محبت و عاطفه
می خوام شکایت بکنم از تو به چشمای خودم که از روی دیونگی بیخودی عاشقت شدم
دوشنبه 26/9/1386 - 12:9
طنز و سرگرمی
كسی از درد چشم می نالید . همسایه ای به در خانه اش آمد و گفت :
" تو را چه می شود ؟ دردت را بگو تا شاید آن را علاجی كنیم . "
مرد بیمار گفت :
" چشمم چنان درد می كند كه به مرگ خود راضی شده ام . "
همسایه قدری با خود اندیشید. آنگاه گفت:
" پارسال دندانم درد می كرد ، آن را از بیخ كندم و راحت شدم ! "
دوشنبه 26/9/1386 - 12:7
بیماری ها
کیف و کوله پشتی مدرسه باید متناسب با سن و جثه دانش آموز باشد و وزن آن از 5 کیلو تجاوز نکند.یک متخصص طب فیزیکی و توانبخشی در این باره گفت:کوله پشتی اگر درست مورد استفاده قرار بگیرد بهترین وسیله حمل کتابهای درسی است اما نباید به طور دائم با یک دست حمل شود.
این متخصص با اشاره به اینکه کوله پشتی یا کیف با ید پهن و قابل کوتاه و بلند باشد، افزود استفاده از کوله پشتی یک بند، موجب فشار آمدن به یک طرف بدن می شود، در حالی که اگر وسیله حمل کتاب دارای دو بند باشد، فشار به صورت متقارن بر روی هر دو شانه تقسیم می شود.
دوشنبه 26/9/1386 - 12:5
دعا و زیارت
آیا قرآن برای جامعه بشری شخصیت قائل است؟
آیا قرآن برای جامعه بشری، برای اجتماع انسانها شخصیت قائل است یا این كه نه، برای اجتماع شخصیتی قائل نیست و اجتماع در منطق قرآن، چیزی نیست جز همان افراد، و قرآن طرف سخنش فقط افراد است و هدفش هم افراد هستند، و غیر از افراد، چیز دیگری را در نظر ندارد و نمیبیند؟
اگر به این دید نگاه كنید، هیچ فرقی میان جامعه انسان و یك باغ پر از درخت نیست باغ پر از درخت هر چه هست درخت است، مجموع درختهاست و هر درختی برای خودش یك دنیای جداگانه دارد، هر درختی ارتباط مستقیم با آب و هوا و خاك و نور و حرارت و غیره دارد و هیچ درختی در سرنوشت درخت دیگر تاثیر ندارد، یعنی مجموع درختها یك پیكر واقعی - نه قراردادی - به نام " جامعه درختان " نیستند.
آیا انسانها هم از همین قبیلاند كه اگر در مورد انسانها بگوییم: " بنی آدم اعضای یك پیكرند " فقط یك تعبیر شاعرانه كردهایم؟ یا نه، اصلا این یك واقعیت است، افراد انسان پیوندهایی واقعی با یكدیگر دارند كه مردمی كه با هم زندگی میكنند، طبعا و واقعا به صورت یك پیكر در میآیند و افراد اجتماع واقعا تا حدود زیادی حكم اعضا را پیدا میكنند، یعنی استقلالشان تا حدودی محو میشود و تابع آن وحدت و روحی میشوند كه بر جامعه حكمفرماست.
اگر این دومی را گفتیم، آنگاه این سؤال پیش میآید كه افراد كه عضو جامعه هستند و جامعه خودش یك واقعیتی است - نه یك امر قراردادی - و افراد تا اندازهای استقلالشان را از دست میدهند، تا چه حد از دست میدهند؟ صد در صد از دست میدهند یا یك درصدی دارد، مثلا بگوییم صدی پنجاه؟ البته درصدش را نمیشود معین كرد.
قرآن برای جامعه شخصیت قائل است، واقعا برای جامعه حقیقتی و واقعیتی قائل است و افراد را عضو آن واقعیت میداند افراد انسان در حكم درختان یك باغ نیستند، بلكه در حكم اعضای یك پیكرند، چون گذشته از این كه مقررات اسلامی بر همین پایه گذاشته شده است ( یعنی تنها جنبه فردی ندارد، نمیگوید فرد هیچ ارتباطی با افراد دیگر ندارد، بلكه برای اصلاح فرد كه " جزء " هست، اصلاح " كل " را لازم میشمارد و هر فردی به خاطر خودش هم كه هست مسؤول آن كل و آن جمع است ) گذشته از این جهت، اساسا در قرآن به همین صورت این منطق تایید شده است و قرآن برای اقوام و به تعبیر خودش " امم " شخصیت قائل است، یعنی همان طور كه برای فرد حیات و موت قائل است، واقعا برای جامعه حیاتی و موتی و كانه روحی قائل است، برای جامعه عمر قائل است، همین جور كه عمر فرد زمانی به سر میرسد، گاهی طولانی است و گاهی كوتاه است، عمر یك جامعه هم گاهی طولانی است، گاهی كوتاه است و زمانی به سر میرسد، همان طور كه هر فردی یك شعور خاص به خود دارد، جامعه هم یك شعور خاص به خود دارد و شاید به تعبیر بالاتر، همان طور كه از نظر قرآن هر فردی یك كتاب دارد كه ما اسمش را نامه عمل میگذاریم ( « و كل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة كتابا یلقیه منشورا ») ( اسراء/13 )، یك نامه عمل دارد كه آن، نامه عمل فردی است، هر امت هم یك كتاب مستقل دارد.
سخن علامه طباطبایی (ره)
ایشان ( علامه طباطبائی ) میگویند علت این كه مورخین اسلامی قبل از هر مورخ دیگری به این فكر افتادند كه بحثهای اجتماعی را مطرح كنند و برای هر قومی از آن جهت كه یك قوم است، حساب مخصوصی باز كنند و برای هر قوم و ملتی روحی قائل شوند و افرادی مثل مسعودی - در هزار سال پیش بلكه بیشتر - و بعد ابن خلدون [ در میان آنها ظهور كنند، تعالیم قرآن است ]، اینها از همین قرآن الهام گرفتهاند فرنگیها هم این مطلب را قبول دارند كه جامعه شناسی به عنوان یك علم، ابتكار اولیهاش از اروپاییها نیست، مبتكر اولیهاش را ابن خلدون میدانند. البته قبل از ابن خلدون هم خیلی افراد بودهاند ولی ابن خلدون به صورت كامل تری بیان كرده است، یعنی ابن خلدون بوده كه در آن مقدمه خودش تصریح كرده به این مطلب كه هیچ دلیلی نداریم كه علوم عقلی منحصر باشد به آنچه كه از قدیم به ما رسیده و یونانیان علوم را تقسیم كردهاند به نظری و عملی، و بعد علوم نظری را به شعبی تقسیم كردهاند و علوم عملی را به شعبی ممكن است علوم دیگری باشد كه اصلا خود آن علم را بشر تاكنون نشناخته باشد و خود علم ، جدید باشد، نه توسعه یك علم اصلا علم، علم جدیدی باشد و مدعی میشود كه علم جامعه خودش یك علمی است و مثل همه علوم دیگر، موضوع و هدف و مبادی و مسائلی دارد و با هیچ علمی فرق نمیكند.
کتابش ترجمه هم شده است و بسیار كتاب پر مغزی است او برای امتها و ملتها ارتقاءها و انحطاطها قائل است و به حسب تشخیص خودش علل ارتقاءها و انحطاطها و انقراضها را ذكر میكند او به فرد كار ندارد، حكم " امت " و به اصطلاح امروز " ملت " را بیان میكند درست جامعه را موضوع یك علم مستقل و جداگانه قرار میدهد.
ایشان ( علامه طباطبائی ) میگویند همه اینها از خود قرآن الهام گرفتهاند، چون این قرآن است كه برای اولین بار در تاریخ بشریت اینچنین برای اقوام، مستقل از افراد، شخصیت قائل شد.
آیات قرآن در این زمینه
در اوائل سوره مباركه اعراف آیاتی هست خطاب به بنی آدم به طور كلی: « یا بنیآدم قد انزلنا علیكم لباسا یواری سوءاتكم ....یا بنیآدم لا یفتننكم الشیطان كما اخرج ابویكم من الجنة »( اعراف/26 و 27)، تا میرسد به اینجا كه: " « قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغی بغیر الحق و ان تشركوا بالله ما لم ینزل به سلطانا و ان تقولوا علی الله ما لا تعلمون » " ( اعراف/33) خداوند كارهای زشت را - چه ظاهری و چه باطنی، چه آنچه كه علنی است و چه آنچه كه مخفی و مربوط به روان و باطن انسان است - و كارهای بد و طغیانها را و قیامهای بدون حق را و شرك را و نسبت دادن به خدا چیزی را كه انسان نمیداند ( بدعتها ) همه را حرام كرده است بعد میگوید: " « و لكل امة اجل فاذا جاء اجلهم لا یستاخرون ساعة و لا یستقدمون »" (اعراف/34) برای هر امت و قومی پایانی است.
اصلا خود آن آیه فواحش را كه ذكر میكند، معلوم است كه میخواهد علل به پایان رسیدن را ذكر كند از آیات دیگر قرآن [ نیز ] این مطلب استفاده میشود كه هر امتی پایانی دارد و آن وقتی كه پایانش برسد، یك ذره تخلف نمیكند، نه لحظهای پیش میافتد، نه لحظهای پس، اینچنین قطعی و ضروری است.
در این تفسیر در ذیل آیه قبل از این آیات كه خطاب به بنی آدم میگوید: " ای بنی آدم! شما در روی زمین زندگی میكنید و در روی زمین میمیرید و بعد، از همین زمین هم مبعوث خواهید شد " میفرماید مفاد این آیه این است: " ان الامم و المجتمعات لها اعمار و آجال نظیر ما للافراد من الاعمار و الاجال " برای امتها و اقوام هم عمر و اجل است آنچنان كه برای افراد هست.
آیه دیگر آیه 108 سوره انعام است گفتیم كه میگویند هر قوم هم یك نوع شعور و یك نوع احساسی دارد غیر از احساس فرد و مختصات احساسی یك فرد شما میبینید كه هر قوم و ملتی در اثر این كه با یكدیگر زندگی كرده و تحت تاثیر یك گونه علل ( علل طبیعی و جغرافیایی، علل اجتماعی و علل نژادی ) قرار گرفتهاند، طبعا همه مردم دارای یك روحیه خاص میشوند كه امروز روی روحیه ملل تكیه میشود و حتی كتابهایی هم در همین زمینهها به نام " روحیه ملل " نوشته میشود، روحیه ملت آلمان، روحیه ملت فرانسه و غیره.
قرآن در بعضی آیات خودش مطلب را به این تعبیر بیان میكند، خطاب میكند به یك مردمی كه عملشان فحاشی است و فحش میدهند، قرآن نهی میكند حتی مسلمین را، میگوید به بتها و هر چیز دیگری كه مورد احترام دیگران است، فحش ندهید، سب نكید، البته نه به آن ملاكی كه امروز میگویند كه هر چیزی كه بشر برای آن احترام قائل شد، خود به خود احترام پیدا میكند، اگر بتی مورد احترام بشر شد، چون بشر به آن احترام میگزارد و بشر محترم است، پس او هم باید محترم باشد! نه، چنین اصلی از قرآن استنباط نمیشود، بلكه برعكس استنباط میشود: به خاطر توجه دادن به عكس العملش، میگوید وقتی كه شما به معبود و مقدسات آنها فحش بدهید، آنها هم به مقدسات شما فحش میدهند، اصلا فحش را كنار بگذارید.
در نهج البلاغه است در جنگ صفین امیرالمؤمنین دیدند كه اصحابشان به معاویه و اصحاب معاویه و شاید به بالاترها فحش میدهند، فرمود: " « انی اكره لكم ان تكونوا سبابین »" ( نهج البلاغه خطبه 204) من خوش ندارم كه شما فحاش و سباب باشید، بلكه برعكس حرف خوب بزنید، سخنتان دعا باشد، بگویید خدایا! میان ما و این دشمنانمان اصلاح كن، آنها را به را خیر هدایت كن.
قرآن میفرماید: " « و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم »"، بعد میگوید " كذلك " ( مثل این كه این را به عنوان یك روحیه كلی از این مردم تشخیص میدهد ) " « كذلك زینا لكل امة عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما كانوا یعملون » " ( انعام/108) " اینچنین برای هر امتی كارشان را در احساسشان زیبا قرار میدهیم " حال چرا این را به خدا نسبت داده یا نداده، داستان دیگری است، ولی اساس مطلب این است كه هر امتی عمل خودش را زیبا احساس میكند، هر امتی اصلا احساس و دركشان درباره نوع كاری كه آن را پسندیدهاند، با احساس و درك یك امت دیگر فرق میكند، كاری را كه اگر به یك امت دیگر عرضه بداری، آن را زشت میداند، این امت آن را زیبا میداند، این خودش دلیل بر آن است كه گاهی یك امت دارای نوعی احساس و درك میشود كه یك امت دیگر ندارد. آیه دیگر كه آن هم خیلی عجیب است، در سوره جاثیه است.
صریح آیه قرآن است كه در قیامت به انسان كتابی عرضه میشود كه در اصطلاح مذهبی شایع امروز ما " نامه اعمال " میگویند به طور كلی قرآن دائما این مطلب را تكرار میكند، و صرف این را نمیگوید كه هر چه شما میكنید ما میدانیم، بلكه میگوید هر چه هر فرد بشر انجام میدهد، در كتابی ثبت میشود و هیچ كار كوچك یا بزرگی نیست مگر این كه در آن كتاب ثبت میشود و وقتی انسان در قیامت محشور میگردد و آن كتاب را به او عرضه میدارند، حیرت میكند و میگوید: " « ما لهذا الكتاب لا یغادر صغیرش و لا كبیرش الا احصیها »" ( کهف/49). تا این مقدارش هیچ شك و تردیدی در آن نیست، حال آن كتاب چگونه كتابی است، آیا واقعا كتابی است از جنس كاغذ و افرادی هستند با كاغذ و قلم ، و بعد آن را به دست اشخاص میدهند، بنابراین افراد باسواد میتوانند بخوانند و افراد بیسواد نمیتوانند، و به چه زبانی مینویسند؟ یا اینكه آن كتاب، بیرون از وجود خود انسان نیست و نوشتن اعمال انسان در كتاب ، جز این نیست كه صورت هر عمل به نحوی در وجود خود انسان باقی میماند و وقتی كه وجود انسان از این حالت اجمال و بساطت خارج و گویی باز میشود، تمام اعمال خودش را از اول تا آخر عمر در مقابل خودش و با خودش و توام با خودش مجسم میبیند در این دنیا وقتی نگاه میكند، خودش را روی خط زمان در زمان حال میبیند و گذشته و آینده از او پنهان است، ولی در قیامت یكمرتبه اوست با تمام آنچه كه در همه زمانها انجام داده، خودش را با تمام زمانهای خودش و كارهایی كه در زمانها كرده توام میبیند.
عدهای این جور استنباط میكنند، میگویند: "« و نخرج له یوم القیامة ..." ( اشاره دارد به آیه 13 سوره اسراء) " بیرون میآوریم " نشان میدهد كه گویی چیزی در جایی مخفی است ، آن را بیرون میآورند، و این جز آنكه از درون خود انسان بیرون كشیده میشود، چیز دیگری نیست.
ولی آیا فقط هر فرد از آن جهت كه یك فرد است یك كتاب و نامه دارد ؟ و یا یك امت هم از آن جهت كه یك امت است نامهای دارد؟
این آیه چنین میگوید: " « و تری كل امة جاثیة »" در روز قیامت در ابتدای كار، هر امتی را میبینی در حالی كه روی زانوی خودشان تكیه كردهاند و این جور خلاصه به زانو در آمدهاند و منتظرند كه سرنوشتشان به دستشان داده شود، بعد میگوید: " « كل امة تدعی الی كتابها الیوم تجزون ما كنتم تعملون »" ( جاثیه/28) هر امتی به كتاب و نامه خودش خوانده میشود و به آن امت گفته میشود كه به شما كیفر یا جزا داده میشود همانچه را كه عمل كردید، یعنی جزای شما همان عمل شماست.
در این آیه هم باز ایشان تصریح میكنند كه: " و یستفاد من ظاهر الایة ان لكل امة كتابا خاصا بها " از این آیه ظاهر میشود كه هر امت یك كتاب مخصوص به خود دارد " كما ان لكل انسان كتابا خاصا به " [ همان طور كه هر انسانی كتابی مخصوص به خود دارد ].
این طبعا لازمه آن حرف هم هست، یعنی اگر بنا شد كه جامعه یك وحدت واقعی و یك شخصیت واقعی جدا از شخصیت فرد داشته باشد و خودش یك شخصیت باشد و جامعه صرف " مجموع " نباشد و غیر از روح فردی یك روح اجتماعی نیز بر انسانها حكومت كند، طبعا باید آن هم یك كتابی داشته باشد و نمیتواند نداشته باشد.
آیه دیگر در سوره یونس است كه میفرماید: " « و لكل امة رسول فاذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون »" ( یونس/47) برای هر امتی یك پیامبری هست ( نه اینكه در میان هر امتی شخص رسولی هست، نه، هر امتی رسولی دارند كه یا آن رسول خودش در میان آن امت بوده یا پیامش به آنها ابلاغ شده، مثل ما كه رسولمان پیغمبر اكرم است با اینكه خودشان در میان ما نیستند، پیامشان به ما ابلاغ شده ) " « فاذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون »" اینجا میگویند یك نوع حذف و اضماری هست، پیغمبرشان میآید آنها را هدایت میكند، بعد بعضی مردم قبول میكنند و بعضی تكذیب میكنند، و بالاخره به حق در میان آنها حكم خواهد شد.
بعد میگوید: " « و یقولون متی هذا الوعد ان كنتم صادقین » " چون پیغمبر اكرم به كفار قریش میفرمود: من پیامبری هستم در میان شما و اگر تكذیبم كنید، سنت الهی این است كه هلاك بشوید، نه یك فرد، بلكه این جامعهای كه نمیپذیرد، هلاك شود، اینها به مسخره میگفتند: " « متی هذا الوعد ان كنتم صادقین » " حالا هلاك ما كی میخواهد عملی شود؟ " « قل لا املك لنفسی ضرا و لا نفعا الا ما شاء الله »" بگو آنچه میگویم به دست من نیست، من نیستم كه میخواهم شما را هلاك كنم، اراده فرد من نیست، من حتی مالك ضرر و نفع خودم جز این كه خدا بخواهد، نیستم، یعنی همه چیز به دست خداست بعد سنت خدا را بیان میكند: " « لكل امة اجل »" ولی بدانید كه مشیة الله چنین است كه برای هر قومی پایانی هست ، اجلی و عمری هست " « اذا جاء اجلهم فلا یستاخرون ساعة و لا یستقدمون " (یونس/48 و 49)، آنگاه كه پایان كارشان برسد، نه یك لحظه جلو میافتد، نه یك لحظه عقب.
در این تفسیر عین همین مطلب را اندكی مفصل میگوید كه من مختصرش را ذكر میكنم.
میفرماید: وقتی كه اینها گفتند: " تو كه میگویی ما هلاك میشویم، پس كی؟ وقتش را تعیین كن "، جواب این سؤال دو گونه داده شده است: اول آنكه این غیب است و غیب را جز خدا نمیداند و این امری است كه در دست خداست، و دوم آنكه در عین اینكه غیب است، یك امر ضروری الوقوع و به اصطلاح امروز اجتناب ناپذیر است " و اما الثانی اعنی ذكر ضرورش الوقوع فقد بین ذلك بالاشارش الی حقیقة هی من النوامیس العامة الجاریة فی الكون " خواسته به یك ناموسی كه در هستی جریان دارد اشاره بفرماید كه " تنحل بها العقدش " اشكال به آنجا حل میشود " هی ان لكل امة اجلا لا یتخطاهم و لا یتخطونه فهو اتیهم لا محالة " ( المیزان،ج10/ص73) كه آیه فرمود: " « لكل امة اجل اذا جاء اجلهم فلا یستاخرون ساعة و لا یستقدمون »".
آیات دیگری هم البته در قرآن هست ولی گویا دیگر تردیدی در این قضیه باقی نمیماند كه اسلام برای جامعه واقعا شخصیتی قائل است و عرض كردم كه مقررات اسلامی هم در این زمینه بر همین مبناست كه فرد را كاملا مستقل نمیداند، اصلا امر به معروف و نهی از منكر برای این است كه محیط باید اصلاح بشود كه تا محیط - یعنی جامعه و روح اجتماعی - اصلاح نشود، فرد توفیق صد در صد پیدا نمیكند.
دوشنبه 26/9/1386 - 12:3
بیماری ها
مصرف بی رویه نوشابه در میان نوجوانان، شیوع پوکی استخوان را در این گروهی سنی افزایش می دهد.
نینا کریمی کارشناس تغذیه گفت: به دلیل اینکه این فراورده سرشار از فسفر مواد افزودنی و گاز منواکسید کربن است، ضمن آسیب رساندن به دستگاه گوارش، از جذب کلسیم که در رشد استخوان نقش دارد،نیز جلوگیری میکند. به این ترتیب شوع شکستگی دست و پا و کوتاه قدی در میان نوجوانان افزایش می یابد.
يکشنبه 25/9/1386 - 16:53
کامپیوتر و اینترنت
همان طور که اطلاع دارید ، شرکت نوکیا گوشی N73 را در دو نوع عرضه کرده است. یک نوع گوشی N73 معمولی و دیگری N73 موزیکال یا Music Edition. (البته نسخه نایاب Internet Edition نیز موجود میباشد). تفاوت این دو نوع گوشی هم نام ، ابتدا در قسمت سخت افزار همانند رم دو گیگابایتی در Music Edition در برابر رم 128 مگی معمولی و دیگری در نوع نرم افزاری ، به شکل تفاوت ساختار سیستم عامل های دو گوشی است. به این گونه که در Music Edition ، قسمت های مختلفی برای پخش آهنگ با افکتها و قابلیتهای گوناگون در نظر گرفته شده است که در N73 معمولی خبری از آن ها نیست. به نوعی سیستم عامل دو گوشی تفاوت تقریبأ زیادی با یک دیگر دارند ، البته از نوع ورژن! تفاوت قیمت دو گوشی هم در حدود 25 هزار تومان میباشد. در این ترفند قصد داریم تا با ابتکاری بسیار جالب نحوه تبدیل و آپدیت سیستم عامل N73 معمولی به N73 Music Edtion را به شکل قدم به قدم برای شما مطرح کنیم.
در صورتی که تصمیم دارید تا N73 معمولی خود را به Music Edition تبدیل کنید ، ابتدا به تفاوت های اساسی که Music Edtion با نسخه معمولی دارد توجه کنید:
1- صفحه اصلی با ساعت جدید
2- منوی جدید با آیکون موزیک
3- تم های پیش فرض جدید
4- موزیک پلیر جدید به همراه Album Art
5- تنظیمات صوتی موزیک پلیر (به همراه قابلیت فوق العاده Stereo widening)
6- رقص نور به شکل نوسان سنج در موزیک پلیر
7- رقص نور به شکل طیف بین در موزیک پلیر
8- نسخه سیستم عامل: 3.0638.0.0.30
کلیه مواردی که در بالا اشاره شد ، قابلیتهایی بود که در Music Edtion وجود دارد ولی در N73 معمولی خبری از آنها نیست.
اما در صورتی که قصد دارید N73 معمولی شما کلیه امکانات فوق را در بر داشته باشد کافی است در ادامه ترفند با ما همراه باشید.
و اکنون نحوه تبدیل سیستم عامل N73 معمولی به N73 Music Edtion:
آخرین نسخه آپدیت گوشی نوکیا N73 را از سایت نوکیا http://www.nokia.com/A4176089 با حجم 22 مگابایت دانلود کنید. برای دریافت آخرین نسخه آپدیت ، در داخل صفحه صبر کنید تا فلش لود شود. از داخل لیست Nokia N73 / N73IE / N73 Me را انتخاب کرده و دکمه Update via PC را بزنید. در مرحله بعد اطلاعات مربوطه مورد نیاز را مشاهده کرده و Next بزنید. در صفحه بعد نحوه گرفتن پشتیبان از اطلاعات را ملاحظه کرده و Next بزنید. در مرحله بعدی English را انتخاب کنید. اکنون فایل NokiaSoftwareUpdaterSetup_en.exe برای شما دانلود میشود.
پس از دریافت این فایل ، آن را نیز بر روی سیستم خود نصب کنید.
حال نحوه انجام عمل تبدیل:
ابتدا گوشی خود را توسط کابل USB به کامپیوتر وصل کنید و صبر کنید تا Windows to install the drivers اجرا گردد.
اکنون Nemesis Service Suite را که بر روی سیستم خود نصب کرده اید اجرا کنید. از طریق Start > All Programs > NSS > NSS.
از قسمت بالای برنامه ، سمت راست ، بر روی آیکون ذره بین یعنی Scan for new device کلیک کنید.
در صفحه بعد ، بر روی آیکون Phone info کلیک کنید. سپس دکمه Scan را بزنید. اگر گوشی درست اتصال داده شده باشد ، گوشی شما پیدا خواهد شد.
گوشی خود را انتخاب کرده و در فیلد Product Code ، کد 0539343 را وارد کنید و تیک Enable موجود در کنار این فیلد را بزنید.
سپس بر روی دکمه Write کلیک کنید.
حال برنامه Nemesis Service Suite ببندید و نرم افزار دوم یعنی Nokia Software Update را اجرا کنید.
اکنون آخرین نسخه نرم افزاری سیستم عامل بر روی گوشی شما نصب خواهد شد. در طی عملیات نصب به هیچ وجه کابل را از گوشی خارج نکنید!
پس از عملیات آپدیت کار تمام است.
گوشی را یکبار خاموش و روشن کنید تا با N73 معمولی خود ، N73 Music Edtion را تجربه کرده باشید!
و اما چند نکته پیرامون این موضوع:
این آموزش قدم به قدم برای اولین بار در میان سایت های پارسی توسط وب سایت پی.سی.کلیک نوشته و منتشر شده است.
دقت کنید که این عمل ممکن است به گارانتی گوشی شما آسیب وارد کند. پس حتمأ اطمینان داشته باشید که پس از انجام این عمل گوشی شما همچنان توسط گارانتی ساپورت میشود یا خیر.
با این عمل تنها تفاوت باقی مانده بین دو مدل گوشی در میزان رم است. شما میتوانید N73 معمولی خود را تا 1 گیگ ارتقا رم بدهید. پس با خرید یک رم یک گیگی دیگر مشکل حافظه هم نخواهید داشت.
دقت کنید که ابتدا توانایی این کار را داشته و سپس اقدام به این کار نمایید ، زیرا عملیات بسیار ظریفی است اما به هیچ وجه خطری متوجه گوشی شما نخواهد بود.
این عمل تست شده و 100% کار میکند.
يکشنبه 25/9/1386 - 16:52
دعا و زیارت
شرط اول اینست كه حقوق مردم، حق الناس را باید برگردانی. خدا عادل است، از حقوق بندگانش نمیگذرد. یعنی چه؟ مال مردم را خوردهای؟ باید یا آن مال را برگردانی به صاحبش یا لااقل او را راضی بكنی. از مردم غیبت كردهای؟ باید استرضا بكنی، بروی خودت را بشكنی، بگوئی آقا من از تو غیبت كردهام، خواهش میكنم از من راضی باش.
جریانی من خودم دارم كه نمیدانم گفتنش درست است یا نه؟ طلبه بودم. در ایام طلبگی هم البته كمتر از جاهای دیگر، ولی خوب اتفاق میافتد كه انسان مینشیند در یك مجلسی، عدهای از این آقا و آن آقا غیبت میكنند. یكوقت هم میبینی خود انسان گرفتار میشود. خدا رحمت كند مرحوم آیة الله العظمی آقای حجت رضوان الله علیه را. من یكدفعه در شرایطی قرار گرفتم و با اشخاصی محشور بودم كه این مرد كه حق استادی بگردن من داشت و من سالها خدمت ایشان درس خوانده بودم، و حتی در درس ایشان در یك مسابقه عمومی از ایشان جائزه گرفته بودم، مورد غیبت واقع شد. یكوقت احساس كردم كه این درست نیست من چرا در چنین شرایطی قرار گرفتم؟ ایشان در یك تابستانی به عبدالعظیم حسنی تشریف آورده بودند. یك روز بعد ازظهری بود رفتم درب خانه ایشان را زدم، گفتم بگوئید فلانی است. ایشان در اندرون بودند، اجازه دادند. یادم هست كه رفتم داخل، كلاهی بر سرایشان بود و بر بالشتی تكیه كرده بودند (پیرمرد ومریض بود، دو سه سال قبل از فوت ایشان بود). گفتم آقا آمدهام مطلبی را به شما عرض كنم. فرمود چیست؟ گفتم من از شما غیبت كردهام ولی البته كم، اما غیبت نسبتا زیادی شنیدهام، و من از این كار پشیمانم كه چرا در جلسهای كه از شما غیبت میكردند حاضر شدم و شنیدم و چرا احیانا به دهان خودم هم غیبت شما آمد و من چون تصمیم دارم كه دیگر هرگز از شما غیبت نكنم و هرگز هم غیبت شما را از كسی استماع نكنم، آمدهام بخود شما عرض بكنم كه مرا ببخشید از من بگذرید.
از مرد با بزرگواری ای كه داشت بمن گفت: غیبت كردن از امثال ما دو جور است، یكوقت بشكلی است كه اهانت به اسلام است و یكوقت به شخص ما مربوط میشود (من دانستم مقصود ایشان چیست) نه، من چیزی نگفتم و جسارتی نكردم كه به اسلام توهین بشود، هر چه بوده مربوط به شخص خودتان است. گفت من گذشتم. انسان اگر میخواهد توبه كند باید حقوق و دیون مردم را بپردازد. آن كسی كه زكات به او تعلق گرفته و نداده، حق الناس به گردنش است و باید بپردازد، آن كسی كه خمس به گردنش است و نداده حق الناس به گردنش است و باید بپردازد، آن كسی كه به رشوه خورده است باید به صاحبش بر گرداند. هر كسی از راه حرامی مال به دست آورده باید بر گرداند. اگر جنایتی بر كسی وارد كرده است، باید او را استرضا كند. همین طوری كه نمیتوان گفت توبه! امام علی علیه السلام فرمود: شرط توبه اینست كه حقوق مردم را بپردازی. مثلا مال مردم راخوردهای و حالا هیچ چیز نداری كه بدهی و در یك شرایطی هم هستی كه به او دسترسی نداری، مثلا او مرده است. در اینجا استغفار كن، برایش طلب مغفرت كن، خدا انشاء الله او را راضی میكند.
شرط دوم (قبول) توبه اینست كه حقوق الهی را ادا كنی. حق الهی یعنی چه؟ مثلا روزه حق الله است، روزه مال خداست. روزههایی را كه خوردهای باید قضا بكنی. نمازهائی را كه ترك كردهای باید قضایش را بجا بیاوری. مستطیع بودهای و حج نرفتهای. حجت را باید انجام بدهی، اینها شوخی نیست. در مساله حج وارد است كه اگر كسی مستطیع بشود و هیچ عذر شرعی نداشته باشد یعنی استطاعت طبیعی داشته باشد و از نظر راه مانعی نباشد، استطاعت مالی داشته باشد و امكانات ثروتش به او اجازه بدهد، استطاعت بدنی داشته باشد و مریض نباشد كه قدرت رفتن نداشتن باشد، و در عین حال به حج نرود و نرود تا بمیرد، چنین كسی هنگام مردن، مسلمان از دنیا نخواهد رفت. فرشتگان الهی میایند و به او میگویند: «مت ان شئت یهودیا و ان شئت نصرانیا»، تو كه این ركن اسلامی را به جا نیاوردهای، حالا مخیر هستی، میخواهی یهودی بمیر، میخواهی نصرانی بمیر، تو دیگر نمیتوانی مسلمان بمیری. چطور میشود انسان مسلمان باشد و نماز نخواند؟!
يکشنبه 25/9/1386 - 16:47
موبایل
بسیاری از شما دوستان برای من میل فرستادید ودرخواست کردید مثلا فلان ایدی ویا وبلاگ هک شده شما رو باز کنم به همین خاطر من یک روش برای پس گرفتن ای دی یا وبلاگ های هک شده توسط هکر ها رو ذکر میکنم اکثر دوستان هنگام پر کردن فرم ثبت ایمیل به مندرجات این فرم توجه نمیکنند شما اگر پاسخهای این فرم رو در جائی نگه داشته باشد به راحتی میتوانید توسط گزینه ای که یاهو برای کسانی که پسورد خود رو فراموش کرده اند تعبیه کرده است به راحتی میتوانید یک پسورد جدید از یاهو دریافت کرده و ایمیل خود را پس بگیرید و شرط این پسورد جدید پاسخ دادن به همان سوالاتی است که در هنگام ثبت ایمیل از شما پرسیده شده بود وشما به راحتی با پاسخ دادن به این سوالات یک پسورد جدید در یافت میکنید و دوباره از ایدی خود استفاده مینمائید در موردوبلاگ هم به همین صورت عمل کنید.
يکشنبه 25/9/1386 - 14:11
کامپیوتر و اینترنت
در صورتی که تنها سررشته ای از هک و امنیت را داشته باشید میدانید که بسیاری از هکرها برای نفوذ به سیستم قربانی از IP او استفاده میکنند. با استفاده از این ترفند میتوانید کاری کنید که IP شما برای همیشه دور از دسترس این افراد باشد و به نوعی به طور کامل IP خودتان رو از دسترس دیگران مخفی نگه دارید.
برای این کار:
1- ابتدا از منوی Start به Run رفته و در محیط Run عبارت MMC را تایپ نمایید.
2- در محیط جدید ، از منوی File به قسمت Add/Remove Snap-in بروید.
3- در پنجره باز شده بر روی دکمه Add کلیک کنید.
4- در پنجره جدید ، بر روی IP Security Policy Management کلیک کرده و دکمه Add را بزنید.
5- سپس Finish را زده و خارج شوید.
6- در پنجره قبلی بر روی Ok کلیک کنید.
7- حال در همان محیط اولیه هستید. در حال حاضر آیکون کناری عبارت IP Security Policy Management زرد رنگ است. اکنون میبایست یکبار بر روی آن کلیک کنید تا رنگ آن به سبز تغییر پیدا کند.
8- در پایان از منوی File به Exit رفته و با انتخاب Yes این عملیات را ذخیره کنید.
يکشنبه 25/9/1386 - 14:8
دعا و زیارت
در کافی حدیثی از امیر المومنین علیه السلام هست که راجع به شرایط دوستی میفرماید: «من استحکمت لی فیه خصلة من خصال الخیر احتملته علیها و اغتفرت فقد ما سواها و لا اغتفر فقد عقل و لا دین؛ هر کس تنها یک خصلت خوب داشته باشد احترامش را حفظ می کنم و کاستی هایش را نادیده می گیرم جز کسی که از عقل و دین محروم باشد که او را تحمل نمی کنم».
اگر کسی یک خصلت نیک در او باشد و سایر خصلتها را نداشته باشد برای من قابل تحمل است که به خاطر همان خصلت نیکش با او دوستی کنم. اما دو چیز است که آنها رکن دوستی است. اگر آن دو رکن باشد و هیچیک از خصلتهای دیگر نباشد برای من کافی است. ولی دو خصلت است که اگر آنها را نداشته باشد قابل تحمل نیست، قابل معاشرت نیست. آن دو خصلتی که نبودشان قابل تحمل نیست یکی " عقل " است و دیگری "دین". «و لا اغتفر فقد عقل و لا دین» آن چیزی که از نظر من در دوستی قابل بخشش نیست یکی فقدان عقل است و دیگری فقدان دین « لان مفارقة الدین مفارقة الامن» ( خیلی عجیب است ! ) چون اگر دوست من دین نداشته باشد من از ناحیه او امنیت ندارم، یعنی یک روزی مرا سودا خواهد کرد. اگر دین داشته باشد میتواند برای من قابل اعتماد باشد که یک روزی روی من و دوستی من معامله نخواهد کرد و مرا نخواهد فروخت. «لان مفارقة الدین مفارقة الامن» اگر دین نباشد من اصلا امنیت ندارم، وقتی امنیت نداشته باشم دائما نگران هستم نکند او یک حقهای به من بزند.
بعد فرمود: « فلا یتهنأ بحیاش مع مخافة» زندگی اگر توأم با بیم و ترس باشد گوارا نیست. پس باید با کسی دوستی کنم که صد در صد از ناحیه او مطمئن باشم. «و فقد العقل فقد الحیاة و لا یقاس الا بالاموات» آدمی که عقل نداشته باشد مرده است، با مرده که نمیشود معاشرت کرد.
حدیث دیگری هست که در آن به همین آیه «الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا متقین؛ در آن روز دوستان، بعضی دشمن بعضی دیگرند مگر پرهیزگاران» (زخرف/67) استشهاد شده است.
امام صادق علیه السلام فرمود: « احذر ان تؤاخی من ارادک لطمع او خوف او اکل او شرب واطلب مؤاخاة الاتقیاء ولو فی ظلمات الارض» بترس از کسی که با تو برادری و دوستی میکند ولی به خاطر یک طمع یا خوف و ترسی که در بین هست. گاهی عامل خوف سبب دوستیها میشود و افراد را به خاطر یک دشمن مشترک با یکدیگر جمع میکند. «او اکل او شرب» از دوستی کسانی که به خاطر شکم با آدم دوست میشوند بپرهیز، مثل آنهایی که به خاطر همپیالگی و اینجور چیزها با انسان دوست میشوند « و اطلب مؤاخاة الاتقیاء» اما پاکان و پرهیزکاران را دنبالشان برو و آنها را پیدا کن «و لو فی ظلمات الارض» و لو بروی از گوشههای تاریک زمین، از عزلتها و انزواها آنها را پیدا کنی. از آن دسته بر حذر باش و اینها را حتما برو پیدا کن. نسبت به اینها نمیفرماید بیتفاوت باش، میفرماید حتما برو جستجو کن «و ان افنیت عمرک فی طلبهم» هر چند عمرت را در جستجوی اینها فانی کنی، یعنی ولو اینکه عمرت در جستجوی اتقیا صرف شود برو جستجو کن «فان الله عزوجل لم یخلق علی وجه الارض افضل منهم بعد النبیین» خداوند بعد از پیغمبران در روی زمین فاضلتر ( و برتر ) از پرهیزکاران خلق نکرده است. «و ما انعم الله علی العبد بمثل ما انعم الله به من التوفیق لصحبتهم» خداوند هیچ نعمتی را به اندازه این نعمت به بندهای نمیدهد، هیچ نعمتی ارزش این را ندارد که انسان با اتقیا و پاکان دوست و معاشر باشد. بعد حضرت این آیه را فرمود: «الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین» خواست بفرماید که این گونه دوستیهاست که تا ابد باقی میماند.
در احادیث نبوی و احادیث ائمه دستورها و تشویقهای زیادی در این زمینه داریم. امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت 12 نهج البلاغه میفرماید: «اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان؛ یعنی ناتوان ترین مردم آن کسی است که نتوانسته است برای خودش دوست پیدا کند»،«و اعجز منه من ضیع من ظفر به منهم؛ از او ناتوان تر آن آدمی است که دوست به دست آورده و بعد، از دست داده است». وقتی دوستی به دست آوردی کوشش کن که از دست ندهی.
دستورهای زیادی داریم راجع به اینکه با دوستان واقعی خودتان، دوستانی که شایسته دوستی هستند چگونه رفتار کنید. همه برای این است که این دوستیها باقی بماند، از قبیل اینکه اگر از نظر مالی احتیاج داشتند به آنها کمک کنید، ایثار کنید. در وقت نیاز، حاجت، گرفتاری، بیماری مراقب آنها باشید. یا وقتی کسی از دوستان آنها فوت میکند و آنها مصاب هستند کسی به کمک و تسلیت آنها برود. دستورهای زیادی که در این زمینه داریم همه برای این است که اسلام میخواهد دوستیهایی که بر مبنای الهی هست حتما باقی بماند. بریدن از مردم و بریدن از خوبان از نظر اسلام کار خوبی نیست.
در یک حدیث دیگر، حضرت صادق علیهالسلام میفرماید: « مودة یوم میلة» یعنی یک روز دوستی فقط یک تمایل است « و مودة شهر قرابة؛ یک ماه دوستی قوم و خویشی است»، «و مودة سنة رحم ماسة» و یک سال دوستی رحمی است که با یکدیگر تماس دارد، خویشاوندی نزدیک است، قطع آن در حکم قطع رحم است. در باب صله رحم چقدر ما شنیدهایم: « من قطعها قطعه الله؛ کسی که رحم را قطع کند خدا ببرد خودش را».
يکشنبه 25/9/1386 - 14:7