عقاید و احکام
یکی از آن دو یا هر دو دارای رطوبت باشد؛ بنابراین،
اگر هر دو خشک باشند شیء پاک، نجس نمی شود مگر در مردار، که احتیاط مستحب
در اجتناب کردن است به خصوص در مردار انسان پیش از غسل دادن.
برای نجس شدن یک شیء پاک شرایط زیر لازم است:
۱.
شیء پاک با نجاست برخورد (ملاقات) نماید؛ بنابراین، اگر مرداری که پهلوی
آب است بوی آب را تغییر دهد به فتوای بیشتر فقها و حضرت امام (ره) آب نجس
نمی شود.
۲. یکی از آن دو یا هر دو دارای رطوبت باشد؛ بنابراین،
اگر هر دو خشک باشند شیء پاک، نجس نمی شود مگر در مردار، که احتیاط مستحب
در اجتناب کردن است به خصوص در مردار انسان پیش از غسل دادن، البته در
مردار انسان بعضی از فقها می فرمایند: بنابر احتیاط واجب اجتناب شود، هر
چند خشک باشد.
۳. رطوبتش مسریه (سرایت کننده) باشد؛ بنابراین، اگر رطوبت به قدری کم باشد که به دیگری نرسد چیزِ پاک نجس نمی شود.
۴.
ملاقات، در باطنِ بدن نباشد؛ اگر شیء پاک با نجاستی در داخل بدن ملاقات
کند به فتوای بیشتر فقها و حضرت امام (ره) نجس نخواهد بود مگر آن که پس از
خارج شدن، عین نجاست همراه آن باشد و اما چیزی که از خارج وارد بدن شده اگر
در داخلِ بدن با نجاست برخورد کند بعضی از فقها بنابر احتیاطِ واجب نجس می
دانند و بعضی مانند حضرت امام (ره) پاک دانسته اند.
۵. در اینکه
اگر به باطنِ بدن انسان و یا ظاهرِ بدن حیوان نجاستی برسد آیا نجس می شود
یا نه؟ اختلاف است بعضی از فقها مانند حضرت امام (ره) می فرمایند: نجس نمی
شود [چه عین نجاست برسد و چه متنجّس] و با برطرف شدن عین نجاست پاک می باشد
و نیازی به تطهیر و آب کشیدن هم ندارد. [طبق این نظریه می توان گفت یکی از
شرایط آن است که شیء نجس به ظاهر بدن حیوان و باطن انسان ملاقات ننماید و
گرنه نجس نمی شود.]
ملاک ظاهر و باطن: آنچه از بدن که در حال عادی
دیده نمی شود مانند داخل بینی و گوش جزو باطن بدن، و باقی جزو ظاهر بدن
محسوب می شود؛ بنابراین، لبها و پلکها آن مقدار که پس از بستن دیده می شود
جزو ظاهر و باقی باطن است.
منبع: احکام عمومی، ج۱، ص۳۹-۴۰. شنبه 31/1/1392 - 14:8
عقاید و احکام
اعمال، اذکار و اورادی که برای اجابت دعا و طلب
حاجت وارد شده است، قطعا مؤثر خواهد بود، لیکن باید به این نکته توجه کرد
که چنانچه به ظاهر حاجت ما برآورده نشد، حکمتی از جانب خدای حکیم در ورای
آن بوده است.
امام حسین علیه السّلام فرموده است: چهار رکعت نماز را با رعایت آداب آن،
به خوبی به جا می آوری و قنوت آن را نیز با ادب به جا می آوری و در رکعت
اول، پس از حمد، ۷ بار می خوانی: «حسبنا الله و نعم الوکیل» و در رکعت دوم
پس از حمد ۷ بار می خوانی: «ما شاءالله لا قوّة إلاّ بالله إن تَرَنِ أنا
أقلّ منک مالا و ولدا» و در رکعت سوم پس از حمد، ۷ بار می خوانی: «لا إلهَ
إلاّ أَنتَ سُبحانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظّالِمِینَ» و در رکعت چهارم، پس
از حمد، ۷ بار می خوانی: «أُفَوِّضُ أَمرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ
بَصِیرٌ بِالعِبادِ» و سپس حاجتت را می طلبی (که إن شاءالله برآورده شود.)
منبع:
۱. مکارم الاخلاق، ج۲، ص۱۲۲-۱۲۳.
۲. عرفان و عبادت، ص۳۹۶-۳۹۷. شنبه 31/1/1392 - 14:7
عقاید و احکام
امام صادق سلام الله علیه می فرماید: دعای کسی که مال خود را ضایع و فاسد کند و از خدا روزی بطلبد پذیرفته نمی شود.
سرویس مذهبی افکارنیوز-
شایسته است در مصرف برق که از نعمت های بزرگ مادی است صرفه جویی و به
اندازه نیاز از آن بهره گیری شود؛ همچنین در زمان هایی که نیازی به نور برق
نیست مانند روز روشن، هنگام خواب و ... از آن بهره نگیرند.
پیامبر
اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای این رعایت، معیاری بیان کرده که
همه این موارد را شامل می شود؛ آن گرامی در وصیت به امیر مؤمنان سلام الله
علیه فرمود: ای علی! چهار چیز به هدر می روند: خوردن در حال سیری، افروختن
چراغ در شب مهتابی [جایی که روشن است و نیازی به روشنایی نیست]، کشاورزی در
زمین شوره زار و نیکی به کسی که شایسته آن نیست.۱
روشن کردن بیش
از نیاز چراغ، ضایع کردن مال است و امام صادق سلام الله علیه می فرماید:
دعای کسی که مال خود را ضایع و فاسد کند و از خدا روزی بطلبد پذیرفته نمی
شود.۲
نکته: روشن بودن بی مورد چراغ، گاهی آسیب ها و خطرهایی چون
آتش سوزی را در پی دارد، چنان که رسول گرامی صلّی الله علیه و آله و سلّم
با اشاره به یکی از مصادیق آن فرمود: چراغ ها را [در زمانی که به آن نیاز
ندارید] خاموش کنید ... [چرا که ممکن است شعله روشنی خانه ای را به آتش
بکشد.]۳
منبع:
۱. الفقیه، ج۴، ص۳۷۳.
۲. الکافی، ج۲، ص۵۱۱.
۳. علل الشرائع، ص۵۸۲.
۴. مفاتیح الحیات، ص۷۳۸-۷۳۹. شنبه 31/1/1392 - 14:6
عقاید و احکام
علمای اخلاق با ریشه یابی این مسئله به این نتیجه رسیده اند که نادانی و غفلت، دو عامل اصلی ناسپاسی است.
سرویس
مذهبی افکارنیوز- علت این که بعضی شکرگزار نیستند چیست؟ چرا برخی، نعمت
های خدا را نادیده می گیرند؟ علمای اخلاق با ریشه یابی این مسئله به این
نتیجه رسیده اند که نادانی و غفلت، دو عامل اصلی ناسپاسی است.
جهل و نادانی، علت اصلی همه گمراهی ها و بیماری های روحی است، در مسئله شکر نیز
همین گونه است، چون فرد جاهل، اساسا نعمتی را نمی بیند و نمی شناسد تا
شکرگزار آن ها باشد، او همچون حیوانی که از عقل و شعور و معرفت، تهی است
فقط به خور و خواب و خشم و شهوت، مشغول است و چشمه های علم و آگاهی را در
درون خود، کور کرده است.
اما انسان غافل، با این که علم به نعمت ها دارد، اما در اثر مشغول شدن به امور دیگر، از بهره برداری صحیح و شکر آن ها غافل است.
وظیفه
عالمان تعلیم و تربیت و معلمان اخلاق، در مواجهه با این گونه افراد، تنبّه
دادن بوده و هست؛ یعنی از راه مسائل و حوادث معمولی نعمت های خداوند را به
آنان یاد آور می شوند؛ مثلا:
کسی در نزدِ بزرگی از فقر و تهیدستی گله می کرد، آن بزرگ گفت: می خواهی چشم نداشته باشی و ده هزار درهم داشته باشی؟ گفت: نه.
گفت: می خواهی عقل نداشته باشی و فلان مقدار را صاحب باشی؟ گفت: نه.
گفت: می خواهی گوش و دست و پا نداشته باشی و فلان مقدار داشته باشی؟ گفت: نه.
گفت: پس خدا در نزد تو پنجاه هزار درهم جنس و کالا گذاشته، چرا گله می کنی و شکر نعمت به جا نمی آوری؟!۱
امام صادق علیه السّلام می فرمایند:
وقتی
روز را به شب و شب را به روز می آوری ده بار بگو: بار الها، نعمت و عافیتی
که در امر دین و دنیا با خود به صبح آوردم، همه از تو و متعلق به توست و
در آن برای تو شریکی نیست. بارالها، حمد برای تو و شکر برای توست تا راضی
شوی و همچنین پس از رضایتت.
اگر این چنین در پیشگاه الهی سخن گفتی شکر او را نسبت به آن روز و آن شب، ادا نموده ای.۲
منبع:
۱. غزالی، کیمیای سعادت، ج۸، ص۳۷۹.
۲. ملا محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۲۳۵.
۳. اخلاق اسلامی، ص۳۸۰-۳۸۱. شنبه 31/1/1392 - 14:6
اهل بیت
* بخشهایی از سیره حضرت زهرا(س) مختص به شرایط آن زمان بوده است
به
عنوان نمونه قرائت ما از زهد آن حضرت و یا عبادتهای او در کنار وظایفی که
از یک زن ایدهآل انتظار میرود، به گونهای افراط آمیز و یا توأم با
تعمیم نابجا و مانند آن باشد که در این صورت نه تنها موجبات پیروی نسل نو
را از سیره آن حضرت فراهم نیاوردهایم، بلکه بیشتر به دینگریزی و زدگی
آنها دامن زدهایم.
در کل باید توجه داشت که اهل بیت(ع) در بیان
معارف و حقایق اخلاق اسلامی چند مشخصه داشتند که باید همه آنها را به خوبی
مد نظر قرارداد و برخی از آنها عبارتاند از توجه به ابعاد اجتماعی
مسائل، مراعات جوانب عمومی و یا وسع عمومی و یا شرایط عمومی در آموزههای
ثابت و غیر اختصاصی و نیز تعیین حداقلها و حداکثرها در هر مسئلهای، پرهیز
از افراط و تفریط، جمع میان دنیا و آخرت، نادیده نگرفتن حقوق مختلف مردم
در ابعاد اجتماعی و خانوادگی به بهانه عبادت و یا ارتباط با خداوند و مانند
آن.
شاید همه این ماجرا را شنیده باشند که عدهای در زمان
پیامبر(ص) خانه و زندگی خود را به بهانه زهد و عبادت رها کرده بودند و
شنیدهاید که چگونه پیامبر(ص) این نوع زهد را محکوم کردند.
*نکات خاص اخلاقی تنها برای عدهای خاص تجویز شده است نه برای عموم
یا
ببینید حضرت علی(ع) در بیان تقوای الهی چگونه نوع مخاطبان و حداقلها و
حداکثرها را ملاحظه کرده و یک نسخه اختصاصی برای یاران خاص خودش پیچیده و
در کنار آن آموزههایی برای عموم مردم در این زمینه، به گونهای که اگر خوب
تامل شود این متن حضرت(ع) در مورد تقوا با بعضی از متنهای تقوایی دیگر که
در برای عموم آن ها مطرح میکند متفاوت است و این یعنی اینکه بعضی از
نسخههای معصومین(ع) در نوع خاصی از مطالب به صورت عمومی و برخی از آنها
اختصاصی هستند و این مسئله باید به صورت علمی و دقیق مورد بررسی قرار بگیرد
و باید صدها کتاب مفید در این زمینه نوشته شود و به عنوان نمونه در مورد
حضرت زهرا(س) باید به صورت موشکافانه بررسی شود که کدام یک از رفتارهای
سیرهای حضرت(س) مخصوص معصوم بودن، دختر معصوم بودن، زن معصوم بودن و یا
متناسب با آن دوره بوده و کدام از آنها عمومی و قابل تعمیم و تبلیغ برای
قشر عموم بانوان است.
البته اکنون مشکل جامعه ما این است که افراد
غیر متخصص در این زمینهها صحبت میکند، طرف در مورد حجاب کتاب مینویسد و
میخواهد حضرت زهرا(س) را در حجاب معرفی کند، مطالبی را مطرح میکند که
واقعاً جای بسی تاسف است.
بنابراین بنده اعتقاد دارم بخشی از سیره
حضرت فاطمه(س) مخصوص آن زمان است و مربوط به واقعیتهای زمان و مکان و
سنتهای آن دوره بوده و ترویج این مباحث در میان بانوان بدون توجه دادن به
این قیود و مختصات بیشتر موجب فاصله گرفتن نسل نو از مکتب تربیتی حضرت
زهرا(س) خواهد شد.
و بخش دیگری از آن از نوع استحباب و سنت است و هر
چه ما بیشتر به این سمت برویم و نسل نو را به آن سمت سوق بدهیم، ارزش است و
موجب سعادت و غنای فرهنگی جامعه خواهد شد.
و در مقابل همه اینها یک
سری آموزههای قطعی نیز از آن حضرت به یادگار مانده که جای هیچ تردیدی
نیست، به عنوان نمونه ما در بحث پوشش حضرت زهرای مرضیه علاوه بر سیره قطعی و
کامل آن حضرت به عنوان الگوی کامل عصمت و عفت اسلامی بالغ بر ۳۰۰ حدیث از
سایر معصومین(ع) نیز داریم که اینها همه در مجموع جای تردیدی برای پیروان
مکتب باقی نمیگذارند.
و همچنین بایستی در ابعاد تعالی روحی و
عرفانی آن حضرت نیز به صورت جزیی بررسیهایی را انجام داد، ما درباره آن
حضرت(س) معمولاً با استناد به توصیفات سایر معصومین و یا القاب آن حضرت و
یا با اتکا بر عصمت و درجه آن حضرت مطالبی را به صورت کلی میگوییم و یا
میشنویم ولی در خصوص جزییات بحث چندان تلاش نکردهایم، به عنوان نمونه
باید درباره مقامات معنوی آن حضرت(س) همچون مقام رضا، مقام حب، مقام توکل،
انقطاع، یاد مرگ و مقام تفکر آن حضرت یکبار دیگر دادهها را مورد بازخوانی
قرار داد و در آنها به خوبی تامل کرد، انصاف مطلب این است که در این
زمینهها نیز محققان ما بسیار کم و بیاستناد سخن گفتهاند.
*ماجرایی که فاطمه(س) را به یاد رحلت به دنیای باقی انداخت
به
عنوان نمونه در بیان صفت تفکر، عبرت و یاد مرگ آن حضرت(س) به این حدیث
توجه کنید و ببینید شأن آن حضرت(س) در این عرصه تا چه حد بالا بوده است،
نقل است که وقتی از خانه پدر خود به خانه شوهر منتقل شدند، در اثنای راه و
یا در منزل خود یک دفعه حضرت علی دید که فاطمه به فکر عمیقی فرو رفت و وقتی
علت را پرسید فرمود: من از این انتقال از خانه پدر به یاد انتقال خود از
این دنیا به جهان دیگر افتادم و ..
*چه کسی حضرت زهرا(س) را غسل داد
یا
از ملاحظه لقب صدیقه آن حضرت باید دید مقام صدیقین چه مقامی است که آن
حضرت دارای آن بوده به طوری که در روایتی آمده است، از امام صادق(ع)
پرسیدند که چه کسی حضرت زهرا(س) را غسل داد، حضرت فرمود: «امام علی(ع) غسل
داد، چرا که صدیقه را کسی جز صدیق نمیتواند غسل دهد».
*شرح ماجرای ازدواج فاطمه(س) از زبان همسرش
و
مهمتر از همه این نمونهها نمونههای اخلاق اجتماعی و نوع تعامل آن حضرت
با اطرافیانش بوده که بنده خیلی تأکید دارم که بایستی برای ارتقای فرهنگ
بانوان در جامعه بایستی روی این نکات بیشتر کار کرد، به عنوان نمونه در
خصوص ارتباط آن حضرت با والدین خود ببینید نسل نو از بانوان مسلمان تا چه
اندازه باید از سیره آن حضرت درس بگیرند، در حدیثی معتبر از کتاب «علل» که
ماجرای خواستگاری امام علی(ع) از آن حضرت از زبان خود امیرالمؤمنین(ع)
گزارش شده میخوانیم که آن حضرت میفرماید: من خدمت پیامبر رفتم و گفتم:
اخلاق، رفتار و سوابق من را میشناسید و نسبت به من شناخت دارید، آیا
دخترتان را به من میدهید؟! پیامبر(ص) فرمودند: باید خود ایشان نظر بدهد
قبل از شما نیز کسانی آمدند که دیدم فاطمه کراهت دارد...، یعنی به همه
پدران و مادران درس میآموزد که بدون رضایت خود دختر ترویج او کار اشتباهی
است، با اینکه پیامبر اکرم(ص) پدری است که وصل به علم غیبی و وحی است و
مصلحت دخترش را بدون اندک خطایی میتواند تشخیص دهد و امام علی(ع) و حضرت
زهرا(س) هم همین طور، منتها اصول و قواعد ازدواج را مراعات میکنند.
سپس
امام علی(ع) نقل میکنند که من در گوشه حیاط ایستادم و رسول خدا(ص) به
اندرونی وارد شد و دیدم که حضرت زهرا(س) به استقبال پدر بیرون آمدند و ردای
پدرش را از دوشش برداشتند و کفشهای پدر را از پایش در آوردند و آب
ریختند و پاهایش را شستند و...
*نمونهای قرآنی درباره باطن زندگی امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س)
یا
درباره رابطه رفتار آن حضرت(س) با علی(ع) به عنوان یک همسر نمونه چگونه
بوده است، بنده در این رابطه اطلاعات بسیاری استخراج کردهام، ولی مجال
ارائه آنها در اینجا نیست، ولی تنها توجه علاقهمندان را به سوره «الرحمن»
در قرآن کریم آیه ۱۹ تا ۲۲ جلب میکنم که به نظر بنده به صورت کلی و در
عین حال زیبا به بیان این رابطه پرداخته است.
قرآن کریم به خوبی
روابط میان حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) را در قالب تشبیه آنها به دو
دریا به تصویر میکشد: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ، بَیْنَهُمَا
بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ، فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ،
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ»، به راستی تفسیر این آیه
چیست؟!
*لؤلؤ و مرجانی که در زندگی زهرای مرضیه رشد کردند
احادیث
و روایات معصومین، این آیات را تفسیر به آن دو بزرگوار کردهاند، «مَرَجَ
الْبَحْرَیْنِ» یعنی دو دریایی که با هم ارتباط پیدا کردند، زلالی و پاکی
آن دو به مانند دو دریا تشبیه شده و این یعنی اینکه آنها در زندگی و
ارتباط با هم کاملاً در صلح و آرامش و تفاهم بودهاند و سپس در بیان نتیجه
این نوع ارتباط است که میفرماید از این دریا، لؤلؤ و مرجان به وجود
میآید، در چنین زندگی سالم، مهر آمیز و معنوی فرزندانی متولد و تربیت
میشوند که به مانند لؤلؤ و مرجان هستند، یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
که گوهرهای بیمانند این دریا هستند.
*بهترین سند قرآنی درباره شوهرداری حضرت زهرا(س)
همچنین
یک آیهای دیگر که معروف به آیه «مشکوة» است، نقش تربیتی، فرزندداری،
شوهرداری حضرت فاطمه(س) در این آیه قابل استنباط است و منظور ما این است که
محققان ما بایستی در این دادهها به خوبی تامل کنند و تنها به بیان مطالب
تکراری بدون تحلیل و بررسی نپردازند و ما شواهد بسیاری از سیره و بیانات آن
حضرت به دست آوردهایم که به این ابعاد زندگی حضرت اشاره دارند و مطمئن
هستیم که هر چه بیشتر با این منهج در تحقیق زندگانی زهرای مرضیه(س) بکوشیم،
بیشتر به اصول و قواعد اخلاقی و الگوهای تربیتی آن حضرت(س) دست خواهیم
یافت.
*تقسیم کاری که پیامبر(ص) انجام داد
ملکپور:
روی صحبت من با بانوانی است که این روزها کار در بیرون از خانه را برای
خود فضیلت و ارزش طلقی میکنند و برای کار در خانه هیچ ارزش قائل نیستند،
این بانوان بدانند باید از حضرت زهرا(س) الگو بگیرند، ایشان چقدر به کار
خانه اهمیت میدادند و از کار خارج از خانه بیزار بودند، شما ببینید
خوشحالی ایشان را از تقسیم کار که توسط پیامبر(ص) برایش شده بود تا چه حدی
بوده است، در نقلهای متعددی داریم پیامبر(ص) کار خارج از خانه را به عهده
امیرالمؤمنین(ع) میگذارد و کار داخل خانه را به عهده زهرا(س) قرار میدهد،
در کتاب «قرب الاسناد» صفحه ۵۲ دارد که بعد از این تقسم بی بی دو عالم
فرمودند: خدا میداند که من چقدر از این تقسیم خوشحال شدم.
البته یک
تقسیم هم امیرالمؤمنین(ع) کردند، در کتاب «معجم الکبیر» جلد ۴ صفحه ۳۵۳
دارد که مولا وقتی همسرش را به خانه برد، به مادرش فاطمه بنت اسد فرمود:
شما آب بیاور و کارهای خارج از خانه را انجام بده و فاطمه دختر رسول خدا(ص)
کارهای داخل خانه را مانند آرد کردن و خمیر درست کردن انجام دهد.
البته
امیرالمؤمنین(ع) کارهای خارج از خانه را انجام میدادند، در کتاب «کافی»
جلد ۸ صفحه ۱۶۵ دارد که ایشان آب و هیزم میآوردند و فاطمه(س) آرد میکرد و
خمیر درست میکرد و نان میپخت و دوخت و دوز میکرد.
*نظر امام علی(ع) درباره کار کردن مردان در خانه
البته
امیرالمؤمنین(ع) در کارهای داخل خانه هم کمک میکرده، در کتاب «جامع
الاخبار» صفحه ۲۷۵ آمده که ایشان عدس پاک میکرده که پیامبر(ص) وارد
میشوند و این صحنه را میبینند و میفرمایند «ما من رجل یعین امراته فی
بیتها الا کان له بکل شعرة علی بدنه عبادة سنة صیام نهارها وقیام لیلها»،
هر مردی که به همسرش در خانه کمک کند، به تعداد هر موی بدنش برایش یک سال
عبادت نوشته میشود، در حالتی که شبهای این یک سال در حال عبادت باشد و
روزهای آن در حالت روزه، پس کار در خانه نه تنها برای بانوان ارزش محسوب
میشود، بلکه برای مردان هم یک ارزش به حساب میآید.
*مسئول اصلی خانه کیست؟ مرد یا زن؟!
احمد
جلفایی: در روایات داریم: «الْمَرْأَةُ راعِیَةٌ عَلى مالِ زَوْجِها
وَمَسْئُولَةٌ عَنْهُ»، «المَرأَةُ راعیَةٌ عَلى بَیتِ بَعلِها وَوُلدِهِ
وَهِىَ مَسؤُولَةٌ عَنهُم» یعنی بنای اسلام در روابط زن و شوهری بر تعاون
است، و این حتی در مورد اشتغال هم صادق است، به طوری که به نظر ما البته
آنچه ما در مطالعات خود از مذاق اسلام فهمیدیم، اگر زن با حفظ موازین
اسلامی بتواند از لحاظ اقتصادی هم کمک شوهرش باشد امر پسندیده ای است و این
منافاتی از لحاظ تقسیم کار خانه از ناحیه رسول ندارد، اما آنچه وظیفه اصلی
زن است همان است که رسول خدا فرمود و راعیه به معنای «مدیر» است، یعنی زن
مدیر خانه است و مسئولیتهای خانه به عهده خانم خانه است، این یک اصل کلی
در سیره معصومین است و مرد نیز مسئول کسب و کار در بیرون خانه و مسئول دفع
از حریم خانه و مانند آن، اما این اصل اولیه است ولی اسلام با طرحریزی چند
شرط کلی کار زن در خارج از منزل را نیز حرام نکرده و بلکه اگر آن شروط
ملاحظه شود، مطلوب و شاید مستحب هم باشد، همچنان که وظیفه مرد بیرون از
خانه است، ولی می بینیم حضرت علی(ع) در خانه نیز به همسرش کمک میکرد.
*هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) از زحمات همسرش میگوید
ملکپور:
بله! منافاتی ندارد، حضرت(ع) در خانه کمک میکرد، زهرای اطهر(س) در انجام
کارهای خانه خیلی اذیت میشد، در کتاب «من لایحضره الفقیه» جلد ۱ صفحه ۳۲۰
و دیگر کتب دارد که فردی از امیرالمؤمنین(ع) از زندگیش با فاطمه(س)
میپرسد، ایشان میفرماید: فاطمه آن قدر آب آورده که بر بدنش اثر کرده و بر
اثر آسیاب کردن و آرد درست کردن دستانش پینه بسته و به خاطر جاروبکردن
خانه لباسهایش گردآلود شده و برای پختن غذا برای زیر دیگ آتش فراهم کرده
که لباسش سیاه و دود آلود شده و به خاطر کار خانه ضرر شدیدی متحمل شده است.
عجیب
است در کتاب «دعا» طبرانی صفحه ۹۴ از امام علی(ع) روایت کرده که فاطمه(س)
حامله بود و وقتی نان میپخت، حرارت تنور به شکمش میرسید و اذیت میشد.
راستی
چرا حضرت زهرا(س) اینقدر به کار خانه اهمیت میداد؟ پیداست برای اینکه
خانه داری مهم است و برای یک زن ارزش و فضیلت است و با هیچ کاری قابل قیاس
نیست و در روایات ما ثوابهای زیادی بر آن مترتب است و مهمترین کار یک
خانم به حساب می آید و اگر بخواهیم با کار خارج از خانه یک مقایسه سطحی
کنیم، میتوان گفت کار خانه برتر از کار چند نفر متخصص در تربیت کودک،
آشیزی، نظافت، و روان پزشکی که بتواند نیازهای عاطفی افراد خانواده را
جبران و تأمین کند، است، اگر چه این مقایسه غلط مسلم است، زیرا این افراد
به خاطر گرفتن حقوق کار میکنند، اما یک زن هیچ چشمداشتی به مادیات ندارد و
با عشق به خانوادهاش این همه زحمت را متحمل میشود و تمامی نیازهای عاطفی
خانوادهاش را برآورده میکند.
*لباسی که فاطمه زهرا(س) برای حفاظت امام علی(ع) بافت
در
این زمینه حضرت فاطمه(س) الگو برای همه زنان عالم هست، باید خانمها این
الگو را سرمشق زندگی قرار دهند و تا میتوانند به کار خانه و خانواده
رسیدگی کنند، نمیگویم در صورت لزوم کار خارج از خانه نکنند، نه این هم
گاهی ضرورت پیدا میکند اما با شرایط خودش، آیا نمیشود در خانه کاری کرد
که امرار معاش هم باشد و به اقتصاد خانه کمک کرد؟ چرا بعضاً میشود همان
گونه که زهرای اطهر(س) انجام دادند در کتاب «مناقب» شهر آشوب جلد ۳ صفحه
۲۴۶ دارد که یک پیراهن برای امام علی(ع) بافتند که نخ آن را هم خودشان تهیه
کرده بودند تا در جنگها او را حفظ کند، خوب این کمک به اقتصاد خانه است.
*رابطه دستمزد حضرت زهرا(س) و نازل شدن آیه
یا
در جریان داستان سوره انسان «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ...»
که حسنین (ع) مریض میشوند، برای شفای آنها نذر میکنند که ۳ روز روزه
بگیرند و هر شب هنگام افطار فردی به عنوان مسکین، یتیم و اسیر میآمد و
آنها غذای خود را به او میدادند، غذایی که طبق نقل کتاب «شواهد التنزیل»
جلد ۲ صفحه ۴۰۳ و کتاب عمده صفحه ۳۴۷ از دست رنج زهرا(س) بود، چون دارد که
امام علی(ع) از همسایه یهودیش مقداری جو میگیرد تا در عوض دختر رسول
خدا(ص) مقداری پشم را برای آن یهودی نخ درست کند و آن غذاها که انفاق کردند
و خداوند هم به خاطر این انفاق آیه نازل کرد از دستمزد حضرت زهزا(س) بود،
پس میشود در خانه هم به اقتصاد خانه کمک کرد.
از همه اینها نتیجه
میگیریم تا میشود بانوان باید کار پر ارزش خانه را بر کار در خارج از
خانه مقدم کنند، مگر در ضرورت که گفتم و با شرایط خاص خودش و یک نتیجه مهم
دیگر هم میتوان گرفت و آن اینکه زن و شوهر هر دو باید به کار خانه و تربیت
فرزند اهمیت دهند، آن هم با عشق و صفا نه با منت و پرخاشگری و از این دو
زوج موفق باید الگو و درس گرفت، در کتاب «کشف الغمة» جلد ۱ صفحه ۳۶۳ از
امام علی(ع) دارد که راجع به معاشرت با همسرش پرسیدند، ایشان فرمودند:
«فوالله ما اغضبها ولا اکرهتها علی امر حتی قبضها الله الیه ولا اغضبتنی
ولا عصت لی امرا»، به خدا قسم هرگز او را عصبانی نکردم و هرگز او را مجبور
به کاری نکردم تا از دنیا رفت و هرگز او هم مرا عصبانی نکرد و هرگز در کاری
با من مخالفت نکرد.
*احترام به شوهر زمان و مکان نمیشناسد/ لزوم احترام متقابل همسران به یکدیگر
طبسی:
در خصوص «سبک زندگی فاطمی» بحثهایی را باید مطرح کنیم که نگویند برای
۱۴۰۰ سال پیش است، اگر یک نگاه و چشماندازی به زندگی فاطمه زهرا(س) داشته
باشیم میبینیم که بیش از ۹ سال طول نکشید، اما در این ۹ سال به اندازه ۹۰
میلیون سال مطلب میشود پیدا کرد.
بحث احترام به شوهر ربطی به ۱۴۰۰
سال قبل ندارد، یک بحثی است که از در زمان و در هر خانوادهای مرد باید
نسبت به زن احترام قائل باشد، همچنین زن نسبت به شوهر باید احترام قائل
باشد، اگر سخنرانان شیوه زندگی حضرت فاطمه(س) را به درستی مطالعه کرده
باشد، همین بحث احترام به شوهر را در یک ساعت میتواند بیان کنند و یک مجلس
گرم داشته باشد.
*احترام به شوهر در تربیت فرزندان اثر میگذارد
این
مسئله مهمی است، منتها امروز در برخی از خانوادهها مشاهده میشود که زنان
نسبت به شوهران خود این مسئله را رعایت نمیکنند، در سیره زهرای مرضیه
داریم که برای امام علی(ع) لباس میبافت تا او را در زمان جنگ محافظت کند،
این عمق علاقه فاطمه(س) را به امیرالمؤمنان نشان میدهد، زن اگر نسبت به
شوهر محبت داشته باشد، خیلی میتواند در بچهها اثر بگذارد.
*چرا علی(ع) بار سوم راهی جنگ با عمر بن عبدود میشود
یا
اینکه در تاریخ زندگانی حضرت زهرا(س) است که وقتی در جنگ احزاب «عمر بن
عبدود» هماورد طلبید، پیغمبر(ص) فرمودند: چه کسی حاضر است؟، بار اول و بار
دوم امیرمؤمنان(ع) بلند شدند و اعلام آمادگی کردند، پیامبر(ص) قبول نکرد،
این علت دستور به نشستن در تاریخ میدانید، چه بود؟ به خاطر این بود که
نگاه پیامبر(ص) به فاطمه(س) افتاد، «عمر بن عبدود» کم کسی نبود، او کسی بود
که به اندازه هزار رزمنده توانایی داشت و کل مسلمانان خودشان را باخته
بودند، در آن هنگام که پیامبر(ص) نگاهی به فاطمه انداخت، قدری تأمل کرد و
بعد برای بار سوم اجازه دادند که امام علی(ع) به میدان برود، این محبت
فاطمه(س) را نشان میدهد.
به هر حال این نوع محبت به یکدیگر است که
میتواند زندگی را بسازند، با اینکه فاطمه زهرا(س) یگانه دختر پیامبر(ص)
بود و میتوانست از امام علی(ع) چیزهایی را بخواهد، نخواست، هنگامی که امام
از ایشان میپرسید که چرا به من نگفتی، زهرای اطهر(س) میفرمود: پدرم به
من فرموده است که از علی چیزی نخواه! اکنون نیز خیلی از شخصیتهای علمی به
دخترانشان سفارش میکنند که از شوهرانتان چیزی نخواهید و چیزی را تحمیل
نکنید، چرا که همین تحمیلها و تغییر هر ساله پرده، دکور، فرش و غیره منجر
میشود که یا شوهر دزدی کند یا رشوه بگیرد تا بتواند خودش را به آن برساند
یا زندگیاش را حرام کند.
پنج شنبه 29/1/1392 - 14:59
اهل بیت
*بیشتر لحظات صدیقه طاهره چگونه گذشت؟
بنابراین
ما نباید شخصیت و مقام متعالی حضرت صدیقه طاهره(س) را تنها در مصیبتها و
یا برخی نزاعات تاریخی بین مکتبی خلاصه کنیم و بایستی به این نکته توجه
کنیم که همه این مصیبتها و یا حوادث مذکور در مجموع شاید یک بیستم عمر آن
حضرت(س) را شامل میشود و آن گریههای بیت الاخزان و عبادتهای بسیار شدید
بانو که حالت انقطاع کامل به ایشان دست میداد و مانند آن مربوط به این
دوره کوتاه است، اما باید پرسید در مورد باقی عمر آن حضرت و یا سایر ابعاد
شخصیتی آن الگوی انسان کامل و اسوه بانوان و همچنین همه مردان در مسیر
تکامل چه کاری کردهایم و چه قدر هزینه کردهایم و چه تعداد کتاب مفید
نوشتهایم.
همچنین بایستی محققان ما در خصوص نحوه بهرهبرداری از
سیره آن حضرت نیز کار کنند، بالاخره این نکته قابل انکار نیست که برخی از
واقعیتها و شرایط زمانی و مکانی در میان جوامع نسبت به زمان حضرت زهرا(س)
فرق کرده و برخی از اینها در نوع برداشتها و نتیجهگیریها واقعاً دخالت
دارند و خود شریعت نیز برای این مسئله محلی از اعراب قائل شده است،
بنابراین باید دید که چه آموزههایی در مورد سیره آن حضرت جز آموزههای
ثابت و یا عمومی و فراگیر و در مقابل کدام از آنها اختصاصی و یا مقطعی
هستند.
و همچنین جوانب افراط و یا تفریطها را باید در نوع قرائتها
و برداشتها ملاحظه کرد، یکی از امتیازات دین اسلام، اجتماعی بودن آن است،
یعنی اسلام الگویی جامع از تمام مباحث انسانی و اجتماعی را به مسلمانان
پیشنهاد و ارائه داده که ناظر به سعادت دنیوی و اخروی آنان به صورت توأم
است و نباید قرائتهای ما از سیره آن بزرگواران افراط آمیز و یا تفریط گونه
باشد.
پنج شنبه 29/1/1392 - 14:57
اهل بیت
*لزوم کنکانش بیشتر در روایات فاطمی/ سبک زندگی فاطمی نیاز به غور بیشتری دارد
ما
با تفحصی که در این زمینه داشتهایم و ان شاء الله نتایج آن به زودی در
قالب کتابی منعکس خواهد شد، به این نتیجه رسیدهایم که با وجود همه مشکلات و
محدودیتهای موجود در سیره و بیانات آن حضرت درسهای بسیار مهمی برای
شیعیان و به ویژه بانوان و دختران مسلمان وجود دارد که توجه به آنها غنای
فوقالعادهای به فرهنگ آنها و رشد فردی و اجتماعی مسلمانان اعطا میکند.
به
عنوان نمونه در زمینههای همچون شوهرداری، خانهداری و فرزندداری، پوشش و
حضور اجتماعی و احترام به والدین و مانند آن درسهای بسیار خوبی از سیره
حضرت زهرا(س) قابل استنباط است که باید در این زمینهها محققان ما وقت
بگذارند.
پنج شنبه 29/1/1392 - 14:56
اهل بیت
*دلایل کم بودن روایات فاطمی
اما
متأسفانه باید گفت که از وجود نازنین حضرت زهرا(س) و به ویژه سیره مبارکه
آن حضرت نسبت به بقیه معصومین، روایات و دادههای کمتری به دست ما رسیده
است و شاید علاوه بردلایل عمومی دیگر جنسیت حضرت زهرا(س) نیز با توجه شرایط
اجتماعی آن روزگار و سنتها و عرفیات نیمه جاهلی مردم در این زمینه تاثیر
بیشتری داشته است.
همچنین نقش عمر زود خزان حضرت(س) را نیز در این
رابطه نباید دست کم گرفت، چون آن حضرت عمر بسیار کمی داشته است و اگر قدر
مطلق آن را ۱۸ سال بگیریم، در واقع بیشتر استفادههایی که از سیره آن حضرت
باید برده میشد، بعد از این سن باید میبود، اما متأسفانه عمر مبارک ایشان
زود به پایان رسید.
اما تأسفبارتر از همه اینها آنکه از همین
مقدار موجود از سیره و بیانات آن حضرت هم به خوبی بهرهبرداری نشده و
متأسفانه بیشترین نویسندگان و گویندگان و تریبونهای موجود در بین ما شخصیت
آن حضرت را در ذکر مصیبتهای وی خلاصه کردهاند و در بهرهبرداری از سیره
عملی آن حضرت و درسهایی که میتوان از وی آموخت چندان تلاش نشده است.
پنج شنبه 29/1/1392 - 14:56
اهل بیت
*فاطمه(س) الگویی فراتر از زمان/وجود زهرا(س) در راستای تکمیل الگوهای تکامل انسانی است
بنده
احساس میکنم ما در بحث از فلسفه وجودی حضرت زهرا(س) نباید تنها به ابعاد
طبیعی و مادر معصومین بودن آن حضرت اکتفا کنیم، بلکه از عموم روایات
معصومین(ع) چنین فهمیده میشود که وجود آن حضرت در راستای تکمیل الگوهای
فرایند تکامل انسانی و هدایت بشریت به همان اندازه سایر معصومین از
لازمههای خلقت به شمار میرود.
به عبارتی دیگر وجود یک اسوه تکاملی
در نظام خلقت و به ویژه در جهت تشریع کاملترین دین آسمانی برای قشر
بانوان از لازمههای حکمت الهی و ارسال رسل و هدایت تکوینی و تشریعی خداوند
به شمار میرود.
زیرا بانوان با توجه به شرایط و مختصات خاص روحی و
جسمی به یک اسوه کاملی نیاز داشتند و این یک نقص در خلقت خدا میبود، اگر
حضرت زهرا(س) را خلق نمیکرد.
البته این بدان معنا نیست که حضرت فقط
در مورد بانوان نقش اسوه و یا هدایتی دارد، بلکه وجود وی در حلقه معصومین
به عنوان یک کالبد ظاهری زن به این منظور از لابدیات وجودی آن حضرت هست.
این یک مطلب که البته ما آن را به صورت خلاصه عرض کردیم و تبیین بیشتر این مطلب و ارائه ادله آن نیاز به مجال بیشتری است.
نکته
دوم؛ اینکه باید توجه داشت کسی که میخواهد اسوه باشد، نیازمند چند مسئله و
یا چند پیش نیاز است، یکی اینکه طرف باید معصوم باشد، یعنی هیچ خطا و یا
لغزشی از یک اسوه کامل نباید سر بزند، زیرا همه اعمال، سکنات، حرکات و
رفتار او باید به نحوی باشد که پیروان مکتب بتوانند آنها را حجت دانسته و
به عنوان استانداردهای موجود در فرایند تکاملی به آنها اعتماد کنند.
و این جاست که بحث از عصمت آن حضرت پیش میآید و ما در نشست سال گذشته با ادله کافی از شیعه و سنی به اثبات این مطلب پرداختیم.
پنج شنبه 29/1/1392 - 14:56
اهل بیت
*معنای اسوه بودن
احمد
جلفایی: «اسوه» در لغت به معنای الگو آمده و مراد از آن یک الگوی استاندارد
و کامل در هر زمینه است، معمولاً در مراکز آموزشی در هر رشتهای و یا
زمینهای وقتی یک گروهی را میخواهند آموزش بدهند، طرح و یا برنامهای را
ابتدا به آنها ارائه میدهند و سپس الگوهای کاملی را نیز در آن زمینه به
دانشجو معرفی میکنند تا سرآمد و نتیجه آموزش به خوبی برای دانشجو ملموس
باشد.
خداوند متعال نیز به همین منظور کتابهای مختلف و تعالیم
آسمانی را به عنوان برنامههای تکاملی برای بشر فرستاده، ولی در کنار آنها
الگوهای کاملی از برنامه انسان سازی را نیز خلق فرموده که همه طالبان
سعادت اعمال و رفتار خود را بر آنها منطبق ساخته و نتیجه این فرآیند را به
خوبی درک کنند.
پنج شنبه 29/1/1392 - 14:55