يکشنبه 15 مهر 1403 - 30 ربيع الاول 1446 - 6 اکتبر 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
drmgangineh
آخرین مطلب
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5582روز قبل
دعا و زیارت
ریحانه الرسول(ص)
رسول الله (ص) با این كه همسران متعدد داشتند و فرزندان متعدد نیز
خداى سبحان به ایشان هدیه فرمود، لیكن تنها همسرى كه در دامن ان فرزند (غیر از
ماریه قبطه ) به دامن آورد خدیجه كبرى بود. و از میان فرزندان حضرت تنها كسى كه نسل
رسول الله (ص) از وى تداوم یافت ، فاطمه زهرا علیها السلام مى باشد
.
فرزندان
فاطمه ثمره میوه زندگى رسول الله (ص) مى باشند و به لحاظ ویژگى هاى ممتاز آنان
عنوان ها گوناگون درباره آنان به كار رفته است
.
از دو فرزند زهرا (حسن و حسین)
با عنوان گل هاى خوشبوى رسول الله (ص) یاد شده است و چون بنیاد فرزندان زهرا
ملكوتى و از سراى بهشت است ، زیرا آنان عصاره میوه هاى بهشتى اند كه به این سرا راه
یافته اند؛ بوى بهشت از آنان هماره متصاعد مى باشد. در این باره حدیث فراوان نقل
شده است كه
:
هما ریحانتاى من الدنیا یعنى الحسن و الحسین
و نیز در روایت آمده رسول الله (ص) هر گاه مشتاق
بوى بهشت مى شد این دو ریحانه را مى بویید. كه اینان گلهاى باغ مصطفى در دنیا و
آخرت مى باشند. گل هاى خوشبویى كه دنیا و بهشت رضوان با بوى آنان عطر اگین است
.
شنبه 20/11/1386 - 20:30
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 2
]
دعا و زیارت
خامس آل عبا
در مدت كوتاه زندگى پر بار رسول
الله (ص) زمینه هاى فراوان در جهت معرفى فضایل اهل بیت فراهم آمد. رسول الله (
ص
)
از هر فرصت مناسبى در جهت معرفى ال الله بهره مى برد
.
حضرت وارد حجره ام سلمه از
همسران خود مى شود و از وى مى خواهد كه كساو عباى یمانى كه در نزد وى بوده به نزد
حضرت آورد، وى عبادى یمانى را به نزد حضرت مى اورند. حضرت از امیر المومنین ، فاطمه
و حسن مى خواهد در زیر عبادى یمانى قرار گیرند. پنجمین نفرى كه اجازه مى یابد زیر
عبادى یمانى قرار گیرد حسین مى باشد
.
آنگاه همسر رسول الله (ص ) ام سلمه نیز از
حضرت اجازه مى خواهد تا وارد جمع شود، كه حضرت ضمن دعا در حق وى ، همسرش را از شركت
در جمع یاران منع مى كند. زیرا این یك موقعیت ویژه است و غرض از ان بیان یك ویژگى
بزرگ اهل بیت است كه دیگران همران آنان نمى باشند
.
بعد از این كه همگى در زیر
عبا قرار گرفتند حضرت مى فرماید: هولاء اهل بیتى . اینان همان كسانى هستند كه خداى
سبحان وعده داده دامن آنان را از هر آلودگى پاك گرداند. كه این تطهیر سند عصمت آنان
مى باشد
.
و چون حسین علیه السلام پنجمین فردى بوده است كه در زیر عبا قرار مى
گیرد، حضرت به عنوان
خامس ال عبا
لقب مى گیرد: و هو
خامس اهل الكساء
چهارشنبه 17/11/1386 - 23:18
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
دعا و زیارت
باران به دعاى امام حسین علیه السلام
مدتى كوفه از باران رحمت محروم
بود؛ از اینرو كوفیان نزد على علیه السلام آمده و از حضرت خواستند كه از خداوند
متعال باران طلب كند
.
حضرت على علیه السلام این كار مهم را بر عهده امام حسین
علیه السلام گذارد؛ از اینرو امام حسین علیه السلام به پا خاست و بعد از حمد و ثناى
الهى و درود بر پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود
:
اللهم ! معطى الخیرات و منزل البركات ! ارسل السماء علینا مدرارا
واسقنا غیثا مغزارا واسعا غدقا مجلا سحا سفوحا فجاجا تنفس به الضعف من عبادك و تحیى
به المیت من بلادك . آمین رب العالمین
!
بارالها! اى بخشنده خیرات و
فرود آورنده بركات ! باران سرشار بر ما بباران و ما را با بارانى فراگیر، انبوه ،
پردامنه ، پیوسته و مستمر، روان و فرو رونده در زمین عطا فرما كه ناتوانى را از
بندگانت برداشته و زمین هاى مرده خود را زنده سازى آمین اى پروردگار هستى
!
دعاى حضرت تمام نشده بود كه آسمان را ابر گرفت و بارندگى شروع شد
.
من تعجل لاخیه خیرا، وجده
اذا قدم علیه غدا
.
كسى كه در رساندن
خیر و نیكى به برادرش شتاب ورزد، آن نیكى را فردا (قیامت ) كه بر آن وارد مى شود،
خواهد یافت
.
سه شنبه 16/11/1386 - 21:9
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 2
]
دعا و زیارت
چشمان اشکبار
قالَ
الحسینُ علیه السّلام
:
مَنْ دَمِعَتْ عَیناهُ فینا قَطْرَةً بَوَّاءهُ
اللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ
.
حسین بن على علیه السّلام فرمود
:
چشمان هر كس كه در
مصیبتهاى ما قطره اى اشك بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد
.
احقاق الحق ، ج 5، ص 523
جمعه 12/11/1386 - 20:51
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 3
]
دعا و زیارت
امام حسین
قال الحسینُ علیه السّلام
:
اَنا قَتیلُ الْعَبْرَةِ لا
یَذْكُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَكى
.
حسین بن على علیه السّلام فرمود
:
من كُشته اشكم . هیچ مؤ
منى مرا یاد نمى كند مگر آنكه (بخاطر مصیبتهایم ) گریه مى كند
.
بحارالانوار، ج 44، ص 279
چهارشنبه 10/11/1386 - 21:21
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
دعا و زیارت
حسین علیه السلام همتاى قرآن
ارزشمندترین سند در
اندیشه و رفتار قرآن كلام زیباى خداست ، كه از هر خطر مصون مانده و مى ماند. قرآن
منبع اندیشه و معارف و حیانى است كه معیار اندیشه و رفتار صحیح در همه عرصه ها مى
باشد. تمام اندیشه ها و رفتارها در ارزیابى باید با این محك سنجیده شوند، كه در
صورت نا ساز وارى با ان ، اندیشه ، نخواهند بود
.
از میان انسان ها نیز انسان
هایى نیز همتاى قرآن با ویژگى هاى قرآن تجلى یافته اند، كه همانند قرآن معیار
اندیشه و رفتار مى باشند
.
انگیزه این انتخاب ، شاید این باشد كه بهانه ها را از
دست بهانه جویان بگیرد كه نمى توان تمام شوون زندگى را همساز و هماهنگ با حقیقت وحى
ساخت . خداى سبحان از میان انسان ها برخى را به عنوان معیار و الگو بر گزیده است ،
كه تمام شوون زندگى را همساز و هماهنگ با حقیقت وحى ساخت . خداى سبحان از میان
انسان ها برخى را به عنوان معیار و الگو برگزیده است ، كه تمام شوون زندگى اندیشه و
رفتار همگون با وحى است و هیچ گونه كژ راهگى در اندیشه و رفتار آنان وجود ندارد
همانند قرآن حق محض در ابعاد انسانى اند
.
رسول الله (ص ) عترت خویش را عدل و
همتاى قرآن معرفى نمود: انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله عزوجل و عترتى
.
و منظور خود را از عترت نیز شفاف توضیح داد
.
من العتره ، فقال انا و الحسن و الحسین و الائمه التسعه من ولد
الحسین تاسعهم مهدیم
.
از حضرت سوال
نمودند منظور از عترت چه كسانى مى باشند، فرمودند، منظور من و حسن و حسین و نه امام
از فرزندان حسین علیه السلام كه نهمین آنان مهدى آنان است مى باشد. كه حسین علیه
السلام همتاى قرآن است
.
سه شنبه 9/11/1386 - 21:24
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
دعا و زیارت
برخى فضایل امام حسین2
حق محورى
راهبرى جامعه از
نهادهاى اصیل و با اهتمام است كه از نخستین گام انسان بر روى كره خاكى مورد اهتمام
دین آسمانى بوده است . رهبرى انبیا در تداوم همین محور در میان جامعه شكل گرفته و
خداى سبحان افراد مطمئن از هر جهت در این راستا برگزیده است . اندیشه و رفتار و
گفتار آنان از هر خطر كژ ماهگى مصون است
.
رسول الله (ص ) براى تداوم این نهاد
در میان مسلمانان به دستور وحى اهتمام ویژه بر این محور مى نمودند و موضوع رهبرى پس
از خودش را هماره طرح و شرایط و اهتمام آن را گوشزد مى نمودند. رسول الله تعداد
افرادى كه بعد از وى در راس مخروط و هرم رهبرى قرار دارند، با نام و نشان معروفى و
ویژگى هاى مهم آنان را نیز به گوش همگان رساندند
.
از شرایط محورى ویژگى هاى مهم
رهبرى حق محورى آنان است كه حضرت به طور فرا گیر آنان را حق محور در اندیشه و رفتار
معرفى نمود، تا مردم با اطمینان و آرامش خاطر راه آنان در پیش گیرند. رسول الله در
مورد عترت فرمودند
:
انى سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم و محب
لمن احبهم و مبغض لمن ابغضهم
.
آنان كه با
عترت در تسالم هستند من نیز با آنان در مسالمت مى باشم و آنان كه با عترت در
ستیزند، من نیز با آنان در ستیز خواهم بود. من دوستدار دوستان عترت ، دشمن دشمنان
آنان مى باشم
.
موضع گیرى عترت در جنگ و صلح و سایر امور اجتماعى همانند
موضع گیرى رسول الله (ص ) بر اساس حق است هیچ گونه خطر انحراف در اندیشه و رفتار
آنان پدید نمى آید، كه در این صورت حق فراگیر مطلق عنوان نمودن آنان خطا خواهد
بود
.
موضع گیرى هاى آنان ، محبت و بغض آنان بر اساس حق است چیزى به نا حق محبوب
آنان قرار نمى گیرد و یا عداوتى نا حق بر اساس خواهش هاى نفسانى از آن شكل نمى
گیرد. بغض و عداوت آنان نسبت به دشمنان حق ، بر اساس حق است محبت آنان نیز به حق و
به مظاهر حق است . این گونه تایید مطلق و فرا گیر فقط در مورد عترت رسول الله (ص
)
مى تواند شكل گیرد كه از عصمت و مصونیت بهره ور مى باشند
.
بر اساس این فضیلت
آنان كه به عترت رسول الله (ص )در آویختند و ستیز نمودند در واقع با رسول الله (ص
)
ستیز نمودند كه در ایمان آنان مى توان تردید نمود. كه چالشگران اهل بیت بر دو گروه
، آگاه و نا آگاه تقسیم مى شوند. چالشگر نا آگاه از مقام آنان ، حداقل عنوانى كه بر
آن منطبق است فسق است . چالشگر آگاه به منزلت آنان به ویژه اگر به حد جنگ و ستیزه
باشد. بر اساس این باورهاى مستند به وحى از دایره ایمان بیرون خواهد رفت كه مى توان
گفت : مخالفوا العتره فسقه و محار بوهم كفره ، كه در كتاب هاى كلامى این عنوان به
چشم مى خورد توضیح بیشتر نیز دارد كه در
صورت نیاز به آن كتاب ها مراجعه خواهد شد
.
و حسین علیه السلام از زمره همین عترت حق محور
است
.
شنبه 6/11/1386 - 20:49
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
دعا و زیارت
برخی فضایل امام حسین(ع)
پاك ترین ها
به لحاظ اهتمام مقصد انسان و نیز خطرهاى كه در سر راه رسیدن به مقصد
كمین نموده اند. راهبران آگاه و مطمئن از هر خطر پذیرى بایسته است ، تا كاروان
انسان ها را به جایگاه اصلى است كه استقرار در جوار الهى است برساند، الى ربك یومئذ
المستقر
.
قرار گاه همگان در آن روز
جوار پروردگار توست
.
بدون ایمن سازى راه و راهنما رسیدن به این مقصد هیچ
گاه ممكن نخواهد بود. به همین جهت خداى سبحان هم راه را شفاف و تبیین و معرفى نموده
است و هم راهبران را كه از هر گونه گزند در امان باشند برگزیده و معرفى نموده است
.
رهبرى جامعه از آن مقدار اهتمام بهره ور است كه خداى سبحان در مورد آن دخالت نموده
و شایسته ترین افراد را به این امر پایه اى برگزیده است . آغازین روز زندگى انسان
را در این سرا با زندگى رهبرى الهى و مصون از هر خطر شروع نموده است
.
با این
توضیح علت این كه پیامبران باید معصوم از هر گناه و مصون از هر خطا باشند شفاف مى
گردد. زیرا راه بسیار مهم و بدون این دو ویژگى پیمودن آن فراهم نخواهد شد. اگر
راهبر خود در معرض لغزش باشد هیچ گاه نخواهد توانست كاروان با این عظمت را به مقصد
رساند. به همین جهت سخن از حراست و اسكورت انبیا توسط حراست هاى ویژه است ، تا
رساندن پیام وحى به انسان ها از هر خطر مصون . مانند
فانه یسلك
من بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم آن قد ابلغوا رسالات ربهم
.
پیامبر را از هر جهت حراست مى نماید تا
وحى و رسالت الهى سالم به گوش مردم برسد
.
راهبران دینى باید معصوم از هر
گناه و مصون از هر خطا باشند در غیر این صورت اطمینان مردم به آنان فراهم نخواهد
شد
.
پس از بى نیازى جامعه از رسول آسمانى با تداوم رسالت رسولان آسمانى نیاز به
رهبران الهى با همان ویژگى هاى عصمت بایسته مى باشد
.
خداى سبحان براى تامین این
هدف بعد از رسول الله (ص ) افرادى را به جانشینى حضرت برگزیده است كه افزون بر
شایستگى هاى دیگر از ویژگى عصمت بهره مند مى باشند
.
عصمت در انبیا و امامان یعنى
همان معصوم بودن از هر گناه كوچك و بزرگ در طول عمر خویش و مصون بودن از خطا و
نسیان در محدوده رسالت دینى خویش . این افراد كه پاك و مطهر از هر گناه و آلودگى مى
باشند به طور مشخص عصمت آنان به تایید خداى سبحان رسیده و افراد آنان نیز مشخص شده
اند
.
خداى سبحان در قرآن عترت رسول الله (ص ) را كه راهبران جامعه و جانشینان
حضرت مى باشند، به عنوان پاك ترین هاى جامعه كه هیچ آلودگى زندگى آنان را تهدید
ننموده است معروفى مى نماید،
انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس
اهل البیت و یطهر كم تطهیرا
.
قرآن سند عصمت
عترت رسول الله (ص ) مى باشد. و منظور از عترت حضرت هم حضرت فاطمه زهرا علیها
السلام و على بن ابى طالب دو ریحانه رسول الله (ص ) حسن و حسین و نه نفر از فرزندان
حسین علیها السلام مى باشند. كه نص روایت این حقیقت پا فشارى دارد
.
كه حسین از زمره پاك ترین هایى است كه رهبرى
جامعه را به عهده گرفته است
.
سه شنبه 2/11/1386 - 21:44
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 0
]
دعا و زیارت
ویژگیهاى روحى سرورمان عباس ( علیه السّلام )
ویژگیهاى روحى
سرورمان عباس ( علیه السّلام ) دنیایى از فضایل و نیكى بود. هر صفت
نیك و گرایش والا را كه بتوان تصور كرد، جزء ذاتیات او بود و همین افتخار او را بس
كه زاده امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) داراى تمامى فضایل دنیا بود. ابوالفضل
همه فضیلتها و صفات پدر را به ارث برد تا آنكه نزد مسلمانان سَمبل هر فضیلتى و نماد
هر ارزشى والا گشت
.
در اینجا به اختصار برخى صفات حضرت را یاد مى كنیم
:
1 شجاعت
دلیرى و شجاعت ، گویاترین نشان
مردانگى است ؛ زیرا نشانه قوت و استوارى و ایستادگى در برابر حوادث مى باشد
.
ابوالفضل این صفت والا را از پدرش كه شجاعترین انسان هستى است و داییهایش كه از
دلاوران نامدار عرب بودند و در میان سایر قبایل بدین صفت مشهور بودند، به ارث برده
بود
.
ابوالفضل دنیایى از قهرمانیها بود و آنگونه كه مورخان گفته اند در جنگهاى
همراه پدرش هرگز ترسى به خود راه نداد. روز عاشورا نیز آنچنان شجاعتى از خود نشان
داد كه زبانزد تاریخ گشت . ابوالفضل در این روز كه از حماسى ترین روزهاى تاریخ
اسلام است ، در برابر انبوه دشمنان كه دشت را پر كرده بودند آنقدر دلاورى نشان داد
كه شجاعان قوم را متزلزل و عامه سپاهیان را هراسان كرد و زمین ، زیر پایشان لرزید و
مرگ بر آنان سایه افكند تا آنجا كه به حضرتش پیشنهاد فرماندهى كل سپاه را در صورت
كناره گیرى از یارى برادرش دادند. لیكن عباس بر آن تمسخر زد و بر ایمان و عقیده اش
و دفاع از آرمان مقدسش افزوده شد
.
شجاعت و دلاورى حضرت عباس ( علیه السّلام ) در
روز عاشورا براى به دست آوردن سودى مادى از این زندگى نبود، بلكه دفاع از
مقدّسّترین آرمانهاى مجسم در نهضت برادرش سیدالشهداء بزرگترین مدافع حقوق محرومان و
ستمدیدگان به شمار مى رفت
.
با
شاعران
شاعران از شجاعت
، دلیرى ، رادمردى حضرت و شكستى كه یك تنه به سپاه اموى وارد كرد، همواره در شگفت
بوده اند و شیفته شخصیت والاى او گشته اند. براى مثال ، شمارى از آنان را كه در این
باب داد سخن داده اند مى آوریم
.
الف سید جعفر حلى
:
شاعر علوى
سید جعفر حلى
در قصیده درخشان خود، ترس و هراس سپاه اموى از پیكارهاى حضرت را چنین تصویر مى
كند
:
از شیر كارآزموده نبردها، بر سپاهیان اموى ، عذاب
فرو ریخت . جز هجوم شیرى خشمگین و غرّان كه خواسته اش را نیك آشكار كرده بود، چیزى
آنان را هراسان نكرد. ترس از مرگ ، چهره هاى آنان را اندوهگین كرده بود. اما عباس
در آن میانه خندان بود
.
میمنه و میسره سپاه را درهم مى ریخت ، آنان را درهم مى
كوفت و سرهایشان را درو مى كرد. دلاورى به او حمله نمى كرد مگر آنكه مى گریخت و سرش
، پیشاپیش او حركت مى كرد. اسبان را چنان با نیزه اش رنگ آمیزى كرد كه سیاه و
سپیدشان یكسان شدند. بر شكارش خشمناكانه هجوم نمى آورد مگر آنكه بلاى محتوم را بر
او سرازیر مى كرد. پیشروى او رنگى از درنگ و هراس داشت ، گویى براى تسلیم پیش مى
رود. قهرمانى كه شجاعت را از پدرش به ارث برد و بدان ، دماغ پرباد گمراه زادگان را
به خاك مالید
مى بینید چگونه
حلى
هراس فراگیر امویان را از هجوم قمربنى هاشم ، قهرمان اسلام
وصف مى كند و آشفتگى صفوف آنان را تصویر مى نماید
.
عباس با قلبى آرام و چهره اى
خندان به لشكر دشمن مى تازد و از كشته ، پشته مى سازد و اسبان آنان را با خونشان
رنگین مى كند. تا جایى كه مى دانیم هرگز كسى شجاعت و دلیرى را چنین ترسیم نكرده است
و بدون گزافگویى ، عباس همانگونه كه مورخان نوشته اند خسارتهاى سنگینى به اهل كوفه
وارد كرد
.
سید جعفر حلى
همچنان در
وصف شجاعت ابوالفضل ، داد سخن مى دهد و مى گوید
:
قهرمانى
كه هنگام سوار شدن بر اسب بزرگ ، گویى كوهى سرافراز، بر اسب نشسته است و شگفتا كه
اسبى ، چنین كوهى را خوب تحمل مى كند و رهوار مى تازد! سوگند به برق شمشیرش و من جز
به آذرخش آسمانى ، سوگند نمى خورم اگر شهادت او مقدّر نبود، با شمشیرش هستى را مى
زدود؛ لیكن این خداوند است كه هرچه اراده كند، مقدر مى سازد و بر آن حكم مى
راند
تیغ ابوالفضل
صاعقه اى ویرانگر بود كه بركوفیان فرود آمد و اگر قضاى الهى نبود، آنان را از صفحه
روزگار محو مى كرد
.
ب كاشف الغطاء
:
امام
محمد كاشف الغطاء
))
شیفته شجاعت ابوالفضل شده
و طى قصیده درخشانى او را چنین مى ستاید
:
هنگامى كه عباس
خندان به رزمگاه پا مى گذاشت ، چهره هاى امویان را هراس از مرگ ، دژم (اندوهگین
(
مى كرد
.
به مرگ آورى ، آگاه بود و شمشیرش كارآزمودگان را از پا درمى
آورد
.
وقتى كه تیرگى و سختى جنگ ، چون شبى تاریك به اوج مى رسید، مرگبارترین روز
دشمنانش آغاز مى شد
هراس از ابوالفضل
چهره هاى امویان را تیره كرده ، زیرا سرهاى قهرمانان آنان را درو كرد و روحیه آنان
را درهم شكست و بارانى از عذاب بر آنان فروبارید
.
ج فرطوسى
:
شاعر دلباخته اهل بیت ، شیخ
عبدالمنعم فرطوسى
نور به قبرش ببارد در حماسه جاویدان خود، دلیرى و شجاعت
ابوالفضل در میدان نبرد را چنین مى ستاید
:
در هر هجومى در
جهاد، كوه است و در استوارى هنگام رویارویى كوهى است . تمامى گُردى و عزت پدرش على
در او ریشه دواند و بارور گشت . در هر دلى و جانى ، نقشى از خود به یادگار گذاشته و
در هر دیدار، هراسى در روان دشمن افكنده است
سپس همو،
شكستهاى سنگین سپاه اموى به وسیله ابوالفضل را چنین ترسیم مى كند
:
چون پرچمى برفراز دژى ، بر پشت اسب خود نشست و در تیرگى چون شب جنگ
، ماهوار درخشید. دلهاى دلاوران از دیدن هیبت او فرو ریخت و چون هوا از پهلوهایشان
به درآمد و بدنهاى درهم شكسته شان بر زمین افتاد در حالى كه سرهایشان پرّان بود و
او انبوه لشكریان را با ید بیضاى خود به سوى مرگ مى راند
شجاعت و دلاورى ابوالفضل ، شاعران بزرگ را
شیفته خود كرد و ضرب المثل تاریخ گشت
.
آنچه بر اهمیت این شجاعت مى افزاید
للّه
بودن آن است . حضرت ، شجاعت خود را در
راه یارى حق و دفاع از آرمانهاى والاى اسلام به كار گرفت و هرگز دربند دستاوردهاى
مادى زندگى زودگذر نبود
.
2 ایمان به
خدا
قوت ایمان به خدا و
استوارى در آن ، یكى از بارزترین و بنیادى ترین ویژگیهاى ابوالفضل بود. حضرت در
دامان ایمان ، مركز تقوا و آموزشگاه خداپرستى و خداخواهى ، تربیت یافت و پدرش ،
پیشواى موحّدان و سرور متقیان ، جانش را با جوهر ایمان و توحید حقیقى پرورش داد و
تغذیه كرد. پدر، او را با ایمان مبتنى بر آگاهى و تعمّق در حقایق هستى و رازهاى
طبیعت ، تغذیه نمود؛ ایمانى كه خود چنین وصفش كرده بود
:
اگر پرده ها برایم كنار زده شوند، بر یقینم افزوده نخواهد شد
این ایمان ژرف و ریشه دار با ذرّات وجود حضرت عباس عجین شد و
او را به یكى از بزرگان تقوا و توحید بدل ساخت . و بر اثر همین ایمان پایدار و عظیم
بود كه ایشان ، خود، برادران و شمارى از فرزندانش را در راه خدا و تنها براى خدا
قربانى كرد
.
عباس ( علیه السّلام ) با دلاورى به دفاع از دین خدا و حمایت از
عقاید اسلامى كه در آستانه تحریف شدن و نابودى در زمان حكومت امویان قرار گرفته
بود، برخاست و در این كار فقط خداوند و رضاى حق و جایگاه اخروى را مد نظر داشت
.
3 خویشتندارى
یكى دیگر از صفات برجسته ابوالفضل
)
علیه السّلام ) عزّت نفس و خویشتندارى بود. حضرت از زندگى خفت بار زیر سایه حكومت
اموى ابا داشت ؛ حكومتى كه بندگان خدا را برده خود و اموال بیت المال را دارایى
شخصى كرده بود و به دنبال برادرش ، پدر آزادگان كه صلاى عزّت و كرامت در داده بود و
مرگ زیر سایه هاى نیزه ها را سعادت و زندگى با ظالمان را اندوهبار اعلام كرده بود،
دست به قیامى خونین زد و به میدان نبرد و جهاد پا گذاشت
.
ابوالفضل ( علیه
السّلام ) در روز عاشورا عزّت نفس و خویشتندارى را با تمام ابعاد و آفاقش مجسم ساخت
.
امویان او را به شرط كناره گیرى از برادرش ، وعده فرماندهى كل قوا دادند، لیكن
حضرت بر آنان تمسخر زد و فرماندهى سپاه آنان را لگدمال كرد و با شوق و اخلاص ، به
سوى آوردگاه شتافت و در راه دفاع از حرّیت ، دین و آزادگى خود، كُندآوران را به خاك
انداخت و سرها را درو كرد
.
4 صبر
یكى از ویژگیهاى
ابوالفضل ( علیه السّلام ) شكیبایى و بردبارى در برابر حوادث تلخ و دشوار بود
.
مصایبى كه در روز عاشورا بر سر حضرت آمد، كوهها را مى گداخت ، لیكن ایشان همچنان
استوار بودند و كمترین سخنى دالّ بر دردمندى بر زبان نیاوردند. حضرت همچون برادرش ،
سیدالشهداء كه صبرش از صلابت و سنگینى كوههاى سر به فلك كشیده ، بیش بود و به
پیروى از امامش ، خود و اراده اش را تسلیم پروردگار بزرگ كرد و هرچه را بر خود و
خاندانش نازل شد با چشم رضامندى نگریست . حضرت ابوالفضل ، ستارگان تابناك و اصحاب
باوفا را مى دید كه بر دشت سوزان كربلا چون قربانیها به خون تپیده اند و آفتاب ،
آنان را مى گدازد، مویه و فریاد كودكان را مى شنید كه بانگ
العطش
سر داده اند، نوحه بانوان حرم وحى بر
كشتگان خود را مى شنید، تنهایى برادرش ، سیدالشهداء را در میان كركسهاى كوفه و
مزدوران ابن مرجانه كه براى كشتنش بر یكدیگر پیشى مى گرفتند تا به رهبرشان نزدیك
شوند، مى دید. آرى ، همه این حوادث سنگین را مى دید، لیكن امر خود را به خداى متعال
واگذار كرده بود و بدون كمترین تزلزلى پاداش را از پروردگارش درخواست مى
كرد
.
5 وفادارى
یكى دیگر از صفات ابوالفضل كه از
برترین و برجسته ترین صفات است ،
وفادارى
است . حضرت در این صفت ، گوى سبقت از همگان ربود و ركوردى جاودانى
برجاى گذاشت و به بالاترین حد آن رسید. نمونه هاى وفادارى حضرت را در اینجا مى
آوریم
.
الف وفادارى به دین
:
ابوالفضل العباس
)
علیه السّلام ) از وفادارترین كسان به دین خود بود و بشدت از آن دفاع كرد. هنگامى
كه اسلام در خطر نابودى قرار گرفت و دشمنان كمر بسته آن امویان با تمام وجود به
انكار آن برخاستند و شبانه روز محو آن را وجهه نظر خود قرار دادند و با آن جنگیدند،
ابوالفضل به رزمگاه پاگذاشت و در راه دین خود، مخلصانه جهاد كرد تا آنكه كلمه توحید
در زمین برقرار باشد و در آرمانهاى اعتقادیش دستانش قطع گشت و به خون خود
درغلتید
.
ب وفادارى به امت
:
سرور ما حضرت عباس
)
علیه السّلام ) مى دید كه امت اسلامى در زیر كابوس تیره امویان دست و پا مى زند و
زندگى مرگبار سراسر ذلت و خوارى را سپرى مى كند. گروهى از مجرمان اموى سرنوشت آنان
را در دست گرفته ، ثروتهاى آنان را به باد مى دهند، با مقدرات آنان بازى مى كنند و
حتى یكى از سپاسگزاران اموى با وقاحت و بدون شرم و حیا اعلام مى كند كه
منطقه سواد؛ باغستان قریش است
و چه
اهانتى به امت بیش از این
.
در برابر وضعیت طاقت فرسا، ابوالفضل وفادارى به امت
را در قیام دید. پس همراه با برادرش و گروهى از رادمردان اهل بیت و آزادگان دلباخته
آنان بپاخاست و شعار آزادى از یوغ بندگى امویان را سر داد و رهایى امت اسلامى از
بردگى آنان را هدف خود كرد و جهادى مقدّس براى بازگرداندن زندگى كریمانه براى آنان
را آغاز كرد و در راه این هدف والا، خود و تمامى بپاخاستگان به شهادت رسیدند. پس
كدام وفادارى به امت مثل این وفادارى است ؟
!
ج وفادارى به
وطن
:
سرزمین اسلامى در گرداب محنت و رنجهاى توانفرسا در ایام حكومت
امویان ، غوطه ور بود. استقلال و كرامت خود را از دست داده بود و به باغستانى براى
امویان ، سرمایه داران قریش و دیگر مزدوران بدل گشته بود
.
تهیدستى و فقر، همه
گیر و مصلحان و آزادگان خوار شده بودند و مجالى براى آزادى فكر و نظر نمانده بود
.
حضرت عباس تحت رهبرى برادرش سیدالشهداء براى درهم شكستن این حكومت سیاه و فروپاشى
پایه هاى آن ، قیام كرد و بر اثر فداكاریهاى آنان بود كه طومار حكومت اموى پس از
چندى درهم پیچیده شد؛ در حقیقت بزرگترین وفادارى به وطن اسلامى همین است
.
د وفادارى به برادر
:
ابوالفضل پیمانى را كه با خداوند براى
حفظ بیعت خود با برادرش ریحانه رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله ) و اولین مدافع
حقوق مظلومان و محرومان بسته بود، بدان وفادار ماند. مردمان در طول تاریخ مانند این
وفادارى در حق برادر را ندیده اند و قطعاً زیباتر از این وفادارى در كارنامه وفاى
انسانى به ثبت نرسیده است ؛ وفاداریى كه هر آزاده شریفى را به خود جذب مى
كند
.
6 قوّت اراده
استوارى و
قدرت اراده
از مهمترین و بارزترین صفات بزرگان جاوید تاریخ
است كه در كار خود موفق بوده اند؛ زیرا محال است افراد سست عنصر و ضعیف الاراده
بتوانند كمترین هدف اجتماعى را محقق كنند یا كارى سیاسى را به پایان
برند
.
ابوالفضل ( علیه السّلام ) در اراده نیرومند و عزم و جزم ، در بالاترین
سطح قرار داشت . به اردوگاه حق پیوست و بدون تزلزل یا تردید، پیش رفت و در عرصه
تاریخ به عنوان بزرگترین فرمانده بى مانند شناخته شد و اگر این صفت در او نبود،
افتخار و جاودانگى در طول تاریخ برایش ثبت نمى شد
.
7 مهربانى
محبت و مهربانى به محرومان و ستمدیدگان بر وجود ابوالفضل مستولى بود
و این پدیده به زیباترین شكل خود در كربلا آشكار شد و جلوه كرد؛ سپاه امویان آبشخور
فرات را بر اهل بیت بستند تا آنان بر اثر تشنگى بمیرند یا تسلیم گردند. ابوالفضل كه
لبهاى خشكیده و چهره هاى رنگ پریده فرزندان برادرش و دیگر كودكان را از شدت تشنگى
دید، قلبش فشرده گشت و از عطوفت و مهربانى دلش آتش گرفت . سپس به مهاجمان حمله كرد،
راهى براى خود گشود و براى كودكان آب آورد و آنان را سیراب كرد. در روز دهم محرم
نیز بانگ
العطش
كودكان را شنید، دلش
به درد آمد و مهر به آنان ، او را از جا كند. مشكى برداشت و در میان صفوف به هم
فشرده دشمنان خدا رفت ، با آنان درآویخت و از فرات دورشان ساخت ، مشتى آب برداشت تا
تشنگى خود را برطرف كند، لیكن مهربانى او اجازه نداد قبل از برادر و كودكانش سیراب
شود، پس آب را فرو ریخت . حال در تاریخ امتها و ملتها بگردید آیا چنین محبت و رحمتى
را جز در قمر بنى هاشم و افتخار عدنان خواهید یافت ؟
!
اینها پاره اى از صفات و
فضایل ابوالفضل است كه با داشتن آنها چون پدرش به بالاترین قلّه مجد و كرامت دست
یافت
.
دوشنبه 1/11/1386 - 21:52
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 1
]
دانستنی های علمی
سخنی ارزشمند از دکتر شریعتی
دکتر شریعتی میگه وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن!!خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی
شنبه 29/10/1386 - 21:17
[
نظر به این مطلب
] - [
نظرات این مطلب : 2
]
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
گزارش محتوا
محتوای مخالف با موازین شرعی
محتوای مخالف با مصالح نظام جمهوری اسلامی
محتوای نقض کننده حریم شخصی من
محتوای مخالف با موازین اخلاقی
مورد توجه ترین های هفته اخیر
لینک ها
جستجو در مطالب روزانه
ثبت مطلب جدید
مطالب روزانه اعضا
فعالان مطالب روزانه
مطالب من
نظرات مطالب من
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته