• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 420
تعداد نظرات : 231
زمان آخرین مطلب : 4653روز قبل
شعر و قطعات ادبی

به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را ؟
تمام جاده را رفتم غباری از سواری نیست
بیابان تا بیابان جسته ام رد نشانت را
نگاهم مثل طفلان ، زیر باران خیره شد بر ابر
ببیند تا مگر در آسمان ، رنگین کمانت را
کهن شد انتظار اما به شوقی تازه ، بال افشان
تمام جسم و جان لب شد که بوسد آستانت را
کرامت گر کنی این قطره ناچیز را ، شاید
که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را
الا ای آخرین توفان ! بپیچ از شرق آدینه
که دریا بوسه بنشاند لب آتش نشانت را
 


پنج شنبه 15/12/1387 - 7:21
شعر و قطعات ادبی
آبرویِ هرچه تلاطم درآبها

حتماً همینکه آمدی از آفتابها
میکاهی از برودتِ سرمای خوابها

آوازهای شرقیِ خود را پلی بزن
تا قار قارِ لعنتیِ این غُرابها

ما موجهایِ کوچکِ از یاد رفته ایم
ای آبرویِ هرچه تلاطم درآبها

تکثیر می شوند و وقیح و پر از دروغ
در امتدادِ چشمِ جهانی سرابها

چون امتدادِ یک شبِ از یاد رفته ایم
ما چشمهایِ غرق درافسونِ خوابها

در نورهایِ مشرقی ات سبز می شویم
حتماً همینکه آمدی از آفتابها
 

پنج شنبه 15/12/1387 - 7:20
شعر و قطعات ادبی
آقا اجازه! خسته ام از این همه فریب،
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب.

آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب.

آقا اجازه! باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب.

«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب!

آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،
«آدم» نمی شویم! بیا: ماجرای «سیب»!

باشد! سکوت می کنم اما خودت ببین..!
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب....
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:18
دعا و زیارت
    جوان مى گوید: «به دلیل مسمومیّت، چند روزى در بیمارستان نمازى شیراز بى هوش بودم. پزشكان از مداواى من قطع امید كرده بودند. برادرم كه در آن لحظات كنار تخت من بود، مى گفت: دیدم كه خط صافى روى صفحه اى كه نوار قلب را نشان مى داد، ظاهر شد. او گریه مى كند و خود را روى من مى اندازد. دكترها او را از اتاق بیرون مى برند و دستگاه ها را از بدن من جمع مى كنند. آنها مى خواستند جنازه ام را تحویل دهند كه ناگهان آثار حیات در من ظاهر مى شود: قلبم شروع به كار مى كند و فشار خون از 3 به 10 مى رسد. پزشكان سریعاً مرا براى دیالیز و تصفیه خون به بیمارستان سعدى و صحرایى مى برند. عقیده پزشكان بر این بود كه اگر دیالیز هم مى شدم، باز هم معلوم نبود كه زنده بمانم، اما من زنده شدم. عمه ام كه زن مؤمن و با تقوایى است و همیشه ائمه معصومین(علیهم السلام)را در خواب مى بیند و 79 سال هم سن دارد، موقعى كه حال من خیلى بد بود و خبر مردن مرا برایش برده بودند، همان شب در خواب امام زمان(علیه السلام)را مى بیند كه حضرت فرموده بودند: نترسید و ناراحت نباشید كه ما شفاى جوان شما را از خدا خواسته ایم. خدا جوان شما را شفا خواهد داد. عمه ام از خواب بیدار مى شود و بوى عطر آقا را استشمام مى كند و به افراد فامیل خبر شفاىِ مرا مى دهد. ابتدا همه او را مسخره مى كنند، ولى بالاخره معجزه به وقوع مى پیوندد. من نیز بعد از این معجزه براى قدردانى به مسجد جمكران مشرف شدم».    
چهارشنبه 14/12/1387 - 18:18
دعا و زیارت
 یكى از خدمه جمكران مى گوید: «یك روز قبل از عاشوراى حسینى در مسجد جمكران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسیار خلوت بود. ناگهان متوجه مردى شدم كه بسیار هیجان زده بود و به هر یك از خدّام كه مى رسید، آنها را بغل مى كرد و مى بوسید. جلو رفتم تا جریان را جویا شوم، امّا همین كه به او رسیدم مرا نیز در آغوش كشید; مى بوسید و اشك مى ریخت. وقتى جریان را از او پرسیدم، گفت: چند وقت قبل با اتومبیل تصادف كردم و فلج شدم. پاهایم از كار افتاد. هر شب به خدا و ائمه معصومین(علیهم السلام) متوسل مى شدم. امروز، همراه خانواده ام به مسجد آمدم. از ظهر به بعد حال خوشى داشتم; به آقا امام زمان(علیه السلام) متوسل بودم و از ایشان تقاضاى شفا مى كردم. نیم ساعت پیش، ناگهان متوجه شدم كه مسجد، نورى عجیب و بوى خوشى دارد. به اطراف نگاه كردم و دیدم كه مولا امیرالمؤمنین، امام حسین، قمر بنى هاشم و امام زمان(علیهم السلام) در مسجد حضور دارند. با دیدن آنها دست و پاى خود را گم كردم. و نمى دانستم چه كنم كه امام زمان(علیه السلام) به من نگاه كرد و همان لحظه لطف ایشان شامل حالم شد و به من فرمود: شما خوب شدید! بروید و به دیگران بگویید كه براى فرج من دعا كنند كه ظهور ان شاءاللّه نزدیك است. بعد ادامه داد: امشب عزادارى خوب و مفصلى در این جا برقرار مى شود كه ما هم حضور داریم».   ] خادم مى گوید: «مردِ شفا گرفته یك انگشترى طلا به دفتر داد و با خوشحالى رفت. مسجد خلوت بود. آخر شب، هیأتى از تبریز به جمكران آمد و به عزادارى و نوحه خوانى پرداختند. مجلس بسیار با حال و سوزناك بود. من همان لحظه به یاد حرف آن مرد افتادم».    
چهارشنبه 14/12/1387 - 18:16
دعا و زیارت
    پیر مرد مى گوید: «بیمارى من از یك سرماخوردگى ساده شروع شد; كمتر از 25 روز به قدرى حالم بد شد كه در بیمارستان شهید مصطفى خمینى بسترى شدم. نمى توانستم غذا بخورم و پزشكان مرا به وسیله سِرم و دارو زنده نگه داشته بودند. روزى یكى از فامیل ها به عیادتم آمد. او وقتى رفت، دیدم كه سیدى بزرگوار وارد اتاق ما شد. اتاق سه تخته بود. آقا روبروى تخت من ایستاد و فرمود: چرا خوابیده اید؟ گفتم: بیمار هستم. قبلا مریض نبوده ام. چند روزى است كه این طور شده ام. آقا فرمود: فردا بیا جمكران! صبح، وقتى دكتر براى معاینه آمد، گفتم: نمى خواهم معاینه ام كنید! گفت: مسئولیت دارد. گفتم: خودم به عهده مى گیرم. اگر بمیرم، خودم مسئول خواهم بود، ولى من خوب شده ام. امام زمان(علیه السلام) مرا شفا داد. دكتر خندید و به شوخى گفت: امام زمان كه در چاه است. پرستار خواست سِرم مرا وصل كند كه نگذاشتم. وقتى خانواده ام به دیدنم آمدند، گفتم: مرا حمام ببرید تا آماده رفتن به مسجد جمكران شوم! قربانى اى تهیه كردم و به مسجد مشرف شدم. در بین راه مرتب توى سَرم مى زدم و آقا امام زمان(علیه السلام) را صدا مى كردم و از عنایت آن حضرت سپاسگزارى مى نمودم. با این كه مدتى بود كه گویى یك تكه سنگ در شكم داشتم و میل به غذا نداشتم، امّا اشتهایم خوب شده و انگار سنگ از بین رفته بود. البته هنوز كمى در غذا خوردن مشكل دارم كه امیدوارم امام زمان(علیه السلام)شفایم دهد».   
چهارشنبه 14/12/1387 - 18:15
دعا و زیارت
یكى از اعضاى هیئت امناى مسجد مقدّس جمكران، كه بیش از بیست سال است كه توفیق خدمت به این مسجد را دارد، چنین نقل مى كند: «دقیقاً خاطرم نیست كه سال 51 بود یا 52. شب جمعه اى بود و من طبق معمول به مسجد مشرف شده بودم. جلوى ایوان مسجد قدیمى، كنار مرحوم حاج ابوالقاسم ـ كارمند مسجد كه داخل دكه مخصوص جمع آورى هدایا بود ـ نشسته بودم. نماز مغرب و عشا تمام شده بود و جمعیت كم و بیش مشرف مى شدند. ناگهان خانمى جلو آمد در حالى كه دست دختر 12 ساله اش را گرفته بود و پسر بچه 9 ساله اى را هم در بغل داشت. نگاهى كردم و گفتم: بفرمایید! امرى داشتید؟ زن سلام كرد و بدون هیچ مقدمه اى گفت: من نذر كرده ام كه اگر امام زمان(علیه السلام) امشب بچه ام را شفا دهد، پنج هزار تومان بدهم. حالا اول مى خواهم هزار تومان بدهم. پرسیدم: آمدى كه امتحان كنى؟ گفت: پس چه كنم؟ بلافاصله گفتم: نقدى معامله كن; با قاطعیت بگو این پنج هزار تومان را مى دهم و شفاى بچه ام را مى خواهم! كمى فكر كرد و گفت: خیلى خب، قبوله. و بعد پنج هزار تومان را داد; قبض را گرفت و رفت. آخر شب بود و من قضیه را به كلّى فراموش كرده بودم. خانمى را دیدم كه دست پسر بچه و دخترش را گرفته بود و به طرف دكّه مى آمد. به نظرم رسید كه قبلا دختر بچه را دیده ام، ولى چیزى یادم نیامد. زن شروع به دعا كردن نمود و تكرار مى كرد و مى گفت: حاج آقا! خدا به شما طول عمر بدهد! خدا ان شاءاللّه به شما توفیق بدهد! پرسیدم: چى شده خانم؟ گفت: این بچه همان بچه اى است كه وقتى اول شب خدمتتان آمدم بغلم بود. و بعد پاهاى كودك را نشان داد. كاملا خوب شده بود و آثارى از ضعف یا فلج در پسرك نبود. زن سفارش كرد كه شما را به خدا كسى نفهمد. گفتم: خانم! این اتفاقات براى ما غیر منتظره نیست. تقریباً همیشه از این جور معجزه ها را مى بینیم. گفت: هفته دیگر ان شاءاللّه با پدرش مى آییم و گوسفندى هم مى آوریم. هفته بعد كه آمدند، گوسفندى را ذبح كردند و خیلى اظهار تشكر نمودند. بچه را كه دیدم، او را بغل كردم و بوسیدم.    
چهارشنبه 14/12/1387 - 18:14
دعا و زیارت

     

    یكى از راه هاى توسل به امام زمان (علیه السلام) نوشتن عریضه براى آنحضرت است و طریقه آن چنین است كه: فرد نامه اى خطاب به امام زمان(علیه السلام)مى نویسد و متن این نامه به صورت هاى مختلف نوشته مى شود یك صورت معروف آن را كه در كتاب هاى ادعیه، زیارات و معارف امام زمان (علیه السلام)وارد شده است در اینجا ذكر مى كنیم. عریضه بخدمت حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان (علیه السلام): كتبت یا مولاى صلوات الله علیك مستغیثاً وشكوت ما نزّل بى مستجیراً بالله عزّ وجلّ ثمّ بك من امر قد دهمنى واشغل قلبى واطال فكرى، وسلبنى بعض لبى وغیّر خطیر نعمة الله عندى اسلمنى عند تخیّل وروده الخلیل وتبرّء منى عند ترائى اقباله الىّ الحمیم وعجزت عن دفاعه حیلتى وخاننى فى تحمله صبرى وقوّتى فلجات فیه الیك وتوكلّت فى المسئله لله جلّ ثناؤه علیه وعلیك فى دفاعه عنّى علماً بمكانك من الله رب العالمین ولىّ التدبیر ومالك الامور واثقاً بك فى المسارعه فى الشّفاعة الیه جلّ ثناؤه فى امرى متیقناً لاجابته تبارك وتعالى ایّاك باعطاء سؤلى وانت یا مولاى جدیر بتحقیق ظنّى وتصدیق املى فیك فى امر ... (محل عرض حاجت). فیما لا طاقه لى بحمله ولا صبرلى علیه وان كنت مستحقاً له ولاَضعافه بقبیح افعالى وتفریطى فى الواجبات الّتى لله عزّ وجلّ فاغثنى یا مولاى صلوات الله علیك عند اللهف، وقدّم المسئله لله عزّ وجلّ فى امرى قبل حلول التلف وشماتة الاعدآء، فبك بسطت النّعمة علىّ واسئل الله جلّ جلاله لى نصراً عزیزاً وفتحاً قریباً فیه بلوغ الامال وخیر المبادى وخواتیم الاعمال والامن من المخاوف كلّها فى كل حال انّه جلّ ثناوه لما یشاء فعّال وهو حسبى ونعم الوكیل فى المبدء والمأل.( [41] ) سپس در حرم یكى از ائمه معصومین(علیهم السلام)یا در سر چاه آبى و یا نهرى نام یكى از نواب اربعه «عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح، علىّ بن محمد سمرى» را برده و مى گوید: سلام علیك اشهد انّ وفاتك فى سبیل الله وانّك حىّ عندالله تعالى مرزوق وقدخاطبتك فى حیاتك الّتى عندالله عزّ وجلّ وهذه رقعتى وحاجتى الى مولانا (علیه السلام)فسلّهما الیه فانت الثقة الامین. و پس از نوشتن درخواست خود آن را در چاه آب یا آب جارى نظیر رودخانه و جوى آب و یا بركه آب مى اندازید.

چهارشنبه 14/12/1387 - 15:0
دعا و زیارت

     

    واژه «رجعت» در لغت به معنى بازگشتن است، و اصطلاحاً به معنى بازگشتن و زنده شدن مؤمنان خالص و كافران محض، بعد از ظهور امام زمان(علیه السلام)است. قرآن كریم به مسأله ى رجعت اشاره كرده و وقایع و رخدادهایى را نسبت به امت هاى پیشین و بنى اسرائیل نقل كرده است، مانند داستان «عزیر پیامبر» كه مُرد و بعد از صد سال زنده شد(1) سوره بقره، آیه 259، داستان جمعیتى كه خدا آن ها را میراند و بعد آن ها را زنده كرد سوره بقره، آیه 243، داستان هفتاد نفرى كه حضرت موسى (علیه السلام)براى رفتن به كوه طور انتخاب نمود و در وادى كوه طور بعد از این كه صاعقه آن ها را فرا گرفت، مردند و بعد خدا آن ها را زنده نمود سوره بقره، آیه 55 و 56. داستان كشته ى بنى اسرائیل كه بعد از زدن قسمتى از گاو به آن زنده گشت سوره بقره، آیه 73. زنده كردن مرده ها توسط حضرت عیسى (علیه السلام) سوره مائده، آیه 110. داستان پرنده هایى كه حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن ها را كشت، گوشت آن ها را مخلوط نمود و هر قسمتى از آن را بر كوهى نهاد و بعد آن ها را خواند و زنده شدند سوره بقره، آیه 260. از مجموع این داستان ها امكان وقوع رجعت اثبات مى شود (گرچه این موارد از مصادیق اصطلاحى رجعت نیست) روایات در خصوص رجعت، متواتر است به نحوى كه وقوع رجعت را مسلّم مى كند. علاوه بر این، مسأله ى رجعت مورد اتفاق علماى شیعه و از مسائل ضرورى مذهب شیعه است علامه مجلسى در بحارالانوار، ج 53، حدود 200 روایت صریح پیرامون رجعت، از بیش از 40 نفر از روات ثقه و بزرگ نقل كرده است و فرموده: بیش از 50 كتاب توسط علماى بزرگ پیرامون رجعت نوشته شده است. رجعت بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) و در زمان حكومت جهانى ایشان پدید خواهد آمد. در روایات آمده كه مؤمنان خالص و كافران و مشركان محض مشمول رجعت مى شوند، و در زمان حكومت امام زمان (علیه السلام) زنده خواهند شد. همچنین در روایات از افراد به خصوصى نام برده شده است كه زنده خواهند شد، مانند حضرت رسول اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، ائمه(علیهم السلام)، حضرت عیسى (علیه السلام)، جمعى از اصحاب پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) چون سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله انصارى و ... و اصحاب كهف. در روایات تصریح شده است نخستین امامى كه رجعت مى كند، امام حسین (علیه السلام) است و ایشان مدت طولانى حكومت مى كند، به گونه اى كه از كثرت سن ابروهایش روى دیدگانش مى ریزند بحارالانوار، ج 53، ص 46. علاوه بر تواتر روایات رجعت، در ادعیه و زیارات هم به رجعت اشاره شده است; از جمله در زیارت جامعه مؤمن بایابكم، مصدّق برجعتكم ... زیارت آل یاسین و انّ رجعتكم حق لا ریب فیها. زیارت وارث انى بكم مؤمن و بایابكم موقن. زیارت عاشوراان یرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بیت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم). و دعاى عهد اللهم ان حال بینى و بینه الموت ... فاخرجنى من قبرى. براى رجعت دو حكمت و فلسفه ذكر كرده اند: 1 ـ تكمیل حلقه ى تكاملى مؤمنان خالص و چشیدن كیفر دنیوى كافران محض. 2 ـ نشانه ى عظمت خدا و مسأله ى رستاخیز براى انسانها تا با مشاهده ى آن به اوج معنوى و ایمان برسند.

 
 
چهارشنبه 14/12/1387 - 14:55
دعا و زیارت

«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِكُمْ، ولاناسینَ لِذِكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِكَ لَنَزلَ بِكُمُ اللاَّْواءُ وَاصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ، فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَظاهِرُونا عَلَى انْتِیاشِكُمْ مِنْ فِتْنَة قَدْ أَنافَتْ عَلَیْكُمْ».

ما در رسیدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و یاد شما را از خاطر نمى بریم كه اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه كن مى كردند. پس تقواى خدا پیشه كنید و ما را بر رهایى بخشیدنتان از فتنه اى كه به شما روى آورده یارى دهید.

 

چهارشنبه 14/12/1387 - 1:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته