تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
چهرهخوانی هنری کهن است که در سراسر جهان شناخته شده و اولین چیزی که در یک چهره توجه شما را جلب میکند تقارن نداشتن صورتهاست. اجزای مختلف چهره نمایانگر شخصیت فردی و اجتماعی شماست.
چانه: در چهرهشناسی، چانه نشاندهنده صفاتی از جمله قاطعیت، رقابتجویی و پرخاشگری است. اگر چانهای بزرگ و برجسته دارید یعنی صفاتی از جمله قاطعیت، رقابتجویی و پرخاشگری جزو خصوصیات شماست. اگر چانهای کوچک دارید فردی آرام و صلحطلب هستید.
گونهای کشیده و برجسته: به محض اینکه وارد جمعی میشوید تمام نگاهها به سمت شما خیره خواهد شد این گونهها، گونههای سینمایی نام دارند.
پیشانی بیرون زده: نشانگر تخیلگرا بودن و ابتکار در زندگی شخصی شماست.
پیشانی که به سمت عقب شیب دارد: نشانگر حافظه قوی و واکنش سریع به اعمال است.
پیشانی صاف: نشانگر تصمیمگیری فیالبداهه و پذیرای عقاید جدید و متفاوت است.
برجستگی گوشتی بین ابروها: نشانگر اراده قوی، راسخ و همت در انجام امور زندگی است.
برآمدگی استخوانی بالای ابرو: نشانگر احترام به قوانین و مقررات است.
ابروهای پرپشت: نشانه داشتن تفکر مبهم است و این افراد بیشتر شنونده هستند تا اینکه اطلاعاتی به دیگران بدهند.
ابروهای پیوسته: نشانه داشتن تفکر دائم بوده و این افراد در استراحت مشکل دارند.
ابروکمانی: ارتباط خوب با مردم، یادگیری با مثالهای کاربردی.
ابروهای صاف: برخورد منطقی با امور.
ابروی هشتی: ریاستطلبی، درستکاری.
بینی: دقیقا در وسط صورت قرار گرفته و مهمترین عضو است و اولین ورودی برای دریافت انرژی است.
بینی بزرگ: حس ریاست و علاقه به ایجاد تحول.
بینی بلند: نیاز به تسلط بر محیط کار.
بینی کوتاه: توان پایان دادن به کارها و سختکوش.
بینی بلند و صاف: (در نیمرخ انحنایی روی بینی دیده نمیشود) شیوه کار منطقی و برنامهریزی بلندمدت.
بینی مقعر: (در نیمرخ تورفتگی روی بینی دیده میشود) شیوه کار احساساتی، نیاز به قدردانی از زحمات.
بینی که (پرههای باز و عریض دارد): حمایت از عزیزان و نزدیکان بامحبت، تلاش برای موفقیت خانواده.
بینی کوچک: مستقل و حمایت کم از اطرافیان.
بینی سربالا: اعمال صحبتهای نسنجیده، شنونده خوب.
بینی نوکپهن: (نوک بینی پهن و گوشتی) کسب امنیت مالی، مالاندوزی.
بینی با نوک گرد: هنردوست و زیباییطلب.
بینی با نوک نازک: ولخرج.
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/entertainment
منبع: jamnews.com
يکشنبه 29/8/1390 - 15:52
تاریخ
مرگ فرانکو؛ دیکتاتور پیشین اسپانیا ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1801/Franco.jpg)
مرگ فرانچسکو فرانکو دیکتاتور پیشین اسپانیا در چنین روزی از سال ۱۹۷۵ میلادی رخ داد.
ژنرال
فرانچسکو فرانکو دیکتاتور پیشین اسپانیا در چهارم دسامبر ۱۸۹۲م در اسپانیا
بهدنیا آمد. وی در جوانی وارد ارتش شد و پس از چند سال، مدارج ترقی را
پیمود تا اینکه در سن چهل و دو سالگی، به ریاست ستاد ارتش اسپانیا دست
یافت. فرانکو در سال ۱۹۳۶م در رأس نظامیان سلطنتطلب و شورشی علیه حکومت
جدید جمهوری اسپانیا وارد جنگ شد و همین شورش، منجر به جنگ داخلی ۲،۵ ساله
در این کشور گردید.
وی نهایتاً در طی این درگیریها با کمک و حمایت
آلمان و ایتالیا موفق به تثبیت قدرت خود شد و در سال ۱۹۳۹م، زمام امور
اسپانیا را در دست گرفت. فرانکو بهمحض به قدرت رسیدن، فعالیت کلیه احزاب
بهجز حزب فالانژ را ممنوع اعلام کرد. او عناوین رئیس مملکت، نخستوزیر و
فرمانده کل نیروهای مسلح را بر خود نهاد و اعلام نمود که فقط در مقابل خدا
و تاریخ مسئول است.
فرانکو با وجود اینکه حکومت خود را مدیون هیتلر و
موسولینی بود، اما حاضر نشد تا در جنگ جهانی دوم شرکت کند. وی با اینکه
سیاست بیطرفی در پیش گرفت با این حال، در تبلیغات و موضعگیریهای سیاسی
از هیتلر دفاع میکرد. هنگامیکه در سال ۱۹۴۱م هیتلر به شوروی سابق حمله
برد، فرانکو نیروی دریایى اسپانیا را در اختیار آلمان قرار داد تا از آن
علیه شوروی استفاده شود. بههمین دلیل پس از پایان جنگ جهانی، اسپانیا
مورد محاصره اقتصادی متفقین قرار گرفت و از عضویت در سازمان ملل متحد و
ناتو محروم گردید.
وی قانون جانشینی و موروثی حکومتی اسپانیا را براساس
رژیم سلطنتی مقرر کرد و پس از یک همهپرسی در سال ۱۹۴۷م، قدرت بلامنازع
اسپانیا شد. سیاست فرانکو در سالهای پس از جنگ جهانی دوم همواره بر پایه
نزدیکی به غرب و بهویژه امریکا از جهات سیاسی و اقتصادی بوده است. او در
سالهای حکومت خود از یک سو بر بهبود وضع اقتصادی اسپانیا و از سوی دیگر بر
سرکوبی فعالیتهای سیاسی مخالفان متمرکز بوده است.
فرانکو در تمام طول
دوران حکومت خود، در محافل جهان بهعنوان دیکتاتور شهرت داشت، تا اینکه
در تاریخ بیستم نوامبر سال ۱۹۷۵ میلادی پس از نزدیک به سی و هفت سال حکومت
بر اسپانیا، در سن هشتاد و سه سالگی درگذشت. علیرغم تلاش فرانکو برای
موروثی کردن سلطنت، پس از مرگ او، حکومت به خاندان سلطنتی قبلی بازگشت.
يکشنبه 29/8/1390 - 15:49
تاریخ
آغاز محاكمه جنایتكاران جنگ جهانی دوم ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1801/Nuremberg.jpg)
محاكمه رهبران جنایتكار جنگ جهانی دوم در دادگاه نورنبرگ در چنین روزی از سال ۱۹۴۵ میلادی آغاز گردید.
با
فروکش کردن آتش جنگ جهانی دوم در دنیا و بهدنبال کشف جنایات نازیها در
اردوگاههای اسیران جنگی و نیز کشتار و قتلعام بیرحمانهای که در مناطق
اشغالی خود طی چند سال متوالی انجام داده بود، دادگاه بینالمللی نورنبرگ
در بیستم نوامبر سال ۱۹۴۵ میلادی کار خود را آغاز نمود و متهمان به این
جنایات جنگی در آلمان را محاکمه کرد.
مقررات مربوط به تشکیل دادگاه
تاریخی نورنبرگ، قبلاً از طرف سران سه کشور فاتح، شامل امریکا و انگلیس و
شوروی سابق تعیین گردیده و مقرر شده بود که اعضای هیأت قضات از مقامات
عالیرتبه قضایى چهار کشور اشغالکننده آلمان یعنی امریکا، انگلیس، شوروی
و فرانسه تعیین شوند.
علت انتخاب نورنبرگ، جنبه سمبولیک آن بود. زیرا
هیتلر و نازیها بسیاری از اجتماعات و تظاهراتشان، ابتدا در نورنبرگ یا
مونیخ در جنوب آلمان تشکیل گردید. این دادگاه در نوع خود در جهان منحصر به
فرد بود زیرا برای نخستینبار در تاریخ، فاتحان جنگ، دادگاهی برای محاکمه
مغلوبین جنگ تشکیل دادند و ۱۷۷ نفر از سران آلمان نازی را در این دادگاه
محاکمه کردند.
رسیدگی به جرایم ۲۲ نفر از رهبران آلمان هیتلری که
بیشتر آنها به جنایت علیه بشریت و مشارکت در توطئه بر ضد صلح و جنایات
جنگی متهم شده بودند، بیش از ده ماه به طول انجامید. دادگاه سرانجام در روز
اول اکتبر سال ۱۹۴۶م، دوازده تن از آنان را به اعدام و هفت نفر دیگر را به
حبس ابد محکوم کرد. سه نفر باقیمانده را نیز که در اواخر حکومت هیتلر،
مصدر کاری نبودند تبرئه نمود.
البته در این دادگاه، علاوه بر
جنایتکاران نازی، متهمانی از دیگر کشورها نیز محکوم شدند. تقاضای تخفیف
مجازات محکومیت از طرف شورای عالی متفقین برای نظارت بر امور آلمان رد شد و
احکام صادر و درنهایت، در روز ۱۶ اکتبر ۱۹۴۶م به اجرا گذاشته شد.
يکشنبه 29/8/1390 - 15:48
تاریخ
پایان نهضت ضد استعماری مردم عراق ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1701/flag.jpg)
نهضت اسلامی مردم عراق علیه استعمارگران انگلیسی در چنین روزی از سال ۱۹۲۰ میلادی پایان یافت.
با
شروع جنگ جهانی اول، انگلیس به بهانه جلوگیری از نفوذ آلمان در خاورمیانه،
با نیروی نظامی خود از دهانه اروندرود به عراق که تحت حکومت امپراتوری
عثمانی بود، حمله کرد و تا پس از جنگ نیز در آن مناطق حضور داشت. با پایان
جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولتهای استعمارگر فرانسه و
بریتانیا، سرزمینهای این امپراتوری در خاورمیانه را بین خود تقسیم کردند.
بر
این اساس، بریتانیا نیز اداره امور کشور عراق را به دست گرفت و با تأیید
جامعه ملل، قیمومیت این کشور را بر عهده گرفت. این مسئله بر مخالفت مردم
علیه حضور انگلستان افزود. در همین راستا، قیام مردم عراق در سال ۱۹۲۰م به
رهبری روحانیان و عالمان بزرگ اسلامی آغاز شد که هدف آن بیرون راندن
اشغالگران انگلیسی و ایجاد حکومتی مستقل، با رعایت موازین اسلامی بود.
در
این میان، فتوای تاریخی و نیز پیام عالم و مرجع بزرگ زمان، میرزامحمدتقی
شیرازی، حاوی نکاتی اساسی بود: مطالبه حقوق مشروعه، برقراری حکومت اسلامی،
استقلال عراق، نیاز به اتحاد تمامی مسلمانان در این حرکت، پرهیز از اخلال
در امنیت و مخالفت با یکدیگر... از جمله مسائلی بود که مورد تأکید رهبری
انقلاب قرار گرفته بود.
با اوجگیری انقلاب و گسترش تظاهرات و
مخالفتهای مردمی درخصوص حضور انگلستان، نماینده این کشور کوشید انقلابیون
را بهعنوان اشراری که حقوق فقرا و ضعفا را پایمال میکنند، قلمداد نماید
و وظیفه خود را سرکوبی آنها بداند. اما میرزای شیرازی، جنبش مردم عراق را
در راستای مطالبه حقوق حیاتی و مشروع ملت مسلمان تلقی نمود و حضور نیروهای
نظامی انگلستان را مغایر با عقل و اصول عدل و منطق دانست.
در راه این
نهضت اسلامی، رهبران دینی و مردم مسلمان عراق در این قیام بزرگ، دلاوریهای
بسیاری از خود نشان دادند، اما سرانجام نیروهای انگلیسی با سرکوب شدید و
کشتار شمار بسیاری از مردم مسلمان عراق، قیام اسلامخواهی آنان را
فرونشاندند. این انقلاب اگرچه به علل مختلف از جمله محدودیت مالی انقلاب،
کمبود سلاح و مهمات، رسیدن نیروهای کمکی انگلستان، پایین بود آگاهی سیاسی
مردم و سرانجام فوت میرزای شیرازی در اواسط انقلاب به شکست انجامید اما
بهدست آمدن استقلال عراق، شکسته شدن قدرت انگلستان، مشخص شدن اثرات حمایت
از علمای دین و تأثیرپذیری مردم ایران در مخالفت با قرارداد انگلیسی
وثوقالدوله از نتایج مثبت انقلاب ۱۹۲۰م عراق بود.
يکشنبه 29/8/1390 - 15:47
تاریخ
مرگ تولستوی؛ نویسنده «جنگ و صلح» ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1801/tolstoi.jpg)
مرگ لئون تولستوی نویسنده بلندآوازه روسیه در چنین روزی از سال ۱۹۱۰ میلادی به وقوع پیوست.
کنت
لییف نیکلاویچ تولستوی معروف به لئون تولستوی نویسنده شهیر روسی در ۹
سپتامبر سال ۱۸۲۸م در روستایى در ۲۵۰ کیلومتری مسکو بهدنیا آمد و در کودکی
پدر و مادرش را از دست داد. از نوجوانی، استعداد درخشان و هوش سرشارش،
معلمان را به تعجب وامیداشت. با این حال، مدت زیادی در دانشگاه ماندگار
نشد و پس از چهار سال خدمت در ارتش، به قصد پرداختن به نگارش، از نظام خارج
شد. وی از آن پس به خلق آثار ادبی روی آورد و رمانهای متعددی نگاشت.
لئون
تولستوی، عالیترین نمایشگر روح ملت روس و از بزرگترین نویسندگان جهان
است. او مانند یک دانشمند الهیات و معتقد به اصول اخلاقی در جستوجوی مرام
دوستی پاک و بیآلایشی بود که در مسیحیت اولیه وجود داشت و همین امر، آثار
او را مشحون از بشردوستی و احترام به وجود انسان کرده است.
تولستوی در
مجسم کردن اخلاق و روح مردم روس، مقامی ارجمند داشت و معتقد بود که تنها
محبت است که باید بر مردم حکومت کند. این عقاید باعث شد که کلیسا، تولستوی
را در سن هفتاد و دو سالگی تکفیر نماید. با این حال، در اواخر عمر چنان
مشهور شد که تقریباً همه دنیا او را میشناختند.
با اینکه فلسفه،
مشغله تولستوی نبود، اما اندیشههایش بر افکار فلسفی قرن نوزدهم میلادی
تأثیر فراوانی نهاد. تولستوی با هر مکتب فلسفی یا فرقه مذهبی که حقیقت را
در انحصار خود تصور میکرد، مخالف بود و با هر کلیسایى که معتقد بود تنها
یک راه و آنهم راه کلیسا به سوی خدا وجود دارد، میجنگید.
اعتقاد
خود وی این بود که همه ادیان بزرگ، بالذات هدایتگر به سوی خداوند هستند.
تولستوی مطابق تعلیمات خود، خویشتن را از قید و بند مال و دارایىاش رها
ساخت و همانند روستائیان به زندگی پرداخت. تولستوی اندیشههای اخلاقی،
اجتماعی و مذهبی خود را در رمانهای بزرگ، داستانهای کوتاه و مقالات
متعددی مطرح ساخته که «جنگ و صلح»، «اعترافات» و «رستاخیز» از آن جملهاند.
همچنین آثار دیگر او از جمله «قزاقها»، «هنر چیست؟» و «حاجی مراد»
همه در حد شاهکارهای ادبی روس است. لئون تولستوی در اواخر عمر خانه را ترک
کرد تا اینکه سرانجام در تاریخ بیستم نوامبر سال ۱۹۱۰ میلادی مانند
بینواترین افراد در بیخانمانی و سرگردانی در سن هشتاد و دو سالگی
درگذشت.
يکشنبه 29/8/1390 - 15:47
شهدا و دفاع مقدس
«شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمیگذارند این جان، مفت از
دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود. (از بیانات مقام معظم رهبری)
در ادامه، مختصری از زندگینامه یک تن از شهدایی که در تاریخ ۲۹ آبانماه
به فیض عظمای شهادت نائل آمده است را میخوانیم.
.
شهید مهدی خندان
نام پدر: امامقلی
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۲۹ آبان ۱۳۶۲
محل تولد: لواسانات، روستای فاران
طول مدت حیات: ۲۲ سال
محل شهادت: ارتفاعات کانیمانگا
•
شهید مهدی خندان در سال ۱۳۴۰ش در روستای «فاران» از توابع لواسانات کوچک
همزمان با روز عاشورای حسینی چشم به جهان هستی گشود. اولین صدائی که
شنید، نوحه و فراق عاشقان ثارالله (ع) در عزای مولای خود بود. مهدی، دوران
ابتدائی را با موفقیت به پایان رساند و در سن ۱۰ سالگی همراه پدر به کار
کشاورزی پرداخت و گاهی اوقات برای انجام مراسم مذهبی و مداحی اهل بیت (ع)
به مسجد محل میرفت. خندان در سال ۱۳۵۷ش موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته
فنی اتومکانیک شد. با اوجگیری انقلاب اسلامی در صف مبارزان روحالله
(ره) قرار گرفت و با پخش اعلامیهها و رسالههای حضرت امام (ره)، انزجار
خویش را نسبت به رژیم سفاک پهلوی اعلام نمود، مرد مبارز کوچک هنرستان «دکتر
ناصری» پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در نهاد مقدس جهاد سازندگی
مشغول خدمت شد و برای مدتی نیز در حزب جمهوری اسلامی فعالیت نمود. مهدی در
تابستان سال ۱۳۵۹ش بهعنوان عضو فعال بسیج به پادگان امام حسین (ع) رفت.
او با اتمام دوره آموزش، راهی کردستان شد. با آغاز جنگ تحمیلی، مهدی ۶ ماه
در جبهه غرب ماند، سپس به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و مدت ۴
ماه به حفاظت از بیت امام (ره) پرداخت. آنگاه به جبهههای جنگ حق علیه
باطل بازگشت و برای مدتی، فرماندهی گردان و جانشینی تیپ عمار از لشگر ۲۷
محمد رسولالله (ص) را بر عهده گرفت. دلاوریهای مهدی در کردستان باعث
شد، مردم به او لقب «شیر کوهستان» را بدهند. در خردادماه سال ۱۳۶۱ش
بههمراه حاج احمد متوسلیان به لبنان رفت. خندان چندین مرتبه مجروح گشت،
اما هربار مصممتر از همیشه به میادین نبرد بازمیگشت. سرانجام سردار
دلاور ایران اسلامی مزد سالها نیایش خود را از خدا گرفت، و در روز اربعین
حسینی مصادف با بیست و نهم آبانماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی در عملیات والفجر ۴
در ارتفاعات «کانیمانگا» در سن بیست و دو سالگی بر اثر اصابت گلوله
تیربار دشمن بعثی به جمع شاهدان روز محشر پیوست.
خاطرهای به روایت مادر شهید:
مهدی
مدت ۴ ماه محافظ بیت امام (ره) بود، آن روزها شور و شادی خاصی داشت، یک
روز با خوشحالی به منزل آمد و گفت: «مامان! دیشب امام اسلحه یکی از
نگهبانان بیت را گرفت، عبایش را به او داد و خود بهجای او دو ساعت در
حیاط به نگهبانی پرداخت. ساعتی از شب که گذشت، امام اسلحه را به پاسدار داد
و برای اقامه نماز شب آماده شد، پاسدار نیز درحالیکه اشک گونههایش را
تر نموده بود، به نماز ایستاد.»، صحبتش که به پایان رسید، به چشمانش نگاه
کردم، اشک در چشمانش میچرخید، دلم گواهی داد، امام اسلحه او را گرفته اما
چیزی نگفتم، بعدها از طریق دوستانش متوجه شدم آن پاسدار مهدی بوده است.
خاطرهای به روایت مادر شهید:
مهدی
بیشتر اوقات در جبهه بود، یک شب در عالم رؤیا او را در خواب دیدم وضعیت
مناسبی نداشت، نگران شدم چند روز بعد او را در خانه برادرم دیدم، دستش در
گچ بود، و تمام سرش را باندپیچی کرده بودند، ناراحتیام بیشتر شد، جلو
رفتم، مهره کمرش نیز انحراف داشت، تقریباً تمام اعضای بدن و حتی چشمش نیز
آسیب دیده بود، دیگر امید به زنده ماندنش نبود، اما او باز هم مقاومت
میکرد، بالاخره با عنایت الهی بهتر شد، ولی قبل از بهبودی کامل بار دیگر
به جبهه بازگشت.
خاطرهای به روایت همرزم شهید:
راز
طلوع سرخ خورشید در چشمان بیقرار مهدی بود، نگاهش آسمان نجابت را برایت
به ارمغان میآورد اما با اینهمه، شجاعت بینظیری داشت، بهطوریکه در
جبهههای غرب به او لقب شیر کوهستان را داده بودند، اینهمه دلاوری او
باعث شد تا منافقین برای یافتن او جایزه تعیین کنند، درست یادم هست که
یکبار مرد کردی به ملاقات خندان آمد و گفت: «میخواهم مطلبی را بگویم،
اما میترسم مرا بکشی.» نگاه مهربان مهدی صورتش را نوازش کرد، مرد پس از
اطمینان از سلامتش ادامه داد: «این پول (پنجاه هزار تومان) را به من
دادهاند تا تو را بکشم.» مهدی همانجا سرش را روی میز گذاشت و بدون تأمل
گفت: «من یک سر بیشتر ندارم آن را هم در راه خدا میدهم.» اشک پهنای صورت
مرد را پوشاند، صورت مهدی را در دستانش گرفت و او را غرق بوسه نمود، مهدی
دل به دنیا نداشت، همیشه آماده شهادت در راه پروردگار بود، بههمین علت،
خدا خیلی زود مشتاق دیدارش در بهشت شد.
خاطرهای به روایت همرزم شهید:
حاج
همت همیشه مراقب همه مسائل لشگر بود، روز بیست و نهم آبان سال ۱۳۶۲ نیز
مطابق معمول به خط آمد. من و مهدی قصد داشتیم در عملیات والفجر ۴ شرکت
کنیم. حاجی با فرمانده تیپ مذاکرهای انجام داد و رفت. دشمن با دیدن ماشین
آنها شروع به تیراندازی نمود، در همین لحظه فرمانده ما را صدا زد و گفت:
«این بنده خدا حاج همت بود، خدا حفظش کند آمده بود تا قبل از حمله به ما سر
بزند، ضمناً سفارش کرد که مسئول عقیدتی و آقا مهدی بمانند تا بتوانیم با
بچهها کار عقیدتی کنیم، و ضمناً بعد از حاجی کسی باشد تا تیپ را اداره
نماید.» ما تا آن روز حاج همت را نمیشناختیم با شنیدن این سخن ناراحت و
عصبانی به نزد او رفتیم. حاجی راضی شد، من در عملیات شرکت کنم اما به آقا
مهدی اجازه نداد. مهدی که دیگر طاقت نداشت، درحالیکه اشک میریخت، گفت:
«شما مانع نشو، مرا به خدا بسپار، اگر قرار است خدا مرا ببرد، شما مانع
نشو.»، همت او را تنگ در آغوش گرفت و آرام گفت: «تو هم برو، به خدا
میسپارمت!» همان شب در سالروز اربعین حسینی، خندان از ارتفاعات
«کانیمانگا» به اوج پر کشید. گلوله تیربار دشمن، معاون تیپ عمار را به
وصالی سرخ نوید داد.
فرازی از وصیتنامه شهید:
«...
آرزوی زیارت کسی را بعد از امام زمان (عج) و ائمه معصومین (ع) ندارم، مگر
امام عزیزم را که جانم فدایش باد، و اما شما پدر و مادر عزیزم، شما خواهران
و برادران و شما اقوام نزدیک و آشنایان، شما که وصیتنامه مرا میخوانید،
بدانید که خمینی حجت و دست هدایت خداست، پس وای بر ما اگر اطاعتش
نکنیم،... مرا حلال کنید و از آزارهایم درگذرید که از روی جهل شما را
بسیار آزار دادم...، در ساختن خود و محل خودتان کوشا باشید، هرقدر که
میتوانید قرآن و دعا زیاد بخوانید و از نمازتان مراقبت نمائید... شما باید
شمع باشید بسوزید و دیگران از روشنی شما استفاده کنند، برای رضای خدا... و
به قول امام عزیز نگوئید انقلاب برای ما چه کرده، شما برای انقلاب چه
کردهاید. بارپرودرگارا مرا ببخش از اینکه غفلت داشتم و نتوانستم، برای
انقلاب اسلامی کاری انجام بدهم، و تو همسرم صابر باش و شاکر و راضی باش به
رضای خدا و از یاد خدا غافل مباش از نمازت بسیار مراقبت کن و راه هدایت پیش
گیر... در امر تزکیه نفس نهایت سعی را کن که جز این کار عبث است و
بهترین کار توکل به سوی خداست و وسیله این کار ائمه معصومین (ع) هستند، پس
توسل بر آنان جو که بهتریناند... بسیار دوست میدارم که زینبگونه زندگی
کنی و الگوی خودت را زهرا (س) و زینب (س) قرار بده و من آرزوی خوشی دنیا و
آخرت را برای تو و خانوادهات را دارم... پیرو بیچون و چرای امام باشید و
جنگ را فراموش نکنید... سلام مرا به امام برسانید، بگوئید تنها آرزویم یک
بار دیگر زیارت آن صورت ملکوتی شما بود. و از امام عزیز تقاضا دارم برای
قبول شهادتم دعا کند...»
يکشنبه 29/8/1390 - 15:46
شهدا و دفاع مقدس
عملیات نصر ۸» با رمز عملیاتی «یا محمد بن عبدالله (ص)، ادرکنی» بیست و نهم
آبانماه سال ۱۳۶۶ هجری شمسی، در منطقه عملیاتی ماووت در استان سلیمانیه
عراق با هدف گسترش وضعیت جبهه خودی و فتح قله مهم و كاربردی
گردهرش و نفوذ به قلب دشمن انجام گرفت که رشادتهای قوای ظفرمند اسلام
با موفقیت به پایان رسید.
• اجرای عملیاتهایی چون «کربلای ۱۰»
و «نصر ۴» در جبهه شمالی و مشخصاً محور شرق رودخانه «قلعهچولان» تا
بلندیهای «سورکوه» استان سلیمانیه کردستان عراق، زمینه را برای
گسترش و پیشبرد مواضع خودی به سمت غرب و در دل کوههای مرتفع
منطقه و کوتاه کردن دست افراد ضد انقلاب و مخالف از خرابکاری در
درون خاک جمهوری اسلامی ایران فراهم ساخت.
در تداوم سلسله
عملیاتهایی که در جبهه شمال غرب انجام شد، ضرورت اجرای عملیاتی بهمنظور
فراهمسازی عملیات بزرگ و گسترده در این جبهه بیش از پیش احساس میشد.
بههمین دلیل و بهرغم دشواریهای موجود، عملیات نصر ۸ از سوی سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی طراحی گردید.
هدف عمده از عملیات مذکور، تصرف
ارتفاع گردهرش و درنتیجه، تسلط بر بخشی از رودخانه قلعهچولان و تسهیل
عبور نیروها بود. همچنین، نزدیک ساختن خطوط نیروهای منظم خودی در
داخل کشور و نیروهای نامنظم قرارگاه «رمضان» و کردهای معارض عراق با
یکدیگر، به انجام عملیات «نصر ۸» بستگی پیدا کرد. برای نفوذ به قلب
دشمن در این محور، میبایست از رودخانه قلعه چولان عبور صورت
میگرفت و این امر، مشروط به در دست گرفتن کوه «گردهرش» بود.
بنابراین،
نیروهای رزمنده ایرانی با هدف فتح این قله و گسترش حضور نیروهای
خودی در غرب شهر «ماووت» عراق، در ساعت ۱ و ۱۶ دقیقه بامداد روز بیست و
نهم آبانماه سال ۱۳۶۶ هجری شمسی با رمز «یا محمد بن عبدالله (ص)،
ادرکنی» از سه محور کوهستانی به مواضع نیروهای عراقی حملهور شدند.
رزمندگان
جانبرکف نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیجیان، تحت
امر قرارگاه «نجف» پس از ۸ ساعت راهپیمایی در مسیرهای صعبالعبور و
مالرو، زیر بلندیهای مورد نظر استقرار یافته و همزمان با اعلام رمز
عملیات، بهطور هماهنگ یورش خود را شروع کردند.
منطقه عملیاتی در
شمال سلیمانیه واقع و توسط ارتفاعات بلند گردهرش، گوجار، قمیش، دولبشک،
الاغلو، ویولان، گردهشیلان و نیز دشت هرمدان و تپههای جنگاوی احاطه شده
است. در این میان، ارتفاع گردهرش از اهمیت بیشتری نسبت به سایر ارتفاعات
برخوردار بود؛ چرا که برای ورود به منطقه غرب رودخانه قلعهچولان و انجام
عملیاتهای بعدی میبایست این ارتفاع تصرف میشد. از جمله ویژگیهای این
منطقه نیز میتوان از کوهستانی بودن، محدودیت عقبه، نبود جاده - بهطور خاص
درمورد ارتفاع گردهرش - و سرمای هوا نام برد.
• مسئولیت منطقه
عملیاتی بر عهده سپاه یک ارتش عراق بود که با لشکر ۴۴ پیاده از این منطقه -
بهویژه ارتفاع گردهرش - دفاع میکرد. تعدادی گردان خفیفه و گروههایی از
نیروهای جاش (کردهای محلی) نیز در مناطقی همچون ارتفاع گوجار، ویسی و
الاغلو استقرار داشته و تحت امر این لشکر از مناطق مذکور حفاظت میکردند.
تنها
نیروی احتیاط لشکر ۴۴ در آغاز عملیات، گردان کماندویی آن بود و حتی سپاه
یکم نیز که پدافند منطقه دربندیخان - شاخ مامند را با چهار لشکر بر عهده
داشت، فقط توانست تیپ ۷۷ پیاده و یک گردان کماندویی را جهت پاتک به منطقه
اعزام کند.
در مجموع، یگانهایی که تحت امر لشکر ۴۴، قبل و حین عملیات در منطقه حضور یافتند، به قرار ذیل میباشد:
- تیپهای ۳۹، ۷۴، ۷۷، ۸۳ و ۶۰۳ پیاده.
- گردان کماندویی تابع سپاه یکم و گردان کماندویی تابع لشکر ۴۴ پیاده.
- گردان تانک ابن حارث تابع لشکر ۲۷ پیاده.
- گردانهای ۵۳ و ۶۹ توپخانه.
•
نیروهای خودی طی عملیات مذکور، براساس استعدادی برابر با ۱۱ گردان پیاده
بهشکل یک قرارگاه ثابت و یک قرارگاه احتیاط سازماندهی شدند. قرارگاه نجف
اشرف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت: لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین (ع)؛ لشکر
۲۱ امام رضا (ع)؛ لشکر ۵۷ اباالفضل (ع)؛ لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا؛ تیپ مستقل ۱۲
قائم (عج). همچنین، لشکرهای ۷ ولی عصر (عج)، ۵۲ قدس و تیپهای مستقل ۳۵
امام حسن (ع) و مسلم بن عقیل بهعنوان احتیاط قرارگاه در نظر گرفته شدند.
• مانور عملیات برای تصرف ارتفاع گردهرش به شرح زیر طراحی گردید:
- تصرف نیمه جنوبی ارتفاع ۱۴۱۸ (قله دوم) توسط لشکر ۲۱.
- تصرف نیمه غربی ارتفاع ۱۴۲۶ (قله اول) توسط لشکر ۱۱.
- تصرف نیمه شمالی ارتفاع ۱۴۱۸ (قله سوم) توسط لشکر ۵۷.
- تصرف نیمه شرقی ارتفاع ۱۴۲۶ (قله اول) توسط تیپ ۱۲.
- تصرف ارتفاعات ۱۳۱۷ و ۱۳۴۸ (قله چهارم) توسط لشکر ۱۵۵ ویژه.
همچنین،
درصورت فراهم شدن شرایط مشاعه، یگانهای احتیاط برای تصرف ارتفاع ویولان و
دشت هرمدان وارد عمل میشدند. ضمناً، نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق
میبایست روی ارتفاع ویولان و شمال آن وارد عمل میشدند تا ضمن تجزیه توان
دشمن، راه ورودی قرارگاه رمضان به داخل خاک عراق بیشتر تأمین گردد.
•
نیروها با حرکت از محورهای مختلف پس از ۵ الی ۸ ساعت راهپیمایی، در
نزدیکی مواضع دشمن استقرار یافته و به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستند.
سرانجام عملیات در ساعت ۱ و ۱۶ دقیقه بامداد بیست و نهم آبانماه سال ۱۳۶۶
هجری شمسی با رمز مبارک «یا محمد بن عبدالله (ص)، ادرکنی» آغاز شد و
یگانهای عملیاتی بهطور هماهنگ و همزمان به مواضع دشمن یورش بردند و یک
ساعت پس از شروع حمله، در همان تاریکی شب موفق شدند قلل ۱۴۲۴، ۱۴۲۶
(قله اول)، ۱۴۱۸ (قله دوم) و ۱۳۹۱ (قله سوم) و قرارگاه تاکتیکی تیپ ۳۹ را
تصرف کنند. از ساعت ۵ صبح، دشمن با بهکارگیری عناصر باقیمانده از تیپ ۳۹
پاتک کرده و توانست یکی از یگانهای خودی را حدود ۳۰۰ متر عقب براند.
تنها
مقر گردان ۲ تیپ ۳۹ - در ادامه یال شمالی کوه گردهرش - همچنان
در دست دشمن باقی ماند که آنهم در شب دوم و در مرحله پایانی
عملیات آزاد شد. با پاتکهای یک هفتهای، دشمن نتوانست نیروهای
ایرانی را به عقب براند و این نقاط حساس را دوباره در دست بگیرد.
با
روشن شدن آسمان، پاتک دوم عراق نیز شروع شد که با مقاومت قوای خودی سرکوب
گردید. پس از آن، هیچ تحرک مؤثر و مهمی از دشمن در طول روز اول مشاهده نشد.
در شب دوم، نیروهای خودی مجدداً وارد عمل شده و سه قله دیگر گردهرش را
تصرف کرده و درنهایت، موفق شدند بهطور کامل این ارتفاع را در اختیار
بگیرند.
دشمن که ارتفاع گردهرش را از دست داده بود، از روز سوم عملیات
شروع به پاتک برای بازپسگیری این ارتفاع کرد که هریک از آنها با مقاومت
طرف مقابل خنثی شد. از تاریخ دوم آذر ۱۳۶۶ش نیز نیروهای اتحاد میهنی
کردستان عراق روی ارتفاع ویولان وارد عمل شدند که این اقدام موجب شد دشمن
توجه خود را به آن محور معطوف نماید و پس از دو روز درگیری، آنها را به
عقب براند.
• از اینرو، با تثبیت خطوط خودی، شرایط برای
انجام عملیات «بیتالمقدس ۲» در بدترین وضعیت جوی زمستان و در زیر
بارش برف و با وجود سرمای کشنده کردستان مهیا شد. در این عملیات دو
روزه، علاوه بر گرفتن جای پا و سرپل در آن سوی رودخانه قلعهچولان و
آزادسازی شهر ماووت، ۴ روستا نیز آزاد و چندین دستگاه تانک و نفربر
زرهی، دهها دستگاه خودروی نظامی، انواع ماشینهای مهندسی و راهسازی،
چندین قبضه آتشبار توپخانه و شماری انبار مهمات منهدم و ۴ تیپ
پیاده، ۳ گردان توپخانه، ۲ گردان کماندویی و ۱ گروهان تانک ارتش
عراق نیز متلاشی شد. و بیش از ۲۲۰۰ تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی
شدند و یا به اسارت درآمدند. همچنین چند دستگاه تانک، یک دستگاه
رادار «رازیت» و مقداری سلاح و مهمات به غنیمت رزمندگان اسلام
درآمد.
پس، نتایج عملیات نصر ۸ بهطور عمده عبارتاند از: «تصرف ارتفاع
گردهرش»؛ «کشته و زخمی شدن حدود ۳۰۰ تن از نیروهای دشمن»؛ «به اسارت در
آمدن ۲۰۰ تن از نیروهای دشمن». در این عملیات، حسن آغاسیزاده معاون
مهندسی قرارگاه خاتمالانبیأ (ص) به شهادت رسید.
نام عملیات: نصر ۸
نوع عملیات: نفوذی - انهدامی
زمان اجرا: ۲۹ آبان ۱۳۶۶ش
تلفات دشمن (کشته، زخمی و اسیر): ۲۲۰۰ تن
رمز عملیات: یا محمد بن عبدالله (ص)، ادرکنی
مکان اجرا: قله گردهرش در غرب شهر ماووت عراق، محور شمالی جنگ
ارگانهای عملکننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات: گسترش وضعیت جبهه خودی و فتح قله مهم و کاربردی گردهرش
يکشنبه 29/8/1390 - 15:46
تاریخ
عملیات نصر ۸ در منطقه عملیاتی ماووت ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1801/jang.jpg)
عملیات نصر ۸ در منطقه عملیاتی ماووت در استان سلیمانیه عراق و در چنین روزی از سال ۱۳۶۶ هجری شمسی به اجرا درآمد.
در
تداوم سلسله عملیاتهایی که در جبهه شمال غرب انجام شد، ضرورت اجرای
عملیاتی بهمنظور فراهمسازی عملیات بزرگ و گسترده در این جبهه بیش از پیش
احساس میشد. بههمین دلیل و بهرغم دشواریهای موجود، عملیات نصر ۸ از سوی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی گردید.
نیروها با حرکت از محورهای
مختلف پس از ۵ الی ۸ ساعت راهپیمایی، در نزدیکی مواضع دشمن استقرار یافته و
به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستند. سرانجام عملیات در ساعت ۱ و ۱۶ دقیقه
بامداد بیست و نهم آبانماه سال ۱۳۶۶ هجری شمسی با رمز مبارک «یا محمد بن
عبدالله (ص)، ادرکنی» آغاز شد و یگانهای عملیاتی بهطور هماهنگ و همزمان
به مواضع دشمن یورش بردند و یک ساعت پس از شروع حمله، در همان
تاریکی شب موفق شدند قلل ۱۴۲۴، ۱۴۲۶ (قله اول)، ۱۴۱۸ (قله دوم) و ۱۳۹۱
(قله سوم) و قرارگاه تاکتیکی تیپ ۳۹ را تصرف کنند. از ساعت ۵ صبح، دشمن با
بهکارگیری عناصر باقیمانده از تیپ ۳۹ پاتک کرده و توانست یکی از یگانهای
خودی را حدود ۳۰۰ متر عقب براند.
تنها مقر گردان ۲ تیپ ۳۹ - در
ادامه یال شمالی کوه گردهرش - همچنان در دست دشمن باقی ماند که
آنهم در شب دوم و در مرحله پایانی عملیات آزاد شد. با پاتکهای
یک هفتهای، دشمن نتوانست نیروهای ایرانی را به عقب براند و این
نقاط حساس را دوباره در دست بگیرد.
با روشن شدن آسمان، پاتک دوم
عراق نیز شروع شد که با مقاومت قوای خودی سرکوب گردید. پس از آن، هیچ تحرک
مؤثر و مهمی از دشمن در طول روز اول مشاهده نشد. در شب دوم، نیروهای خودی
مجدداً وارد عمل شده و سه قله دیگر گردهرش را تصرف کرده و درنهایت، موفق
شدند بهطور کامل این ارتفاع را در اختیار بگیرند.
دشمن که ارتفاع
گردهرش را از دست داده بود، از روز سوم عملیات شروع به پاتک برای
بازپسگیری این ارتفاع کرد که هریک از آنها با مقاومت طرف مقابل خنثی شد.
از تاریخ دوم آذر ۱۳۶۶ش نیز نیروهای اتحاد میهنی کردستان عراق روی ارتفاع
ویولان وارد عمل شدند که این اقدام موجب شد دشمن توجه خود را به آن محور
معطوف نماید و پس از دو روز درگیری، آنها را به عقب براند.
نتایج
عملیات نصر ۸ بهطور عمده عبارتاند از: «تصرف ارتفاع گردهرش»؛ «کشته و
زخمی شدن حدود ۳۰۰ تن از نیروهای دشمن»؛ «به اسارت در آمدن ۲۰۰ تن از
نیروهای دشمن». در این عملیات، حسن آغاسیزاده معاون مهندسی قرارگاه
خاتمالانبیأ (ص) به شهادت رسید
يکشنبه 29/8/1390 - 15:45
تاریخ
الحاق ایران به پیمان استعماری بغداد ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1801/CENTO.jpg)
الحاق ایران به پیمان استعماری بغداد موسوم به «سنتو» در چنین روزی از سال ۱۳۳۴ هجری شمسی، جنبه رسمی یافت.
«سنتو»
نام اختصاری «سازمان پیمان مرکزی» است. این تشکل حلقه تکمیلی پیمانی است
که ۴ سال پیش از آن در بغداد به امضا رسید و به «پیمان بغداد» مشهور گشت.
پیمان بغداد معاهدهای بود که در ۵ اسفند ۱۳۳۳ش میان وزیران امور خارجه دو
کشورعراق و ترکیه تحت عنوان «پیمان همکاریهای متقابل» در بغداد به امضا
رسید.
این پیمان که ماهیت دفاعی و امنیتی داشت، مانند پیمان «سنتو»
منعقده میان ۸ کشور آسیای جنوب شرقی (۱۳۳۳ش) و پیمان پاسیفیک منعقده میان
سه کشور امریکا، استرالیا و ونزوئلا (۱۳۳۰ش) حلقه دیگری از یک رشته
پیمانهای امنیتی و سیاسی بود که امریکاییها پس از شکست در جنگ ویتنام در
کشورهای آسیایی بهصورت اتحادیههای منطقهای ایجاد کردند تا متضمن
منافعشان باشد.
پیمان بغداد یک مقدمه، هشت ماده و دو ضمیمه داشت. هدف
پیمان، «تضمین دفاع و امنیت منطقه خاورمیانه» اعلام شده بود. همچنین در
مقدمه آن با استناد به ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد تصریح شده بود که
طرفین متعاهدین بهمنظور حفظ امنیت خود و برای تأمین خوشبختی و رفاه
اجتماعی ملتهای خویش با یکدیگر همکاری خواهند کرد.
براساس ماده ۵
پیمان بغداد، ورود به این پیمان برای کشورهای ذینفع در منطقه آزاد گذارده
شده است. بههمین دلیل، انگلستان در دهم فروردین ۱۳۳۴ش، پاکستان در اول
مهر ۱۳۳۴ش و ایران در ۱۹ مهر همان سال وارد پیمان بغداد شدند. اما امریکا
که خود بانی تشکیل این سازمان بود، از ورود به این پیمان خودداری کرد.
شکلگیری
این پیمان از ابتکارات دولت امریکا، بهویژه «جان فوستر دالس» وزیر خارجه
آن کشور بود که میخواست یک سازمان دفاعی قوی در خاورمیانه بهوجود آورد
تا از گسترش نفوذ شوروی در این منطقه جلوگیری کند و سنگرهای دفاعی غرب را
تکمیل نماید. اما دولت امریکا ترجیح داد که خود عضویت این پیمان را نپذیرد
تا موجبات تحریک دولت شوروی را فراهم نکند و دوستی اعراب خاورمیانه را نیز
از دست ندهد. از اینرو، امریکا تا پایان عمر سنتو عضویت در این پیمان را
نپذیرفت ولی با معاهدات نظامی دوجانبه با هر سه کشور ایران، ترکیه و
پاکستان عملاً نفوذ خود را در این سازمان حفظ کرد.
تفاوت پیمان بغداد
با پیمان سعدآباد که در ۱۳۱۶ش میان ایران، ترکیه و افغانستان به امضا رسید
در این بود که در آن پیمان این سه کشور متعهد شده بودند به خاک یکدیگر
تعرض نکنند ولی در پیمان بغداد، همکاریهای متقابل نظامی پیشبینی شده بود.
پیمان بغداد متعاقب کودتای عبدالکریم قاسم در عراق - ۲۳ تیر ۱۳۳۷ش - ضربه
اساسی دید. قاسم که یک نظامی چپگرا بود، به این پیمان روی خوش نشان نداد،
درنتیجه مرکزیت پیمان به آنکارا انتقال یافت و از آن پس، این پیمان با نام
«سنتو» به کار خود ادامه داد.
علت اطلاق عنوان «سنتو» به این سازمان،
آن بود که این تشکل میان قلمرو پیمان «سیتو» در شرق و قلمرو پیمان «ناتو»
در غرب قرار گرفته بود. سنتو که در وسط مرکز این دو پیمان قرار داشته از یک
سو با عضویت ترکیه به ناتو پیوند داشت و از سوی دیگر با عضویت پاکستان با
«سیتو» مرتبط بود.
پاکستان در ۱۳۵۰ش با انتقاد از عدم حمایت سنتو از
مواضع اسلامآباد در برابر تعرضات هند، از آن جدا شد و ایران نیز متعاقب
پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ش، خروج خود را از این سازمان اعلام
کرد. با خروج ایران از سنتو، این مجموعه که تأمینکننده منافع امریکا در
بعد سیاسی و امنیتی در منطقه بود، فروپاشید.
يکشنبه 29/8/1390 - 15:44
تاریخ
درگذشت پیرنیا؛ بانی آموزش عالی حقوق ![](https://imna.ir/images/upload/0048/images/1801/pirniyaa.jpg)
حسن پیرنیا معروف به مشیرالدوله، نخستوزیر قاجار و سیاستمدار در چنین روزی از سال ۱۳۱۴ هجری شمسی درگذشت.
حسن
پیرنیا ملقب به مشیرالدوله، بانی و مؤسس آموزش عالی حقوق در ایران بود.
او با راهاندازی مدرسه عالی علوم سیاسی و بعدها، تبدیل آن به مدرسه
عالی حقوق، این امر را محقق کرد. پیرنیا، نخستین رئیس این تشکیلات علمی
بود و تلاشهای بسیاری برای گشایش و شکلگیری نظام علمی مدارس علوم سیاسی
حقوق در ایران کرد. در زمانی که مشکلات عدیده سیاسی و مالی، راه ترقی
علمی را کند و یا مسدود کرده بود، حسن پیرنیا با کوششهای مستمر خود موفق
به تأسیس مرکز آموزشی عالی حقوق و علوم سیاسی در ایران شد.
حسن پیرنیا،
فرزند میرزانصراللهخان مشیرالدوله (صدراعظم ایران) بود. وی در سال
۱۲۵۰ش در شهر نائین بهدنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در ایران به پایان
رساند و برای ادامه تحصیل عازم مسکو شد. او ابتدا در مدرسه متوسطه نظامی
مسکو به فراگیری علوم مختلف پرداخت و با احراز رتبه اول، دوره این مدرسه
را به پایان رساند.
آنگاه در دانشکده حقوق دانشگاه مسکو به تحصیل در
رشته حقوق پرداخت و دورههای تکمیلی را با احراز رتبه اول تمام کرد. پس از
پایان تحصیلات عالی، به ایران بازگشت و در وزارت خارجه مشغول به کار شد.
او با بینشی دقیق، به نیازهای علمی سیاستمداران وقت پی برد و پس از
مساعی بسیار، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۱۷ق موفق به تأسیس مدرسه عالی
علوم سیاسی در تهران شد.
حسن پیرنیا در کنار مدیریت این مدرسه، به
تدریس درسهایی در زمینههای حقوق و سیاست پرداخت. وی بعدها با اینکه
بهدلیل مشغلههای مملکتی ناچار از کنارهگیری رسمی از مدرسه علوم سیاسی
شد، اما همواره به امور تحصیلی و رفاهی دانشجویان این مدرسه توجه و علاقه
داشت و فارغالتحصیلان آن را فرزندان خود بهشمار میآورد.
مشیرالدوله،
پس از کنارهگیری از مدرسه عالی علوم سیاسی، در پستهای مختلف مملکتی
نظیر مأمور کنسول وزارتخانه در مسکو، وزیر امور خارجه و وزیر عدلیه مشغول
به خدمت شد و خدمات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی فراوان و ارزندهای را
به انجام رساند.
او در زمان وزارت خود در عدلیه، با الهام از سیستم
قانونی فرانسه، دست به اصلاحاتی در سیستم قانونی ایران زد و قوانین اصول
محاکمات حقوقی، اصول محاکمات جزایی، قانون مجازات عمومی و ثبت اسناد
اختیاری را وضع کرد. براساس مندرجات کتابهای مرجع تاریخی، حسن پیرنیا
مؤسس دیوان عالی کشور در سال ۱۲۹۱ش دانسته شده است. او همچنین امتحان
از قضات و وکلا را شرط احراز شغل قضاوت و وکالت قرار داد.
پیرنیا،
همواره به علم و آموزش مداوم اهمیت میداد. او به زبانهای فرانسه،
انگلیسی، عربی و روسی مسلط و با زبان یونانی قدیم آشنا بود و در ۵۸ سالگی
بهمنظور استفاده از متون ادبی آلمانی، به خودآموزی این زبان روی آورد.
وی در اواخر عمر و برای گذراندن دوران بازنشستگی، به تحقیق و تألیف
کتابهای تاریخی پرداخت.
او سه جلد از دوره کتاب تاریخ ایران باستان
را - که از منابع و مراجع علمی تاریخ ایران بهشمار میآید - به رشته
تحریر درآورد و در حال نگارش جلد چهارم این کتاب بود که عمر پربار او کفاف
نداد. هدف مشیرالدوله از نوشتن این تاریخ، ارجگذاری و نشان دادن
پیشینه و عمق و غنای تاریخی تمدن و فرهنگ ایرانی در زمانی بود که مزدوران
منفور بیگانه، سعی در کتمان و مخدوشسازی چهره روشن آن داشتند.
حسن
پیرنیا پس از شصت و سه سال زندگی سرشار از فعالیتهای فرهنگی، علمی،
سیاسی و اجتماعی که بسیاری از صفحات تاریخ سده اخیر را پر کرد، سرانجام در
در تاریخ بیست و نهم آبانماه سال ۱۳۱۴ هجری شمسی بر اثر سکته قلبی، در
منزل شخصی خود واقع در خیابان منوچهری تهران، دار فانی را وداع گفت و
پیکرش در آرامگاه خانوادگی پیرنیا، در آستانه امامزاده صالح (س) تجریش
تهران به خاک سپرده شد.
يکشنبه 29/8/1390 - 15:43