی گفت:
-
خیال می کنی که خیلی دلم می خواهد اینجا بمانم؟
بعد با قدم های شمرده غرض حیاط را طی کرد و نرده آهنی را پشت سر خود بهم کوبید.
لاگا مثل ببری که گرفتار فقس شده باشد در اتاق خود براه افتاد و ساعات متوالی به همین حال گذراند سپس مانند ببری که در کمین طعمه نشسته باشد مدتی دراز در پشت پنجره ماند و به بیرو ن چشم دوخت بالاخره صدای دستهایی را شنید که به نرده حیاط می کوفتند این علامت ان بود که کسی از بیرون آمده است و می خواهد داحل خانه شود
با چشمهای از حدقه در آمده منتظر ماند اما تازه وارد استاد بنا بود که در طبقه پایین منزل داشت.. لاگا دست به گلوی خود برد تا فشار شدیدی را که از درون بر آم وارد می آمد تسکین بخشد... مدتی دیگر منتظر ماند و در این حال پیوسته سراپا می لرزید...
عاقبت صدای برخورد دستهای ظریفی به نرده شنیده شد و از طبقه بالا کسی گفت: کیست؟
صدا گفت: منم باز کنید
این صدای رزیتا بود لاگا بی اختیار فریادی از شادی سر داد نرده حیاط با ریسمانی که به آن متصل بود باز شد و رزیتا با قدمهای نرم خود از حیاط گذشت نشاط و امید زندگی در تمام حرکاتش پیدا بود آواز خوانان پا به پلکا گذاشت ولی در اولین گام با لاگا مواجه شد که رودرروی او ایستاده و راهش را سد کرده بود دخترک تکانی خورد ناگهان بازویش را در چنگال لاگا اسیر دید به خود حرکتی داد تا بازوی خود را از چنگ زن بیرون آورد فریاد زد :
-
از آن من چه می خواهید... ولم کنید
زن با خشم گفت: با پسرم چه کار کردی
دختر وجشت زده گفت: بگذارید بروم و گرنه داد می زند
لاگا گفت: بگو ببینم راست است که تو هر شب در کنار نرده با او حرف می زدی؟
رزیتا با تمام قدرت فریاد زد: مادر انتونیو به دادم برسید!
لاگا بازوی او را فشار بیشتری داد و گفت: جواب بده می گویم با او چه می گفتی؟
رزیتا گفت: بسیار خوب حالا که می خواهید بدانید می گویم پسر شما همین روزها با من عروسی می کند ما هر دو همدیگر را خیلی دوست داریم
بعد تکانی به دستش داد و گفت: خیال می کنید که می توانید از این کار حلوگیری کنید؟
خیال می کنید هنوز هم پاریس از شما می ترسد ...نه دیگر از شما ترس ندارد خودش این را به من گفت که دلش...
زن با غرشی گفت: خودش این را به تو گفت؟

لاگا بی اختیار چند قدم به غقب برداشت رزیتا با این حرکت خود را ازاد یافت و بعد با صدای بلندی گفت
و ... شما باید افتخار کنید که من حاضر به زناشیویی با پسر ی زن ادم کش شده ام!
...
و سپس از پله ها بالا دوید اما حرکت دختر زن را از حالت گیجی بیرون آورد ناگهان با شدتی وحشیانه خود را به روی او انداخت و به عقبش کشید رزیتا برگشت و سیلی سختی به صورت او زد اما در این لحظه لاگا دست به سینه برد و از زیر پیراهن خود به سرعت کاردی بیرون کشید و آن را تا دسته در سینه دختر زیبا فرو برد رزیتا ناله کرد و به روی زممین غلتید بعد فریاد کشید: مادر مادر مرا کشت
و به دنبال این سخت جسد خونین او غلطان غلطان به پایین پله ها فرو افتاد و در آنجا حویی از خون پدید آورد.
با برخاستن فریاد رزیتا چندید پنجره گشوده شد و عده زیادی شتابان از اتاق های خود بیرون دویدند تا لاگا را دستگیر کنند اما لاگا از جای خود تکان نمی خودر فقط تکیه به دیوار داده بود وبا نگاهی چنان سبعانه و خشن به انان می نگریست که تا مدتی هیچکس جرات نزدیکی به او را نیافت بالاخره پیلار مادر رزیتا فریاد کشان از اتاق خود به سوی آن صحنه دوید و توجه همه حاضرین به او یک لحظه لاگا را آزاد گذاشت وی از این لحظه استفاده کرد و جست زنان به درون اتاق خود رفت و در آنرا از داخل بست. در غرض جند دقیقه تمام ساکنین خانه در حیاط جمع شدهند پیلار خودش را روی حسد دخترش انداخته بود و حاضر نبود از آن جدا شود کسی به سراع پزشک و دیگری به دنبال پسابان رفت.. لحظاتی بعد پزشکی از میان جمعیت که پشت نرده ها جمع شده بودند راهی باز کرد و به درون آمد در همین وقت چندین پاسبان سر رسیدند وعده زیادی ماجری را برایشان نقل کردند پلیس به اتاق لاگا رفت و وقتی دید زن در را نمی گشاید آنرا شکست و پس از زد و خورد کوتاهی او را دسبند زد و از آنجا بیرون کشید همه حاضرین ناسزاگویان بسمت او خمله ور شدند اما پلیس آنها را راند...
لاگا با نگاهی تحقیر امیز و بی اعتنا به آنه می نگریست و کمترین عکس العملی را مقابل فریاد ها و نفرین های آنان نشان نمی داد فقط دیدگان اش درخشان بود و برقی که در آنها می درخشید برق پیروزی و شادمانی بود.
پاسبانان او را از غرض حیاط گذراندند و بسمت نرده بردند وقتی که از کنار جسد رزیتا می گدشت لاگا یک لحظه ایستاد سپس به دکتر گفت: مرده؟
دکتر گفت: بله
لاگا فریاد زد: خدا را شکر
همسایگان همه در سکوت و حیرت به اعمال ان زن می نگریستند و جند تن با صدای بلند می گریستند.

پایان..........

 

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:39
ادبی هنری

".... ما از رنج های خودمان دوری می کنیم. اگر احساس رنج داشته باشی رادیو و یا تلویزیون را باز می کنی تا مشغول بشوی. شروع می کنی به روزنامه خواندن تا بتوانی رنج هایت را فراموش کنی، یا به سینما می روی و یا نزد مرد و یا زن خودت می روی. به باشگاه می روی و یا برای خرید به فروشگاه می روی، فقط برای اینکه از خودت پرهیز کنی، برای اینکه نیازی به دیدن زخم هایت نداشته باشی، برای اینکه نیازی نباشد تا نگاه کنی که چقدر در درونت تو را آزار می دهد.

مردم از خودشان پرهیز می کنند. آنان از رنج چه می دانند؟ چگونه می توانند به رنج های تمام جهان هستی فکر کنند؟ نخست باید از خودت آغاز کنی. اگر احساس رنج و آزردگی
می کنی، بگذار همین مراقبه ی تو بشود. در سکوت بنشین، درها را ببند. نخست آن رنج را با شدت هرچه بیشتر و تا حد ممکن احساس کن. احساس آزردگی بکن. کسی به تو اهانت کرده. حالا، بهترین راه برای پرهیز از رنج این است که بروی و به او اهانت کنی، تا اینکه بتوانی توسط او مشغول بشوی! این مراقبه نیست.

اگر کسی به تو اهانت کند، از او تشکر کن که فرصتی به تو داده است تا یک زخم عمیق را احساس کنی. او زخمی را در وجود تو باز کرده است. این زخم شاید توسط توهین های بسیار زیاد که در تمام زندگی از آن ها رنج برده ای ایجاد گشته باشد، شاید آن شخص سبب تمام این رنج ها و آزردگی ها نباشد، ولی او ماشه ی روندی را در تو چکانده است.

فقط درهای اتاقت را ببند و در سکوت بنشین: بدون خشم نسبت به آن شخص، بلکه با هشیاری تمام از احساسی که در تو برخاسته است __ آن احساس آزردگی و رنج که مطرود شده ای و مورد اهانت واقع گشته ای. و آنگاه شگفت زده خواهی شد که نه تنها آن شخص در آنجا هست، بلکه تمامی مردان و زنان و تمام مردمی که به تو توهین کرده اند در حافظه ات حرکت می کنند.

نه تنها آنان را به یاد خواهی آورد، بلکه تمامی آن موقعیت ها را دوباره زندگی خواهی کرد. وارد نوعی تجدید زندگی کردن آن حوادث primal خواهی شد. آن آزردگی را احساس کن، درد را حس کن، از آن پرهیز نکن. برای همین است که در بسیاری از درمان ها از درمان-جو خواسته می شود تا قبل از شروع دوره هیچ نوع دارویی مصرف نکند؛ بخاطر یک دلیل ساده که داروها نوعی فرار از رنج های درونی هستند. آن ها به شما اجازه نمی دهند که
زخم هایتان را ببینید، داروها درد ها را سرکوب می کنند. آن ها نمی گذارند که وارد
رنج هایتان بشوید و تا زمانی که وارد دردها نشوید، نمی توانید از زندان آن ها خلاص شوید...." 

کتاب خرد

فصل پنجم

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:38
آموزش و تحقيقات

نكاتی درباره مراقبت و خوش حالت نمودن موی سر

اینطور گفته شده است که موهای یک خـانـــم
تـــاج سر او محسوب میشود؛ اما

برای داشتن موهای زیبا اولین کاری که بـایـد
انـجـام دهید، یک کوتاهی
مرتب و مناسب است. اگـر موهایتان بدرستی کوتاه
نشده باشند به هیچ وجه نمی
توانید آنها را به حالت دلخواه در بیاورید.

برای یک کوتاهی مناسب باید بدنبال یک آرایشگر
حرفه ای بگردید و زمانیکه
چنین شخصی را پیدا کردید، برای همیشه به نزد
او مراجعه کنید. عوض کردن
آرایشگر باعث می شود موهای شما دچار نامرتبی
شوند. البته باید اینجا
اضافه کنم که ضرب المثل قدیمی "هر چقدر پول
بدهی همانقدر آش می خوری" در
مورد آرایشگرها صدق می کند. شاید در
آرایشگاههای ارزان قیمت هم
آرایشگرهای خوبی پیدا شوند، اما اگر واقعاً
می خواهید موهای خوبی داشته
باشید، باید پیش یک فرد حرفه ای بروید که
البته ممکن است قیمت کارشان از
سایر جاها گران تر باشد. آرایشگاههای ارزان
قیمت معمولاً آرایشگرهای جوان
و جدید را استخدام می کنند که تجربه کمی در کار
دارند. آنها درآمد پایینی
دارند به همین دلیل به ندرت از محصولات محافظ
مو برای مراجعین خود
استفاده می کنند. اما آرایشگر هایی را که در
سالن های بزرگ می بینید،
معمولاً فضایی از سالن را به صورت قرار دادی
برای خود اجاره می کنند و
سالن برای آنها مواد لازم، موقعیت کاری و حتی
دستیاری برای کمک کردن به
آنها را نیز در اختیارشان قرار می دهد. این
آرایشگرها معمولاً از تجربه
بیشتری برخوردار هستند و مشتری های مخصوص به
خودشان را دارند. آنها
محصولات خودشان را به فروش می رسانند و یا از
محصولات دیگری که در سالن
موجود است، استفاده می کنند و قیمت کار را نیز
خودشان معین می نمایند.

اگر مجبور هستید که خودتان در خانه موهایتان
را کوتاه کنید، سعی کنید این
کار را به خوبی انجام دهید. یک جفت قیچی حرفه
ای خریداری کنید و از آنها
جز برای کوتاه کردن موهایتان استفاده نکنید:
مثلاً در جشن هالوین کدو
تنبل بچه ها را با آن طرح ندهید و گوشه لباس
هایتان را با آن صاف نکنید؛
فقط از آنها برای کوتاه کردن مو استفاده کنید.
اگر از آنها به خوبی
مراقبت نمایید، برای سالهای زیادی می توانید
از آنها استفاده کنید.

کوتاه کردن و حالت دادن موها به طور شخصی
آنقدرها هم که به نظر می رسد،
کار ساده ای نیست. سعی کنید موهایی که در قاب
صورت جای می گیرند را یکسان
کنید. قسمتی از موها را به صورت خشک در دست
بگیرید (هر بار بیش از چند
رشته را جدا نکنید) و آنرا به آرامی نگه دارید.
اگر آنرا بکشید ممکن است
بیش از اندازه موها کوتاه شوند و قد دلخواهتان
در نیاید. سعی کنید به جای
اینکه از بالای انگشتان کوتاه کنید، از پایین
انگشتانتان این کار را
انجام دهید. این کار از کوتاه شدن بیش از
انداره موها جلوگیری می کند.

موهایتان را تمیز نگه دارید. هیچ چیز بدتری از
موهای کثیف، چرب و گره
خورده، وجود ندارد.

از شامپوی مخصوص موهای خود استفاده کنید. همه
موها مثل هم نیستند.

اگر جنس موهای شما چرب است، نباید هر روز از
شامپو استفاده کنید. شاید به
نظرتان کمی عجیب باشد، اما باید بدانید که
تمیز شدن موها باعث می شود کف
سر خشک شود به همین دلیل غده های موجود در سر،
میزان روغن بیشتری را ترشح
میکنند. از شامپوهایی که دارای برچسب "همه چیز
در یکجا" هستند، به شدت
خودداری کنید. از شامپوهایی با PH متعادل
استفاده کنید. شاید لازم باشد
که شامپوی خود را عوض کنید به همین دلیل بهتر
است که از آرایشگر خود سوال
کنید تا به شما شامپوی مناسب موهایتان را
معرفی کند. یک نکته دیگری که
باید رعایت کنید این است که از خوردن غذاهای
چرب تا آنجایی که می توانید
پرهیز کنید. این نوع غذاها مشکل شما را حادتر
می کنند. سعی کنید از میوه
و سبزی بیشتری استفاده کنید. هر کاری که انجام
می دهید به هیچ وجه از
محصولاتی که باعث درخشندگی می شوند استفاده
نکنید. سعی کنید که حتی
الامکان از نرم کننده استفاده نکنید و یا آنرا
فقط به نوک موها بمالید.
از رسیدن آن به سر جداً خوردداری کنید!

موهایتان یکنواخت و خسته کننده شده اند؟ نیاز
به تغییر دارند؟ از های
لایت استفاده کنید. این کار تغییر زیادی در
صورت و موهای شما ایجاد می
کند.

دلتان می خواهد موهایتان فر شود، اما در عین
حال نمی خواهید تاثیر مواد
شیمیایی فر بلند مدت بر روی آن باقی بماند؟ از
بیگودی و یا اتوی مو
استفاده کنید. بیگودی هیچ گونه آسیبی به موهای
شما نمی رساند، اما اتوی
مو می تواند حالت زیباتری به موهای شما بدهد.

موهایی که تازه شسته شده اند را فر نکنید. سعی
کنید یک شب قبل موهایتان
را بشویید و شامپو کنید. موهای خیلی تمیز
معمولاً حالت فر را به خود نگه
نمی دارند.

هیچ گاه از اسپری های موی "چسبناک" استفاده
نکنید، به ویژه پیش از اینکه
بخواهید موهایتان را با استفاده از اتوی مو،
فر کنید. این کار سبب آسیب
دیدن موها خواهد شد.

اگر خوش شانس هستید و موهای شما به طور طبیعی
حالت دار هستند از آرایشگر
خود بخواهید آنها را به صورت لایه لایه
برایتان کوتاه کند تا بتوانید از
حالت شلوغ و آبشاری آن لذت بیشتری ببرید.

اگر ورزشکار هستید، زمانیکه موهای خود را
کوتاه می کنید باید مدل مورد
نظر را با توجه به شیوه زندگی خود انتخاب کنید.

اگر موهای شما بلوند یا خاکستری هستند، از
شامپوهایی که حاوی گرد زغال
برای از بین بردن شوره هستند، استفاده نکنید
چرا که ممکن است روی
موهایتان لکه ایجاد کنند.

روی سرتان شوره زیادی وجود دارد؟ " درمان قطعی"
آن در آشپزخانه است.
"سرکه"؛ بله سرکه را روی موهایتان بریزید و
اجازه دهید تا خشک شود و برای
مدت زمانی باقی بماند، بعد موهایتان را شامپو
کنید. این کار را به صورت
روزانه تا زمان ناپدید شدن شوره ها انجام
دهید.... و مطمئن باشید که
نتیجه می گیرید.

آیا تا کنون اتفاق افتاده که روی صندلی
آرایشگاه به این دلیل که احساس
آرامش میکنید، خوابتان ببرد؟ خوب این هم یک
دلیل خوب دیگر برای رفتن به
آرایشگاه است.

موهایتان خشک است؟ باید از داروهای روغنی
استفاده کنید. آلبرتو V05 یکی
از انواع مناسب محلول ها است

پنج شنبه 20/4/1387 - 10:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته