محبت رو زمانی دیدم كه
كودكی خورشید را در دفتر نقاشیش سیاه كشید تا پدر كارگرش در زیر افتاب نسوزد.
فیلسوف كوچكی است خارپشت
بی دلیل نیست
این همه علامت تعجبی كه
روز و شب به دوش میكشد...
خودمان را پیدا كنیم
نیمه گم شدمان پیش كش....
خدا ... ان حس زیبایی است كه در تاریكی صحرا زمانی كه هراس مرگ می دزدد سكوتت را مثل نسیم دشت می گوید كنارت هستم ای تنها....