• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 976
تعداد نظرات : 130
زمان آخرین مطلب : 4956روز قبل
دعا و زیارت
 

امام حسین (ع) :

 به شما هشدار می دهم این یزید حرام زاده پسر زنازاده مرا در سر دو راهی قرار داده است : یا شمشیركشی یا ذلت بیعت با او. اما داشت ه باشید كه ذلت از ساحت قدس ما به دور است . خدا و رسول خدا و مؤمنان و آن دامنهای پاكی كه ما را پرورده و آن دودمان شریف و آن ذلت ناپذیران عزتمند و آن نفسهای با عزت نیاكان ما قبول ندارند كه ما پیروی و فرمانبرداری از این افراد پست را بر مرگ با عزت ترجیح دهیم .

ألا و إن الدعی ابن الدعی قد ركز بین اثنین بین السلة و الذلة و هیهات من الذلة. یأبی لنا الله ذلك و رسوله و المؤمنون ، و حجور طابت و طهرت و أنوف حمیة و نف وس أبیة من أن نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام .

بحار الانوار، ج 45، ص 83

سه شنبه 30/4/1388 - 21:30
دعا و زیارت
 

آب

 

سرگردان مى‏دود . از هراس آتشى كه به دامانش افتاده و سپاهى كه در اطرافش گرد آمده است . هرچه بیشتر مى‏دود، هجوم آتش بیشتر مى‏شود .

 

سوارى از دور به طرفش مى‏آید . از سوار فرار مى‏كند . كودكانه مى‏دود و آتش را نیز به همراه خود مى‏برد .

 

مرد نزدیك مى‏شود . صدایش به ابهت صداى دشمن نیست .

 

دختر، صبركن، كارى با تو ندارم!

 

این سخن آرامش مى‏كند . هرچند مى‏داند چاره‏اى جز آرامش ندارد .

 

سوار پیاده مى‏شود . به سوى آتش مى‏دود . سعى در خاموش كردن آن دارد . شعله‏هاى آتش فرو مى‏نشیند و سیاهى‏اش بردامان دختر به جاى مى‏ماند .

 

صداى ضجه زنان و دختران، فریاد دشمن و قهقهه ناپایدارش با هم در آمیخته است . شعله‏هاى آتش از میان خیمه‏ها زبانه مى‏كشد .

 

مرد به دخترك نگاه مى‏كند . لبان خشكیده‏اش حقیقتى را فاش مى‏كند كه بر زبان جارى نمى‏شود . سوار كاسه را از مشك، پر آب مى‏كند و به دست او مى‏دهد . نگاه دختر در آب مى‏لرزد . لبانش بى‏حركت مى‏ماند . راه را به سوى قتلگاه كج مى‏كند .

 

بى‏درنگ مى‏رود . صداى سوار را از پشت‏سر مى‏شنود .

 

كجا مى‏روى؟

 

نمى‏ایستد . مكث، او را از مقصودش باز مى‏دارد .

 

پدرم تشنه بود، برایش آب مى‏برم .

 

آرام جواب مى‏دهد آرام و سنگین .

 

پدرت را كشتند .

 

مى‏ایستد . ساده و معصومانه رو به مرد مى‏كند .

 

به پدرم آب دادند؟

 

شرم مى‏كند; از دختر و از پدرش .

 

نه .

 

دختر به سوار مى‏نگرد: دشمن است هرچند كه مهربان‏تر بوده .

 

پس من هم آب نمى‏خورم .

 

و حلقه دستانش از گرد كاسه باز مى‏شود .

 

دختر دور مى‏شود و سوار، كاسه را مى‏بیند كه چون بدن‏هاى مثله این سرزمین تكه تكه بر خاك افتاد و آبى كه از آن نمى‏مانده بر زمین تفتیده كربلا ...

سه شنبه 30/4/1388 - 21:29
دعا و زیارت
   

كوچ سواران

 

هى مرد صبر كن

 

هرچند

 

فرقى ندارد كى راه خواهى افتاد

 

آن‏ها پشت این لبخند ناموفق

 

طرح كابوسى مى‏كشند

 

كجا مى‏روى؟

 

حالا نپرس از من

 

چرا چسبیده‏ام به حباب‏ها

 

و چرا از پیچ كوچه این طرفتر نمى‏آیم

 

از پشت چینه‏ها باد مى‏آید

 

و من مى‏ترسم

 

از این باد كه بوى غریبى دارد

 

اى سوار سرخوش!

 

مرابه كه مى‏گذارى و مى‏روى

 

من هنوز

 

تشنه غزل‏هایم

 

و كجاست مگر این مقصد

 

كه برشاخسار نخل

 

پوپكى به دور دستها خیره مانده است؟

 

باد مى‏آید

 

و من

 

معنى این باد بى‏وطن را خوب مى‏فهمم

 

و دلم شور مى‏زند

 

و چشمم هواى باران دارد

 

و مى‏ترسم از این راه

 

و مى‏ترسم از این مقصد

 

خوابم نمى‏آید

 

دارم میان كوچه‏ها دیوانه مى‏شوم

 

در هرخانه مردى است

 

كه جسارتش را به دیوار آویخته است

 

و تو اى مرد

 

همراه این سپیداران مغرور ناهشیار كجا مى‏روى؟

 

و عجیب بوى خوشى مى‏وزد از آسمان

 

و همه مى‏دانیم

 

كه چه خواهد شد

 

خود را پشت آینه‏ها پنهان كرده‏ایم

 

تا مبادا

 

به نام كوچكمان بخوانى

سه شنبه 30/4/1388 - 21:29
دعا و زیارت
 

سرنوشت‏سرخ

 

حالا بكش به قامت این اتفاق سرخ

تصویرى از قیامت این اتفاق سرخ

 

ترسیمى از حرارت آتش، میان خون

رقصیدن سیاه زمین، سخت در جنون

 

این سو به سر كشیده زنى چادرى كبود

آن‏سو صداى هلهله غرق‏است، در سرود

 

خاكسترى رها شده در دست‏بادهاست

این آتش از شرارت ابن زیادهاست

 

تیرى میان بغض كبوتر شكسته است

غم در گلوى نازك اصغر شكسته است

 

دارد هجوم سیره كفتار مى‏خورد

قرآن به روى نیزه كفار مى‏وزد

 

بعضى میان حنجره‏ام گرگرفته است

آتش درون سینه‏ام انگار مى‏وزد

 

پیغمبرى رها شده از دست‏سرنوشت

حلاج گونه بر سر هر دار مى‏وزد

 

این سرزمین كجاست كه آتش گرفته است؟!

برنیزه‏ها دو دست علمدار مى‏وزد

 

غیرت شكست، این همه دیگر تمام‏شد

غم در نگاه خسته‏ام اینبار مى‏وزد

 

حالابكش به قامت این اتفاق سرخ

تصویرى از قیامت این اتفاق سرخ

 

دشتى پر از شقایق در خون نشسته را

فریادهاى مرده طفلان خسته را

 

باران تازیانه بر این گونه‏هاى زرد

با قلب غم گرفته زینب، بگو چه كرد؟!

 

این سرنوشت‏سرخ به كرات خواندنى است

این داغ تا همیشه تاریخ ماندنى است

 

روزى كنار كعبه به فریاد مى‏رسد

مردى از این قبیله به امداد مى‏رسد

سه شنبه 30/4/1388 - 21:28
دعا و زیارت
 

امام حسین (ع) :

گواهی می دهم كه من از راه تكبر و خودخواهی و یا به قصد فساد و ستمگری بر ضد حكومت بنی امیه قیام نكرده ام . خروج و قیام من تنها برای اصلاح طلبی در امت جدم است . اراده امر بمعروف و نهی از منكر دارم و می خواهم به روش جدم و پدرم علی بن ابیطالب (ع ) رفتار كنم . هر كس از راه حق و حقیقت مرا پذیرفت ، طرف حسابش حق متعال است ، و هر كس كه قیام مرا مردود دانست ، من در راه هدف خود ثابت قدم و شكیبا هستم ، تا این كه خداوند میان من و این ملت به حق و حقیقت قضاوت فرماید، كه او بهترین قاضیان است .

ی لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی (ص ) و شیعة أبی علی بن أبی طالب ، فمن قبلنی بقبول الحق ، فالله أولی بالحق ، و من رد علی هذا أصبر حتی یقضی الله بینی و بین القوم بالحق ، و هو خیر الحاكمین .

بحار الانوار، ج 44، ص 329

سه شنبه 30/4/1388 - 21:28
دعا و زیارت
 

عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین است

سه شنبه 30/4/1388 - 21:25
دعا و زیارت
 

امام حسین (ع) :

 به خدا سوگند كه احدی امام و رهبر جامعه نیست مگر آنكه از روی كتاب خدا حكومت كند، عدالت را برپا داشته ، پایبند دین حق بوده و خودش را برای خدا به اینها پایبند می داند، والسلام .

فلعمری ما الإمام إلا الحاكم بالكتاب ، ألقائم بالقسط، و ألدائن بدین الله ، ألحاسب نفسه علی ذالك لله ، والسلام .

بحار الانوار، ج 44، ص 334

سه شنبه 30/4/1388 - 21:24
دعا و زیارت
امام حسین (ع) :

 همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهكاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است .

مجالسة أهل الدناءة شر، و مجالسة أهل الفسوق ریبة.

بحار الانوار، ج 78، ص 122

سه شنبه 30/4/1388 - 21:24
دعا و زیارت
  حضرت امام حسین (ع)إن قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار، و إن قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبید، و إن قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الأحرار و هی أفضل العبادة. بحار الانوار، ج 78، ص 117 عده ای از روی طمع عبادت خدا می كنند، این عبادت سوداگران است ، و جمعی از ترس بندگی خدا می كنند، این عبادت بردگان است ، و برخی به انگیزه شكر خدا را عبادت می كنند، این عبادت آزادمردان و بهترین عبادتهاست . 
سه شنبه 30/4/1388 - 21:23
دعا و زیارت

امام حسین (ع) :

 كسی كه از تو حاجتی خواسته است ، آبروی خود را با درخواست از تو ریخته است ، تو دیگر با رد كردن او، آبروی خود را نریز.

صاحب الحاجة لم یكرم وجهه عن سؤالك فأكرم وجهك عن رده .

بحار الانوار، ج 44، ص

سه شنبه 30/4/1388 - 21:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته