اهل بیت
از خدام ستیر اسدی روایت شده است که چون علی بن حسین علیه السلام را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدم زاری کنان و گریان چاک زده و مردان هم با آنها می گریستند. زین العابدین علیه السلام بیمار بود و از بیماری ناتوان و به آواز ضعیف آهسته گفت: « اینان بر ما گریه می کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟ » آن گاه زینب دختر علی بن ابی طالب علیه السلام به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دمها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. هرگز زنی پرده نشین را خوش سخن تر از وی ندیدم. گویی بر زبان علی سخن می راند. او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و گفت: « ای مردم کوفه: ای گروه نیرنگ و دغل و ای بی حمیت ها؛ اشک چشمانتان خشک نشود، ناله تان آرام نگیرد! مثل شما مثل آن زنی است که تار و پود تافته خود را پس از محکم تافتن، رشته رشته کند و از هم بگسلد. شما سوگندهایتان را دست آویز فساد کرده اید. جز لاف زدن و دشمنی و دروغ چه دارید؟ بسان کنیزکان چاپلوسی نمودن و همچون دشمنان سخن چینی کردن و همانند سبزه ای که بر روی فضولات حیوانی می روید و یا چون گچی که روی قبرها را با آن آرایش می دهند « ظاهری زیبا باطنی گندیده دارید ». برای خود بد توشه ای پیش فرستاده اید که خدا را بر شما به خشم آورد. عذاب جاودان او را به نام خود رقم زدید. آیا گریه می کنید؟! آری، بگریید که شایسته گریستنید. بسیار بگریید و اندک بخندید که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز نتوانید شست. چگونه می توانید این ننگ را از خود بشویید که فرزند خاتم انبیاء و سید جوانان اهل بهشت را کشتید. آنکه در جنگ سنگر شما و پناه حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرحم گذار زخم شما و در سختیها پناهگاه شما و در جنگها و ستیزها مرجع شما بود. بد است آنچه برای خویشتن پیش فرستاده اید و بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفته اید برای روز قیامت نابودی بر شما باد نابودی ! و سرنگونی بر شما باد سرنگونی! کوشش شما به نا امیدی انجامید و دستهای شما برای همیشه بریده شد و کالایتان « حتی در این دنیا » زیان کرد. خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما حتمی شد. می دانید چه جگری از رسول خدا شکافته اید و چه پیمانی را شکستید چه سان پردگیان حرم را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از او دریدید و چه خونی ریختید؟ کاری بس شگفت کردید که نزدیک است از هول آن آسمانها از هم بپاشد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی شود. مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته است. و در بزرگی و عظمت همانند در هم فشردگی زمین و آسمان است. آیا در شگفت می شوید اگر « در این مصیبت جان خراش » چشم آسمان، خون ببارد؟! هیچ کیفری از کیفر آخرت برای شما خوار کننده تر نیست. و آنان ( سردمداران حکومت اموی ) دیگر از هیچ سویی یاری نخواهند شد. این مهلت شما را مغرور نسازد که خداوند بزرگ از شتاب زدگی در کارها پاک و منزه است و از پایمال شدن خون نمی ترسد و او در کمین ما و شماست.» آن گاه زینب کبری سلام الله علیها اشعاری به این مضمون گفت: « چه خواهید گفت هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله با شما بگوید: این چه کاری بود که شما کردید در حالی که آخرین امت هستید. خانواده و فرزندان و عزیزان من، برخی اسیرند و برخی آغشته به خون. پاداش من که نیک خواه شما بودم این نبود که با خویشان من بعد از من بدی کنید. من می ترسم عذابی بر شما نازل شود همانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد.» در این هنگام زینب از آنان روی گرداند. مردم حیران شده بودند و دستها به دندان می گزیدند. پیرمردی که در کنار من بود می گریست و ریشش از اشک تر شده بود. او دست به سوی آسمان برداشته بود و می گفت: « پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و خردسالان آنها بهترین خرد سالان و زنان آنها بهترین زنان و والاتر و بالاتر از همه هستند. » امام سجاد علیه السلام خطاب به زینب فرمود: « ای عمه خاموش باش؛ باقی ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده دانایی و نیاموخته خردمند و گریه و ناله رفتگان را باز نمی گرداند. »
شنبه 27/9/1389 - 14:10
بهداشت روانی
بیتابی، اضطراب، دلشوره، یك دنیا نگرانی؛ نمیتوانی سر جایت بند شوی، دلت تنگ شده ، مثل این كه دنیا قد یك انگشتدانه شده، شاید هم كوچكتر. دریای اشك پشت چشمهایت موج میزند اما تو با كوه بغض جلویش را میگیری.دلت آشوب است، میخواهی همه غصههایت را بالا بیاوری، اما نمیشود، تكتك سلولهای مغزت درگیر است، مرتب افكارت را نشخوار میكنی ولی فایدهای ندارد. خیلی ناراحتی؛ ناراحت ناراحت. همه ما آدمها گاهی وقتها اینطوری میشویم، خسته، كلافه، دمغ، بریده از همه چیز و رسیده به ته خط. وقتی اینطور میشویم شاید فكر خلاص كردن خودمان از زندگی را هم بكنیم، شاید مرگ برایمان شیرینتر از عروسی شود، شاید رخت بر بستن از این دنیا بهترین اتفاق زندگیمان به نظر برسد؛ ولی ای كاش به همین سادگی بود، ای كاش با به آخر رسیدن دم و بازدم همه چیز تمام میشد.
ولی واقعا اینطور نیست، چون جنگیدن تن به تن با مشكلات وظیفه ماست نه خود را خلاص كردن از زندگی به خاطر بزرگی غصهها. با غصه خوردن و زانوی غم به بغل گرفتن هیچ چیز درست نمیشود، حتی به پهنای صورت اشك ریختن هم كاری از پیش نمیبرد، ولی با این همه وقتی میدانی كه مشكلات پشتت را به خاك مالیده و تو دست تنها ماندهای، چارهای جز انزوا و گریه كردن نداری.وقتی مشكلی پیش میآید، اولین چیزی را كه نشانه میگیرد امید است، مشكل قلبت را هدف میگیرد و امید به آینده را تهدید میكند، آن وقت تو غرق دنیای فكر و خیال میشوی و به رهگذری سرگردان میمانی كه آنقدر غریب و بیكس است كه چون نهالی كمریشه با كوچكترین نسیمی به جنون میافتد.
این خاصیت نبرد میان امید و مشكلات است، هرچند آدمهای مختلف در این نبرد نتایج متفاوتی بهدست میآورند. بعضی آدمها محكماند درست مثل كوه، آنقدر سخت و شكستناپذیر كه احترامبرانگیز میشوند. اینها وقتی مشكلی برایشان پیش میآید به جای دستپاچه شدن، فكر میكنند. آنها انگار دست به بازی شطرنج میزنند و با بهترین چیدمان مهرهها، مشكلات را كیش و مات میكنند؛ آدمهایی جسور و باشهامت كه وقتی در زندگیشان دقیق میشوی، معلوم میشود كه آنها برای مبارزه با مشكلات فقط یك ابزار دارند؛ صبر.
اما خیلی از آدمها صبر ندارند، آنها وقتی مشكلی پیش میآید «واویلای قبل از مصیبت» میگیرند و با تسلیم شدن، سپر میاندازند. همیشه نگران، همیشه مضطرب، همیشه ناامید، همیشه بازنده، این احساسات زنجیری میشود و چون عشقههای مزاحم به دست و پایشان میپیچد. همین میشود كه خیلی از ما وقتی غصهای داریم قبل از آن كه از بزرگی آن نابود شویم به خاطر سنگینی بافتههای منفی ذهنمان میشكنیم.
در این میان بعضیها هم نه آرامند مثل كوه و نه شكنندهاند همچون نهال كه حالی بینابین دارند و وقتی مشكلی كمرشان را خم كرد به جای تسلیم شدن كمر راست میكنند و به خود میآیند. شاید قهرمانان واقعی دنیا همین آدمها باشند.
مشكلات، تلخترین حقایق زندگی
تلخ است، اما واقعیت دارد، مشكلات را میگویم؛ همان تلخیهایی كه از آمدنمان به دنیا تا زمان رفتنمان با ما هستند. هیچ كس روبهرو شدن با سختیها را دوست ندارد، همه میخواهند با خیالی راحت زندگی كنند اما مگر میشود برای همه عمر هیچ اتفاقی نیفتد؟ نه قرار نیست اینطوری باشد مثل این كه بنای زندگی این است كه تلخی و شیرینیهایش به هم آمیخته باشند. شاید لطف زندگی كردن در این باشد كه دانههای شیرین را از جامی پر از زهر بیرون بكشی، شاید قرار است تلخیها زیاد باشند تا ما قدر شیرینیها را بهتر بدانیم.
ولی واقعیت هرچه باشد و ما هر چقدر تسلیم حقایق باشیم، باز هم نمیشود منكر سختی لحظاتی بود كه مجبوریم با آن پنجه در پنجه شویم. ولی انگار چارهای نیست؛ انگار ما آدمها بدون آن كه بدانیم برای این نبرد انتخاب شدهایم. پس باید محكم و سرسخت باشیم و اگر نیستیم برای اینگونه شدن تمرین كنیم.
انتخاب كنید؛ بیتابی یا صبر
بعضی آدمها ذاتا صبورند، یعنی آدمهای اطرافشان همیشه آنها را صبور دیدهاند. اینها چشمهایی آرام، رفتاری متعادل و طبیعتی كمحرف دارند. همین خصلتهاست كه به این قبیل آدمها كمك میكند تا وقتی ناملایمتی پیش میآید، باز هم متانتشان را حفظ كنند. شاید بهترین ویژگی آدمهای صبور داشتن ذهنی مرتب است؛ ذهنی كه آنقدر با دقت چیده شده كه در آن تكلیف هر واكنشی در قبال هر اتفاقی مشخص است.
البته بعضی وقتها این خویشتنداری در مقابل اتفاقات باعث سوءتفاهم دیگران میشود، چراكه فكر میكنند آدم صبور خودش را به بیتفاوتی زده، اما میان این 2 واژه فاصلهای بسیار زیاد وجود دارد. كسی كه بیتفاوت است در مقابل اتفاقات فردی منفعل است، یعنی بودن یا نبودنش فرقی نمیكند اما كسی كه صبر پیشه میكند در مقابل مشكل آنقدر میایستد تا راهی برای شكست دادنش پیدا كند. آدم صبور به جای آن كه بیتاب و دستپاچه باشد و فرصت فكر كردن را از خود و دیگران بگیرد با افكارش خلوت میكند تا دست به بهترین تصمیمگیری بزند. رسیدن به این درجه از كمال و متانت حتما كار سختی است، حتی تمرین كردن تا رسیدن به این مرحله نیز صبر زیادی میخواهد ولی چارهای نیست و باید دست به انتخاب زد یا صبر یا بیتابی.
چرا بیتاب میشویم؟
وقتی برنامه ریختهایم كه به یك كار شخصی برسیم اما قرار است عده زیادی مهمان برایمان بیاید، وقتی انتظار داشتهایم نتیجه خوبی در یك آزمون بگیریم، اما همه چیز خلاف میل ما پیش رفته، وقتی داشتن مبلغی خاص تا زمانی معین سرنوشت زندگیمان را عوض میكند و در میانه راه رسیدن به آن پول مشكل میشود، وقتی چكمان برگشت خورده و آبرویمان در خطر است، وقتی به فردی دل بستهایم و خانه آرزوهایمان را با او ساختهایم اما بزرگترها سنگاندازی میكنند، وقتی زمانی كه به درآمدمان دل بستهایم اما از كار بیكار میشویم، وقتی در یك تصادف هولناك عزیزترین آدم زندگیمان را از دست میدهیم، وقتی برخلاف انتظار در یك كار موفق نمیشویم، زمانی كه فرزندمان آلوده مواد مخدر میشود یا بسیاری شرایط دیگر، اولین واكنش ما به این اتفاقات تلخ، بیتابی كردن است.
آن وقت اگر آدم خودداری باشیم، یك گوشه كز میكنیم و بدون آن كه بخواهیم كسی حتی كلمهای با ما حرف بزند، اشكمان جاری میشود و به آنچه از دست دادهایم، افسوس میخوریم. اما اگر آدم شلوغ و پرحاشیهای باشیم، بیتاب شدنمان هم موجب آزار دیگران میشود و با سر و صدا راه انداختن و بدخلقی كردن از وضع موجود انتقام میگیریم، درست مثل این كه میخواهیم همه بدانند ما چقدر مستاصل شدهایم و از این كه دیگران آرامند و ما ناراحت چقدر ناراضی هستیم.البته اگر در مقابل مشكلات، آرامشمان را از دست بدهیم یا به اشك تكیه كنیم یا از این كه آرزوهایمان بر باد رفته، غصه بخوریم و آه بكشیم، واكنشها غیرمعمولی نیست چون اگر یك مساله برایمان مهم نباشد هرگز از نظر عاطفی رویش آنقدر سرمایهگذاری نمیكنیم كه وقتی از دستش دادیم تا این حد ناراحت شویم. ولی با وجود همه این حرفها فرمان اول، كنترل خویشتن و مرور اتفاقاتی است كه سبب شده ما تا این حد بیتاب شویم.
مشكلات خودساخته
زنی نگران با دفتر روزنامه تماس میگیرد. از من میپرسد كه میدانم در دادسراها چطور با ارباب رجوع رفتار میكنند. توضیح میدهم كه كاملا با اوضاع و احوال حاكم بر محاكم آشنا هستم و او كه قوت قلب گرفته، ماجرای زندگیاش را در یك سال گذشته تعریف میكند. او زنی تحصیلكرده است و تا چند ماه قبل آپارتمانی نقلی به نام خودش داشته. از مدتها قبل با زن و شوهری نیز آشنا بوده و میدیده كه روز به روز چطور اوضاع اقتصادیشان بهتر میشود. روزی كه مشغول صحبت كردن با آنها بوده و راز موفقیتشان را جویا شده، شوهر زن پیشنهاد داده كه با فروش آپارتمانش پول در اختیار او بگذارد تا زن هم مثل آنها درآمد ماهانه میلیونی داشته باشد. زن ابتدا راضی نبوده اما وقتی شوهرش هم به او اطمینان میدهد كه این درآمد ارزش ریسك كردن دارد، او هم خانه را میفروشد و پولها را به آن مرد میدهد و خودش همراه شوهر و فرزند كوچكش خانهای را اجاره میكنند. زمان میگذرد تا سررسید پرداخت اولین مبلغ از سوی مرد میرسد و او هم طبق وعده قبلیاش درآمد میلیونی را به حساب زن واریز میكند. حالا او اطمینان خاطر پیدا كرده و تا ماه بعد با خیال راحت صبر میكند. اما وقتی سررسید بعدی میرسد و از واریز پول خبری نمیشود، زن در به در بهدنبال مرد میافتد و حاصل پرس و جوهایش این میشود كه او یكی از سرشاخههای شركتی هرمی بوده و پولهای او را مثل دارایی 100 نفر دیگر با خود برده و به مكانی نامعلوم رفته است. حالا زن كه شوهرش توان پرداخت اجارهخانه را ندارد و خود را سر به نیست كرده در خانه پدر شوهرش زندگی میكند و رفت و آمدهایش به دادسرا نیز جز ناامیدی نتیجهای برایش ندارد.
این داستان زندگی واقعی یكی از هموطنان ماست كه بخوبی نشان میدهد چطور مشكلات احاطهاش كردهاند، اما آیا واقعا این مشكل ناشی از بداقبالی و بدشانسی بوده یا ثمره بلندپروازی و سادهلوحی؟
بسیاری از مشكلات در زندگی ما آدمها چنین روندی را طی میكنند، یعنی با چشمها و گوشهای بسته ما متولد میشوند و با داد و فریاد و بیتابیهایمان شدت میگیرند. وقتی كه ما با همین بیتدبیریها حرفی نادرست میزنیم و كسی را میرنجانیم، وقتی با یك تصمیم نادرست مسیر زندگیمان را عوض میكنیم، وقتی تعادل زندگی زناشوییمان را به خاطر چیزهای واهی به هم میزنیم، درواقع خودمان سكاندار مشكلات هستیم اما غرورمان اجازه نمیدهد كه این مساله را بپذیریم و در مقابل با بیصبری و بیتابی زندگی را به كام آنهایی كه هیچ نقشی در این میان نداشتهاند به هم میزنیم.
ولی بعضی مشكلات از این دست نیستند و بدون آن كه بخواهیم برایمان به وجود میآیند. مثلا وقتی با هزار امید و آرزو تصمیم به داشتن فرزند میگیریم و بعد از 9ماه انتظار شیرین، صاحب كودكی معلول میشویم، وقتی در اوج خوشبختی، شریك زندگیمان را از دست میدهیم یا خاك میان ما و پدر و مادرمان فاصله میاندازد. واقعا انگار دنیا روی سرمان خراب میشود؛ اتفاقاتی كه «به ته خط رسیدن» و «بریدن» و «سیر نشدن از زندگی» را به معنای واقعی كلمه به ما میچشاند.
وقتی این اتفاقها میافتد، مخصوصا وقتی همه چیز تازه است و زمان زیادی از آن نمیگذرد احساسی مالامال از شكست و بدبختی آدم را احاطه میكند. در این لحظات وقتی كسی برای دلداری دادنمان میكوشد و میخواهد به ما یاد بدهد كه صبور باشیم، آنقدر ناراحت میشویم كه اگر كسی به گریه كردنمان تشویق كند تا این حد دلگیر نمیشویم. در این لحظات خودمان میدانیم كه گریه كردن و تشویش داشتن دردی از ما دوا نمیكند، اما وقتی دستمان از یك عزیز كوتاه میشود چه كار دیگری میتوانیم بكنیم.البته بعد از سپری شدن لحظات بحرانی و وقتی مشكلات كمی كمرنگتر شود، خودمان نیز به این نتیجه میرسیم كه صبر تنها راه تسكین دردهاست ولی به هر حال تا رسیدن به این مرحله، زمان نسبتا زیادی مورد نیاز است.
عجول نباش
اگر از این اتفاقات ناخوشایند صرفنظر كنیم، خیلی از حوادث ناگوار در زندگیمان فقط به این خاطر رخ میدهند كه ما عجولیم. یك تصمیم بدون فكر، یك حرف اضافه، یك اظهارنظر بیموقع، یك قضاوت نابجا و ... اینها همه میتوانند سبب بروز مشكلات زیادی در زندگی شوند. شاید این یكی از بهترین جملات دنیا باشد: «صبر، ارزش صبر كردن را دارد» پس اگر به این جمله باور داشته باشیم باید یاد بگیریم كه صبور باشیم. صبر یعنی این كه بتوانیم محكم بایستیم، یعنی با عزمی جزم با شرایط دشوار مواجه شویم، یعنی در مقابل مسائلی كه علیه ماست مغلوب نشویم.اما شرط اولش این است كه عجول نباشیم و دستپاچه نشویم و مرتب پیش خود تكرار كنیم كه انسان صبور آموخته است كه چطور با كسانی كه با او مخالفند، موافق باشد.
این جملات را تكرار كن
پس اگر میخواهیم آدم شكنندهای نباشیم، چارهای جز آموختن صبر و باور این مساله كه «نیكفرجامی بر صبر استوار است» نداریم. وقتی به این باور رسیدید، تكرار این جملات را در برنامه زندگیتان بگنجانید: با صبر و شكیبایی انتظار پیروزی و گشایش میرود (پیامبر(ص))، اگر كوهها به لرزه درآمدند تو پا برجا و استوار باش، صبر قله ایمان است، هر چه بخواهید بهدست خواهید آورد اگر صبر و بردباری سرمایه شما باشد (لافونتن)، كسی كه هیچ چیز را تحمل نمیكند خود تحملناپذیر است (ژانه)، عظمت واقعی در آن نیست كه هرگز سقوط نكنیم بلكه درآن است كه هر بار سقوط كردیم دوباره برخیزیم (ژید)، مصائب خود را مانند لباسهایتان با كمال بیاعتنایی تحمل كنید (شكسپیر)، راز بزرگ زندگی در شكیبایی است و نباید به خاطر یك آینده مبهم حال را از دست داد.
امیدت را از دست نده
برای صبور بودن در مشكلات باید امیدوار بود، چون امید از هر دری كه برود، یاس از دری دیگر وارد میشود. وقتی ناامیدی از راه میرسد اندوه سرتاپای آدم را میگیرد. آدم ناامید به این فكر میكند كه همه راههای رسیدن به اهدافش بسته شده و هرجا كه پا میگذارد، مانعی خواهد بود، اما حكایت امیدوار بودن با ناامیدی فرق دارد. وقتی امید میآید رضایت و خوشبختی به زندگی میآید و چشمهای شسته پشت عینك خوشبینی قرار میگیرد. برای همین همه چیز خوب به نظر میرسد، یعنی اگر واقعا همه چیز خوب نباشد آدم امیدوار میكوشد كه خوب ببیند. از نگاه آدمی كه امیدش را در هر شرایطی حفظ میكند، موانع آنقدر كوچكند كه براحتی میشود از آنها عبور كرد و حتی به آنها خندید. آدم امیدوار روحی بزرگ دارد حتی بزرگتر از مشكلات؛ پس به باور او هرچه مشكلات بزرگتر شوند، روح او هم بزرگتر میشود و هرگز از مشكلات شكست نمیخورد.
اگر كسی به این مرحله از امیدواری برسد، تقریبا به مهمترین سرمایه زندگی دست پیدا كرده، اما رسیدن به این درجه از امید و خوشبینی و خودباوری كار آسانی نیست. صبوری را باید یاد گرفت، درست مثل مهارتهای دیگر زندگی اما این كه چطور به آدمی صبور تبدیل شویم و خودمان بتوانیم آدمهای صبور دیگری را تربیت كنیم، خود حكایت مفصلی دارد.
داستان صبور شدن از كودكی شروع میشود، از همان وقتی كه بزرگترهایی كه دوستمان دارند، آنقدر ناز و نوازشمان میكنند تا ما بتدریج فكر كنیم كه دنیا به همین خوبی و آرامی است، همان وقتی كه پدر و مادر سپر بلای ما میشوند تا نفهمیم ناملایمات زندگی چیست و چطور باید با آنها مبارزه كنیم و درست از همان وقتی كه با داد و فریادهای پایانناپذیر، همه چیزهای خوب عالم را میخواهیم.میگویند گیاهی كه در بیابان میروید، آنقدر قوی است كه با هر تهدیدی از پا نمیافتد، اما گلهای نازك و لطیف حتی با اخم كردن صاحبش پلاسیده میشوند و میمیرند. ما نمیگوییم كه باید حتما در زندگی سختیهای زیادی كشید، نمیگوییم باید نامهربانی دید، نمیگوییم باید آنقدر حسرت به دل بود تا هر روز عقدهای بر عقدهای دیگر بخورد؛ اما میگوییم باید با سختی آشنا بود، چون تا كسی سختی را نشناسد و طعمش را نچشد، شیرینی آسایش و راحتی زیر دندانش مزه نمیكند.
پس كسی كه سختی را بشناسد و از شیرینی زندگی لذت ببرد، وقتی در شرایطی سخت گرفتار شود به امید رسیدن به آسایشی كه میداند بالاخره روزی از راه میرسد، صبر خواهد كرد. این بهترین راه تمرین صبوری است یعنی پرهیز از نازپرورده بودن و تلاش برای استوار بودن چون كوهها.
روزه، تمرینی دیگر
شایدكمی شعاری به نظر برسد، اما روزهداری هم میتواند یكی از روشهای تمرین صبر باشد. فارغ از این كه روزه، دستوری الهی است و فلسفه آن چه چیزی میتواند باشد، این كه بدانی برای یك ماه قرار است در مسیری قرار بگیری كه موانعی چون گرسنگی، تشنگی، نگهداشتن چشم و زبان و حركات و رفتار بر سر راهت است و نشان از صبری خود خواسته دارد.
وقتی دراین ماه حاضر میشوی ساعتی از سحر برخیزی كه هیچ وقت حتی به آن فكر هم نمیكردی، غذایی بخوری، نمازی بخوانی و خودت را برای ساعتها سختی جسم آماده كنی؛ صبور بودن تنها معنایش میتواند باشد.
استقامت را تمرین كن
هیچ كس سختی كشیدن را دوست ندارد ولی مشكلات بدون این كه از ما اجازه بگیرند، وارد زندگیمان میشوند. وقتی مشكلات آمدند هم نمیشود با داد و فریاد بیرونشان كرد پس باید تحمل داشت و كوشید تا این مهمان ناخوانده كمترین آسیب را به زندگیمان وارد كنند. وقتی عرصه بر ما تنگ میشود و وقتی خودمان را آدمی بدبخت میبینیم كه راه به جایی ندارد، صحبت كردن از صبر فقط نمك به زخمهایمان میپاشد ولی اگر بدانیم كه جز تحمل و پیدا كردن راهحلی درست، چارهای نداریم آن وقت خودمان هم قبول میكنیم كه باید صبور باشیم و آرامش خود را حفظ كنیم.
شاید در آن لحظات سخت فكر كردن به این جملات كارساز باشد: «خشم اولش دیوانگی و آخرش پشیمانی است»، «بعد از صبر نوبت ظفر است». میدانم كه حتی مرور این جملات در ذهنی كه آشفته است و سر و سامانش را از دست داده كار دشواری است ولی اگر به این فكر كنیم كه آدم در ناشكیبایی دست به كارهای وحشتناكی میزند كه فقط او را در باتلاق مشكلات فروتر میبرد شاید متقاعد شویم كه باید دست از بیتابی برداریم. این حكایت انوری هم شنیدنی است كه میگوید: «ساقه كدویی 20 روزه خودر ا به چناری 300 ساله رسانید و چنار را سرزنش كرد كه تو چقدر بیعرضهای. من در 20 روز راهی را كه تو در 300 ساله پیمودهای، طی كردم. چنار گفت هنگامی كه باد پاییز وزید، مرد از نامرد شناخته خواهد شد. سرانجام باد مهرگان، هزاران كدو و گیاه تندرو را از میان برداشت ولی چنار كندرو همان طور استوار و محكم بر سر جای خویش ماند».
كسی كه میخواهد اینچنین خودش را در مسیر استقامت بیندازد یك كار دیگر را هم نباید فراموش كند: «تلقین». تلقین واقعا معجزه میكند، با تلقین میشود همه چیز را سیاه یا كاملا سفید دید، میشود خود را خوشبختترین یا بدبختترین آدم دنیا فرض كرد و...
روانشناسان میگویند، قبل از این كه كاملا به خواب بروید، هنگامی كه همه اعضای بدن در استراحت است، چشمهایتان را روی هم بگذارید و برخی جملات مثبت را با خود تكرار كنید، مثلا بگویید من طاقت میآورم. من صبر خواهم كرد، من موفق خواهم شد و... و وقتی از خواب بیدار میشوید قبل از آن كه چشمتان را باز كنید، دوباره این جملات را تكرار كنید و مطمئن باشید كه انرژی مثبت این جملات در روح و جانتان جاری میشود و باور كنیدكه تلقین واقعا معجزه میكند.
جمعه 26/9/1389 - 17:1
محبت و عاطفه
این قافله ی عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
احساس شادی و خوشبختی، برداشتی ذهنی و درونی ست و عوامل متعددی در شکل دهی آن دخیل بوده که گاهی از کنترل ما نیز خارج می شود. تجربه ی خوشبختی نزد انسان ها متفاوت است و هرکدام، خوشبختی را با روش های مختلف و در معانی متفاوتی جست و جو می کنند.
« آلبرت الیس»، صاحب نظریه ی « عقلانی-عاطفی» معتقد است آن چه موجب بروز ناراحتی و احساسات منفی در ما می شود، در حقیقت خود مشکل نیست، بلکه باورهای نادرست ما درباره ی زندگی ست که ایجاد مشکل می کند.
« دیل کارنگی» در تأیید این عقیده می گوید:« دو زندانی از یک دریچه به بیرون نگاه می کردند اما یکی آسمان پرستاره را تماشا می کرد و دیگری زمین لجنزار را می نگریست!»
اگر از زندگی تان راضی نیستید و می خواهید آن را تغییر دهید، نخست باید افکار خود را عوض کنید و باورهای منفی را از ذهن تان بیرون بریزید؛ راز خوشبختی در خوش بینی و داشتن ذهنیت مثبت است چرا که ما همان هستیم که فکر می کنیم، پس بیایید درست فکر کنیم.
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل، گلشنی
ور بود خاری، تو هیمه گلخنی
یکی از افکار منفی، حقیرپنداری خویش است که از کودکی در هویت فکری ما رخنه کرده است؛ این که دیگران امکانات اعتباری بیش تری نسبت به من داشته اند و من از آن ها محروم بوده ام، این که وضع مالی خوبی نداشته ام، این که پدرم موقعیت اجتماعی بالایی نداشته است و مسائل نظیر آن، موجب می شود که احساس حقارت نماییم، در صورتی که رها شدن از این افکار، یکی از گام های اساسی به سمت خوشبختی ست. انسان با تکیه بر توانایی های خود قادر خواهد بود تفکرات زائد این چنینی را به افکار و اعمال پسندیده تبدیل نماید.
رنج های ما حاصل اندیشه های مخبر ماست؛ اندیشه هایی که تحمیلی و غیرواقعی ست.
خودداری از مقایسه ی خود با دیگران و گرفتار نشدن در اندیشه ی مخبر و خودداری از سرزنش و ملامت، اسرار دیگری برای رهایی و رسیدن به آرامش است.
« پرز»، روان شناسی که مکتب گشتالت درمانی را ارائه کرده، معتقد است بیش تر اضطراب ها و ناراحتی های افراد به خاطر تأکیدشان بر زمان گذشته یا آینده و فراموش کردن زمان حال به وجود می آید زیرا افرادی که در گذشته زندگی می کنند، با سپر قرار دادن وقایع و تجارب گذشته، مسؤولیت رفتار جاری خود را به دوش گذشته می اندازند و در نتیجه از مسؤولیت زمان حال خود سرباز می زنند و افرادی هم که ذهن خود را با افکاری در مورد آینده مشغول می کنند، آن چه اکنون اتفاق می افتد را نمی بینند و مدام انتظار روی دادن اتفاقات بد را دارند و مضطرب هستند.
این روان شناس به ما توصیه می کند که حوادث تلخ گذشته را اگر نمی توانید فراموش کنید، آن ها را با استفاده از خیال پردازی، به زمان حال بیاورید و دوباره تجربه کنید تا دیدگاه تان درباره ی آن ها عوض شود.
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
اگر به دنبال خوشبختی هستید، راه کارهای زیر پیشنهاد می شود:
*یکی از مطمئن ترین راه های رسیدن به خوشبختی، این است که برای خوشبخت کردن دیگران تلاش کنید زیرا وقتی شما موجب خوشحالی دیگران می شوید، رضایت خاطر و شادی آنان به شما نیز سرایت می کند.
«دیل کارنگی»
دل خود را از کینه خالی کنید تا خوشبختی در آن لانه کند.
شاید ما نتوانیم دشمنان مان را دوست بداریم اما دست کم می توانیم آنان را ببخشیم تا موجب یادآوری دردهای ما نشوند. « کنفوسیوس» می گوید: « زیان و درد برای ما آن قدرها مهم نیست، چیزی که موجب ناراحتی ما می شود، به خاطر آوردن آن هاست.»
با استفاده از قدرت تخیل، شادی، نشاط و موفقیت را برای خود بیمه کنید.
« آندره آغاسی»، تنیس باز معروف آمریکایی می گوید:« در 10 سالگی هزاران بار در ذهنم تجسم می کردم که همه ی حریفانم را شکست داده ام و عاقبت نیز به آرزویم رسیدم.»
موفقیت واقعی این است که با تقویت ایمان و اعتقادات سازنده، نیروهای عظیم درونی خود را فعال کنیم.
در زندگی شکست وجود ندارد، فقط نتیجه موجود است. اگر از یک راه به نتیجه نرسیدید، راه های دیگر را امتحان کنید. یک مسأله، راه حل های متعددی دارد، حتماً راه حل مورد نظر خود را پیدا خواهید کرد.
از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان
باشد کز این میانه یکی کارگر شود
مسؤولیت پذیر باشید و تقصیر شکست ها و ناکامی های خود را به گردن دیگران نیندازید.
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
وجود آدم عصبانی همیشه پر از زهر است.« کنفوسیوس»
*« فرانکل»، روان شناس آلمانی می گوید:« این رنج و درد نیست که موجب ناراحتی و اندوه ما می شود بلکه فقدان معنا در زندگی موجب ناراحتی ماست.» او می گوید:« بشر برای یافتن معنا در زندگی، یا باید خلاقیت، نوآوری و سازندگی کند و یا باید در زیبایی های طبیعت غوطه ور شود یعنی به عالم هنر پناه ببرد و اگر به خاطر محرومیت، نمی توانند هیچ یک از این دو کار را انجام دهد، می تواند مانند زندانیان با پذیرفتن درد و رنج به زندگی خود معنا بخشد.»
*به جای این که به تاریکی لعنت فرستید، شمعی روشن کنید. « کنفوسیوس»
*اگر برای دیگران کاری انجام می دهید، توقع سپاس گزاری و قدرشناسی نداشته باشید چرا که سرشت دنیا، ناسپاس است. می توانید هدف تان را رضایت و خوشنودی خاطری در نظر بگیرید که از بابت بخشش و گذشت، به شما دست می دهد.
*قانع و سپاس گزار نعماتی باشید که خداوند به شما عطا کرده است. « سعدی» در گلستان می گوید:« به خاطر نداشتن کفش، بسیار ناراحت بودم و از خداوند گله و شکایت می کردم؛ تا این که در شهر، مردی را دیدم که پا نداشت اما خدا را شکر می کرد. خجل شدم و دریافتم که ناسپاسی کرده ام و بزرگ ترین نعمت خداوند، یعنی سلامتی را فراموش کرده ام.»
« دیل کارنگی» در این زمینه می گوید:« موهبت هایت را بشمار نه محرومیت ها را.»
*از لیموترشی که در دست دارید، بکوشید تا شربت گوارایی درست کنید.
*« راز بدبختی و بیچارگی ما، ایام فراغت مان است که آن را با فکر درباره ی خوشبختی و بدبختی می گذرانیم.»« برنارد شاو»
*اگر نتوانستید برخی از مشکلات تان را حل کنید( مانند معلولیت های جسمی)، بهتر است آن ها را بپذیرید و با مشکلات تان سازگار شوید تا احساس بهتری پیدا کنید.
*دوستانی مناسب برای خود در نظر بگیرید تا خوشبختی تان کامل شود.
*خود را دست كم نگیرید. شما شاهكار خلقت هستید و بدانید كه به ازای هر عیب و نقصی كه در وجود شماست، هزاران استعداد و امتیاز مثبت نیز وجود دارد كه شما تنها بخشی از آن را كشف كرده اید.
جمعه 26/9/1389 - 16:57
كودك
بازی و اسباب بازی برای کودکان بسیار مهم می باشد. به طوری که آنها بیشترین ساعات بیداری خود را به بازی و فعالیت می پردازند. کودکان زمان بازی را بسیار دوست داشته و این زمان را بر هر چیز دیگری مقدم می دارند. انتخاب اسباب بازی مناسب برای کودکان در هر سنی بسیار حائز اهمیت است. به طوری که بهترین و مناسب ترین اسباب بازی برای کودکان به ویژه در سنین پیش دبستانی، اسباب بازی های آموزشی است. چرا که این گروه از اسباب بازی ها موجب پرورش تفکر، تخیل، سرگرمی، لذت و مهمتر از همه یادگیری در کودک می گردد و او را با مفاهیم و دنیای پیرامون آشنا می سازد. علاوه بر اینها، اسباب بازی باید از ایمنی و کیفیت لازم برخوردار باشد. به اعتقاد انجمن جهانی تعلیم و تربیت دوران کودکی ( ACEI )، اگر اسباب بازی های کودکان به دقت انتخاب شوند، موجب ارتقای کیفیت بازی و رشد کودک می گردند. اسباب بازی های آموزشی، نقش بسزایی در رشد کودکان پیش دبستانی ایفا می نمایند. آنها موجب بالا رفتن هوش، مهارتهای اجتماعی و همچنین رفتارهای احساسی کودکان می گردند. اینگونه اسباب بازی ها طراحی شده اند تا دید وسیع تری در گروه های سنی مختلف ایجاد نمایند.
سه شنبه 23/9/1389 - 2:34
كودك
صحبت کردن با کودکان در هنگام خواب بسیار بیشتر از قصه خواندن قدرت تکلم آنها را افزایش میدهد. روانشناسان و متخصصین کودک میگویند صحبت کردن با کودکان در هنگام خواب بسیار بیشتر از قصه خواندن قدرت تکلم آنها را افزایش میدهد. در صورتی که با کودکان درهنگام شب سخن بگویید قابلیت تکلم آنها تا 6 برابر بهتر از حالتی که برای آنها داستان میخوانید رشد پیدا خواهد کرد. حتی اگر کودک شما سن کمی دارد و قادر به حرف زدن نیست زمانی که صدای شما را میشنود و سعی میکند به گونهای به آنها پاسخ دهد مهارتهای زبانی و تکلمی او به طرز شگفت آوری رشد میکند. نکته جالب توجه این است که بین سنین صفر تا 4 سال تماشای تلویزیون تقریباً هیچ تأثیری، نه مثبت و نه منفی، برروی قابلیتهای تکلمی کودکان ندارد. از صدها سال پیش والدین برای کمک به خوابیدن کودکان یا ارتباط برقرار کردن با آنها در هنگام شب برای آنها قصه میگویند. اگر چه بسیاری از متخصصان کودک این روش را برای بهبود تکلم کودکان مفید میدانند اما صحبت کردن با کودکان به مراتب تأثیر بهتری روی آنها دارد.
سه شنبه 23/9/1389 - 2:33
سينمای ایران و جهان
، در خصوص راهکارهای برگزاری هر چه بهتر جشنواره فیلم کودک، گفت: مهمترین اقدامی که در این عرصه میتوان انجام داد راهاندازی اکران دانشآموزی است. چرا که عملی شدن این شیوه موجب رونق سینمای کودک و پیشرفت در جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان ، این سینماگر خاطر نشان کرد: اگر فیلمهای خوب و قابل توجهی در حوزه سینمای کودک و نوجوان تولید نشود، جشنواره در سطح کیفی متوسطی برگزار خواهد شد و در صورت رشد کمی و کیفی تولیدات، جشنواره و اکران عمومی نیز رونق می یابد.
وی خاطر نشان کرد: اگر مشکل اکران فیلمهای کودک و نوجوان حل نشود، برگزاری جشنواره کودک تاثیر چندانی نخواهد داشت. برگزاری جشنواره ای مطلوب در کنار اکران عمومی آثار، ضامن بقا و تاثیرگذاری سینمای کودک و نوجوان است.
این کارگردان در مورد رویکرد فیلمسازان کودک در تولید فیلمهای جذاب برای مخاطبان گفت: در بحث سینمای کودک باید تنوع تولیدات رعایت شود و سلایق مختلف مخاطبان کودک و نوجوان مورد توجه قرار گیرد. مشکل بزرگ سینمای ایران در حال حاضر تنزل ذائقه عمومی مخاطبان است، که برای برطرف کردن این معضل باید از سنین کودکی و با هدف افزایش سطح سلیقه مخاطبان، برنامه ریزی کرد.
اردکانی درباره بهره گیری از تجربیات فیلمسازان مطرح سینمای کودک و نوجوان و انتقال این تجربیات به فیلمسازان جوان، تصریح کرد: متولی اصلی این رویکرد بنیاد سینمایی فارابی است. به همین علت باید نیازهای کارگردانهای با تجربه را مورد بررسی قرار داده و با توجه به امکاناتی که دارند زمینه فعالیت آن ها را فراهم کند. جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان یکی از مهمترین ابزارهایی است که به واسطه آن میتوان سینماگران با تجربه و جوان را در کنار هم دید.
سه شنبه 23/9/1389 - 2:28
قرآن
گفتم: خستهام گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::. گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::. گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا .:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::. گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::. گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه! گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::. گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟ گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم .:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. گفتم: دلم گرفته گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::. گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله گفتی: ان الله یحب المتوکلین .:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159) ::. گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره .:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11) ::. گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم گفتی: فانی قریب .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::. گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::. گفتم: این هم توفیق میخواهد! گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::. گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::. گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده .:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴) ::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳) ::. گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا .:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟ گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::. گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین .:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::. ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک گفتی: الیس الله بکاف عبده .:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::. گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما .:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.
يکشنبه 21/9/1389 - 16:48
دعا و زیارت
البته باید گفته شود كه این دعا كامل نیست. اصل یس مغربی بسیار طولانی است. در كتاب طلسم عشق نوشته محسن حجازی زاده در فصل آخر كامل آن آمده است.
شرح یس مغربی
اگر این دعا را هفت بار بر کاسه چینی که پر از آب باشد بخواند و از آن آب به خورد هر کس دهد آن شخص مطیع او گردد و اگر غایبی در سفر باشد و هفت بار به طرف او بدمد بزودی از آن سفر باز گردد و اگر سه بار مصروعی بخواند شفا یابد و مریض 5 بار بخواند و بگوید
اللهم بحرمة یس این مریض را شفا ده فورا شفا یابد
اگر بر کاغذی بنویسد و بر کاغذ دمد عجائب بیند به قدرت خدا و همه کس او را مطیع و فرمانبردار شود و این سوره بر شیرینی بخواند و بخورد دشمن دهد دوست گردد و هر که بر عود و زعفران یا گلاب در ساعت زهره یا ساعت مشتری هفت بار بخوانند و بر اتش نهد که بسوزد بیم ان باشد که از محبت دیوانه شود و اگر کسی را سحر کرده باشند سه بار این دعا و سوره مبارکه را بر پیاز بخواند و بر اتش بگذارد و خود را بر ان بدارد سحر باطل شود
و اگر این سوره را در کاسه چینی یا زعفران بنویسد و بشوید و پانزده بار بخواند دل و جگر وی قوی گردد و انچه بشنود یاد گیرد و فراموش نکند و اگر این سوره را هفت بار بخواند به نیت هر کسی بخواند فورا حاضر شود و اگر این سوره را بر اب بخواند و با ان اب غسل کند و دو رکعت نماز بجا اورد و بعد از حمد هفت بار سوره توحید و اعوذتین بخواند هر حاجت مشروعه دارد براورده شود و اگر کسی تنگ دست باشد بعد نماز خفتن یک بار بخواند و صد بار صلوات بفرستد حق تعالی روزی اور را فراخ کندو اگر کسی این سوره را با خود دارد از خطرات ارضی و سماوی محفوظ ماند
بسم الله الرحمن الرحیم یس یس یس یس یس
صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ القُرانِ الحَکیم اِنَّکَ لَمِنَ المُرسَلینَ عَلی صِراطِ المُستَقیم
تَنزیلَ العَزیزِ الرَّحیمِ لِتُنذِرَ قَوماً ما اُنذِرَ آباؤُهُم فَهم غافِلونَ
لَقَد حَقَّ القَولُ عَلی اَکثَرِهِم فَهُم لایُومِنونَ اِنّا جَعَلنا مِن بَینِ اَیدیهِم سَداً
وَ مِن خَلفِهِم سَداً فَاَغشَیناهُم فَهُم لایُبصِرونَ وَ سَواءٌ عَلَیهِم ءََأََنذَرتَهُم اَم لَم تُنذِرهُم
لایومنون اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتََّبَعَ الذّکر وَ خَشیَ الرَّحمن بِالغَیب فَبَشِّرهُ
بِمََغفِرَةٍ وَ اَجرٍِ کَریمٍ اِنّا نَحنُ نُحیِی المَوتی وَ نَکتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم
وَ کُلَّ شَی ءٍ اَحصَیناهُ فی اِمامٍ مُبینِ
سوره شمس خوانده شود
انگشت خضر یا همان انگشت کوچک بسته شود
پانزده بار ایاک نعبد و ایاک نستعین
ده بار 10بگوید اَنَا الفَقیر ذُو الحاجَة
بعد بگوید اللهم سَخِّر لی ..... بن .....
کَما سَخَّرتَ فرعونَ لِموسی و لَیِّن قلبَهُ کَما لَیَّنتَ الحَدیدَ لِداوود علیه السلام
لایَخلُقُ اِلّا بِاِذنِکَ حَیاتُهُ و ناصیَتُهُ فی قَبضَتِکَ و قَلبُهُ فی یَدِکَ
و جَلََّ شَأنَُکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین
اَللهُمَّ اَجذِب قَلبَ ..... بن ..... کَما یَجذِبُ الحَدیدَ لِلمِغناطیس
و اَجذِب روحَهُ و جَسَدَهُ و جَمیعِ اَعضائِهِ بِحَقِّ اَنبیائِکَ المُرسَلینَ
و بِحَقِّ یس وَ القُرانِ الحَکیم و بِحَقِّ الم تَنزیل الکِتاب لارَیبَ فیهِ مِن رَبِّ العالَمینَ
و بِحَقِّ کهیعص وَ بِحَقِّ حمعسق ذِکرُ رَحمَةِ رَبّکَ عَبدهُ ذَکَریّا اِذ نادی رَبَّهُ نِداءً خَفیاً
قال رَبِّّ اِنّی وَهَنَ العَظمُ مِنّی وَ اشتَعَلهُ الرّأسُ شیباً وَ بِحق طه
ما اَنزَلناهُ عَلَیکَ القُران لِتَشفی اِلّا تَذکِرَة لِمَن یَخشی وَ بحَقِّ وَ الطّورِ
وَ کِتاب مَسطور فی رقٍّ مَنشور وَ البَیتِ المَعمور وَ السَّقف المَرفوع
وَ البَحر المَسجور وَ بِحَقِّ ن وَ القَلَم وَ ما یَسطُرون وَ بِحَقِّ جَمیعِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلین
وَ سُوَرِ القُرانِ العَظیم وَ بِحَقِّ اَسماءِکَ الجَلیل المُکَرَّمَة المُقَدَّسَة المُنَوَّرَة
وَ بِحَقِّ العَرشِ وَ الکُرسی وَ المَلائِکَةِ المُقَرَّبین وَ بِحُرمَةِ السََّمواتِ السَّبعِ
وَ الکَواکِب السَّیارَة وَ السَّماءِ ذاتِ البُروجِ وَ الیَومِ المَوعود وَ شاهِدٍ وَ مَشهودٍ
وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ وَ النَّجمِ الثّاقِب اِن کُلُّ لَمّا عَلَیها حافِظ وَ بِحَقِّ وَ الفَجرِ
وَ لَیالٍ عَشرٍ وَ الشَّفعِ وَ الوَتر اِذا یَسر وَ بِحَقِّ وَ التّینِ وَ الزَّیتونِ وَ بِحَقِّ وَ طورِ سینینَ
وَ هذَا البَلَدِ الاَمین وَ بِحَقِّ الحُرمَةِ بَیت المُقَدَّس وَ بِحَقِّ قُدرَتِکَ وَ سَلطَنَتِکَ
وَ بِحُرمَةِ اَنبیائِکَ وَ بِحَقِّ اَولِیائِکَ وَ بِحَقِّ اَصفِیائِکَ عِبادکَ الصّالِحین یا رَبَّ العالَمین
وَ یا خَیرَ النّاصِرین وَ قاضِیَ حَوائِجِ الطّالِبین وَ یا مُجیبَ الدَّعَوات وَ یا مُقیلَ العَثَرات
وَ یا وَلیَ الحَسَنات وَ یا دافِعَ السَّیِئات اِقضِ حاجَتی بِحُرمَةِ مُحمد و ال محمد
بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین
يکشنبه 21/9/1389 - 16:43
دعا و زیارت
آثار نماز در عالم قبر
زمانى كه حیات آدمى در این دنیا خاتمه یابد و صفحه زندگى مادى او بسته گردد وارد عالمى بسیار تنگ و تاریك مىشود كه نه نورى است و نه مونسى، نه همدهى و نه كمك كارى. او در آنجا تنهاى تنهاست. اطراف او را تاریكى محض فراگرفته و وحشت قبر سراسر وجودش را پوشانده است. تمام خواستهاش این است كه كسى براى او چراغى روشن نماید و یا او را دلجویى داده تا مقدارى از ترس و وحشتش كاسته گردد هیچ فریادرسى براى او نیست مگر اعمال نیكى كه در دنیا انجام داده است و نماز یكى از بهترین دوستانى است كه در آن لحظات حساس و وحشت انگیز به فریادش مىرسد. رفیق تنهایى او شده و نورى در تاریكى قبرش ایجاد مىكند. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: انَّ الصلاةَ تأتى الى المیت فى قبره بصورة شخص انور اللّون یونسه فى قبره ویدفع عنه اهوال البرزخ. «همانا نماز بصورت انسانى سفید چهره وارد قبر میّت شده و با او انس مىگیرد و وحشتهاى برزخ را از او برطرف مىكند
يکشنبه 21/9/1389 - 16:40
دعا و زیارت
پاداش كسی كه آیت الكرسی را زیاد می خواند
عبدالله بن عوف گفته است:" شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت.
بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم.
صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم.
او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.
=========
داستان نزول
رسول اكرم (ص) فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18و19 آل عمران) و قل اللهم (26-27آل عمران) و سوره توحید و آیه الكرسی را به زمین نازل كندهمگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی كه بین آن ها و خداوند حجابی نبود.
سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی كسانی كه عصیان و گناه می كنند می فرستی ؛ در حالی كه ما پاك و مطهر هستیم.
سپس خدای متعال فرمود :" به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ كس شما را بعد از نماز نخواند مگر این كه او را در مرتبه بالای قدس جای دهم كه از نعمت های آن استفاده كنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحكت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند كه بسیار گناه كرده باشد كه كمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود)
====================
آیت الكرسی برای حفظ چشم
بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الكرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)"
==========
امان نامه الهی
امام كاظم (ع) فرمود: از بعضی پدران بزرگوارم شنیدم كه كسی داشت سوره حمد را می خواند پس حضرت فرمود: هم شكر خدا را به جای آورد و هم به پاداش رسید. بعد حضرت شنید كه سوره توحید می خواند فرمود: ایمان آورد و ایمنی به دست آورد و سپس شنید كه سوره قدر می خواند فرمود: راست گفت و آمرزیده شد و بعد شنید كه آیت الكرسی می خواند فرمود: خداوند خالق امان نامه برایش فرو فرستاد.
================
قرآن برتر است یا تورات؟
روایت شده كه از پیامبر (ص) پرسیدند: قرآن برتر است یا تورات؟ فرمودند: در قرآن آیه ای است كه از تمام كتابهایی كه خداوند بر پیامبرانش نازل فرموده بهتر و برتر و والاتر است و آن آیه الكرسی است.
پیامبر فرمودند با فضیلت ترین آیه ای كه بر من نازل شد آیه الكرسی است.
پیامبر فرمودند آیه الكرسی وسوره توحید عظیم تر از همه چیزهایی است كه دون و پست تر از خداست.
پیامبر (ص) فرمودند: دانش بر تو گوارا باد. سوگند به كسی كه جان محمد در دست اوست این آیه دارای دو زبان و دو لب است كه در عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا می گوید.
رسول خدا (ص) فرمود: در شب معراج دو لوح را دیدم ، كه در یك لوح سوره حمد و در لوح دیگر كل قرآن قرار داشت كه سه نور از آن می درخشید . پس گفتم ای جبرئیل این نوره چیست؟ جبرئیل در جواب گفت : آن سه نور یكی سوره توحید و یكی سوره یاسین و دیگری آیه الكرسی می باشد.
پیامبر (ص) فرمودند: در معراج در آـسمان هفتم دیدم كه ملائكه حجب سوره نور را می خوانند ، خزان كرسی آیه الكرسی و حمله عرش سوره مومن را می خوانند.
امام صادق (ع) فرمود: همانا من از آیه الكرسی برای بالا رفتن درجات استفاده می كنم.
امام صادق (ع) فرمودند: هرگاه سوره حمد و توحید و قدر را با آیه الكرسی بخوانید و بعد از آن برخیزید و و رو به قبله حاجات خود را از خدا بخواهید كه حاجاتتان بر آورده خواهد شد زیرا اسم اعظم هستند.
امام علی (ع) فرمودند اگر شما از آثار معنوی آیه الكرسی آگاه بودید در هیچ حال خواندن آن را ترك نمی كردید.
امام محمد باقر (ع) فرمودند: هر كس یك بار آیه الكرسی را بخواند خداوند هزار ناراحتی از ناراحتی های دنیا و هزار سختی آخرت رااز او دور می كند كه كمترین ناراحتی دنیا فقر و كمترین سختی آخرت فشار قبر است.
رسول خدا در خواب به دختر خویش فرمودند: ترازوی اعمال خویش را با آیه الكرسی سنگین گردان. زیرا هركس آن را قرائت نماید آسمان وزمین با فرشتگانش به جنبش و حركت در آیند و خداوند را با صدای بلند به پاكی یاد كنند و او را بزرگ بدارند و تسبیح گویند. پس از آن تمامی فرشتگان از خداوند می خواهند كه گناه خواننده آیه الكرسی را ببخشد و از خطا و لغزشش در گذرد.
رسول خدا (ص) فرمودند: هركس آیه الكرسی را یك بار بخواند اسم او از دیوان اشقیا و انسان های بد محو می شود.
امام رضا (ع) به نقل از پیامبر فرمودند: هر كس 100 مرتبه آیه الكرسی را بخواند چنان باشد كه همه عمر خود را عبادت كرده باشد.
=======
بعد از نماز
پیامبر فرمودند: هر كس آیه الكرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شكافته گردد و به هم نیاید تا خداوند متعال به سوی خواننده آیت الكرسی نظر رحمت افكند و فرشته ای را بر انگیزد كه از آن زمان تا فردای آن كارهای خوبش را بنویسد و كارهای بدش را محو كند.
رسول اكرم (ص) فرمود: یا علی بر تو باد به خواندن آیه الكرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا به غیر از پیغمبر و صدیق و شهید كسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی كند و هر كس بعد از هر نماز آیه الكرسی را بخواند به جز خداوند متعال كسی او را قبض روح نمی كند و مانند كسی باشد كه همراه پیامبران خدا جهاد كرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلا فاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد كسی بر خواندن آیه الكرسی مواظبت نمی كند.
در روایتی از امام باقر آمده است:" هر كس آیه الكرسی را بعد از هر نماز بخواند از فقر و بیچارگیدر امان شود و رزق او وسعت یابد و خداوند به او از فضل خودش مال زیادی بخشد."
رسول اكرم فرمودندك هر كس آیه الكرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگه دارد.
جهت نور چشم بعد از هر نماز دست بر چشم بگذارد و آیه الكرسی بخواند و بگوید :" اعیذ نور بصری بنور الله الذی لا یطفی"
خداوند به موسی بن عمران وحی فرمود: كسی كه بعد از نماز واجبش آیه الكرسی بخواند خداوند متعال به او قلب شاكرین – اجر انبیا و عمل صدیقین را عطا فرماید و چیزی جز مرگ از داخل شدن او به بهشت جلوگیری نمی نماید. مداومت نمی نماید به آن مگر پیامبر یا صدیق یا كسی كه از او راضی شده ام و یا شخصی كه شهادت را روزی او می نمایم.
=============
زیادی علم وحافظه
پیامبر (ص) روایت كرده است كه فرمودند : 5 چیز حافظه را قوی می گرداند: خوردن شیرینی – گوشت نزدیك گردن – عدس – نان سرد و خواندن آیت الكرسی
عالمی گوید : هر كه علم می خواهد بر پنج چیز مواظبت می كند:
1- پرهیزكاری در آشكارا و پنهان 2- خواندن آیت الكرسی 3- همیشه با وضو بودن 4- نماز شب خواندن حتی اگر دو ركعت باشد. 5- غذا خوردن به منظور نیرو گرفتن نه شكم پر كردن.
===
سفر
امام صادق (ع) فرمود: سفر را با دادن صدقه و یا با خواندن آیت الكرسی آغاز كنید. كسی كه در سفر هر شب آیه الكرسی را بخواند هم خودش در سلامت باشد و هم چیزهایی كه همراه اوست.
====
حاجت
اگر برای كسی كار مهمی پیش آمده باشد و بخواهد كه زود انجام شود و به صحرایی رود كه در آنجا كسی نباشد و خطی دور خود بكشد و رو به قبله با تواضع بنشیند و 70 بار آیه الكرسی را بخواند . بدون شك در آن روز حاجات او بر آورده شود . این كار تجربه شده است و شكی در آن نیست.
رسول اكرم (ص) فرمودند: هرگاه برای حاجتت از خانه ی خود بیرون آمدی آیه الكرسی را بخوان كه حاجتت به خواست خدا برآورده گردد.
امام علی (ع) فرمودند: هرگاه یكی از شما اراده حاجتی كند پس صبح روز پنج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقت بیرون رفتن آخر سوره آْ عمران ( آیه 190تا آخر) و آیه الكرسی و سوره قدر و حمد را بخواند ، زیرا كه در خواندن این ها حوائج دنیا و آخرت برآورده می شود.
در روایت آمده است هر كس آیت الكرسی را در وقت غروب بخواند حاجتش برآورده گردد.
يکشنبه 21/9/1389 - 16:38