مواد و لوازم مورد نیاز
- دو قاشق غذاخوری مایه خمیر
- یک لیوان آرد همه منظوره
- یک و یک چهارم لیوان کره
- دو سوم لیوان شکر
- سه عدد تخم مرغ
- یک قاشق غذاخوری وانیل مایع
- یک قاشق غذاخوری نمک
- سه و نیم لیوان آرد نان
- روغن سرخ کردنی
- قالب برش دونات
- ظرف عمیق برای سرخ کردن
- دماسنج مخصوص اندازه گیری دمای غذا
- و جایی برای خنک کردن دونات ها
- قالب های برش شکل دار (اختیاری)
- سیخ چوبی (اختیاری)
ترکیب مایه خمیر با آرد
مایه خمیر رو ده دقیقه توی یک لیوان آب بخیسونید.
سپس یک لیوان آرد همه منظوره بهش اضافه کنید.
مخلوط کردن کره، شکر و تخم مرغ
کره و شکر رو با هم مخلوط کنید تا یکدست بشن.
سپس به آرامی تخم مرغ ها رو به نوبت اضافه کنید.
اضافه کردن وانیل، نمک و آرد نان به مواد
در ظرفی دیگر، وانیل، نمک و آردِ نان رو با هم مخلوط کنید.
سپس محتوی ظرف رو به مخلوط کره، شکر و تخم مرغ اضافه کنید تا همگی با هم یکدست بشن.
اضافه کردن مخلوط مایه خمیر به مواد
مخلوط مایه خمیر رو به مواد اضافه کنید.
سپس کل مواد رو در ظرفی بریزید و جایی بزارید تا یکی دو ساعت استراحت کنن.
پهن کردن خمیر و برش دونات
روی یک سطح صاف آرد پاشید و خمیر رو با وردنه روش پهن کنید.
با استفاده از قالب برش، چند عدد دونات ببرید.
برای درست کردن دونات های شکل دار، می تونید از قالب های مختلف استفاده کنید.
سرخ کردن
دونات هارو توی روغن سرخ کنید. دمای مناسب برای این کار حدودا ۳۷۰ درجه فارنهایته.
بعد از اینکه طرف توی روغن طلایی رنگ شد، دونات رو برگردونید تا طرف دیگش هم سرخ بشه.
برای برگردوندن دونات ها میشه از سیخ های چوبی استفاده کرد.
تزیین
دونات ها رو روی توری قرار بدید تا سرد بشن.
سپس با استفاده از شکلات و ترافل های رنگی تزیین کنید.
دونات بخورید و لذت ببرید! :)
داستان ولادت به گونهاى که در روایات شیخ صدوق(ره)در امالى و علل و عیون اخبار الرضا(ع)و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد(ع) روایتشده این گونه است که فرمود:
چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع)عرض کرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم که در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن کودک را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به کنارى افکند و پارچه سفیدى گرفته و کودک را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)کرده فرمود: آیا او را نامگذارى کردهاى؟
عرض کرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمىگرفتم!
رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمىجویم!
در این وقتخداى تبارک و تعالى به جبرئیل وحى فرمود که براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى که على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!
جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارک و تعالى تو را مامور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض کرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض کرد: نامش را«حسن»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید... (2)
و در برابر این روایت، روایات دیگرى هم در کتابهاى علماى شیعه و اهل سنت آمده که چون حسن(ع)به دنیا آمد، على(ع)او را«حرب»نامید، و چون رسول خدا(ص)اطلاع یافتبه على(ع)دستور داد آن نام را به«حسن»تغییر دهد... (3)
و یا اینکه على(ع)نام این نوزاد را«حمزه»گذارد و چون حسین به دنیا آمد نام او را«جعفر»گذارد، و پس از آن رسول خدا(ص)على(ع)راطلبیده و به او فرمود: به من دستور داده شده که نام این فرزند خود را تغییر دهم، سپس به على(ع)دستور داد که نام آن دو را«حسن»و«حسین»بگذارد، و على(ع)نیز به دستور آن حضرت عمل کرد... (4)
ولى همان گونه که صاحب کشف الغمه گفته است، این مطلب بعید به نظر مىرسد، و خلاف مشهور و ضعیف است، و مشهور همان است که در روایتبالا ذکر شد، و باقر شریف در کتاب حیاة الحسن این گونه روایات را از موضوعات و جعلیات دانسته و دلیلهایى بر این مطلب ذکر کرده که بهتر استبراى اطلاع بیشتر به همان کتاب مراجعه نمایید. (5)
و در روایات بسیارى از طریق اهل سنت آمده که این دو نام شریف«حسن»و«حسین»در جاهلیتسابقه نداشته و از نامهاى بهشتى است، و متن یکى از آن روایات که طبرى در کتاب ذخائر العقبى روایت کرده، این گونه است که عمران بن سلیمان گفته:
«الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجنة، ما سمیتبهما فى الجاهلیة» (6)
(حسن و حسین دو نام از نامهاى اهل بهشت است که در زمان جاهلیتسابقه نداشته است.)
انجام مراسم دینى و سنتهاى مذهبى
از جمله سنتهاى اسلامى درباره نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست که رسول خدا(ص)این سنت را درباره این نوزاد عزیز انجام داد، و پس از اینکه او را به دست آن حضرت دادند، در گوش راستشاذان و در گوش چپ او اقامه گفت (7) .
و نیز براى نوزاد جدید عقیقه کرد(یعنى گوسفندى براى او قربانى کرد (8) و یک ران آن را به قابله داد، و در برخى از روایات است که این کار را در روز هفتم انجام داد (9) .
و در روایت کلینى(ره)در کافى این گونه است که پس از عقیقه این دعا را خواند:
«...بسم الله عقیقة عن الحسن»
(به نام خدا این عقیقهاى است از حسن...)
و به دنبال آن نیز این دعا را خواند:
«اللهم عظمها بعظمه، و دمها بدمه، و شعرها بشعره، اللهم اجعله وقاءا لمحمد و آله» (10)
(خدایا استخوان آن در برابر استخوان این نوزاد، و گوشتش در برابر گوشت وى، و خونش در برابر خون او، و مویش در برابر موى او، خدایا آن را وسیله حفاظتى براى محمد و خاندانش قرار ده.)
و همچنین رسول خدا(ص)دستور داد موى سر نوزاد را در روز هفتم بتراشند و هم وزن آن نقره صدقه دهند، و سپس بر سر نوزاد«خلوق»-که نوعى عطر مخلوط بوده-مالید، و به دنبال آن به عنوان مذمت از رسم و شیوه معمول آن زمان که خون بر سر نوزاد مىمالیدند به اسماء که راوى حدیث است فرمود: «یا اسماء الدم فعل الجاهلیة»
(اى اسماء مالیدن خون بر سر نوزاد از کارهاى زمان جاهلیت است!)
و در پارهاى از روایات اهل سنت آمده که در روز هفتم مراسم ختنه نوزاد نیز انجام شد (11) ، ولى ظاهر روایات شیعه آن است که از جمله مختصات ائمه دین(ع)آن بوده که«مختون»(یعنى ختنه شده)به دنیا مىآمدند، جز آنکه به عنوان استحباب و سنت، صورتى (12) از این کار را انجام مىدادند... (13)
و از جمله سنتهاى نوزاد در اسلام تعویذ او به دعاست، یعنى براى سلامتى و حفظ او از چشم زخم و شیاطین جنى و انسى به وسیله خواندن یا نوشتن دعا او را در پناه خدا قرار داده و به خدا مىسپارند.
و طبق روایات بسیارى که در کتابهاى شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا(ص)دو فرزند خود حسن و حسین(ع)را به این دعا تعویذ فرمود:
«اعیذ کما بکلمات الله التامة من کل شیطان وهامة و من کل عین لامة» (14)
(شما را پناه مىدهم به کلمات تامه و کامله پروردگار از هر شیطان بدخواهى و از هر چشم زخمى.)
و در روایت دیگرى است که این گونه مىفرمود:
«اعیذ کما من عین العاین و نفس النافس» (15)
(شما را پناه مىدهم از چشم چشم زن، و نفس نفس زن.)
کنیه و القاب
و از جمله آداب و سنتهاى ولادت نوزاد پس از نامگذارى، تعیین کنیهبراى اوست که طبق حدیثى، امام باقر(ع)فرمود:
«انا لنکنى اولادنا فى صغرهم مخافة النبز ان یلحق بهم» (16)
(ما براى فرزندانمان در کودکى کنیه قرار مىدهیم، از ترس آنکه مبادا در بزرگى دچار لقبهاى ناخوشایند گردند.)
و کنیه آن حضرت بر طبق روایات بسیارى«ابو محمد»بوده و کنیه دیگرى نداشته است.
و اما القاب آن حضرت بدین شرح است: سبط، زکى، مجتبى، سید، تقى، طیب، ولى...
و مرحوم اربلى در کتاب کشف الغمة پس از نقل کنیه و القاب آن حضرت از روى کتابهاى اهل سنت گفته است: مشهورترین این القاب«تقى»است و بهترین و شایستهترین آنها همان است که رسول خدا(ص)او را بدان ملقب فرمود و آن«سید»است. (17)
پىنوشتها:
1.مستدرک حاکم، ج 3، ص 169، اسد الغابه، ج 2، ص 9، اکمال الرجال خطیب تبریزى، ص 627، حیاة الامام الحسن، ج 1، ص 59.
2.بحار الانوار، ج 43، ص 238، و به همین مضمون روایات بسیارى در کتب اهل سنت نقل شده که بیشتر آنها در ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 492 به بعد ذکر شده است.
3.بحار الانوار، ج 43، ص 251، حیاة الحسن باقر شریف، ج 1، ص 63، ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 501-492.
4.بحار الانوار، ج 43، ص 255، ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 498.
5.حیاة الامام الحسن بن على، ج 1، ص 63.
6.ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 488 و حیاة الامام الحسن بن على، ج 1، ص 63.و در مناقب ابن شهرآشوب از عمران بن سلیمان و عمرو بن ثابت نقل کرده که گفتهاند: «ان الحسن و الحسین اسمان من اسامى اهل الجنة و لم یکونا فى الدنیا»
7.بحار الانوار، ج 43، ص 239، مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 391، صحیح ترمذى، ج 1، ص 286، صحیح ابى داود، ج 33، ص 214، احقاق الحق، ج 11، صص 8-6.
8.و در برخى از روایات شیعه و اهل سنت آمده که دو گوسفند براى حسن(ع)و دو گوسفند براى حسین(ع)قربانى کرد، ولى روایتیک گوسفند مشهورتر و از نظر سند هم قوىتر از روایات دیگر است، چنانچه در حیاة الامام الحسن نیز بدان تصریح کرده است.
9 و 10.بحار الانوار، ج 43، صص 239 و 250 و 257.حیاة الامام، ج 1، ص 64.ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 17-511.
11.نور الابصار، ص 108، و ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 519 به نقل از مفتاح النجا بدخشى.
12.و به تعبیر روایات«امرار موسى»مىکردهاند.
13.سفینة البحار، ج 1، ص 379.
14.سفینه، ج 2، ص 287 و ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 520 و 524 و 527.
15.ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 527.
16.حیاة الامام الحسن(ع)، ج 1، ص 65.
17.بحار الانوار، ج 43، ص 255.
برگرفته از:
«زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام»، سید هاشم رسولى محلاتى
یکی از سوالات اکثر حجاج سرزمین وحی پس از زیارت خانه خدا این است که چرا پرده خانه کعبه سیاه است؟ نخستین بار چه کسى به خانه کعبه سیاه پوشاند؟
سالانه به طور متوسط 10 تا 11 میلیون نفر زائر از کشورهای مختلف جهان اسلام برای زیارت مسجد نبی (ص) و بیت الله الحرام به عربستان سعودی عزیمت میکنند.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که چشم هر زائر مسلمانی را به خانه کعبه مجذوب می کند، رنگ سیاه پارچه های نصب شده در اطراف خانه خدا است.
بر این اساس این سوال اساسی مطرح می شود که چرا پرده خانه کعبه سیاه است؟ نخستین بار چه کسى به خانه کعبه سیاه پوشاند؟
در قرآن کریم درباره رنگ پرده کعبه موضوعی نیامده است و از نظر تاریخى نیز درباره رنگ پرده کعبه آگاهى زیادى وجود ندارد.
با این وجود گفته شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله بر کعبه پرده سیاه پوشاند. درباره پوشش و پرده کعبه بنا بر آنچه در برخى روایات آمده، نخستین بار حضرت اسماعیل بر کعبه پرده انداخت، اما راویان اخبار (مورخان) بر این باورند که اسعد بن تبع حمیرى نخستین کسى بود که در عصر جاهلى کعبه را ابتدا با پوششى از چرم و سپس با پارچههاى مخطط حریر یمنی پوشاند.
پس از آن نیز قریشیان به کمک هم پوشش کعبه را تأمین مىکردند و کعبه با چادرهاى خز زرنگار سبز و زرد و باکتان نازک پوشیده مىشد.
در همین حال به نقل از عباس بن عبدالمطلب نقل شده است: رسول خدا صلى الله علیه و آله در حج خود بر خانه کعبه جامه گران بهاى سیاه پوشاند. در روایت ابن سعد، نوع پارچه مشخص نشده است، اما واقدى مىگوید: پارچه ها یمنى بود.
پرده کعبه در روایات داراى اهمیت فراوانى است و در برخى روایات از آن تعبیر به دامان خداوند متعال شده است که هر کس دست در آن دامان زند و به آن پناهنده شود در امان مى ماند.
تنها رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از فتح مکه مکرمه که اهل آن را بخشید در باره عبداللَّه بن خَطَل فرمود: عبداللَّه را بکُشید، گرچه به کعبه پناه برده باشد.
منبع:بیتوته