آشپزی و شیرینی پزی
طرز
پخت نان تافتون, مواد لازم برای نان تافتون, پخت نان تافتون, نحوه پخت
نان, پخت نان در خانه, طرز تهیه نان خانگی, مراحل پخت نان, پخت نان در فر,
نکاتی برای پخت نان, آموزش آشپزی, سایت آشپزی,دستور پخت انواع نان
آماده سازی : 180 دقیقه پخت : 10 دقیقه مواد لازم
آرد: ۳۵۰ گرم
بکینگپودر: نصف قاشق چایخوری
نمک:یک قاشق چایخوری
ماست: ۱۵۰ میلیلیتر (۱۰ قاشق سوپخوری)
مایه خمیر: یک قاشق سوپخوری
پودر قند: یک و نیم قاشق چایخوری
زردچوبه کمی برای رنگش
طرز تهیه نان تافتون :
پودر خمیر ترش، شکر، شیر ولرم یا ماست را با هم مخلوط کرده روی آن را می پوشانیم ١٠ دقیقه در جای گرم استراحت می دهیم، تا پف کند.
آرد
، بیکینگ پودر ، نمک ، زرد چوبه را مخلوط کرده از الک رد کرده خمیر ترش
روی آن کاملا کف کرده و آماده هست ، اگر این حالت را ندهد بعد از استراحت ،
نشان می دهد که بیش از حد مانده و خاصیت ندارد.
وسط ظرف آرد را گود
کرده، ماست، مایه خمیر ترش و روغن مایع را مخلوط کرده ,اگر ماستی را که
استفاده می کنید شل باشد ،ممکن است که مقدار آرد بیشتری مصرف شود .
وقتی
مواد را مخلوط کردیم روی یک سطح صاف آرد پاشیده و خمیر را ١٠ دقیقه ورز می
دهیم داخل یک ظرف کمی آرد پاشیده خمیر را داخل آن ظرف انتقال دهید و روی
آن را پوشانده 1:30 تا ٢ ساعت استراحت دهید.
خمیر را به سطح صاف
منتقل کنید به اندازه نارنگی تقسیم کنید دوباره استراحت دهید ١٥ دقیقه,
برای باز کردن خمیر زیر و روی خمیر را آرد پاشی کنید روی وردنه را هم آرد
پاشی کنید و خمیر را باز کنید نباید زیاد خمیر را ضخیم بگیرید نازک باشد از
لواش ضخیم تر، اگه می خواهید کنجد بزنید در این مرحله باید بزنید.
بعد روی آن را وردنه بکشید. فر را با ٤٢٠ درجه فارنهایت گرم کرده به روی خمیر را با چنگال سوراخ ایجاد کنید.
نکته بسیار مهم برای پخت نان تافتون این است که : اول
روی تابه چدنی روی اجاق, تابه که داغ شد خمیر را داخل آن قرار بدهید حتما
باید اول داخل تابه بگذارید تا خمیر روی آن پف کند در غیر این صورت اصلا
شبیه تافتون نخواهد شد بعد ٢ دقیقه هم داخل فر بگذارید.
سه شنبه 5/12/1393 - 8:46
ایرانگردی
سرزمین لی لی پوت ها را به یاد دارید؛ همان سرزمینی که مردم آن کوتاه قد
بودند و گالیور در حین سفرهایش به آنجا رسید؟ حالا می خواهیم شما را با
روستایی آشنا کنیم که مردمش جثه ای ریز داشته و خانه های آنجا ارتفاع کمی
دارند؛ «ماخونیک».
اینجا روستایی است در خراسان جنوبی،
حوالی شهر سربیشه که تا مرز افغانستان تنها نیم ساعت فاصله دارد. ما خونیک
که یکی از هفت روستای شگفت انگیز جهان است، متاسفانه دچار محرومیت است؛
مثل دیگر روستاهای این منطقه، مردم ماخونیک رسوم عجیبی دارند. اگر دل تان
کشف تازه می طلبد و افراد جدید، عرصه برایتان مهیاست که بار سفر ببندید. هر
چند که دور بودن از مرکز برای کسانی که از دور و اطراف پایتخت دورتر نمی
روند، دشوار است اما آنان که به واقع اهل سفرند، رنج راه را بر خود هموار
می سازند تا آنچه را تاکنون ندیده اند از نظر بگذرانند.
چگونه برویم؟از
پایتخت تا روستای «ماخونیک»، 1261 کیلومتر راه در پیش دارید و دو مسیر در
پیش روی شماست؛ نخست آن که خود را به جاده ای که به مشهد منتهی می شود،
برسانید. پس از سمنان، دامغان و شاهرود، به سبزوار خواهید رسید. در این
شهر، به طرف جنوب آمده و اکنون، پس از عبور از شهرهای گناباد، بیرجند و
طبس، به ماخونیک خواهید رسید.مسیر دوم که البته 82 کیلومتر بیشتر است، شما
را از قم، کاشان، یزد، طبس، بیرجند و سربیشه به این روستا خواهد رساند.
ماخونیک از بیرجند 131 کیلومتر در جنوب شرق و از سربیشه 64 کیلومتر در شرق
خود فاصله دارد اما پایتخت نشینان بدون استراحت و احیانا شب مانی در یکی از
شهرها چیزی حدود 14 ساعت راه در پیش خواهند داشت.همچنین هر روز از ساعت
13:30 تا 18، هفت سرویس از تعاونی هشت پایانه مسافربری جنوب، عازم مرکز
استان خراسان جنوبی
می شود که بهای سوار شدن به آنها، 33 هزار و 500 و 56 هزار و 500 تومان
است.از سوی دیگر اگر می خواهید با قطار سفر کنید، این را بدانید که هیچ
قطاری به بیرجند نمی رود. تنها راه این است که سوار قطارهای 56 هزار تومانی
شوید که یک روز در میان، ساعت 12:10 از تهران حرکت و 5 بامداد به طبس می
رسند.در ایستگاه راه آهن طبس هم، خودروهایی مستقرند که شما را به بیرجند که
270 کیلومتر آن سوتر است، می رساند. طبیعتا، آسان ترین راه برای سفر به
این روستا، هواپیما خواهد بود. برای رسیدن به فرودگاه بین المللی بیرجند،
باید دست کم 119 هزار و 500 و دست بالا 248 هزار و 800 تومان بپردازید.خانه هایی که می نشیند!همه
چیز در این روستا خاص است. خانه های ماخونیک جالب توجه است. ارتفاع خانه
های آن، حداکثر به 1.40 سانتیمتر می رسد. این روستا که در دامنه تپه و به
نوعی در گودی زمین قرار گرفته، خانه هایی به هم فشرده دارد. راهنمای
سفر به «ماخونیک»؛ یک روستای جهانی ماخونیک,روستای ماخونیک,خراسان
جنوبی,روستای جهانی,روستا,گردشگری,شهرهای خراسان جنوبی- دیدنی های خراسان
جنوبی
در
عمل بافت سنتی ماخونیک، از منطق ریاضی خاصی پیروی نمی کند. سنگلاخ بودن و
ناهمواری زمین، مسائل امنیتی، رابطه خویشاوندی و شرایط اقلیمی موجب شکل
گیری این گونه معماری شده است.مصالح سازنده هر خانه، عموما سنگ، چوب و هیزم
است که متاسفانه، آفت جدید بسیاری از روستاهای ایران، مانند آجر به مصالح
این خانه ها راه پیدا کرده و نسل جدید اهالی ماخونیک، به تدریج از بافت
سنتی آن فاصله میی گیرند و همین موضوع، به لحاظ گردشگری می تواند به جاذبه
بیرونی روستا جدا از ساکنان آن لطمه بزند.قسمت اعظم سقف خانه ها را با سنگ
های صاف تشکیل می دهند که روی آنها را با مخلوط کاهگل، ساروج و سنگریزه
پوشانده اند. تنها راه ارتباطی این خانه ها با بیرون، پنجره کوچکی است که
با وجود پایین بودن خانه ها از سطح زمین، خود را بیشتر نشان می دهد و به
زحمت می توان با عبور از یکی دو پله وارد خانه شد.در خانه های این روستا
چوبی است و به سبب در امان ماندن از بادهایی که از شمال و شمال غرب می وزد و
بهره گیری از نور خورشید، از سمت جنوب باز می شوند. این درها در گذشته از
بسته های به هم بافته شده خار و بوته بیابان ساخته می شدند. مهمترین بخش هر
خانه، کندیک (مخزن نگهداری گندم و جو)، کرشک (اجاق گلی برای پخت غذا)، طاق
و طاقچه است. البته جدا از قد ساکنان روستا که البته در نسل های جدید آن،
با تدابیر اندیشیده شده، به تعادل نسبی رسیده، یکی از دلایل کوتاه بودن
ارتفاع خانه ها، گرم شدن و خنک ماندن آن در فصول زمستان و تابستان است.نکته
جالب سقف خانه هاست که آنها را با تنه درختان محلی و بوته پوشانده اند. به
طور معمول در میان چند اتاقی که بدون حصار در کنار یکدیگر ساخته شده اند،
تنها یک اتاق مورد استفاده شخصی قرار می گیرد که به آن خانه آدمی یا خانه
نشست می گجویند. این خانه که مساحت آن حدود 10 تا 15 متر مربع است، برای
نشست و برخاست، خوابیدن، پخت و پز، انبار جو و گندم، کارگاه بافندگی و اتاق
پذیرایی به کار می رود و سایر اتاق ها که کوچک هستند برای نگهداری حیوانات
و انبار علوفه و چغندر استفاده می شود.عناب؛ نماد ماخونیکساکنان
ماخونیک مانند دیگر روستاییان این سرزمین، کشاورز و دامدار هستند. محصول
کشاورزی این روستا گندم، سیر، جو، شلغم، چغندر، زردک، گوجه فرنگی و پیاز و
در میزان کوچک زعفران است. ناگفته نماند که عناب، توت، انجیر، انار، سیب،
انگور و بادام هم در باغ های ماخونیک کاشته می شود. اگرچه
عمده ترین شهرهای خراسان جنوبی- دیدنی های خراسان جنوبی - درآمد مردم
ماخونیک، کشاورزی است اما کار زراعت هم با توجه به کمبود زمین های کشاورزی
مناسب و مساعد برای کار و تعدد کشاورزان روستا، با دشواری صورت می گیرد و
حتی زمین های دو متر مربعی هم در این روستا یافت می شود که محل گذران زندگی
مردم روستا است و با سنگ چین مشخص شده اند. بهترین زمین ها، در پایین دست
چشمه آب شیرین روستا قرار دارد. روزگاری می شد در هر زمینی، درختان عناب را
مشاهده کرد اما امروز، بسیاری از آنها خشکیده اند. درخت عناب؛ میوه و
برگش، نمادی برای روستای ماخونیک
است.اگر در همین فصل سرد سال به ماخونیک سفر کنید و میهمان اهالی ماخونیک
شوید، می توانید مخلوط شلغم و شیر را نوش جان کنید یا مخلوط کوبیده شده
آرد، شلغم و چغندر پخته و خشک شده یا «بنه» خشک شده را که «پختیک نام دارد
صرف کنید. مردم این روستا، برای ذخیره و نگهداری محصولات خود از ظرف خمره
شکلی به نام «کندوک» یا کندیک، استفاده می کنند که حاصل ورز داده شدن گل رس
است.عموم دام های ماخونیک، بز است. صنایع دستی چون قالی بافی، سفالگری،
ریسندگی، جاروبافی، پارچه بافی و جوراب نیز در این روستا رواج دارد اما
امروز رو به کاهش گذاشته است. البته به سبب معادن سنگ گرانیت سبز و سنگ
گوریت که بازالت های منشوری هستند، برخی از اهالی، به ویژه جوانان، در آن
معادن فعالیت می کنند.وعده گاهی برای عروس و داماد!مردم روستای ماخونیک،
به سنت های خود پایبند هستند. ساکنان ماخونیک تا چند دهه قبل، شکار و
خوردن گوشت را برحسب برخی آداب و رسوم کهن شان مردود می شمردند و از آن
دوری می کردند. این مسئله، اتفاقی نادر و البته بختی خوش برای محیط زیست
اطراف ماخونیک بوده است. مردم
ماخونیک هنوز هم سیگار نمی کشند. چند سالی می شود که مردم این روستا اجازه
ورود تلویزیون را به روستایشان داده اند.یکی دیگر از رسوم مردم این روستا
مربوط به مراسم عروسی است. در شرق روستا، چشمه آب شیرینی قرار دارد که در
بالای آن، دو اتاقک ساخته شده است. در قدیم بنا به رسم اهالی، در یکی از
این اتاق ها داماد و در دیگری عروس را حمام می دادند و سپس آنها را دور این
درخت می گرداندند و راهی روستا می شدند. این اتفاق اکنون منسوخ شده و به
ندرت رخ می دهد.هم سرد و هم سختدر
وصف نام «ماخونیک» چند نقل قول وجود دارد. آنگونه که در برخی منابع تاریخی
300 سال پیش ذکر شده، «مادخنیک» را نام اصلی این روستا دانسته اند که مرکب
از «ماد» و «خنیک» است. ماد همان سکونتاه قوم ماد است. این واژه (مادخنیک)
در گذر زمان به ماخونیک رسیده است.اما اهالی روستا «ما» را به معنای بزرگ
می دانند و اگر این تعبیر دست باشد، چون در منطقه مذکور، پنج روستای دیگر
با نام خونیک وجود دارد، ماخونیک به معنای خونیک بزرگ است.دردسرتان ندهیم،
بعضی ها هم می گویند «خونیک»، همان خنک است و این به خاطر اقلیم خنک این
روستا نسبت به نواحی اطرافش است. ماخونیک به لحاظ تقسیمات جغرافیایی، از
شمال به روستای «لجونگ» می رسد. غرب و شمال غربش را روستاهای «توتک» و
«سفال بند» دربر گرفته اند و روستای «باغ سنگی» هم در جنوب و جنوب شرق
ماخونیک جای گرفته است.به لحاظ ناهمواری های موجود، این روستا از شرق به
کوه محمودی یا کندوک و از جنوب به دو تپه کم ارتفاع به نام های پره
ماخونیکو تپه زرد می رسد. از جنوب این روستا اما دو رودخانه فصلی پی باغا و
گل انجیر عبور می کنند که در نهایت رودخانه بزرگتر ماخونیک را پدید می
آورند.این روستا با 739 نفر جمعیت بر مبنای سرشماری سال 1390 در دهستا
دَرَح واقع در بخش مرکزی شهرستان سربیشه قرار دارد. مردم این روستای حنفی
مذهب، به فارسی سخن می گویند اما با لهجه خراسانی مختص به خود.از آداب و رسوم چه می بینیم؟مردم
ماخونیک در جشن هایشان از تار و دو تار استفاده می کنند و آنها را با
آواها و ترانه های محلی همراه می سازند. در نوروز و اعیاد مذهبی فطر و
قربان، برنامه های ویژه ای دارند؛ لباس نو می پوشند، خوراکی های مخصوص تهیه
می کنند و به دیدار بزرگان و فامیل می روند.مردم روستای ماخونیک
از پوشاک محلی بلوچی استفاده می کنند. لباس اغلب مردان شامل شلوارهای
گشاد، دستار، جلیقه، کفش و نوعی پوشش بلند است. زنان نیز از روسری،
زیورآلات و پیراهن های بلند استفاده می کنند.کجا بمانیم؟روستای ماخونیک
اقامتگاه بوم گردی مشخصی ندارد مگر اینکه میهمان اهالی روستا شوید و شبی
را در یکی از این خانه های کوچک به صبح برسانید. البته مهمانسرای سعادتی
(درجه 2) در سربیشه و مهمانسرای جهانگردی (***)، هتل کوهستان (***) و هتل
مقدم (**) در بیرجند هم پذیرای شما در این سفر خواهند بود.سوغات چه ببریم؟مهمترین
صنایع دستی ماخونیک که می تواند یادگار شما از این روستا هم باشد، فرش
بافی، سبدبافی، توربافی، پلاس بافی و تولید ظروف سفالی است.از برج تا سنگروستای ماخونیک
به لحاظ طبیعی و تاریخی هم جاذبه هایی دارد که در صورت سفر به آنجا، می
توانید از آنها دیدن کنید. «قنات» ماخونیک یکی از آنهاست. طول این قنات که
دبی اش، 2 لیتر در ثانیه است، 80 متر بوده و 4 هکتار زمین کشاورزی را تحت
پوشش آب خود دارد.مناطق کویری معمولا دارای قنات هستند که سیرابی منطقه و
حتی روستا، وابسته به آنها است. اما مهمترین اثر تاریخی این روستا، «سنگ
نگاره»ای است که مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد است. این اثر پیش از
تاریخی که در نزدیکی قنات روستا واقع شده، حاوی نقش هایی چون بز کوهی و سرو
است که نشان از چوپانی و دامداری دارد. برج انجیر و قلعه ماخونیک از دیگر
دیدنی های تاریخی ماخونیک است.چه بخوریم؟جز
«پختیک» که در فصل زمستان به مصرف مردم می رسد و در این سفر می توانید نوش
جان کنید، از قلور شیر، غلور ترش، گندم کله، سوزی، کاچی شلقم، تلخو، قروت
خنجیک در کنار انواع آش ها، آبگوشت و کشک می توان به عنوان غذاهای سنتی این
منطقه نام برد.جز این، اما «سنگلک» هم وجود دارد که در لغت نامه دهخدا
درباره آن چنین آمده: «به غذای کله پاچه ای گفته می شود که در اثر اضافه
کردن آب سرد یا نمک هنگام پخت، پاچه در آن غذا سفت شده است (همانند سنگ).»ماخونیک یعنی شگفتی و استقامتاز شهرستان بیرجند در استان خراسان جنوبی
که زبانزد علم و فرهنگ است و مردمانش مشهور به آ»وزگارزادگان، جاده ای از
شرق به سوی استان همجوارش سیستان و بلوچستان منشعب می شود که پس از مسافتی
حدود 70 کیلومتر به منطقه سربیشه می رسیم.درست از همین شهر به سمت بیابانی
برهوت که به هیچستان می ماند و از آنجا تا ماخونیک یک ساعت راه در پیش است.
در این منطقه تا چشم کار می کند کوه است. هیچ
جنبده ای در این راه نمی جنبد، مگر مارمولکانی که هر از گاه از پشت سنگ یا
کلوخی به هر جا زل می زنند بی آنکه بدانند خطری در جاده در کمین آنهاست.
شاید در بین راه گهگاهی از ساختمانی سبز، چهره ای چروکیده و سوخته دلیل
آمدنت را بپرسد تا بفهمد از پایتخت آمده ای و آنگاه با همان تواضتع
کویریان، به تو با احترام اجازه عبور و ادامه راه دهد.در بین راه تنها
جاذبه کویر که افق بی انتهاست، بار خستگی را از چشمانتان می زداید تا شاهد
دنیایی متفاوت تر از کلانشهری چون تهران باشید و آرزوی برگشت در خیال تان
نقش نبندند. تا اینجای راه اگر بومی اینجا نباشید و اهل کویرنوردی،
یکنواختی کویر حوصله را از شما می رباید و چشمان تان به ساعت مچی خیره می
شود اما با اینحال می روید و می روید تا به همان مقصود سفر برسید.به
ماخونیک که می رسید هیچ کس جز کودکان پابرهنه با جامه هایی کهنه به استقبال
تان نمی آیند اما راز این دیار در همین استقبال است؛ استقبالی که از روی
نیاز و بی انباز، مردمان این سرزمین همه نیازمندند نه از نوع نیازی که در
جامعه امروز شهری رواج دارد، نیازی که توجه و محبت را طلب می کند. اینجا
لقمه ها نیز حد و اندازه دارد و هر کس نان خویش را می خورد و منت حاتم طایی
نمی کشد.این مردمان جثه هایشان کوچک اما روح شان بزرگ است. آنها سرمای
استخوان سوز کویر را در گرمای خانه های کلوخی باصفا و صمیمیت به صبح می
رسانند.اینجا همه مالک اند؛ مالک همه چیز و هیچ چیز، مالک خود و دیار خود،
مالک خود و غیرت خود، مالک خود و سیرت خود، مالک زمینی که وسعت در آن مفهوم
نیست و به اندازه همان قد کوتاه خود به زمین سرمی سایند و شکرگزار اویند و
مالک تمام آرزوهای برنیامده که به زعمی تنها در چهار دیواری گلی این
سکونتگاه اولیه بشری دفن می شد. پس چه جای مجیزگویی که چیزی را تصاحب کنند و
به کرسی قدرت و مکنت بنشینند.اینجا از شگفتی های شهری اثری نیست اما خود
ماخونیک از شگفتی های تاریخ و معماری ایران است و یکی از هفت روستای شگفت
انگیز دنیا که از آن به سرزمین لی لی پوت ها هم یاد می کنند.خلاصه اینجا را
باید دید نه از نوع دیدنی که شمال و جنوب کشور را با هزینه های سرسام آور و
آنچنانی می بینند. اینجا تنها باید از دل هزینه کرد و با هزینه دل دید و
طعم فست فودهای پایتخت را جایگزین کریچ کریچ (صدای جویدن نان خشک به گویش
محلی) نان خشک کرد. اینجا گوشه ای از کشور پهناور ایران است و صد البته جور
دیگر باید دید.
همشهری 6 و 7 - حمیدرضا محمدی، وحید معتمدنژاد
سه شنبه 5/12/1393 - 8:38
ورزش و تحرک
اقتصاد آنلاین: استفاده از تردمیل به ظاهر آسان به نظر می رسد، اما در واقع
آنقدر هم ساده نیست! برخی اشتباه ها و عدم آگاهی از شیوه صحیح استفاده از
تردمیل می تواند روی عملکرد و نتایج تأثیر منفی داشته باشد. در این مطلب به
۹ اشتباه استفاده از تردمیل اشاره می کنیم.
9 کار اشتباه هنگام استفاده از تردمیل تردمیل,استفاده درست از تردمیل,آموزش بدنسازی و پرورش اندام
برخی
اشتباه ها و عدم آگاهی از شیوه صحیح استفاده از تردمیل می تواند روی
عملکرد و نتایج تأثیر منفی داشته باشد. در این مطلب به ۹ اشتباه استفاده از
تردمیل اشاره می کنیم.
1. استفاده از کفش های کهنه و نامناسب کفش
ورزشی تأثیر بسزایی بر عملکرد ورزشی شما دارد، پس هنگام انتخاب کفش،
عملکرد و ساختار کفش را بیشتر در نظر بگیرید تا زیبای و ظاهر کفش. به دنبال
کفش هایی باشید که پدهای اضافه در کف برای محافظت از پاشنه و جلوی پا
دارند، مخصوصا" در هر ضربه ای که هنگام فرود به پا وارد می کنید. دقت کنید
از این کفش ها فقط در پیاده روی یا دویدن استفاده کنید. این کفش ها مناسب
کلاس رقص یا آیروبیک نیستند. اگر تپه نوردی یا پیاده روی سریع انجام می
دهید، به دنبال کفش هایی با ارتفاع متعادل باشید، مانند Nike Free Runner.
این مطلب را مطالعه کنید: ۵ اشتباه هنگام انتخاب کفش ورزشی مناسب
2. به پاهای تان نگاه می کنید نگاه
کردن به پاها هنگام راه رفتن روی تردمیل باعث می شود تا تعادلتان را از
دست بدهید. همچنین می تواند باعث آسیب دیدگی گردن و سایر نقاط بدن شود،
مخصوصا" زمانی که ران هایتان به عقب می روند. این کار به عضله ران، ستون
فقرات و زانو ها فشار وارد می کند. جلو را نگاه کنید، خودتان را صاف نگه
دارید، شانه هایتان را یکسان نگه دارید و سینه را به جلو بدهید. اینطوری
ران، زانو و کمر هم شما را همراهی می کنند. حالا یک تعادل مناسب در کل بدن
برقرار شده است.
3. پاهایتان را می کوبید فرود
آمدن با پای صاف می تواند موجب آسیب دیدگی شود. جان هیگینز پروفوسور
دانشگاه تگزاس می گوید: شما هی متمایل به عقب هستید در حالیکه تردمیل به
جلو می رود. فشار وارد آمده بر ران و کمر باعث آسیب دیدگی عضلات پشتی می
شود. همچنین موجب از دست رفتن تعادلتان می شود. تا جایی که می توانید حالت
عمودی خودتان را حفظ کنید. همانطور که خیلی طبیعی راه می روید یا می دوید.
روی قسمت میانی یا جلوی پا فرود بیایید، نه روی پاشنه.
4. همیشه یک کار روتین را انجام می دهید شاید
انجام یک برنامه ساده و یکسان تردمیل به صورت روزانه برای شما راحت باشد.
اما به مرور زمان کالری کمتری می سوزانید، چون عضلات خودشان را با این
برنامه سازگار می کنند. هر ۴ هفته یکبار حداقل یک جنبه از ورزشتان را عوض
کنید. از دستگاه الیپتیکال یا پله استفاده کنید، یا پیاده روی را بیرون از
خانه انجام دهید. تغییرات روتین باعث می شوند تا عضله از زیر فشار متوالی
که از یک زاویه به خود عضله و مفصل وارد می شوند بیرون بیاید.
5. بیش از اندازه از دست ها استفاده می کنید چرخاندن
و تاب دادن دست ها هنگام پیاده روی واقعا" موثر نیست. با این کار شما
انرژی از دست می دهید و نمی توانید به طور طولانی تمرین را ادامه دهید. تا
زمانی که به سرعت بالا می رسید، دست ها را در کنار بدن نگه دارید. هر وقت
به مرحله دویدن رسیدید، دست ها را با زاویه ۹۰ درجه تاب دهید. آزادی را تا
حدی حفظ کنید و دست ها را بیش از اندازه سفت نگه ندارید.
6. گام های خیلی بلندی دارید باز
کردن پا برای پوشش سطح بیشتری از زمین، فرم و مؤثر بودن تمرین را از شما
می گیرد. کسی که گام های بلندی بر می دارد، با هر گام در حال جهش به نظر می
رسد و در این صورت انرژی اضافه زیادی مصرف می شود، در نتیجه خیلی مدت این
شخص نمی تواند مدت طولانی تمرین کند، همچنین ریسک مصدومیت را هم افزایش می
دهد. مؤثر ترین روش دویدن، برداشتن ۳ قدم در هر ثانیه است، همچنین پاهایتان
باید خیلی کم باید از زمین بلند شوند. راه رفتن روی سطح شیبدار کالری
بیشتری نسبت به راه رفتن روی سطح صاف می سوزاند.
7. به جلو قوز می کنید بنجامین
فیگوئرا یک فیزیولوژیست از چری هیل می گوید که اگر در هر جهتی بیش از
اندازه خم شوید، بدنتان باز هم برای حفظ تعادل تلاش می کند. قوز کردن به
جلو می تواند موجب پرورش یک قوز خارجی رو به جلو شود، که باعث از دست رفتن
تعادل و درد های پشت در آینده می شود. بالا تنه تان را محکم و با ثبات حفظ
کنید. اگر نمی توانید وضعیت بدنی استاندارد را حفظ کنید، سرعت تردمیل را کم
کنید.
8. بیش از اندازه تمرین می کنید درد
عضلانی، ضربان قلب استراحتی تند تر و درد های کوچک با هر تمرین از نشانه
های بیش تمرینی هستند. اگر هر کدام از این علائم را احساس کردید، تمرین را
متوقف کنید، برنامه تمرینتان را دوباره ارزیابی کنید و ذره ای به خودتان
استراحت دهید. تمرینات شدید باید تنها دو تا سه بار در هفته انجام شود.
برای آمادگی جسمانی کلی، تمرینات متوسط بین ۳ تا ۵ بار در هفته برای اکثر
مردم کافی است.
9. در حالت خودکار قرار گرفته اید وقتی
یک تمرین را مرتب تکرار و تکرار می کنید، بدن شما با آن سازگار می شود و
در نهایت به فلات تمرینی می رسید. ۳ مؤلفه تمرین شامل شدت، تعداد و زمان
است. برای اطمینان، هر هفته تنها یکی از این مؤلفه ها را افزایش دهید. اگر
می خواهید این هفته طولانی تر بدوید، در کنارش سریع تر دویدن را امتحان
نکنید. شدت را بعد از آن که تعداد و زمان را بیشتر کرده اید، افزایش دهید.
هر دفعه هم تا ۱۰ % افزایش کافی است. با بستن وزنه به پا نیز می توان شدت و
سوختن کالری را افزایش داد.
سه شنبه 5/12/1393 - 8:23
آرایشی و زیبایی
غبغب,
از بین بردن غبغب, روشهایی برای از بین بردن غبغب, تمریناتی برای از بین
بردن غبغب, تمریناتی عالی برای از بین بردن غبغب,بدنسازی بانوان
در زیر به تمریناتی اشاره میکنیم که به شما کمک میکند از شر
غبغب خلاص شوید، یادتان باشد که باید این تمرینات را به طور منظم انجام دهید تا تاثیرگذار باشد.
متداولترین عمل برای از بین بردن
غبغب،
لیپوساکشن است. لیپوساکشن زیر چانه برای برداشتن چربی اضافه این ناحیه و
زیباتر کردن فک پایین است. اما یکی از مشکلات لیپوساکشن این ناحیه، جای
زخمی است که مخصوصاً با بالا بردن سر، به چشم میآید. بنابراین قبل از
اینکه پولتان را خرج این عمل پرهزینه کنید، میتوانید تمرینات مخصوص آب
کردن
غبغب را امتحان کنید.
علت به وجود آمدن غبغب چیست؟
دلایل مختلفی وجود دارد که باعث میشود
غبغب
بیاورید. علت عمده آن بالا رفتن بیش از حد وزن و داشتن سبک زندگی ساکن و
غیرفعال است. اما با بالا رفتن سن هم، پوست قابلیت ارتجاعی خود را از دست
داده و دچار افتادگی میشود. همچنین عضلاتی که به طور مرتب فعالیت نداشته
باشند، شل میشوند، و عضله پلاتیسما که از زیر فک تا گردن امتداد دارد نیز
ازجمله این عضلات است. علاوه بر این، کم کردن میزان قابلتوجهی وزن هم موجب
شل شدن پوست اطراف ناحیه گردن میشوند (که البته راههایی برای سفت کردن
پوست بعد از کاهش وزن وجود دارد).
تمرینات روزانه
غبغب،
عضله پلاتیسما و همچنین عضلات دیگر آن ناحیه را سفتتر میکند. بعد از این
برای مدتی این تمرینات را انجام دادید، این عضلات سفت شده و زمان کمتری
برای حفظ آن نیاز خواهید داشت زیرا حفظ عضله بسیار راحتتر از ساختن آن
است.
در زیر به تمریناتی اشاره میکنیم که به شما کمک میکند از شر
غبغب خلاص شوید، یادتان باشد که باید این تمرینات را به طور منظم انجام دهید تا تاثیرگذار باشد.
1 - باز کردن دهان
یک
تمرین بسیار موثر این است که دهانتان را تا جایی که ممکن است باز کرده و
زبانتان را هم تا جایی که میتوانید بیرون بیاورید، انگار میخواهید آن را
به چانهتان برسانید. ۱۰ ثانیه در این حالت بمانید و بعد به حالت شروع
برگردید. این حرکت را ده مرتبه تکرار کنید. وقتی این تمرین را انجام
میدهید احساس خواهید کرد که عضلات چانه و گردنتان درحال سفت شدن هستند.
2 - آویزان نگه داشتن سر
روی
تخت یا کاناپه دراز بکشید، طوری که سرتان از تخت آویزان بماند. چانهتان
را به سمت سینه بکشانید. این انقباض را ۱۰ ثانیه نگه دارید، بعد به آرامی
به حالت شروع برگردید، این حرکت را ده مرتبه تکرار کنید.
3 - بالا بردن چانه
این
تمرین به سفت و قوی کردن عضلات صورت و گردنتان کمک میکند. صاف بایستید و
پشت و گردنتان را صاف نگه دارید. چانهتان را به سمت سقف بالا بکشید و
لبهایتان را هم به حالت بوسه زدن جمع کنید. ۱۰ ثانیه در این حالت بمانید و
رها کنید، این تمرین را ده مرتبه تکرار کنید.
4 - چرخاندن گردن
صاف
بایستید، سرتان را به بغل طوری بچرخانید که چانهتان موازی شانهتان شود.
چشمهایتان هم باید رو به جانب باشد. سپس به آرامی سرتان را به سمت پایین
برده و به سمت دیگر بچرخانید. این تمرین را ده مرتبه تکرار کنید.
5 - تمرین پلاتیسما
این
تمرین روی عضلاتی کار میکند که از فک پایین تا گردنتان امتداد دارد. صاف
ایستاده و گردنتان را هم صاف نگه دارید، با بالا کشیدن لبها به روی
دندانهایتان و پایین بردن گوشههای لب، تاندونهای فکتان را سفت کنید. ۱۰
ثانیه در این حالت بمانید و بعد شل کنید. این تمرین را ده مرتبه تکرار
کنید.
6 - تمرین توپ تنیس
یک
توپ تنیس جلو گردنتان قرار دهید و سعی کنید با چانهتان آن را نگه دارید.
چانهتان را سفت به توپ بچسبانید و بعد رها کنید. این تمرین را ده مرتبه
تکرار کنید.
وزنتان را پایین بیاورید
علاوه
بر انجام تمرینات بالا، باید وزنتان را هم کم کنید (البته اگر اضافهوزن
دارید). وقتی چاق هستید، چربی در همه قسمتهای بدنتان انباشته میشود و
درنتیجه
غبغب هم میآورید. تمرینات
غبغب درکنار رژیم غذایی بهترین نتیجه را برایتان خواهد داشت.
بدنسازی بانوان
سه شنبه 5/12/1393 - 8:18
تزیینات و دکوراسیون
ین طرحهای فوقالعاده آسان جلوهای خاص به خانه شما میدهند.
1- قاب پارچهای
قابعکسهای
کهنه را با کشیدن پارچهای چرممانند متنوع کنید. پارچه را کمی بزرگتر از
قاب در نظر بگیرید. روی قابعکس چسب بمالید. آن را پشت پارچه قرار داده،
بچسبانید. اضافه پارچه را پشت قاب ببرید و با فشار دادن در جای خود ثابت
کنید. جای عکس را به شکل x ببرید. پشت قاب برده، چسب بزنید.
2- گلدان رنگ شده
از رنگ مخصوص شیشه (ویترای) برای تغییر ظاهر ساده گلدانهای بلور استفاده کنید.
طرح مورد نظر را با نوارچسب روی گلدان پیاده کنید.
رنگهای صورتی پررنگ، بنفش و نارنجی را انتخاب و با اسفنج روی قسمتهای باقیمانده بزنید.
از گلدانها به صورت تک یا یک مجموعه استفاده کنید. برای جلوه بیشتر، آنها را جلوی پنجره یا داخل کابینت رنگ روشن قرار دهید.
3- آینه کاشی شده
قاب
آینه را طبق فضای موجود رنگ کنید. دور آینه را دو ردیف کاشی 2.5
سانتیمتری بچسبانید. برای تزیین کاشیهای سفید و ساده از رنگ مخصوص
سرامیک استفاده کنید.
4- رومیزی نمدی
برای
این رومیزی طرحدار، دو تکه نمد قهوهای و نارنجی را مساوی هم ببرید. روی
نمد قهوهای دایرههایی در اندازههای مختلف کشیده، به همان صورت ببرید.
نمد قهوهای را رو قرار دهید. دو لایه را با چسب یا کوک دور لبهها به هم
وصل کنید.
5- ساعت تخته سیاه
از این ساعت برای یادآوری کارها و گذاشتن پیغامهای خود استفاده کنید.
عقربههای
یک ساعت چوبی را با دقت بردارید. سطح ساعت را رنگ مخصوص بزنید. قبل از وصل
کردن عقربهها بگذارید کاملا خشک شود. برای کشیدن اعداد و تصاویر از گچ
استفاده کنید.
منبع : hamshahrionline.ir
دوشنبه 4/12/1393 - 18:29
تزیینات و دکوراسیون
-
بهترین راه در شروع برنامهریزی برای
تغییر دکور خانه این است که همه تغییرات مربوط به معماری، تجهیزات و لوازم
خانگی، مصالح و طراحی را فراموش کنید! تعجب نکنید؛ بازسازی و مرمتهای
مربوط به ساختار، طراحی یا لوازم هرچه باشند، کاناپه منزل شما همان
کاناپه است و پارچه چیت همان پارچه چیت.
قوانین بنیادی هرگز تغییر نمیکنند،
آنها اساس کار را تشکیل میدهند. پس باید با این قوانین شروع کرد، چه
بخواهید دکوراسیون تازهای داشته باشید، چه بخواهید فقط چند چیز کوچک را در
منزل تغییر دهید.
کار خود را با یادداشت آغاز کنید
برای
هر اتاقی یادداشتی بگذارید. هال و سرویس بهداشتی را یادتان نرود. همه
نکاتی که میخواهید برای هر اتاق انجام دهید روی کاغذ آن یادداشت کنید.
پلانهای کف را با جوهر روی کاغذ گراف بکشید
درها،
پنجرهها و بخشهای دائمی دیگر را به دقت بکشید و مشخص کنید. ایدههای
مبلمان را با مداد بنویسید، اگر نظرتان عوض شد میتوانید آنها را پاک کنید
و از نو بنویسید.
اشکالات هر اتاق را پیدا کنید
رنگهای نامناسب، طرح رنگی آشفته، چیدمان بیروح، اکسسوریهای بیهوده، نور کم، مکان نادرست و غیرعملی برای مطالعه.
موارد نادرست و بد را دور بیندازید و فقط عناصر خوب مبلمان خود را نگه دارید
لیستی از آنچه نیاز دارید تهیه کنید (رومبلیها، پردهایها) تا اسباب منزل را نو کنید.
تغییرات ساده در معماری منزل، آنچه میخواهید را به خوبی فراهم میکنند
قفسه کتابهای توکار، تاقچه پنجره، روکش رادیاتور، پیش بخاری نو – همه اینها جزو تجدید مبلمان محسوب میشوند.
در انتخاب رنگ از ملال آوری اجتناب کنید
رنگهای
بیروح و خنثی انتخاب نکنید، زیرا رنگهای خنثی چرک تاب نیستند و با اسباب
دیگر منزل فوراً هماهنگ میشوند. با رنگهای روشن و شاد به اتاقها روحیه
بدهید.
کاغذ دیواری های زیبا انتخاب کنید
کاغذ
دیواری محجوبانه با طرحهای بیمزه و رنگهای غیرقابل شناسایی از کاغذ
دیواری نداشتن بدتر است. طرحی را انتخاب کنید که هویت داشته باشد و برای
خودش کلاسی داشته باشد.
رنگ های پر رنگ را انتخاب کنید
رنگهای
پررنگ شخصیت مبلمان و اکسسوریهای اتاق را مشخص میکنند و به ظاهر
پنجرهها جذابیت میدهند. از رنگهای غنی و عمیق برای دیوارها استفاده
کنید.
از رنگ به عنوان پیوندی بین اتاقهای پذیرایی و ناهارخوری استفاده کنید
یا
آن دو اتاقی که بهم ربط دارند را با هم هماهنگ کنید. لازم نیست رنگها یکی
باشند یا طرح کاغذ دیواری یکجور باشد. ولی یک رنگ اصلی در طرح شما باید در
این دو اتاق متصل بهم وجود داشته باشد.
حالا بروید خریدهایتان را انجام دهید
اگر
فروشگاه محلی محبوب شما مشاور دکوراسیون دارد، یادداشتهای خود را
همراهتان ببرید و نسبت به یادداشتهای هر اتاق از او پیشنهاد و توصیه
بخواهید.
خریدهایی مطابق با سلیقه خانواده انجام دهید
زمینه
و طرحی را انتخاب نکنید که آسایش خانوادگی شما فدای آن سبک یا آن دکور
شود. تنوعهایی که درست انتخاب شدهاند، مقررات دکوراسیون را نمیشکنند و
برای کل خانواده آرامش میآورند.
خریدهایی مناسب خانواده انجام دهید
اگر همه اعضای خانواده بزرگسال هستند، مبلمان بچگانه و کوچک نخرید.
اسبابی مطابق با اندازه خانه بخرید
خانهها
و اتاقهای کوچک با مبلمان بزرگ، مثل کمپ به نظر میرسند؛ و اتاقهای بزرگ
باید مبلمانی متناسب با اندازهشان داشته باشند. قبل از خریدن وسیلهای
نو، اندازه محل قرار گرفتن آن را در نظر بگیرید.
وسایل مرغوب بخرید
نگذارید
ویترین و ظاهر زیبای چیزی شما را گول بزند که آن را بخرید. در مورد جنس
پارچه و سازنده آن سوال کنید و بپرسید که آیا دوام خوبی دارد یا خیر. از
پول بیشتر دادن برای جنس با کیفیت و مرغوب نهراسید.
با اشیای خوب شروع کنید، چه از لحاظ طراحی و چه از لحاظ ساخت
چند
وسیله کوچک که درست و با دقت انتخاب شده باشد و بعداً در درازمدت بتوان
چیزهای بهتری به آن اضافه کرد، بهتر از اشیای ارزانی است که با عجله خریده
شده و طراحی و جنس مرغوبی ندارد.
میتوانید به راحتی رنگهای درست و غلط را تشخیص دهید
رنگهای بد، مبهم و ناشفاف هستند و دلتان را میزنند، در حالیکه رنگهای خوب، تمیز و شفافند و با هم هماهنگی کامل دارند.
رنگهایتان را متعادل کنید
با استفاده از سه رنگ به عنوان اساس طرح خود این کار را بکنید.
برای
مثال، یک طرح از ۵۰ درصد رنگ طوسی، ۳۰ درصد رنگ زرد و ۲۰ درصد رنگ قرمز
استفاده میکند. بگذارید کوچکترین نسبت به عالیترین و زیباترین رنگ داده
شود. با آنکه رنگهای دیگری هم وجود دارد، ولی باید به عنوان رنگهای فرعی
به نظر بیایند.
منبع : زندگی ایده آل / bartarinha.ir
دوشنبه 4/12/1393 - 18:25
مد و لباس
گلچینی از جدیدترین مانتوهای بهار 94
مانتو رنگ سال 2015
مدل مانتو بهار 94
مانتوهای شیک 2015
جدیدترین مانتو سال 94
مدل مانتو بهار 2015
مانتو رنگ سال 2015
مدل مانتو بهار 94
دوشنبه 4/12/1393 - 18:20
بهداشت روانی
قدرت لبخند را تجربه کنیم
لبخند
بزنید! گرچه لبخند زدن در ظاهر کار آسانی به نظر میرسد اما گاهی وقتها
هم تبدیل به کار سختی میشود. مانند زمانی که خشمگین یا ناراحت هستیم،
خیلی خستهایم، در مقابل کسی قرار گرفتهایم که او را مخالف یا دشمن خود
میدانیم، زمانی که بیماریم یا درد و رنج جسمانی یا روانی داریم و همچنین
زمانی که خیلی افسردهایم. اما چند روز قبل داستانی را میخواندم که به
من نشان داد حتی میتوانیم با لبخند زدن به دشمن، زندگیمان را تغییر
بدهیم!
اگزوپری یک خلبان جنگی بود که با نازیها
میجنگید و سرانجام در یک سانحه هوایی کشته شد. در جریان جنگ یکبار
نازیها او را اسیر کردند و به زندان انداختند. اگزوپری که از روی
رفتارهای خشونتآمیز نگهبانها حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد
مینویسد: «مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل بشدت نگران
بودم. جیبهایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آنها که
حسابی لباسهایم را گشته بودند در رفته باشد، بالاخره یک سیگار پیدا کردم و
با دستهای لرزان آن را به لبهایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم. از میان
نردهها به زندانبانم نگاه کردم. او حتی نگاهی هم به من نینداخت درست
مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود. فریاد زدم «هی رفیق کبریت داری؟» به من
نگاه کرد شانههایش را بالا انداخت و به طرفم آمد. نزدیکتر که آمد و
کبریتش را روشن کرد بیاختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد. لبخند زدم و
نمیدانم چرا؟ شاید از شدت اضطراب، شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک
بودم و نمیتوانستم لبخند نزنم.
در هر
حال لبخند زدم و انگار نوری فاصله بین دلهای ما را پر کرد میدانستم که او
به هیچ وجه چنین چیزی را نمیخواهد. ولی گرمای لبخند من از میلهها گذشت
و به او رسید و روی لبهای او هم لبخند شکفت. نگهبان سیگارم را روشن کرد
ولی نرفت و همانجا ایستاد مستقیم در چشمهایم نگاه کرد و لبخند زد من حالا
با علم به اینکه او نه یک نگهبان زندان، که یک انسان است به او لبخند زدم
نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود. پرسید: «بچه داری؟» با دستهای
لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانوادهام را به او نشان دادم
و گفتم: «آره ایناهاش» او هم عکس بچههایش را به من نشان داد و درباره
نقشهها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد. اشک به چشمهایم
هجوم آورد. گفتم که میترسم دیگر هرگز خانوادهام را نبینم.. دیگر نبینم
که بچههایم چطور بزرگ میشوند. چشمهای او هم پر از اشک شدند. ناگهان
بیآنکه که حرفی بزند. قفل در سلول مرا باز کرد و مرا بیرون برد. بعد هم
مرا بیرون زندان و جاده پشتی آن که به شهر منتهی میشد هدایت کرد نزدیک
شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت بی آنکه کلمهای حرف بزند. یک لبخند
زندگی مرا نجات داد بله لبخند بدون برنامهریزی، بدون حسابگری، لبخندی
طبیعی، زیباترین پل ارتباطی آدمهاست ما لایههایی را برای حفاظت از خود
میسازیم.
لایه
مدارج علمی و مدارک دانشگاهی، لایه موقعیت شغلی و اینکه دوست داریم ما
را آن گونه ببینند که نیستیم. زیر همه این لایهها منِ حقیقی وی ارزشمند
نهفته است. من ترسی ندارم از اینکه آن را روح بنامم من ایمان دارم که
روحهای انسانها است که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و این روحها
با یکدیگر هیچ خصومتی ندارد. متاسفانه روح ما در زیر لایههایی ساخته و
پرداخته خود ما که در ساخته شدنشان دقت هولناکی هم به خرج میدهیم ما را
از یکدیگر جدا میسازند و بین ما فاصلههایی را پدید میآورند و سبب
تنهایی و انزوای ما میشوند. شاید بتوان گفت داستان اگزوپری داستان لحظه
جادویی پیوند دو روح است. آدمی به هنگام عاشق شدن و نگاه کردن به یک
نوزاد این پیوند روحانی را احساس میکند. وقتی کودکی را میبینیم چرا
لبخند میزنیم؟ چون انسانی را پیش روی خود میبینیم که هیچ یک
ازلایههایی را که نام بردیم روی منِ طبیعی خود نکشیده است و با همه وجود
خود و بیهیچ شائبهای به ما لبخند میزند و آن روح کودکانه درون ماست که
در واقع به لبخند او پاسخ میدهد. داستان که به این جا رسید، به یاد آوردم
که لبخند، همین لبخند به ظاهر ساده، گاهی قدرت بیشتری نسبت به قدرت ثروت و
پول، مقام و حتی علم پیدا میکند.
گاهی
میتواند مسائل را به سادگی حل کند و کارهایی را که با ساعتها فکر کردن
و برنامهریزی کردن انجام میشود، به انجام برساند. شگفتانگیز است، اما
قدرت لبخند از بزرگترین قدرتهاست.
مزایای لبخند زدن
در مقالات قبلی هم دربارهی قدرت و
مزایای لبخند، مطالبی گفته بودیم. اینکه لبخند چهرهها را جذابتر
میکند، لبخند زدن به ما آرامش میدهد، سیستم ایمنی بدن را قوی میکند،
استرس و فشارهای روانی را کم میکند، با آزاد کردن آندروفین، سروتونین و
مسکنهای طبیعی بدن، روحیه را بهتر میکند، ما را فرد موفق و کامیابی
نشان میدهد، چهرهمان را جوانتر نشان میدهد، به مثبت اندیشی ما کمک
میکند، به سادگی به دیگران سرایت میکند و بسیاری مزایای دیگر. اما
نکتهی مهم اینجاست که آیا میتوان در همهی شرایط، لبخند زد؟
چگونه لبخند بزنیم؟
همه بلدند لبخند بزنند حتی نوزادان نیز
در شکم مادر و بعد از تولد لبخند میزنند. کودکان هم به سادگی لبخند
میزنند. اما چه میشود که ما بزرگسالان در لبخند زدن این اندازه خساست
به خرج میدهیم؟ حتما میگویید مشکلات زندگی باعث شده که دیگر نتوانید
لبخند بزنید. البته مشکلات زندگی تمام نشدنیاند. هر روز مشکل یا مسئلهی
فکر برانگیز جدیدی رخ میدهد. با وجود همهی اینها چگونه لبخند بزنیم؟
مشکلات، درسهایی برای رشد ما
اگر نگاه خود را درباره مشکلات تغییر
بدهیم و مسائل و مشکلات را درسهایی برای رشد خود بدانیم، مشکلات هم اجازه
پیدا نمیکنند که مثل کوه سر راه ما بایستند و ما را آزار دهند. در واقع
در این صورت هر مشکلی را تبدیل به یک مسئله میکنیم. مسئلهای که بالاخره
در این دنیا جواب و پاسخ شایستهای برایش وجود دارد و ما مانند یک مبارز،
بالاخره روش و سلاح موثر برای از میان برداشتن آن را پیدا میکنیم. با
این نگاه، میبینید که حتی مشکلات هم برای قوی کردن ما و در راه خدمت به
ما فعالیت میکنند. بنابراین میتوانیم به این هدیههای به ظاهر
ناخوشایند هم لبخند بزنیم.
عادت به لبخند زدن
خود را به لبخند زدن عادت دهید.
خوشبختانه لبخند زدن مسری است و اگر شما لبخند بزنید اطرافیانتان هم لبخند
میزنند و لبخند آنها هم به نوبهی خود بر شما تاثیر مثبت میگذارد.
سعی کنید در شرایط سخت هم لبخند بزنید و این را تمرین کنید. تاریخ نشان
میدهد که بزرگان ما، مانند پیامبر اکرم(ص) و امامان بزرگوار، با همهی
سختیها، تحریمها و محرومیتها، کارشکنیهای مردم و سران زمان خود،
همواره لبخند میزدند. حتی در جنگ، در گرسنگی و گرما، در میان جهالت
اطرافیان و در سختیهای دیگر. وقتی لبخند زدن را تمرین میکنید خودتان از
انجام آن بیش از سایرین لذت خواهید برد. این تمرین را هر چه زودتر شروع
کنید.
رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره
دوشنبه 4/12/1393 - 18:9
ریزه کاری های خانه داری
نکاتی در خصوص خانه تکانی عید
خانه
تکانی از رسوم بسیار قدیمی آماده شدن برای عید نوروز است و هرچند که
آپارتمانهای کوچک و بدون پستو و انباری و زیرزمین امروزی تقریبا در تمام
مدت سال نسبتا تمیز هستند، اما تمیزترین خانه ها هم مدتی مانده به نوروز،
برای شگونش هم که شده روفته و شسته و برق انداخته میشوند.
اما این
روزها که کمتر کسی به صورت تمام وقت در خانه است و کار نظافت باید تدریجی
انجام شود، هیچ چیز بهتر از یک روش خوب و برنامه ریزی شده به کمک ما نمی
آید. روند داشتن خانه ای تمیز، بدون نگرانی و تشویش در طی مراحل زیر به
انجام میرسد:
۱. از همین حالا شروع کنید
خانه
تکانی شب عید، از کارهاییست که برخلاف اسمش نباید “شب عید” انجام شود، بلکه
باید از مدتها قبل از رسیدن لحظات سال تحویل انجام شده باشد. علاوه بر کار
نظافت، کارهای دیگری هم هست که باید از حالا تا آخر تعطیلات نوروزی انجام
شوند: تهیه هدیه، تهیه، نوشتن و ارسال کارت تبریک، شیرینی پزی خرید
خوراکیها و در کل “خرید شب عید” و پذیرایی از مهمانها.
خوب حالا
چطور برای خانه تکانی وقت بگذاریم؟ در حقیقت، داشتن خانه ای نظیف در طی
تعطیلات ، به خصوص اگر از روش صحیحی استفاده کنید، ساده تر از چیزیست که
تصور میکنید. مرحله اول؟ خانه تکانی را قبل از دوران پر تنش آخر فصل انجام
دهید. به این ترتیب کار را بدون عجله و فشار روحی انجام میدهید و به اندازه
کافی برای پروژه های وقت گیری مانند تغییر دکوراسیون یا برق انداختن لوازم
فلزی زمان خواهید داشت.
۲. فهرستی تهیه کنید و آن را دو مرتبه چک کنید
قبل از
اینکه شروع کنید، فهرستی از تمام چیزهایی که باید تمیز شوند تهیه کنید.
کارها را بر اساس هر اتاق تقسیم کنید و زمانی برای هر کار در نظر بگیرید.
به این ترتیب میتوانید بسته به زمان لازم برای هر کار، حتی از زمانهای
اضافه بسیار کوتاه نیز استفاده کنید و مثلا چند تکه لباس را در ماشین
لباسشویی بریزید. هنگامی که به تدریج هر مورد موجود در فهرست را علامت
میزنید، حس بسیار خوبی به شما دست میدهد و احتمال اینکه کارتان را تمام و
کمال انجام دهید بسیار بیشتر خواهد بود.
۳. کمی اینجا و کمی آنجا
برای
داشتن خانه ای تمیز و درخشان، نباید لزوما زمان ممتد زیادی در اختیار داشته
باشید. در حقیقت، خواهید دید که اختصاص دادن ۳۰ دقیقه در روز به کار
نظافت، نتایج بسیار رضایت بخشی خواهد داشت. برای مرتب کردن لوازم و خرده
ریزها، یک زمان ثابت مانند قبل از خواب یا قبل از صبحانه را کنار بگذارید
در این فاصله میتوانید به نظافت هم بپردازید، مثلا بعد از دوش صبحگاهی آینه
حمام را تمیز کنید و یا کف وان را با کمی پودر یا مایع مخصوص برق
بیاندازید.
۴. گاهی میانبر زدن اشکالی ندارد
اگر تا
اینجا هر توصیه ای را به جز مورد اول عملی کرده و یا به هر علت دیگر وقت کم
آورده اید، نگران نشوید. بخشهای اساسی و بیرونی خانه مانند پرده ها، فرش و
مبلمان را تمیز کرده و نظافت داخل کمدها، کابینتها و قسمتهای “مخفی” را به
مدتی بعد موکول کنید، اما فراموشش نکنید!
۵. همه کارها را به تنهایی انجام ندهید
این عید،
تنها عید شما نیست و تنها دوستان و خانواده شما به منزلتان نمی آیند، پس
نباید تمام نظافت آنرا به تنهایی بر عهده بگیرید. در هر هفته زمان خاصی را
برای نظافت اختصاص داده و کارها را با فرزندان و همسر خود تقسیم کنید. از
بچه ها بخواهید که تختهای خود را مرتب کرده، اسباب بازیها و لوازم دیگر خود
را جمع کرده و پس از گردگیری قفسه ها، سرجای خود بگذارند. این کار نه تنها
باری از دوش شما برمیدارد، بلکه عادات خوبی به فرزندان شما می آموزد.
۶. کارها را ساده کنید
گاهی
تمیز کردن دور و اطراف یک شیءاضافه راحت تر از دور انداختن آن به نظر
میرسد، اما این روش در دراز مدت کارساز نخواهد بود. با کمی نظم و ترتیب،
خرده ریزها را کاهش دهید. خود را از شر هر لباسی که دیگر اندازه تان نیست
یا بیش از دوسال است آنرا نپوشیده اید راحت کنید. هر قطعه پوشاک یا شیء
ناقص مانند لنگه جوراب، لنگه گوشواره بدلی، ظروف شکسته ای که دوباره
چسبانده شده و… را دور بیاندازید. تهیه لوازمی مانند جا کلیدی، جا کفشی و
در کل وسایلی که موجب مرتب شدن خرده ریزها میشوند را در دستور کار خود قرار
دهید.
۷. خوش بگذرانید
نظافت
لزوما معادل با کار سخت نیست، یک موسیقی خوب یا یک برنامه رادیویی خوب و
مفید میتواند شما را با اشتیاق بیشتری به تحرک وادارد. برای خود انگیزه
هایی پیدا کنید و به خود قول دهید که اگر کارهای روزانه را مطابق برنامه
انجام دادید، به خود جایزه ای خواهید داد.
منبع:
taknaz.ir
دوشنبه 4/12/1393 - 18:7
موفقیت و مدیریت
شاد زیستن، یک تصمیم است
چه خوب است
وقتی که صبح زود،
تنها از خواب بلند شوی
و مجبور نباشی به دیگران بگویی،
که دوستشان داری،
وقتی که دیگر
آنها را دوست نداری!
ریچارد براتیگان
شادمانی، تنها چیزی است که ما انسان ها شاید هیچ وقت به طور
عمیق، به آن فکر نکرده ایم و در زندگی مان جایی برای آن نگذاشته ایم و شاید
توجّه نکرده ایم که شادمانی، وقتی که هست، احساس رضایت از زندگی» نیز به
همراه آن برایمان ایجاد می شود و ما نسبت به همه آنچه در اختیار داریم،
احساس خوبی داریم، حالا هر چند اندک و کم باشد.
زمانی پیش می اید که با یک اتّفاق خیلی ساده (مثل وقتی که
فرزندمان شمع یک سالگی اش را فوت می کند)، خنده روی لب های ما نقش بسته و
چه قدر احساس خوبی داریم که شاهد دیدن این اتّفاق هستیم و چه قدر راضی که
این تجربه را به دست آورده ایم و پر از لذّت ناب و خالص شده ایم. در آن
لحظه، گاهی دلمان می خواهد که زمانْ متوقّف شود و خوشی ما پایانی نداشته
باشد. این تجربه ها و احساسات برای مدّت کوتاهی برای ما جالب و خوشایندند و
ممکن است ما را برای مدّتی راضی و خوش حال کنند.
امّا همه می دانیم که این لحظات، چه قدر زود می گذرند و بعد
از چند روز و گاهی چند ساعت، باز حسرت نداشتن چیزهایی، ما را اذیت می کند و
ما هِی سعی می کنیم شرایط را آن طوری که دوست داریم عوض کنیم و هر چه
بیشتر تلاش می کنیم، کمتر به نتیجه می رسیم.
همیشه توی صحبت کردن با افراد مختلف، این تمایل را در وجودشان
می دیدم که دوست دارند شاد باشند. بیشتر مردم، شادی ها و غم هایشان را در
قالب حوادث بیرونی زندگی بیان می کنند و همیشه شادی هایشان را با اشاره به
مسائل مثبت و غم هایشان را با مسائل منفی شرح می دهند و همیشه این حوادث به
وجود آمده هست که آنها را مجبور می کند شاد باشند یا غمگین.
ولی من همیشه معتقدم که خود انسان ها، بیشتر از هر چیز و هر
کسی، در شاد بودن و غمگین بودنشان تأثیر دارند و این ما هستم که انتخاب می
کنیم. من به شما می گویم که می شود احساس رضایت و شادمانی را حفظ کرد، به
شرطی که در بیرون از خود به دنبال آن نباشیم؛ بلکه عمیق و درونی به آن
بپردازیم.
گاهی اوقات، بعضی از انسان ها را می بینیم که با داشتن مشکلات
و ناراحتی های فراوان، ولی اساساً انسان های شادی هستند و این شادی، به
قدری طبیعی است که باور کردن آن مشکل ها برایمان کمی سخت است؛ ولی وقتی
بیشتر با این انسان ها برخورد می کنیم، می بینیم که رمز موفّقیت آنها در
زمینه شادی، این جاست که آنها نسبت به شاد بودن در زندگی، متعهّد» و
مسئولیت پذیر» شده اند.
امّا بعد از مدّتی مطالعه، به این نتیجه رسیدم که انسان های
شاد، بیشتر از بقیه انسان ها تجربیاتشان را به یاد دارند و همیشه آنها را
توی ذهنشان زنده نگه می دارند، تا در موارد مثبت و پیشرفت زندگیشان به کار
ببرند و از آنها استفاده کنند.
در این جا دلم می خواهد که یکی از ساده ترین راه های رسیدن به
احساس رضایت و شادمانی را به شما بگویم و آن شیوه گاندی است: شما می
توانید ساده زندگی کنید. کاهش دادن تعداد انتخاب های روزانه، تعداد پردازش
های من» را به طوری مؤثّر، محدود می کند و برخی از نگرانی های زندگی امروزی
را از میان برمی دارد.
زندگی خود را در نظر بگیرید و به دنبال راه های ساده تر کردن
آن باشید. ایا واقعاً خریدن یک ماشین شیک و نو، شما را خشنودتر می کند یا
چنان تأثیری روی وضع مالی شما می گذارد که مجبور شوید چند شیفت کار کنید؟
اتومبیل نو، تا کی برای شما تازگی دارد؟ ایا اتومبیل، باعث می شود ما به
آرامش بیشتری برسیم یا نه، اضطراب ما را چندین برابر افزایش می دهد؟ این که
ما بتوانیم در زندگی خود، احساس رضایت شخصی داشته باشیم، باید به درون خود
مراجعه کنیم و آن را شخم بزنیم. در واقع، احساس رضایت، یک تجربه درونی است
که از سطح آگاهی شما سرچشمه می گیرد.
ولی می خواهم این جا یکی از دلایل خیلی ساده شاد نبودن را
بازگو کنم. انسان ها وقتی به چیزهایی که می خواهند در زندگی داشته باشند،
نمی رسند، احساس بدبختی و افسردگی می کنند و همین نداشته ها کنترل ذهن و
روان آنها را به عهده می گیرد.
تکّه کلام ما انسان ها بیشتر اوقات، این است که می گوییم: من
زمانی شاد و خوش حال هستم و احساس خوبی دارم که مثلاً فلان چیز را داشتم،
فلان جا می رفتم، و هزار تا از این خواسته ها…»؛ امّا در واقع، زندگی،
ترکیبی از همین شادی ها و محرومیت هاست که گاهی رسیدن به هدف را منجر می
شود و گاهی به دورماندن از آنها می انجامد.
شادی و احساس رضایت، زمانی در ما به طور جدّی شکل می گیرد که
از آن چیزهایی که داریم، به خوبی یاد کنیم و واقع بین باشیم و از داشته
هایمان کمال استفاده را ببریم.
ما نمی توانیم احساس رضایت و خشنودی را مثل یک کالا به دست
بیاوریم؛ ولی می توانیم از هر اتّفاقی که در زندگی مان رخ می دهد، به خوبی
یاد کنیم و به فکر گرفتن موهبت های آن اتّفاق باشیم. احساس رضایت، همچون یک
نعمت الهی به ما داده می شود.
اگر شما تنها با خواستن نمی توانید احساس رضایت را به زور و
اجبار ایجاد کنید، می توانید با تغییر دادن شرایط زندگی و درون خود، آن را
به صحنه زندگی خود بکشانید و شاد باشید.
خلاصه کلام
شاد زیستن، یک تصمیم است. خیلی ها چنان زندگی می کنند که گویی
یک روز در مسیر عمر، سرانجام به شادی» خواهند رسید، مثل کسی که به
ایستگاهی می رسد و از این روست که زندگی آنها همیشه در یک مسیر باقی می
ماند و ای کاش هایشان زیادتر می شود؛ امّا هر یک از ما برای شادی و احساس
رضایت، به یک تصمیم نیاز داریم. می توانیم هر روز برای خود، خاطرنشان کنیم
که وقت محدودی در اختیار داریم تا از این عمر کوتاه، بیشترین بهره را ببریم
و به جای آن که به مسائل بیرونی بپردازیم، به درون خود مراجعه کنیم. با
تغییر عادت ها و باورها، و با داشتن نگرش مثبت به زندگی و اطرافیان، احساس
خوبی، هم برای خود و هم برای دیگران فراهم کنیم و اگر روزی با داشتن کلّی
مشکلات و رنج های زندگی، اغلب اوقات شاد بودید، بدانید که شما در آستانه یک
موفّقیت روحی بزرگ هستید؛ موفّقیتی که ارزش آن را دارد برای به دست آوردنش
تلاش بیشتری کنید.
منابع:
احساس رضایت، رابرت جانسون و جری رول، ترجمه: شهره عبد اللهی (قراچه داغی)، تهران: پیک بهار، دوم، ۱۳۸۳٫
راز شاد زیستن، اندرو متیوس، ترجمه: وحید افضلی راد، تهران: نیریز، سی ام، ۱۳۸۳٫
پدید آورنده : سارا جعفری
مجله حدیث زندگی–
دوشنبه 4/12/1393 - 18:4