• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 860
تعداد نظرات : 184
زمان آخرین مطلب : 4771روز قبل
دعا و زیارت

زمینه‏هاى پیدایش گناه‏

در «گناه شناسى» از موضوعات بسیار مهم، شناخت «زمینه‏هاى گناه» است؛ چنانكه گفته‏اند: قابلیت قابل، اصل مهم براى تهذیب نفوس است.
 باران كه در لطافت طبعش خلاف نیست‏
در باغ لاله روید و در شوره‏زار خس‏
 كسى كه مى‏خواهد گناه نكند حتماً باید به زمینه‏هاى گناه توجه كند، وقتى آنها را شناخت به پیشگیرى و درمان آنان بپردازد.
 كمبود ویتامین‏ها در بدن، انسان را آماده پذیرش میكرب‏ها مى‏كند و یا بیمارى‏ها را پرورش و گسترش مى‏دهد، پس باید این كمبودها جبران گردد تا زمینه پذیرش و همچنین زمینه پرورش بیمارى‏ها از بین برود. بنابراین باید «زمینه شناس و زمینه زدا» باشیم. مثلاً اگر در منزل چاه فاضلابى زمینه‏ساز انواع پشه‏ها مى‏باشد سمپاشى بیهوده است باید چاه را پر كرد.
 در بررسى زمینه‏هاى گناه مى‏توان امور بسیارى را نام برد كه هر یك با كمیت و كیفیت خاصى زمینه‏ساز هستند. اما در اینجا به چند موضوع مهمتر در این رابطه مى‏پردازیم مانند:
 1- زمینه‏هاى فرهنگى و تربیتى.
 2- زمینه‏هاى خانوادگى.
 3- زمینه‏هاى اقتصادى.
 4- زمینه‏هاى اجتماعى.
 5- زمینه‏هاى روانى.
 6- زمینه‏هاى سیاسى.

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:49
دعا و زیارت
زمینه‏هاى گناه در وجود انسان‏
 الف - غریزه‏
 در انسان غرایزى وجود دارد كه گاهى دچار افراط یا تفریط مى‏شود، پس باید راههاى تعدیل آنها را شناخت.
 امام على علیه السلام در گفتارى مى‏فرماید:
 «خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد (وآنها تكویناً محكوم به اطاعت عقل هستند) و حیوانات را به شهوت و غضب، اختصاص داد. (وآنها به طور تكوینى محكوم به ارضاى غرائز حیوانى هستند) اما انسان را با اعطاء همه (عقل و خشم و شهوت) شرافت بخشید. پس هرگاه پیروى از عقل كند، مقامش برتر از فرشتگان خواهد شد، زیرا با بودن خشم و شهوت، اطاعت از عقل نموده است، و اگر اطاعت از شهوت و غضب كند، از حیوانات، پست‏تر است، زیرا با داشتن عقل پیروى از خشم و شهوت نموده است.»(77)
 قرآن در مورد كسانى كه از غرائز حیوانى پیروى مى‏كنند مى‏فرماید:
 «اولئك كالاَنعامِ بل هم أضلّ سَبیلاً»(78)
 «آنها همچون چارپایان بلكه گمراهترند.»
 قواى غریزى‏
 علماى اخلاق مى‏گویند: منشا و انگیزه‏ى گناهان، سه قوه است:
 1- قوه شهویّه.
 2- قوه غضبیّه.
 3- قوه وهمیّه.
 قوه شهویّه، انسان را به افراط در لذت‏خواهى نفسانى، مى‏كشاند، كه سرانجامش، غرق شدن در فحشا و زشتى‏ها است.
 قوهّ غضبیّه، انسان را به ظلم وطغیان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى‏كند.
 قوهّ وهمیّه، برترى طلبى و انحصار جویى و تكبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى‏كند و او را به گناهان بزرگى در این كانال، وا مى‏دارد.(79)
 اگر با دقت بررسى كنیم در مى‏یابیم كه اكثر گناهان (اگر نگوییم همه‏ى گناهان) به این سه قوه باز مى‏گردند.
 این سه قوه در وجود انسان لازم است، ولى اگر كنترل وتعدیل نشود و به افراط و تفریط كشانده شود، سرچشمه‏ى گناهان بسیار خواهد شد.
 براى توضیح بیشتر به این مثال توجه كنید:
 آب، كه مایه‏ى حیات انسان و گیاه و حیوان‏ها مى‏باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سیلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سیلاب به ما ضرر نمى‏زند، بلكه هروقت نیاز به آب شد، دریچه‏ى سد را باز كرده و گیاهان و دام‏ها از آب آن سد، بهره‏مند مى‏شوند.
 حال اگر سیلاب مهار نشود، هنگام طغیان، دیوانه وار به باغ‏ها و كشتزارها و خانه‏ها سرازیر شده و همه را ویران مى‏كند.
 در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان كنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بى‏عفتى خواهند شد.
 نتیجه اینكه: اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاك سازیم، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه، حفظ كنیم، باید غرایز و تمایلات نفسانى را كنترل و تعدیل كنیم.
 البته كنترل و تعدیل غرایز شهوانى، نیاز به برنامه‏هایى دارد كه در این كتاب، به قسمتى از آنها شاره خواهد شد.
 ب - قلب‏
 در قرآن 132 بار سخن از قلب به میان آمده است، و در آیات متعدد، از قلب كافران و منافقان و مجرمان، به قلب مهر زده، قلب بیمار، قلب سخت، قلب منحرف و قلب قفل زده یاد شده است.
 بحث و بررسى پیرامون قلب، نیاز به شرح بسیار دارد كه از حوصله این كتاب، خارج است. اما منظور از قلب یعنى مركز فرماندهى و تصمیم‏گیرى انسان است، قلب سلیم و پاك، منشا كارهاى نیك است، و به عكس قلب ناسالم و تاریك، كانون فساد مى‏باشد، و ما در راستاى اطاعت خدا و دورى از گناه، باید توجه عمیق به پاك نگهداشتن قلب، داشته باشیم.
 در اینجا به این روایت جالبى از امام صادق‏علیه السلام توجه كنید:
 «ما من مومن الا و لقلبه أُذنان فى جوفه، أُذُن ینفث فیها الوسواس الخناس و أُذُن ینفث فیها الملك فیؤید اللَّه المؤمن بالملك فذلك قوله تعالى «و ایّدهم بروحٍ منه»(80).»(81)
 «قلب هر شخص با ایمانى در درون داراى دو گوش است: گوشى كه وسواس خناس در آن مى‏دمد و گوشى كه فرشته در آن مى‏دمد، و خداوند، مؤمن را بوسیله آن فرشته، كمك مى‏كند. و همین است گفتار خداوند كه مؤمنان را بوسیله روح خود، تقویت كرده است.»
 قلب كانون انگیزه‏ها
 نیت‏هاى پاك و آلوده هر دو از قلب سرچشمه مى‏گیرد و انگیزه‏هاى انحراف و گناه، بر اثر ناصافى دل پدید مى‏آید، اگر بخواهیم به گناه آلوده نشویم، باید به سراغ سرچشمه برویم و آن را صاف كنیم و گرنه.
 رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمود:
 «نیّة المُؤمِنِ خیرٌ من عَمله و نیّةُ الكافِر شرٌّ من عَمَله و كلّ عامل یعمل على نیَّتِه»(82)
 «نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و نیت كافر بدتر از عملش مى‏باشد و هر كس طبق نیتش عمل مى‏كند.»
 در شرح این حدیث مطالب بسیار گفته شده اما به نظر مى‏رسد بهترین قول این باشد كه چون نیت، كانون و مركز تصمیم‏گیرى و چگونه بجا آوردن اعمال در كمّ و كیف است، لذا نیت مؤمن كه پاك است كانونى براى كارهاى نیك با كیفیت عالى مى‏گردد. حتى اگر عملى انجام ندهد ولى زمینه براى اعمال نیك دارد. ولى نیت كافر چون ناپاك است كانون فساد خواهد شد، گرچه كارى انجام ندهد ولى آماده‏ى كارهاى زشت است. آنچنان فكرش آلوده است كه هر لحظه احتمال آن دارد كه بزرگترین گناه را انجام دهد.
 امام صادق علیه السلام فرمود:
 «دوزخیان از این رو جاودانه در دوزخ مى‏مانند كه نیت داشتند اگر همیشه در دنیا مى‏ماندند همواره خدا را نافرمانى كنند. و بهشتیان از این رو جاودانه در بهشت مى‏مانند كه نیت داشتند اگر همیشه در دنیا مى‏ماندند همواره از خدا اطاعت نمایند. بنابراین هر دو دسته بخاطر نیتشان جاودانى شدند.»
 سپس امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود:
 «قُل كلّ یَعمَل على شاكِلَته»(83)
 «بگو هر كس بر اساس ساختار و شیوه‏ى خود عمل مى‏كند.» یعنى طبق نیت خود.(84)
 بعداً خواهیم گفت كه عواملى مانند غذا، رفیق، محیط و... در شكل‏گیرى نیت نقش اساسى دارد، اگر غذا، حلال و رفیق و محیط خوب باشد موجب شكل گیرى نیت نیك خواهد شد، و اگر غذا، حرام و رفیق و محیط بد باشد نیتِ ناپاك شكل خواهد گرفت.
 اصولاً در اسلام عملى ارزش دارد كه از روى نیت پاك و خالص انجام شود، وگرنه در پیشگاه خداوند پذیرفته نمى‏شود.
 رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمود:
 «اِنّ اللّهَ لایقبل عَملاً فیه مِثقال ذرّة من رِیا»(85)
 «خدا عملى را كه در آن به مقدار ذره‏اى ریا باشد نمى‏پذیرد.»
  امام صادق علیه السلام فرمود:
 «اگر مؤمن قصد كار نیك كند و انجام ندهد براى او پاداشى نوشته شود و اگر انجام دهد ده پاداش براى او نوشته مى‏شود ولى اگر مؤمن قصد كار بد كند و انجام ندهد، كیفرى بر او نوشته نشود.»(86)
 حبّ و بغض
 قلب كانون حب و بغض در وجود انسان است و باید آن را بر اساس اسلام تنظیم كرد، زیرا حب و علاقه به چیزى موجب انجام آن مى‏شود، و بغض و نفرت از چیزى موجب ترك آن مى‏گردد.
 و این مساله بقدرى مهم است كه امام صادق علیه السلام در سخنى فرمود:
 «هل الایمان الا الحب و البغض»
 «مگر ایمان جز حب و بغض است.»
 یك مثال: شخصى در خانه‏اش نشسته، ناگهان مى‏فهمد كه گربه‏اى آمد و نیم كیلو گوشتى كه خریده و در آشپزخانه بود، ربود و رفت. او بر مى‏خیزد و به دنبال گربه مى‏رود تا گوشت را از او بگیرد ولى وقتى كه گربه از خانه بیرون پرید و در كوچه فرار كرد دیگر او را دنبال نمى‏كند زیرا حب او به گوشت تا این اندازه بود.
 ولى اگر روباهى آمد و مرغ خانه را ربود و با خود برد آن شخص روباه را در خانه و كوچه دنبال مى‏كند ولى وقتى كه روباه به بیابان فرار مى‏كند او از دنبال كردن روباه صرف نظر مى‏نماید؛ زیرا حب او به مرغ و بغض او نسبت به روباه تا این اندازه بیشتر نبود.
 اما اگر گرگى آمد و گوسفند او را ربود و با خود برد آن شخص گرگ را در خانه و كوچه و بیابان دنبال مى‏كند بلكه گوسفندش را از او بگیرد وقتى كه گرگ از بیابان دور شد و از كوه بالا رفت آن شخص از گرگ صرف نظر كرده و باز مى‏گردد چرا كه حب و بغضش او را بیش از این اندازه نتوانست حركت دهد.
 حال اگر درنده‏ى دیگرى آمد و كودك خردسال او را گرفت و با خود برد آن شخص آن درنده را در بیابان و كوه دنبال مى‏كند، و همچنان به دنبال او شب و روز مى‏رود تا آن را بگیرد و با خود مى‏گوید هر چند براى بدست آوردن جنازه‏ى كودكم باشد باید به دنبال آن درنده بروم.
 با این مثال روشن مى‏شود كه «حب و بغض» و درجات آن چه نقش بالایى در اراده و حركت انسان دارند و هرچه حب انسان به چیزى زیادتر شد، آن را بیشتر دنبال مى‏كند و هرچه بغض انسان به چیزى زیادتر گردید تنفر و دشمنى خود را نسبت به آن بیشتر مى‏سازد.
 اسلام حب و بغض انسان را بر اساس صحیح و در راستاى اطاعت خدا قرار مى‏دهد تا كانون تصمیم گیرى انسان را سالم و پاك سازد.
 ج - فكر و اندیشه
 كانون دیگرى كه در وجود انسان سرچشمه كارها است تفكر و اندیشه است. فكر سالم محصول و بازده سالم و پاك دارد و فكر آلوده بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت.
 امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید:
 «مَن كَثُر فِكرهُ فِى المَعاصى دَعَته اِلَیها»(87)
 «كسى كه بسیار درباره گناه فكر كند او را به گناه سوق مى‏دهد.»
 و حضرت عیسى علیه السلام ضمن گفتارى به حواریون فرمود:
 «ومن به شما امر مى‏كنم كه روح خود را به زنا خبر ندهید (فكر زنا نكنید) تا چه رسد به اینكه زنا كنید زیرا كسى كه روح و فكرش را به زنا خبر دهد مانند كسى است كه در اطاق رنگینى آتش روشن كند، دود آتش نقشه‏هاى رنگین آن اطاق را كثیف مى‏كند گرچه خانه را نسوزاند.»(88)
 یعنى فكر گناه كانون تصمیم‏گیرى وجود انسان را آلوده مى‏نماید و چنین كانونى به تاریكى گناه نزدیكتر است تا به سفیدى اطاعت خدا.

 77) جامع السعاده، ج‏1 ص‏34.
78) اعراف / 179، فرقان / 4.
79) تفسیر فخررازى، ج‏20 ص‏104.
80) مجادله / 22.
81) كافى، ج‏2 ص‏267.
82) كافى، ج‏2 ص‏84.
83) اسراء / 59.
84) كافى، ج‏2 ص‏85.
85) بحار، ج‏72 ص‏304.
86) كافى، ج‏2 ص‏125.
87) فهرست غرر، (ذنب).
88) وانا امركم ان لاتحدثوا انفسكم بالزنا فضلاً من ان تزنوا...». بحار، ج‏14 ص‏331. سفینة البحار، ج‏1 ص‏560.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:48
دعا و زیارت

آژیر خطر 

از تعبیرات مختلف آیات و روایات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پى‏مى‏بریم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبیر شده كه آن را انجام ندهید مانند:
 «و لا تاكلوها اسرافاً»(72)
 «از اموال آنها از روى اسراف نخورید»
 در بعضى از موارد تعبیر شده كه از آن دورى كنید؛
 «و اجتنبوا الطاغوت»(73)
 «و از طاغوت دورى كنید»
 و در بعضى موارد گفته شده نزدیك آن نشوید؛
 «وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن»(74)
 «به كارهاى زشت خواه آشكار و خواه پنهان نزدیك نشوید.»
 انجام ندادن با نزدیك نشدن نشانه‏ى دو نوع خطر است مثلاً درباره نفت مى‏گوییم: كبریت به آن نزنید!. ولى درباره‏ى بنزین مى‏گوییم: كبریت را نزدیك آن نبرید كه فاجعه مى‏آفریند!.
 گناه زنا و خوردن مال یتیم و ورود كفار به سنگر مسلمین (مسجدالحرام) شبیه بنزین است كه در قرآن با جمله «و لاتقربوا»(75) «نزدیك نشوید» و جمله «فلایقربوا المسجد الحرام»(76) «نباید مشركان نزدیك مسجدالحرام شوند» تعبیر شده است.
 این تعبیر همچون آژیر خطر، حاكى از آن است كه بعضى گناهان چنان وسوسه‏انگیز است كه نزدیك شدن به حریم آن ممكن است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد و نباید به عوامل زمینه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزدیك نشد مثلاً از محیط فاسد و آلوده كه لغزندگى شدیدى براى سقوط در دره‏ى گناه دارد باید دورى نمود.


72) نساء، 6.
73) نحل / 36.
74) نحل / 36.
75) نساء / 42.
76) توبه / 28.

 

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:47
دعا و زیارت

گناهان كلیدى‏ 

همان گونه كه پیرى و ضعف، زمینه هجوم كسالت و بیمارى‏هاى گوناگون مى‏گردد، گاهى عیب و یا گناهى زمینه و كلید انواع گناهان مى‏شود. مثلاً:
 1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و...وادار مى‏كند. امام صادق علیه السلام فرمود:
 «ان الحَسَد یَاكُل الاِیمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب»(68)
 «همانگونه كه آتش، هیزم را مى‏بلعد، حسادت ایمان را مى‏بلعد.»
 انسان حسود به هر تلاشى كه رقیب خود را بشكند، دست مى‏زند.
 2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مى‏شود، به علاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویى‏ها و سوء ظن‏ها مى‏گردد؛
 امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
 «البُخلُ جامِع لِمساوِى العُیُوب وَ هُو زمام یقادُ بِه اِلى كلّ سوء»(69)
 «بخل، جامع و گرد آورنده همه‏ى بدى‏ها است، و افسارى است كه همه‏ى بدى‏ها را بسوى خود مى‏كشاند.»
 حرص نیز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوایى‏ها مى‏شود.
 3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجیه مى‏كند و زیر پوشش توجیه‏هاى دروغین، صدها گناه دیگر بروز مى‏كند، امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:
 «جُعِلَت الخَبائِثُ كُلّها فى بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب»(70)
 «تمام زشتى‏ها در اتاقى قرار داده شده، و كلید آن، دروغ است»
 4- خشم و بداخلاقى، عیبى است كه سبب فحش، غیبت، دشمن تراشى و انواع زشتى‏ها مى‏شود، امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:
 «الغضب مفتاح كل شر»(71)
 «خشمِ (بى‏كنترل) كلید هر بدى است.»
 عیوب و گناهان دیگرى نیز وجود دارند كه زمینه‏ساز گناهان دیگر مى‏شوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستیزه‏جویى، ترس، تكبر و....كه براى رعایت اختصار از شرح بیشتر خوددارى شد.


68) بحار، ج‏73 ص‏255.
69) بحار، ج‏73 ص‏307. نهج البلاغه، حكمت 370.
70) بحار، ج‏72 ص‏262.
71) تحف العقول، ص‏581، كافى، ج‏2 ص‏303 از امام صادق علیه السلام.

 

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:46
دعا و زیارت
گناه بزرگان از دیدگاه روایات‏
 1- امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى فرمود:
 «یغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد»(61)
 «هفتاد گناه از جاهل، بخشیده مى‏شود قبل از آنكه یك گناه از عالم، بخشیده گردد.»
 2- رسول اكرم صلى الله علیه وآله در ضمن گفتارى فرمود:
 «اگر عالمان دین و زمامداران، فاسد شدند، مردم نیز فاسد مى‏شوند.»(62)
 و در سخن دیگر فرمود:
 «عوام امت من اصلاح نمى‏شوند مگر با اصلاح خواص امت من!»
 شخصى پرسید: خواص امت چه كسانى هستند؟. فرمود:
 «خواص امتى اربعة: الملوك و العلماء و العباد و التجار»
 خواص امت من چهار دسته‏اند: 1- زمامداران. 2- دانشمندان. 3- عابدان. 4- تاجران.
 شخصى دیگر پرسید: چگونه؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
 «زمامداران چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبیبان مردمند، وقتى طبیب بیمار باشد، بیماران را چه كسى درمان كند، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه كسى راه رونده را هدایت مى‏كند؟ و تاجران امین مردمند، وقتى كه امین خیانت كرد، به چه كسى باید اطمینان نمود؟»(63)
 3- نیز رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمود:
 در روز قیامت، خداوند با سه كس سخن نگوید، و به آنها توجه نكند و آنها را پاك نسازد و براى آنها عذاب دردناك است:
 «شیخ زان و ملك جبّار و مُقِلّ مُختال»(64)
 «پیر زناكار، و سلطان جبار و فقیر متكبر.»
 4- امام صادق علیه السلام به یكى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
 «ان الحسن من كل احد حسنٌ و انّه منك احسن لمكانك منّا، و انّ القبیح من كل احد قبیح و انّه منك اقبح»(65)
 «اى شقرانى! نیكى از هر شخص نیكو است، ولى از تو كه به ما نسبت دارى نیكوتر است، و زشتى از هر كسى زشت است ولى از تو زشت‏تر.»
 5- امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
 «زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم»(66)
 «لغزش عالم، همه‏ى عالم‏ها را تباه مى‏سازد.»
 و نیز فرمود:
 «زلّة العالم كانكِسار السّفینَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَیرها»(67)
 «لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دریا است هم خود غرق مى‏شود و هم موجب غرق شدن سرنشینانش مى‏گردد.»
 بنابراین گناه مسئولین، چهره‏ها، علما، نهادها، نویسندگان، بزرگان و سادات بیشتر به حساب مى‏آید.

 61) كافى، ج‏1 ص 47.
62) بحار، چاپ بیروت، ج‏74 ص‏154.
63) المواعظ العددیه، ص‏125.
64) كافى، ج‏2 ص‏311.
65) سفینة البحار، ج‏1 ص‏708.
66) غرر الحكم، ج‏1 ص‏426.
67) غررالحكم، ج‏1 ص‏426.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:46
دعا و زیارت

مَثَل دانشمند غیر متعهّد در قرآن‏

در قرآن دانشمندان بى عمل به الاغ و سگ، تشبیه شده‏اند.
 در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهكار مى‏خوانیم:
 «فَمَثله كَمَثل الكَلبِ اِن تَحمِل عَلَیه یَلهَث اَو تَترُكه یَلهَث»(59)
 «مثال او همانند سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بیرون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین كار را مى‏كند. (آنچنان تشنه‏ى دنیا است كه همیشه دهانش باز است).»
 و در آیه‏ى 5 سوره‏ى جمعه مى‏خوانیم:
 «مَثَل الَّذینَ حُمِّلُوا التّوراةِ ثمّ لم یَحمِلوها كَمَثل الحِمارِ یَحمل اَسفاراً»
 «مثال كسانى كه به دستورات تورات، تكلیف شدند، ولى حق آن را ادا ننمودند، همانند مثال الاغى است كه كتاب‏هایى با خود حمل كند (و از كتاب‏ها بهره‏اى نبرد جز سنگینى بار آن!).»
 در آیه‏ى 30 سوره‏ى احزاب مى‏خوانیم:
 «یا نِساءَ النّبى مَن یَاتِ مِنكُنّ بِفاحِشَة مُبیِّنَة یُضاعَف لَها العَذاب ضِعفَین»
 «اى همسران پیامبر هر كدام از شما گناه آشكارى مرتكب شود، عذاب او دو برابر است.»
 همسران پیامبر به خاطر اینكه در جامعه داراى موقعیت خاصى بودند گناه آنها كیفر مضاعف داشت.
 مراد از «گناه آشكار» آنها، شاید اشاره به اثر اجتماعى آن گناه باشد، كه به همین خاطر كیفرِ چند برابر دارند.
 بر همین اساس روایت شده شخصى به امام سجاد علیه السلام عرض كرد: «انكم اهلبیت مغفور له»
 «شما از خاندانى هستید كه مشمول آمرزش خداوند مى‏باشید.»
 آن حضرت با شنیدن این سخن خشمگین شد و در پاسخ فرمود:
 «آنگونه كه تو مى‏گویى نیست، ما در مورد نیكوكاران خود، دو پاداش و در مورد گنهكاران خود، دو كیفر قایل هستیم.»
 سپس آیه 30 و 31 احزاب را تلاوت فرمودند.(60)


59) اعراف / 176.
60) مجمع البیان، ج‏8 ص 354.

 

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:45
دعا و زیارت

گناه بزرگان از دیدگاه قرآن  

در آیه 44 تا 48 سوره حاقهّ مى‏خوانیم:
 «و لو تَقَوّلَ علینا بعض الاَقاویل. لاَخَذنا منِه بِالَیمین. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتین. فَما مِنكم مِن اَحد حاجِزین.»
 «و اگر او (پیامبر) سخن دروغ بر ما مى‏بست، ما او را با قدرت مى‏گرفتیم، سپس رگ قلبش (یعنى شاهرگش) را قطع مى‏كردیم، و احدى از شما نمى‏توانست مانع شود و از او حمایت كند.»
 در قرآن افراد بدعت‏گذار و تحریف‏گر بسیارى مطرح شده‏اند اما خدا درباره‏ى هیچكدام از آنها این گونه سخن نگفت كه: «رگ گردنت را مى‏زنیم» ولى به پیامبر صلى الله علیه وآله به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهیش چنین مى‏فرماید، زیرا او شخص بزرگى است كه گناهش نیز بسیار بزرگ است.
 بنابراین آنان كه داراى شخصیت علمى و دینى هستند و انتسابشان به دستگاه دین بیشتر است، مسئولیت بیشترى دارند.

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:45
دعا و زیارت
موارد تبدیل گناه صغیره به كبیره
 از آیات و روایات استفاده مى‏شود كه در چند مورد، گناه صغیره، تبدیل به كبیره مى‏شود و حكم گناهان كبیره را پیدا مى‏كند از جمله:
 
 1- اصرار بر صغیره
 تكرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه كبیره مى‏كند، و اگر انسان حتى یك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مى‏آید.
 صغیره همچون نخ نازك و باریكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ریسمان ضخیم و كلفتى مى‏گردد كه پاره كردنش مشكل است.
 قرآن درباره‏ى پرهیزكاران مى‏فرماید:
 «ولم یصروا على ما فعلوا و هم یعلمون»(39)
 «آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.»
 امام باقر علیه السلام در شرح این آیه فرمود:(40)
 «اصرار، عبارت از این است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد.(41)
 امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
 «ایاك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم»(42)
 «از اصرار بر گناه بپرهیز، چرا كه از بزرگترین جرایم است.»
 امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه وآله همراه یاران (در سفرى) در سرزمین بى آب و علفى فرود آمد، به یارانش فرمود: «ائتوابحطب»، «هیزم بیاورید» كه از آن آتش روشن كنیم تا غذا بپزیم.
 یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكى است و هیچگونه هیزم در آن نیست!.
 رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «بروید هر كدام هر مقدار مى‏توانید جمع كنید» آنها رفتند و هر یك مختصرى هیزم یا چوب خشكیده‏اى با خود آورد و همه را در پیش روى پیامبر صلى الله علیه وآله روى هم ریختند، پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
 «هكذا تجتمع الذنوب» «این‏گونه گناهان، روى هم انباشته مى‏شوند»، سپس فرمود:
 «ایّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب...»(43)
 «از گناهان كوچك بپرهیزید كه همه آنها جمع و ثبت مى‏گردد.»
 امام صادق علیه السلام فرمود:
 «لا صَغیرة مع الاِصرار»(44)
 «در صورت اصرار، گناه صغیره‏اى نباشد.»
 
 2- كوچك شمردن گناه‏
 كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبدیل مى‏كند، براى روشن شدن موضوع، به این مثال توجه كنید:
 اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشیم، ولى اگر سنگ‏ریزه‏اى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگوید: این كه چیزى نیست، بى‏خیالش. او را نمى‏بخشیم، زیرا این كار، از روح استكبارى او پرده برمى‏دارد و بیانگر آن است كه او گناهش را كوچك مى‏شمرد. به این روایات توجه كنید:
 1- امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:
 «من الذّنوب التّى لا یغفر لیتنى لا أُؤاخَذُ الاّ بهذا»(45)
 «از گناهان نابخشودنى این است كه انسان بگوید: كاش مرا به غیر از این گناه مجازات نكنند.»
 یعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.
 2- امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید:
 «أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه»(46)
 «بدترین گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.»
 3- امام صادق علیه السلام فرمود:
 «از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبك مشمار) كه آمرزیده نشود.»
 عرض كردم: گناهان حقیر چیست!؟ فرمود آن است كه:
 «الرّجل یَذنب فیَقول طُوبى‏ لى‏ لو لم یَكن لى‏ غیر ذلك»(47)
 «كسى گناه كند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم.»
 4- حضرت سجاد علیه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مى‏كند:
 «الّلهم اَعُوذُ بِكَ مِن... الاِصرارِ عَلى المَأثَم و استِصغار المَعصیَة»(48)
 «پروردگارا! به تو پناه مى‏برم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.»
 
 3- اظهار خوشحالى هنگام گناه‏
 لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مى‏كند و موجب كیفر بیشتر مى‏شود. در اینجا به چند روایت توجه كنید:
 امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
 «شر الاشرار من تبهّج بالشر»(49)
 «بدترین بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد.»
 و نیز فرمود:
 «مَن تَلذّذ بمعاصِى الله ذُلّ»(50)
 «كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى‏رساند.»
 امام سجاد علیه السلام فرمود:
 «إیّاك و ابتهاج الذّنب فانّه أعظم من ركوبه»(51)
 «از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز، كه این شادى بزرگتر از انجام خود گناه است.»
 و نیز فرمود:
 «حلاوة المعصیة یفسدها الیم العقوبة»(52)
 «عذاب دردناك گناه شیرینى آن را تباه مى‏سازد.»
 و از سخنان امام سجاد علیه السلام است:
 «لا خیر فى لذّة من بعدها النّار»(53)
 «در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ است خیرى نیست.»
 رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمود:
 «من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك»(54)
 «كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مى‏شود در حالى كه گریان است.»
 
 4- گناه از روى طغیان
 یكى دیگر از امورى كه موجب تبدیل گناه كوچك به گناه بزرگ مى‏شود، طغیان و سركشى در انجام گناه است؛
 «امّا مَن طَغى وَ اثَر الحَیاة الدّنیا فَاِنّ الجَحِیمَ هِىَ المَأوى»(55)
 «و اما آنها كه طغیان كردند و زندگى دنیا را مقدم شمردند، بى‏گمان جایگاهشان دوزخ است.»
 
 5- مغرور شدن به مهلت الهى
 دیگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبدیل مى‏كند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند؛
 «و یقولون فى انفسهم لولا یعذّبنا اللّه بما نقول حسبهم جهنّم یصلونها فَبِئسَ المَصیر»(56)
 «گناهكاران در دل مى‏گویند: چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمى‏كند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مى‏شوند و بد جایگاهى است.»
 وعده عذاب جهنم براى چنین افرادى، دلیل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه كبیره است.
 
 6- تجاهر به گناه‏
 آشكار نمودن گناه نیز، گناه صغیره را تبدیل به گناه كبیره مى‏كند، شاید از این نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بى‏باكى بیشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه مى‏گردد.
 امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
 «ایّاك و المجاهرة بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم»(57)
 «از آشكار نمودن گناهان بپرهیز، كه آن از سخت‏ترین گناهان است.»
 و حضرت رضا علیه السلام فرمود:
 «المستتر بالحسنة یعدل سبعین حسنة و المذیع بالسیّئة مخذول»(58)
 «پاداش پنهان كننده كردار نیك، معادل هفتار كار نیك است، و آشكار كننده گناه، خوار مى‏باشد.»
 
 7- گناه شخصیت‏ها
 گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعیت خاص هستند، با گناه دیگران یكسان نیست، و چه بسا گناه صغیره آنها، حكم گناه كبیره را داشته باشد، زیرا گناه آنها داراى دو بعد است: بعد فردى و بعد اجتماعى.
 گناه شخصیت‏ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مى‏تواند زمینه‏ى اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دین مردم شود.
 بر همین اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصیت ها، غیر از حساب او با دیگران است.

 39) آل عمران / 135
40) كافى، ج‏2 ص‏288.
41) بر همین اساس بعضى از فقهاء گفته‏اند: عزم بر تكرار گناه همچون اصرار بر گناه است.
42) غررالحكم، ج‏1 ص‏151.

43) كافى، ج‏2 ص‏288.
44) بحار، ج‏8 ص‏351.
45) تحف العقول، ص‏487.
46) نهج البلاغه، حكمت 348، غرر الحكم، ج‏1 ص‏193.
47) كافى، ج‏2 ص‏287.
48) صحیفه‏ى سجادیه، دعاى هشتم.
49) غرر الحكم، ج‏1 ص‏446.
50) فهرست غرر، ص‏130.
51) بحار، ج‏78 ص‏159.
52) بحار، ج‏78 ص‏159.
53) بحار، ج‏78 ص‏159.
54) مشكاة الانوار، ص‏394، وسائل الشیعه، ج‏11 ص‏168.
55) نازعات / 37 - 39.
56) مجادله / 8.
57) غررالحكم، ج‏1 ص‏151.
58) مشكاة الانوار، ص‏394، كافى، ج‏2 ص‏428.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:44
دعا و زیارت

معیار شناخت گناهان كبیره از صغیره  

در اینكه معیار در شناخت گناهان كبیره از صغیره چیست، بین علما، گفتگو و اختلاف فراوان شده، كه در مجموع 5 معیار را بیان كرده‏اند:
 1- هر گناهى كه خداوند در قرآن، براى آن وعده عذاب داده باشد.
 2- هر گناهى كه شارع مقدس، براى آن حد تعیین كرده، مانند شرابخوارى یا زنا و دزدى و مانند آن كه تازیانه و كشتن و سنگسار از حدود آنها است و در قرآن به آن هشدار داده است.
 3- هر گناهى كه بیانگر بى اعتنایى به دین است.
 4- هر گناهى كه حرمت و بزرگ بودنش با دلیل قاطع ثابت شده است.
 5- هر گناهى كه در قرآن و سنّت، انجام دهنده آن، شدیداً تهدید شده است.(36)
 در مورد شماره گناهان كبیره، برخى آن را 7 عدد و برخى 10 و برخى 20 و بعضى 34 و بعضى 40 عدد و بیشتر، ذكر نموده‏اند. باید توجه داشت كه این تفاوت از آیات و روایات مختلف، اقتباس و جمع آورى شده و بخاطر آن است كه همه گناهان كبیره نیز یكسان نیستند.
 گناهان كبیره از دیدگاه امام خمینى قدس سره‏
 در كتاب تحریر الوسیله امام خمینى قدس سره در مورد معیار گناهان كبیره، چنین آمده است:
 1- گناهانى كه در مورد آنها در قرآن یا روایات اسلامى وعده‏ى آتش دوزخ، داده شده باشد.
 2- از طرف شرع، به شدت، از آن نهى شده است.
 3- دلیل، دلالت دارد كه آن گناه، بزرگتر از بعضى از گناهان كبیره است.
 4- عقل، حكم كند كه فلان گناه، گناه كبیره است.
 5- در ذهن مسلمینِ پاى‏بند به دستورات الهى، چنین تثبیت شده كه فلان گناه، از گناهان بزرگ است.
 6- از طرف پیامبر صلى الله علیه وآله یا امامان علیهم السلام در خصوص گناهى تصریح شده كه از گناهان كبیره است.
 سپس مى‏گویند: گناهان كبیره، بسیار است، بعضى از آنها عبارتند از:
 1- نا امیدى از رحمت خدا.
 2- ایمن شدن از مكر خدا.
 3- دروغ بستن به خدا یا رسول خدا صلى الله علیه وآله و یا اوصیاى پیامبرعلیهم السلام‏
 4- كشتن نا بجا.
 5- عقوق پدر ومادر.
 6- خوردن مال یتیم از روى ظلم.
 7- نسبت زنا به زن با عفت.
 8- فرار از جبهه جنگ با دشمن.
 9- قطع رحم.
 10- سحر و جادو.
 11- زنا.
 12- لواط.
 13- دزدى.
 14- سوگند دروغ.
 15- كتمان گواهى. (در آنجا كه گواهى دادن واجب است)
 16- گواهى به دروغ.
 17- پیمان شكنى.
 18- رفتار بر خلاف وصیّت.
 19- شرابخوارى.
 20- رباخوارى.
 21- خوردن مال حرام.
 22- قمار بازى.
 23- خوردن مردار و خون.
 24- خوردن گوشت خوك.
 25- خوردن گوشت حیوانى كه مطابق شرع ذبح نشده است.
 26- كم فروشى.
 27- تعرّب بعد از هجرت. یعنى انسان به جایى مهاجرت كند كه دینش را از دست مى‏دهد.
 28- كمك به ستمگر.
 29- تكیه بر ظالم.
 30- نگهدارى حقوق دیگران بدون عذر.
 31- دروغگویى.
 32- تكبر.
 33- اسراف و تبذیر.
 34- خیانت.
 35- غیبت.
 36- سخن چینى.
 37- سر گرمى به امور لهو.
 38- سبك شمردن فریضه حج.
 39- ترك نماز.
 40- ندادن زكات.
 41- اصرار بر گناهان صغیره.
 اما شرك به خدا و انكار آنچه را كه خداوند دستور داده، و دشمنى با اولیاى خدا، از بزرگترین گناهان كبیره مى‏باشد.(37)
 همانگونه كه بیان شد طبق فتواى امام خمینى قدس سره گناهان كبیره، بسیار است و آنچه در بالا ذكر شد قسمتى از آنها است، مثلاً توهین به كعبه و قرآن و پیامبر صلى الله علیه وآله و امامان علیهم السلام یا ناسزا گفتن به آنها و بدعت‏گذارى و.... از گناهان كبیره است.
 یك تقسیم بندى دیگر در مورد گناهان
 امام على علیه السلام در گفتارى فرمود:
 «ان الذنوب ثلاثة... فذنب مغفور و ذنب غیر مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف علیه... »
 «گناهان بر سه گونه‏اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش، هم امید (بخشش) داریم و هم ترس از كیفر.»
 سپس فرمود: «اما گناهى كه بخشیده است، گناه بنده‏اى است كه خداوند او را در دنیا كیفر مى‏كند و در آخرت كیفر ندارد. در این صورت خداوند حكیم‏تر و بزرگوارتر از آنست كه بنده‏اش را دو بار كیفر كند.
 اما گناهى كه نابخشودنى است، حق الناس است یعنى ظلم بندگان نسبت به همدیگر كه بدون رضایت مظلوم بخشیده نمى‏شود.
 و اما نوع سوم، گناهى است كه خداوند آن را بر بنده‏اش پوشانده و توبه را نصیب او نموده است، و در نتیجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم امید به آمرزش پروردگارش دارد، ما نیز درباره‏ى چنین بنده‏اى، هم امیدواریم و هم ترسان.(38)


 36) كافى مترجم، ج‏3 ص‏392. به نقل از علامه مجلسى كه او این موارد را از شیخ بهائى نقل نموده است.
37) تحریر الوسیله، ج‏1 ص 274-275.
38) بحار، ج‏6 ص‏30.

 

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:43
دعا و زیارت

تقسیم بندى گناهان در روایات 

روایات متعددى از ائمّه علیهم السلام به ما رسیده كه بیانگر تقسیم گناهان به كبیره و صغیره است، ودر كتاب اصول كافى یك باب تحت عنوان «باب الكبائر» به این موضوع اختصاص یافته كه داراى 24 حدیث است.
 در روایت اوّل و دوّم این باب، تصریح شده كه گناهان كبیره، گناهانى را گویند كه خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است.(15)
 در بعضى از این روایات (روایت سوم و هشتم)، هفت گناه به عنوان گناه كبیره، و در برخى از روایات (روایت 24) نوزده گناه به عنوان گناهان كبیره، شمرده شده است.(16)
 گرچه هر گناه، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگین و بزرگ مى‏باشد، ولى این موضوع منافات ندارد كه بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى كه دارد، بزرگتر از برخى دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و كوچك تقسیم گردد.
 گناهان كبیره در كلام امام صادق علیه السلام‏
 «عمروبن عبید» یكى از علماى اسلام، به حضور امام صادق علیه السلام آمد، سلام كرد و سپس این آیه را خواند:
 «الذینّ یجتنبون كبائر الاثم و الفواحش»(17)
 «نیكوكاران كسانى هستند كه از گناهان بزرگ، و زشتى‏پرهیز مى‏كنند.»
 سپس سكوت كرد و دنبال آیه را نخواند؛
 امام صادق علیه السلام به او فرمودند: «چرا سكوت كردى؟!»
 او گفت: «دوست دارم، گناهان كبیره را از كتاب خداوند بدانم.»
 آنگاه امام صادق علیه السلام گناهان كبیره‏اى را كه در قرآن آمده بیان نمودند:
 1- بزرگترین گناهان كبیره، شرك به خداست؛ قرآن مى‏فرماید:
 «وَ من یُشرك بِاللّه فَقد حَرّم اللّه عَلَیهِ الجنّة»(18)
 «كسیكه براى خدا، شریك قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مى‏كند.»
 2- ناامیدى از رحمت خدا؛
 «انّه لایَیأس مِن روحِ اللّه الاّ القَوم الكافِرون»(19)
 «هیچكس جز كافران از رحمت خدا، نومید نگردد.»
 3- ایمنى از مكر (عذاب و مهلت) خدا؛
 «فلا یامن من مكر اللهّ الاّ القوم الخاسرون»(20)
 «از مكر خداایمن نشود، مگر مردم زیانكار.»
 4- عقوق (و آزار) والدین؛ چنانكه قرآن از زبان عیسى علیه السلام مى‏فرماید:
 «و برّاً بِوالدَتى و لَم یَجعَلنى جَبّاراً شقیّاً»(21)
 «خدا دستور داده كه به مادرم نیكى كنم و مرا زورگوى تیره بخت قرار نداده است.»
 5- كشتن انسانِ بى‏گناه؛
 «و مَن یَقتُل مؤمِناً مُتعَمّداً فَجزاؤه جهَنّم خالِداً فیها و غَضبَ اللّه عَلیه وَ لَعنَه وَ اعدّ لَه عَذاباً عَظیماً»(22)
 «و هر كس فرد با ایمانى را از روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است كه جاودانه در آن مى‏ماند، و خداوند بر او غضب مى‏كند و از رحمتش دور مى‏سازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.»
 6- نسبت نارواى زنا به زن پاكدامن؛
 «انّ الّذینَ یَرمُونَ الُمحصِناتِ الغافِلات المُؤمِنات لُعِنُوا فى الدّنیا و الاخرة وَ لَهم عَذاب عَظیم»(23)
 «كسانى كه زنان پاكدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى) و با ایمان را متهم مى‏سازند، در دنیا و آخرت، از رحمت الهى بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است.»
 7- خوردن مال یتیم؛
 «انّ الّذینَ یَأكلون اَموال الیَتامى‏ انماّ یاكلون فى بطونهم ناراً وسیصلون سعیراً»(24)
 «همانا كسانى كه اموال یتیمان را مى‏خورند، آنها در شكم‏هاى خود، آتش فرو مى‏برند و بزودى در آتش سوزان مى‏سوزند.»
 8- فرار از جبهه جهاد؛
 «وَ مَن یُولّهم یَومئذٍ دُبُره الاّ مُتِحرّفاً لِقتال او مُتحیّزاً الى فِئَة بآء بِغَضب مِن اللّه وَ مَأواه جَهنّم و بئس المصیر»(25)
 «و هر كس در آن هنگام (جنگ) به آنها پشت كند مگر در صورتى كه هدفش، كناره گیرى از میدان براى حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد (چنین كسى) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جایگاه او جهنم، و چه بد عاقبتى است.»
 9- ربا خوارى؛
 «اَلّذینَ یَاكُلونَ الرِّبا لایَقُومُون اِلاّ كَما یَقوم الّذى یَتخبَّطهُ الشّیطان مِن المسّ»(26)
 «كسانى كه ربا مى‏خورند، بر نمى‏خیزند مگر مانند كسى كه شیطان باتماس خود، او را همچون دیوانه، آشفته حال كرده است.»
 10- سحر و جادو؛
 «وَ لَقَد عَلمُوا لِمَن اشتَراهُ مالَه فِى الاخِرة مِن خلاق»(27)
 «قطعاً دانستند كه هر كس خریدار جادو شود، در آخرت، بى‏بهره خواهد بود.»
 11- زنا؛
 «وَ مَن یَفعَل ذلكَ یَلقَ اَثاماً یُضاعف لَه العَذاب یَومَ القیامَة وَ یَخلُد فیهِ مُهاناً»(28)
 «هر كس كه زنا كند، مجازاتش را خواهد دید، عذاب چنین كسى در قیامت، مضاعف گردد و با خوارى، همیشه در آن خواهد ماند.»
 12- سوگند دروغ براى گناه؛
 «اَلّذینَ یَشتَرونَ بِعَهدِ اللّه و ایمانِهم ثَمَناً قَلیلاً اُولئِك لا خلاقَ لَهم فِى الاخِرة»(29)
 «كسانى كه پیمان خود با خدا و سوگندهاى خود را به بهاى اندك مى‏فروشند، در آخرت، بى بهره‏اند.»
 13- خیانت در غنایم جنگى؛
 «وَ مَن یَغلُل یَاتِ بِما غَلّ یَوم القِیامَة»(30)
 «و هر كه در غنیمت جنگى، خیانت كند، روز قیامت با آنچه خیانت كرده بیاید.»
 14- نپرداختن زكات واجب؛
 «یَومَ یُحمى‏ عَلَیها فى نارِ جَهنَّم فَتُكوى‏ بِها جِباهُهُم و جُنوبهم و ظُهورهم»(31)
 «در آن روز (طلاها و نقره‏ها را)در آتش دوزخ داغ و سوزان كرده و با آن صورت‏ها و پهلوها و پشت‏هایشان را داغ مى‏گذارند.»
 15- گواهى به دروغ، كتمان؛
 «وَ مَن یَكتُمها فَاِنّه آثِم قَلبَه»(32)
 «و هر كس گواهى دادن را پنهان كند، قلبش گنهكار است.»
 16- شرابخوارى،
 «یا ایّها الَّذین آمَنوا اِنّما الخَمر و المَیسر و الاَنصابُ و الاَزلام رِجسٌ من عَمل الشَّیطان فَاجتَنبوه لعّلكم تُفلِحون»(33)
 «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، شراب و قمار و بت‏ها و تیرهاى قرعه پلیدند و از عمل شیطانند. پس از آنها دورى كنید باشد كه رستگار شوید.»
 17- ترك نماز یا واجبات دیگر بطور عمد، زیرا پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
 «من ترك الصّلاة متعمّداً فقد بَرى من ذمّة اللّه و ذمّة رسول اللّه»
 «هر كس عمداً نماز را ترك كند از پیمان خدا و رسول خدا بیزارى جسته است.»
 18و19- پیمان شكنى و قطع رحم، چنانكه خداوند مى‏فرماید:
 «اُولئِك لَهمُ اللَعنَة وَ لَهم سُوء الدّار»(34)
 «براى آنانكه (پیمان را مى‏شكنند و قطع رحم مى‏كنند) لعنت و خانه بد در آخرت، است.»
 امام صادق علیه السلام به اینجا كه رسید، عمروبن عبید در حالى كه از شدت ناراحتى، شیون مى‏كشید از محضر آن حضرت خارج شد و مى‏گفت:
 «هلك من قال برأیه و نازعكم فى الفضل و العلم»
 «به هلاكت رسید آنكس كه به رأى، فتوا داد، و در فضل و علم با شما، ستیزكرد.»(35)


15) الكبائر التى اوجب اللّه علیها النار. كافى، ج‏2 ص‏276.
16) كافى چاپ آخوندى، ج‏2 ص‏285، وسائل الشیعه، ج‏11 ص‏276.
17) نجم / 32.
18) نساء / 72.
19) یوسف / 78.
20) اعراف / 99.
21) مریم / 32.
22) نساء / 93.
23) نور / 23.
24) نساء / 10.
25) انفال / 16.
26) بقره / 277.
27) بقره / 102.
28) فرقان / 68-69.
29) آل عمران / 77.
30) آل عمران / 161.
31) توبه / 35.
32) بقره / 283.
33) مائده / 90.
34) فرقان / 25.
35) كافى، ج‏2 ص 285-287، كافى مترجم، ج‏3 ص 390-392.

 

پنج شنبه 16/2/1389 - 8:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته