خواستگاری و نامزدی
زندگی گل سرخی است به نام عشق زندگی حسرت گذشته هاست
زندگی طوفان سهمگینی ست زندگی آئینه شكسته ای ست یه نام قلب
يکشنبه 30/4/1387 - 9:54
محبت و عاطفه
دوست ندارم ولی همیشه در فکرو خیالت هستم
دوست ندارم ولی به خاطر تو بیشتر اوقات اشک میریزم
نه من دوستت دارم اما در آتش دوستی دلت میسوزم و رنج میبرم
و به زبان حال میگویم دوستت ندارم در حالی که تمام آزادی وجودم به حرفم میخندد و
مسخره ام میکند
يکشنبه 30/4/1387 - 9:51
محبت و عاطفه
ای ستاره آسمان شبهای تیره و تار من با این فاصله ای که بین من و تو می باشد چگونه بوسیدن آن چهره درخشانت میسر است ؟
ای مهتاب آسمان شبهای دلتنگی من با این فاصله ای نکه بین من و تو می باشد چگونه پاک کردن آن اشکهای روی گونت میسر است؟ آری ای مهتاب من پرنده شبانه می شوم تا به آسمان بیایم و آن اشکهای پر از مهرت را از روی گونه های درخشانت پاک کنم . و ای آسمان آبی ام خورشید می شوم تا در دل آبی و پر از عشقت برای همیشه بنشینم و شب را با آن وسعت آبی ات آشتی می دهم تا همیشه آبی بمانی .
دلم به درد آمده از این فاصله و دلم به درد آمده از این انتظار و دوری بین ما
ای ستاره درخشانم شبها با دیدن تو آرام می شوم و ای آسمان روزها که دل آبیت را میبینم عاشق تر از همیشه می شوم .انتظار میکشم تا شاید خداوند بالهایی را به من هدیه دهد که با این بالهای پر غرورم به سوی تو پرواز کنم و دستان گرمت را در دست بگیرم .
کاش تو ای آسمان من دل آبیت ابری شود و از گونه هایت اشک بریزد تا شاید قطره ای از اشکهایت بر گونه های من بریزد تا احساس آرامش و عاشقی کنم . کاش تو ای ستاره من ، فرشته ای بیاید و تو را در سبد بگذارد و آن سبد پر از عشق و محبت را به من هدیه دهد و کاش ای خورشید من ، کاش غروب عاشقی زودتر فرارسد تا زمانی که در پشت کوهها می روی و به زمین نزدیک می شوی احساس نزدیکی با تو داشته باشم .
ای خورشید من غروب ها را خیلی دوست دارم چون تو بیشتر از همه لحظه ها به من نزدیکتری و می توانم چهره ات را از نزدیک ببینم ، سپیده آسمان را نیز دوست دارم چون سحرگاه از پشت کوهها بیرون می آیی و سلامی عاشقانه به من می کنی و ای خورشید من از ظهر های تابستان نفرت دارم چون در آن زمان در بلند ترین نقطه آسمان می درخشی انتظار آن را می کشم که شاید پرنده یاستاره یا خورشید شوم ، ویا شاید هدیه ای به من برسد که تو را بیشتر از همیشه در کنار خود ببینم .
شاید در خواب ستاره یا خورشید یا پرنده شوم ،اینک که اینها همه یک رویا و یک احساس عاشقی است پس ای آسمان آبی ام ، من خودم را به آتش می کشم تا باد عاشقی آن دود غلیظ مرا که از سوختنم به سویت بلند می شود به سوی تو بیاورد تا بتوانم تو را احساس کنم و برای مدتی آن دود که از تن سوخته ام بلند شده است در دلت بنشیند و بعد از این دنیا وداع بگویم .
آری من برای رسیدن به تو جان خواهم داد
يکشنبه 30/4/1387 - 9:47
محبت و عاطفه
نجوایی از سوی تو
نگاهی کوتاه از تو
لبخندی بر لبان زیبایت
ومن خود را غرق در عشق یافتم
شنبه 29/4/1387 - 8:41
محبت و عاطفه
به یاد كسی باش كه به یاد تو باشد
غمخوار كسی باش كه غمخوار تو باشد
لیلی كسی باش كه مجنون تو باشد
به ناز كسی هم بناز كه به نازش ننازد
شنبه 29/4/1387 - 8:40
محبت و عاطفه
دراین دنیا هزار کلمه آموختم که از بین انها
چهار صد کلمه را انتخاب نمودم وازآن چهارصد
کلمه هشت کلمه تمام کمالات ومعنویات است.
دو کلمه اول را فراموش نکن:
-
خدا را
-
مرگ را
دو کلمه بعدی را همیشه فراموش کن:
- به کسی که نیکی کردی
- کسی که به تو بدی کرده
و اما چهار کلمه بعدی
- به جمعی وارد شدی زبان نگهدار
- به سفره ای وارد شدی شکم نگه دار
- به خانه ای وارد شدی چشم نگه دار
- به نماز ایستادی دل نگهدار
واما .....
جهان به تلاش پاداش می دهد نه به بهانه
پس بکوش تا آنچه را که دوست داری به
دست آوری وگرنه ومجبوری هر چه را به
دست می آوری دوست بداری.
شنبه 29/4/1387 - 8:38
محبت و عاطفه
دوست داشتم اشك باشم از چشمانت جاری شوم
روی گونه هایت زندگی كنم
ودر آخر روی لبانت فنا شوم شنبه 29/4/1387 - 8:37
خاطرات و روز نوشت
بچه ها من واقعا معذرت می خواهم نمی تونم مطلب بنویسم به چند دلیل:
1. هر چه زودتر قرار بریم یه جایی البته برای این چند روز تعطیلی
2. الان مادرم میاد باز دوباره مثل همیشه بهم گیر می ده که جلوی کامپیوتر نشین چشمات درد میاد.
شما شنیدید که وقتی آدم کاری داره همه چیز دست به یکی کی کنند تا ما به کارمون نرسیم امروز هم یکی از این روزهاست من عجله دارم ولی همه بهم گیر دادند.
امیدوارم چند روزی که نیستم بهتون خوش بگذره!
سه شنبه 25/4/1387 - 10:29
محبت و عاطفه
مهربان تر از مهربانی
معنای سخاوت
طعم عشق
و عصارۀ دریا
هر چه دارم ، از تو دارم...
از حضور دریایی
نگاه پر از عشق
و قلبی پر از صداقت.
برکت تعبیری است از حضور تو در زندگی ام ...
و من در برابر عظمت و مهربانی خدا، فقط سر تعظیم فرود می اورم...
و خدا را شکر می کنم که تو ـ این نور دوست داشتنی در زندگی ام ر ا کنار من قرار داده است
هر چه با تو پیش می آید ، چیزی جز برکت نیست...
از تو ممنونم که هستی.
دوشنبه 24/4/1387 - 9:36
محبت و عاطفه
ماه های سال را با ماه صورت تو برابر نمی بینم.
ستارگان آسمان را در برابر چشمانت کم فروغ می یابم.
تو فرستاده شدی از جانب خداوند...
نام تو ...نام تمام خوبی هاست.
قلب تو خانه عشق پاک و زلالی است که خداوند آن را به ودیعه نهاده است.
وقتی تو را به خاطر می آورم
به یاد آن نوری می افتم که مرا از تاریکی ها نجات داد.
به یاد بانویی فرشته خو...
یاد همه چیزهای خوبی که با آمدن تو به قلبم راه پیدا کرد...
بانوی همیشگی !
ای که دریا در مقابل پاکی تو خجل می شود
ای که آسمانی در قلب خود داری
ای نازک تر از برگ گل!
چقدر خوبست که هستی... دوشنبه 24/4/1387 - 9:32