قلب ها برای دیدنش می تپد ، چشمها و اندیشه ها در انتظار ضیافت روشنی او می نشیند . گلها در مقابل او قامت می افزارند و عشق همپای گامهایش می دود .
همه با سرور و زیبایی در ستایش او . عالم از شوق گامهایش رخت بربسته و سیمای خود را با آب چشمه های امید جلا می دهد .
و اینک نوبت توست .
نوبت توست که نسیم رهایی را در پهن دشت رویاهایم بنوازی و کاکتوس های سرد و بی روح و بی احساس را بخشکانی و جوانه های امید مرا شکوفا کنی .
نوبت توست که بیایی و کوچه کوچه های شهر انتظار را مزین به نام الله (جل جلاله ) کنی و فریاد انا بقیه الله را طنین انداز گوشهای حق طلب کنی .
پروانه ها انتظار تو را می کشند و می خواهند زیباترین بالهای خود را مقدم راهت کنند و آنها را متبرک به گامهای ملکوتی ات کنند .
عالم منتظر است ، منتظر نگاه تو ؛ منتظر پیکی که نویدش سالهای سال است که امیدبخش نیلوفرهای مرداب ضلالت و سیاهی است . منتظر صدای تو ؛ صدایی که سالیان است که در تلاطم غرش سیاه بازان جز ندایی آشنا نبوده است . منتظر حضور تو ؛ حضوری که فروغش جهان را افروغ سازد . منتظر حضورت ....
امام زمان (عج) به فکر ماست ، ما چه طور ؟....