آرزم می کنم
زندگی مال تو....مرگ مال من
راحتی مال تو....گرفتاری مال من
شادی مال تو....غم مال من
همه مال تو ولی تو مال من
یه روز دل تصمیم می گیره سنگ بشه تا دیگه عاشق نشه میره وسنگ میشه ومیره قاطی سنگ ها اما اونجا هم عاشق یه سنگی می شه
اشکی که بی صداست پشتی که بی پناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل راکه عاشق است حرفی که صادق است شعری که بی بهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست
عشق قانون نمی شناسد اما دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است
عشق ویران کردن خویش است ودوست داشتن ساختن است
فاصله تابش خودرا بر دیگران تنظیم کن خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند
یادت در ذهنم وعشقت در قلبم وعطر مهربانیت در تمام وجودم است عزیزم محبت را در پاکی نگاهت وصداقت را در وجود مهربانت معنی کردم وبدان که زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است
همیشه آنقدر ساده راه نرو ومگذر لااقل نگاهی به پشت سرت کن...!شاید کسی درپی تو می دود ونامت را با صدای بی صدایی فریاد میزند...!وتو....هیچ وقت او را ندیده ای
به من می گفت:آنقدر دوست دارم که اگر بگوی بمیر می میرم.....باورم نمی شد.....فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر....!سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم