کامپیوتر و اینترنت
افزایش سرعت Browser ویندوز
یك فایل تكست بسازید و نامش را به dnscache.reg تغییر بدهید. ومتن زیر را در آن كپی كنید :
Windows Registry Editor Version 5.00
[HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Services\Dnscache\Parameters]
"CacheHashTableBucketSize"=dword:00000001
"CacheHashTableSize"=dword:00000180
"MaxCacheEntryTtlLimit"=dword:0000fa00
"MaxSOACacheEntryTtlLimit"=dword:0000012d
و حالا Save كنید و خارج شوید . فایل را اجرا كنید .
شنبه 28/10/1387 - 10:38
آموزش و تحقيقات
9 راه برای افزایش کارایی شما در مطالعات درسی و غیر درسی
همانطور که می دانید یکی از عوامل مهم برای ایجاد زمینه مساعد و یادگیری مطلوب محیط مناسب است تا در آن محیط بتوان نهایت تمرکز را ایجاد نمود . این مقاله سعی دارد با توضیحاتی به تشریح این عامل جهت افزایش کارایی شما در مطالعات درسی و غیر درسی بپردازد.
1ـ یك مكان معین را برای مطالعه كردن تخصیص دهید. آیا شما مكانی را در اختیار دارید، كه در آن با خودتان خلوت كنید؟
اگر تصمیم به مطالعه كردن دارید، باید بهترین مكان ممكن را برای این كار پیدا كنید. البته این مكان حتما باید آرام و بی سر و صدا باشد و درآن شخص در اثر صداهایی مانند رادیو، تلویزیون و سرو صدای اشخاص دچار گیجی نشود. پس از مدتی، مطالعه كردن به رفتاری مناسب با آن محیط ویژه تبدیل می شود. سپس در هرجایی كه در این دنیا قرار بگیرید، فكر میكنید باید كار متناسب آن محل را انجام دهید.
فعالیت ها و تكالیف ناتمام در مقایسه با آنهایی که تمام شدهاند، بیشتر موجب تخیل ورؤیا پردازی میگردند.
2ـ قبل از شروع یك تكلیف، زمانی را كه برای پایان دادن به آن انتظار دارید برروی یك صفحه بنویسید. گزارشی از اهداف مورد نظرتان تهیه كنید. این مرحله در كل، زمانی را تلف نمیكند. اما میتواند بسیار مفید باشد. سعی نكنید كه درجه اهدافتان را به صورت رؤیایی بالا ببرید. فقط اهداف را بافاصله زمانی كم افزایش دهید.
3ـ با انتخاب نمادهای اجتماعی كه به مطالعه مربوط است، توانایی تمركزتان را تقویت كنید. در این رابطه شکل خاصی از لباس مثلا یك كلاه، روسری ، و یا یك مجسمه جدید و را انتخاب كنید. قبل از اینكه مطالعه را شروع كنید، كلاه را بپوشید یا مجسمه كوچكتان را بر روی میز قرار دهید. این نماد علامتی برای اشخاص دیگر است مبنی بر اینكه در حال كاركردن هستید و از آنها میخواهید كه مزاحم شما نشوند. استفاده از این روش را فقط به زمان مطالعه اختصاص دهید.
4ـ اگر حواستان پرت شده است، بایستید و رویتان را از كتابهایتان برگردانید. پشت میزتان ننشینید، اگر این كار را بكنید بعد از مدتی مطالعه با رؤیا پردازی و احساس گناه مرتبط خواهد شد و اگر مجبور به تخیل هستید در اتاق قدم بزنید. اتاق را ترك نكنید. فقط بایستید و در حالی كه به تكالیف درسی تان نگاه نمی كنید به تخیل بپردازید. عمل فیزیكی ایستادن، فكر شما را بر روی كارتان متمركز میسازد. گفتن این جمله به خود كه " من باید بایستم"به شما در متمركز كردن حواستان كمك میكند.
5 برای شروع مطالعه، زمان معینی را اختصاص دهید. رفتار و عادات معین همیشه در طی روز در زمان مربوط به خودشان رخ می دهند . شروع كردن رفتارهای كنترل شده توسط زمان، كاری نسبتا ساده است. مسئله مورد توجه این است كه اگر بتوانید بطور عادتی مطالعه كنید یا حداقل قسمتی از مطالعه روزانه خود را انجام دهید ،بعدها شروع آن آسانتر خواهد بود . سعی كنید زمان مطالعه را به صورت عادتی در آورید و به آنچه كه قبل از شروع مطالعه انجام می دهید، دقت كنید. این یك روش برای بهتر كردن تمركزتان است .
6ـ درست قبل از شروع زمان مطالعه ، هیچ كار ناتمامی را شروع نكنید. فعالیتهای نیمه تمام معمولا بیشتر از كارهای تكمیل شده ، ذهن را مشغول میكنند. اگر عقیده مذكور را درباره عادت تخیل كرد بكار ببرید، بنابراین وقتیكه میدانید به زمان مطالعه نزدیك میشوید ذهنتان را درگیر مسائل پیچیده و بحثهای طولانی نكنید. این راهی برای بالا بردن توانایی تمركز شماست.
اگر در هنگام مطالعه ، ذهنتان مشغول مسائلی می شود كه باید آن را انجام دهید آن را در دفترچه یاد داشت كنید.
7ـ اهداف كوتاه مدت و منظمی را برای خود در نظر بگیرید. اگر ریاضی میخوانید ، زمانی را برای حل هر مسئله در نظر بگیرید. به عبارت دیگر تكالیف تان را به واحدهای كوچكی تقسیم كنید . برای همه اهداف معین شده زمانی را تعیین كنید . این شیوه توانایی شما را برای مطالعه كردن ، افزایش می دهد بدون اینكه تمركزتان را از دست بدهید.
8ـ اگر در هنگام مطالعه ، ذهنتان مشغول مسائلی می شود كه باید آن را انجام دهید آن را در دفترچه یاد داشت كنید. در این صورت مطمئن می شوید كه در صورت نگاه كردن به دفترچه متوجه كارهایی كه باید انجام دهید خواهید شد. نگرانی در مورد فراموش كردن كارهایی كه باید انجام دهید، ممكن است موجب اختلال در مطالعه شود.
9ـ اگر مجبور باشید كه موارد ناخوشایندی را مطالعه كنید و شما میدانید كه از خواندن آن مطالب احساس بدی به شما دست میدهد، چه عكس العملی نشان میدهید ؟ احتمالا مطالعه را متوقف كرده و مشغول خیالبافی میشوید ودلایل خوبی برای متوقف كردن مطالعه پیدا میكنید. اگر اینگونه عمل كنید میتوان گفت كه اضطراب یادگیری دارید، تنها راه از بین بردن اضطراب یادگیری، یادگرفتن این مطلب است كه چگونه استراحت كنیم. اگر از لحاظ حسمی و روحی كاملا استراحت كرده باشید، تقریبا غیر ممكن است كه هیچ نگرانی از خواندن به خود راه دهید. كتاب را با آرامش مطالعه كنید نه با هیجان و اضطراب. وقت مطالعه، مطالعه كنید ونگرانی رابرای زمان خودش بگذارید. هردو را در یك زمان انجام ندهید.
شنبه 28/10/1387 - 10:37
ادبی هنری
( داستان واقعی )
یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود
چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!"
کشیش با نگاه کردن به لباس های پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را
گرفت و به داخل برد و جایی برای نشستن او در کلاس کانون شادی پیدا کرد.
دخترک از اینکه برای او جا پیدا شده بود بی اندازه خوشحال بود و شب موقع خواب به بچه هایی که جایی برای
پرستیدن خداوند عیسی نداشتند فکر می کرد.
چند سال بعد، آن دختر کوچولو در همان آپارتمان فقیرانه اجاره ای که داشتند، فوت کرد. والدین او با همان کشیش
خوش قلب و مهربانی که با دخترشان دوست شده بود، تماس گرفتند تا کارهای نهایی و کفن و دفن دخترک را انجام دهد.
در حینی که داشتند بدن کوچکش را جا به جا می کردند، یک کیف پول قرمز چروکیده و رنگ و رو رفته پیدا کردند
که به نظر می رسید دخترک آن را از آشغال های دور ریخته شده پیدا کرده باشد.
داخل کیف 57سنت پول و یک کاغذ وجود داشت که روی آن با یک خط بد و بچگانه نوشته شده بود: "این پول برای
کمک به کلیسای کوچکمان است برای اینکه کمی بزرگ تر شود تا بچه های بیش تری بتوانند به کانون شادی بیایند."
این پول تمام مبلغی بود که آن دختر توانسته بود در طول دو سال به عنوان هدیه ای پر از محبت برای کلیسا جمع کند.
وقتی که کشیش با چشم های پر از اشک نوشته را خواند، فهمید که باید چه کند؛ پس نامه و کیف پول را برداشت و
به سرعت سمت کلیسا رفت و پشت منبر ایستاد و قصه فداکاری و از خود گذشتگی آن دختر را تعریف کرد.
او احساسهای مردم کلیسا را برانگیخت تا مشغول شوند و پول کافی فراهم کنند تا بتوانند کلیسا را بزرگ تر بسازند. اما داستان اینجا تمام نشد ...
یک روزنامه که از این داستان خبردار شد، آن را چاپ کرد. بعد از آن یک دلال معاملات ملکی مطلب روزنامه را
خواند و قطعه زمینی را به کلیسا پیشنهاد کرد که هزاران هزار دلار ارزش داشت. وقتی به آن مرد گفته شد که آن ها
توانایی خرید زمینی به آن مبلغ را ندارند، او حاضر شد زمینش را به قیمت 57 سنت به کلیسا بفروشد. اعضای
کلیسا مبالغ بسیاری هدیه کردند و تعداد زیادی چک پول هم از دور و نزدیک به دست آن ها می رسید.
در عرض پنج سال هدیه آن دختر کوچولو تبدیل به 250000 دلار پول شد که برای آن زمان پول خیلی زیادی بود (در حدود سال 1900). محبت فداکارانه او سودها و امتیازات بسیاری را به بار آورد.
وقتی در شهر فیلادلفیا هستید، به کلیسای Temple Baptist Church که 3300 نفر ظرفیت دارد سری بزنید و همچنین از دانشگاه Temple University که تا به حال هزاران فارغ التحصیل داشته نیز دیدن کنید.
همچنین بیمارستان سامری نیکو (Good Samaritan Hospital) و مرکز "کانون شادی" که صدها کودک زیبا
در آن هستند را ببینید. مرکز "کانون شادی" به این هدف ساخته شد که هیچ کودکی در آن حوالی روزهای یکشنبه را خارج از آن محیط باقی نماند.
در یکی از اتاق های همین مرکز می توانید عکسی از صورت زیبا و شیرین آن دخترک ببینید که با57 سنت پولش، که با
نهایت فداکاری جمع شده بود، چنین تاریخ حیرت انگیزی را رقم زد. در کنار آن، تصویری از آن کشیش مهربان، دکتر راسل اچ. کان ول که نویسنده کتاب "گورستان الماسها" است به چشم می خورد.
شنبه 28/10/1387 - 10:34
آموزش و تحقيقات
خلاصه ای از هفت قانون معنوی موفقیت
نوشته :دیپاک چوپرا
نخستین قانون موفقیت قانون توانایی مطلق است. این قانون مبتنی بر این واقعیت است که مادرجوهرآگاهی مطلقیم.آگاهی مطلق ، توانایی مطلق ، وحیطه تمامی امکانات وخلاقیت نامحدود است.
آگاهی مطلق،جوهرمعنوی ماست. همچنین بیکران ونامحدود بودن،شادمانی محض است.حیطه توانایی مطلق،ضمیر خودتان است.وهرچه طبیعت راستین خود را بیشترتجربه کنید،به حیطه توانایی مطلق نزدیکتر خواهید شد.
کاربرد قانون توانایی مطلق
(1) با رعایت سکوت روزانه وبودن محض، با حیطه توانایی مطلق در تماس خواهم بود.همچنین دست کم روزی دو بار به تنهایی،تقریبا" به مدت نیم ساعت صبح ونیم ساعت غروب به مراقبه سکوت خواهم نشست.
(2) هرروز مدتی را در ارتباط با طبیعت ونظاره خاموش هوشمندی درون هرموجود زنده خواهم گذراند.خاموش به تماشای غروب آفتاب یا گوش دادن به صدای اقیانوس یا جویبار یا به بوییدن عطرگلی خواهم نشست-در وجد سکوتم وبا ارتباط با طبیعت،از تپش حیات اعصارـ حیطه توانایی مطلق ونامحدود ـ محفوظ خواهم شد.
(3) عدم داوری را تمرین خواهم کرد.روزم را با این جمله آغاز خواهم کردکه :«امروز دربارهیچ یک از آن چیزها که پیش می آید داوری نخواهم کرد.»و در سراسر روز به خاطر خود خواهم آورد که داوری نکنم.
****
دومین قانون معنوی موفقیت،قانون بخشایش (قانون داد وستد) است. هرچه بیشتر ببخشید،بیشتردریافت می کنید.مهمترین چیزنیت دادوستد است نیت همواره باید ایجاد شادمانی برای بخشاینده وستاننده باشد.
کاربرد قانون بخشایش
(1) به هرجا که می روم وبا هرکس که روبرومی شوم،هدیه ای به او می دهم.هدیه می تواند تحسین یا شاخه گلی یا دعایی باشد.امروز با هرکس که روبرو می شوم،هدیه ای به او خواهم داد و به این طریق فرایند به جریان انداختن شادمانی وثروت وفراوانی را در زندگی خودم ودیگران آغاز خواهم کرد.
(2) امروز با سپاس همه هدایایی را که زندگی به من پیشکش می کند دریافت خواهم کرد:نورآفتاب و آواز پرندگان و بارانهای بهاری یا تحسین بارش برف زمستان را.در برابر دریافت از دیگران نیز گشوده خواهم بود:خواه هدیه ای مادی و پول یا تحسین یا یک دعا.
(3) عهد می بندم که با داد وستد گرانقدرترین هدایای زندگی ـ موهبتهای توجه ومحبت و تحسین وعشق ـ ثروت را درزندگیم درجریان نگاه دارم.هر بارکه کسی را می بینم، خاموش برای اوخوشبختی وشادی وخوشدلی آرزو خواهم کرد.
****
سومین قانون معنوی موفقیت، قانون کارما ست.«کارما» هم عمل است وهم نتیجه آن عمل؛هم علت است وهم معلول؛همه این اصطلاح را شنیده اید که:«هر چه بکاری همان را درو می کنی.»اگر بخواهیم در زندگیمان شادمانی ایجاد کنیم،باید بیاموزیم که بذر شادمانی را بکاریم.بنابراین،مفهوم ضمنی «کارما»انتخاب آگاهانه است .می توانید-هرگاه که بخواهید-از قانون کارما برای ایجاد ثروت وفراوانی وبه جریان افکندن همه موهبتهای نیکوبه سوی خود سود جویید.اما نخست باید هشیارانه آگاه شوید که انتخابهایتان درهرلحظه از زندگیتان آینده تان را می سازد.
کاربرد قانون «کارما»یا علت ومعلول
(1) امروزانتخاب هرلحظه ام را نظاره خواهم کرد.وصرفا"با نظاره این انتخابها،آنها را به آگاهی هشیار خود خواهم آورد.می دانم که بهترین راه آمادگی برای هرلحظه در آینده این است که اکنون کاملا" آگاه باشم.
(2) هر گاه به انتخابی دست می زنم این دو سؤال را ازخود می پرسم :«عواقب این انتخاب چه خواهد بود؟» و«آیا این انتخاب برای خودم وکسانی که تحت تاثیرآن قرارمی گیرند توفیق وشادمانی خواهد آورد؟»
(3) از ژرفای دلم هدایت خواهم طلبید تا با احساس آسودگی یا ناآسودگی برایم پیام بفرستد.اگراین انتخاب احساس آسودگی ایجاد کند،تسلیم آن خواهم شد.اگراین انتخاب احساس ناآسودگی ایجاد کند، مکث خواهم کرد وبا بصیرت درونم عواقب عملم را خواهم نگریست.
****
چهارمین قانون معنوی موفقیت،قانون کمترین تلاش است.این قانون مبتنی براین واقعیت است که هوشمندی طبیعت با سهولت بی تکاپو ،وبا سبکدلی پذیرا عمل میکند.این اصل کمترین عمل وعدم مقاومت است.از این رو، این اصل همامنگی وعشق است.هرگاه این درس را از طبیعت بیاموزیم ،به آسانی آرزوهایمان را بر آورده می سازیم.در دانش ودایی-حکمت کهن هند-این اصل را به صورت اصل اقتصاد تلاش یا« کمترعمل کن وبیشتر به انجام برسان.»شناخته اند.این بدان معناست که فقط آرمانی وجود کمرنگ وجود دارد و آنگاه تجلی آرمان بدون تلاش صورت می گیرد.آنچه که معمولا"«معجزه»خوانده می شود عملا"نمایانگر قانون کمترین تلاش است.
کاربرد قانون کمترین تلاش
(1) پذیرش را تمرین خواهم کرد. امروز افراد واوضاع وشرایط وموقعیتها و رویدادها را همان گونه که پیش می آیند خواهم پذیرفت.خواهم دانست که این لحظه همان گونه است که باید باشد،زیرا کل کائنات همان گونه است که باید باشد.با عدم ستیز بر ضد این لحظه،بر ضد کل کائنات به ستیز بر نخواهم خاست.پذیرشم کامل وتمام عیار است.امور را همان گونه که در این لحظه هستند می پذیرم،نه آن گونه که آرزو می کردم باشند.
(2) با پذیرش امور به همان گونه که هستند ،مسؤلیت وضعیت خود وهمه رویدادهایی را که به صورت مشکلات می بینم به عهده می گیرم.می دانم که مسؤلیت یعنی ملامت نکردن هیچ کس یا چیزبرای وضعیتی که دارم (از جمله خودم).این را نیز می دانم که هر مشکلی مجالی است در جامه مبدل،واین هوشیاری در برابر مجالها به من اجازه می دهند تا این لحظه را به موهبتی عظیمتر متحول کنم.
(3) امروز آگاهیم درعدم تدافع استقرار خواهد یافت.نیاز به دفاع از نقطه نظرم را رها خواهم کرد. نیازی احساس نخاهم کرد تا دیگران را مجاب یا ترغیب کنم که نقطه نظرم را بپذیرند.در برابر همه نقطه نظرها گشوده خواهم ماند ،و سرسختانه به یکی از آنها نخواهم چسبید.
****
پنجمین قانون معنوی موفقیت،قانون قصد وآرزو است.این قانون مبتنی براین واقعیت است که در هر نقطه طبیعت،انرژی واطلاعات وجود دارد.کوچکترین جزء متشکله یک گل یا رنگین کمان یا جسم انسان،انرژی واطلاعات است.قصد قدرت راستین پس آرزوست وبه تنهایی بسیار قدرتمند است زیرا قصد،آرزوی بدون دلبستگی به ثمره است.
کاربرد قانون قصد وآرزو
(1) فهرستی از آرزوهایم تهیه خواهم کرد.این فهرست را به هر کجا که بروم خواهم برد.پیش از سکوت ومراقبه ام به این فهرست نگاه خواهم کرد.پیش از خواب شبانه ام به فهرستم خواهم نگریست.صبح به محض بیدار شدن از خواب به آن نگاه خواهم کرد.
(2) فهرست آرزوهایم را رها خواهم کرد وبه زهدان آفرینش خواهم سپرد.یقین دارم هنگامی که چنین به نظر می رسد که امور به راه خود نمی روند،دلیلی دارد ومشیت کیهانی برایم طرحهایی بسیار عظیمتر از آنچه تصور می کردم در نظر دارد.
(3) به هنگام همه اعمالم به خاطر خود خواهم آورد تا هوشیاری از لحظه حال را تمرین کنم.اجازه نخواهم داد موانع،کیفیت توجهم در لحظه حال را از بین ببرند ومتلاشی کنند.اکنون را همان گونه که هست خواهم پذیرفت،واز طریق ژرفترین وارجمندترین قصدها وآرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.
****
ششمین قانون معنوی موفقیت،قانون عدم دلبستگی است.قانون عدم دلبستگی می گوید که برای حصول هرچیزدرعالم مادی،باید از دلبستگی خود به ثمره آن دست بکشید..قانون عدم دلبستگی، کل فرایند تکامل را سرعت می بخشد.
کاربرد قانون عدم دلبستگی
(1) عهد می بندم که امروزعدم دلبستگی را به کار بندم.به خودم واطرافیانم این آزادی را خواهم داد که همان گونه که هستند باشند.عقیده ام را درهیچ موردی به دیگران تحمیل نخواهم کرد.راه حلها را بر مشکلات تحمیل نخواهم کرد،تا از این طریق مشکلات تازه ایجاد کنم.با عدم دلبستگی در همه امور مشارکت خواهم جست.
(2) امروزعدم یقین را به صورت بخشی بنیادی از زندگیم به کارخواهم گرفت.به دلیل اشتیاقم برای پذیرش عدم یقین،راه حلها خودبه خود ازدل مشکل،ازدل آشفتگی وبی نظمی واغتشاش،برمی خیزندوپایدارمی شوند.هرچه امور نامطمئن تر به نظر برسند،احساس امنیت بیشتری خواهم کردزیراعدم یقین ،راه من به سوی آزادی است.از طریق حکمت عدم یقین،امنیت خود راخواهم یافت.
****
هفتمین قانون معنوی موفقیت ، قانون دارما است. دارما به زبان سانسکریت یعنی «غایت حیات» .قانون دارما می گوید برای به انجام رساندن هدفی درقالب جسمانی متجلی شده ایم..برطبق این قانون،صاحب استعدادهای بی همتایید و به شیوه یی بی همتا آن را بیان وعیان می کنید.کاری هست که بهتر ازهرکس دیگردراین جهان می توانید آن را به انجام برسانید- وبرای هر کس استعداد بی همتا وشیوه بیان بی همتای آن استعداد نیزنیازهای بی همتا وجود دارند.وقتی این نیازها با بیان خلاق استعدادتان مطابقت کنند ، جرقه یی است که فراوانی می آفریند.
کاربرد قانون « دارما » یا غایت حیات
(1) امروز با مهر ومحبت خدایی را که در ژرفای روحم نهفته است خواهم پروراند.به جان درونم که هم به جسم و هم به ذهنم روح می بخشد توجه خواهم کرد.خود را به روی سکون ژرف قلبم بیدار خواهم کرد.آگاهی بی زمان وهستی جاودانه میان وجود محدود به زمان را با خود همراه خواهم داشت.
(2) از استعدادهای یکتای خود فهرستی تهیه خواهم کرد.آنگاه همه آنچه را که دوست دارم انجام خواهم داد وبه هنگام بیان وکاربرد استعدادهای بی همتایم در راه خدمت به بشریت،"گذشت زمان را از یاد خواهم برد و در زندگی خودم ودیگران فراوانی به وجود خواهم آورد. "
(3) هر روز از خود خواهم پرسید:«چگونه می توانم خدمت کنم؟ چگونه می توانم کمک کنم ؟ پاسخ به این سؤالها به من اجازه خواهد داد تا با عشق به همنوعانم خدمت کنم. »
****
پنج شنبه 26/10/1387 - 14:46
مصاحبه و گفتگو
لذت زندگی
یك تاجر آمریكایى نزدیك یك روستاى مكزیكى ایستاده بود كه یك قایق كوچك ماهیگیرى از بغلش رد شد كه توش چند تا ماهى بود!
از مكزیكى پرسید: چقدر طول كشید كه این چند تارو بگیرى؟
مكزیكى: مدت خیلى كمى !
آمریكایى: پس چرا بیشتر صبر نكردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟
مكزیكى: چون همین تعداد هم براى سیر كردن خانوادهام كافیه !
آمریكایى: اما بقیه وقتت رو چیكار میكنى؟
مكزیكى: تا دیروقت میخوابم! یك كم ماهیگیرى میكنم!با بچههام بازى میكنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهكده مىچرخم! با دوستام شروع میكنیم به گیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى !
آمریكایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم كمكت كنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بكنى! اونوقت میتونى با پولش یك قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میكنى! اونوقت یك عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى !
مكزیكى: خب! بعدش چى؟
آمریكایى: بجاى اینكه ماهىهارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشترىها میدى و براى خودت كار و بار درست میكنى.... بعدش كارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میكنى... این دهكده كوچیك رو هم ترك میكنى و میرى مكزیكو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورك... اونجاس كه دست به كارهاى مهمتر هم میزنى ....
مكزیكى: اما آقا! اینكار چقدر طول میكشه؟
آمریكایى: پانزده تا بیست سال !
مكزیكى: اما بعدش چى آقا؟
آمریكایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب كه گیر اومد، میرى و سهام شركتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینكار میلیونها دلار برات عایدى داره !
مكزیكى: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟
آمریكایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یك دهكده ساحلى كوچیك! جایى كه میتونى تا دیروقت بخوابى! یك كم ماهیگیرى كنى! با بچه هات بازى كنى !
با زنت خوش باشى! برى دهكده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنى و خوش بگذرونى!!!
پنج شنبه 26/10/1387 - 14:44
رويا و خيال
شما چه گلی هستید ؟
فروردین: گل رز
شما گاهی بدون فکر قبلی کاری را انجام می دهید. بسیار رک گو هستید و عاشق مسافرت! اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید و پشتکارتان خوب است.
اردیبهشت: گل نسترن
فردی صبور و پرطاقت هستید و اراده بسیار قوی دارید. دوست دارید کارها را به آهستگی ولی به طور جدی انجام دهید. خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی می کنید از مشاجرات دوری کنید.
خرداد: گل یاس سفید
رفتار دوستانه ای دارید. رک گو و پر حرف بوده و همین امر به جذابیت شما می افزاید. مانند گل یاس، همیشه برای زنده کردن یک مجلس و معطر کردن آن حضور دارید. از رفتار بد دیگران سریع می گذرید. برای رفاقت ارزش زیادی قائلید.
تیر: گل بنفشه
زندگی همیشه برایتان شیرین نیست و زیاد یا فراز و فرودهای آن مواجه می شوید. به جای داشتن درآمد جزیی به فکر درآمدهای کلان هستید. ذهن خلاقی دارید و به دنبال فعالیتهای خلاقانه هستید. در خانه بیشتر از همه جا احساس امنیت و آرامش می کنید.
مرداد: گل شب بو
فردی با محبت، خونگرم، دلسوز اما کمی عصبی هستید. غالباً از کمبود اعتماد به نفس رنج می برید و کمی نیز احساس ترس در شما دیده می شود. برخی اوقات مردم از اخلاق خوب شما سوء استفاده می کنند.
شهریور: گل داوودی
جدی، متفکر و تا حدی اندیشمند هستید. در کارهایتان سرسختی و سماجت دارید و این مسئله گاهی به ضرر شما تمام می شود.. به رغم آنکه شخص مهربانی هستید اما برخی اوقات رگه های نامهربانی در شما نمایان شده ک این مسئله دیگران را آزار می دهد.
مهر: گل زنبق
فرد مودبی هستید. به سرعت عصبانی می شوید ولی خیلی سریع به حالت اولیه باز می گردید.. از زیبایی لذت می برید. فرد محبوبی هستید و سرشت سخاوتمندی دارید. میل زیادی برای زندگی در شما موج می زند و از انجام هر کاری لذت می برید.
آبان: گل ارکیده
به سرعت تصمیم می گیرید و در انجام کارهایتان بسیار سریع و چابک هستید. تغییرات شغلی شما را نمی ترساند که این موضوع یکی از برتری های شخصیت شماست. توانایی استثنایی در سازماندهی کارهایتان دارید.
آذر: گل مریم
احساساتی، صادق، باوفا، بشاش و خوش اخلاق هستید، اما اگر بخواهید می توانید همزمان روی دیگر سکه را نیز نشان دهید. خانه را تنها پناهگاه مطمئن زندگی می دانید. کمال طلب و تا حدی رویایی هستید که در برخی موارد این رگه های شخصیتی به کمک شما می آیند.
دی: گل همیشه بهار
اهل رقابت و دوست بازی و قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون از خانه بگذرانید. بسیار توددار و در واقع درون گرا هستید، از شادی دیگران شاد می شوید اما خود به سختی به آرزوهایتان دست می یابید.
بهمن: گل گلایل
باهوش هستید و می دانید چه می کنید. می خواهید همه امور مطابق میل شما باشد که البته گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران برایتان مشکل ساز شود. اما در مورد عشق صبور هستید. همواره اهدافی برای دستیابی دارید و واقعاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید.
اسفند: گل نرگس
مهربان، با گذشت و بسیار تودار هستیدف به هیچ وجه خودخواه نیستید. همیشه بهتربن را برای دیگران می خواهید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را که دارید می دانید. بین دوستان محبوب هستید و در خانواده نظر شما بر دیگران ارجحیت دارد
چهارشنبه 25/10/1387 - 13:11
اخبار
دروغهای اسرائیلیان
دروغهایی هستند که از بس در رسانهها شنیدهایم دیگر به نظرمان بدیهی میرسند. بد نیست برخی از این بدیهیات رسانهای را به چالش بکشیم و نگاهی بیاندازیم به چند دروغ بزرگ که «شاید» آنطور که اسرائیل و رسانههای حامیاش ادعا میکنند چندان هم بدیهی نباشند
دروغ اول: اسرائیل فقط اهداف مجاز نظامی را هدف قرار میدهد و تلاش میکند که جان افراد بیگناه به خطر نیافتد. اسرائیل هیچوقت [عمدا] غیرنظامیان را هدف قرار نمیدهد.
نوار غزه از نظر بافت جمعیتی، یکی از پرتراکمترین مناطق جهان است. مطابق قوانین بینالمللی حضور شبهنظامیان در میان مردم، مصونیت آنها را در برابر مورد حمله قرار گرفتن سلب نمیکند. بنابراین هر گونه حمله به جمعیت مردم، به بهانهی حمله به شبه نظامیانی که در بین آنها پنهان شدهاند، جنایت جنگی (war crime) محسوب میشود.
علاوه بر این، اسرائیل ادعا میکند اهداف اشاره شده، اعضای حماس هستند که اسرائیل آنرا یک گروه تروریستی میداند. حماس مسئول حملههای موشکی به اسرائیل است که موشکهای دقیقی نیستند و حتی اگر حماس هم بخواهد نمیتواند کنترلی روی آنها داشته باشد و بنابراین در صورت کشتن شهروندان اسرائیلی، این حملات جنایت جنگی محسوب میشود.
حماس یک شاخهی نظامی دارد، اما یک سازمان سراسر نظامی نیست و یک تشکل سیاسی است. اعضای حماس به صورت دموکراتیک به عنوان نمایندهی مردم فلسطین انتخاب شدهاند. تعداد زیادی از این رهبران منتخب مردم، توسط اسرائیل به گروگان گرفته شده و بدون اتهام در زندانهای اسرائیل نگهداری میشوند. باقی هدف ترور بودهاند، مانند «نظار ریان»، که یکی از سران حماس بود. برای کشتن ریان، اسرائیل ساختمان مسکونیای را که آپارتمان او در آن قرار داشت هدف قرار داد. این حمله نه تنها ریان را کشت، بلکه دو زن و چهار فرزندش را همراه با شش نفر دیگر نیز کشت. مطابق قوانین بینالمللی چنین حملهای هیچگونه توجیهی (justification) نمیتواند داشته باشد. این یک جنایت جنگی است.
علاوه بر ساختمانهای متعدد مسکونی، موارد دیگری که مطابق قوانین بینالمللی مصونیت دارند نیز توسط اسرائیل بمباران شدهاند: یک مسجد، یک زندان، پاسگاههای متعدد پلیس و یک دانشگاه.
علاوه بر این، اسرائیل برای مدت طولانی کل غزه را تحت محاصره قرار داده و فقط اجازهی عبور بسیار محدود کمکهای انسانی را داده است. اسرائیل شهروندان فلسطینی را بمباران میکند. تعداد بسیاری زخمی شدهاند و امکانات پزشکی کافی برای درمان آنها وجود ندارد. این مردم هم قربانیان سیاست اسرائیل هستند که اصولا به گونهای طراحی شده که کل جمعیت غزه را تنبیه کند و نه فقط حماس یا چند نقطهی معین نظامی را.
دروغ دوم: حماس آتشبس را نقض کرده است. حملات هوایی اسرائیل پاسخی به حملات موشکی فلسطینیهاست و به گونهای طراحی شده که به این حملات پایان دهد.
در درجهی اول اسرائیل هرگز آتشبس را [در عمل] قبول نکرده است. از همان ابتدای ظاهرا آتش بس، اسرائیل در داخل نوار غزه یک «ناحیهی ویژهی امنیتی» (special security zone) تعیین کرد و اعلام کرد فلسطینیهایی که داخل این ناحیه شوند مورد هدف قرار خواهند گرفت. به بیان دیگر، اسرائیل رسما بیان کرد که به سربازان خود مجوز داده است به کشاورزان یا افرادی که تلاش کنند سر زمین خودشان [اگر در این ناحیه میبود] بروند شلیک کنند، کاری که نه تنها تخلف از آتشبس بود بلکه تخلف از قوانین بینالمللی نیز هست.
علیرغم موارد مختلفی که اسرائیلیها به سمت فلسطینیها شیلیک کردند و منجر به مجروح شدن چند نفر شد، حماس از لحظهی شروع آتشبس یعنی 19 ژوئن 2008 تا روزی که اسرائیل در چهارم نوامبر 2008 به غزه حملهی هوایی کرد و پنج فلسطینی را کشت و چند نفر را زخمی کرد و عملا [و علنا] به آتشبس پایان داد، به آن وفادار ماند.
همانطور که پیشبینی میشد، نقض علنی آتشبس از سوی اسرائیل منجر به انتقامگیری شبهنظامیان در غزه شد که در پاسخ به سوی اسرائیل موشک شیلیک کردند. شیلیک موشک از سوی غزه به اسرائیل که به عنوان بهانهی حملهی هوایی اسرائیل به غزه مورد استناد قرار گرفته در واقع پاسخ مستقیم حملهی هوایی اسرائیل به غزه بوده است، [شکستن یک جانبهی آتشبس از سوی اسرائیل چندان در رسانهها منعکس نشده است].
قابل پیشبینی بود که عملکرد اسرائیل و نقض آتشبس توافق شده از سوی این کشور، منجر به تشدید (escalation) حملات موشکی به سوی اسرائیل میشود.
دروغ سوم: حماس از سپر انسانی استفاده میکند که یک جنایت جنگی است.
هیچگونه شواهدی مبنی بر اینکه حماس از سپر انسانی استفاده کرده در دست نیست. واقعیت این است که همانطور که ذکر شد، غزه یک ناحیهی خیلی کوچک است و از لحاظ جمعیت هم بسیار فشرده. اسرائیل از تسلیحاتی استفاده میکند که خشک و تر را نابود میکنند (indiscriminate warfare) (مانند روشی که نظار ریان را ترور کرد و خانواده و همسایهها را هم کشت). در واقع قربانیهای مانند کودکان نظار ریان هستند که اسرائیل در تبلیغات خود از آنها به عنوان «سپر انسانی» یاد میکند. ایننوع تفسیر از مفهوم «سپر انسانی»، هیچگونه وجاهتی در قوانین بینالمللی ندارد. در چنین شرایطی، این حماس نیست که از سپر انسانی استفاده میکند بلکه اسرائیل است که با تخلف از کنوانسیون ژنو و سایر قوانین بینالمللی مرتبط، مرتکب جنایت جنگی میشود.
دروغ چهارم: ملتهای عرب رفتار اسرائیل را محکوم نکردهاند، چرا که توجیه اسرائیل برای چنین حملهای را درک میکنند.
مردم کشورهای عربی معترض حملهی اسرائیل به غزه هستند و همینطور از دولتهای خودشان برای اینکه حملهی اسرائیل را محکوم نکردهاند و تلاشی هم برای پایان دادن به آن نکردهاند شاکی هستند. نکته اینجاست که دولتهای کشورهای عربی، نمایندهگان مردم این کشور نیستند. جمعیت کشورهای عربی بارها تظاهرات مخلفتی در اعتراض به نه تنها رفتار اسرائیل بلکه انفعال دولتهایشان کردهاند که به نظرشان نوعی همدست بودن با جنایتهای اسرائیل محسوب میشود.
اما نکتهای دیگر در رابطه با سکوت کشورهای عربی (در محکوم نکردن حملههای اسرائیل). انفعال این کشورها به معنای تایید رفتار اسرائیل نیست، بلکه به این خاطر است که آنها تابع ارادهی آمریکا هستند که کاملا از اسرائیل حمایت میکند. به عنوان نمونه، مصر از باز کردن مرزهایش به روی فلسطینیهای زخمی -تا بتوانند در بیمارستانهای مصر درمان شوند- سرباز زد. این کشور به شدت به کمکهای آمریکا وابسته است و به خاطر همین هم توسط مردم کشورهای عربی مورد انتقاد قرار گرفته و از نظر آنها به مردم غزه خیانت کرده است.
حتی بسیاری محمود عباس، رئیسجمهور فلسطین را به خاطر مقصر دانستن حماس در رابطه با رنج مردم غزه خیانتکار تلقی میکنند. فلسطینیها همینطور سازش پنهانی محمود عباس با اسرائیل و آمریکا در رابطه با به حاشیه راندن دولت منتخب حماس (که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود) که در نهایت منجر به ضدکودتای حماس و اخراج فتح (شاخهی نظامی تشکلیات خودگردان فلسطین) شد را خیانت میدانند. در حالیکه به وضوح هدف محمود عباس، تضعیف حماس و تقویت موقعیت خود بوده است، فلسطینیها و عربهای خاورمیانه آنچنان از عباس خشمگین هستند که بعید است او بتواند به صورت موثری حکومت کند.
دروغ پنجم: اسرائیل مسئول کشته شدن غیرنظامیان نیست، چون که از قبل به فلسطینیها هشدار داده بود فرار کنند تا مورد هدف قرار نگیرند.
اسرائیل ادعا میکند که از طریق رادیو و پیامکهای تلفنی به مردم غزه هشدار داده بود که از خطر بمباران قریبالوقوع فرار کنند. اما مردم غزه جایی برای فرار کردن ندارند. آنها در نوار غزه زندانی شدهاند. اسرائیل طوری این ناحیه را طراحی کرده که آنها نمیتوانند از مرز فرار کنند. همینطور مطابق طراحی اسرائیلیها آنها حتی غذا، آب و سوخت کافی برای زنده ماندن ندارند. طبق طراحی اسرائیل بیمارستانهای غزه الکتریسیته ندارند و از امکانات درمانی بسیار پایینی برخوردار هستند تا بتوانند مانع از مردن زخمیها شوند. اسرائیل مناطق گستردهای از غزه را بمباران کرده است، تاسیسات زیربنایی غیرنظامی را هدف قرار داده و نقاطی که از نظر قوانین بینالمللی مصونیت دارند را تخریب کرده است.
هیچ نقطهای در غزه امن نیست
چهارشنبه 25/10/1387 - 13:9
خواستگاری و نامزدی
چگونه مهره مار داشته باشیم؟
در حال حاضر اکثریت افراد به لزوم آشنایی با نیاز های زن و مرد و اهمیت آن در بهبود روابط زناشویی توجه دارند و می دانند که اگر از دریچه این نیازها و بر آوردن آنها وارد شوند بسیاری از اختلافات قابل حل است. اگر زن به این موضوع توجه داشته باشد كه مردها، ذهنشان را به موضوع بهخصوصی جلب میكنند، میتوانند با پرت نكردن حواس او، از بروز بسیاری از اختلافات جلوگیری كنند. اگر زن میخواهد توجه همسرش را به موضوعی جلب كند، باید از روش مناسبی استفاده كند. میتواند به همسرش بگوید كه میخواهد با او حرف بزند و بعد وقتی همسر، حواسش را متوجه او كرد، درباره مطلب مورد نظرش حرف بزند. زن به جای اینكه بیمقدمه شروع به صحبت كند، میتواند به همسرش بگوید: «عزیزم میدانم كه گرفتار هستی اما همین حالا به كمك تو احتیاج دارم. ممكن است یك دقیقه وقت خودت را به من بدهی؟» این طرز برخورد، به مرد امكان انتخاب میدهد. به او فرصت میدهد تا حواس خود را متوجه زنش كند.
درك و قبول شریك زندگی مانع دلسردی، ناامیدی، بغض و كینه میشود به علاوه این تفاهم و درك مطلوب، باعث میشود نیازهای طرف مقابل نیز كاملا تامین شود.
با علم به این موضوع زن میداند كه اگر همسرش همه حواس خود را به او ندهد، بدین معنا نیست كه به او اهمیت نمیدهد بلكه علتش این است كه توجه او قبلا به جای دیگری معطوف شده است؛ مثلا اگر مرد در حال تماشای برنامه اخبار تلویزیون است، هرگز عاقلانه نیست كه در همان زمان، انجام كاری را از او بخواهید. در این زمان میتوانید از او بپرسید: «كی میتوانیم با هم حرف بزنیم؟» اگر جواب بدهد كه همین حالا و در ضمن تلویزیون را خاموش نكند، معلوم میشود كه او به اشتباه گمان میكند كه میتواند دو كار را به طور همزمان انجام بدهد. بیجهت فریب نخورید و بعدا او را به خوب گوش ندادن متهم نكنید.
زنها نیاز به احساس امنیت دارند
یكی از اساسیترین نیاز زنها در روابط صمیمی این است كه احساس امنیت كنند. احساس عمیق و درونی از اینكه رابطه محكم و استوار و ماندگار است و اینكه نامزد یا همسرشان در عشق خود جدی و ثابتقدم است و به او نیز متعهد و پایبند. به طوری كه به عشق او اعتماد كنند و بنابراین بتوانند به خود نیز اجازه دهند تا تمام و كمال عشق بورزند و جز عشق پاسخ نگیرند. این امنیت عاطفی كلید گشایش دل و جان زن محسوب میشود. هنگامی كه زنان احساس امنیت میكند میتواندآرامش خاطر داشته باشد.
همسرتان را بپذیرید!
طی چند سال گذشته، طرز تفكر زنان و مردان بسیار عوض شده است. در بسیاری از موارد، زن و مرد تمایل دارند كارها و رفتارهایشان شبیه طرف مقابل باشد. این امر را بزرگترین علت شكست روابط زناشویی در دنیای امروز میدانند.
در واقع میبایست همسرمان را همانگونه كه هست، بپذیریم نه اینكه قصد داشته باشیم او را به طور كامل تغییر دهیم. زن مرد آنقدر با هم تفاوت دارند كه گویی هركدام متعلق به یك سیاره دیگر هستند. روشهای برقراری ارتباط، تفكر، ابراز علاقه و... در زنان و مردان كاملا متفاوت است. مردان، موفقیت، استقلال، سود، كارآیی و قدرت را تحسین میكنند و بیشتر به هدف و نتیجه میاندیشند تا روابط افراد، در حالی كه زنان طالب تغییر و تنوع، ابراز احساسات، هدیه و روابط صمیمانه هستند. زنان بیش از هر چیز شیفته توجه، گوش كردن، تفاهم، احترام، محبت و علاقه، قدردانی، پذیرش احساسات و تغییرات رفتاریشان از طرف مقابل هستند. تمایلات مردان نیز به گونهای دیگر است؛ آنها بیشتر تمایل دارند مورد تعریف و تمجید قرار گیرند، همسرشان به آنها اعتماد كند و او را همانطور كه هست، بپذیرد بدون اینكه قصد تغییر او را داشته باشد. در این صورت شانس زندگی زناشویی را بالا بردهایم.
مردان، موفقیت، استقلال، سود، كارآیی و قدرت را تحسین میكنند و بیشتر به هدف و نتیجه میاندیشند تا روابط افراد، در حالی كه زنان طالب تغییر و تنوع، ابراز احساسات، هدیه و روابط صمیمانه هستند.
درك و قبول شریك زندگی مانع دلسردی، ناامیدی، بغض و كینه میشود به علاوه این تفاهم و درك مطلوب، باعث میشود نیازهای طرف مقابل نیز كاملا تامین شود. در سایه چنین ارتباطات متقابلی، زن و شوهر یك گام به جلو برمیدارند، در نتیجه خود را برای پیشرفت زندگی آماده میكنند و كوچكترین فرصتها را برای ایجاد روابطی رضایتبخش و كاملا استوار غنیمت میشمارند.
چهارشنبه 25/10/1387 - 13:8
خاطرات و روز نوشت
سلام به همه بچه های خوب تبیانی
دلم براتون تنگ شده بود .....معذرت میخوام بی خبر رفتم ..اما بی خبر اومدم ...........
بهم سر بزنید..............
بای بای
چهارشنبه 25/10/1387 - 13:7
رويا و خيال
روزی پادشاهی اعلام کرد به کسی که بهترین نقاشی صلح را بکشد، جایزه بزرگی خواهد داد.
هنرمندان زیادی نقاشی هایشان را برای پادشاه فرستادند. پادشاه به تمام نقاشی ها نگاه کرد ولی فقط به دوتا از نقاشی ها علاقه مند شد.
در نقاشی اول، دریاچه ای آرام با کوه های صاف و بلند بود. بالای کوه ها هم آسمان آبی با ابرهای سفید کشیده شده بود.
همه گفتند: این بهترین نقاشی صلح است. در نقاشی دوم هم کوه بود ولی کوهی ناهموار و خشن، در بالای کوه آسمانی خشمگین رعد و برق می زد و باران تندی می بارید و در پایین کوه آبشاری با آبی خروشان کشیده شده بود.
وقتی پادشاه از نزدیک به نقاشی نگاه کرد، دید که پشت آبشار روی سنگ ترک برداشته، بوته ای روییده و روی بوته هم پرنده ای لانه ساخته و روی تخم هایش آرام نشسته است. پادشاه نقاشی دوم را انتخاب کرد.
همه اعتراض کردند ولی پادشاه گفت: صلح در جایی که مشکل و سختی ای نیست، معنی ندارد. صلح واقعی وقتی است که قلب شما با وجود همه مشکلات آرام و مطمئن است. این معنی واقعی صلح است.
سه شنبه 21/8/1387 - 10:38