• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2200
تعداد نظرات : 159
زمان آخرین مطلب : 3937روز قبل
شعر و قطعات ادبی
رمضانیه  

بی تو ای جان جهان ، جان و جهان را چه کنم؟

 خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟ 

ماه شعبان ورجب، نم نم اشکی شد و رفت

 خانه ابری ست خدایا ! رمضان را چه کنم؟ 

شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم

 موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟ 

صاحب " حیّ علی ... "!  لقمه ی نوری برسان

 سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟ 

کاتبان تو مرا خطّ امانی دادند

 کشته ی خال توام ، خط امان را چه کنم؟ 

کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان

 پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟ 

کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش

 آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟ 

زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است

 

وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟

رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم

با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟ 

غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل

 

سینه خالی ز معانی ست ، بیان را چه کنم؟

----------------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 19:6
شعر و قطعات ادبی
شاعر و تاجر تقدیم به روانشاد سید حسن حسینی که شاعر زیست 

هر چه می خندیم برخی چهره درهم می کشند

 خنده را هم با مداد دودی غم می کشند  

سرخوشان ازبیم غم دنبال شادی می دوند

 لولیان از فرط شادی نشئه غم می کشند 

 تاجران در بیت شان آروغ شرعی می زنند

 شاعران در شعرشان آه دمادم می کشند  

پشت این بازار ناموزون ترازودارها

 عقل را کم می خرند و عشق را کم می کشند  

آخرت جویان خدایا بیشتر دنیایی اند

 آخر از چاه زنخدان آب زمزم می کشند 

نقش اگر باشد عزاگویان حیدر حیدرند

 نقشه ای باشد اگر با ابن ملجم می کشند 

گول این نقش آفرینان ثناگو را مخور

 بیشتر گرسیوزان را شکل رستم می کشند  

ای خوشا آنان که نقاّشان درد مردمند

 

عید را عید و محّرم را محّرم می کشند

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 19:5
شعر و قطعات ادبی
تحریر گیسو  

ای نگاهت از شب باغ نظر شیرازتر

 دیگران نازند و تو از نازنینان نازتر 

چنگ بردار و شب ما را پریشان کن که نیست

 چنگی از تو چنگ تر یا سازی از تو سازتر 

قصه ی گیسویت از امواج تحریر قمر

 هم بلند آوازه تر شد هم بلند آواز تر 

گشته ام دیوان حافظ را ولی بیتی نداشت

 چون دو ابروی تو از ایجاز با ایجازتر 

چشم در چشمت نشستم حیرتم از هوش رفت

 چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر 

از شب  جادو عبورم دادی و دیدم نبود

 جادویی از سحر چشمان تو پر اعجازتر 

آن که چشمان مرا تر کرد چشمان تو بود

 

گرچه  چشم عاشقان بوده ست از آغازتر

---------------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 19:2
شعر و قطعات ادبی

فرصت دیدار  

 از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

 

 بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام

 بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

  اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید

 محشر الله الله است می دانی چرا؟

 یک بغل باران الله الصمد آورده ام

 نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

 راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف

راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟ 

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست

فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

 از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید

انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

 از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکدباز

 اما بهترین ماه است می دانی چرا

  -----------------------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 

دوشنبه 7/5/1392 - 19:1
شعر و قطعات ادبی
تركیب بند زهرایی

بند اول

شوق عراق و شور حجاز است در دلم

جامه دران و سوز و گداز است در دلم

 پل می زنم به خویش مگو از کدام راه 

راهی که رو به آینه باز است در دلم

 قد قامت الصلاه من از جای دیگر است

قد قامت کدام نماز است در دلم

 شب را چراغ گم شدن روز کرده ام

ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم

تشبیه نارساست  ، حقیقت کلام توست

ابهام و استعاره ، مجاز است در دلم

مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناب

دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم

 یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س)

نامت گل  همیشه بهار است فاطمه( س) 

شب را خدا ز شرم نگاه  تو آفرید

خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید

شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود

صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید

آه ای شهیده ای که شهادت سپاه توست

جان را خدا شهید سپاه تو آفرید

هر جا كه نور بود به گرد تو چرخ زد

ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید

ای پشتوانه ی دو جهان ، عشق را

 خدا با جلوه وجلالت و جاه تو آفرید 

 تقوای محض ، عصمت خالص ، گل خدا!

آخر چگونه شعر کنم قصه ی تو را؟ 

 تو آمدی و زن به جمال خدا رسید

انسان دردمند به درک دعا رسید

تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد

تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید

هاجر  هر آن چه  هروله کرد

 از پی تو کردآخر به حاجت تو

 به سعی صفا رسید احمد (ص)

اگر به عرش فرا رفت با تو رفت

  مولا اگر رسید به حق با شما رسید

داغ پدر ،سکوت علی (ع)، غربت حسن (ع)

شعری شد و به حنجره ی کربلا رسید

 در تل زینبیه غروبت طلوع کرد

با داغ تو قیامت زینب (س) فرا رسید

با محتشم به ساحل عمان رسید اشك

داغ تو بود بار امانت به ما رسید

تسبیح توست رشته ی  تعقیب واجبات

  قد قامت الصلاتی و حی علی الصلات 

 بی فاطمه (س) قیامت انسان نبود نیز

عهد الست و معنی پیمان نبود نیز   

        چونان تو زن ندید جهان تا كه بود و هست

چونان تو مرد در همه دوران نبود نیز

مولا اگر نبود جهان جلوه ای نداشت

"راز رشید" سوره ی قرآن نبود نیز

گر زنده بود بعد تو پیغمبر خدا

قبر تو مثل مهر تو پنهان نبود نیز

زهرا (س) اگر نبود ، زمین بی بهار بود

در آسمان شکوفه ی  باران نبود نیز

ای برق ذوالفقار علی (ع) –  هیچ خطبه ای

مانند خطبه های تو بران نبود نیز

حیدر اگر نبود ومحمد (ص) اگر نبود

وجد و وجود و جوشش  وجدان نبود نیز

 ایمان نبود و عشق نبود و شرف نبود

خورشید سر بریده ی صحرای طف نبود

 نام تو با علی (ع) و محمد (ص) قرینه است

 هر جا كه عطر نام تو باشد مدینه است

دستاس كیست چرخ جهان ؟ این غریب كیست

این دست های کیست که لبریز پینه است؟

آیینه ای که عطر بهشت مدینه بود

 نامش هنوز شعله ی سینای سینه است

ای وسعت بهشت ، جهان بی تو دوزخ است

 دنیا چقدر مزرعه ی كفر و كینه است

این گونه گنج در صدف هر خزانه نیست

 گنجی ست در خزانه اگر این خزینه است

دریا علی (ع) ست گوهر یكدانه اش تویی

در موج حادثات - حسینت سفینه است 

 با هر حماسه داغ پدر را سرشته ای

هجده كتاب درد علی (ع) را نوشته ای

 زیبایی مدینه به غیر از بتول نیست

بی مهر او نماز دو عالم  قبول نیست

می پرسم از شما که رسولان غیرتید

زهرا (س) مگر خلاصه ی جان رسول نیست ؟

گیرم ولایت علی (ع)  از یاد برده اید

آیا غدیر و دست محمد (ص) قبول نیست ؟

آخر اصول عشق مگر چیست جز ولا ؟

آیا مگر حدیث ولا از اصول نیست ؟

مهر علی (ع) ست روزی هر روز  مهر و ماه

وقتی چراغ ، فاطمه (س) باشد ، افول نیست

جبریل را به مرقد مولای عاشقان

 بی رخصتش هر آینه ، اذن دخول نیست

  الله اكبر از تو كه الله اكبری

ای مادرپدر كه پدر را تومادری 

 زهراترین شکوفه ی گلخانه ی رسول

با نام تو مدینه مدینه ست یا بتول

ای  مردمی که زایر راز مدینه اید     

     آه ای مجاوران حرم حج تان قبول

اینجا كنار حجره ی پیغمبر خدا

آیینه خانه ای ست پر از تابش اصول

آیینه ای كه ماه در آن می كشد نفس

آیینه ای كه مهر در آن می كند حلول 

دربین ماه های خدا چون تو ماه نیست 

 ای بین فصل های خدا بهترین فصول

اینجا نماز خانه ی مولا و فاطمه (س) ست

اینجاست خانه ی علی (ع) و خانه ی رسول

 زهرا شدی که نام علی (ع) را علم کنی

پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

  یك عمر بود با غم و غربت قرین علی (ع)

آن قصه ی حسین و حسن بود و این علی (ع)

وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد 

تا زد به خاک بندگی او جبین علی (ع)

درخانقاه نوری و در كعبه چلچراغ

بر خاتم رسول رسولان نگین علی (ع)

آیینه ای برابر انسان و كائنات

آیین عشق و آینه ی راستین علی (ع)

شمشیر حق كه چرخ زنان است و خطبه خواندست

 خداست بر شده از آستین علی (ع)

زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علی (ع) كسی

احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشین ، علی(ع) !

اندوه بی شمار مرا دیده ای ،

 بیاانسان روزگار مرا هم ببین ، علی (ع)!

 دنیا چقدر تشنه ی نام  زلال توست

 هر ماه ماه آینه هر سال سال توست

 شب گریه های غربت مادر تمام شد

زینب (س) به گریه گفت که دیگر تمام شد

امشب اذان گریه بگوید بگو،

 بلال سلمان به آه گفت ابوذر تمام شد

طفلان تشنه هروله در اشک می کنند

ایام تشنه کامی مادر تمام شد

آن شب حسن (ع) شکست که آرام تر !حسین (ع)

چشم حسین (ع) گفت : برادر! تمام شد

تا صبح با تو استن حنانه ضجه زد

محراب خون گریست كه منبر تمام شد

زاینده است چشمه ی زهرایی رسول

باور مكن که سوره ی کوثرتمام  شد

باور مكن كه فاطمه (س) از دست رفته است

 باور مکن حماسه ی حیدر تمام شد؟

 زهرا (س) اگرنبود حدیث کسا نبود

زینب (س) نبود و واقعه ی کربلا نبود

 شب آمده ست گریه كنان بر مزار تو  

        دریا شکست موج زنان در کنارتو

بعد از تو چله چله علی (ع) خطبه خواند و سوخت

چرخید ذوالفقار علی (ع) در مدارتو

زینب (س) كجاست ؟ همسفر خطبه های خون

 دنیا چه كرد بعد تو با  یادگار تو

باران نیزه ، نعش غریبانه ی حسن (ع)

آن روزگار زینب (س) و این روزگار تو

گل داد روی نیزه ، سرتشنه ی حسین (ع)

تا شام و كوفه رفت دل داغدار تو

تو سوگوار زینب (س)  و زینب (س)غریب شام    

تو سوگوار زینب (س)  و او سوگوار تو

 بعد از تو سهم آینه  درد و دریغ شد

دست نوازشی كه كشیدند تیغ شد

 ای ناخدای كشتی درد - ای خدای درد

  تنها تویی كه آمده ای پا به پای درد

 زین پیش درد و داغی اگر بود با تو بود

درد آشنای داغی و داغ آشنای درد

زان شب كه غرق خطبه ی چشم تو شد

 علی (ع)مانند رعد می شكند با صدای درد

شعر تو را چگونه بخوانم كه نشكنم؟

آخر بگو كه قصه كنم از كجای درد ؟

ای قطعه ی بهشت ، غزلگریه ی زمین

با چشم خود سرود تو را های های درد

مگذار مردگان شب عافیت شویم

ما را ببر به آینه ی کربلای درد

تو آبروی داغی  و تو آبروی اشک

تو ابتدای دردی و تو انتهای درد

یوسف اگر برای پدر درد آفرید

 زهرا (س) شكست و درد پدر را به جان خرید 

ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو

 آتش گرفت خیمه ی گردون ز آه تو

آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد  

 آیا چه بود غیر محبت گناه تو

ساقی علی (ع) ست - كوثر جوشان حق تویی

ما تشنه ایم تشنه ی لطف نگاه تو

در چشم من  تمام زمین سنگ قبر توست

گردون کجا و مرقد بی بارگاه تو 

در کربلای چند شهید غمت شدیم

سربندهای فاطمه(س) بود و سپاه تو 

 از خانه ی تو می گذرد راه مستقیم 

 را هی نمانده است به حق - غیر راه تو

  دنیا اگرغدیر تو را خم نكرده است

روح مدینه  رد  تو را گم نكرده است

---------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 18:59
شعر و قطعات ادبی

در آینه انتظار

  ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه

 تو كدام آینه ای ؟ صل علی آیینه

  تو كدام آینه ای ، ای شرف الشمس غریب

كه زد از دوری دیدار تو چشمم پینه

 از همه آینه ها چشم رها كرده تری

می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه 

 لوح محفوظ خدا! آینگی كن یك صبح

كه جهان پر شده از آتش و كفر و كینه 

  در همه آینه ها نام تو را كاشته ایم

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه

--------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 18:57
شعر و قطعات ادبی

ببین امشب شب مجنون كشونه

دلم خونه ، سرم آتیشه لیلی

نگفتم آخر این قصه درده؟

نگفتم عشق كافر كیشه لیلی؟

 بگو بارون بباره روی آتیش

بگو بارون بباره  از خداشه

اگر چه آخرش مهمون خاكم

بذا خاكسترم سهم تو باشه 

 تو در پاكی ، دلت آب زلاله

دل من هم از آهن نیست  لیلی

گناه از تو نبود ای چشمه نور

گناه از كیست ؟ از من نیست لیلی

  ببین لیلی دل مجنون شكسته

 ثوابه تكیه دادن روی شونه ش

بذا ما هم سرانجامی بگیریم

كلاغ قصه برگرده به خونه ش

---------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 18:56
شعر و قطعات ادبی

قایم باشک بازی

چیزی عوض نشده ست
کوچک که بودیم
تو چشم می گرفتی
من قایم می شدم
حالا باد چشم می گیرد
درخت قایم می شود
ماه و زمین جایشان را عوض می کنند
دریا می سوزد
موج ها جر می زنند
توفان لی لی می کند
چیزی عوض نشده ست
دنیا چشم گرفته ست و
قیامت قایم شده ست.

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 18:55
شعر و قطعات ادبی
تب لیله القدر 

چرخ زدم  چه ناگاه ، نور شدم  چه آسان

روح من از مدینه ست ، خاك  من ازخراسان

کیست برابر من ؟ آن  سوی  مشعر من

کشته ی آن نگاهم در شب عید قربان

سنگ بزن كه در من آینه ای بروید

سنگ بزن كه در من شور گرفته  شیطان

 نذر دلم كن امشب  سلسله الذهب راچیست

 به غیر زنجیر سلسله های عرفان

دف بزنید امشب ، با دل من بچرخید

عقل بگو بچرخد ، عشق بگو بچرخان

این تب لیله القدر یا تب عید اضحی ست

این شب عید فطر است یا شب عید قربان ؟

-------------------------------------------

منبع: http://ghazveh.blogfa.com 
دوشنبه 7/5/1392 - 18:54
شعر و قطعات ادبی
با اجازه برادر حافظ شیرازی   ز بس تلویزیون گوید از آن چشم و از آن ابرو گرفتارم میان بیست سی میلیون كمان ابرو شده چشمان مطرب چارتا وقتی كه می بیندحدیث شیخنا چشم است و ذكر روضه خوان ابرو  ز دست شاعران هر چیز ناممكن شود ممكنشب مهتاب بالا می رود از نردبان ابرو! یكی هوهوكشان سر می كشد یك شیشه  گیسو را یكی مست است با نوشیدن یك استكان ابرو پسرها مثل دخترها بزك دارند و آرایشببین مانند مرجان كرده نازك كامران ، ابرو جوان اصفهانی دوست دارد چشم شیرازیخود شیراز وارد می كند از اصفهان ابرو شبیه هر چه را دارند می سازند در دنیابخر از این دكان چشم و بخر از آن دكان  ابرو جوانان وطن مان ساختند از كود ، برق و گازپزشكان وطن مان ساختند از استخوان،  ابرو ببین سریال های سینمایی را كه دریابیدر این دوران چرا این قدر دارد آب و نان ابرو!  پی ادغام چندین سازمان دیشب شنیدم من یكی شد سازمان چشم هم با سازمان ابرو! عجب ابرو پرانی می كنند این پیرزن ها هم زن حاجی به حاجی گفت حاجی! یك تكان ابرو ! در این اوضاع هردنبیل بنویس "آش كشك و دوغ "

نمی پرسد كسی داری چه می خوانی بخوان "ابرو"!

-----

منبع: http://ghazveh.blogfa.com

 

-------------------------------------------------

 

دوشنبه 7/5/1392 - 18:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته