حجاب و عفاف
در زبان پارسی، از خویشتنداری در امور جنسی و شره نبودن، به پاكدامنی تعبیر
میكنند كه بخشی از گستره معنایی "عفاف" است زیرا عفاف، مطلق خویشتنداری را گویند
همانگونه كه در آیات یاد شده، از خویشتنداری در امور اقتصادی و مالی نیز با كلمه
استعفاف و تعفّف، یاد شده است.
اینك آیا میتوان گفت: عفاف، صرفا همان حالت
درونی و نفسانی است و به بروز خارجی و اجتماعی آن حالت نفسانی، ربطی ندارد؟! از
منظر قرآن، چنین نیست بلكه به دلیل اهمیّت نحوه بروز عفاف، این واژه، به «ظهور
خویشتنداری» نظر دارد. در آیه نخست، حالت رفتاری مسلمان فقیر را به نمایش میگذارد
كه چگونه خود را بینیاز جلوه میدادند، با رفتاری عفیفانه و بزرگ
منشانه.
در آیه دوّم، دست یازی به اموال یتیمان را غیر عفیفانه، معرّفی
میكند. در سوّمین آیه، خویشتنداری و مراقبت از فرو رفتن در شهوات جنسی را استعفاف
میداند و آیه چهارم، زنان سالخورده را سفارش میكند كه عفاف ورزند و چادر از سر
فرو نگذارند، یعنی عفاف را برابر با «حجاب» گرفته است. بنابراین عفاف از منظر تفكّر
اسلامی، هم رویه درونی دارد كه حالتی نفسانی جهت كنترل و جهتدهی به شهوت (كشش و
اشتیاق) است و هم رویهای بیرونی كه نشانههایش در رفتار و گفتار هویدا میشود تا
حالت درون را به نمایش گذارد. در روایات اسلامی نیز "عفاف" به معنی "خویشتنداری"
است كه در كردار و گفتار آشكار باشد.
دوشنبه 26/8/1393 - 12:58
حجاب و عفاف
عفاف در قرآن: در قرآن چهار بار از ریشه عفاف، استفاده شده است:
1ـ سوره
بقره ـ 273: «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفّف»؛
(نا آگاه گمان میبرد كه
اینان توانگرند زیرا عفاف میورزند). در این آیه، كنش بزرگ منشانه، عفاف است،
خویشتنداری، عزّت نفس و امتناع از دست نیاز دراز كردن.
2ـ سوره نساء ـ 6:
درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان، به سرپرستان سفارش میكند كه از دست یازی به
اموال یتیمان خودداری كنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتنداری را عفاف را
خوانده است.
3ـ سوره نور ـ 32: «ولیتعفّف الّذین لا یجدون نكاحاً حتّی
انعمهم اللّه من فضله»؛ (و كسانی كه اسباب زناشویی نمییابند، پاكدامنی ورزند تا
آنكه خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند). در این آیه خویشتنداری (استعفاف) را
به رام كردن قوّه جنسی اطلاق فرموده است.
4ـ سوره نور ـ 60: «و القواعد من
النّساء اللاّتی لا یرجون نكاحأ فلیس علیهنّ جناحُ ان یضعن ثیابهنّ غیر متبرّجات
بزینةٍ و ان یستعْففْنَ خیرٌ لهّن واللّه سمیعٌ علیمٌ.»؛ (و زنان یائسهای كه امید
زناشویی ندارند، گناهی نیست كه جامهها (چادرها)یشان را فروگذارند به شرط آنكه زینت
نمایی نكنند و اگر پاكدامنی بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند،
شنوای داناست(7)).
دوشنبه 26/8/1393 - 12:57
حجاب و عفاف
شرتونی لبنانی نیز در اقرب الموارد(4) مینویسد:
«عَفِّ الرجل: كَفَّ عمّا
لا یحلّ و لا یجمل قولاً او فعلأ وامتنع». (عفاف ورزید یعنی در گفتار و كردار از
آنچه حلال نیست دوری جست و خویشتنداری نمود).
پایه عفاف، خویشتنداری است و
ردّپایی از جنسیّت یا اختصاص به جنس خاص (زن) در معنی لغوی عفاف، وجود
ندارد.
معنای عرفی: در ادب پارسی، "عفاف" از نظر معنا و گویش، تفاوت
یافته است.
در لغتنامه دهخدا(5) چنین آمده است:
«عفاف: پارسایی و
پرهیزگاری، نهفتگی، پاكدامنی، خویشتن داری».
دكتر معین در فرهنگ فارسی
معین(6) آورده است:
«عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاكدامنی، در تداول غالباً
به كسر اول تلفظ میكنند.»
بنابراین در گویش فارسی، عفاف به كسر اول و به
معنی "پاكدامنی" به كار میرود.
ـ معنای اصلاحی: در تفكّر اسلامی، عفاف،
واژهای با بار معنایی خاصّ برگرفته از آیات و روایات، و گونهای منش است همراه با
كُنِش رفتاری و گفتاری.
دوشنبه 26/8/1393 - 12:55
حجاب و عفاف
كسانی كوشیدهاند از طریق فاصله انداختن میان ارزشها با روش تحقّق عینی آنها، میان
حجاب با عفاف، تفكیك نموده و حجاب را غیر ضروری میخوانند و حفظ عفّت را بدون حجاب
نیز ممكن میدانند. اینك ما این تلاش را ارزیابی میكنیم:
تحلیل
واژه:
1ـ معنای لغوی: عفاف با فتح حرف اوّل، از ریشه "عفّت" است و راغب
اصفهانی در مفردات(1) خود، عفّت را معنی میكند:
«العفّة حصول حالةٍ للنّفس
تمتنع بها عن غلبة الشّهوة».
(عفّت، پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از فزون خواهی شهوت جلوگیری
شود).
طریحی نیز در مجمع البحرین(2) میآورد:
«عَفَّ عن الشیِِء ای امتنع عنه
فهو عفیفٌ».
(عفاف از چیزی ورزید یعنی از آن امتناع ورزید پس او عفیف
است).
و ابن منظور در لسانالعرب(3) مینویسد:
«اللفّة: الكّف عمّا
لا یحلّ و لایجمل».
(عفّت: خویشتن داری از آنچه حلال و زیبا نیست).
دوشنبه 26/8/1393 - 12:55
حجاب و عفاف
روزی مرد نابینایی با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله
گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اكرم(ص) كه در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س)
پرسید: «با این كه این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت
زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من كه او را میبینم، وانگهی او بو
را استشمام میكند». پیامبر(ص) (به نشانه تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود:
«أَشْهَدُ اَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنّی؛4 گواهی میدهم كه تو پاره تن من هستی».
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم. آن
حضرت به ما رو كرد و فرمود: «بهترین كار برای زنان چیست؟» هیچ كدام از حاضران
نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی كه متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همین
موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسیدم، و ماجرای سؤال پیامبر(ص) و پاسخ صحیح ندادن اصحاب
را برای حضرت زهرا(س) تعریف كردم، و گفتم هیچ یك از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم.
حضرت زهرا(س) فرمود: ولی من پاسخ به این سؤال را میدانم، و آن این است كه: «خَیْرٌ
لِلنِّساءِ اَنْ لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است
كه آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
* حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلكه به معنای پوششی معقول برای
جلوگیری از فساد، و حفظ كرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض كردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی كه چه
كار برای زنان برتر است، پاسخش این است كه برترین كار برای زنان این است كه آنها
مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
پیامبر(ص) فرمود: «چه كسی به تو چنین خبر داد، تو كه اینجا بودی و پاسخی
نگفتی؟» علی(ع) عرض كرد: «فاطمه(س) چنین فرمود».
پیامبر(ص) از این پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسندید و به نشانه تأیید او
فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّی؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا(ص) به سوی خانه
فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتی كه به در خانه رسیدند، پیامبر(ص) اجازه ورود طلبید.
فاطمه(س) اجازه داد، پیامبر(ص) فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد
خانه شویم؟ فاطمه(س) عرض كرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی مقنعه و روسری) ندارم.»
پیامبر(ص) فرمود: «یا فاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ مَلْحَفَتِك فَقِنِعِی بِهِ رأسَكِ؛ ای
فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(س) همین كار را كرد، آن گاه پیامبر(ص) و جابر، با كسب اجازه وارد
خانه شدند.
پنج شنبه 22/8/1393 - 8:17
حجاب و عفاف
علاّمه اقبال لاهوری در اشعار نغز خود در این رابطه، چنین میسراید:
-
باید این اقوام را تنقید غرب نی زرقص دختران
بیحجاب نی زعریان ساق و نی از قطع موست از همین آتش
چراغش روشن است مغز میباید نه ملبوس فرنگ
-
شرق را از خود برد تقلید غرب قوّت مغرب نه از
چنگ و رباب نی زسحر ساحران لاله روست قوّت افرنگ از علم
و فن است علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
با این بیان، به سیره ارجمند حضرت زهرا(س) در زمینه پوشش اسلامی نگاهی
میافكنیم. آن بانوی بسیار بزرگ جهان، با این كه حریم عفاف و حجاب را به طور
كامل رعایت میكرد، در عین حال، در بحرانیترین حوادث سیاسی و اجتماعی، حضور و
ظهور داشت.
پنج شنبه 22/8/1393 - 8:16
حجاب و عفاف
استاد شهید علاّمه مطهّری مینویسد: «وظیفه پوششی كه اسلام برای زنان مقرّر كرده
است، به این معنی نیست كه آنها از خانه بیرون نروند، زندانی كردن و حبس زن در اسلام
مطرح نیست... پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی
خود را بپوشاند، و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را ذكر
میكند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد همین مطلب است».2
و در فراز دیگر مینویسد: «حجاب در اسلام از یك مسأله كلّیتر و اساسیتری ریشه
میگیرد، و آن این است كه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و
چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی، اختصاص یابد، اجتماع منحصرا
برای كار و فعّالیت باشد، برخلاف سیستم غربی عصر حاضر، كه كار و فعّالیت را با
لذّتجوییهای جنسی به هم میآمیزد، اسلام میخواهد این دو محیط را كاملاً از
یكدیگر تفكیك كند»
پنج شنبه 22/8/1393 - 8:15
حجاب و عفاف
بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از ضروریّات دین مقدّس اسلام است، چنان كه آیات
متعدّدی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند.1 از طرفی مسأله حجاب یكی از جنجالیترین
مسائل دنیای دیروز و امروز است، به ویژه طرفداران اعلامیّه حقوق بشر، كه با عنوان
كردن «تساوی حقوق زن و مرد»، پوشش را برای زن دست و پاگیر دانسته، و آن را برخلاف
آزادی قلمداد و به عنوان حمایت از حقوق زن، مطرح مینمایند، این مسأله را بسیار
حسّاس نموده است، در صورتی كه پوشش اسلامی را باید در مجموع ابعادش مورد تجزیه و
تحلیل قرار داد، كه با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا
گیر نیست و تضادّی با آزادی ندارد، بلكه زنان در عین حفظ پوشش اسلامی، میتوانند
برترین فعالیّتهای اجتماعی را داشته باشند، و در چارچوب آزادیهای صحیح و مقبول،
از حق آزادی خود بهرهمند گردند، زیرا حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست،
بلكه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ كرامت زن است، و ما امروز
در جمهوری اسلامی ایران میبینیم كه زنان در همه صحنهها و عرصهها، از مجلس
قانونگذاری گرفته تا آموزش و پرورش و بیمارستانها و ادارات، میتوانند در چهارچوب
حفظ پوشش اسلامی، به كار و تلاش بپردازند، بی آنكه حجاب اسلامی برای تلاشهای
آنان، مشكلی ایجاد كند، و حقّ آزادی صحیح آنها را تضییع نماید.
پنج شنبه 22/8/1393 - 8:14
حجاب و عفاف
هر کس در برابر خود و دیگران مسؤول است. انجام موفقیتآمیز مسؤولیت به استعداد و
برخورداری از توانمندیهای متناسب و ظرفیتهای روان شناختی و جسمی نیاز دارد. توفیق
در پارهای از مسؤولیتها و حتّی سپردن برخی از مسؤولیتها به حجاب تکیه دارد و
افرادی که بیحجابی پیشه میکنند، توان انجام آن را ندارند. این گروه ناگزیر باید
به خویش پردازند و - چنان که امروزه مشاهده میکنیم - چارهای ندارند جز آن که
انجام آن مسؤولیتها را به دیگران و حتّی مردان بسپارند.زنانی که در پی دلربایی و
جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزی نمیاندیشند، هرگز نمیتوانند غمخوار
همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و
اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانی یا
شانه خالی کردن از انجام دادن مسؤولیتهای فردی باز میمانند، با روحیه و وضعیت
بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد
میسازند. بر این اساس، بازدهی فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی را کاهش میدهند و
حتّی دقّت عمل را دچار اختلال میکنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان
میمانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیتهاشان باز میدارند.
تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهشهای میدانی، حاکی از افت تولید و کاهش سطح کیفیت در
مراکز آلوده به افراد بیحجاب، بر درستی این سخن گواهی میدهد.
اسلام که عاطل و
باطل ماندن نیروهای عظیم انسانی و غیر انسانی را نمیپسندد، برای رسیدن به موفقیت
در انجام تعهدات و مسؤولیتهای فردی و اجتماعی، استعداد و شرایطی را لازم میداند
که رعایت پوشش خاص یکی از آنها به شمار میآید. فرد بیحجاب با رعایت نکردن این
شرط در واقع از قبول مسؤولیت خودداری ورزیده، در پی خواستههای خود میرود و حتّی
دیگران را از انجام تعهدهای پذیرفته شده باز میدارد. بنابراین، حجاب هرگز به معنای
محدود کردن حوزه مسؤولیت زن نیست. حجاب شرط موفقیت در انجام دادن مسؤولیتها و
سپردن برخی مسؤولیتها است. انسان، با انتخاب بیحجابی از قبول مسؤولیتهای حساس و
سنگین شانه خالی میکند؛ آزاد از هر تعهدی سر بار دیگران میشود و مسؤولیتها را به
دیگران وا میگذارد.
چهارشنبه 21/8/1393 - 13:14
حجاب و عفاف
خانواده با اهمیّتترین نهاد اجتماعی است. خانواده کانون عشق و امید و تحقق آرزوهای
آدمی و مرکز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونهای که هیچ جامعهای نمیتواند بدون
خانواده پایدار بماند. در معارف الاهی خانواده مهمترین جایگاه پرورش انسان است.
قرآن کریم همسران را «لباس» یکدیگر میداند و بدین ترتیب نقش هر یک را معیّن
میکند. زن و شوهر نزدیکترین افراد به یکدیگرند و چون لباس، یکدیگر را از آفات و
آسیبهای عفت سوز و ایمان برانداز حفظ میکنند??. افزون بر این، آنها مانند لباس،
مایه وقار و آراستگی یکدیگرند. بیتردید این نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شکل
میگیرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگی رها باشند، نمیتوانند برای یکدیگر
چون لباس به شمار آیند و عفت و وقار و شخصیت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان
یافتن چنین بنیادی است و بیحجابی با آن تعارض آشکار دارد؛ زیرا بیبند و باری در
پوشش، بیبند و باری در تحریک و احساس نیاز را در پی دارد و تأمین نیازهای شعلهور
بنیاد خانواده را نشانه میرود
غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن
خانواده است؛ امّا برای پایداریاش کافی نیست. بعد از ازدواج به تدریج با گذر زمان
اهداف جدید شکل میگیرد؛ خواستههای زیستی و جنسی اندک اندک جای خود را به نیازهای
روانی و امنیتی و عاطفی و شناختی میدهد و دیگر سرمایه عشق ورزی به تنهایی برای
تأمین اهداف خانواده و خواستهها کافی نیست. نخستین شرط دستیابی بدین اهداف و تأمین
خواستهای جدید، آن است که زن و شوهر از هویّت و خواستهای فردی دست شویند و به سوی
پی ریزی هویتی جمعی گام بردارند. چنانچه هر کس فقط خواهش خویش را پی گیرد؛ زن در
جهت تجمل و خودنمایی و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛
در دغدغه مقبولیت خویش فرو رود و نقش مادری را به فراموشی سپارد؛ و از آن سوی مرد
در اندیشه رسیدن به تمکینهای نوتر و پر رونقتر به سر برد و نقش پدری را فراموش
کند، بنیان خانواده بر باد میرود. بیتردید کانون خانواده با اموری چون توجّه به
لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخصتر معرفی کردن خود، پیوند تنگاتنگ
دارد و پرداختن بدین امور و فراموش کردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایههای
خانواده را متزلزل میسازد.
چهارشنبه 21/8/1393 - 13:14