كودك
آیا در ارزیابی یك كتاب، میتوان تنها به محتوای آن پرداخت؟ در بررسی كتابهای كودكان، این امر مایه تعجب است كه چرا همیشه، در مقایسه با بذل توجه بسیار به محتوای كتاب، به ظاهر آن كم توجهی میشود. یك كتاب با خط داستانی خود معرفی میشود و براساس موضوع، مورد ارزیابی نقادانه قرار میگیرد. اما هم زمان، جلد و تصاویر و صحافی، كه محتوای یك كتاب را شكل داده و به خواننده ارائه میدهد، معمولا نادیده گرفته میشود. حتی وقتی كتابی معرفی میشود یا جوایزی را كسب میكند، ظاهر آن مورد توجه قرار نمیگیرد.
بحث درباره متن یك كتاب و غافل ماندن از ظاهر بیرونی آن، از این تصور ناشی میشود كه گویا محتوای یك كتاب، مستقیما در ذهن خوانندگان نمایان میشود. به نظر میرسد كه این امر، شرایطی ناعادلانه برای كودكان فراهم میكند. اگر چه كتاب، بدون نوشته موجودیت پیدا نمیكند، اما وقتی متن در قالب كتاب عرضه میشود، تحت تاثیر قالب كتاب، دگرگونیهایی به خود میگیرد. مخاطبان و خوانندگان كتاب، بدون تاثیرپذیری از ظاهر كتاب و حسی كه از آن ناشی میشود، نمیتوانند كتاب را مطالعه كنند، تخیل ایشان متاثر از جلد، تصاویر، حروفچینی و حتی نوع كاغذ خواهد بود. خواه ناخواه، خلق هر اثری وابسته به تصورات شخصی مؤلف است. اما وقتی آن اثر در قالب كتاب شكل میگیرد، موجودی مستقل میشود. اما عده زیادی از بزرگسالان هستند كه اگر چه در خواندن كتاب تبحر دارند اما از قالب ظاهری كتاب غافلند و از این میان كسانی هم هستند كه مسوولیتهایی در زمینه تحقیق یا تولید كتابهای كودكان دارند یا نقشی در امر كتابخوانی كودكان به عهده آنان است. ما غالبا با تعبیرهایی مانند: «چه تصاویر عجیبی!» یا «چرا این كتاب اینقدر بزرگ است!» و یا نگاههای متعجبانه افراد هنگام دیدن بعضی كتابها، مواجه میشویم. یا تعابیری مانند این میشنویم كه، «بله! این كتاب تصاویر بیحالی دارد اما چون داستان خوبی دارد، پس ضعف تصاویرآن، اهمیتی ندارد.»
كودكان تحت تاثیر ظاهر خارجی هستند
اگر به مشاهده كودكان در حال مطالعه بنشینیم، به این نتیجه خواهیم رسید كه كودكان بسیار متفاوت از بزرگسالان بیشتر به نمای بیرونی كتاب فكر میكنند. تصوری كه آنان در اولین نگاه اجمالی به جلد، تصاویر، قطع و حروفچینی و همچنین ضخامت و وزن كتابی كه در دست دارند، پیدا میكنند، در مجموع، منتقل كننده احساسی است كه از كتاب به آنان منتقل میشود، اینها همه، مواردی است كه در تصمیم كودك برای خواندن یا نخواندن یك كتاب، تعیین كننده است.وقتی كتابهای تازه خریداری شده، در قفسههای خاص كتابخانه به نمایش در می آیند، آنها كه در اولین نگاه، جذابیت كافی ندارند، مورد بیتوجهی قرار میگیرند. چنین كتابهایی، هر چه هم در آن قفسه باقی بمانند، باز هم بیاستفاده میمانند و هنگامی كه در قفسههای معمولی قرار میگیرند، همچنان این شرایط ثابت میماند. بسیاری مواقع ما با كتابهای خوبی مواجه میشویم كه اگر قدری بیشتر به ظاهر آنها پرداخته شده بود، از لیست كتابهای پرطرفدار حذف نمیشدند.
در اینجا، منظور ما تبعیت از هوسهای كودكانه نیست، بلكه نمایاندن نحوه و درجه تاثیرپذیری كودكان از ظاهر كتاب است. ذائقه كودكان غیرقابل اعتماد است و میتوانند به راحتی جذب كتابهای بازاری و یا كیفیت پایین شوند. اما از سوی دیگر آنان نسبت به زیبایی و كیفیت خوب، بسیار حساساند. بنابر این و براساس این دلایل، آنان باید امكان خواندن كارهای خوب را در برابر كارهای صرفا خوشنما داشته باشند. نهایتا یك كتاب باید براساس درك كودكانی كه آن را خواهند خواند، تولید شده باشد و میباید به خودی خود، امكان انتقال محتوای كتاب را داشته باشد. چنین كتابهایی میتوانند تاثیر عمیقی برخوانندگان بگذارند و شاید با رگههای عمیق و نهفتهای در وجود آنها ارتباط برقرار كنند. توجه بیشتر به ظاهر كتاب در كنار محتوای آن، ضمانتكننده تاثیر كتاب، هم از سوی تولیدكننده و هم انتخابكننده كتابهای كودكان است.
چهره یك كتاب، همان طرح جلد آن است
زمانی كه كودكی در حال انتخاب كتاب است، به جلدش خیره میشود تا ببیند آیا این همان كتابی است كه میتواند مدتی را با آن سر كند. او قضاوت درباره خواندنی بودن كتاب را از جلدش آغاز میكند. بنابر این بهترین حالت موقعی است كه طرح جلد، محتوای كتاب را به خوبی ارائه كند. اما غالبا كتابها از این امر تبعیت نمیكنند. حتی میتوان اذعان كرد كه در دهههای گذشته با اینكه كارها سادهتر بودهاند، از لطافت بیشتری هم برخوردار بودهاند و در مجموع، از قاعده فوق بیشتر از امروز، تبعیت میشده است.
در ژاپن امروز، طرح جلد كتابها، خالی از اصالت شدهاند و به نحوی رشد یابنده، فقط برای ایجاد جذابیت در هنگام فروش، طراحی میشوند.
در بسیاری از نوع كتابها از طرح جلدهای جذاب و صفحه عنوان و آستر بدرقه خبری نیست. ظاهر چنین كتابهایی، با محتوای خود، تناسب و تعادل ندارند و كودكان را به سلایق نازل عادت میدهند. به علاوه، بدون اینكه با متن ارتباط منطقی داشته باشند، به نحوی سادهانگارانه كودكانهاند. بنابر این، پیام غلطی را ارائه میدهند مبنی بر اینكه، این كتاب متنی بسیار ساده برای خواندن و درك كردن دارد. یعنی ساده جلوه دادن كتابی مشكل كه البته كاری غیراخلاقی هم هست. اما در مقابل بعضی طرح جلدهای دیگری برای كتابهای كودكان موجودند كه به عكس بسیار بزرگسالانهاند و محتوای سنگین و مشكلی از كتاب ارائه میدهند كه موجب عدم جذب و تشویق كودكان به انتخاب و مطالعه كتاب میشود. بعضی طرحها نیز به خودی خود بد نیستند اما تناسبی با كتابهای كودكان ندارند.
تاثیر تصاویر
تصاویر، نمایش دهنده جنبه تخیلی اثر، برای كودكان هستند. كودكان نمیتوانند فارغ از تصاویر، داستانی را تصور كنند و آنان مضمون كتاب را در میان تصاویر جستجو میكنند. بنابر این، تصاویر نباید فقط ارائه دهنده وفادار محتوای كتاب باشد، بلكه باید دارای عناصری باشد كه نویسنده برای درك بهتر اثر در نظر داشته است اما در قالب كلمات نیامده است.
اگر چه ممكن است جزییات طرح كتابی را كه مدتها پیش خواندهایم فراموش كرده باشیم اما مناظر و شخصیتهایی را كه به وسیله تصاویر در ذهن ما حیات یافتهاند، به راحتی به یاد میآوریم. تصاویری كه نویسنده به وسیله كلمات و جملات خلق میكند، نمیتوانند با تاثیر قوی و خیال انگیز تصاویر كتاب در ذهن خواننده رقابت كنند. به تصاویری كه از شخصیتهای یك داستان بر كاغذ نمایان میشوند، نمیتوان از طریق دیگری دست یافت. خواننده باید به تخیلاتی كه به وسیله تصویرگر خلق میشوند، اعتماد كند. كودكان، تصاویر و شخصیتهای حاضر در تصاویر را واقعی میدانند.
در عین حال، تصاویری مانند تصویر روی جلد، غالبا تزیینی و عاری از معنی هستند. كتابهای بسیاری نیز هستند كه در آنها، تصاویر ارزش متن را پایین میآورند. همچنین مواردی هست كه متن به خودی خود، جذابیت بیشتری از تصاویر دارند. بعضی مؤلفان، كتابهایشان را به تصویرگران مختلف میدهند تا كارهایشان، رنگ و لعاب متفاوتی پیدا كند. یك داستان زمینی، غالبا میتواند به وسیله تصاویرش اوج گیرد، از سوی دیگر، جذابیتهای اجزای داستان، ممكن است تاثیر خود را در مقابل نیروی تصاویر از دست بدهند و وقتی كه داستان و تصاویر از لحاظ كیفیت معادل نباشند، محتوا و آهنگ اثر ، هر دو خسارت میبینند. كیفیت تصاویر در مواردی مانند طرح جلد، بسیار اساسی است. همچنین، اثر هنری نباید از درك مخاطب كه در اینجا كودكان هستند، بالاتر رود. در عین حال باید برای آنان، قابل دسترسی و خوش آیند باشند.
قطع، كاغذ، حروفچینی، لیآوت
وقتی سخن از شكل خارجی كتاب به میان میآید، من همیشه كتاب «دكتر دولیتل به آفریقا میرود» را به خاطر میآورم كه قبلا در مجموعه كتابهای جیبی كودكان و با جلد سخت چاپ شده بود. تا آن زمان، این كتاب به وسیله چهارمین گروه سنی و یا سنین بالاتر خوانده میشد، اما به شكل جدید، دومین گروه سنی نیز، خواندن این كتاب در قطع بزرگ را، آغاز كرده بودند. با اینكه كودكان بزرگتر قبلا به این كتاب علاقه چندانی نشان نمیدادند، اما ناگهان استقبال زیادی از چاپ جدید صورت گرفت.
این تجربه جالبی برای كتابداران و تولیدكنندگان كتاب بود. البته این به این معنی نبوده و نیست كه تنها بزرگ كردن قطع، كتاب را خواندنیتر میكند. كتاب «زمستانی برای گرگ نیست» نمونه قابل توجه دیگری است كه قطع آن از كوچك به بزرگ تغییر یافت، اما محتوای مشكل كتاب با ظاهر خارجی آن، هماهنگ نبود و هنوز هم كودكان با این كتاب ارتباط فعالی برقرار نمیكنند.
این مثالها به روشنی نشان میدهند كه انتخاب یا عدم انتخاب یك كتاب از سوی كودكان، بستگی تام به ظاهر خارجی آن كتاب دارد. با این معلومات، روشن میشود كه فضا و قطع كتاب در چگونگی رابطه كودكان با كتاب، نقش مهمی ایفا میكند. در واقع ، كودكان نسبت به تصورات و تخیلاتی كه بوسیله شكل یا فضای كتاب، خلق میشوند، حساسیت بسیار نشان میدهند. آنان توان تجزیه و تحلیل احساسات خود را ندارند، اما تصور آنان از سنگینی محتوای یك كتاب، یا احساس بیعلاقگی نسبت به یك كتاب، تحت تاثیر كیفیت و رنگ كاغذ، چاپ، لی آوت صفحات و ... است. به نظر میرسد كه كودكان نسبت به چیزهای آشنا و دست یافتنی علاقه نشان میدهند. آنها جذب سبكهای فورمال یا سبكهای بیروح نمیشوند.
اگر بر روی صفحه سفید براق، حروف، بسیار نزدیك هم چاپ شوند یا فضای كافی در بالا و پایین صفحات، پیشبینی نشود، كودكان گرایش به خواندن متن چنین آثاری، پیدا نمیكنند چرا كه برخی كودكان نسبت به لی آوت كتاب حساسیت دارند. دو سبك مطرح شده در پارگراف قبل، اگر چه زیاد معمول نیستند بیشترین دردسر را برای كودكان به وجود میآورند. اما خلق فضای متفاوت، در عین یكسان بودن حروفچینی ولی آوت، میتواند تفاوتهایی را در تشخیص یك كتاب به عنوان اثری خشك و بیروح، یا خودی و مانوس ایفا كند. اما همین تفاوتها، كه موجب خواندن یا نخواندن یك كتاب به وسیله كودكان میشود، از ناشرانی برمیآید كه بر همكاران دیگر خود، برتری دارند.
در كتابهای غیرداستانی و علوم طبیعی كه اخیرا در ژاپن چاپ میشوند، سعی در كاربرد روشهایی برای ساده كردن و خوانایی بیشتر كتابها دارند. اما چون هنوز فضاسازیها بیشتر شكلی و ظاهری است تا عمیق و موثر، گرایش كودكان به این نوع آثار هنوز درحد گرایش به كتابهای داستانی نیست. شاید به علت وابستگی كتابهای علمی، به اعداد و سمبلها، این نوع كتابها از كیفیتی افقی برخوردارند و به همین دلیل هنوز خواندن این كتابها به سهولت میسر نیست.
با توجه به این مساله است كه باید راههایی را تجربه كرد تا لی آوت عكسها و دیگرامها نیز، بسیار بیش از این هست، ساده و قابل درك شوند.
آثار غیرقابل خواندن كلاسیك
در بررسی چگونگی مراجعه مخاطبان به آثار كلاسیك و مشكلاتی كه در پیش روی آنان است، باز هم به این مساله میرسیم كه ظاهر آثار بسیار تعیین كننده است. داستانهایی كه در طول دهها و صدها سال به وسیله مخاطبان خوانده شدهاند، دارای جذابیتی خاص هستند. اما آیا امروز، این آثار معروف، مخاطبان و خوانندگان بسیاری دارد؟ باكمال تاسف باید اذعان كرد كه پاسخ منفی است. كودكان بسیاری، نام كتابهایی چون «تام سایر» و «جزیره گنج» را شنیدهاند اما این كتابها را هرگز نخواندهاند. اگر این كتابها خوانده میشدند، به طور معمول در قالب كتابهای تصویری ولیستهای انتشاراتی نمود پیدا میكرد. در سالهای اخیر، كودكان با این آثار فقط از طریق تولیدات تلویزیونی،آشنا میشوند. وقتی این نوع كتابها را به دست كودكان میدهیم، نگاهی به آن میاندازند و آن را نخوانده رها میكنند، بخشی از این رفتار ، نتیجه فراوانی كتابهای جدید و قابل دسترس است و بخش دیگر، وابسته به افت توانایی مطالعه از سوی كودكان و تمایل ایشان به سمت كتابهای ساده است، اما اینها، همه دلایل نیستند، بلكه دلیل دیگر وابسته به ظاهر خارجی این نوع كتابهاست. تقریبا تمام شركتهای انتشاراتی، آثار كلاسیك را به صورت سری منتشر میكنند. آنان ظاهر بیرونی و فضای كلی و خوانایی كتاب را، در نظر گرفتهاند اما این امر، كه نیروی حیات و زندگی در كودكان، نیازمند محرك است، فراموش شده است. كودك برای برداشتن چنین كتابهایی وسوسه نمیشود. منظور این نیست كه چهره كتاب باید جلف و سبك باشد، اما آیا نمیتوان زیبایی و جذابیت آثار كلاسیك را، آن طور كه شایسته تاریخ و اعتبار این آثار است، مورد توجه قرار داد؟ ظاهر خارجی این آثار باید بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند و روح حیات را در قالب این رسانه، بدمد و میباید در حدی باشد كه كودكان بدون اطلاع از معروفیت و اهمیت این آثار، اقدام به انتخاب و مطالعه آنها نمایند. بدین وسیله، كودكان بسیاری امكان پیدا میكنند تا از این گونه آثار ارزشمند، كه از نسلهای پیشین به دست ما رسیده است، لذت ببرند.
صحافی، استحكام و زیبایی
صحافی نیز باید كاملا مورد توجه قرار گیرد. اولین چیزی كه كتابداران مورد بررسی قرار میدهند، صحافی است. ممكن است كتابی كه در یك خانه و متعلق به یك خانواده است، به وسیله یك یا دو كودك خوانده شود، ولی كتابهای یك كتابخانه، به افراد زیادی امانت داده میشود و یا در محل خوانده میشود. بنابر این اگر صحافی ضعیف باشد، بزودی، كتاب متلاشی خواهد شد. ورقهای كتاب از محل اتصال كنده شده و جلد كتاب، جدا خواهد شد. توجه داشته باشیم، كه هنگام برداشتن كتاب از قفسهها، به دفعات قسمتهای تاخورده جلد، در عطف كتاب، با انگشتان گرفته و كشیده میشوند. پس به سرعت این قسمتهای جلد و لبههای آن تغییر شكل داده و پاره خواهد شد.در پایان باید تاكید كنیم كه مطالب فوق تنها بخشی از نكات قابل توجه درباره ظاهر كتاب است. قصد ما ایجاد نگاهی افراطی به امور مربوط به ظاهر كتاب نیست. حتی كتابهای بسیار ساده، اگر به درستی مورد توجه قرار گیرند، میتوانند زیبا و جذاب، طراحی و تولید شوند. ما به عنوان كتابدار، خواهان كتابهایی هستیم كه كودكان به آن رغبت نشان دهند، كتابهایی كه كودكان آنها را بخوانند. كتابهایی كه حتی در بزرگسالی به یاد و خاطر افراد آیند و از آنها به نیكی یاد كنند.
ساسا ریوكو
مترجم : معین مهدوی
منبع : روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:55
دانستنی های علمی
از قرن شانزدهم میلادی برای حمل و نقل و جابهجایی كالا از واگنهایی كه در امتداد خطوط راهآهن حركت میكردند استفاده میشد و این در حالی بود كه تا پیش از اختراع لكوموتیوهای بخار از نیروی انسانی یا اسب برای به حركت درآوردن این واگنها استفاده میشد.
اختراع لكوموتیو بخار كه نیروی محركه لازم برای حركت واگنهای قطار را تامین میكرد زمینه مناسبی را برای بهرهبرداری از كاربردهای سیستمهای حمل و نقل ریلی اولیه و گسترش و توسعه خطوط راهآهن در سالهای بعد به وجود آورد و به همین علت میتوان آن را نقطه عطفی در توسعه خطوط حمل و نقل ریلی به شمار آورد.
در سال 1804 میلادی، ریچارد تروتیك نخستین لكوموتیو بخار را مورد بهرهبرداری قرار داد. اگرچه اجرای این طرح آزمایشی چندان موفقیتآمیز نبود اما سبب شد بسیاری از افراد دیگری كه در این زمینه تخصص داشتند طرحهای جدیدی را ارائه كرده و موفقیت و كارآیی آنها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند. در سال 1829 میلادی، رابرت استفنسون از مهندسان انگلیسی، نوعی پرتابه را طراحی كرد تا از آن به عنوان پیشران حركتی در لكوموتیوهای جدید و مدرن استفاده كند.
این پرتابه به گونهای طراحی شده بود كه میتوانست به صورت خودكار نیازهای خود را برطرف سازد. به عبارت دیگر در این پرتابه برای تامین حرارت مورد نیاز دیگ بخار از ذغال سنگ استفاده شده بود و مخزن آبی برای آن در نظر گرفته شده بود كه میتوانست بخار مورد نیاز سیستم را تامین كند. بخار ایجاد شده در دیگ بخار نیروی لازم برای حركت رفت و برگشتی پیستونها را تامین كرده و در نتیجه سبب به گردش درآمدن چرخها در حركت قطار به سمت جلو میشد و در نهایت بخار مازاد از این سیستم در محیط اطراف منتشر میشد.
بعدها نیز از چنین روشی در مقیاس بزرگتر در لكوموتیوهای بخار دیگر نظیر لكوموتیوهای بخار خطوط راهآهن الرمن و همچنین مالارد استفاده شد.
طرح بسیار ساده این گروه از لكوموتیوها و همچنین ایمنی و قابلیت اطمینان از عملكرد مناسب این گروه از لكوموتیوها كه با استفاده از نیروی بخار، انرژی محركه لازم برای حركت قطارها را تامین میكردند سبب شد در دوره زمانی 120 ساله استفاده از لكوموتیوهای بخار در سیستمهای حمل و نقل ریلی تنها تغییرات اندكی در آنها ایجاد شود، تا این كه در دهه 1950 میلادی با اختراع موتورهای دیزلی و الكتریكی كه در مقایسه با موتورهای بخار از كارآیی بیشتری برخوردار بودند به تدریج دوره طلایی این گروه از لكوموتیوها به سر آمده و این موتورها پس از سالها خدمت مفید بهانسانها، ساكن موزهها شدند.
منبع: visual basic
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:51
موبایل
شاید برای خیلیها رفتن به پایگاههای پزشكی و سلامت كاری یكنواخت و خستهكننده شده باشد، چرا كه این روزها بسیاری از سایتهای پزشكی مطلب تازهای برای مخاطبان خود تهیه نمیكنند و به نوعی دچار یكنواختی شدهاند؛ اما ما این هفته سایتی را برای شما پیدا كردهایم كه به وسعت یك جهان از پزشكی برای شما مطلب دارد و با داشتن فضایی منحصر به فرد، توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جذب كند و حتی مخاطبان دیگر پایگاهها را نیز به طرف خود بكشاند، پس باHealthprotectionagency.com آشنا شویم.
Hpa.com با داشتن فضایی كاملا جدید در حوزههای مختلفی طراحی شده است. در قسمت بیماریهای عفونیinfection diseases شما با فهرست بلندبالایی از بیماریهای صرفا عفونی آشنا میشوید كه علاوه بر نو و بهروز بودن، مطالب كافی و بسیار كاربردیای دارند. از قسمتهای منحصر به فرد دیگركه این روزها مخاطب بسیار دارد، میتوان به بخش مسمومیتها و داروهای اعتیادآور اشاره كرد كه در آن مخاطب با جدیدترین داروها و مواد شیمیایی اعتیادآور آشنا میشود. پیشنهاد میكنیم حتما از این قسمت كه با عنوان chemicals and poisons در سایت طبقهبندی شده است، بازدید كنید.
در قسمتtopics a to z با گلچینی از كاربردیترین مباحث پزشكی آشنا میشوید كه بر اساس حروف الفبا طبقهبندی شدهاند و شما میتوانید براحتی موضوع مورد نظر خود را بیابید و با آن آشنا شوید. Healthprotectionagency.com تنها به همین جا ختم نمیشود و دهها مقوله دیگر است كه در سایت طراحی شده و به دلیل كمبود فضا نمیتوانیم آنها را به شما معرفی كنیم. از این رو، پیشنهاد میكنیم حتما سری به این سایت بزنید و گردشی هرچند مختصر در این فضا داشته باشید.
منبع : روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:50
دانستنی های علمی
سر جورج تامسون ازجمله دانشمندان خودجوشی است كه به رغم از دست دادن پدر در اوج دوران نوجوانی و مشكلات اقتصادی فراوان، پله پله درجات ترقی را طی كرد تا به عنوان یكی از برجستهترین چهرههای علوم فیزیكی انگلستان در یك قرن پیش شناخته شود.
جورج تامسون در 18 دسامبر سال 1856 در چتام هیل منچستر در انگلیس به دنیا آمد و در 30 آگوست سال 1940 نیز چشم از جهان فرو بست. او را به عنوان یكی از تاثیرگذارترین دانشمندان علوم فیزیك میدانند كه با كسب جایزه نوبل فیزیك، شهرت خود را به اوج رساند. كشف الكترون و ایزوتوپها و همچنین ابداع طیفسنج جرمی ازجمله دستاوردهای علمی و تحقیقاتی وی به شمار میآید. او در سال 1906 به سبب این كشفیات تاریخی موفق به كسب جایزه نوبل شد. مهمترین بخش كشفیات و ابداعات این دانشمندان برجسته، تحقیقاتش در زمینه هدایت الكتریسیته در گازها بوده است.
جورج را پدر الكترون مینامند و در حقیقت جامعه فیزیك جهان درخصوص تمام معادلات مرتبط با الكترون به وی مدیون است. او در جریان تحقیقات خود توانست جرم نسبی هر ذره را محاسبه كند و نشان دهد این رقم حدود 2000 برابر كمتر از جرم اتم هیدروژن است.
جورج در حالی كه تنها 16 سال سن داشت، پدر خود را از دست داد و با مشكلات زیادی به ادامه تحصیل پرداخت. او پس از ورود به دانشگاه كمبریج آن هم با امتیازی عالی، توانست از كمكهای مالی دانشگاه استفاده كند و در رشته فیزیك فارغالتحصیل شود.
هوش سرشار وی موجب شد تا بیش از 30 سال به عنوان رئیس آزمایشگاه كوندیش دانشگاه كمبریج مشغول به فعالیت باشد.
وی توانست با استفاده از هوش سرشار خود، گرایش و علاقه به تحقیقات علمی را به فرزندنش یعنی باجت تامسون منتقل كند تا آنجا كه وی نیز به عنوان یكی از برندگان جایزه نوبل فیزیك شناخته شده است.
منبع : روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:49
اخبار
محققان لبنانی به روشی كم هزینه و موثر برای یخزدایی از سیمهای انتقال برق در معابر و خیابانها دست یافتهاند. در این فناوری جدید از كابلهای مقاومت متغیر()VRC مجهز به سیستم یخزدایی استفاده شده است.
یكی از مهمترین ویژگیهای این سیستم جدید این است كه تنها با ایجاد اصلاحات جزیی و استفاده از قطعات الكترونیكی كه به آسانی قابل دسترسی هستند، میزان مقاومت خطوط جریان برق قوی از كم به زیاد افزایش خواهد یافت. افزایش مقاومت سبب ایجاد گرما و در نتیجه آب شدن قطعات یخ موجود بر روی خطوط انتقال نیرو و همچنین جلوگیری از یخزدگی مجدد آن خواهد شد. میتوان با ایجاد تغییرات جزئی در فرآیند تولید و نصب خطوط جدید انتقال نیرو، این سیستم را مورد استفاده قرار داد. این در حالی است كه استفاده از این سیستم هیچگونه تداخلی را در ارائه خدمات به مشتركان به وجود نخواهد آورد. این گروه از محققان قصد دارند این فرآیند را به صورت آزمایشی در اواخر ماه ژانویه سالجاری در بخشی از كشور روسیه مورد آزمایش و بررسی قرار دهند. آنها همچنین در تلاش هستند در صورت موفقیتآمیز بودن اجرای این طرح آزمایشی، سیستم یخزدایی را در خطوط انتقال برق دیگر مناطق روسیه و همچنین در كشور چین نصب و راهاندازی كنند تا بتوانند مشكلات ناشی از یخزدگی خطوط برق مناطق سردسیر در فصل سرما را به حداقل برسانند. علاوه بر این، ایجاد چنین تغییراتی در خطوط انتقال برق میتواند هزینه نهایی نصب، راهاندازی و نگهداری از این خطوط را تا 10 درصد كاهش دهد. طول عمر سیستمهای یخزدایی در مقایسه با كابلهای معمولی انتقال برق، 30 تا 50 سال افزایش خواهد یافت و شركتهای توزیعكننده برق در سطح شهرها میتوانند كارایی این خطوط را در فصول مختلف سال تحت كنترل كامل قرار دهند. این فناوری جدید به كمك حسگرهای الكترونیكی از قابلیت تنظیم دما، مكان و زمان به صورت اتوماتیك و یا غیراتوماتیك برخوردار است كه میتواند نقش بسیار مهمی در افزایش زمینههای كاربرد این سیستم در خطوط انتقال نیرو داشته باشد.
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:47
کامپیوتر و اینترنت
مارس 2000 میلادی، ریموند كروزول از دانشمندان آمریكایی كه در زمینه علوم رایانهای تخصص دارد، توانست به پاس خدمات ارزندهای كه در زمینه اختراع و ابداع فناوریهای نوین داشته است، مدال ملی فناوری را از آن خود سازد. او در كتابش تحت عنوان عصر ماشینهای مجازی كه سال 1999 به چاپ رسید تصویری از زندگی انسانها در قرن بیست و یكم به تصویر كشیده است كه بیانگر پیشرفت فناوریهای رایانهای در تحت كنترل قرار دادن فعالیتهای انسان با در اختیار داشتن تواناییهایی در محدوده فعالیتهای مغزی انسانهاست.
به گفته او در آینده رایانهها قادر خواهند بود علاوه بر این كه در تصمیمگیریهای بزرگ مشاركت داشته باشند، تحسین زیباییها و درك احساسات و عواطف انسانی را نیز تجربه كنند. به عقیده او از آنجا كه انسانها توانستهاند بسیاری از اطلاعات مغزی خود را به رایانهها انتقال دهند، در آیندهای نهچندان دور بتدریج وجه تمایز بین انسان و ماشین از بین خواهد رفت. ریموند در دوازدهم فوریه 1948 متولد شد. او در نوجوانی به خاطر ارائه یك برنامه رایانهای كه از قابلیت نوشتن یك قطعه موسیقی براساس روش ساخت قطعات موسیقی توسط آهنگسازان بزرگ برخوردار بود، موفق به دریافت جایزه اول نمایشگاه بینالمللی علوم شد. همچنین نخستین برنامه رایانهای برای اخذ پذیرش از دانشگاههای مختلف توسط دانشآموزان دوره دبیرستان نیز توسط این محقق ارائه شد. این دانشمند علاوه بر این توانست به كمك سه فناوری رایانهای كه خواندن متون چاپی، ورود عكس یا متن به رایانه و تبدیل متن به گفتار را امكانپذیر میساخت، یك ماشین گویا طراحی كند تا به افراد نابینا در خواندن متن كمك كند.
او در سال 1987 نخستین سیستم بازشناسی گفتار را به بازار عرضه كرد كه بعدها شركت مایكروسافت نیز از این فناوری برای طراحی نرمافزار بازشناسی گفتار و اجرای آن در رایانههای شخصی بهره برد كه با استقبال گسترده از سوی كاربران رایانه مواجه شد. جالب است بدانید فناوریهای رایانهای كه این محقق به آنها دست یافت نقش بسیار مهمی در بهبود وضعیت زندگی انسانها داشته است. او در دهه 90 میلادی نرمافزاری را طراحی كرد كه با مجهز بودن به هوش مصنوعی میتوانست مسوولیت انجام فعالیتهای مختلف مانند تجزیه و تحلیلهای آماری و آموزش پزشكان را نیز به عهده گیرد. او پیش از نوشتن كتاب عصر ماشینهای مجازی، كتابی تحت عنوان عصر ماشینهای هوشمند را در سال 1990 میلادی به چاپ رساند كه محبوبیت دنیای اینترنت در جوامع انسانی را پیشگویی كرده بود.
منبع : روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:46
هوا و فضا
چند سالی است كه دو مهندس رایانه حرفه اصلی خود را رها كردهاند تا جستجوی گستردهای را برای منبع بیپایان انرژی در دنیا آغاز كنند: همجوشی هستهای. اما آیا این ایده رویایی دستیافتنی است؟ پاسخ تا حدود زیادی دلگرمكننده است: به نظر میرسد كه تاحدودی دستیافتنی باشد! به عقیده این دو، منبع بیانتهای انرژی برای تمامی انسانها و در تمامی دورانها در ساختمانی در منطقه بورنابی در بریتیش كلمبیای آمریكا تولد خواهد یافت. به بیانی سادهتر میتوان گفت: آینده اینجاست، اتاقی تقریبا خالی از وسایل اضافی كه تنها مایكل لابرگ 47 ساله و دوست و همكارش و دستگاهی ماورای تصور را در خود جای داده است.
سامانه همجوشی هستهای، سطح عالی از نمود خلاقیت شجاعانه در این دو محقق است كه هماكنون در قالب پروژهای پیش ساخته و در ابعاد كوچك متبلور شده است. این پروژه در حالی كلید خورده است كه از چند دهه پیش استفاده از همجوشی هستهای به عنوان یاریرسان مطمئن و تقریبا دائمی در تامین منابع مورد نیاز انرژی برای بشر، نزد دانشمندان به عنوان اصلی پذیرفته شده به حساب میآمده است؛ اما پیاده كردن طرحهای موجود آن هم با هزینهای كم و رعایت عالیترین سطوح استاندارد، همواره به عنوان موانع چالشی خودنمایی كردهاند. اكنون مدل ارائه شده از سوی لابرگ و همكارش میتواند پایانی بر این دو چالش بزرگ باشد.
ماشینی كه بیشباهت به دستگاه شكنجه نیست!
بر اساس طرح كلی كه اساس آن روی تكبرگ كوچكی ترسیم شده و روی دیوار اتاق كار این دو محقق نصب شده است، چشمانداز ساخت این ماشین شباهت زیادی به نوعی دستگاه شكنجه دارد كه در قرون وسطی به كار گرفته میشده است. این ماشین پیچیده شامل توپی فلزی است كه از همه طرف با میلههای فلزی احاطه و به وسیله دو سیلندر طولانی نیز به دو نیم تقسیم شده است. سازهای كه این محققان ارائه میكنند، بزرگ اما نه چندان عظیم است و ابعاد آن را میتوان حدودا 10 برابر یك ربات كوچك انساننما متصور شد. آنچه لابرگ در اتاق كار خود و با بودجه قابل توجه 2 میلیون دلاری در حال پیاده كردن آن است، در حقیقت یك تاسیسات برق همجوشی هستهای است. لابرگ میگوید: این ایده شاید در نگاه اول كمی دیوانهوار به نظر بیاید اما حقیقتا دور از دسترس نیست. این محقق در ادامه این نكته را تایید میكند كه از نگاه بسیاری از محققان دانشگاهی و مراكز دولتی كشورهای مختلف جهان، همجوشی هستهای چالشی بزرگ و شاید دستنیافتنی است. اما باید پذیرفت كه بیدلیل برچسب نادرستی به آن زدهاند و تصویر غلطی از همجوشی هستهای ارائه شده است كه میگوید تا 20 سال آینده نیز تحقق آن به عنوان دستیابی بشر به منبع بیپایان انرژی عملی نخواهد شد. بیشك چنین نگرشی هیچ كمكی به بشر نخواهد كرد و تنها رهاورد آن درجا زدن خواهد بود.
لابرگ فناوری مورد نظر خود را اینگونه تشریح میكند: این روشی است كه به همجوشی هدف مغناطیسی شناخته شده است و فرآیندی است كه طی آن پلاسمای به دام افتاده در میدان مغناطیسی به سرعت فشرده شده تا همجوشی صورت گیرد. بیشك این فناوری تحقق خواهد یافت زیرا در عین حال كه نسبتا كم هزینه است، ابعاد ساختاری منطقی و نهچندان جاگیری دارد. لابرگ میگوید اگر بین 6 تا 10 سال زمان، چندصدمیلیون دلار به وی و شركتش یعنی همجوشی عمومی داده شود، او تاسیسات تولید الكتریسیته به روش همجوشی هستهای را ارائه خواهد كرد.
درصورتیكه ایده لابرگ به نتیجه برسد، دنیای بشری از مزایایی قابل توجه و حتی غیرقابل تصور بهرهمند خواهد شد: منبع تولید انرژی ارزان قیمت و تقریبا بیانتها آن هم بدون محصولات جانبی و خطرناك شیمیایی و تنها زبالههای رادیواكتیویتهای كه عمر بسیار كوتاهی دارند. از آن گذشته هرگز نباید انتظار تكرار فاجعهای همچون چرنوبیل را در سر داشت. به عقیده كارشناسان اهمیت كار لابرگ تا آنجاست كه در صورت رسیدن به نتیجه مورد نظر، او را باید به عنوان برنده جایزه نوبل معرفی كرد و شاید این كمترین تشكر از وی باشد.
صحبت كردن درباره هزینه تحقیقات روی این پروژه یكی از چالش برانگیزترین بخشهای تلاش لابرگ بوده است. در كنار این نكته، امكانات و تجهیزات، فضای كافی و منابع انسانی نیز قابل توجه بودهاند. البته این موارد برای اداره یك شركت تحقیقاتی ضروری هستند اما برخی از آنها برای دانشمندی همچون لابرگ كه با هر نوع عامل حواسپرتی مخالف است، فاكتورهایی آزاردهنده به حساب میآیند.
لابرگ و شریك تجاریاش یعنی داگ ریچاردسون كه او نیز به مطالعه فیزیك میپردازد بیش از 11 سال همكاری تحقیقاتی نزدیكی داشتهاند و اكنون در زمینه ارائه مهمترین دستاورد آن یعنی سامانه همجوشی هستهای همكاری میكند. این تلاش آغاز شد و تا 4 سال ادامه یافت و در این مدت شكستهای متعددی نصیب لابرگ شد و در عین حال بالغ بر 800 هزار دلار نیز هزینه كرد تا ایدهاش محقق شد.
قلب این سامانه یك توده كروی فولادی است كه به اندازه توپ بسكتبال بوده و چند میله آن را احاطه كرده است. تركیب این اجسام تداعیكننده كلاههای جمجمهای است كه در فیلمهای علمی تخیلی قدیمی دیده میشد. میلهها در ادامه به دوسری خازن متصل شدهاند و در نهایت كل سامانه به گونهای سیمپیچی شده است كه تداعیكننده یك دستگاه شكنجه بزرگ قرون وسطایی است!
لابرگ در آغاز پروژهاش در سال 2006 ثابت كرد با استفاده از موج شوكآور كه به وسیله پالس بزرگی از الكتریسیته تولید شده و برای اهداف آزمایشگاهی مورد استفاده قرار میگیرد، میتوان برای فشردهسازی سریع مقادیری محدود و كمی از پلاسما كه برای ایجاد همجوشی هسته ای كافی است، میتوان استفاده كرد. این همجوشی هرچند بسیار ناچیز است اما با ارائه آن، گویی كلید معمایی بزرگ پیدا شده است. در جایی كه برای متلاشیشدن پلاسما در آزمایشهای تجربی فعلی از سامانههای پر مصرف الكتریكی و پرهزینه استفاده میشود، لابرگ طیفی از چكشهای گازی را ابداع كرده است كه با پوسته خارجی خازن پلاسما برخورد كرده و موج شوكآور مورد نظر را تولید میكند. در حقیقت این خلاقیت به عنوان نقطه تمایز ایده لابرگ و فناوریهای پرهزینه فعلی به حساب میآید.
اما باید پذیرفت تا تحقق ایده و طرح پیش ساخته لابرگ به واقعیت كاربردی یعنی تولید انبوه الكتریسیته فاصله زیادی وجود دارد. او میگوید: این دستگاه در حال حاضر انرژی تولید نمیكند بلكه صحبت از تولید تنها 100كیلوژول انرژی است و شاید بهتر باشد بگویم تولید تنها یك نانوژول انرژی! اما مهم این است كه توانستهایم ثابت كنیم توسعه این فناوری و خردكردن پلاسما فرآیندی فوقالعاده ارزشمند است كه نتیجهای جز خارج كردن نوترونهای همجوشی نداشته است. نوترونها را میتوان به عنوان نشانی روشن از یك واكنش همجوشی دانست و از این رو این دستاورد نقطه آغازین امیدواركنندهای برای دستیابی بشر به منبع تقریبا بیانتهای انرژی بهحساب می آید.
ریچارد سیمون، استاد فیزیك دانشگاه نوادا و مدیر سابق مركز تحقیقات همجوشی در آزمایشگاه ملی لسآلامس آمریكا معتقد است: برای تولید سوخت مورد نظر باید آنچه را كه در ستارگان روی میدهد شبیهسازی كنیم. ایزوتوپهای هیدروژن كه به عنوان سوخت بهكار گرفته میشوند باید در دمای 270 میلیون درجه فارنهایت نگهداری شوند. در ادامه نیز باید پلاسما فشرده شود. همانطور كه احتمالا میتوان متصور شد، دستیابی به چنین شرایطی به حجم خیرهكننده از الكتریسیته و همچنین تجهیزات و ساختارهای لازم نیاز دارد و یا اینكه باید جایگزینی برای فشردهسازی پلاسما پیدا كرد، چیزی شبیه ایده لابرگ. در حقیقت لابرگ با ارائه ایده خود در نظر دارد با صرف هزینه و الكتریسیته كمتر، همجوشی هستهای مؤثری ارائه كند و به محض تحقق این فاز، میتواند سامانههای مختلف خود را نیز راهاندازی كند.
در فناوری مورد نظر لابرگ، از عناصر دوتریوم و تریتیوم به عنوان سوختهایی استفاده میشود كه در طبیعت به وفور وجود داشته و قیمت چندانی هم ندارند. دوتریوم ایزوتوپی از هیدروژن است كه در آب دریا به وفور پیدا می شود. بر روی كاغذ می توان این گونه محاسبه كرد كه یك گالن آب دریا انرژی بالقوهای معادل 30 گالن بنزین دارد. تریتیوم نیز نسبتا رادیواكتیویته بوده و طول عمر 12 سالهای دارد بنابراین پیدا كردن آن كمی سخت است اما جای نگرانی چندانی وجود ندارد؛ چون میتوان آن را از لیتیوم استخراج كرد. از آن گذشته كانادا كه فاصله چندانی تا آنها ندارد به عنوان سرزمینی شناخته شده است كه بزرگترین ذخایر تریتیوم جهان در آن وجود دارد.
سامانه ابداعی لابرگ از نظر شكل ظاهری و ابعاد بیشباهت به لوله توپ كشتیها نیست. در حقیقت این نخستین پیستونی است كه به عنوان مدل پیشساخته و آزمایشی سامانه همجوشی هستهای اصلی ارائه شده است. بر اساس برآوردهای صورت گرفته رآكتور اصلی كه در آینده ساخته خواهد شد شامل 200 دستگاه از این مدل خواهد بود كه هر یك بالغ بر 110 كیلوگرم وزن دارند. در دل هر یك از این 200 بخش مشابه هم، پیستونهایی قرار دارد كه حدود 11 كیلوگرم وزن داشته و در هر ثانیه یك بار به صورت همزمان و با ضریب دقت خیرهكنندهای حركت شتابدار خود را انجام میدهند تا به این ترتیب موج شوكآور مورد نظر تولید و همجوشی هستهای با موفقیت انجام شود.
ماشینی كه زندگی بشر را نجات میدهد
به نظر بسیاری از ناظران، همجوشی هستهای رویایی است كه در آینده محقق خواهد شد؛ اما حقیقت چیز دیگری است. داستان همجوشی هستهای قدمتی به درازای طول عمر خورشید دارد. در فرآیندی طبیعی دو یون با یكدیگر برخورد میكنند. شدت این برخورد تا به آن حد است كه دفع الكترواستاتیكی میان آنها میشكند. در نتیجه یونها اتم سنگینتری را تولید و انرژی هنگفتی را در قالب گرما آزاد میكنند. اما در آزمایشهایی كه در محیطهای آزمایشگاهی انجام میگیرد، عقیده بر این است كه طی واكنشی دستساز حرارت مورد نظر تولید شده و در ادامه به وسیله مبادلهكننده حرارتی به دام میافتد تا در نهایت بخار لازم تولید و از آن برای راهاندازی توربین بزرگی استفاده میشود.
ابتداییترین آزمایشهای همجوشی به تحقیقات دهه 30 میلادی در دانشگاه كمبریج بازمیگردد اما در دهه 50 و در جریان دوران جنگ سرد شتاب قابل توجهی پیدا كرد و آن زمانی بود كه آمریكا و شوروی سابق بشدت به فرآیند همجوشی تسلیحاتی علاقهمند شده بودند. در سال 1952 میلادی محققان در آمریكا نشان دادند كه از همجوشی می توان به عنوان هسته تسلیحات مخرب استفاده كرد. آزمایش نخستین بمب هیدروژنی در یكی از جزایر واقع در اقیانوس آرام نتیجه این تحقیقات بود. در حال حاضر چندین آزمایش همجوشی در گوشه و كنار جهان انجام میشود و تفاوتهای موجود میان آنها مربوط به چگونگی استفاده از پلاسما در آنهاست. اما در هر حال به نظر میرسد كه اعتماد كردن به ایده لابرگ نباید كار چندان سخت و پیچیدهای باشد.
این ایده و ایدههای پراكنده مشابه درحالی ارائه میشوند كه جهان با بحران بیسابقه انرژی روبهروست و نشانههای آن نیز از هم اكنون در برخی جوامع دیده میشود. بر اساس برآوردهای صورت گرفته، تقاضای جهانی برای برق در حال حاضر بالغ بر 4000 گیگاوات است و پیشبینی میشود این رقم در سال 2030 به 7000 گیگاوات افزایش یابد. در این میان نباید این حقیقت را از یاد برد كه منابع فعلی هرگز پاسخگوی این نیاز نجومی نخواهد بود. از این رو به ایده لابرگ به عنوان شانسی بزرگ برای پر كردن این شكاف نگریسته می شود. لابرگ نیز معتقد است: مردم از هر قشری كه هستند، سیاستمدار، تاجر و هنرمند... باید به سامانه همجوشی هستهای و تحقق ایده اصلی آن ایمان داشت.
مهدی كیا
منبع : روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:44
بیماری ها
آیا تا به حال نامMRI را شنیدهاید؟ MRI یك روش تصویربرداری برای عكس گرفتن از بافت نرم مانند مغز و سایر ارگانها برای پیدا كردن تومورها و سایر اختلالات به كار میرود. این دستگاهها از آهنربا و امواج رادیویی كمانرژی برای ساخت تصویر از اتمهای پرانرژی هیدروژن در آب بدن و مولكولهای چربی استفاده میكنند. MRI مخفف كلمه لاتین به معنی تصویربرداری با تشدید مغناطیسی است. در ابتدا این وسیله به نام تصویربرداری با تشدید مغناطیسی اتمی خوانده میشد، بعدها معلوم شد بیشتر مردم از واژه اتمی میترسند و زیر بار این روش تشخیصی نمیروند. واژه اتمی در نظر بیشتر مردم، سرطان و مرگ را تداعی میكند، به همین سبب این واژه از روی نام این دستگاه حذف شد.
بسیاری از ما از نام تشعشع هراسانیم و هنوز نمیدانیم بسیاری از انواع تشعشعها بیخطرند. اگر كارشناسان وضع هوا از امواج برجهای هواشناسی بیش از توفان و گردبادهای سهمگین میترسیدند، رادارهای هواشناسی هیچگاه ساخته نمیشد. مقدار اشعه این رادارها حتی از اشعهای كه روزانه از خورشید گرفته میشود نیز كمتر است. تجارت تلفن همراه نیز همواره درگیر مسائل مربوط به تاثیر مخرب امواج تلفن همراه روی مغز بوده است.
در فاصله سالهای 1960 و 1970 بیشتر مردم نگران تاثیر فرهای مایكروویو بودند. در ابتدا رستورانها تنها مشتری دستگاههای مایكروویو بودند. مردم عادی دوست نداشتند غذای خانگی خود را با اشعه مایكروویو گرم كنند. آنها متوجه این مساله نبودند كه انسان از آغاز كشف آتش در حال گرم كردن غذا با فرم دیگری از اشعه بوده است.
به طور كلی تشعشع یك نوع انرژی است. این انرژی به صورت امواج یا ذرات كوچكتر از اتم منتشر میشود. طیف الكترومغناطیسی شامل امواج رادیویی، مایكروویو، اشعه مادون قرمز، نور معمولی، اشعه ماورای بنفش، اشعهX و اشعه گاماست. به كمك اشعه مادون قرمز، تكتیراندازها و جاسوسها قادرند در شب نیز دید داشته باشند. هر چیزی كه گرما داشته باشد، از خود نور مادون قرمز ساطع میكند. این نور توسط دوربینهای مادون قرمز تشخیص داده میشود. اشعههای پرانرژیUV ، اشعهX و اشعههای آلفا، بتا و گاما از بقیه خطرناكترند.
مایكروویوها نوعی از امواج كمانرژی هستند. این نوع از اشعه، با به لرزش درآوردن مولكولهای آب موجود در غذا، گرما تولید میكند و موجب پخته شدن غذا میشود. این یك راه موثر برای گرمكردن غذاست؛ زیرا گرما در داخل خود غذا، تولید میشود. در اجاق گاز، شعله گاز یا الكتریسیته موجب تولید اشعه مادون قرمز میشود كه انرژی گرمایی را به قابلمه منتقل میكند و از آن طریق به سطح خارجی غذا منتقل میشود. نتیجه نهایی در هر دو حالت یكسان است. تشعشع باعث تولید گرما میشود و گرما پیوندهای شیمیایی غذا را میشكند؛ فرآیندی كه ما آن را طبخ مینامیم. فرق فرهای مایكروویو در این است كه این فرآیند در آنها سریعتر انجام میشود. مطالعات علمی نشان دادهاند، فرهای مایكروویو در ایجاد سرطان نقشی ندارند. امروزه بیشتر مردم براحتی از فرهای مایكروویو استفاده میكنند و ترس آنها ریخته است.
خطوط انتقالدهنده نیروی الكترومغناطیس نیز مورد نگرانی بسیاری از افراد قرار گرفته است. در ابتدا تصور میشد افرادی كه نزدیك این خطوط زندگی میكنند، ممكن است به بیماری لوسمی (یك بیماری خونی) دچار شوند؛ اما هیچ مكانیسم شناختهشدهای برای این كه این نوع از اشعه بتواند بهDNA آسیب برساند، وجود ندارد.
آسیبDNA منشأ ایجاد سرطان است. در سال 1996 پس از 3 سال مطالعه عنوان شد كه رابطهای بین سرطان و خطوط انتقال نیرو وجود ندارد. در سالهای 1997 و 1999 نیز دو مطالعه دیگر این ادعا را تایید كردند.
چرا بیشتر مردم از اشعه میترسند؟ علت این است كه این افراد بیشتر انواع اشعه را با انواع خطرناك آن كه تشعشع یونیزهكننده نامیده میشود، یكی در نظر میگیرند. اشعه یونیزهكننده آنقدر قوی است كه میتواند یك الكترون را از اتم جدا كند. شما نمیتوانید نور چراغ قوه را از بدن خود عبور دهید؛ اما امواج رادیویی و مایكروویوها به آسانی از بدن عبور میكنند. اشعههای یونیزهكننده نیز از بدن عبور میكنند، اما در حین عبور میتوانند موجب تخریب اتمهای سلولهای بدن شوند و الكترونی را از مولكولDNA جدا كنند. نور ماورای بنفش()UV از پرتوهای یونیزهكننده است. مقدار زیاد آن موجب سرطان پوست میشود. اشعههایX و گاما نیز یونیزهكنندهاند. در عكسهای رادیوگرافی از اشعهX استفاده میشود. گرفتن تعداد زیاد این عكسها موجب سرطانی شدن ارگانها میشود. خوشبختانه خطرناكترین اشعههای یونیزهكننده در فضای خارج از زمین ایجاد میشوند و اتمسفر از رسیدن درصد بالایی از آن به سطح زمین جلوگیری میكند.
امواج رادیویی، مایكروویوها، نور مادون قرمز و نور معمولی هرقدر هم كه زیاد باشند، نمیتوانند باعث جدا شدن الكترون و آسیب سلولی شوند و فقط اشعهای با انرژی بالا میتواند موجب كنده شدن الكترون شود و این نوع از اشعه در طیف الكترومغناطیس بعد از اشعه ماورای بنفش قرار میگیرد.
حدود 80 درصد اشعه یونیزهای كه با آن مواجه میشویم، از منابع طبیعی حاصل میشود مانند اشعههای كیهانی كه همان ذرات اتمی با منشأ فضایی هستند و ذرات آلفا و بتای حاصل از گازهای رادیواكتیوی مانند رادون و گاز رادون مسوول 70 درصد از اشعه یونیزان طبیعی است. این گاز از متلاشی شدن اورانیوم زمین ناشی شده و وارد هوا میشود. همچنین هنگام سفر با هواپیما به ارتفاعات بالا، مقدار كمی از اشعههای كیوانی را دریافت میكنیم.
اشعه ناشی از عكسهای پزشكی بقیه اشعه یونیزه دریافتی ما را تشكیل میدهد. حدود 80درصد از اشعه یونیزهای كه ما دریافت میكنیم، غیرقابل اجتناب است. البته هیچ كس دوست ندارد اشعه یونیزه اضافی دریافت كند، اما كارگران معدن اورانیوم یا كسانی كه در نزدیكی محل زندگیشان بمب اتمی منفجر شده است، با خطر دریافت اشعه یونیزه بیشتر مواجهند.
اشعه یونیزه ناشی از انرژی هستهای نیز خطرناك است. مشكل انرژی هستهای این است كه ضایعات رادیو اكتیو دارد و جایی برای نگهداری آن نیست. در حال حاضر نیروگاههای اتمی ضایعات خود را در بشكههای مخصوص جمعآوری میكنند این ضایعات حداقل تا 500سال دیگر كشنده هستند. هیچ مكانی وجود ندارد كه بتواند این بشكهها را برای 500 سال امن نگه دارد.
امواج رادیویی كه در تلفن همراه استفاده میشود، غیریونیزهكننده هستند. ترس از تلفن همراه از زمان همهگیر شدن این تلفنها وجود داشته است و به نظر میرسد برای چند سال آینده نیز وجود داشته باشد.
دو مطالعه كه همزمان در سال 2000 صورت گرفت، نشان دادند كسانی كه از تلفن همراه استفاده میكنند در خطر بیشتری برای ابتلا به سرطان مغز نسبت به سایرین قرار ندارند. مطالعه دیگری نیز در سال 2002 این مساله را تایید كرد و مطالعات دیگری نیز همچنان در حال انجام است. در هر حال نمیتوان از اشعههای مضر به طور صد درصد ایمن ماند، اما باید سعی شود از دریافت اشعه یونیزه اضافی جلوگیری كرد، زیرا همانطور كه گفته شد، این نوع از اشعه میتواند موجب بروز انواع سرطان در انسان شود.
منبع: Bad medicine by Christopher wanjek
دكتر امیر شیروانی
برگرفته از روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:34
کامپیوتر و اینترنت
پس از اینکه از شوک حادثه خارج میشود ، سریع گوشی را از آب خارج میکند ، باتری گوشی را در می آورد و شروع به خشک کردن گوشی با سشوار میکند!
تصور کنید ؛ با ذوق و شوق فراوان و البته هزینه ای فراوان تر ، گوشی موبایل خود را خریداری کرده اید!
اما یک غفلت کوچک کافی است تا با افتادن گوشی در داخل جوی آب و یا حتی سرویس بهداشتی (99% مواقع!) تمامی امید وآرزوهای شما نابود شود! تصور به این موضوع نیز بسیار دردناک است!
اما نه! اندکی صبر کنید! هنوز تا نابود شدن کامل گوشی زمان زیادی مانده! در این ترفند قصد داریم تا با معرفی یک ترفند خارق العاده روشی را معرفی کنیم که گوشی شما اگر یک دوش حسابی هم گرفته باشد نجات پیدا کند ! ترفندی که در عین حال عجیب اما کاربردی است !
ابتدا به این داستان واقعی توجه کنید !
Ernesto Londoño ، خبرنگار واشنگتن پست ، پس از یک دوچرخه سواری طولانی به خانه برمیگردد و شروع میکند به شستن دست و رویش ، اما از آنجایی که کیف وسایل همراهش را بدجایی قرار بود ، ناگهان در چند لحظه کیف برمیگردد و گوشی BlachBerry نازنین 450 دلاریش در درون توالت می افتد!
پس از اینکه از شوک حادثه خارج میشود ، سریع گوشی را از آب خارج میکند ، باتری گوشی را در می آورد و شروع به خشک کردن گوشی با سشوار میکند! اما پس از اندکی هنگامی که میبینید این روش موثر نیست و گوشی نیز وارد حالت کما شده است ، به یکی از دوستانش که در این زمینه تخصص داشته تماس میگیرد و از او کمک میخواهد.
دوست عزیز هم در پاسخ او میگوید که گوشی را در یک ظرف پر از برنج نپخته بگذارد! بله! برنج نپخته!
همگی ما دیده ایم که برنج خاصیت جذب رطوبت دارد و با اصول خیس کردن برنج هم آشنا هستیم ولی این نکته دیگر واقعأ ظریف است!
سر انجام پس از اینکه گوشی یک روز در داخل ظرف برنج می ماند ، کاملأ سالم و مانند روز اولش میشود و بدون هیچ مشکلی قابل استفاده میگردد . این جناب خبرنگار هم تجربه گرانقیمتش را در واشنگتن پست برای عموم نوشته است ، البته آن دوستی که این روش را برای او توضیح داده است نامش فاش نشده چرا که ظاهرأ وی برای یکی از شرکتهای گارانتی یا مشابه آن کار میکند و فاش شدن نامش برای او دردسر ساز خواهد بود .
اما در این زمینه میتوان عمل دیگری را نیز صورت داد :
گوشی که یک حمام اجباری کرده است را بهتر است اول خاموش کرده سپس باطری آن را خارج نموده تا جایی که امکانش هست گوشی را با کاغذها و دستمالهایی که آب جمع می کنند خشک کرده و بعد در الکل برای مدت کوتاهی بخیسانیدش و بعد هم بگذارید خشک شود.
الکل برای خشک کردن قطعات داخلی گوشی بسیار موثر خواهد بود .
این روش شاید قابل ادراک تر باشد! اما کارایی روش اول بیشتر است .
منبع : روزنامه هم وطن
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:32
دانستنی های علمی
تا چندی پیش ضریب هوشی یك شخص، مقیاسی برای تواناییهای حل مشكلات هوشی وی فرض میشد كه میزان آن به طور مستقیم از راه وراثت تعیین میگشت، اما بتازگی دانشمندان نظریهای مطرح كردهاند كه در آن میزان ضریب هوشی هر شخص به عملكرد پایهای در مغز انسان با نام حافظه فعال بستگی دارد. به این صورت كه هر چه حافظه جاری انسان بیشتر شود، میزان ضریب هوشی او هم افزایش مییابد. میزان اطلاعاتی كه حافظه جاری میتواند در خود ذخیره كند به آگاهی عمومی شخص بستگی دارد.
حال دانشمندان به نشانههایی دست یافتهاند مبنی بر این كه سیستم عصبی كه در حافظه جاری قرار دارد، ممكن است با تمرین بزرگ شود. این تمرینها میتوانند برخی بازیهای فكری از قبیل حفظ كردن موقعیت چندین نقطه در یك صفحه شطرنجی باشد. این تمرینها حتی در كودكان نیز باعث افزایش ضریب هوشی میشود.
به طور كلی تقویت حافظه همان یادگیری بهتر است، زیرا هر آنچه در فرآیند یادگیری تاثیر دارد، در حفظ و نگهداری ذهنی نیز موثر است. اگر قوانین یادگیری را بخوبی بدانیم و به آنها عمل كنیم، یادگیری بهتر صورت میگیرد و در نتیجه مطالب را آسانتر به ذهن میسپاریم. علاوه بر همه مواردی كه اشاره شد، فراموش نكنید یك ساعت مطالعه روزانه نیز میتواند به بهبود و تقویت حافظه كمك كند.
این راهكارها را برای تقویت حافظهتان بهخاطر بسپارید.
1 - عملكرد مغز مانند عملكرد ماهیچههاست كه هر چه بیشتر به كار گرفته شود، قویتر میشود. یادگیری مطالب جدید، تنوع در برنامههای كاری و روزمره، شركت در بحثهای مهیج، نواختن یك ساز موسیقی و رفتن به تعطیلات مهیج و پرماجرا سبب تقویت عملكرد مغز میشوند.
2 - با افزایش سن، كارایی بدن در جذب ویتامینB موجود در مواد غذایی كمتر میشود. بنابراین خوردن قرصهای ویتامین ب كمپلكس بسیار مفید است، زیرا ویتامینهایB برای حفظ قدرت حافظه بسیار ضروری هستند.
3 - مغز بیشتر از هر ارگان دیگری در بدن به گلوكز به عنوان سوخت احتیاج دارد و گلوكز هم از كربوهیدراتهاست. بنابراین برای جلوگیری از افت حافظه، كربوهیدرات مورد نیاز را از میوهها و سبزیجات و غلات سبوسدار به دست آورید.
4 - اضافه كردن ماهی به رژیم غذایی را فراموش نكنید. ماهی تن به صورت كنسرو شده حاوی مقادیر زیادی از اسیدهای چرب امگا 3 است كه برای حفظ حافظه بسیار مهم هستند.
نگذارید سطح كلسترول خونتان بالا برود. با كاهش سطح چربیهای اشباع شده و افزایش سطح فیبرها میتوانید سطح كلسترول خون را تنظیم كنید. كلسترول بالا به عروق خونی آسیب میرساند و در طولانیمدت روی عملكرد حافظه تاثیر میگذارد. همچنین افراد چاق اعم از زن یا مرد بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری آلزایمر هستند.
5 - خواب شبانه و كافی، به یادآوری مطالبی كه طی روز آموختهاید كمك فراوانی میكند.
6 - حفظ كردن اشعار یا تمرینهایی مشابه مانند حفظ كردن شماره تلفنهای دوستان یا نشانی همه فامیل، ورزش مهم و مفیدی برای بافت مغز است و به تقویت حافظه كمك میكند. در اتاقی ساكت مطالعه كنید. تحقیقات نشان میدهد سروصدا توانایی مغز در یادگیری را كاهش میدهد.
منبع : روزنامه جام جم
چهارشنبه 9/11/1387 - 15:30