زایام نامور که همه ثبت دفتر است امروز دیگر ودگرایام دیگر است
تاریخ چیست صفحه ای از عالم بزرگ امروز با بزرگی عالم برابر است
امروز را به خون شهیدان نوشته اند روز حسین کشته ی تیغ ستمگر است
روز علی سر آمد وروزحسین گشت روز پسر چوروز پدر حیرت آوراست
امروز کربلا را بی حد بود قتیل امروز دشت ماریه راکشته بیمر است
هر جا قدم نهی سر بی تن بپای تست هر سونظر کنی تن بی دست وبی سر است
این نیست کربلا که بلا خیز شد چنین این صحنه ی قیامت وصحرای محشر است
این ماهی شناور در موج بحر نیست این نعش اکبر است که در خون شناوراست
این مرغ بال وپرزده صید پریده نیست این تیر خورده کودک نوزاد اصغر است*
*:از صادق سرمد-برگرفته از کتاب : گلستان حسینی-ص 137-گرداوری :رضارضانور
ااین مراسم سعی صفاومروه زائران عمره گزار است در جوارحرم امن الهی -اردیبهشت 1388 شمسی ومن گل لاله ازایران سربلند در خدمت کاربران خوب جهان
حرکت حاجیان عمره گزاراز سمتصفا بسوی مروه در عمل سعی صفاومروه درجوار حرم امن الهی-مکه ی مکرمه-اردیبهشت 1388 شمسی
زجا بر خیز ای سالارزینب بهر استقبال پذیرایی نما شاها تواز این میهمانانت
زجا بر خیز ودلجویی نما از کودکان خویش ببین نیلی شده از ضرب سیلی روی طفلانت
سکینه برسر قبرتونالد ازجگر امروز نوازش می نما اورا شود جانم به قربانت
بر آرازخاک سر این کاروان را رهنمایی کن بدهبر این اسیران خود نشان قبرعزیزانت
شها می پرسد از من ام لیلا قبر اکبر را نمی دانم کجا باشدمزار نوجوانانت
رباب ازبهر اصغرای برادر بستر آورده کجا خوابیده اندر زیر خاک آن طفل عطشانت
چسانگویم رقیه داده جان در گوشه ی ویران به غربت کشته شد آن دل غمین از درد هجرانت *
*:اثر طبع حسین محمودی(واله)قم-به نقل از کتاب : گلبانگ غم -گرداورنده: محمدغلامی
بخت با شاهد مقصود هم آغوشم کرد درشب غم زمی می وصل قدح نوشم کرد
بس که کفتم (ارنی)درطلب روی پدر جلوه ی عشق پدید آمد ومدهوشم کرد
خواب رفتم من وآمد پدر اندر خوابم آن که در ماتم او چرخ سیه پوشم کرد
خویش دردامنش افکندم ودرگریه شدم او هم ازلطف وکرم دست در آغوشم کرد
گله آغاز نمودم من وآن محرم راز گوش بردرد وغم این دل پر جوشم کرد
دید از آتش غم لاله صفت می سوزم شبنم از اشک بجانم زد ومدهوشم کرد
با وی از سیلی شمر ورخ نیلی گفتم دست چون برسرورخسار وبناگوشم کرد
گفتم از کعب نی وتاب رسن گشته کبود نظرآنگاه که بربازوی وبر دوشم کرد
گرچه درخاطر آن شاه فراموشی نیست در شگفتم که چرا رفت وفراموشم کرد
ساخت این مر ثیه وگفت (موید) که قضا حلقه ی خدمت اجداد تو در گوشم کرد...*
*-ازشاعر معاصر (سید رضا موید)-نقل ازصص 52-53 کتاب : رقیه دختر امام حسین چاپ انتشارات قاسمی مشهد