• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1392
تعداد نظرات : 762
زمان آخرین مطلب : 4085روز قبل
دعا و زیارت

چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی

امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر A«حسبنا الله و نعم الوکیلA» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد.در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر A«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمینA» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: A«پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.A» (سوره انبیاء آیه 88)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر A«افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعبادA» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد.
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: A«پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.A» (سوره غافر آیه 45)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر A«ماشاءالله لا قوه الا باللهA» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: A«مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.
چهارشنبه 11/6/1388 - 12:59
دعا و زیارت

دستان دعا كننده
 

این داستان واقعی است و به اواخر قرن 15 بر می گردد.

 

در یك دهكده كوچك نزدیك نورنبرگ خانواده ای با 18 فرزند زندگی می كردند. برای امرار معاش این خانواده بزرگ، پدر می بایستی 18 ساعت در روز به هر كار سختی كه در آن حوالی پیدا می شد تن می داد.

در همان وضعیت اسفباك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 18 فرزند) رویایی را در سر می پروراندند. هر دوشان آرزو می كردند نقاش چیره دستی شوند، اما خیلی خوب می دانستند كه پدرشان هرگز نمی تواند آن ها را برای ادامه تحصیل به نورنبرگ بفرستد.

یك شب پس از مدت زمان درازی بحث در رختخواب، دو برادر تصمیمی گرفتند. با سكه قرعه انداختند و بازنده می بایست برای كار در معدن به جنوب می رفت و برادر دیگرش را حمایت مالی می كرد تا در آكادمی به فراگیری هنر بپردازد، و پس از آن برادری كه تحصیلش تمام شد باید در چهار سال بعد برادرش را از طریق فروختن نقاشی هایش حمایت مالی می كرد تا او هم به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد...

آن ها در صبح روز یك شنبه در یك كلیسا سكه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن های خطرناك جنوب رفت و برای 4 سال به طور شبانه روزی كار كرد تا برادرش را كه در آكادمی تحصیل می كرد و جزء بهترین هنرجویان بود حمایت كند. نقاشی های آلبرشت حتی بهتر از اكثر استادانش بود. در زمان فارغ التحصیلی او درآمد زیادی از نقاشی های حرفه ای خودش به دست آورده بود.

وقتی هنرمند جوان به دهكده اش برگشت، خانواده دورر برای موفقیت های آلبرشت و برگشت او به كانون خانواده پس از 4 سال یك ضیافت شام برپا كردند. بعد از صرف شام آلبرشت ایستاد و یك نوشیدنی به برادر دوست داشتنی اش برای قدردانی از سال هایی كه او را حمایت مالی كرده بود تا آرزویش برآورده شود، تعارف كرد و چنین گفت: آلبرت، برادر بزرگوارم حالا نوبت توست، تو حالا می توانی به نورنبرگ بروی و آرزویت را تحقق بخشی و من از تو حمایت میكنم.

تمام سرها به انتهای میز كه آلبرت نشسته بود برگشت. اشك از چشمان او سرازیر شد. سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت: نه! از جا برخاست و در حالی كه اشك هایش را پاك می كرد به انتهای میز و به چهره هایی كه دوستشان داشت، خیره شد و به آرامی گفت: نه برادر، من نمی توانم به نورنبرگ بروم، دیگر خیلی دیر شده، ‌ببین چهار سال كار در معدن چه بر سر دستانم آورده، استخوان انگشتانم چندین بار شكسته و در دست راستم درد شدیدی را حس می كنم، به طوری كه حتی نمی توانم یك لیوان را در دستم نگه دارم. من نمی توانم با مداد یا قلم مو كار كنم، نه برادر، برای من دیگر خیلی دیر شده...

بیش از 450 سال از آن قضیه می گذرد. هم اكنون صدها نقاشی ماهرانه آلبرشت دورر قلمكاری ها و آبرنگ ها و كنده كاری های چوبی او در هر موزه بزرگی در سراسر جهان نگهداری میشود.

یك روز آلبرشت دورر برای قدردانی از همه سختی هایی كه برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پینه بسته برادرش را كه به هم چسبیده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به تصویر كشید. او نقاشی استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاری كرد اما جهانیان احساساتش را متوجه این شاهكار كردند و كار بزرگ هنرمندانه او را "دستان دعا كننده" نامیدند.

این اثر خارق العاده را مشاهده كنید
اندیشه كنید و به خاطر بسپارید كه مسلما رویاهای ما با حمایت دیگران تحقق می یابند.  

منبع : مارشال - مدرن

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:58
دعا و زیارت

نمازی با فضیلت بسیار در روز یکشنبه ماه ذی القعده

(نماز توبه)

 

سید ابن طاووس در روایتی نقل کرده که ذی القعده محل اجابت دعاء است در وقت شدت و در روز یکشنبه ی این ماه نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که مجملش آن است که هر که آن را بجا آورد، توبه اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و خُصَماء او در روز قیامت از او راضی شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانی گردد و والدینش از او راضی گردند و مغفرت شامل حال او و والدین او و ذریه او گردد و توسعه ی رزق پیدا کند و ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان او بیرون شود.

 

كیفیت نماز:

در روز یکشنبه غسل کند (به نیت غسل توبه) و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد(دو نماز دو رکعتی)، در هر رکعت حمد یک مرتبه، و قل هُوَ اللهُ أحَدُ سه مرتبه و معوذتین(سوره فلق و سوره ناس) یک مرتبه. پس استغفار کند هفتاد مرتبه (بگوید أستغفراللهَ رَبّی و أتوبُ إلَیهِ) و ختم کند استغفار را به لاحَولَ وَ لاقُوّةَ إلاّ بــِالله العَلیّ ِ العَظیم ِ پس بگوید: یا عزیزُ یا غَفّارُ إغفِر لی ذُنُوبی وَ ذُنُبَ جَمیع ِ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِنات ِ فَإنَّهُ لایَغفِرُ الذُّنُوبَ إلاّ أنتَ.

فقیر گوید ظاهر آن است که این استغفار مذکور و دعای بعد را بعد از نماز به جا آورد.

 

منبع: کتاب شریف مفاتیح الجنان؛ اعمال ماه ذی القعده

 

التماس دعا

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:55
دعا و زیارت
محمد شریفی کارشناس علوم قرآنی  با استناد به تحقیقات انجام شده، نماز را تنها غذای روح انسان ندانست و گفت:«نماز جسم انسانها را نیز تقویت می کند و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد . وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.»

وی ادامه داد:« ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.»


شریفی اضافه کرد:«نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم نگاه می دارد. تقویت احشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است.»

این کارشناس علوم قرآنی اظهار داشت:«کارشناسان معتقدند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در متعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است و مدت خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.»

وی تنظیم متابولیسم بدن را از دیگر خواص نماز خواند و گفت: «کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است و سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند، سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه ,پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.»

شریفی افزود:«سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی وطراوت پوست می شود.»

وی ادامه داد: «حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند، شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این هم برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است . سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات از خواص نشستن بعد نماز ، پاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده و بهبود فتق است.»

شریفی در پایان خاطر نشان کرد:«روشن است که نماز فلسفی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است و آن را باید فقط برای خداوند تعالی خواند و نه به انگزه فواید و آثاری از این دست, ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند برای برخی مفید باشد.»
چهارشنبه 11/6/1388 - 12:54
دعا و زیارت

كـالبد شكـافى نمـاز

****************

 نماز از فروع دین است. تعاریف عمده‏اى از این فریضه الهى در قاموس مأخذ دینى ، مشهود بوده كه دسته ‏بندى آنها باعث ازدیاد كمالات مؤمن نسبت به قانون‏گذارى آن است. بین حقیقت تشریع آن و اجراى ظاهرى و نمایشى این ستون اعتقادات اسلامى، تضادها و تفاوت‏هاى بسیارى مى‏باشد كه تعجّب ناظران خارجى و تحلیل‏گران بیگانه را فراهم آورده، چرا كه با توجّه به عناوین موضوعه در خصوص عالى‏ترین واسطه فیض ربوبى، بازدهى متعارف مربوطه در كمترین سطح عملى آن، هیچ‏گونه تناسبى را ملموس نمى‏دارد. وقتى به نقد و تجزیه دائرةالمعارف نماز مى‏نشینید، پى به آلبومى از اصلاحات فردى و اجتماعى این سرلوحه محاكمات اخروى مى‏برید ولى از بازدهى در كرانه‏هاى اجتماع مسلمین ، خبرى نمى‏ یابید و ناهمگونى‏هاى جارى، تعبیرى جز گریز از مفاهیم نماز نخواهد داشت كه صلاة را مَسلخ عشق باید دانست كه در آن، هر الهه تصنّعى، قربانى شده و كاندید معراج ، به حال و هوایى سواى تعلّقات زمانى و مكانى خویش نیاز داشته و با انرژى تكبیر، وداعى حقیقى با عصر ظلمانى غیبت نموده و پا در جاى پاى ملائك گذاشته و ویژگى پرواز بر بالكان سماوات را از موجودات لطیف گرفته و لواىِ مَنْ كانَ یَرجُوا لِقاءَ رَبِّه را در طبقات عُلیا به اهتزاز درآورده و چنین وانمود كرده كه قصّه لاتَنْفُذُونَ اِلاَّ بِسُلْطان را مى‏شود با اعجاب‏انگیزترین وسایل ابتدایى، انشاد نمود. پس لزوماً براى درك سكوى صعودِ اِنَّااِلَیهِ راجِعُون ، به این هفده ‏ركعت فریضه به دیده منصفانه ‏ترى بنگرید و در اقامه آن از شش‏دانگ حواسّ خود استفاده نمایید و حرمت بیعت با خداوند را پاس ‏دارید و حقّ ودیعه الهى را اداء نمایید و شیطان را در پنج‏ وعده‏اش، با اهتمام اعضاء و جوارحتان، رجم كنید و اكنون با فرصتى كوتاه، به تحلیل آیات مربوطه مى‏پردازیم تا شاگردان و شیفتگان علوم اوّلین و آخرین ، به مدارج تخصّصى توحیدى ، نایل آیند.

۱- فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى‏  ( قیامت ۳۱ ) :

صداقت، مقدّمه قرابت است، صادقُ ‏الوَعد، گرویده‏اى است كه ساعات تجدید میثاق را با پروردگارش فراموش نمى‏كند و حاضر به تعویق این تمدید تعهّد بندگى نمى‏باشد. پس آنكس كه از اقامه صلاة ، طَفره مى‏رود ، بى‏شك قابل اعتماد نخواهد بود و طبیعى مى‏باشد براى فردى كه با خداى خود جفا كند ، با دیگران چِها كند !

۲- وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّه‏ فَصَلّى‏ (اعلى‏ ۱۵ ) :

بردن نام صانعى بى‏بدیل ، ذوق مى‏خواهد و نوعى حق‏شناسى نسبت به روزى ‏دهنده‏اى است كه با مهربانى و قدرت ، سفره‏ دارى مى‏نماید و در رشته حیوان ‏شناسى، نمك‏ شناسى را باید از سگ آموخت كه با اندكى استخوانِ ناقابل ، دنیایى از وفادارى و آستانبوسى را نمایش مى‏دهد. پس شایسته است كسانى كه به برخى موجودات، علاقه دارند ، از صفات نیك و مشهور آنها در خودسازى ، بهره بردارى نمایند.

۳- اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ ( احزاب ۵۶ ) :

جاى بسى تأمّل است كه مقام مُصلّین ، به حدّى بلند مرتبه و عالى ‏مقدار است كه حضرت حق ، با تمامى صفات عظیم و انحصاریش ، به آن منتسب مى‏گردد و در این مبحث، اعلان تصلیه مى‏كند و به تَبع آن قدرتمدار بى‏همتا، فرشتگان مقرّبش نیز، اعلام صلاة مى‏نمایند.

۴- فَنادَ تْهُ الْمَلئِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلّى‏ فِى الْمِحْرابِ  ( آل عمران ۳۹ ) :

مریم مقدّس از جمله نمازگزارانى بوده كه ساعت‏ها به خلوت دل نشسته و با معبود زیبایش راز نهان گفته و مورد غبطه ملائك قرار داشته و در برابر تحرّكات شیاطین ، ایستاده و نمازخانه را به حربگاه تبدیل كرده و قبض تربیتى ما از چنین تصویر عرفانى ، آن است كه حضورى فعّال و همه جانبه در عرصه عبادات ، داشته باشیم و اجازه ندهیم تا ابلیس مدلّس ، به هرج و مرج ضمایر دست نخورده و معنویمان ، مبادرت نماید.

۵ - هُوَ الَّذى‏ یُصَلّى‏ عَلَیْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ ( احزاب ۴۳ ) :

انسانِ رسته از تسلسل خود پرستى ، به رتبه‏اى مى‏ رسد كه خالقش به او سلام مى‏دهد و حاملین سریر فرماندهى را امر به تسبیح او مى‏نماید تا كافّه موجودات عالَم بدانند كه این ذرّه ناچیز، در فضاى لایتناهى، به كدامین منزلت و مكرمت رسیده و مى‏توان گفت اعظم نِعمَ الدّارَین، همین هدیه و عطاى سرمدى مى‏باشد.

۶- خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُ هُمْ وَ تُزَكّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ( توبه ۱۰۳ ) :

تصدّق، دروازه تطهیر است و همان‏ طورى‏ كه اجسادمان به پاكیزگى نیاز دارند، ارواحمان به طریق اُولى‏ ، به اصلاحات محتاجند و شستشوى روح در قالب از خودگذشتگى، صورت مى‏گیرد و زمانى ‏كه حاضر به تنصیف مال شوى و لذایذ زندگى را با همنوعانت تقسیم كردى ، مفتخر به اخذ گذرنامه مى‏گردى و از زباله ‏دان خاكى ، به گشت و گذار ملكوتى مى‏روى و آنچه نادیدنیست آن بینى و به گواهینامه عبودیّت ، متبرّك مى‏شوى.

۷- فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ( كوثر ۲ ) :

در تشكیلات عبادى، به كشتن خودخواهى نیازمندید تا خداى را در اریكه ولایتش زیارت كنید و كلمه نَحْر به دو معنى آمده، یكى قربانى كردن شتر كه شكل رقّت‏بارى داشته و داراى واكنش‏هاى سازنده در روحیّات نمازگزار است و دیگرى به مفهوم ابراز تسلیمیّت نفْس در برابر مخاطب متكبّر و جبّار است.

۸- یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ ( بقره ۳ ) :

اگر از شما سؤال شود كه در حین نماز ، كدامین مخاطب را مى‏بینید و با چه شخصیّتى صحبت مى‏كنید؟ چه مى‏گویید؟ اصالت و صلابت نمازگزار، در همین مهم است كه غرق در مناجات مى‏شود با مصاحبى كه وى را نمى‏یابد ، امّا سلّول‏هاى مغزى او به انوار و اصوات غیبى، مراقب است و به شكلى در عرض حال خود خاشع و خاضع بوده كه هر بیننده را به واكنش مى‏كشاند.

۹- اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّ كوةَ وَ ارْ كَعُوا مَعَ الرّاكِعینَ ( بقره ۴۳ ) :

فلسفه جماعت در تدوین این حكم حاكم حكیم ، حاكى از تبلور یكرنگى و یكنواختى امّت اسلامى بوده و تأثیرگذارى آن به مراتب از اقامه انفرادى ، سریعتر و رساتر مى‏باشد.

۱۰- وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ ( بقره ۴۵ ) :

صَبر و صلاة ، مقارن و معادل یكدیگرند كه بازدهى نماز در مداخل مُصلّى‏ به ازدیاد و ارتقاى بردبارى او منجر مى‏گردد و تا نِصابى كه در فاصله بین دو نماز قرار دارد، در هیچ شرایطى از كوره درنمى‏رود و صبورى را طرد نمى‏نماید.

۱۱- حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ ( بقره ۲۳۸ ) :

اگر ركعات نماز را قطعات گنجینه‏هاى نایاب بدانید، در حفظ و حراست آن، از هر تهدید درونى و برونى مى‏كوشید و هرگز اوقات آن را به فراموشى نمى‏سپارید.

۱۲- لا تَقْرَ بُوا الصَّلوةَ وَ اَنْتُمْ سُكارى‏ (نساء ۴۳ ) :

در حالات مستى، از ورود به سفینه معراجیّه بپرهیزید و به یاد آورید همان‏طورى‏كه یك فضانورد ، نیازمند به هوش و حافظه قوى مى‏باشد، عازم دیار سماوى هم به هوشیارى و حواسّ جمع، محتاج است و اگر مخاطب وحى در این آیه، هر نوع سُكرى باشد كه باعث تعطیلى مشاعر و محاضر آدمى گردد، آن هنگام مدار مخاطرات منظوره باز شده و شامل هر شهوتى مى‏شود كه موجب اشتغال فكر و ذهن نمازگزار شود.

۱۳- اِنَّ الصَّلوةَ  كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ كِتاباً مَوْقُوتاً ( نساء ۱۰۳ ) :

نماز را صحیفه‏اى بدانید كه به تداوم در تقریر است و دفترى قلمداد نمایید كه از بدو تكلیف ، گشوده شده و تا دیرباز در حال نگارش مى‏باشد و پس از مرگ نیز اوراقش به كار مى‏آید و منافع صاحبش را رقم مى‏زند.

۱۴- اِذا قامُوا اِلَى الصَّلوةِ قامُوا كُسالى‏ ( نساء ۱۴۲ ) :

از نشانه‏هاى منافقین آن است كه به زور، تن به موازین شریعت داده و در مقاصد سیاسى و نفْسانى، اداى نمازگزاران را درمى‏آورند و هرگز كامى از این مائده لاهوتى نمى‏برند.

۱۵- وَالْمُقیمینَ الصَّلوةَ ( نساء ۱۶۲ ) :

بیایید و سجّاده در اقامتگاه عابدین افكنید و یار دائم مكبّرین باشید.

۱۶- اِذا نادَ یْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ( مائده ۵۸ ) :

ناباوران ابدیّت، این وسیله نجات را به تمسخر گرفته و مراتب آن را ریشخند كرده و با اهداف شیطانى خود ، مورد بهره‏ ورى سوء قرار مى‏دهند.

۱۷- وَ اَوْصانى‏ بِالصَّلوةِ ( مریم ۳۱ ) :

همواره توصیه به اقامه نماز شده و وصیّت هر پیامبرى در اجراى این تظاهرات مخلصانه مى‏باشد.

۱۸- اَضاعُوا الصَّلوةَ  ( مریم ۵۹ ) :

نابخردان بخت ‏برگشته ، حقّ نماز را تضییع كرده و به امواج خروشان وجدان خویش ، پشت مى‏كنند.

۱۹- اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى‏ ( طه ۱۴ ) :

با استفاده از تركیبات نماز، به تكلّمات ماوراء برخیزید و با آفرینش‏گر بى‏مثال ، گفتگو نمایید.

۲۰- اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ( عنكبوت ۴۵ ) :

این واجب را دارویى بدانید كه كلّ بدنتان را ضدّعفونى كرده و از ورود میكروب‏هاى نابكار، ممانعت مى‏نماید و از اشاعه گردنكشى عمومى ، جلوگیرى خواهد نمود.

۲۱- اَلَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ ( معارج ۲۳ ) :

مداومت بر بیعت ، سرنوشت‏ساز است نه آنكه گاهى در بى‏كارى‏ها به میان آید و در سرگرمى‏هاى روزمرّه به انزوا خیزد. دوام و بقاء در اجراى نماز، حائز اهمّیّت مى‏باشد.

۲۲- فَوَیْلٌ لِلْمُصَلّینَ اَ لَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ( ماعون ۴ و ۵ ) :

واى بر اهل نماز كه اركان این عُرْوَةِ الوُثْقى‏ را ناچیز انگارند و تكبیر و تسلیمش را حقیر پندارند!

۲۳- اِنَّ صَلاتى‏ وَ نُسُكى‏ وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى‏ لِلّهِ ( انعام ۱۶۲ ) :

یك عابد در مناسك شریفه، خویش را از هر عاملیّتى خلْع كرده و از خود بیگانه گشته و پا به پلّكان فنا نهاده و مدهوش غریوِ لَبَّیك یا عَبْدى‏ شده و لذا از شدّت خودستیزى ، ترك منیّت نموده و در كِسوت عِبادالرّحمان، به رژه رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِكةُ وَ الرّوُح مى‏پردازد.

خوشا آنان كه دائم در نمازند          كه حَمد و قُل هُوَ اللَّه كارشان بى 

منبع : کتاب بارانی در کویر سوخته

اثر آیت الله سید محمدحسین کاظمینی بروجردی

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:51
دعا و زیارت

 "خدایا! چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم و زبان به حمد و ثنایت بگشایم درحالی که خود از کرده خویش آگاهم . چگونه می توانم دوستدار تو باشم درحالی که برعهد و پیمانی که باتو بسته ام وفادار نبوده­ام. چگونه می توانم طلب عفو و بخشش کنم درحالی هنوز شعله های عصیان در درونم فروزان است. بارالها! چگونه می­توانم روی به توبه آورم درحالی که اسیر هواهای نفسانی خویشم. پروردگارا! تو از علاقه ی من نسبت به خودت آگاهی و می­دانی که چقدر مشتاق رسیدن به توام ولی هروقت که تصمیم گرفتم که به سوی توبیایم گناه به سراغم آمد و مرا از تو دورساخت. همیشه آرزویم این بوده است که حتی برای یک روزکه شده آنچه باشم که تو می­خواهی و آنچه کنم که تو می­پسندی ولی افسوس این نفس سرکش تا کنون مجال برآورده شدن این آرزو را به من نداده است. "

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:49
دعا و زیارت

Iranian_Girls Group

مکه در زمان حضرت آدم. سرزمینی خشک و بی آب و علف.

 

Iranian_Girls Group

حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل اولین بار خانه کعبه را بنا نهادند. با جاری شدن چشمه زمزم کم کم قبایلی جذب این ناحیه شده و در اطراف خانه کعبه ساکن شدند.

 

Iranian_Girls Group

نقاشی از شهر مکه در سال ١٧٢١.

 

Iranian_Girls Group

مکه در ١٨۵٠.

 

Iranian_Girls Group

مکه در سال ١٨٨٠.

 

Iranian_Girls Group

جاری شدن سیل در مکه در سال ١٩۴١.

 

 

Iranian_Girls Group

مکه سال ١٩۵١.

 

Iranian_Girls Group

مکه سال 1960.

 

Iranian_Girls Group

تصویر مسجدالحرام در حال حاضر.

 

Iranian_Girls Group

تصویر ماهواره ای مسجدالحرام.

 

 

Iranian_Girls Group

و این هم طرح توسعه مکه که قرار است تا سال ٢٠١٢ آماده شود و پذیرای 2 میلیون زائر باشد.

 

Iranian_Girls Group

این هم تصویری از داخل خانه کعبه.

 

Iranian_Girls Group

تصویری از حجرالاسود (سنگ سیاه)

 

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود

حاجی  احرام   دگر  بند  ببین  یار  کجاست


 

 

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:47
دعا و زیارت

سربندهای فراموش شده (شهدای طلائیه) حتما بطور كامل بخونید و نظر بدید:

 

پنجـره زیـبـاســت اگــر بـگـذارند           چشم مخصوص تماشاست اگربگذارند

من از اظهارنظر های دلم فهمیدم        عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

 

اینجا القمه علمدار خمینی حاج حسین خرازیه. اینجا همون جاست كه دست حسین خرازی فرمانده پیروز لشكر 14 از تنش جداشد. اینجا همون جائیه كه سر نازنین حاج ابراهیم همت ؛ سردار خیبر از تنش جداشد. اینجا همون جائیه كه حاج مهدی باكری وقتی رد میشد شب عملیات ، دید جنازه برادرش حمید باكری افتاده رد شد و رفت هر چی فریاد زدند آقا مهدی جنازه حمید رو برگردون گوش نكرد آخر در مقابل اصرار فرمانده از پشت بی سیم جواب داد آخه اینا كه اینجا افتادند  همشون حمید باكری اند كدوم رو برگردونم؟  خواهر شهید باكری میگه ما سه تا برادر داشتیم هر  سه تاشون شهید شدند هیچ كدوم جنازه هاشون به ما نرسید. یكی علی باكری بود ، زمان شاه ، ساواك علی ما رو دستگیر كرد ، تكه تكه كرد و هیچ چی از جنازشو به ما نداد. داداش حمید ما رو هم كه آقا مهدی تو خیبر جا گذاشت و رفت. خود آقا مهدی هم تو وصیت نامش نوشته بود :"خدایا از تو میخوام كه وقتی كشته میشم جسدم پیدا نشه تا من یه وجب از خاك این دنیا رو اشغال نكنم " توو عملیات بعدی افتاد تو دجله جنازشو آب برد. هیچ كدوم از سه برادر برنگشتند.

اینجا طلائیه است. جوونها! نوجوونها! اینجا یه دونه درخت هم نداره. نه دریاست ، نه كیش ، نه تفریحات داره ، نه پاركه. اینجا فقط بیابونه.اما حالا بزار بگم طلائیه چیه تا هر كی پرسید بگی طلائیه چه جور جائیه. طلائیه بوی خدا میده اگه رفتی طلائیه هر كی ازت پرسید كجا رفتی سرتو بالا بگیر و بگو رفته بودم قطعه ای از بهشت. مگه بهشت غیر از اینه؟ بهشت اونجائیه كه هیچ كدوم از زرق و برقهای دنیا دیگه اونجا ارزش نداره. تو اگه رئیس جمهور هم باشی با یه گدا فرق نداری... به عملت بستگی داره  "یوم لا ینفع فیه مال ولا بنون الا من اتی الله لقلب سلیم"  اون روزیه كه نه شهرتت ، نه مقامت ، نه مدركت ، نه مسئولیتت ، نه نسب ات ، نه فرزندت ، نه مالت ، هیچگدوم به درد نمی خورند فقط یه دل شفاف میخواد عین آینه. طلائیه بهشته چون شهدا دعوت می كنند. شهدا شما رو بومیكنند تا ببینند دلهامون بوی حضرت زهرا میده؟؟ برین بشینین یه گوشه كه دیگه حتی موبایلتون ‌آنتن نده از دنیا دور بشین راحت بشینین یه دل سیر گریه كنین. مگه ما مشكل نداریم وقتی كه دیگه از همه جا رونده شدیم بریم طلائیه .

چرا طلائیه؟

آخه طلائیه مقر ابوالفضل عباسه. طلائیه خیلی شهید داره كه هنوز پیدا نشده خیلی از شهدا رو هنوز جنازه هاسونو به ما نشون ندادند. تو طلائیه عراق اعلام كرد من تو این منطقه 800000 گلوله سر فرزندان شما ریختم. طلائیه سه راهی شهادته. یعنی اینجا جنازه بچه ها اینقدر روهم روهم ریخت كه رزمنده ها مجبور شدند از رو جنازه بچه ها رد شوند. خیمه گاه قمر بنی هاشم تو طلائیه ست. سر حاج ابراهیم همت تو طلائیه از تنش جدا شد. توحسینیه قمر بنی هاشم پای عكس شهید حسنی كه میری از در باب التوبه كه وارد شی میبینی عكس یه شهیدی ست كه بدنشو گلوله برده سرش جداشده كنار پاش افتاده ، بدن نداره كنار عكسش 6000 تا از همین جوونایی كه خیلی ها تهمت میزنند میگن اینا ارزشها رودیگه زیر پا میذارند دست نوشته نوشتند. یه دختر جوون نوشته بود : ای سروپا منِ بی سرو پا خودمو كنار عكس تو تازه پیدا كردم. یه دختر خانم تو طلائیه اومده بود با خودش كیك تولدبا خودش آورده بود. بچه های صدا وسیمای خوزستان رفتن باهاش صحبت كردند گفتند خانم كیك براچی آوردی گفت امروز اومدم تولدموتو طلائیه با شهدا جشن بگیرم خیال كردند تولد شناسنامه ایشه گفتند خوب به سلامتی چند ساله میشی گفت امروز یكساله شدم.گفتند یعنی چی؟گفت من یه عمر زیر بار گناه مرده بودم پارسال همین روز مارو آوردند طلائیه شهدا منو زنده كردند اومدم طلائیه جشن یكسالگی بگیرم. اینجا طلائیه ست...... 

اینجا طلائیه ست ... اینجا خاكش خیلی مقدسه. شهید زنده ست. خدا وقتی تو قرآن میفرماید : ولا تحسبن الذین قتلوفی سبیل الله امواتا شوخی نداره با كسی. میگه شما مردید شهید زنده ست. من وتومردیم منِ بیچاره مردم كه نمیتونم بچه خودم ، برادر خودم،همسایه خودمو هدایتش كنم. شهید یه پلاكش هزار هزار دل میبره. طلائیه كه میری چه جوری خاكی میشی؟كسی غیر از شهید آدمو میكشونه طلائیه؟ طلائیه كه هیچ چی نیست حتی تخت جمشید هم نیست كه بگی رفتم آثار باستانی دیدم خاكهای طلائیه هم تا حالا توسط گروه تفحص چهار بار زیرو رو شده هیچ چی نیست همش خاكه. ولی چشمها چی میبینه كه كه آدمو میكشونه طلائیه؟

راستش اصلا اینجور نیست كه عاشق بشی بری طلائیه .شهدا دلشون برامون تنگ میشه مارو میكشونند. چون طلائیه تا سال 69 دست عراقیها بود. چند ساله راه طلائیه باز شده؟

اگر مجنون دل شوریده ای داشت   دل لیلی از آن شوریده تر بید

خوش به حال اونا كه شهدا دعوتشون میكنن طلائیه.

یكی از فرمانده های جنگ میگفت خدارحمت كنه حاج عبدلله ضابط رو میگفت تو دنیا خیلی دلم میخواست سید مرتضی آوینی رو ببینم. هر كاری كردم جور نشد. بالاخره آقا مرتضی سید شهیدان اهل قلم تو فكه رفت رو مین وبه آسمون پر كشید. یه شب با كاروانی اومدم تو مناطق جنگی. شب تو جایی موندیم ومستقر شدیم. شب به خواب رفتم. خواب دیدم آقای آوینی اومد. تو خواب باهاش حرف زدم درددلامو گفتم بعد بهش گفتم آقا سید خیلی دوست داشتم وقتی تو زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. تو خواب به من گفتش نگران نباش فردا ساعت 8 صبح بیا سر پل كرخه منتظرتم. صبح بلند شدم مثل منِ بیچاره كه هنوز به زنده بودن شهید شك دارم گفتم این چه خوابی بود؟ این كه خیلی وقته شهید شده!! گفتم حالا برم ببینم چی میشه. بلند شدم رفتم سر قراری كه با من گذاشته بودنیم ساعت دیررسیدو دیدم خبری از آوینی نیست داشتم مطمئن می شدم كه خواب وخیالِ. سربازی كه اون نزدیكی نگهبانی میداد اومد نزدیك من گفت آقا شما منتظر كسی هستین؟ گفتم آره با یكی از رفقا قرار داشتم. گفت چه شكلی بود براش توصیف كردم گفت عجب!!! رفیقت اومد اینجا تا ساعت 8 منتظر شد نیومدی بعد كه میخواست بره اومد پیش من گفت یه كسی میاد با این مشخصات با این قیافه بهش بگو آقا مرتضی اومد خیلی منتظر شد نیومدی كار داشت رفت وبا انگشتش كنار این پل یه چیزی نوشته برو بخون میگفت بخدا رفتم دیدم كنار پل با انگشتش خود مرتضی آوینی نوشته : فلانی آمدیم نبودید وعده مابهشت (سید مرتضی آوینی).

یه شهیدی از طلائیه پیدا كردند سیزده سال زیر خاك طلائیه كه یكسال زیر خاك جنازه بمونه میپوسه ، سالم دراومد ...

خدا رحمت كند آقای ضابط رو میگفت: طلائیه چه طلائیه...

واقعا چه طلائیه.كاش میشد همونجا زندگی كنیم برا همیشه.

یكی از راویای لشكر 17 میگفت من 7 یا 8 ساله دارم كاروان میارم یه روز یه كاروانی آوردم بین اونا یه دختری دانشجوی پزشكی كاشان بود تو راه رفتیم شلمچه مسخره كرد ، رفتیم فكه مسخره كرد ، آوردیم طلائیه مسخره كرد ، تو طلائیه من بعد از صحبتها خاك تبركی دادم دست این دانشجوها گفتم اینجا قدمگاه ابوالفضل العباسه این خاك رو ببرید هروقت دلتون گرفت و دلاتون آلوده شد یه گوشه بشینید و این خاك رو بو كنید یاد طلائیه كنید دلاتون باز بشه تا خاك رو دادم به این دختر خاك رو پرت كرد وگفت این مسخره بازیها چیه؟ تحویل نگرفت رفتیم از اینجا خرمشهر. شب خرمشهر خوابیدیم اول صبح دیدم یه كسی در اطاق رو میكوبه درو وا كردم دیدم همین دختر داره چه جور اشك میریزه و میگه یالا منو ببر طلائیه گفتم تو كه میگفتی مسخره بازیه گفت تو رو خدا تو دیگه نگو شب خواب دبدم یه شهیدی از طلائیه اومد تو خوابم گفت تو میدونی اونایی كه میان طلائیه ما یكی یكی میریم در خونه هاشون دعوتنامه بهشون میدیم.كی تورو راه داده خونه ما اومدی تو با اجازه كی پاتو گذاشتی تو طلائیه؟ گفتم آخه خانم دیگه مسیر ما طلائیه نیست.گفت یا منو میبری طلائیه یا من دیگه كاشان برنمیگردم همینجا میمونم.

گفت خدا شاهدِه برداشتم آوردمش طلائیه تا از ماشین پیاده شد پابرهنه شد دوید رو این خاكا خودشو انداخت اینقدر خودشو زد وگریه كرد...

طلائیه چه طلائیه. طلائیه قطعه ای از بهشت... اونجا دیگه شاه وگدا با هم فرق نمیكنند اونجا دیگه  همه میگن خدا. اونجا میشه با خود حاج ابراهیم همت حرف زد.

طلائیه چه طلائیه...........

قسمتی از سخنرانی استاد مهدوی بیات

با تشكر از كسی كه واسطه شد تا این سخنرانی بدستم بیافته

سلام فرشته های خاکی بی نام و نشون خدا  

  قربون زخم بالهای شکسته تون بشم من. درسته که لیاقت هم صحبتی با شما رو ندارم اما بخاطر امام رضا (ع) سلام مرا پذیرا باش.

    بعضی مواقع که دلم بدجوری میگیره دوست دارم فریاد بکشم. دوست دارم یکی پیدا بشه که باشنیدن درد هام و با دیدن زخمهای دلم منو به سخره نکشه. همیشه اینجور مواقع شما عزیزان خدا به دادم می رسید. گوشه دنج گلزار شهدا همونجا که شما شهدای گمنام آرمیده اید بهترین خلوتگاه منه. جایی که هر کی بخاد وارد بشه باید وضو داشته باشه. هیچ وقت روشن کردن شمع و ریختن گندم برا کبوترهای اطراف اونجا یادم نمیره. هر چی باشه اونا دوستهای شما هستند و همین ارتباط باعث میشه مقام همین پرنده های زبون بسته رو خییییییلی بالاتر از خودم بدونم. خجالت میکشم اشکهامو بریزم چون خوب میدونم برا شما خیلی کم اند. کدوم راه رو رفتین و به کجا رسیدین؟؟؟؟؟ جواب این سئوال رو همه می دونن و تو کتابها هم نوشته شده اما نمی دونم چرا خدا منو برا این راه قبول نداره. دلم از این همه غریبی می سوزه. شما ها چشم و چراغ این مردم هستین. همه دوسستون دارن حتی اونایی که دلشون داره کم کم تیره میشه ته دلشون شما رو می بینن. اینجا ایرانه. سرزمین  حسینیان سرزمین علویان و سرزمین عاشقان ابوالفضل. تو رو خدا سلام منو به آقا اباعبدالله برسونین. دلم بدجوری هوای عاشورا و محرمش رو کرده. دلم بدجوری هوای بین الحرمین کربلا رو کرده. دوست دارم زیر گنبد زرد حرم امام حسین (ع) گریه کنم و دلمو خالی کنم. میگن هر کی اونجا دعا کنه دعاش بی عجابت نمی مونه.

قربون علی بن موسی الرضا (ع) بشم که همیشه بهم لطف داره و زود زود نصیبم میکنه برم حرمشو زیارت کنم. عزیزان خدا و چشم و چراغ مردم پاک ایران!!! قله های سرافرازی و سربلندی!!!

هنوز دوسستون داریم. خونی که در رگهای ما جریان داره به برکت رشادت و دلاوری تک تک شماهاست و این هیچ وقت فراموشمون نمیشه. فقط شما رو به خون پاک امام حسین قسم دعامون کنین

   دعامون کنین... دعا کنین خدا انسانم کنه. کمکم کنه تا آدم بشم. دلم فقط یه چیز میخواد اونم این که وقتی می میرم مثل شماها بمیرم ( یه مرگ با عزت ) و خود امام زمان (عج) بیاد و یه مهر تایید به نامه اعمالم بزنه.

      به یادتون هستم همیشه و فراموشتون نمیکنم.شما هم منو فراموش نکنین شما رو به خون سید الشهدا فراموش نکنید...التماس دعاااااا

 

 

منبع : www.amamreza110.blogfa.com

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:9
دعا و زیارت

کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد          سوار صاعـقه پا در رکـاب خواهد شد

                                یابن الحسن آقا جان

کدام جـمعه ز تاثیر تابـش خـورشـید         دلی که یخ زده از قصه آب خواهد شد

کدام جـمعه ز عطر بهشتی گل یاس         بـهـار غـرق شـمـیـم گـلاب خـواهـد شد

کدام جـمعه بگو یا مـحـول الاحـوال         در آسـمـان و زمـیـن انـقلاب خواهد شد

کدام جمعه می آیی آقام آقام...اگه می خوای گریه کنی این دستتو مشت کن بزن تو سینه بگو ای غریب آقام آقام

قربون شال سیات برم ، این جمعه کجا سینه می زنی آقا جان...

آقام آقام آقام...

کدام جمعه به خورشید می خورد پیوند       کدام جـمعـه پـر از آفـتـاب خـواهـد شد

سید ابن طاووس صاحب کتاب " لهوف " اون کتاب ارزشمندی که سند افتخار شیعه است ،

 می گه رفتم از پله های سرداب غیبت سامرا پایین (خدا روزیت کنه سامرا ، یه جمعه با

هم بریم از این پله ها پایین آقامونو ببینیم انشا الله...) سید ابن طاووس می گه اومدم یه لحظه،

پرده از مقابل دیده گانم رفت ، دیدم یه گوشه سرداب عزیز دل فاطمه سجادشو پهن کرده ،

دستاشو بلند کرده ، (یعنی می شه من ببینم یه روز آقام داره نماز می خونه ، شب جمعه است

اونا که با آل یاسین رفیقن دل بدن)

سلام من به همه حالات تو

سلام من به تو آقا

سید ابن طاووس میگه دیدم قنوت گرفته زیر لب داره این ذکر رو زمزمه می کنه می گه ،

(ببین کجا آقا به فکر تو هست) دیدم آقا می گه :خدای من شیعیان من از منند ، از زیادی

گِل من خلق شدند و با محّبت من گِلشون اجینه ، دیدم می گه خدای من شیعیان من..شیعیان من...

(به خدا آب باید بشی ، باید از خجالت بمیریم وقتی آقامون این جوری حرف زده)

میگه گفت: خدایا شیعیان من اون شیعیان که می گه از منند ، از زیادی گِل منند با آب محبت من

آجین هستند ، میگه خدایا شیعیان من به اعتکای محبت من می رند گناه می کنند به اعتکا به پشتوانه

دوستی من می رند گناه می کنند ، امّا خدا اینا شیعیان منند ، اینا تو دلشون مهر مادرم زهراست ،

خداااا.....عجب آقایی داریم من و تو.......بین همه اربابا تک........

صدا زد خدا از حسنات(از خوبی ها) من مهدی بردار از سئیات(بدی های) شیعیان من کم کن

من دلم نمیاد شیعیانم تو آتیش بسوزند.آقاااااااا

 

منبع : www.amamreza110.blogfa.com

چهارشنبه 11/6/1388 - 12:5
دعا و زیارت

انسان ، این بى نهایت كوچك ، در برابر آفریدگار مهربان خویش كه بى نهایت بزرگ است ، حتى كمتر از قطره اى در برابر اقیانوس و ذره اى در مقایسه با كهكشان است . آنچه این هیچ را با آن همه پیوند مى دهد نماز و نیایش است . نماز و نیایش ، نشانه خضوع جان در برابر جانان است . وقتى آسمان دل مى گیرد و ابرى مى شود، تنها حضور در معبد و محراب و سجود در برابر خداوند و باران اشك و نسیم نیایش و نماز است كه انسان را سبك مى كند و گل هاى معطر یاد خدا و آرامش را در بوستان دل مى رویاند. نیایش به درگاه آفریدگار، عبادتى است كه از روح نیازمند انسان به آستان بلند خدا سرچشمه مى گیرد. كسى كه به عبادت هستى آفرین نپردازد، از سنگ بى احساس تر است . آنان كه در برابر خدا و عظمت او، ركوع و سجود نكنند، در برابر بندگانى مانند خود، حقیرانه به زمین خواهند افتاد و زبون و ذلیل آنان خواهند شد. نماز، حضور موساى نیاز، در طور رحمت و میقات نور است ، پیمودن راه دراز خاك تا خدا با بال نماز و پرواز عشق میسر است .

 

نواى شوق ز ناى دل ، عاشقانه بر آور

 

ز عمق جان دل خویش ، عاشقانه صدا كن

 

مبند دل به كسى به جز به مهر آن معبود

 

بپوش جامعه اخلاص و در حریم خشوع

 

ز خلق و خود بگذر، رو به آستان خدا

 

تویى كه بنده آن آفریدگار كریمى

عبادتى چنین والا و فریضه اى به این اهمیت ، بى شك تنها در گفتن جملاتى و انجام حركاتى به نام اذكار و افعال نماز، خلاصه نمى شود. نماز رمز و راز و اسرار و درسها و پیامها و عبرت هایى دارد كه جز با شناختن آنها، اثر مطلوب نمى بخشد. در آیات قرآن و روایات بسیارى كه در باره نماز آمده است ، به اسرار معنوى نماز و معناى حركات و اعمال آن اشاره شده است


چهارشنبه 11/6/1388 - 11:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته