یکی از بستگان خدا
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.
در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد.پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید!
اَلسَلامُ علیك یا سبط المصطفی ص وابن المرتضی علم الهدی كریم اهل بیت امام حسن مجتبی ع
زندگانی امام حسن مجتبی ع
نخستین فرزند امیر مومنان ع و فاطمه زهرا س در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری چشم بجهان گشود. پیامبر اکرم ص نام نوزاد را از سوی خداوندحسن گذارد و در موردش فرمود: خداوندا! من او را دوست دارم تو نیز دوستش بدار..
در جنگ جمل بفرمان حضرت علی ع همراه با عمار یاسر به کوفه رفت تا مردم را بسیج کند. در اثر تلاشها و سخنرانی های آن حضرت حدود دوازده هزار نفر به یاری امام شتافتند. در طول جنگ بسیار کوشید و فداکاری کرد تا سپاه امام علی ع پیروز شود. همچنین در جنگ صفین همراه پدر بود و رشادتها و جانفشانی ها از خود نشان داد.
ویژگیهای اخلاقی
امام حسن ع از هر جهت حسن بود در وجود مقدسش نشانه های انسانیت متجلی بود. از جمله:
الف)) ارتباط با خدا: آن بزرگوار توجهی ویژه بخدا داشت. چون وضو می گرفت رنگش تغییر می کرد و وجودش به لرزه می افتاد و وقتی علت را می پرسیدند می فرمود: کسی را که در پیشگاه خدا می ایستد جز این سزاوار نیست. امام صادق ع می فرماید: امام حسن ع عابدترین و زاهد ترین و برترین مردم زمان خویش بود. چون به یاد مرگ و رستاخیز می افتاد می گریست و بی حال می شد.
ب)) جود و بخشش: امام حسن ع در طول عمر دو بار تمام اموال و دارایی خود و سه بار نیمی را در راه خدا بخشید. روزی یکی از کنیزان دسته گلی خوشبو به ایشان هدیه کرد. آن حضرت در برابر او را آزاد کرد. فرمود: خدا ما را چنین تربیت کرده است. سپس این آیه را خواند: و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها(نساء:۸۶) چون بشما هدیه ای دادند به نیکو تر از آن پاسخ گویند.
ج)) تواضع: امام حسن مجتبی ع روزی بر گروهی مستمند که بر روی زمین نشسته بودند و نان می خودند گذشت. آنان آن حضرت را به سفره خویش دعوت کردند. امام ع از مرکب فرود آمد و فرمود: ان الله لا یحب المستکبرین- خداوند مستکبران را دوست ندارد. سپس با آنان غذا خورد. آن گاه مستمندان را بخانه خود دعوت کرد و هم غذا به آنان داد و هم پوشاک.
4ـ علم و آگاهى
یـكى از صفاتى كه باید در تعیین رهبر مورد نظر قرار گیرد, علم و آگاهى است در تعیین رهبر و امام جامعه اسلامى كه باید بر مبناى احكام شرع اداره شود, علم و آگاهى تاثیر بیشترى دارد.
اگـر عـلـم و آگـاهـى را از شـرایـط رهـبـریت جامعه اسلامى بدانیم , به اجماع همه علماى فرق اسلامى امیرالمؤمنین على (ع ) آگاهترین و عالمترین فرد امت است . آن حـضرت در مدت 23 سال ملازمت و همراهى با پیامبر اسلام (ص ) ((232)) چنان به احكام دین احاطه پیدا كرده بود كه هیچ اصل و فرعى از اسلام بر او پوشیده نبود همه اصحاب به علم او محتاج بـودنـد, درحـالى كه او پس از پیامبر(ص ) از همگان بى نیاز بود چرا كه در طول 23 سال , هر گاه سـؤال مـى كـرد, پاسخ مى شنید و هر وقت سكوت مى كرد بدون سؤال برایش مى گفتند ((233)) پیامبر اكرم بدو مى فرمود: ((من مامورم تو را به خود نزدیك كنم و آموزش دهم )) ((234)) . احـادیـثـى كـه درباره علم سرشار امیرالمؤمنین (ع ) از پیامبر مكرم اسلام (ص ) به دست ما رسیده فراوان است برخى از آنها بدین قرارند:.
ـ بعد از من آگاه ترین افراد امتم على است ,. اعلم امتى من بعدى على بن ابى طالب ((235)) .
ـ على ظرف علم من است ,. على امیرالمؤمنین وعا علمى ((236)) .
ـ على باب علم من است ,. على باب علمى ((237)) .
ـ على صندوق علم من است . على عیبة علمى ((238)) .
ـ تو گوش شنواى علم منى ,. انت اذن واعیة لعلمى ((239)) .
ـ آگاه ترین و بیناترین اصحاب در قضاوت است ((240)) .
ـ على دانشش از همه بیشتر است ((241)) .
ـ من خانه حكمتم و على در این خانه است ,. انا دار الحكمة و على بابها ((242)) .
ـ من شهر حكمتم و على در این شهر است هر كس كه حكمت مى خواهد, از راه در بیاید,. انا مدینة الحكمة و على بابها فمن اراد الحكمة فلیات الباب ((243)) .
ـ من شهر علمم و على در این شهر است هر كس مى خواهد وارد شهر شود, از در بیاید,. انا مدینة العلم و على بابها فمن اراد العلم فلیات الباب ((244)) .
مرحوم علامه امینى (ره ) در جلد ششم الغدیر (ص 61 تا 77) در ذیل این شعر شمس الدین مامكى :. و قال رسول اللّه انى مدینة . من العلم و هو الباب فاقصد ((245)) .
143 نـفـر از عـلـمـاى اهـل سنت را نام مى برد كه حدیث ((انا مدینة العلم و على بابها)) را روایت كـرده انـد وعـلى (ع ) خود مى فرمود: ((رسول خدا هزار باب از علم را به من آموخت كه از هر باب هزارباب گشوده مى شد)) ((246)) . و فـرمـود: ((از مـن بـپـرسـیـد پیش از آنكه مرا از دست بدهید, كه هر چه پایین تر از عرش از من بپرسیدپاسخ خواهم داد)) ((247)) . و مـى فـرمـود: ((بـه خـدا هـر آیـه اى را مـى دانـم درباره چه نازل شده و كجا نازل شده است زیرا پروردگارم به من قلبى متفكر و زبانى پرسشگر داده است )) ((248)) . و مـى فـرمـود: ((درباره كتاب خدا از من بپرسید به خدا قسم مى دانم , هر آیه در شب نازل شده , یا درروز, در دشت نازل شده یا در كوه )) ((249)) .
خلیفه دوم مى گفت : ((على (ع ) از همه ما به قضاوت آگاهتر است )) ((250)) .
و ابن مسعود مى گفت : ((على از تمام اهل مدینه به قضاوت آگاهتر است )) ((251)) .
و مى گفت : ((على (ع ) از همه امت برتر, داناتر و به قضاوت آگاهتر است )) ((252)) .
یـادآور مـى شود كه آگاهى به قضاوت , عبارت دیگرى از آگاهى به اسلام و سنت رسول خدا(ص ) است .
عایشه مى گفت : ((على (ع ) از همه مردم به سنت آگاهتر است )) ((253)) .
و امـام حـسـن مجتبى (ع ) فرداى شهادت پدر بزرگوارش به مردم فرمود: ((دیروز مردى از میان شما رفت كه در علم و دانش , گذشتگان از او پیش نبودند و آیندگان نیز به او نرسند)) ((254)) .
ابـن عـبـاس نـیـز افـزوده اسـت : ((علم شش بخش است : پنج قسمت آن نزد على (ع ) است و یك قـسـمـت به سایر مردم رسیده است كه على در آن نیز با مردم شریك است او از همه بیشتر برده و داناتر است )) ((255)) .
و هم او گفته است : ((حكمت به ده قسمت تقسیم شده است : نه قسمت از آن را به على داده اند و یك قسمت را به همه مردم )) ((256)) .
ادامه دارد