یكی میگفت: شب در حال رفتن است و دیگری میگفت: صبح در راهست هر دو آنها درست میگفتند اما در جمله دوم بارقههایی از امید و آرزو موج میزند كه نشاطآور است. برای اینكه زندگی با طراوتی داشته باشیم باید به دنبال چیزهایی تازه بود. حرفهای نو و بدیع را یاد بگیریم و در زندگی به كار ببندیم كه یادگیری چیزهای تازه باعث خلاقیت است و وقتی خلاقیت تولید شد، نوآوری هم بوجود میآید و بهار زمان خلاقیت و نوآوری است زمان سرمستی و شوریدگی.
بسیاری از ما اینگونه تصور میكنیم كه ستاره شانس و اقبال ما در آسمانهاست و حتما بسیار شنیدهاید كه كسی از سر گله و شكایت بگوید: من در هفت آسمان حتی یك ستاره هم ندارم.
این كه جای ستارهها همیشه در آسمانهاست هیچ جای شكی نیست اما یادمان باشد. ستاره شانس در آسمانها نیست. بلكه روی زمین و به دنبال انسانهای پرتلاش و با اراده است. به دنبال كسانی كه قلبهایی سرشار از عاطفه و عشق دارند و چهرههای نورانیشان هرگز بدون تبسم نیست. این جمله را شاید بارها و بارها شنیده باشید كه: «من همین جوری هستم» یا «من همینم كه هستم» و منظورش این است كه شما باید منو همینجوری قبول كنین، بد و خوب با هم و یا بدتر از این... یعنی من نمیتونم رفتارمو تغییر بدم و خلاصه كلام با زبان بیزبانی میگه: «باید منو تحمل كنی».
چرا باید تحمل كنیم، بهار فصل تغییر و دگرگونیهاست. فصل نقطه سر سطر و آغاز عاشقیست. وقتی میشود زندگی را با عشق این همه زیبا و دوست داشتنی كرد چرا با قهر، دعوا و...
همهچیز فانی است الا عشق كه همیشه باقی است.
ما باید همیشه به دنبال شادی بگردیم چرا كه غمها چه بخواهیم چه نخواهیم خودشان به سراغ ما میآیند و ما را پیدا خواهند كرد. امروز را دریاب و سرخوش و رندانه به كار دل بپرداز.
زندگی، شوق رسیدن به همان فردائیست كه نخواهد آمد.
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست.
زندگی كوتاهتر از آن است كه به خصومت بگذرد و قلبها گرامیتر از آنند كه بشكنند. فردا طلوع خواهد كرد، حتی اگر ما نباشیم.
فرزانهای میگفت: اكتشاف عبارت است از مشاهده چیزی كه همه اونو دیدهاند و بیاعتنا از كنارش عبور كردهاند.
اما مكتشف كسی است كه اونو دیده و به او فكر كرده است. با این نگاه گفتگوی خار و گل را بخوانید.
غنچه از خواب پرید وگلی تازه بدنیا آمد
خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود
دست بیرحمی آمد نزدیك گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیك آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا كه رسید خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت سلام
سال نو مبارك و شاد و سربلند باشید