محبت و عاطفه
تو را با غیر خود می بینم صدایم در نمی آید ، دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید ، نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم ، تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید .
چهارشنبه 19/12/1388 - 23:6
محبت و عاطفه
اگر شبی از شبای زمستانی مسافری به عنوان گرمای نگاهت به تو پناه آورد تنهایش نگذار ، شاید در گرمترین روزهای تابستان به خنکیه ی لبخندش محتاج شوی .
چهارشنبه 19/12/1388 - 23:5
محبت و عاطفه
کیست که غربت رفته را یاد کند / دل غربت زده را شاد کند / من نوشتم این سخن از بهر دوست / تا بداند این دلم در فکر اوست .
چهارشنبه 19/12/1388 - 23:3
محبت و عاطفه
ای نگارا مبادا نا کسان رامت کنند / با بدان کمتر نشین ترسم که بد نامت کنند / من نگویم با کسی خو مگیر / هر که بهرت تب کند بهرش بمیر .
چهارشنبه 19/12/1388 - 23:2
محبت و عاطفه
خداوندا به پیمان مقدس دوستی سوگند ، بهترین درودهایم نثار آنانی باد که کاستی هایم را می بینند و باز دوستم دارند .
چهارشنبه 19/12/1388 - 23:0
محبت و عاطفه
نرو تنهام نزار با درد و غم هام / اگه چه دلخوری از خیلی حرفام / به قرآنی که از سایش گذشتم / به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام .
چهارشنبه 19/12/1388 - 23:0
محبت و عاطفه
ما که می ترسیم از هجرت دوست ، کاش می دانستیم روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد ، کاش می دانستیم که سفر یعنی چه و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز به خود می لرزد .
چهارشنبه 19/12/1388 - 22:58
محبت و عاطفه
این جهان و آن جهان هر چی هست / عاشقان را روی معشوق است و بس / گر نباشد قبله ی عالم مرا / قبله ی من کوی معشوق است و بس .
چهارشنبه 19/12/1388 - 22:57
محبت و عاطفه
اتاقو پر کرده صدای هق هقم / الان پشیمونم که یه عاشقم / هر کی دلش شکسته می دونه / چقدر سخت می گذره این دقایقم .
چهارشنبه 19/12/1388 - 22:56
محبت و عاطفه
عشق یا جان گیرد یا افسرده کند / گل باشی روزی تو را پژمرده کند / چه خوش باد گر به عشقت برسی / بدان گر نرسی خاطرت آزرده کند .
چهارشنبه 19/12/1388 - 22:54