تفسیر آینه
هنوز از آسمان آید صدای اشنای تو
پلک خسته می داند شبیه قصه های تو
از آن سوی بهشت آمد نسیم فصل دلتنگی
شب خاموش خاکستر که مانده در هوای تو
لبت سجاده می بوسد به عشق کعبه ی دلها
شقایق یک نفس امشب به جای رد پای تو
کلام تو برای من ندای حق و آزادی
قیامت بود و یک طوفان درون لحظه های تو
فرات از من نمی جوشد ندارم سهمی از کوثر
ولی سیراب عشقم من و عشق من فدای تو
تمام شعر من امشب همان تفسیر آیینه
و تنها التماس من برای یک دعای تو