دانستنی های علمی
به نقل از خبرگزاری جیهان ترکیه، خانم "طوطی یوسف اوا" هم اکنون پیرترین زن جهان است که در اول ژوئن سال 1880 در شهری کوچک در ازبکستان بدنیا آمده است.وی که با نوه ها و نبیره ها و دیگر بستگان خود زندگی می کند هم اکنون 129 سال دارد و در شرایط عمومی خوبی به سر می برد. یوسف اوا که هم اکنون به همراه در شهر کوچک "دورد گول" (چهار دریاچه ) در ازبکستان زندگی می کند، می گوید: من برای شنیدن و دیدن مشکل دارم اما احساس سلامتی خوبی دارم
سه شنبه 15/11/1387 - 23:15
ادبی هنری
بى خبرى , خوش خبرى
No news is Best news
شتر دیدى , ندیدى
You see nothing, You hear nothing
عجله كار شیطان است
Haste is from the Devil
کاچى به از هیچى
Somthing is better than nothing
گذشتها گذشته
Let bygones be bygones
مستى و راستى
There is truth in wine
نوکه اومدبه بازار كهنه شد دل آزار
Out with the old,in with the new
سه شنبه 15/11/1387 - 23:9
دعا و زیارت
«خداوند، شما(مسلمین )را در مواقع بسیار یاری داد;روز نبرد حنین ، آنگاه كه زیادی سپاهیان ، شما را به عجب و غرور واداشت و هیچ فایده ای برای شما نداشت و زمین بر شما با آن وسعت و فراخی تنگ شد، تا آنكه پشت به دشمن و رو به فرار نهادید، سپس خداوند آرامش خود را بر رسولش و مومنین نازل فرمود و سربازانی را كه شما آنان را نمی دیدید، برای یاری تان فرود آورد و كفار را عذاب داد.این مجازات كافران است ».
سوره توبه آیه های 25 و 26
عده ای گمان می كنند دنیا و سمت و سوی جوامع انسانی تنها در اختیار آنهاست و قدرتی دیگر فراسوی قدرت آنان هیچ نقشی در رویدادهای اجتماعی ندارد.آنان علت تحولات اجتماعی انسان را در طول تاریخ ، تنها بر پایه قدرت قدرتمندان تفسیر می كنند و این تفكر باطل ، بشر را به مصیبتهای ویرانگر گرفتار كرده و همواره فضای ترس و دلهره را بر روح و جان او مستولی ساخته است .
اما واقعیت به گواه تاریخ چیز دیگری است .موسای كلیم (ع )در برابر فرعون و طاغوت مصر، سخن از توحید و عدالت زد و او را از كشتن و ظلم به قوم بنی اسرائیل بازداشت ، اما فرعون برآشفت و همانند طاغوتهای فعلی دستها و پاهای فراوانی را برید و انسانهای بی گناه زیادی را كشت .طاغوتها و فرعونها در طول تاریخ بشریت آمدند و رفتند و خونهای بسیار ریختند، اما خداوند همچنان منادیان رحمت و رسولان بشارت را برای مردم مظلوم و رنجور فرستاد تا بشر را به سوی قانونمندی الهی و عبادت خداوند فرا خوانند و دیگر هیچ قدرتی برای بشریت تعیین تكلیف نكند، و بدین شكل دو صف در بشر شكل گرفت :صف اول ;مومنان به خداوند و صف دوم ;كافران به خداوند.
مومنان با پارسایی و ایمان واقعی به خداوند توكل كردند و با گروهی اندك و تجهیزاتی كم بر تعداد زیاد كافران و تجهیزات فراوان آنان پیروز شدند و نام انبیا و مومنان در طول تاریخ بشریت در مقابل فرعونیان و ستمگران ، چون خورشید علم و عدل بر تاریكی جهل و ظلم درخشید و نام ادیان الهی جاودان شد، اما امتحان مستمر خداوند ثابت كرد كه عده ای ایمان ضعیف دارند و با گذشت زمان ، خدا را فراموش می كنند و دل به ابزارهای نظامی و تعداد سپاه خوش دارند;غافل از آن كه تعیین كننده واقعی ، ذات بی همتای ربوبی است .اوست كه كمر ستمگران و ظالمان را می شكند و از دین ایمان و مومنان دفاع می كند.آماده سازی قدرت نظامی و آرایش مدافعان فرمان الهی است كه نشانه ایمان است ، اما در عین تدبیر و تعلیم باید به خداوند اندیشید و برای او كار كرد و از او استعانت جست .در جنگ «بدر»همانند ابتدای سالهای دفاع مقدس ، ارتش اسلام از محدودیت تجهیزات و نیرو برخوردار بود، اما پیروزی شگرفی به دست آورد.این در حالی بود كه در اواخر سالهای عمر شریف پیامبر(ص )جنگ «حنین »با تكیه برنفرات بیشتر و تجهیزات كاملتر علیه قبایل طائف در ابتدا با شكست مواجه شد، اما خداوند در پایان نیروهای مسلمان را پیروز كرد.مهم این است كه مسلمانان به وظیفه الهی خود، یعنی پارسایی و تقوا معتقد و عامل باشند و نادیده انگاشتن خداوند و تكیه بر تجهیزات نظامی در مقابل كفار و یا به سخریه گرفتن مفاهیم الهی و در خلوت به سبك و روش كفار زیستن ، فكر بیهوده ای است كه سرانجام خداوند این گونه افراد را به مذلت و خواری می كشاند.
خداوند همان طور كه بر آحاد بشر حكم و تقدیر دارد، بر جوامع انسانی نیز حكم می كند و سرنوشتی معین در ظرف زمان مقرر می فرماید، اگر میل مسلمانان و جماعت آنان به سوی خداوند باشد و جهان را محضر او بدانند، توفیق الهی شامل حال آن جامعه است ، اما اگر ظاهر جامعه اسلامی و مهمتر از آن باطن جامعه بر كبر و ظلم و شهوترانی استوار شود، به طور قطع از توفیقات الهی بی بهره خواهد ماند و حكم حقارت و ذلت علیه چنین جامعه ای رقم خواهد خورد.
اكنون كه در ماه ضیافت الهی هستیم و سحرگاهان به نجوا و راز و نیاز مشغولیم ، فرصت را مغتنم بشماریم و به یاد آوردیم سالهایی را كه علیه طاغوت عراق ، نفرین ولعن مومنان به آستان ربوبی می رسید و این گونه اجابت شد كه دلیلی بر صدور حكم خدا علیه طاغوتیان است و هیچ اراده ای نمی تواند خود را بر اراده حكم خدا تحمیل كند، مهم جلب خرسندی و خشنودی خداوند است كه با پارسایی واقعی ممكن و میسور می شود
.
سه شنبه 15/11/1387 - 23:2
دانستنی های علمی
این روایت را چه بسا شنیده باشید که «اگر ابوذر آنچه را که در دلِ سلمان است بداند، او را کافر میخواند». این روایت را عمدهی شیعیان نقل کردهاند. اشارهی نهفته در روایت، نکتهی ظریفی را دربارهی ایمانِ دینی بر آفتاب میاندازد. سطوح ایمانها متفاوتاند به نسبت سطح دریافت معنوی و معرفتی افراد
. شاید امور ایمانی از مناقشهآمیزترین مسایل عالم باشند. من باور نمیکنم که هیچ دو انسانی باشند که در یک مقولهی دینی متفقالقول باشند یا فهم واحدی از آن داشته باشند، چون آدمیان متفاوتاند و مقولات ایمانی، تکیه بر تجربه و ذوق فردی دارند، فهم ما هم از دین در گرو قابلیتِ ماست. لذا در کار دین، جستوجوی یک پاسخ سر راست و بله یا خیر را برای یک پرسش، نامعقول میدانم. چه بسا بسیار پرسشها هستند که بیش از یک پاسخ دارند. البته معنای این حرف نسبیگرایی افسار گسیخته نیست. اصول و قواعدی ناچار باید حاضر باشند. حرف من این است که وقتی به این ادراک رسیدیم که این اندازه در میزان ایمانها و مفاهیم نوسان هست، لاجرم باید اصول و قواعد را تا حد ممکن وسیعتر و با شمولی گستردهتر لحاظ کنیم. کارِ ما تنگتر کردنِ دایرهی دینورزی نباید باشد. چنان که من دین را میفهمم و آنگونه که من به دعوت رسولان الهی ایمان دارم، دین لاجرم باید آغوشی هر چه گشادهتر به روی بشریت داشته باشد
. دینی که روز به روز انسانها از ربقهی طاعتِ آن خارج شوند و پیوسته جمع متحجرین و تنگنظران بر آن افزوده شوند، از دین بودنِ خویش افتاده است. آن دین انسانی و لطیف و با سعهی صدر است که وصفاش «یدخلون فی دین الله افواجا» ست. دینی که فوج فوج از آن خارج شوند، دینی است که رو به زوال و رکود و سقوط است. چنین دینی – بهتر بگویم که چنین فهمی از دین – نمیماند و اگر هم بماند سرچشمهی بسی آفات و ضررهاست. شاید بتوان به تفصیل و با متانت بیشتری در این باره استدلال و بحث دقیق کرد، اما شهوداً میگویم که به نظر من، میتوان اخلاق را چندان وسیع گرفت که تنها در ذیل پارهای از قواعد فقهی و شرعی با معنا نباشد و بتواند ورای مرزهای فقهی و تفسیرهای خشک و انعطافناپذیر از دین آدمیان را به هم نزدیکتر کند و خوی و خصلتِ انسانی را بیشتر به سمت فرزانگی سوق دهد. هر کس که ادعای راهنمایی به سوی بهشت دارد و راهِ خود را تنها راهِ بهشتی شدن میداند، یا صاحب کرامتی عظیم است یا شارلاتانی طراز اول! نباید به مردم بگوییم که اگر چنین کردید به بهشت میروید. من اگر بودم میگفتم اگر چنین نکنید چه بسا که از دوزخ برهید. اصلاً چه جای این؟ نه به بهشتاش باید اندیشید و نه به دوزخ. من شاید بایسته بود بگویم که اگر نیکوتر باشید برای خود و همسایهتان در همین زمین بهشتی میسازید و خود و اطرافیانتان از دوزخِ خلقِ تنگ و خصال نامحمود میرهید:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست!
سه شنبه 15/11/1387 - 23:0
دعا و زیارت
آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟!
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند...
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد."
شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟"
استاد زیاد مطمئن نبود. پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
و آن شاگرد پاسخ داد: " شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.
نام آن مرد جوان: آلبرت انیشتن!!!
سه شنبه 15/11/1387 - 22:58
دعا و زیارت
دركتاب جامع الاخبار روایت شده كه مردی از ابوذر غفاری سوال كرد : چرا مردن در نظر ما ناپسند است ؟ ابوذر در پاسخ گفت : به علت اینكه شما دنیای خود را آباد نموده و آخرت خود را ویران كرده اید ؟ و البته بر شما ناگوار خواهد بود كه از محل آباد و معمول به محل خراب و ویران كوچ كنید .
ترس از مرگ چیزی ایت مه اغلب انسانها به آن مبتلا هستند ، مگر اندكی كه با علم و ایمان و درك صحیح به حقیقت مرگ پی برده باشند و در دنیای زودگذر با عبادت خالق یكتا و اجرای فرمان های او در جهت رضای حضرت حق جل جلاله گام برداشته باشند كه در غیر ایم صورت نه تنها از مرگ هراس نخواهند داشت ، بلكه آن را گرم در آغوش خواهند فشرد ، چون مرگ را نابودی و نیستی نمی دانند ، مرگ را آغاز زندگی حقیقی ، آن هم در جوار رحمت الهی با صالحان و نیكان و اولیاءالله می دانند ، برخورداری از نعمات بی شمار الهی و آسایش دائمی می پندارند ، آنان هم به آیات الهی ایمان دارند .
آیا مرگ پایان زندگی است ؟
قرآن كریم می فرماید :ای رسول ما به آنها بگو :فرشته مرگ كه مأمور قبض روح شما است جان شما را خواهد گرفت و پس از مرگ به سوی خدای خود باز می گردید .
قرآن كریم به صراحت می فرماید كه مرگ پایان زندگی نیست بلكه بازگشت به خدای خویش و متنعم شدن از نعمت های لایزال الهی و زندگی جاودانه است .
مرگ پایان زندگی نیست ، بلكه به منزله پلی است كه انسان بوسیله آن از دیار فانی به دیار باقی و قرب پروردگار نائل می شود .
احتضار و سكرات موت :
یكی از سخترین حالات انسان ، هنگام جان دادن د قبض روح توسط ملك الموت ، كسانی كه در دنیا به مقام پروردگار خویش نایل شده اند در حرم امن الهی خواهند بود ، قبض روح آنها بسیار آسان خواهد بود و با صفا و محبت این دنیا را ترك خواهند كرد و جایگاه آنها نیز بهشت نعیم است و غذای آنان روح و ریحان و نسیم های جان پرور از ناحیه حرم الهی امن الهی بر آنان می ورزد ، و آنان در نازونعمت و آسایش بسر خواهند برد . اما كسانی كه در دنیا به دنبال ظلم و ستم و تعدی و عصیان بودند و بر پروردگار خویش طغیان نمودند و از راه راست منحرف شده شیاطین را پیروی نمودند لحظه عذاب های دردناك را از لحظه قبض روح درك خواهند كرد .
سه شنبه 15/11/1387 - 22:55
طنز و سرگرمی
يکشنبه 13/11/1387 - 21:34
دعا و زیارت
انسان در جهان ماده زندگی میكند و بسیاری از داوریها و انتظارات او هم رنگ مادی دارد. او برای هر چیز، جا و مكان مادی تصور میكند. حال اگر از او پرسیده شود كه جای مسئله 2+2=4 كجاست یا جای معادله 9 = ایكس+4 كجاست؛ در پاسخ خواهد گفت: این مسئلهای ریاضی یا معادلهای جبری است و نمیتواند جایی داشته باشد و امری است كه جنبه متافیزیكی دارد و خارج از محدوده تاریخ و مكان است؛ بلكه اساساً علوم و دانشهای بشری ذاتاً مجرد از ماده است و زمان و مكان ندارد و از جان انسان بیرون نیست. از این رو با رفتن روح از بدن، علوم هم همراه او میشوند.
بهشت و جهنم نیز از محدوده تاریخ دنیایی و زمان و مكان خارج است و قبل، بعد، كی و كجای دنیوی بر نمیدارند و چنانچه ما بخواهیم آنها را تصور كنیم، باید به تعبیرهای قرآن و احادیث معصومین علیهمالسلام رو آورده، بگوییم: بهشت نزد سدره المنتهی است.
وارد بهشت شدم؛ در آنجا فرشتگانی را دیدم كه قصرهایی میسازند و گاه توقف میكنند، از علت این امر سؤال كردم، گفتند: ما منتظر مصالح هستیم!
در احادیث فراوانی «سدر المنتهی»، «جنه المأوی»، «عرش»، «كرسی»، «معراج» و «ملكوت» همه كنار هم قرار گرفته است؛ یعنی همه در آسمانها قرار گرفته است.
بسیاری از احادیث اسلامی تأیید و تأكید میكنند كه بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند. یكی از اصحاب از امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام پرسید: كه آیا بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند؟
امام علیهالسلام فرمود: «آری آفریده شدهاند و پیامبر صلیاللهعلیهوآله به هنگام معراج، وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده كرد»(1)
بسیاری از روایات مربوط به معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به مسئله بهشت و دوزخ و وجود آنها اشاره شده و قرآن در سوره نجم در جریان معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز به این موضوع اشاره كرده است.
روایات متعددی كه در منابع شیعه و اهل سنت درباره تولد بانوی اسلام، فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده، نیز گواه بر این معنی است كه میگوید:
پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله در شب معراج وارد بهشت شد و از میوه درختان بهشتی تناول فرمود و از همان میوه، نطفه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها منعقد شد و لذا پیامبر صلیاللهعلیهوآله او را میبوسید و میگفت:
«از او بوی بهشت میشنوم»(2)
در حدیث دیگری از پیغمبر اكرم صلیاللهعلیهوآله تعبیر لطیفتری در این زمینه دیده میشود و آن این كه میفرماید: هنگامی كه به معراج رفتم، وارد بهشت شدم؛ در آنجا فرشتگانی را دیدم كه قصرهایی میسازند و گاه توقف میكنند، از علت این امر سؤال كردم، گفتند: ما منتظر مصالح هستیم! گفتم مصالح شما چیست؟ گفتند: ذكر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» كه مؤمن میگوید؛ هنگامی كه ذكر میكند، بنا میكنیم و هنگامی كه خودداری میكند، دست نگه میداریم.(3)
برای اطلاعات بیشتر به كتابهای تفسیر موضوعی قرآن و معاد درقرآن از آیت الله جوادی آملی و پیام قرآن از آیت الله مكارم شیرازی مراجعه كنید.
پی نوشت:
1. مجلسی، بحار النوار، ج 8، ص 119.
2. ذخایر العقبی، ص 36؛ مستدرك الصحیحین، ج 6، ص 156.
3. بحار النوار، ج 18، ص 375.
منبع:
نشریه پرسمان، شماره 20 - اردیبهشت 1383
يکشنبه 13/11/1387 - 21:21
دعا و زیارت
آن گونه كه از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست،بهطور شگفتانگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد،میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق میگردد و در مدتی كه در نماز است میدان بدنش منظم میشود یاد آوری میكنیم بیان نتایج مثبت تحقیقات علمی در رابطه با هریك از مسائل شرعی بدان معنی نیست كه دلیل حتمی و قطعی و نهایی انجام یك فریضه را كشف كرده باشیم نه منظور این است یكی از فوایدی كه بشر با آن دانش محدود خود در را بطه با یك فریضه دینی كشف كرده است این است و این قبیل مسائل برای كسانی كه خود را بسیار روشن فكر ! تصور می كردند و گاها بسیاری از اعمال را كه دلیلش را نمی فهمند انكار می كنند بسیار مفید است نه آنها كه به كلام وحی و رسول خدا باور دارند و به انچه تكلیف آنهاست عمل می كنند حتی اگر علم امروز تصور كند این اعمال برای انسان مضر است .
میدان مغناطیسی بدن انسان
هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یك آزمایش ساده،به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پیبرد.او با توجه به یك مولد الكتریكی كه در آهنربا در داخل سیمپیچ دوران میزند و وجریان تولید میكند،سمندری را در یك ظرف آبنمك قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند.الكترودهایی كه در این ظرف وجود داشتند و به یك گالوانومتر حساس متصل شدهبودند،یك جریان متناوب را نشان میدادند.زمانی كه بور این آزمایش زا بدون سمندر انجام داد،گالوتنومتر هیچ جریانی را نشان نداد.این بدان معنا بود كه در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد كه خاصیت مغناطیسی هم دارد.بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان كرد و مشاهده نمود كه این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وكاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است.او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حاتی هم از بین میرود.به گونهای كه یك سمندر مرده كه در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمیآورد.
تشكیل میدان مغناطیسی بدن:همانگونه كه میدانید،در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد كه كار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریك الكتریكی این عصبها صورت میگیرد.در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما یك میدان تشكیل میشود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود میاید.
امواج مغزی:دستگاه موجنگار مغز چهار نوع منحنی از امواج مغزی را رائه میدهند كه عبارتند از:آْفا،بتا،دلتا و تتا.ریتمهای دلتا كندترین امواج مغزی را با تناوب از 1تا3 دور در ثانیه بوده و اغلب در خواب عمیق ظاهر میشوند.به?ظر میرسد كه ریتمهای تتا كه دارای تناوب 4تا7دور درثانیه میباشند به خلق و خوی بستگی داشته باشد.ریتمهای آلفا از 8تا 12 دور در ثانیه،در اوقات تفكر،تامل آزاد رخ داده و در صورت تمركز حواس و توجه قطع میشوند و بالاخره ریتمهای بتا با تناوب 13الی22 دور در ثانیه،ظاهرا منحصر به نواحی جلوئی مغز،یعنی جایی كه فعالیتهای پیچیده مغزی رخ میدهد میباشند.امواج آلفا امواج بیسار مهمی هستند كه بوسیله هانسبرگر آلمانی كشف شدند و به گفته وی با نوعی هوشیاری و خوداگاهی معطوف به درون ظاهر میشوند تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد میكنند مثل تمركز و یادگیری.
میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر
حتما تا به حالدر باره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیكی نیروگاهای برق چیزهایی شنیدهاید.بنابر تحقیقات پروفسور لای امواج مغناطیسی كه از نیروگاهای برق یا وسایل برقی مثل سشوار و ریشتراش برقی و...ساتع میشود به دی ان ای سلولهای مغزی آسیب میرساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین میبرد.میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به دی ان ای مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند.این میدان ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن میشوند.همانطور كه میدانید نزدیك به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولكولهای آب به صورت دوقطبی هستند و زمانیكه ما در معرض یك میدان مغناطیسی خارجی قرار میگیریم،این مولكولها در جهت آن میدان قرار میگیرند و این پدیده باعث میشود نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.
علاوه بر عوامل خارجی یكسری عوامل داخلی نیز وجود دارند كه باعث میشوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود.مهمترین آنها بارهای الكتریكی هستند كه هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود میایند و به صورت الكتریسیته ساكن در بافتهای بدن ذخیره میشوند و میدانی كه در اطراف این بارها بوجود میآیند در میدان بدن ایجاد خلل میكنند.اینبارها به خصوص در نقاطی كه تراكم اعصاب بیشتر است ذخیره میشوند و به دلیل این كه هم تراكم زیادی دارند و هم در نزدیكی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند برای بدن به شدت مضر هستند.از جمله این نقاط احیه سر و دستها و قسمت مچ یابه پایین است و در بین این سه قسمت،سر اهمیت ویژهای دارد چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل درمیدان مغناطیسی مغز باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز میشوند.
به ظاهر ما روزانه تنها دقاقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم.مثل موبایل یا سشوار و غیره.اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدانی بسیار قوی هستیم و آن میدان مغناطیسی زمین هست.عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما هم فعالیتهای حیاتی و اجتنابناپذیری هستند كه در تمام طول عمر ما در جریان هستند پس چگونه میتوان باعث خلل این اثرات سو كه باعث اختلال در بدن ما و بیماریهایی مثل سرطان میشوند را خنثی كرد؟در اینجاست كه باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یك عمل ساده كه امكان آن برای همه افراد وجود دارد و بیش از چند دقیقه هم وقت نمیبرد و هیچ ضرری هم ندارد به انسان هدیه داده و آن نماز است.آنگونه كه از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست،به طور شگفتانگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد،میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق میگردد و در مدتی كه در نماز است میدان بدنش منظم میشود.
یكی از نكات بسیار جالبی كه پروفسوربور به آن دست یافته بود این بود كه دریافته بود كه در بدن تمام دانشجویان مؤنث ماهی یكبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد میشود و میدان بدن به منظمترین حالت خود میرسد شاید یكی از دلایلی كه زنان نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند همین موضوع باشد.اخیرا هم كشف شده است كه علت اینكه قلب زنان منظمتر و قویتر از مردان میزند.و دلیل آن همین تغییر ولتاژ هست.
نماز و بارهای الكتریكی
همانطور كه قبلا اشاره شد بارهای زائدی كه در اثر تحریكات الكتریكی اعصاب به وجود میایند هم شبیه میدان بدن و هم بر امواج مغزی اثر سو دارند. و این اثرات در نواحیای كه اعصاب در آن تحرك بیشتری دارند،خطرات جدیتری ایجاد میكنند و باید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند.به طرز حیرتآوری میبینیم كه این نواحی دقیقا نواحی هستند كه در وضو شسته میشوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یك ماده رساناست كه سریعترین و ارزانترین و بیضررترین ماده برای این كار آب است و جالب اینجاست كه آب هرچه خالصتر باشد سریعتر بارهای ساكن را از بدن ما به اطراف گسیل میدهد و هیچ مایع ای مثل آب خالصی كه در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.
نماز و امواج مغزی
با دفع بارهای زائید بدند در وضو امواج مغزی در ایدهالترین حالت قرار میگیرند.علاوه بر آن حالت تمركزی كه در هنگام نماز در انسان به وجود میآید،تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا میبرد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا میبرد.
يکشنبه 13/11/1387 - 20:59
دعا و زیارت
پایگاه خبری تقریب – سرویس علمی: به گزارش پایگاه خبری تقریب گروهی از نویسندگان مسلمان کوشیده اند در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود، جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و آمادگی عضلانی می شوند، مقایسه کنند اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است.
دانش پزشکی، امروزه به اثبات رسانده است که اگر شخصی حدود ساعت 10 شب بخوابد و ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود( یعنی 7 ساعت خواب) در ساعت 1 بامداد، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهی اندورفین ها و آنکفالین ها نامگذاری شده اند، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقیم بر قسمت های مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی (RELAXATION) عضلانی در طول روز بعد می شوند.
اما چنانچه شخص در ساعت 12 شب بخوابد و صبح روز بعد، ساعت 10 صبح از خواب بلند شود (یعنی حدود 10 ساعت خواب)، اندروفین ها و آنکفالین ها بر خلاف حالت قبلی، افزایش ترشح کافی نخواهند داشت و در نتیجه این امر سبب می شود با این که شخص حدود 3 ساعت بیشتر از حالت قبلی خوابیده است، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهره مند نشود و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه پیدا کند و مثلاً تا ساعت 10 صبح به درازا بکشد، احساس خستگی و کوفتگی عضلانی پس از آن بیشتر خواهد بود.
فریضه نماز با اثر درخشان و بی نظیری که در ایجاد سلامت خواب دارد (و به جنبه هایی از آن در قسمت های قبل اشاره نمودیم) در این مورد نیز نقش بسیار مؤثری ایفا می کند، چرا که نماز صبح ضمن ایجاد الزام و وجوب برای سحر خیزی، انسان را خود به خود به سوی یک آرامش عضلانی ناشی از مواد شیمیایی درون زا سوق می دهد.
به گزارش سایت تبیان بزرگان عرصه علم و اندیشه مانند استاد شهید "مرتضی مطهری" (ره) نیز برنامه زندگی خود را بر مبنای خوابیدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب، حدود نیم ساعت قبل از اذان تنظیم کرده بود تا از مواهب خدادادی و بی حد و حصر نماز حداکثر فیض و بهره را ببرد.
يکشنبه 13/11/1387 - 20:56