• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 530
تعداد نظرات : 385
زمان آخرین مطلب : 5397روز قبل
بیماری ها
بهار نارنج

اگر این روزها به شهرهای شمالی كشورمان سفر كنید، حتماً از عطر گل‌های بهار نارنج سرمست خواهید شد.

مناطق رویش یا كشت آن در مناطق شمالی و جنوبی ایران است.

بهار نارنج همان شكوفه درخت نارنج است كه در فصل بهار درخت را زینت داده، در پاییز و زمستان، جای خود را به میوه نارنج می ‌دهد. این گل اگرچه در پخت مربا مورد استفاده قرار می‌ گیرد، ولی كاربرد اصلی آن به‌ همان صورت گل خشك و به ‌خصوص عرق در طب گیاهی است.

برای مصرف دارویی، شكوفه‌های بهار نارنج را صبح زود که به حالت غنچه ی نشكفته است، می چینند و سپس در محلی تاریك سریع خشك می ‌كنند تا تغییر رنگ ندهند.

اثرات درمانی:

* مهم ترین خاصیت دارویی بهار نارنج تأثیر آن روی سیستم عصبی بدن است. بهار نارنج آرامش‌بخش و ضدهیجانات دستگاه عصبی است و سردردهای عصبی و میگرنی را كاهش می ‌دهد.

* بهارنارنج در تقویت معده بسیار مؤثر است و تپش نامنظم قلب، تشویش و اضطراب را از بین می ‌برد.

* برای كنترل تشنج‌ها و حمله قلبی هم بهار نارنج را توصیه می ‌كنند.

* اگر مشكل كم‌خوابی یا بی‌خوابی دارید، حتماً پیش از خواب، مقداری عرق بهار نارنج یا چای آن را بنوشید.

* اشتها آور و ضد سرفه است.

چای بهار نارنج

* برای درست كردن چای بهار نارنج، كافی است، 10گرم از گل بهار نارنج را در دو لیوان آب‌جوش به مدت 20دقیقه بجوشانید. سپس آن را صاف كرده و ‌همراه با یك قاشق سوپ‌خوری عسل میل كنید.

با خوردن این چای، خواب خوش و آرامی خواهید داشت.

منبع: روزنامه همشهری
يکشنبه 31/3/1388 - 17:12
بیماری ها
خارشتر

ترنجبین به فارسی "ترانگبین" یا "ترنگبین" است. آن را به فرانسوی Manne d"hedysarum و Manna d"alhagi و Manne de perse و به انگلیسی Manna of hedysarum و به عربی "ترنجبین" می نامند.

ماده ای است شیرین كه به صورت شبنم روی گیاه حاج یا خارشتر (با نام علمی Alhagi maurorum) یا خاربز می نشیند. در یک بررسی که توسط مركز تحقیقات كشاورزی و منابع طبیعی خراسان انجام شد، مشاهده شد که این شیرابه‌های قندی در نتیجه عمل حشره ای به طور طبیعی و با ایجاد شكاف به خارج تراوش می شود.

گیاه خارشتر درختچه یا بوته خاری است که در بیابان ها و دشت های كم ارتفاع ایران مانند خراسان، یزد، تبریز، زرند، اطراف قم و بوشهر به طور خودرو فراوان دیده می شود.

سابقا از ترنجبین در كارخانجات ساده قندگیری به طور سنتی قند می گرفتند، ولی بعدها چون فروش ترنجبین از نظر دارویی بازار بهتری پیدا كرد، آن را فقط به عنوان دارو می فروشند.

ترنجبین حاوى تركیبات قندى مختلفى چون گلوكز و فروكتوز، ساكاروز و ترى ساكارید است كه به راحتى در آب حل مى شود.

خواص ترنجبین

ترنجبین

* ترنجبین طبق نظر حكمای طب سنتی گرم، ولی در عین حال تر است.

* ملین و مسهل است. دوز مصرفى ترنجبین به عنوان ملین بر حسب سن بیمار بین 10 تا 70 گرم است كه با كمى آب مصرف مى شود.  این گیاه اگر در مقدار کم خورده شود، ملین و اگر به مقدار زیاد مصرف شود، مسهل است.

* در تسکین سرفه و درد سینه موثر است.

* برای تسكین عطش و تب مفید است.

* خاصیت ضدعفونی کنندگی خوبی دارد و میکروب ها را از بین می برد، به همین دلیل برای درمان بیماری های عفونی مفید است.

* خوردن ترنجبین با آب پنیر برای اخراج اخلاط سوخته، با ماءالشعیر برای دفع اخلاط گرم، با كره برای باز كردن ادرار (در مواردی كه ترشح ادرار بند می آید) مفید است.

* اگر ترنجبین با آب زیره خورده شود، برای دفع صدای شكم كه با تب خفیفی توام باشد، نافع است.

* جوشانده آن معرق است.

* مالیدن روغن برگ های آن برای روماتیسم خیلی نافع است.

* گل های آن برای بواسیر مفید است.

* عرق گیاه ترنجبین اگر مدتی کم کم خورده شود، برای دفع سنگ كلیه و مثانه تا حدودی مؤثر است.

احتیاط کنید

ترنجبین

* بسیاری از خانواده‌ها برای بهبود زردی کودک خود از مخلوط ترنجبین و آب قند استفاده می‌کنند که این مواد، نه تنها تاثیری در بهبود زردی کودک ندارند، بلکه باعث اسهال و استفراغ نوزاد نیز می‌شوند.

در یک مطالعه تحقیقاتی که توسط اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی لرستان با هدف بررسی اثر ترنجبین خوراكی در كاهش زردی نوزادان انجام گردید، نشان داده شد که علیرغم باورهای بومی مبنی بر تاثیر ترنجبین در كاهش زردی نوزادی، تجویز این ماده اثر قابل توجهی در درمان زردی ندارد.

* بیماران مبتلا به حصبه، اسهال خونی، بواسیر، خون ادراری و آبله از خوردن ترنجبین خودداری کنند.

* ترنجبین برای طحال و اشخاص گرم مزاج مضر است.

تهیه آب ترنجبین

برای تهیه آب ترنجبین، مقداری ترنجبین را در آب جوش حل می کنند. سپس مایع صاف روی آن را بر می دارند و می گذارند قدری بماند تا مواد خارجی آن ته نشین شود. حالا مایع صاف شده روی آن، آماده خوردن است.

آب ترنجبین اگر صبح ناشتا خورده شود، موثرتر است. مقدار خوراكی معمول آن 12 تا 35 گرم است.

يکشنبه 31/3/1388 - 17:11
بیماری ها
گل ساعتی

گل ساعتی برای درمان بی‌ خوابی بسیار مفید بوده و با استفاده از آن، افراد مبتلا به کم خوابی ساعتی بیشتر به خواب می ‌روند!

به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا منطقه علوم پزشکی تهران، وطن اصلی گل ساعتی "passiflora incarnate" آمریکای شمالی است.

از گل ساعتی به عنوان آرام بخش، مسکن، ضد درد، پایین آورنده فشار خون و همچنین به عنوان یک داروی هومئوپاتی در درمان بی ‌خوابی عصبی استفاده می ‌شود.

همچنین از گل ساعتی برای آرام کردن كودكانی كه دارای فعالیت زیاد بوده و بی ‌قرار نیز هستند استفاده می ‌شود.

گل ساعتی از لرزش افراد سالخورده کم می ‌کند و برای سرگیجه نیز کاربرد دارد.

گل ساعتی در كاهش گرگرفتگی و درمان سرگیجه موثر است.

گُرگرفتگی به عنوان یکی از عوارض شایع و آزار دهنده یائسگی بر کیفیت زندگی افراد یائسه تاثیر زیادی گذاشته و احساس سالم بودن را در آنان تضعیف می ‌كند، گل ساعتی می‌ تواند باعث کاهش گرگرفتگی در این زنان شود.

گفتنی است، در دوران بارداری از گل ساعتی استفاده نکنید.

علاوه بر آن، گل ساعتی ممکن است باعث خواب آلودگی شود.

يکشنبه 31/3/1388 - 17:9
دعا و زیارت

راه

سیدنورالله حسینی مرعشی شوشتری، معروف به "قاضی نورالله شوشتری" و مشهور به "شهید ثالث" فقیه اصولی، متکلم جدلی، محدث رجالی و شاعر و عالم بزرگ عهد صفویه. پدرش، سید شریف یا سید شرف الدین شوشتری، از مجتهدان ممتاز شوشتر بود. قاضی نوراله، سال 956 هـ ق، در شوشتر، در خانواده اهل علم بدنیا آمد. نسب او با 21 واسطه به سید علی مرعشی و با 26 واسطه به امام چهارم شیعیان، حضرت سجاد علیه السلام، می رسد. علوم مقدماتی و علوم عقلی و نقلی را در نزد پدرش آموخت. میرصفی الدین محمد و میرجلال الدین محمد صدر نیز از معلمان او بودند. سال 979 هـق، یعنی در 23 سالگی، برای زیارت حضرت رضا علیه السلام و ادامه تحصیل، از شوشتر به مشهد رفت و در آنجا تحصیل و تهذیب نفس را شروع نمود. از اساتید معروف او در مشهد "عبدالواحد بن علی" استاد سلطان حیدر میراز بود. شوشتری در علم حدیث و علوم معقول و منقول، استاد و متبحر و در ریاضیات، ادبیات عرب، معانی و بیان و عروض و قافیه، صاحب تالیفات است.

در مورد اصحاب پیامبر، معتقد بود که اصحاب واقعی پیامبر کسانی هستند که دارای ایمان و عدالت باشند، تنها ملاقات و دیدار با پیغمبر برای این عنوان کافی نیست.

هجرت قاضی نورالله به هندوستان

او علاوه بر مراتب عالیه علمی مختلف، شاعری بزرگ بود و دیوان اشعار دارد. اوایل شوال سال 299 هـ ق، وی از مشهد به هندوستان رفت. علت اصلی آن را مصیبت های دائم و فجایع و شورش های مکرر مشهد، گفته اند. سفر او به هند، در زمان "اکبر شاه هندی" بود و او مستقیما در ورود به هند، به «دیوان اکبر» پادشاه هندوستان رفت. در آنجا "فتح الله شیرازی" و حکیم "ابوالفتح گیلانی" بودند که قاضی نوراله را به "اکبر شاه" معرفی کردند. دو سال بعد، به دستور اکبر شاه، وی، قاضی «لاهور» شد. معمولا ماموریت هایش، تحقیق در منازعات پیچیده بود. یکبار در سال 1000 هـ ق، مامور تهیه گزارش از ایالت کشمیر به دلیل سوء اداره آنجا در حمله مغول شد. سال 1005 هـ ق، برای تحقیقات امور مذهبی و خیریه، به ایالت «اگرا» رفت. سال 1008 هـ ق، از طرف اکبر شاه، قاضی ارتش شد. وی تقیه نمی کرد بلکه به مذهب شیعه عمل می کرد. اکبر شاه نیز به خاطر توانایی ها و صلاحیت هایش، علی رغم تشیع او، سمت هایی به او داد. قاضی نورالله بعد از مرگ بعضی از دوستان و یاران با وفای شاه و حامیان خودش و بعد از برگشتن از «اگرا» تصمیم گرفت به ایران برگردد، ولی تلاش او به نتیجه نرسید و کم کم از حمایت اکبر شاه و اطرافیان او، محروم و تنها حامی اش، حکیم علی گیلانی بود که او نیز سالهای آخر حیات سلطنت اکبر شاه، در گذشت و از این رو، قاضی نورالله تنها ماند. مخصوصا با سلطنت سلطان سلیم، بعد از مرگ اکبر شاه، رهبران متعصب سنی، فشار زیاد بر او آورده و روز به روز، زندگی برایش سخت و دشوار شد. با تالیف چندین کتاب و رساله او، و مقالاتی که بخصوص در کتاب «احقاق الحق» در انتقاد از سه خلیفه اول نوشت، خشم رهبران اهل تسنن را برانگیخت تا جائی که در سال 1019 هـ ق، در بین راه او را گرفتند و آنقدر با شاخهای خاردار، او را زدند تا جان سپرد.

 

آثار قاضی نورالله

در شمار كتب ایشان اختلاف نظر است ولی آیت الله مرعشی نجفی ـ رحمه الله علیه ـ در مقدمه كتاب «احقاق الحق» تصنیفات این بزرگ مرد عرصه سیاست و نگارش را 140 كتاب ذكر می‌كند از میان كتب قاضی نورالله شوشتری چهار كتاب او از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است كه آنها را از زبان بزرگان نقل می‌كنیم:

 

1. احقاق الحق:

كلماتش حاكی از تبحّر علمی اوست و آن را در ردّ كتاب «ابطال الباطل» قاضی فضل بن روزبهان اصفهانی عامی نوشته است. كتاب قاضی فضل بن روزبهان در ردّ كتاب «نهج الحق و كشف الصدق» علامه حلی تألیف شده است. قاضی نور الله در این اثر با بیان منطقی و زیبا و رسا كتاب فضل بن روزبهان را پاسخ گفته است و در بطلان دیدگاه وی به كتابهای خود اهل سنت استشهاد نموده است.[1]

وی تقیه نمی کرد بلکه به مذهب شیعه عمل می کرد. اکبر شاه نیز به خاطر توانایی ها و صلاحیت هایش، علی رغم تشیع او، سمت هایی به او داد. قاضی نورالله بعد از مرگ بعضی از دوستان و یاران با وفای شاه و حامیان خودش و بعد از برگشتن از «اگرا» تصمیم گرفت به ایران برگردد، ولی تلاش او به نتیجه نرسید.

2. مجالس المؤمنین:

این اثر احوال جماعتی از علما، حكما، ادبا، عرفا، شعرا و رجال متقدم و راویانی است كه به اعتقاد قاض نورالله همگی شیعه مذهب‌اند. افزون بر اینها دربردارندة حكایات و قصه‌ها و روایات آنها، همچنین گذری به شهرها و احوالات ایشان است.[2]

3. و 4 «الصوارم المهرقه» در جواب «الصواعق المحرقه» و كتاب «مصائب النواصب».

از آنجا كه شیخ حر عاملی (متوفی 1110) در امل الآمل خود این دو كتاب اخیر را در كنار احقاق الحق و كتب دیگر نام می‌برد بیانگر این مطلب است كه این كتابهای مهم قاضی[3] در همان عصر صفویه در جهان اسلام شهرت داشته است.

 

دیدگاه اعتقادی

نظر او در مورد تقیه، مثبت بود ولی می گفت باید در موارد اضطراری بکار گرفت. در مورد اصحاب پیامبر، معتقد بود که اصحاب واقعی پیامبر کسانی هستند که دارای ایمان و عدالت باشند، تنها ملاقات و دیدار با پیغمبر برای این عنوان کافی نیست. وی، اختلافات و اغتشاشات در مذهب شیعه را، از احادیث جعلی خوارج و غلات، میداند. دیدگاه او به صوفیان اینکه، آنها را بطور مطلق تائید نمی کرد ولی صوفیان پاک ضمیر را در بقای معتقدات شیعه در بین مسلمانان، موثر می دانست.

 

منبع: سایت طهور و سایت نورپرتال

يکشنبه 31/3/1388 - 16:37
دعا و زیارت
آیت الله سید حسین خادمی

آیت‌الله حاج سید حسین خادمی اصفهانی، فرزند سید ابوجعفر فرزند آقا سید صدرالدین عاملی، كه نسبت خانوادگی وی به امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می‌رسد، از علما و فقهای بنام و رئیس حوزه علمیه اصفهان بود.

وی روز جمعه سوم شعبان 1319 ه‍ . ق / 1280 ه‍ . ش متولد شد و پس از آموزش دوره ابتدایی به تحصیل علوم حوزه روی آورد. مقدمات را نزد حاج شیخ علی یزدی و آقا میرزا اردستانی و آقا میرزا احمد اصفهانی و رسائل شیخ انصاری را خدمت آخوند ملاعبدالكریم جزی و حاج میرزا سیدعلی نجف‌آبادی و سطح و كفایه را در محضر آیت‌الله سید محمد نجف‌آبادی فرا گرفت و دوره خارج را نزد آیت‌الله حاج میرزا محمد صادق یزدآبادی حضور یافت. سپس به نجف رفت و خارج فقه و اصول را از محضر آیات میرزا حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء عراقی بهره برد و كلام را در حلقه درس آیت‌الله شیخ جواد بلاغی و رجال و درایه را از آیت‌الله آقا سید ابوتراب خوانساری آموخت.

وی عقیده داشت: «طلبه تا به درس مشغول نشده، تحصیل‏علم برایش واجب کفایی است ولی چون شروع کرد، واجب عینی‏می‏شود.»

او در26 سالگی به درجه اجتهاد رسید و سال 1347 ه‍ . ق به اصفهان بازگشت و به تدریس دوره خارج فقه و اصول در مدرسه صدر اصفهان و اقامه جماعت مشغول گردید. ایشان از سوی امام، نماینده رسیدگی به امور حوزه علمیه اصفهان شد و در كنار فعالیت‌های علمی و اجتماعی خود، كتاب‌هایی در بحث برائت، استصحاب و تعادل و تراجیح و از اول مباحث الفاظ تا مقدمه واجب و لباس مشكوك نوشت. رساله در محرومیت زوجه از ارث غیر منقول، حواشی متفرقه بر كتاب طهارت و صلوه و زكوه محقق همدانی و كتاب‌های اصولی و نیز كتاب رهبر سعادت از آثار قلمی ایشان است

وی عقیده داشت: «طلبه تا به درس مشغول نشده، تحصیل‏علم برایش واجب کفایی است ولی چون شروع کرد، واجب عینی‏می‏شود.»

آیت‌الله خادمی از زمان كشف حجاب 1314 ه‍.ش مبارزه خود را علیه حكومت پهلوی آغاز كرد. و با سخنرانی‏های آتشین به مبارزه با رژیم رضاخان پرداخت. در نهضت‏ملی شدن نفت نیز همراه آیت الله کاشانی بود و با شهید نواب‏صفوی ارتباط تنگاتنگ داشت. وی از آغاز نهضت امام خمینی(ره) باانقلاب همگام شد و تا آخر در مسیر دفاع از انقلاب ایستاد.تحصن مردم مبارز اصفهان در منزل ایشان در سال 1357 ه‍ . ش، منجر به اعلان حكومت نظامی در اصفهان شد. ایشان پس از یك دوره بیماری طولانی، صبح روز بیستم اسفند 1363 در 86 سالگی در اصفهان دار فانی را وداع گفت و از سوی استانداری اصفهان سه روز عزای عمومی و یك روز در همه‌ی استان تعطیل عمومی اعلام شد و حوزه علمیه یك هفته تعطیل گردید. جنازه ایشان پس از انتقال به مشهد عصر روز 21 اسفند از مسجد ملاهاشم با شركت گسترده مردم و علما تا حرم مطهر امام رضا(ع) تشییع و در محل دارالسلام دفن گردید.

 

گنجینه دانشمندان 3/90-91، روزنامه خراسان 21/12/63.

يکشنبه 31/3/1388 - 16:32
دعا و زیارت


منتظرم! منتظر دلى از جنس نور، كسى از قوم خورشید! كسى از نژاد نفس‏هاى گرم! مردم نیز منتظرند! و غرق در لحظه‏هاى انتظار، نیازشان را از لابه‏لاى نفس‏هاى حیران خود بازگو مى‏كنند. شقایق‏ها منتظرند! منتظر كسى كه به فرهنگ شبنم ایمان بیاورد. كسى كه آیینه‏هاى مكدر زمانه را در هم بشكند و اشك‏هاى ارغوانى‏ را از كوچه‏هاى پریشانى نجات دهد. كوچه‏ها چشم به راهند! كوچه‏ها نیز چشم به راهند! چشم به راه قدم‏هایى هستند كه زخم‏هاى بى ‏رحم گمراهى را از چشمان مردم پاك كند.  كوچه‏ها منتظر چشمان باران ‏زایى هستند كه با قدم‏هایش جان مردم را به شبنم اشك‏ها بشوید. جاده‏ها منتظر رهگذرى هستند كه براى همیشه خواهد ماند. منتظر قدم‏هایى كه تن مرده كوچه‏ها را زنده مى‏كند.

 لاله‏ها منتظرند! در این عرصه انفجار بلا، مردم یاد لاله‏ها را بین كوچه‏هاى این شهر خاموش گم كرده‏اند و حتى امواج دریاى عاشق سر بر ساحل نگاه‏هایى تیره مى‏گذارند و سرود عطش را سر مى‏دهند. لاله‏ها منتظرند؛ منتظر كسى كه همزاد موج‏هاى خورشیدى است. كسى از جنس ابر، پریزاد باران.

 عاشقان منتظرند! عاشقان بى‏تابند، بى ‏قرارند تا هم آواز شیدایى صبح فردا باشند. اى دریا تبار، بر گونه‏هاى امت ‏ببار. عاشقانت صبورند، منتظر خواهند ماند.

يکشنبه 31/3/1388 - 16:6
دعا و زیارت

موعود

به فریاد قسم و به سوگنامه دل

زخمی‌ام و خسته

نه دل ماند و نه دلدار

چشمم چنان مست باریدن است که گیوه‌هایم در گل مانده

زبانم به شن نشسته

و دستانم در باتلاق زندگی فرو رفته و معذور از نوشتن‏

بگویید کجایند آدمیان و پیغمبران و امامان

آنان پاک بودند و استوار

آنان به درد دنیا خم نمی‌شدند

در چشمشان دنیا حقیر بود و پست

آری همین پست دنیا زهر بر آنان داد

سرشان بر نیزه هدیه داد و میخ در بر سینه‌شان کوبید

پستی دنیا تیغ بر فرق فرود آورد و گوشواره از گوش کشید

و این دنیای پست است که عشق را گریزان کرد و بشر را خودنما

حرمت را برچید و غیرت را خرد کرد

شرف را بر باد داد و حیا را تکه تکه کرد

این دنیای پست است که انسانیت را سر برید

موعود

برای چه ماندیم و برای چه نسل بعد از خود را می‌زاییم

که هر چه پیش می‌رویم بیشتر به گل می‌نشینیم

و سرمان را مغرورتر بر آسمان می‌کشیم

پس چه شد که اکنون همه به نمایش خود مشغولند

چه شد که همه خود را رنگین به دیگری می‌شناسانند

چه شد که دیگر از آن خود نیستیم

هیچ کس در طرح خود نیست

هیچ کس پایبند عهد ازلی‌اش نیست

هیچ کس خود را که نه، خدایش را نیز نمی‌شناسد

چه شد ما در پس پرده، پرده‌ای دیگر بر خود کشیدیم

چرا وجودمان را با رنگ ننگین می‌کنیم

چرا فراموش کرده‌ایم وجود کیستیم و چه در وجودمان جاری است‏

به خود آییم

آنگاه که زمان می‌آید و مکان نابود می‌شود

دیگر دستگیری نمی‌یابیم

موعود

کجایی ای دستگیر

تنها ماندیم، در نابودها بودنی نیافتیم

نیمی از آمدنت ترس دارند و نیمی تردید و اندکی با حضور قلب، آمدنت را طلب ‏می‌کنند

تنهاییم و قدممان یارای رفتن ندارد‏

هر آن وجود منجی‌ات را بیشتر خواهانیم

ما را به حال خود وامگذار

ما را دستگیری جز تو نیست

هان ای پرنده انسان باز ای به این پست خاک

و ما را رهنمون باش

يکشنبه 31/3/1388 - 16:4
دعا و زیارت


آبشار

صدای زیبای آبشار نقره‌ای را با همین گوش‌های تیزم می‌شنوم. گویی که قطره قطره‌اش برایم حکم یک دریا دارند، صدایشان کردم آمدند و برایم یک جام از آب گوارا آوردند.

گفتم: مگر خودتان تشنه نیستید گفتند ما سیرابیم، اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است، لیوان را گرفتم، نوشیدم آن را، گوارا بود و به دلم نشست و در همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم، هر چه نگاه کردم آن همه قطرات آب را ندیدم، گفتم خدایا چرا اینگونه مرا تنها گذاردند؟ چرا اینگونه سیراب شدم، اما مرا خواب کردند و رفتند، صدایی شنیدم، به سویش دویدم و رسیدم، آری، آری، این همان آبشار است و رفتم یک لیوان را در کنار سنگ‌ریزه‌های آبشار دیدم، دویدم، دویدم، آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم ایستاده، گفتم که هستی!

گفت: همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشسته‌ای.

گفتم من لیاقت ندارم، چرا سراغم آمدی؟

گفت: پاک است دلت، اینگونه مگذار آلوده شوند، گفتم: چگونه؟

گفت مرا طلب کن، صدایم زن،

گفتم نمی‌رسد صدایم به گوشت، گفت رسیده، اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی.

گفتم عشقم را چه کنم، گفت: عاشق باش، اما آنگونه که خودت می‌گویی بر سر جاده انتظار منتظرش باش.

این را گفت و از جلوی چشمان سیاهم محو شد.     

يکشنبه 31/3/1388 - 16:1
دعا و زیارت

مقدمه
تمام انسانها در زندگی خویش از فراز و نشیب برخوردارند و با مشکلات مختلفی مواجهند .افراد معمولا در برخورد با مشکل دچار ضعف و ناتوانی می گردند و سعی می کنند با کمک و راهنمایی درد آشنایان خود را از مهلکه نجات دهند و با یافتن " الگوها " در هر زمینه ای ، و سپس تبعیت از آن ، وظایف خویشتن را بخوبی  انجام دهند و مشکلات و دردهای خویش را تسکین بخشند . یکی از این اسوه ها پیامبراکرم ( ص ) است که قرآن مجید هم این حضرت را ( 1 ) به همین نام معرفی می فرماید . بجز رسول خدا ( ص ) اگر به دنبال " الگوی " دیگر و جانشین برای آن حضرت باشیم ، به پیشوای بزرگی  همچون مولای متقیان حضرت علی ( ع ) خواهیم رسید ، و چه زیباست که برای پذیرش اخلاق و رفتار حسنه ایشان ، زندگی پر فراز و نشیب و سراسر شگفتی آن حضرت را مرور کنیم .
 

کیفیت ولادت
حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی  است که پدر و مادر او هر دوفرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد . خاندان هاشمی از لحاخ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت وبسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است . یک از این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی ( ع )
موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : " خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت ، و به حق
( 2 ) " کودکی که در رحم من است ، تولد این کودک را بر من آسان فرما ! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد . فاطمه وارد کعبه شد ، و دیوار به هم پیوست . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود . و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه ( 3 ) را به دنیا آورد . دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت : ( 4 )" پیامی از غیب شنیدم که نامش را " علی " بگذار . "

دوران کودکی
حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد . تا آنکه ، خشکسالی  عجیبی در مکه واقع شد . ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی  در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پیامبر ( ص ) ، ( 5 ) علی ( ع ) را به خانه خود بردند .
به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت . علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتی هرگاه پیامبر از شهر ( 6 )خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد .
 

بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع )
شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است . و خداونددر آیات بسیاری  بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر یکدیگر ( 7 )دعوت فرموده است . از فضایل حضرت علی ( ع ) است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر ( ص ) باشند . ابن ابی الحدید در این باره می گوید : بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه " معتزله " اختلافی 
نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است .

حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص )
پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد ( ص ) به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد . در این میان تنها حضرتعلی ( ع ) مجری طرحهای پیامبر ( ص ) در دعوت الهیش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد . در همین ضیافت پیامبر ( ص ) از حاضران سؤوال کرد : چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد ؟ فقط علی ( ع ) پاسخ داد : ای پیامبر خدا ! من تو را در این راه یاری می کنم پیامبر ( ص ) بعد از سه بار تکرار سؤوال و شنیدن همان جواب فرمود : ای خویشاوندان و بستگان من ، بدانید که علی ( ع ) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست . از افتخارات دیگر حضرت علی ( ع ) این است که با شجاعت کامل برای خنثی 
کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر ( ص ) را آماده ساخت .


حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت
بعد از هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه دو نمونه ازفضایل علی ( ع ) را بیان می نمائیم :


و حافظان قرآن به شمار می آورند . در این دوران بود که پیامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی  ( ع ) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود :
" تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی . به خدایی که مرا به حق برانگیخته است ...
تو را به برادری خود انتخاب می کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان ( 8 )را فرا گیرد . "

حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص )
عمر و ابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جزعلی ( ع ) کسی  شایستگی زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامی که علی ( ع )
در میان نخلهای  باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمود :
دختر پیامبر ( ص ) مورد میل و علاقه من است . و به سوی خانه رسول به راه افتاد .
وقتی به حضور رسول اکرم ( ص ) رسید ، عظمت محضر پیامبر ( ص ) مانع از آن شد که سخنی بگوید ، تا اینکه رسول اکرم ( ص ) علت رجوع ایشان را جویا
شد و حضرت علی ( ع ) با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود :
" آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من درآورید ؟ " پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادی رسول اکرم ( ص ) نائل آمدند .

غدیر خم
پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش درراه برگشت در محلی  به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ، زیرا
پیک وحی  فرمان داده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند .
پس از نماز ظهر پیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود :
" ای مردم ! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان
شما بروم درباره من چه فکر می کنید ؟ "
مردم گفتند : " گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی "
پیامبر فرمود : " آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ، خدایی نیست
و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ "
مردم گفتند : " آری ، گواهی می دهیم . "
سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود :
" ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟ "
مردم گفتند : " خداوند و پیامبر او بهتر می دانند . "
سپس پیامبر فرموند :
" ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست . "
و این جمله را سه بار تکرار فرمودند .
بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت
نمودند .

حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص )
پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود ،حضرت علی  ( ع ) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد.
نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت . شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت .
فعالیتهای  امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است :


زندگی پیامبر ( ص ) مشابه نداشت .



با بن بست روبرو می شد .

برخوردار هستند .

که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را
در راه خدا وقف می نمود .

خلافت حضرت علی ( ع )
در زمان خلافت حضرت علی ( ع ) جنگهای فراوانی  رخ داد از جمله صفین ، جمل و نهروان که هر یک پیامدهای خاصی به دنبال داشت .

شهادت امام علی ( ع )
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی در یکی از شبها
گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که
باعث این خونریزی  و برادرکشی حضرت علی ( ع ) و معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند ، مسلمانان تکلیف خود را
خواهنددانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد .
ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند . آن شب حضرت علی ( ع ) در خانه دخترش
مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستید .
حضرت علی ( ع ) فرمود : از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد .
کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد .
و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید ( 10 ) . جزع و فریاد مکن
ابن ملجم ، در حالی  که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک خون از سر حضرتش در محراب جاری شد و محاسن ( 11 ) آن حضرت وارد ساخت .
شریفش را رنگین کرد . در این حال آن حضرت فرمود : " فزت و رب الکعبه " به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم سپس آیه 55سوره
طه را تلاوت فرمود :
" شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن
( 12 ) بیرونتان می آوریم .
حضرت علی ( ع ) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود :
" شما را به پرهیزکاری  سفارش می کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید .
یتیمان را فراموش نکنید ، حقوق همسایگان را مراعات کنید . قرآن را برنامه ی عملی خود قرار دهید .
نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست . حضرت علی  ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسید و در نجف اشرف به خاک
سپرده شد ، و مزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد .
1 - جانبازی و فداکاری در میدان جهاد : حضور وی در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است . 2 - ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و تنظیم بسیاری  از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی  و دعوتی  از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد . به همین علت است که وی را از کاتبان وحی  1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علی ( ع ) 2 - تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال 3 - پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر . 4 - بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت . 5 - حل مسائل هنگامی  که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات 6 - تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ، برای سیر و سلوک 7 - کار و کوشش برای  تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا

........................................................................................................
- سوره احزاب ، آیه 21. ( 1 )
- فروغ ولایت ، ص 35( کشف الغمه ، ج 1 ، ص 90) . ( 2 )
- آفتاب ولایت ، ص 19( الخرائج و الجرائح ، ج 1 ، ص 171، ش 1 ) . ( 3 )
- آفتاب ولایت ، ص 19( بحارالانوار ، ج 35، ص 18) . ( 4 )
- فروغ ولایت ، ص 37( سیره ابن هشام ، ج 1 ، ص 236) . ( 5 )
- فروغ ولایت ، ص 38 ( 6 )
- آفتاب ولایت ، ص 131( سوره بقره ، آیه 148) . ( 7 )
- فروغ ولایت ، ص 86( مستدرک حاکم ، ج 3 ، ص 14، استیعاب ، ج 3 ، ( 8 )
ص 35)
- فروغ ولایت ، ص 141( سوره مائده ، آیه 67) ( 9 )
- فروغ ولایت ، ص 697 ( 10 )
- فروغ ولایت ، ص 697( بحارالانوار ، نقل از مالی ، ج 9 ، ص 650) ( 11)
- فروغ ولایت ، ص 697 ( 12 )
يکشنبه 31/3/1388 - 15:59
دعا و زیارت

انتظار

همه شما كم و بیش نسبت به جایگاه «انتظار» در مجموعه معارف اسلامى آگاهى دارید و قطعا تاكنون درباره فضیلت انتظار فرج مطالب بسیارى شنیده و خوانده‏اید. اما نكته‏اى كه شاید شنیدن آن براى شما تازگى داشته باشد این است كه از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم ‌السلام  «انتظار فرج» یا «چشم به راه گشایش بودن» به خودى خود در عصر غیبت براى منتظران مایه گشایش، نجات و رستگارى است و از این رو شیعیان به جاى گله و شكایت از طولانى شدن غیبت و سختیها و رنجهاى این دوران، باید تلاش كنند كه منتظران خوبى باشند تا همین انتظارشان، «فرج» را در عصر غیبت براى آنها به ارمغان آورد.

براى روشنتر شدن این موضوع چند روایت را با هم مرور مى‏كنیم:

ابو بصیر مى‏گوید به امام صادق علیه‌السلام  عرض كردم: جُعِلتُ فِداكَ مَتى الفَرَجُ؟ فدایت شوم، این گشایش كى فرا مى‏رسد؟

آن حضرت فرمود: یَا أبابصیر وَ أنتَ مِمّن یُریدُ الدنیا؟ مَن عَرفَ هَذا الأمر فَقَد فَرّجَ عَنهُ لانتظارِهِ1 اى ابابصیر! آیا تو از آن گروهى كه به دنبال دنیایند؟ هر كس این امر را بشناسد، به سبب انتظارش براى او گشایش حاصل مى‏شود.

 

امام رضا علیه‌السلام  نیز در پاسخ «حسن بن جَهْم» كه از ایشان در مورد فرا رسیدن گشایش مى‏پرسد، مى‏فرماید: أَوَلَستَ تَعلَمُ أنّ ٱنتِظارَ الفَرجِ مِن الفَرج؟ آیا تو نمى‏دانى كه چشم به راه گشایش بودن، خود [جزیى]از گشایش است؟

او در پاسخ مى‏گوید: لا أدرى إلاّ أن تُعلّمْنى. نمى‏دانم، مگر اینكه شما به من بیاموزید.

آن حضرت بار دیگر مى‏فرماید: نَعَم، اِنتِظارُ الفَرجِ مِن الفَرجِ.2 آرى، انتظار گشایش، [جزیى] از گشایش است.

 

براساس همین نگرش است كه در روایتهاى متعددى تأكید شده كه براى منتظران واقعى تفاوتى ندارد كه ظهور را درك كنند یا نكنند؛ چون آنها در عصر غیبت نیز در خدمت امام زمان خویش هستند؛ چنانكه در روایتى از امام صادق علیه‌السلام  مى‏خوانیم:

مَن مَات مِنكُم وَ هُو مُنتَظِرٌ لِهَذا الأمرِ كَمَن هُوَ مَعَ القائِمِ فِى فُسطاطِهِ...3 هر كس بمیرد در حالى كه منتظر این امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم علیه‌السلام  و در خیمه‏اش بوده باشد....

 

آرى، انتظار فرج، خود مایه فرج است، اما بشرطها و شروطها. اگر كسى در عصر غیبت مؤمنانه زندگى كند؛ از بدیها و زشتیها دورى گزیند؛ خصال شایسته را پیشه خود سازد؛ وظایف و تكالیفى را كه در صحنه حیات فردى و اجتماعى متوجه اوست به درستى به‏جا آورد و در انتظار ظهور امامش نیز باشد، خداوند متعال، فرج و گشایش واقعى را ـ كه همان یافتن راه هدایت و رستگارى و رسیدن به سعادت و نیكبختى در دنیا و آخرت است ـ نصیب او مى‏سازد و در این صورت است كه پیش افتادن و پس افتادن ظهور براى او هیچ تفاوتى نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظَر خویش را درمى‏یابد.

 

يکشنبه 31/3/1388 - 15:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته