لیلة القدر دگر آمد ولی دل خواب خواب گفتمش ای دل نخــواب لیل است ثواب سال بگذشت ونکردی بندگی با ناز ناز یک شبی جوشن بخوان بستان جواب فی البداهه: منصور مقدم 5/4/1395
از سجده چو برادشت سر آن میر خدائی بشکاف ســـرش بهـــر خدا یافت رهائی شد غرقه به خـــــــون مسجد و محراب کوفه همه غمین شــــدو جبرئیل ندائی کشتند شه ملک فتـی همـــدم زهراء ای اهل جهان رفت علی نیست صفائی فی البداهه: منصور مقدم 5/4/1395
کوکب اقبال باز آمــــد شب قدری دگر
قدر دان این شب عزیز است ای پسر
این شب زیبای قرآنی غنیمت بر بشر
عطرجنت می دهدنیکونما قدرش نظر
فی البداهه: منصور مقدم 3/4/1395