در
ابتدا این سوال در ذهن خواننده پیش میآید چرا میگوییم صنعت هتلداری و
کترینگ؟مگر در هتل یا مراکز طبخ و سرو غذا چه عملیاتی انجام میپذیرد که از
این دو رشته پذیرایی بعنوان صنعت نام برده میشود؟
به گزارش سرویس گردشگری پارسینه
، واژه کترینگ در زبان انگلیسی بطور کلی بیانگر صنعت آماده سازی و طبخ
غذاونوشیدنی در محلی و سرو آنها در مکان دیگری جهت پذیرائی میباشد.حال اگر
کمی دقیقتر و زیرکانه تر به تعریف بالا توجه کنیم،متوجه گستره وسیع فعالیت
این صنعت در دنیا خواهیم شد.
جهت
درک بهتر مطلب در ذیل به چند نمونه از کترینگهایی که در سطح جامعه مشغول
فعالیت هستند اشاره میکنیم و به بحث و بررسی در مورد کترینگ هتلی ادامه
خواهیم داد.
کترینگ هواپیمایی
کترینگ قطار
کترینگ بیمارستانی
کترینگ هتلی
صنعت هتلداری وکترینگ Hospitality & Catering industry
در
ابتدا این سوال در ذهن خواننده پیش میآید چرا میگوییم صنعت هتلداری و
کترینگ؟مگر در هتل یا مراکز طبخ و سرو غذا چه عملیاتی انجام میپذیرد که از
این دو رشته پذیرایی بعنوان صنعت نام برده میشود؟
در
جواب باید گفت :پس از دوره انقلاب صنعتی که در دنیا رخ داد و دنیا را در
جهت تولیدوایجاد مشاغل مختلف دگرگون ساخت و با توجه به طراحی و ساخت
تجهیزات و دستگاههای جدید مختلف که سرعت تولید را در جهان چندین برابر کرده
و نگاه دقیق به نوع فعالیت بخش هتلداری و کترینگ در دنیا که در اصل وظیفه
اش ایجاد آسایش و راحتی برای میهمانان خود بوده که سرعت تولید را در جهان
چندین برابر کرده و نگاه دقیق به نوع فعالیت بخش هتلداری و کترینگ در دنیا
که در اصل وظیفه اش ایجاد آسایش و راحتی برای میهمانان خود بوده،استفاده از
تکنولوژی و تجهیزات جدید جهت بالا بردن ضریب بهره وری و ایجاد و ارائه
خدمات بهینه آسایشی و کنترل هزینه ها در هر زمینه و تنگاتنگ شدن ارائه
خدمات خوب با تجهیزات صنعتی،از این دو رشته به نام صنعت نام برده میشود.
به
زبان ساده تر میتوان چنین بیان نمود:به دلیل استفاده از تکنولوژیهای صنعتی
روز جهت ارائه خدمات رفاهی بهتر به میهمانان کلمه صنعت در کنار نام این دو
رشته خدمات رفاهی قرار گرفت و به همین دلیل از آنها به عنوان صنعت هتلداری
وصنعت کترینگ نام برده میشود.
ارتباط صنعت هتلداری با صنعت کترینگ
پیشینه
فعالیتهای هتلداری که یکی از قدیمیترین خدمات ساخته و ارائه شده دست بشر
با سابقه ای برابر فعالیتهای تجاری و جنگی او به شمار میرود.بطوری که
تاریخچه مسافرخانه ها را قریب شش قرن قبل از میلاد مسیح نیز نسبت میدهند.
اولین
مسافران آن دوران بیشتر تجار،جنگجویان و چاپارها بودند.اولین گامها جهت
ساخت و ایجاد مسافرخانه ها در بین راههای آن زمان توسط خانواده هائی
برداشته شد که در مسیر حرکت مسافران قرار داشتند،بدان معنی که با اختصاص یک
اطاق جهت استراحت مسافر،تهیه خوراک جهت رفع گرسنگی و تجدید قوای مسافر
وحتی اصطبل و ارائه خدمات مربوطه،در قبال دریافت مبلغی از مسافر خود
پذیرایی میکردند و نخستین میهمانپذیرها بدین شیوه تحت نام ((تخت خواب و
صبحانه))در حدود سده پانزدهم میلادی در اروپا بوجود آمدند و با پیشرفت
ارتباطات جاده ای و مسافرتهای دریائی تعداد اینگونه مسافرخانه ها که از
مسافران پذیرائی میکردند افزایش یافت و در نخستین سالهای سده هجدهم میلادی
تشکیلاتی برای پذیرائی از مسافران و میهمانان بوجود آمد که نمونه های اولیه
میهمانخانه های امروزی به نام INN میباشد.
با
توجه به توضیح مختصر بالا و کمی دقت،حال میتوان به رابطه بین صنعت هتلداری
و کترینگ پی برد یعنی هر جا که صحبت از مسافرخانه ائی در میان بوده،در
کنار خدمات اطاق،خدمات پذیرائی و غذائی نیز وجود داشته و از همان اوایل در
کنار حرکت چرخهای صنعت هتلداری،صنعت کترینگ نیز به میزان قابل توجهی در جهت
بهتر چرخیدن،چرخهای این صنعت تاثیر بسزائی داشته و باعث بالا بردن میزان
ارائه خدمات به میهمانان و ایجاد رقابت سالم در مسیر ارائه خدمات در بین
سرمایه گذاران گردیده تا جائی که امروزه این بخش از خدمات به صورت یک بخش
کاملا تخصصی درآمده و در هتلها با شاخه ای از مدیریت در این بخش یعنی
((مدیریت غذا و نوشابه Food & Beverage Management ))روبرو هستیم.
عوض
شده است؛ غریبه ای انگار، جسم او را مثل پوستینی بی صاحب به تن کشیده؛
غریبه ای که مثل او مهربان نیست، غریبه ای که دستش سنگین است، حرف هایش
دروغ، نگاهش مات، حوصله اش کم، صدایش دو رگه، قولهایش پوچ، عشقش مواد،
تفریحش نشئگی و کابوسش، خماری.
شما او را می خواهید، خودش
را ، همان را که پیش از اعتیاد بود، شما دل تان برای آن کسی که حالا گم شده
است و غریبه جایش را گرفته تنگ شده است ، می خواهید کمکش کنید که اعتیادش
را ترک کند، برگردد، از نو شروع کند اما راهش را نمی دانید، هزار و یک پرسش
بی پاسخ در واکنش به او در سرتان چرخ می زند مثلا این که حرف زدن با او را
از کجا باید شروع کنید؟ اگر انکار کند که معتاد است چه می کنید؟ چگونه می
شود به ترک اعتیاد ترغیبش کنید؟ حق درگیر شدن با او را دارید؟ اگر دست یاری
تان را پس بزند، کنارش باقی می مانید؟ اگر پرخاشگری کند، چه طور به او
پاسخ می دهید؟
عباس دیلمی زاده ، مدیر عامل جمعیت خیریه تولدی دوباره می گوید
روش هایی مثل مجبور کردن معتادان به ترک یا گلاویز شدن با آنها یا اعتراف
گرفتن از آنها درباره اعتیادشان هرگز به نتیجه مثبت و پایدار نمی رسد.
دیلمی زاده حدود 12 سال است که در حوزه درمان اعتیاد فعالیت می
کند او مدرس دوره های « مددیاری اعتیاد » است که در آن روش های برخورد با
معتادان را به خانواده های آنان می آموزد.
او برای آموزش در این کلاس ها ، دوره بین المللی « مشاوره
وابستگی شیمیایی اعتیاد» را گذرانده است که یکی از بخش های تخصصی آن آموزش
روش های برخورد خانواده ها با معتادان است. این درمانگر اعتیاد می گوید «
شیوه برخورد خانواده نقش اصلی را در درمان معتادان بازی می کند . »
شاید بهتر باشد گفتگوی مان را از وقتی آغاز کنیم که
خانواده ای متوجه می شود یکی از اعضایش درگیر مشکل اعتیاد است. معمولا
اولین واکنش معتاد پس از آن که اعضای خانواده اش متوجه اعتیادش می شوند
چیست ؟
معمولا معتاد موضوع را انکار می کند. انکار البته به دو شکل
مستقیم و پنهان اتفاق می افتد. در شکل مستقیم معتاد اصل قضیه را نفی می کند
و می گوید اصلا مواد مخدر مصرف نمی کند و در انکار پنهان می گوید مواد
مخدر مصرف می کند اما معتاد نیست، هیچ مشکلی برایش پیش نیامده و هر وقت
اراده کند می تواند مواد را کنار بگذارد.
جالب است بدانید که اصلی ترین مشکل خانواده ها در همین مرحله
است حتی آنها در کلاس های آموزشی نیز بیشتر درباره این مرحله سوال می کنند و
مهمترین اشتباهات را هم در همین مرحله مرتکب می شوند.
درباره این اشتباهات بیشتر توضیح می دهید ؟
منظورم از اشتباهات، رفتارهای نادرستی است که گرچه خانواده به
قصد ترک دادن معتاد مرتکب آنها می شوند اما نه تنها باعث درمانش نمی شود و
ترغیبش نمی کنند بلکه گاهی ممکن است بیشتر درگیر اعتیادش کنند و حتی باعث
حرمت شکنی و تبدیل شدن معتاد عادی به معتاد بسیار پرخاشگر می شوند.
برای نمونه زیاد دیده ام که وقتی معتاد اعتیادش را انکار می
کند ، خانواده با او وارد چالش می شود و سعی می کند از او اعتراف بگیرد در
حالی که این رفتار به هیچ وجه درست نیست.
یعنی معتقدید که اگر معتاد اعتیادش را انکار کرد نباید به رویش بیاوریم؟ پس چه طور او را به ترک ترغیب کنیم ؟
نه. قرار نیست شما از او اعتراف بگیرید. در شرایط انکار از سوی معتاد، باید یک جلسه مداخله ای تشکیل بدهید.
در این جلسه چه کسانی باید شرکت کنند ؟
اعضای خانواده و کسانی که در زندگی معتاد مهم هستند و از آنها
حمایت می گیرد. این افراد باید برای شرکت در جلسه مداخله ای آموزش دیده
باشند. ضمنا حضور کسانی که نسبت به معتاد خشم یا رنجش شدید دارند و نمی
توانند خودشان را در مواجهه با او کنترل کنند ، در این جلسه ممنوع است. در
این جلسه مداخله گر یا مشاور هم می تواند حضور داشته باشد.
در جلسه چه اتفاقی می افتد ؟
پیش از شروع جلسه اعضا باید ویژگی ها مثبت معتاد پیش از اعتیاد و ویژگی های منفی او را پس از اعتیاد یادداشت کرده باشند.
وقتی گفتگو با معتاد آغاز می شود باید ابتدا هر یک از افراد
جلسه ویژگی های مثبت فرد را با او مرور کنند و به خاطرات خوشی که با او
داشته اند اشاره کنند سپس از ویژگی های منفی که به علت اعتیاد ظاهر شده است
حرف بزنند. او دیگر در این مرحله نمی تواند خاطرات و مستندات را منکر شود
بنابر این ناچار است که بپذیرد. در حقیقت در این مرحله معتاد قبول می کند
که مجموعه ای از رفتارهایش و در مجموع سبک زندگی اش به علت مصرف مواد مخدر
تغییر کرده است.
حکمت تعریف کردن این خاطرات خوب می دانید چیست؟ با شنیدن این
خاطره ها معتاد احساس می کند ذاتا آدم خوبیست اما کارهای بدش به علت مصرف
مواد مخدر است و دیگران می خواهند به او کمک کنند این مشکلات را برطرف کند.
در نتیجه او در این مرحله تحقیر نمی شود بلکه به بازگشتش امیدوار می شود.
در این مرحله اعضای خانواده با معتاد قراردادی می بندند.
در این جلسه نباید بر سر انکارهای معتاد چالش کنید یا او را
وادار کنید اعتراف کند که معتاد است. بلکه بر مبنای این قرارداد از او می
خواهید که ویژگی های منفی را که به آنها اشاره کردید، اصلاح کند و در غیر
این صورت برخی محدودیت ها و محرومیت ها را درباره اش اعمال می کنید.
کارنامه معتادها همیشه پر از قول هایی برای ترک است که به آنها عمل نکرده اند اگر به عهدش وفا نکرد، چه کنیم؟
اگر معتاد واقعاً به این قرارداد عمل نکند، حتماً باید
محرومیت هایی را که درباره اش صحبت کرده اید اعمال کنید در غیر این صورت او
به نتیجه می رسد که قول و قرارهای تان جدی نیست و دیگر به آنها عمل نمی
کند. توجه داشته باشید که این محرومیت ها باید پله پله باشد یعنی مثلا قرار
نیست نخستین محرومیتی که برای معتاد اعمال می کنید بیرون کردنش از خانه یا
طلاق باشد بلکه باید به مرور زمان و در صورت همکاری نکردن معتاد مقدار
آنها را افزایش داد.
مثال دیگر از رفتارهای نادرست خانواده با معتاد توهین و سرزنش
اوست. برای مثال خانواده مشکلات مادی، شغلی و اخلاقی معتاد را به رخش می
کشند و دایما سرزنشش می کنند.
گرچه شاید یک انسان سالم با تلنگر سرزنش آمیز دیگران به خودش
بیاید اما معتاد این گونه نیست. او تحقیرها را درک می کند، درد می کشد و
برای تسکین همان درد باز هم مواد مخدر مصرف می کند یعنی وارد یک دور و
تسلسل باطل می شود. درد می کشد چون مواد مصرف می کند، مواد مصرف می کند چون
درد می کشد.
به نظرم بدترین حالت این است که خود خانواده هم
اعتیاد عضو معتادشان را منکر شوند. گاهی دیده ام که علایم اعتیاد در فردی
کاملا آشکار شده است اما خانواده اصرار دارند که به دیگران ثابت کنند او
معتاد نیست. چرا این اتفاق می افتد؟
چون می ترسند؛ دلشان نمی خواهد باور کنند که یک عضو از
خانواده شان، جزئی از هویت شان و کسی که بخشی مهم از زندگی شان است ، معتاد
شده است. اعتیاد برای مردم مظهر جرم و ننگ است. بیشتر مردم دل شان نمی
خواهد حقیقت های تلخ را باور کنند. انکار یک رفتار طبیعی در برخورد با هر
پدیده تلخ و ترسناکیست اما اگر ادامه پیدا کند و نتوانیم خانواده را برای
پذیرش حقیقت آماده کنیم، نمی توانیم وارد مراحل بعدی شویم و وضع معتاد وخیم
تر می شود.
اگر در همه مراحل معتاد باز هم منکر اعتیادش شود، باید چه کار کنیم ؟
کلید مهم ارتباط با معتاد صبر است. باید صبور باشید. درمان
اعتیاد کار آسانی نیست اما شک نکنید که با پافشاری شما و تکرار جلسات نتیجه
می گیرید.
بسیاری از معتادان پرخاشگرند و کم نیستند اخبار
حوادثی که در آن معتاد به خودش یا خانواده اش یا دیگران آسیب زده است.
خانواده در برخورد با معتاد پرخاشگر چه طور باید رفتار کند؟
ابتدا باید معتادان پرخاشگر را به دو گروه تقسیم بندی کنیم.
گروه اول کسانی هستند که پرخاشگری شان واکنشی به دعوای خانوادگی برای ترک
شان است یا برای تهیه پول خرید مواد مخدر یا در واکنش به تحقیرها و توهین
ها پرخاشگری می کنند و گروه دوم آنهایی هستند که پرخاشگری شان بر اثر مصرف
مواد مخدر است.
برخورد با این دو گروه با هم فرق دارد. برای توضیح شیوه
برخورد با گروه اول می خواهم علم آمار و روانشناسی را با هم به کار بگیرد.
شما چیزی درباره پورفسور جان نش شنیده اید ؟
منظورتان پروفسور ریاضی دانی است که نظریه بازی هایش برنده جایزه نوبل شد؟
دقیقا. او در نظریه بازی ها ، با استفاده از الگوهای ریاضی ،
حالت های مختلف مواجهه پدیده ها را پیش بینی می کند. در حقیقت با درک دقیقا
شرایط که اسم هر یک را بازی گذاشته است ، آینده را تا حدی پیشگویی می کند.
یکی از بازی هایی که این دانشمند درباره اش حرف می زند بازی « ترسو » است.
او توصیف می کند که در این بازی دو خودرو با سرعت بسیار زیادی
به سمت هم حرکت می کنند. هرکس اول پایش را روی ترمز بگذارد یا جهتش را
تغییر بدهد، ترسو و بازنده است. در خانواده هایی که با معتاد وارد چالش و
درگیری می شوند دقیقا همین بازی جریان دارد. کسی که با معتاد دعوا می کند
سوار یکی از خودروهای بازیست و معتاد سوار خودروی دیگر است.
دعوای آنها با هم یعنی آنها با خودروهای شان با سرعت به سمت
هم حرکت می کنند. معتاد می داند اگر کوتاه بیاید یا تسلیم شود، دیگر
خانواده به او باج نمی دهد و خانواده هم می داند که اگر کنار بکشد، معتاد
جری تر می شود. پس هر دو طرف ترجیح می دهند دوئل کنند.
حالا در این بازی ، کی ترسو می شود ؟
نش پیش بینی های مختلفی دارد. شاید هر دو خودرو شاخ به شاخ
شوند در مثال ما معنی اش درگیری فیزیکی اعضای خانواده با معتاد ، حرمت شکنی
و در نهایت مجروح شدن یا قتل یکی از آنهاست.
شاید هم یکی از آنها ترسو شود و مسیر را تغییر دهد یا پایش را
بگذارد روی ترمز مثلا عضو خانواده وقتی خشم و پرخاشگری معتاد را می بیند
کوتاه بیاید و ساکت شود و مغلوب یا شاید هم معتاد وقتی خشم خانواده را می
بیند بترسدو کوتاه بیاید. اگر عضو خانواده مغلوب شود معتاد می فهمد که بازی
را برده و دیگر از تهدیدهای اعضای خانواده نمی ترسد و جدی شان نمی گیرد و
اگر ببازد کینه اعضای خانواده را به دل می گیرد و پی راهی برای تلافی می
گردد.
با این حساب ، این فرایند رفتاری از دو سر ضرر است
یعنی چه ترمز کنیم و چه با سرعت به سمتش حرکت کنیم اشتباه کرده ایم، این
طور نیست؟
منظور من هم همین است. بازی را شروع نکنید اگر وارد بازی ترسو
شوید به هر حال ضرر کرده اید پس با معتاد دوئل نکنید. اگر بازی را شروع
کنید آنوقت باید یکبار برای همیشه نشان دهید که تهدیدهای تان جدی است و به
آنچه می گویید عمل می کنید اما این هم موقعیت خطرناکی است. این یعنی معتاد
می بیند که حریفش ترمز و فرمان ماشین را کنده و انداخته دور و به سمتش می
آید می فهمد که دیگر توقف و تغییر مسیر امکان ندارد. پس مجبور است خودش
مسیرش را تغییر دهد چون طرف مقابل صد در صد تغییر مسیر نمی دهد.
این کار بسیار خطرناک است من آن را جز در شرایط خاص پیشنهاد
نمی کنم به هر حال نوعی خطر کردن است. باید از پیش حساب و کتاب همه چیز را
کرده باشید مثلا از خودتان بپرسید اگر با جدیت به او بگویید که دیگر نمی
خواهید برای مصرف مواد مخدر پولی به او بدهید و او بخواهد با زور از شما
پول بگیرد، دلش را دارید به پلیس زنگ بزنید و کمک بخواهید ؟ اگر به او
بگویید که در صورت ادامه پرخاشگری هایش بی شک از او جدا می شوید ، آمادگی
روحی روانی جدایی از او را دارید؟ یا اگر داد و فریاد کند و بخواهد با بردن
آبروی تان شما را وادار به پول دادن کند به آن سطح از اعتماد به نفس رسیده
اید که مقاومت کنید و حتی در برابر شلوغ کاری اش هم به او باج ندهید؟
البته اکیدا توصیه می کنم حتی در این مرحله به شدت از درگیری فیزیکی با معتاد بپرهیزید. به هیچ وجه با او کتک کاری نکنید.
اگر او خواست حمله کند چه باید بکنیم؟
بلافاصله از محیط دور شوید و از پلیس کمک بخواهید.
در آن بازی ترسو، من به یک راه تازه فکر می کردم، به
یک غافلگیری . به نظر شما بهتر نیست وقتی پرخاشگری کرد به زور به یک مرکز
ترک اعتیاد منتقلش کنیم؟
به هیچ وجه راهکار خوبی نیست! این روزها برخی خانواده ها در
برخورد با معتادان از این روش ها استفاده می کنند ، حتی دیده ام که آنها با
سازمان های مردم نهاد بی مجوز تماس می گیرند تا معتاد را به زور از خانه
ببرند و به زور در محلی دور افتاده ترک بدهند اما باید باور کنید که این
روش احتمال عود اعتیاد را چندین برابر می کند.
معتاد کینه خانواده اش را به دل می گیرد و وقتی برگردد از
آنها انتقام می گیرد . ضمن این که هر نوع اعتیادی یک روش ترک مخصوص به خودش
را دارد اما در این کمپ ها همه معتادان را به زور وادار به ترک می کنند که
اصلا علمی نیست. جمع کردن معتادان در یک محل باعث می شود بدون توجه به
اصول بهداشتی و وضع قوانین روشن و منطقی ، باعث می شود آنهابه بیماری های
مختلف دچار شوند و به علاوه شیوه های جدید تهیه مواد و ارتکاب انواع بزه را
از هم یاد بگیرند. در حقیقت خانواده ها با توسل به روش های خشن، نه تنها به ترک اعتیاد معتادشان کمک نمی کنند بلکه او را در معرض انواع آسیب های اجتماعی دیگر قرار می دهند.
هنوز درباره گروه دوم معتادان پرخاشگر صحبت نکرده
اید. مصرف مواد مخدر صنعتی برخی معتادان را به انواع اختلالات روانی بخصوص
پارانویا یا بدبینی بیمارگونه دچار می کند و در این شرایط احتمال آسیب
رساندن آنها به خانواده بیشتر می شود در این موارد خانواده باید چگونه
برخورد کنند؟
. در صورتی که پرخاشگری و رفتارهای غیرطبیعی معتاد تحت تاثیر
مواد مخدر صنعتی باشد، دیگر استفاده از روش های منطقی فایده ای ندارد. باید
هرچه سریع تر محیط را ترک کنید و به سرعت با روانپزشک تماس بگیرید تا با
دارو بیمار را کنترل کند یعنی در این موارد همزمان با مراحل ترک باید با
دارو علایم ثانویه اعتیاد یعنی همان اختلال های روانی که ظاهر شده ، کنترل
شود.
یک معتاد، برای تهیه خرج موادش حاضر است به خودش و
عزیزترین هایش صدمه بزند. مردم انقدر از این رفتارها دیده اند و شنیده اند
که اعتقاد پیدا کرده اند اعتیاد وجدان و انسانیت را از بین می برد. شما با
این باور چقدر موافقید؟
بگذارید پاسخ تان را با یک پرسش شروع کنم. شما می توانید یک شبانه روز پلک نزنی ؟
طبیعتا نمی شود!
حتی اگر برای این کار یک پاداش کلان چند ده میلیونی تعیین شده باشد ؟
نه نمی شود.
حتی اگر جان تان در خطر باشد ؟
حتی اگر سعی ام را هم بکنم نمی توانم یعنی حتی اگر بخواهم هم نمی توانم 24 ساعت پلک نزنم.
درست است. پلک زدن یک رفتار غریزی است شما نمی توانید مانعش
شوید. هرچقدر هم سعی کنید چشم های تان را باز نگه دارید، بالاخره پلک می
زنید. حالامعتادی کارتن خواب را در یک شب یخبندان زمستان را تصور کنید.او
گرسنه و بی سرپناه است. به نظرتان اگر همان لحظه به او پولی بدهید چه می
کند؟
با شناختی که از معتادان در طول سال های کاری ام دارم احتمالا بی خیال گرسنگی و بی سرپناهی می شود و مواد مخدر می خرد .
کاملا درست است و اگر ما بتوانیم علت این رفتار معتاد را
عمیقا درک کنیم، در مراحل بعدی درمان معتاد آسان تر می شود. مگر نه این که
همه انسان ها غریزه بقا دارند. پس چرا آن معتاد در مثال ما وقتی پول به دست
می آورد و طبیعتا غریزه بقا باید وادارش کند که برای نجات جانش آن پول را
صرف غذا یا تهیه سرپناهی گرم کند، همه اش را خرج خرید مواد مخدر می کند؟
علتش این است که اعتیاد، طوری بر مغز اثر می گذارد که نیاز به مصرف مواد
مخدر، تبدیل به اصلی ترین غریزه انسان می شود؛ غریزه ای آنقدر قوی که حتی
جای غریزه بقا را می گیرد تا چه رسد به غرایز دیگر.
اینجاست که یک معتاد خمار برای تهیه پول مواد مخدر حتی حاضر
می شود نوزادش را بفروشد یا به همخونش را بکشد. همین غریزه است که درمان
اعتیاد اینقدر دشوار کرده است و باج دادن و تنبیه یا تهدید کردن هم فایده
ای ندارد.
با این تعریف شما، همانطور که ما نمی توانیم پلک
نزنیم و معتاد هم نمی تواند عطش خود را برای مصرف مواد مخدر مهار کند. آیا
از صحبت های تان باید این طور نتیجه بگیرم که اعتیاد درمان ناپذیر است؟
این نتیجه گیری هم تا حدی درست است و هم نادرست. بیایید تعریف
مان را از معتاد عوض کنیم. یک معتاد می تواند تا پایان عمر مواد مخدر مصرف
نکند اما همچنان معتاد باقی بماند. اعتیاد درمان نمی شود ، مدیریت می شود.
دقیقا مانندمبتلا به یک بیماری مزمن که گرچه اگر دارو بخورد می تواند
زندگی عادی و طبیعی داشته باشد و بیماری اش را مهار کند اما به هر حال او
همیشه به آن بیماری مزمن مبتلا خواهد ماند.
مریم یوشی زاده
تغذیه"
یکی از موضوعاتیاست که امروزه نه تنها برای دوستانی که خودشان را برای
آزمونهای تحصیلی گوناگون آماده میکنند، بلکه برای همه انسانها اهمیت
ویژه ای پیدا کرده است.
ما
میتوانیم با انتخاب آنچه میخوریم، بر عملکرد مغز، دستگاه گوارشی، دستگاه
عصبی و سایر اندامها و دستگاههای بدنمان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم
گذاشته و به این وسیله به سمت زندگی سالمتر، طولانیتر و با کیفیتتر
حرکت کنیم.
توصیه های زیر از جمله ساده ترین و موثرترین توصیه های
غذایی است که نه فقط در این روزها بلکه در سراسر زندگی خود می توانید از
آنها بهره برده و به عملکرد مغزتان به این وسیله کمک کنید.
برخی بخشهای این مطلب صرفاً ویژه داوطلبان کنکور سراسری کارشناسی ارشد روانشناسی است.
اگر
برای کنکور صد کتاب خوانده باشید و هر کدام را هم صد بار و با کیفیت
عـــالـــی، باز هم تا سر جلسه آزمون ننشینید و اطلاعاتی را که ذخیره کرده
اید از ذهنتان بازیابی نکنید، نخواهید توانست به خوبی به سوالات پاسخ دهید و
نتیجه تلاشتان را ببینید.
استیل کولین بسازید. با استیل
کولین که آشنا هستید. خوب، بد نیست بدانید سبزیجات و میوه جات حاوی ماده ای
به نام کولین (ماده ای استیل کولین ساز) هستند که این ماده هم نقش بسیار
پررنگی در عملکرد حافظه مغز دارد. پس توصیه میکنیم بیشتر مواد کولین دار
بخورید تا با افزایش میزان استیل کولین در مغز، عملکرد حافظهتان تقویت
شود. سلامی دوباره به سبزیجات، میوه جات و حبوبات بکنید: تخم مرغ، بادام
زمینی و کلم از جمله سایر مواد کولین دار هستند. بیش از پیش نوش جان کنید،
البته به اندازه(مثلا متخصصان استفاده بیش از یک بار در هفته زرده تخم مرغ
را توصیه نمیکنند).
آب. مصرف هفت تا ده لیوان آب به طور متناوب در یک روز باعث افزایش اکسیژن در مغز و در نتیجه افزایش کارایی مغز خواهد شد.
مـــاهی
و مـــیگو. اگر بتوانید هر هفته یا هر ماه یکبار ماهی میل کنید بد
نیست(در صورتی که این امر برای شما فراهم نشد، بع سراغ مواد جایکزین که
آنها هم پروئتین ساز هستند بروید). پروتئین نقش اساسی را در ساخت انتقال
دهنده های عصبی در مغز میکند. ماهی و میگو هم از پرپروتئین ترین غذاهای
موجود هستند. خلاصه، کاری که امگا۳ موجود در ماهی با مغز شما میکند شبیه
کاری است که زورو با افراد جامعه می کرد: حفاظت شش دانگه ... !
روغن
زیتون. برخی اسیدهای چرب ضروری و مفید برای بدن به وفور در روغن زیتون
یافت می شوند. این اسیدها برای مغز و سایر قسمتهای بدن بسیار مفیدند. هر
چه بتوانید به جای سس مایونز (که بسیار خوشمزه است و البته بسیار هم مضر)
از روغن زیتون استفاده کنید برد کرده اید. بگذریم که اروپایی ها 70 برابر
ایرانیها از این ماده شفابخش استفاده میکنند.
آجیل! کم بخورید
ولی همیشه بخورید. ترجیحاً خام و بدون نمک. بادام و گردو (و سایر آجیل های
در دسترس مثل برگه زرد، کنجد، توت خشک، و ... )از جمله خوراکی های رایجی
بودند که در گذشته اغلب مادران به فرزندان خود می دانند تا در زنگ تفریح
مدرسه میل کنند. آجیل ها هم مثل ماهی معدن پروتین و اسیدهای چرب اند و
پروتئین برای مغز و حافظه هم که مثل ستونهای بتونی برای یک پل روی آب است.
مصرف روزانه ده تا صد گرم آجیل (بسته به در دسترس بودن) کمک بسیار خوبی
خواهد بود به عملکرد مغز شما.
صبحانه ای حسابی. سعی کنید تخم مرغ(چرا که
ویتامین دارد و کولین ساز است)، سیب(چون کرستین ساز است و کرستین هم از
محافظان مغز)، بادام(چرا که پر است از ویتامین و پروتئین و چربی سالم، هم
محافظ حافظه است و هم تمرکز)، نان سنگک(چون سبوس دارد و سبوس هم محافظ مغز
است) را در صبحانه خود داشته باشید. تحقیقات نشان داده مصرف نان جو (به جای
بیسکویت های شیرین و .. ) باعث افزایش 20 درصدی عملکرد حافظه دانشجویان و
دانشاموزان در آزمون های درسی می شود.
شام دیرتر از 9 شب ترجیحاً
ممنوع. و گرنه شب سختی برای به خواب رفتن خواهید داشت.چرا که کارشناسان
میگویند هضم شدن غذا دستکم دو ساعت طول میکشد و در این مدت مغز انرژی
زیادی برای انجام این کار صرف میکند. سوخت و سازی که خواب را برای انسان
دشوار میکند.
نهار دیرتر از 12.5 ظهر ترجیحاً ممنوع. عادت کنید زودتر
غذا بخورید. به احتمال 99درصد کنکور شما (داوطلبان آزمون کارشناسی ارشد
رواشناسی) ساعت 2 بعد از ظهر است و تا آن موقع باید بخش زیادی از نهاری که
میل کرده اید هضم شده باشد. مغز انرِژی بسیار زیادی برای هضم غذاها صرف می
کند و بهتر است تا یکی دو ساعت پس از صرف وعده اصلی غذایی سنگینی مثل نهار،
از فعالیتهای ذهنی اجتناب کنید.
خداحافظی با غذاهای حاضری (فست
فود ها). تا روز کنکور از خوردن هر نوع غذای حاضری و به طور کلی هر غذایی
که از سالم بودن آن اطمینان ندارید، به جز غذایی که خودتان در خانه درست می
کنید (یا احتمالاً! در خوابگاه به شما می دهند و از سالم بودناش
مطمئناید) اکیداً اجتناب کنید. احتمال مسمومیت به وسیله این غذاها کم نیست
و اگر هم مسموم کننده نباشند، مواد -غالباًـ نامرغوب استفاده شده در آنها
و دشواری هضم آنها در معده، باعث کاهش عملکرد مغز حداقل برای ساعاتی
خواهند شد. فعلا عطای فست فود را به لقایش ببخشید.
عـــمـــــل. فقط
نخوانید، نوشته ایم که بخوانید و "عملی کنید". و البته از تغییرات حتمی
مثبت در سبک زندگی تان بهره ببرید. خوب، حالا برای خودتان یک مروری بکنید.
تصمیم دارید تغییراتی در برنامه غذایی تان ایجاد کنید؟ هرچند تصمیماتی
کوچک. اما در دسترس. سعی نکنید به یک باره همه چیز را از اساس تغییر دهید.
کم کم تغییر را شروع کنید. بعد که یک تغییر کوچک مثل صبحانه در سه چهار روز
عادت شد بروید به سراغ بخش بعدی.
صادق قلاح