• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 420
تعداد نظرات : 231
زمان آخرین مطلب : 4653روز قبل
شعر و قطعات ادبی

ماندیم و ندیدیم به ناز آمدنت
چون سرو سرافراز، فراز آمدنت

دل در خم کوچه شهادت مانده ست
یک عمر در انتظار از آمدنت

جمعه 16/12/1387 - 0:13
شعر و قطعات ادبی

آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران

آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!

قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»

من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!

آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان

- اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
- آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!

«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان!

آقا اجازه!............................
.......................................!

باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...

جمعه 16/12/1387 - 0:12
دانستنی های علمی

سلام

شهادت جانسوزیازدهمین اختر تابناک امامت بر حضرت بقیه الله الاعظم (روحی وارواح العالمین له الفداه) وتمامی شما دوستان عزیز تسلیت عرض مینمایم

جمعه 16/12/1387 - 0:11
شعر و قطعات ادبی


روز چون شب تیره
خورشید از نظرها پنهان
و مردمی دلتنگ
کویی یخ چون سنگ
جهان بکام چاپلوسان شد
صداقت زیر مشت خدعه خرد گشت
خوبیها رنگ باختند
ابتذال دست در گردن فقر هجوم آورد
وسعت زمین بر حیات بشر تنگ نمود
برکت از زمین رفت
سیاهی بر پهنه آسمان
... چتر خود را تا زمین گسترد
از آن روز تا کنون
ما مانده ایم و دستهایی گره خورده به آسمان
در انتظار روز آشتی زمین با آسمان
 

 


آزاد
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:31
شعر و قطعات ادبی
خدایا!، زنده کن شوق دعا را
شبی سرشار کن از خویش ما را
ببین! چشم انتظاران بهاریم
پر از آدینه کن تقویم ها را
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:28
شعر و قطعات ادبی
جهان در حسرت آیینه مانده ست
گرفتار غمی دیرینه مانده ست
شب سردی ست بی تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدینه مانده ست؟
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:27
شعر و قطعات ادبی
آدینه (2)
ز ابر آه من آیینه پر شد
دلم از غربتی دیرینه پر شد
ز بس ماندم در این چشم انتظاری
تمام عمرم از آدینه پر شد
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:26
شعر و قطعات ادبی

آدینه (1)
مرا از شرمساری ها رها کن
زدست بی قراری ها رها کن
بیا یک صبح آدینه دلم را
از این چشم انتظاری ها رها کن
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:25
شعر و قطعات ادبی

کاش بودم شبیه آیینه
ساده و بی ریا و بی کینه

بازدارد، هوای شبگردی
دلم این خرقه پوش پشمینه

از شراب غمت بنوشانم
جرعه ای اعتقاد دیرینه

آه از آن دم که شعله ور گردد
کوه آتشفشان این سینه

رفته ای و به شوق آمدنت
می شمارم هنوز، آدینه
 


ایوب پرندوار
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:24
شعر و قطعات ادبی



چند ماهیست،
که هر چند روز یک بار
پرده ها را که باز می کنی،
انگار
نور دیگری به خانه می تابد.
گاهگاهی در و دیوار
رنگ تازه می گیرد.

می روی و کتاب می خوانی،
ولی انگار رفته ای قدم بزنی.
بعضی از صفحه ها را که خوب می خوانی
رفتی انگار راهپیمایی!

این روزها گاهی
جای باران، شراب می بارد!
تازگی ها سه چار بار دیدم
پشت آیینه هم هوا دارد.
من خودم آخر شب، گیج،
روی تصویر تخت می خوابم.

این روزها دیگر
حرف مازاد بر مصرف،
توی کوچه و خیابان نیست.
در محلهی ما، بقال،
هر چه را که می خواهی
از نگاهت سریع می خواند...

دوسه روز پیش بود،آری
من خودم توی کوچه ای دیدم
یک نفر به دیگری می گفت:
آخرین شنبه، امروز است...

راستی ! لباس نویم کو؟
آخرین عصر جمعه ،
می
آ
ید.
پنج شنبه 15/12/1387 - 7:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته