تغذیه و تناسب اندام
دایره المعارف سبزی های سالادی
در این بخش از دایرهالمعارف آشپزی نگاهی خواهیم داشت به انواع سبزیها و صیفیجاتی كه در سالادهای سرد و به اصطلاح رایجتر سالادهای سبز به كار میروند.
برترین ها: در این بخش از دایرهالمعارف آشپزی نگاهی خواهیم داشت به انواع سبزیها و صیفیجاتی كه در سالادهای سرد و به اصطلاح رایجتر سالادهای سبز به كار میروند. سالاد در سراسر جهان بسیار محبوب و پرطرفدار است و رستورانهایی به صورت سالادبار در سراسر جهان انواع سالاد را با سسهای متنوع به مشتریان عرضه میكنند. كالری پایین، سلامت بودن و خاصیت رژیمی، سالادها را در بین انواع خوراكها بیرقیب كرده است.ایرانیها در زمینه سالاد خود صاحبسبك بوده و آنقدر به آن علاقه دارند كه قبل، بعد و همراه غذا سالاد میل میكنند اما متاسفانه تنوع مواد مورد استفاده در سالاد بین ایرانیان كم است و معمولا از مواد غذایی تكراری و مشخصی استفاده میشود. شاید این شماره از دایرهالمعارف باعث شود تا با سالادهای متنوع و رنگارنگ آشتی كنید.
شیرین، لذیذ اشتهاآور
رنگ منحصربهفرد آن حضورش را در ظرف سالاد تقریبا اجباری كرده است. شیرین، لذیذ و اشتهاآور است و ویتامین A موجود در هویج كه توسط بتاكاروتن در آن تولید میشود، ضدسرطان است به خصوص برای سرطان ریه، روده و سینه. هویج نوعی انسولین گیاهی دارد و بیماران دیابتی به مقدار كم میتوانند از آن استفاده كنند. این سبزی كالری كمی دارد به همین دلیل اگر سالاد را برای رژیم لاغری استفاده میكنید، هویج بیشتری در آن استفاده كنید.هویج را در كیسه پلاستیكی در بسته نگه دارید و تا هنگام مصرف پوست آن را نكنید تا پژمرده نشود، هرچند این سبزی نیاز به پوست كندن ندارد و تنها لازم است روی آن را با چاقو بتراشید. از آب هویج در تهیه سس سالاد نیز میتوانید استفاده كنید تا طعم و رنگی بینظیر داشته باشید.
ضدسرطان
یكی از قدیمیترین سبزیهایی است كه انسانها استفاده از آن را آموختهاند. خانواده كلمبرگ شامل كلم سفید، كلم بنفش، كلم زرد و سبز است كه 2 نوع آخر در ایران كشت نمیشود. كلم بنفش كمی تلخمزهتر بوده اما خواص آن شبیه دیگر انواع كلم است مضاف بر اینكه سبزیهای قرمزرنگ انواع مختلفی از فیتوكمیكالها دارد كه باعث كاركرد بهتر غده پروستات شده و پوست بدن را در مقابل اشعه خورشید محافظت میكند. كلم از موثرترین مواد ضدسرطان به خصوص سرطان روده بزرگ است. دانشمندان معتقدند، مصرف روزانه 25 تا 50 گرم كلم خام یا پخته بدن را حتی در برابر سرطان ارثی مقاوم میكند. كلمبرگ حاوی مادهای به نام جفارنیت (Gefarnate) است كه سرعت التیام زخم را تا 80 درصد سرعت میبخشد!كلم ویروسكشی قوی است و از تجمع چربی در دیواره رگها نیز جلوگیری میكند. هیچكدام از سبزیها به اندازه كلم كلسیم ندارد و همراهی این ماده با ویتامین K و C كه در كلم به وفور یافت میشود باعث استحكام استخوانها و جلوگیری از انواع بیماریها میشود. هنگام خرید كلم، آنهایی را انتخاب كنید كه توپر بوده و سنگینتر از ظاهرش باشد. به یاد داشته باشید كه برگ كلم باید شفاف باشد. این سبزی را تا 2 هفته درون كیسه فریزر در یخچال نگه دارید و حتما آن را قبل از نگهداری بشویید و مغز سفت آن را جدا نكنید تا برگهای آن پلاسیده نشود.
گران و بیطعم
از نظر ارزش غذایی از كاهوی رسمی پایینتر اما گرانتر است. طعم كمتری داشته یا به عبارت دیگر تقریبا بیطعم است، به همین دلیل باید حتما با چاشنی مصرف شود. خواص آن تقریبا شبیه كاهوست اما در خوردن آن نباید افراط كرد زیرا سبب ضعف دید چشم و كم شدن حافظه میشود. برای جلوگیری از این مضرات، آن را همراه نعنا و كرفس سرو كنید.
ضداسترس ضد بیخوابی
گیاهی از خانواده كدو و متعلق به كشور هند و یكی از اجزای ثابت انواع سالاد است. عوام معتقدند، خیار یك سبزی آبكی و بیخاصیت است اما با این حال آنچنان جای خود را در بین مواد غذایی باز كرده است كه تنها گیاه از خانواده صیفیجات است كه در بین میوهها خودنمایی میكند. این سبزی طبع سرد دارد و 90درصد آن از آب تشكیل شده است و خاصیت ضداسترس، ضد بیخوابی و ضدگرمازدگی دارد. خاصیت غذایی خیار اندك است، ولی ویتامین C، B1 و B2، اسیدفولیك، كلسیم، آهن و فسفر دارد اما برای تسكین زخم معده (البته بدون پوست) تنظیم فشار خون و استحكام ناخنها بسیار موثر است. خیار بوتهای از خیار گلخانهای، عطر و طعم بهتری دارد. بهترین خیار ایران متعلق به سنندج و اصفهان است. برای نگهداری خیار، آن را به صورت نشسته لای روزنامه پیچیده و در قابلمه نگه دارید تا لیز نشود.
سلطان سبزیها
سلطان سبزیهای سالادی. در فرنگ به نام كاهوی رومی شناخته میشود، چون از یونان توسط رومیها به اروپا و انگلستان آورده شد. سربرگهای كاهوی رسمی، سبز تیره و مغز و پایین برگها به زردی میزند و تردتر است. كاهوی رسمی سرشار از ویتامینهای A، B، K و C و مواد معدنی مانند ید، كلسیم، پتاسیم، منیزیم و فسفر است. البته بیشتر خاصیت كاهو در برگهای سبزتر آن است كه معمولا به تصور پژمرده بودن دور انداخته میشوند. كاهو كمكالری است، در عین حال قند مورد نیاز بدن را تامین میكند. به هضم غذا كمك میكند و در كاهش فشار خون موثر است. این سبزی را حتما به صورت شسته در یخچال و در كیسه یا ظرف بدون هوا نگه دارید تا ساقه آن در مجاورت هوا قرمز نشود. به یاد داشته باشید كاهوی خوب باید مغز زرد و برگهای چرب داشته باشد.
مقوی، معطر و پرخاصیت
از مقویترین، معطرترین و پرخاصیتترین سبزیهاست. مصرف كرفس خام در سالاد تمام خواص آن را به بدن میرساند، در عین حال عطر و بوی بینظیری به سالاد میدهد. كرفس هم مانند كاهوست و هرچه زردتر باشد تازهتر و تردتر است. برگ كرفس بسیار معطر است و اگر مایل به مصرف كرفس در سالاد نیستید برگ ساطوری آن را به كار ببرید.كرفس، فشار خون را كاهش داده و كلسترول را پایین میآورد. سرشار از ویتامین C، پتاسیم و سدیم است. یكی از ویژگیهای منحصربهفرد كرفس، خاصیت سفیدكنندگی دندان است و در عین حال بوی بد دهان را از بین میبرد. از معجزات كرفس، داشتن مادهای به نام كرمارین است كه از تخریب سلولها و تشكیل سلولهای سرطانی جلوگیری میكند، علاوه بر این فعالیت گلبولهای سفید را افزایش داده و باعث حمله آنها به سلولهای غیرطبیعی میشود.
خوش رنگ و لعاب
رنگ و لعاب انواع سالاد است و بدون آن تقریبا سالاد معنا و مفهومی ندارد. راجع به خواص گوجهفرنگی و شرایط نگهداری آن در 2شماره قبل به طور مفصل توضیح داده شده است. برای اینكه گوجهفرنگی در سالاد عطر بهتری داشته باشد، نیمساعت زودتر آن را از یخچال بیرون بیاورید تا با دمای محیط یكسان شود. مشخص نیست به چه دلیلی بیشتر مواقع گوجهفرنگی را حلقهحلقه در سالاد استفاده میكنند ولی اگر گوجه را به صورت قاچهای نازك در سالاد استفاده كنید، آب و طعم بیشتری به سالاد داده و رنگ و جلوه بهتری نیز دارد. یكی از دلایل استفاده از گوجهفرنگی در سالاد علاوه بر صدها خاصیت معجزهآسا، اشتهاآور بودن آن است و سیستم گوارش را نیز پیش از صرف غذا ضدعفونی میكند.
چهارشنبه 27/2/1391 - 10:11
موسيقي
7 درس از زندگی همایون شجریان به بهانه تولد 37 سالگیاش
نام همایون شجریان خیلی زود در بازار موسیقی پیچید. شاید یكی از دلایلش داشتن همان فامیل شجریان بهدنبال اسمش بود و دلیل دیگرش هم میتوانست یك عمر بهرهمندی از آموزههای استادی مثل محمدرضا شجریان باشد.
برترین ها: نام همایون شجریان خیلی زود در بازار موسیقی پیچید. شاید یكی از دلایلش داشتن همان فامیل شجریان بهدنبال اسمش بود و دلیل دیگرش هم میتوانست یك عمر بهرهمندی از آموزههای استادی مثل محمدرضا شجریان باشد. اما هرچه بود، همایون خیلی زود خودش را به جامعه موسیقی معرفی كرد و خیلی زود هم كارهای مستقلش به خانه مردم آمد. چه موسیقی سنتی را دوست داشته باشیم و چه نه، باید بپذیریم كه او یك الگوی موفق در میان همنسلانش در حوزه موسیقی است و به همین بهانه سراغ مصاحبههای جدید و قدیمی او رفتیم، تا از رازهای موفقیتش بیشتر بدانیم.
به موقع مستقل شدن
چند سالی میشود كه همایون شجریان فعالیت مستقلش را هم آغاز كرده است. گرچه هنوز هم نام او یادآور نام پدر است اما كنسرتهای اختصاصی و آلبومهای مستقلش توانسته تا حدودی او را از هیبت یك همخوان یا نوازنده همراه بیرون بیاورد. او احساسش نسبت به این استقلال را اینگونه توصیف میكند: «لحظات بودن در كنار پدرم از بهترین لحظههای زندگیام بوده و اگر از این به بعد فعالیتهای انفرادیام را شروع بكنم، فكر میكنم با چالش احساسی بزرگی روبهرو میشوم چون وقتی ایشان هست، احساس میكنم یكی پشتم هست. ایشان كه احتیاج به این چیزها ندارد، من نیاز دارم و احساس میكنم كه با او هستم، همه لحظات آن برای من ثبت خاطره است و میدانم كه باید قدر هر لحظه آن را دانست.»
همیشه یادگرفتن از پیشكسوتها
گرچه با وجود سنكمش، خیلی زود به اوج رسید اما هنوز هم میداند كه تا پایان راه خیلی مانده است. او میداند كه هنوز تا رسیدن به پدرش یا عبور از او خیلی فاصله دارد و میگوید: «از نظر خودم سبك پدرم را كمالیافته میبینم، حالا باید شخص دیگری این توانایی را در خودش ببیند كه این سبك را به جلو ببرد و آن را كاملتر كند یا حرف تازهتری داشته باشد. هر خوانندهای كه در این راه قدم گذاشته، باید این هدف را داشته باشد كه این كار را یك قدم جلوتر ببرد، برای من تا به این حد ارضاكننده بوده كه بتوانم خودم را نزدیك كنم. سعیام براین بوده كه نواقص كارم را برطرف و آن را تكمیلتر كنم.به نظرم هنوز به آن جایی نرسیدهام كه بتوانم این مجموعه را یك گام به جلو ببرم.»
آرزوها كجای زندگیاند؟
گرچه معتقد است تا رسیدن به آنچه از خود انتظار دارد راه زیادی پیش رویش است اما همایون شجریان در مصاحبهای كه در 33 سالگیاش داشته، گفته بود به آرزوهای جوانیاش رسیده است. او معتقد است تصویر امروزش همان تصویری است كه سالها پیش در رویاهایش میپرورانده و از آنچه در دست دارد، راضی است و با اطمینان میگوید: «صددرصد به آن جایگاه رسیدهام ولی هیچوقت آرزوی خاصی نداشتهام. همیشه در لحظه پیش رفتهام و فكر خاصی نسبت به اینكه به كجا برسم نداشتهام.»
قدر مردم را دانستن
وقتی پا به صحنه میگذارد، آرام است و تا زمانیكه مخاطبانش به حضورش نیاز داشته باشند، به آنها نه نمیگوید. او بهترین خاطرات سالهای هنریاش را اینطور توصیف میكند: «بهترین خاطرات حضور بین مردم بعد از اجرای كنسرت، صحبت با مردم و عكس یادگاری گرفتن با آنهاست و این خاطره خوب مهم و چیزی است كه همیشه تكرار میشود چون و تكرار آن هم خوب است.»
توجه به سادهترین جزئیات
خیلیها میخوانند و خیلیها به این حوزه وارد میشوند اما تفاوت او با كسانی كه زود میآیند و زود میروند تنها در داشتن یك صدای دلنشین و همراهداشتن نام شجریان نیست. او ظرافتهای این كار را درك میكند و هیچ نكته كوچكی را ساده رها نمیكند. همایون یكی از رازهای دلنشینبودن كلامش، با وجود قدیمی یا ناآشنا بودن برخی اشعاری كه انتخاب میكند را اینگونه توضیح میدهد: «بسیاری از شنوندگان میگویند وقتی این اشعار به تصنیف یا آواز بیان میشود معنی آن را تازه میفهمیم، یعنی باید با آواز به آن كلام روح داد و معنی آن را در ذهن و جان شنونده چندبرابر كرد. برای من هیچ محدودیتی وجود ندارد و هر شاعری چه گمنام و چه نامآور اگر شعری زیبا و عمیق سروده باشد از آن استفاده میكنم.»
قدر موقعیتها را دانستن
فرزند شجریان بودن، آن هم فرزندی كه توان خواندن و پیروی از الگوهای پدر را دارد، بهخودی خود افتخار بزرگی است.اما آیا فرزند همه بزرگان، لزوما خودشان انسانهای بزرگی میشوند؟ این موقعیتی است كه خیلیها قدر نمیدانند؛ اما همایون از آن دسته نیست. خودش درباره شروع كار و ادامهدادنش میگوید:«در شروع كار خیلی كمسن بودم، 16،17 سالم بود. خب این تجربه خاص با نوازندگی تنبك شروع شد و طی سالیان بعد، آواز هم به آن اضافه شد. در تمام این سالها نوازنده تنبك و نوازندگی تنبك و آواز خواندن برای من تجربیات بسیار گرانقدری بوده كه افتخار داشتم در كنار هنرمندان گوناگون روی صحنه بروم. فكر میكنم كه این اتفاقی خیلی مهم، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی هنری من بوده و سعی كردهام از این تجربیات استفاده درست داشته باشم، هم برای پیشبرد كارم و هم برای اجرای آن.
آموختن، آموختن، آموختن...
میگوید كه هیچ زمانی از یادگرفتن بازنایستاده اما به آنچه دارد مغرور نیست و هنوز هم در پی آموختن است. خودش توضیح میدهد: «سعی من در این است كه چیز نادانستهای برایم باقی نماند و همهچیز را تجربه كنم، البته هیچوقت نمیتوانم بگویم كه همه راه را رفتهام و همهچیز را میدانم. من باید بازهم تجربه كنم و كار هزار زاویه و گوشه دارد.»
چهارشنبه 27/2/1391 - 10:10
سينمای ایران و جهان
بازیگرانی كه لباس روحانی بر تن كردند
یكی از نقشهای وسوسهانگیز برای بازیگران مرد حضور در نقش روحانی است؛ تعدادی از بازیگران ایرانی فرصت ایفای این نقش را داشتهاند و گاه برخی علاوه بر جذابیتهای نقش خود چیزی به آن اضافه كرده و نقش روحانی را به عنوان كاری متفاوت در كارنامه خود ثبت كردهاند
روزنامه اعتماد : یكی از نقشهای وسوسهانگیز برای بازیگران مرد حضور در نقش روحانی است؛ تعدادی از بازیگران ایرانی فرصت ایفای این نقش را داشتهاند و گاه برخی علاوه بر جذابیتهای نقش خود چیزی به آن اضافه كرده و نقش روحانی را به عنوان كاری متفاوت در كارنامه خود ثبت كردهاند و برخی نیز بیش از داشتههای خود نقش به آن نیفزودهاند و بهطور كلی قرار گرفتن در این جایگاه به واسطه حساسیتها و اهمیت روحانیون در جامعه خود نقش را فارغ از نوع ایفای آن تماشایی میكند.
بازیگران در قبای روحانیت
فیلمهایی كه فضایی تاریخی دارند، خود فرصتی برای حضور روحانیون در فیلمها به وجود میآورد. خسرو شكیبایی در همین شرایط نقش آیتالله مدرس را در مجموعه «مرغ حق» به كارگردانی هوشنگ توكلی بازی كرد. فخرالدین صدیقشریف هم در مجموعه «شكار شاه» ساخته سعید نیكپور نقش سیدجمالالدین اسدآبادی را ایفا كرد.
نگاه تاریخی فیلم «فرزند صبح» بهروز افخمی زمینه تصویر كردن دو نقش مهم امام خمینی(ره) و فرزند فقید ایشان حاج سیداحمد خمینی را ایجاد كرد و عبدالرضا اكبری و محمدرضا شریفینیا این دو نقش را ایفا كردند.
فیلمهایی كه درباره روحانیها ساخته میشود، بستری است برای تصویر كردن شمایل روحانیون مقابل دوربین مانند پرویز پرستویی و شاهرخ فروتنیان در «مارمولك» ساخته كمال تبریزی و بهروز شعیبی در «طلا و مس» به كارگردانی همایون اسعدیان كه نقش طلبهیی را ایفا كرد. مهران رجبی هم در فضای مربوط به طلبهها و روحانیهای فیلم «زیر نور ماه» ساخته رضا میركریمی ایفای نقش روحانی را برعهده داشت.
افشین هاشمی در «خیلی دور، خیلی نزدیك» رضا میركریمی، رضا كیانیان در دو مجموعه «كیف انگلیسی» ضیاءالدین دری، محمدرضا گلزار در «توفیق اجباری» محمدحسین لطیفی، فخرالدین صدیقشریف در «اخراجیها»ی مسعود دهنمكی، هدایت هاشمی در «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، حامد بهداد در «كیمیا و خاك» عباس رافعی، پارسا پیروزفر در «وقت چیدن گردوها»ی ایرج امامی، فرهاد اصلانی در «یه حبه قند» رضا میركریمی، داریوش كاردان در مجموعه «سقوط یك فرشته» بهرام بهرامیان، محمدرضا شریفینیا در «صندلی خالی» سامان استركی و اخیرا پژمان بازغی در «روز ملاقات» مهرداد غفارزاده در نقش روحانی نقشآفرینی كردهاند.
پرویز پرستویی؛ روحانی پرحاشیه
تصور میشد فیلم «مارمولك» از آن جهت كه نقش اصلی آن را كسی با لباس روحانیت بازی میكند حساسیتبرانگیز باشد و دقیقا همینطور شد و فیلم قبل از اكران با حاشیه روبهرو شد؛ نمایش آن در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر جوایز بینالمذاهب را برایش به همراه داشت، اما این موضوع از آن مواردی نبود كه فقط نظر مدیران سینمایی درباره آن اهمیت داشته باشد و واكنشها و جوسازیهایی خارج از سینما صورت گرفت و فیلم را از نیمه اكران به پایین كشید و سازندگان آن را با تهدیدهای جدی روبهرو كرد و در نهایت فیلم تبریزی را ناكام و مخاطبان را از ساخته كمدی تبریزی محروم كرد. نخستین تصویر روحانی در این فیلم با حضور شاهرخ فروتنیان شكل میگرفت، او كه در كنار تخت رضا مارمولك با بازی پرویز پرستویی در بیمارستان بستری بود، «شازده كوچولو» در دست داشت و مطالعه میكرد و لباسهای او فرصتی برای رضا مارمولك به وجود آورد تا با شمایلی متفاوت از بیمارستان بگریزد و در موقعیتی متفاوت قرار بگیرد.
رضا مارمولك كه دزدی با همه ویژگیهای چنین شخصیتی بود، با این لباس از بیمارستان خارج میشود و به روستایی مرزی میرود تا از مرز بگریزد، اما اتفاقات این روستا و البته لباسی كه بر تن دارد، مانعی تازه برای اوست.
پرستویی در ایفای نقش دووجهی دزد و روحانی موفق ظاهر شد تا حدی كه میتوان با قطعیت گفت حتی این نقش او را بیش از حاج كاظم «آژانس شیشهیی» در ذهن عموم مخاطبان ماندگار كرد؛ این بازیگر با درك درست از نقش خود و البته با اتكا به فیلمنامه و كارگردانی موقعیتهای كمیك را به درستی درك كرد و شاید همین خندیدن تماشاگران به گفتههای یك روحانی روی منبر و بالا رفتن او از دیوار بود كه برای «مارمولك» و سازندگانش دردسرساز شد.
تقریبا اكثر مخالفان فیلم كه از شهرستانها موضعگیری خود را در مقابل این فیلم آغاز كردند، بازگشت شخصیت اصلی فیلم را در پایان كار نادیده گرفتند و با تكیه بر نكات ذكر شده فیلم تبریزی را توهین به جامعه روحانیت ارزیابی كرد و تبریزی را از پرداخت به این طیف و پرستویی را از تكرار این نقش منصرف كردند. پرستویی به واسطه جایگاه خاصی كه نقش رضا مارمولك در ذهنها پیدا كرد، با وجود همه موفقیتش در ایفای این نقش سخت دیگر در ادامه راه بازیگری لباس روحانی بر تن نكرد تا همه او را با لباس روحانی جعلی رضا مارمولك به خاطر داشته باشند.
رضا كیانیان؛ روحانیای با كیف انگلیسی
رضا كیانیان بازیگری است كه نوع بازیگری او همواره نام او را پیش از نقش مقابل تماشاگر قرار میدهد؛ اما از معدود دفعاتی كه به جا آوردن كیانیان كار سختی برای تماشاگر میشود، زمانی است كه او لباس روحانی به تن میكند.
او در «كیف انگلیسی» این لباس را بر تن كرد. او در «كیف انگلیسی» با كاری خاص روی صدای خود و نوع بیانش توانست آنچه از او انتظار میرفت را برآورده كند.
كیانیان در معدود قسمتهایی از این مجموعه مقابل دوربین ظاهر شد، اما نوع بازیگری او و ارتباط مستقیم او با شخصیت اصلی داستان با بازی علی مصفا سبب شد تلاشی كه كیانیان برای ایفای این نقش صرف كرد به خوبی دیده شود، در عین حال به واسطه متعهد بودن داستان و نقش به الگوی در ذهن جا افتاده روحانیت ایفای چنین نقشی برای كیانیان مسالهساز نشد.
«فرزند صبح» و چهرههای روحانیاش
بهروز افخمی بیش از هفت سال سرگرم كامل كردن «فرزند صبح» بود و تلاش در این مدت طولانی به واكنشهای منفی منتقدان در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر و در نهایت بلاتكلیف شدن فیلم در اكران منجر شد. او ماجــرای زندگـی امام خمینی (ره) را دستمایه این فیلم قرار داد و مقاطعی از كودكی، جوانی، میانسالی و پایان عمر ایشان را تصویر كرد. در دو بخش جوانی و میانسالی امام خمینی، هادی حیدری و عبدالرضا اكبری لباس روحانی بر تن كرده و نقش ایشان را ایفا كردند.
با توجه به حساسیت نقش مربوط به دوران میانسالی ایشان یكی از بازیگران تلویزیون و سینما بازی در نقش را برعهده گرفت. عبدالرضا اكبری كه گریم اعمال شده روی چهره او، امتیاز بالایی برای كار او در اختیارش قرار داد، با سكوتها و حركات صورت سعی كرد به شخصیتی كه تصویرش همچنان در ذهنها باقی است، نزدیك شود.
هرچند نتیجه كار فیلم چندان مورد توجه تماشاگران قرار نگرفت و انتظارات هفت هشت ساله را برآورده نكرد، اما ایرادی هم به صورت مشخص از بازی اكبری در این نقش حساس گرفته نشد.
در مقطع پایان عمر امام (ره) دیگر تصویری از ایشان دیده نمیشود و بر اساس پی او وی ایشان چهره فرزند فقیدشان حاج سیداحمد خمینی با بازی محمدرضا شریفینیا دیده میشود. به گفته بازیگر این نقش خانواده فرزند امام(ره) با بازیگری شریفینیا در این نقش موافق بودند و این بازیگر نیز در فرصت محدودی كه برای حضور مقابل دوربین در اختیار داشت، تلاش كرد مسوولیت سخت بازیگری را در نقشی كه تصویر او برای بسیاری خاطرهانگیز و زنده است، به درستی ایفا كند.
خسرو شكیبایی؛ مرغ حق آیتالله مدرس
زمانی كه خسرو شكیبایی درگذشت، یكی از بهترین بازیهای او كه همواره از آن یاد شد و بسیار به عنوان حضوری شگفتانگیز از آن یاد كردند، بازی شكیبایی در مجموعه «مرغ حق» در نقش آیتالله مدرس و مونولوگ طولانی او در مجلس، تحسین همگان را به همراه داشت.
قدرت بیان او در آن لحظات و نزدیك شدن او به چهرهیی تاریخی، تصویری ماندگار از بازیگری ساخت كه در كارنامه كاری خود نقشهایی بسیار متفاوت گرد هم آورد.
فیلمهایی با نگاهی به روحانیون
منوچهر محمدی، تهیهكننده فیلمهای «طلا و مس»، «مارمولك» و «زیر نور ماه»، بهطور مشخص دغدغه تصویر كردن روحانیون بر پرده سینما را دارد.
او این حركت را با فیلم «زیر نور ماه» آغاز كرد. حرف او بر سر تردیدهای یك طلبه برای ملبس شدن بود و اینكه پذیرش لباس تا چه حد میتواند برای كسی كه دوره تحصیلی خود را به پایان رسانده امكانپذیر باشد.
موضوع این فیلم بر گرفته از دغدغههای گروهی خاص در جامعه بود، اما كیفیت فیلم میركریمی و نگاه انسانی موجود در فیلم مخاطبان آن را بسیار گستردهتر از این گروه خاص كرد.
به واسطه فضای فیلم، افراد زیادی با لباس روحانی مقابل دوربین قرار گرفتند اما یكی از چهرههایی كه خود نیز با لباسش واكنشهای اطرافیان را به همراه داشت، مهران رجبی بود. در بخشی از فیلم این لباس دردسرهایی را برای این بازیگر موجب میشود و این با بازی رجبی سروشكل درستی به خود میگیرد.
بهروز شعیبی كه تجربه حضور در پشت دوربین را داشته، در فیلم «طلا و مس» در نقش مقابل نگار جواهریان نقش طلبهیی جوان را برعهده دارد كه در زندگی شخصی خود با مشكلاتی روبهرو میشود و این چالشهایی میان جایگاه اجتماعی او، مسیری كه در آن گام برمیدارد و زندگی خانوادگیاش، قرار میدهد.
شعیبی با همه تجربه كم خود در زمینه بازیگری به نوعی این نقش را ایفا كرد كه هرچند بیشتر حضور جواهریان در این فیلم مورد توجه قرار گرفت، اما توانست همراهی خوبی با این بازیگر داشته باشد و كاری قابل قبول مقابل تماشاگر قرار دهد.
صدیقشریف؛ بازیگر نقشهای روحانی
فخرالدین صدیقشریف در فیلمها و مجموعههای مختلفی در نقش روحانی حاضر شده است كه میتوان از مهمترین آنها به نقشش در فیلم «اخراجیها»ی مسعود دهنمكی و مجموعه «شاه شكار» سعید نیكپور اشاره كرد.
روحانی فیلم «اخراجیها» یكی از معدود شخصیتهایی است كه از افتادن در شوخیهای فیلم دور میماند و شاید تجربه شوخی با چهره روحانی در فیلم «مارمولك» سازنده «اخراجیها» را از انجام دادن این ریسك بزرگ بازداشت و فخرالدین صدیقشریف روحانی فیلم را به عنوان چهرهیی مثبت در كنار مجموعهیی از شخصیتهای حاضر برای خنداندن تماشاگر قرار داد.
او در مجموعه «شاه شكار»، نقش سیدجمالالدین اسدآبادی را بازی كرد؛ نقشی كه به گفته او برای ایفای آن تحقیقات و مطالعاتی طولانی و فراتر از آنچه فیلمنامه در اختیارش قرار داد، انجام داده بود. نقش سیدجمالالدین اسدآبادی نخستین حضور این بازیگر در تلویزیون بود.
پارسا پیروزفر؛ وقت چیدن گردوها
پارسا پیروزفر در «وقت چیدن گردوها» ساخته ایرج امامی برای تصفیه نفس خود و مطالعه درسهایش به عنوان یك طلبه در جوار مرقد عارفی ساكن میشود. چالشهای میان او و متولی این مرقد داستان را پیش میبرد. این فیلم فرصتی برای نمایش به دست نیاورد.
محمدرضا گلزار نیز در میان همه نقشهایی كه بازی كرده، در بخش ابتدایی فیلم «توفیق اجباری» نقش یك روحانی را بازی میكند. این فیلم كه در اصل به ماجرای زندگی یك ستاره سینما میپردازد، در ابتدای كار فرصتی برای دیده شدن گلزار در لباس یك روحانی به وجود میآورد.
پژمان بازغی نیز به تازگی در فیلم مهرداد غفارزاده نقش یك روحانی را ایفا كرده كه البته هنوز حاصل كار این بازیگر دیده نشده است و داریوش كاردان نیز در مجموعه «سكوت یك فرشته» چنین نقشی ایفا كرد.
مجموعه «سقوط یك فرشته» ساخته بهرام بهرامیان نیز فرصتی بود تا داریوش كاردان در نقش یك روحانی ظاهر شود.
حامد بهداد در «كیمیا و خاك» ساخته عباس رافعی با لباس روحانی مقابل دوربین حاضر شد و این كار برای بازیگری كه همواره نمود بیرونی نقشهایی كه ایفا كرده، گاه بیش از حد توقع بوده، كاری متفاوت از او محسوب میشود. او نقش یك استاد دانشگاه و روحانی را در این كار برعهده داشته؛ فیلمی كه هنوز اكران عمومی نشده است.
محمود پاكنیت در فیلم سینمایی «پنجشنبه آخر ماه» به كارگردانی ماشاءالله شاهمرادیزاده در نقش یك روحانی ظاهر شده است. در این فیلم شخصیت روحانی در موقعیتی قرار میگیرد كه اتفاقات كمیكی را به همراه دارد. این فیلم ماجرای چند جوان را روایت میكند كه قصد دارند در خانهیی دور هم جمع شده و پارتی برگزار كنند اما ناگهان یك روحانی به این خانه وارد میشود و برنامهها را تغییر میدهد.
حسین محجوب نیز در فیلم «او» ساخته رهبر قنبری نقش یك روحانی را بازی كرده است. او برای این حضور در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر مورد تقدیر ویژه هیات داوران قرار گرفت. این فیلم روایتی از مردی روحانی است كه در دامنههای كوه سبلان به عنوان امام جماعت مورد اعتماد است و مردم برای بیان مشكلات خود به او مراجعه میكنند.
حضورهای كوتاه و بهیادماندنی
رضا میركریمی بعد از تجربه «زیر نور ماه» در «خیلی دور، خیلی نزدیك» هم نگاهی به شخصیتی روحانی دارد. افشین هاشمی در قامت یك روحانی در بخشی از مسیر دكتر عالم با بازی مسعود رایگان قرار میگیرد و با سخنانش ناخواسته تصویری دیگرگون از مرگ در مقابل چشمان دكتر عالم قرار میدهد.
فرهاد اصلانی نیز در فیلم دیگری از رضا میركریمی لباس روحانی به تن میكند؛ شخصیتی كه تردیدها و نگرانیهای او گاه انتقادهای برخی تفكرهای تندرو را به همراه داشت. اصلانی با وجود آنكه نقش روحانی را در این فیلم ایفا میكند، به صورت متظاهرانه از دین و دینداری نمیگوید و بیشتر درگیر مسائل شخصی خود است، اما قرار گرفتن او در كنار باجناقها و دنیای متفاوت آنان، اعتقادهای مذهبی او را به رخ میكشد.
بازی اصلانی در كنار جنازه دایی در حالی كه تلاش میكند نگرانی خود را از مرگ و بیماریاش كه به تازگی متوجه آن شده، فراموش كند، یكی از بخشهای بهیادماندنی فیلم است.
اما آنچه هدایت هاشمی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب از یك روحانی ارائه میكند، در فاصله میان خلق لحظات كمیك و جدی در رفت و آمد است.
دزدیده شدن كیف او از سوی یك دزد و درخواست عجیب او برای روضهخوانی پای تلفن منجر به رفت و آمد در میان این دو فضا میشود.
چهارشنبه 27/2/1391 - 10:9
سينمای ایران و جهان
راز هایی از زندگی خصوصی رضا کیانیان
فكر میكنید یك چهره موفق چطور فكر میكند؟ روزهای عادیاش را چطور میگذراند؟ و ده ها سوال دیگر که در ذهن ما نقش می بندد با خواندن این مطلب به این سوالات شما جواب خواهیم داد .
برترین ها: فكر میكنید یك چهره موفق چطور فكر میكند؟
روزهای عادیاش را چطور میگذراند؟
با روزمرگیها چطور كنار میآید؟
اصلا چه لباسهایی میپوشد و چه نوع غذاهایی میخورد؟
در صفحههایی كه پیش رو دارید رازهای موفقیت رضا كیانیان را كشف خواهید كرد!
برای بعضی آدمها زندگی معنای دیگری دارد. انگار آنها چند برابر انسانهای معمولی لحظات را حس كردهاند و هر بار همه چیز را از نو تجربه كردهاند، حتی همین روزمرگی و معمولی بودن هم برای گروهی خوشآیند است. اینكه بتوانی مزه لحظهها را به هر بهانهای بچشی، زندگی را لذتبخشتر میكند. رضا كیانیان از این جور آدمها است. این شانس را داشته كه بارها زندگی كند، نه به خاطر سنوسال و تجربه و گذر عمر، كه به خاطر همه نقشهایی كه از او به یاد داریم.همان افغانی«روبان قرمز»، همان اصفهانی خوش زبان «فرش باد»، همان عاشق سیاستباز اهل غذای«ماهیها عاشق میشوند» همان كاراكتر اهل دل «یه حبه قند» و حتی همان جمشید«شلیك نهایی».هر وقت كه خواستهایم به او در نقشی عادت كنیم او یك باره فرو پاشیده و نقشی جدید را ساخته. انگار علیه همه چیز همه چیز میشورد تا دوباره از نو بسازدش. شورشی كه حالا در پنجمین دهه عمرش جای دنجی برای خودش ساخته، بیحاشیه و بدون جنجال بیش از بیست سال در سینما و تلویزیون حاضر بوده و هر بار حضورش همه را غافلگیر كرده، همین هاست كه رضا كیانیان را متفاوت از همه همنسلان و بازیگران كرده است.همه ما همان قدر درباره او میدانیم كه نقشهایش به ما گفته، او دور از هیاهو همیشه در حال تولید است. اگر سر صحنه فیلمی نباشد یا گوشهای از كارگاهش نشسته و فیگورهای چوبیاش را صیقل و جلا میدهد یا اینكه در اتاقی مشغول نوشتن مطلب یا كتابی است. گاهی هم میشود او را در حال عكاسی دید. اما هیچ وقت نمیشود رضا كیانیان را در قابی محصور كرد.او برای تجربه كردن مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد. یك بار جوان معتاد فیلمی میشود و بعد برای بازی در نقش دكتری خوشگذران چند كیلویی چاق میشود و حركاتش را سست و شل میكند، یك بار پیرمردی روستایی میشود و یك بار وكیلی همه فن حریف.
حسودها آدمهای كوچكی هستند
در زندگیام اصولا وارد یكسری مناسبات نمیشوم تا حسادتها به وجود نیاید. من معتقدم اگر تعداد بازیگران سینمای ایران 100برابر تعداد فعلی بشود به نفع من است، هر چه كارگردان بیشتر باشد به نفع من است، هر چه فیلم بیشتر تولید شود برای من بهتر است، هر چه جوان بااستعداد و با حال و حتی بیاستعداد وارد سینما شوند به نفع من است . دلیلش این است كه وقتی بهرام رادان فیلم بازی میكند و مردم نسبت به آن واكنش خوبی نشان میدهند و آن را تماشا میكنند، چراغ سینما روشن میماند ولی اگر او نباشد یكی از جذابیتهای سینما كم شده و این به ضرر من است. من فكر نمیكنم جای كسی را تنگ كرده باشم و همینطور فكر نمیكنم هیچكس جای من را تنگ كرده باشد. چون من دنیای خودم را دارم كه متعلق به خود من است و هیچكس نمیتواند جای من را بگیرد و اصولا هیچ كس نمیتواند جای هیچ بازیگری را بگیرد. به نظر من كسانی كه حسادت میكنند خیلی كوچك هستند، افق دید آدمی باید آنقدر باز باشد كه انسان اصلا به این چیزها راضی نباشد.
من هنوز در این دنیا خیلی كارها دارم كه باید انجام بدهم. چرا باید به یكی از همكارانم حسادت كنم؟ از سالها پیش حتی از زمان دبیرستان نقاشی میكردم، كاریكاتور میكشیدم، برای گروه تئاتریمان خطاطی میكردم، پرده مینوشتم، پوستر طراحی میكردم، بروشور درست میكردم. اینها همیشه دغدغه من بوده است. اوایل انقلاب بعضی از كاریكاتورهای من در بعضی از مجلات چاپ میشد. اینها علایق من است و علایقم را دنبال میكنم.
همه چیز در نور بهتر دیده می شود
همیشه میتوان دنیای بهتری داشت. دنیای بهتر آن د نیایی است كه دروغ ، ریا، كمفروشی، سلطه، فقر، گرسنگی، جهل، بیقاعدگی و ناامنی و جنگ در آن نباشد. دنیای بی دروغ، بیریا و با شرف آرمان من است. به دنیای آرمانیام فكر میكنم. خیلی هم فكر میكنم اما میدانم كه بر علیه جنگ نباید جنگ راه بیندازم. میدانم علیه سلطه نباید سلطهای دیگر خلق كنم. ذات جهان پاك است. من به ذات جهان پناه میبرم. آن را دوباره كشف میكنم، آن را بازی میكنم، مینویسم، عكس میگیرم و خلاصه سعی میكنم زیبایی را نشان بدهم. دنیای آرمانیام را نشان بدهم. زندگی روزمره ذهن ما را مشغول میكند و بیشتر به سمت دروغ و ریا میبرد و از ذات پاك جهان دور میكند. روزمرگی نمیگذارد ببینم و بشنوم. جهان پر از زیبایی است با یك لایه زشتی. زشتی را آدمی ایجاد كرده. آدمی هم میتواند مغلوبشان نشود. هنر جلوههای پاكی و زیبایی را مینمایاند. هنر از جنس نور است. به همه چیز نور میپاشد، حتی به بدی. همه چیز در نور بهتر دیده میشود؛ حتی بدی.
بعضی معانی مسئولیت را دوست ندارم
احساس مسئولیت از آن كلماتی است كه در 50 سال اخیر ما n تا معنی پیدا كرده و من بعضی از معانی آن را دوست ندارم . مثلا همین كه حرف احساس مسئولیت میشود داستان مسئولیت جمعی و... پیش می آید كه من اصلا قبولش ندارم. من فكر میكنم كه به عنوان یك انسان، هر كس كاری انجام میدهد و باید در مورد كاری كه انجام میدهد مسئولیتهایی را بپذیرد، من هم مسوولیتهای كارم را قبول میكنم و در حد توان خودم، كارم را انجام میدهم.
حتی علیه خودم شورش میكنم
من كلا شورشی هستم. من حتی علیه خودم هم شورش میكنم، خودم را به هم میریزم و نابود میكنم. من اصلا حوصله ندارم كه دنیا چارچوب پیدا كند. یعنی به محض اینكه چارچوبی مشخص میشود آن را به هم میریزم. در رابطه با افراد و جامعه من آرام و محتاطم ولی در مورد خودم آنارشیست هستم. شاید به همین علت هم باشد كه نقشهای متفاوت بازی میكنم.در زمان كودكی من بازیگرانی بودند كه به آنها میگفتند مرد هزار چهره، من همیشه فكر میكردم آیا امكان دارد یك روز من هم مرد هزار چهره بشوم؟ و از آنجا كه هر چه بخواهی اتفاق میافتد، برای من هم پیش آمد. بر مبنای همان آنارشیسمی كه در زندگی شخصیام وجود دارد، هر اتفاق بدی كه در زندگیام بیفتد با آن روبهرو میشوم و سعی میكنم آن را بخورم. من اگر هم بی تابی دارم در ارتباط با دیگران كنترلش میكنم ، نمی خواهم در ارتباط با دیگران تشدیدش كنم.
هركس باید اسم خودش باشد
یک روزی یک آقای بسیار محترم و عارفی به من گفت: «میخواهی اسم اعظم را بهت بگویم؟» میگویند خدا هزارها اسم دارد که یکیش اسم اعظم است. اگر اسم اعظم را بدانی، جهان دراختیار تو قرار میگیرد و بلافاصله به خدا پیوند میخوری. در داستانها آمده که بسیاری از عرفا به دنبال اسم اعظم بودند.
چشمم برق زد و گفتم: معلوم است كه دلم میخواهد، بگویید.گفت:« خدا چند اسم دارد؟» گفتم:
« هزارتا» گفت:«هزار تا همه مفاهیم خوب هستند. این هزار تا به هم مربوطند. یکیش هم اسم تو است. اسم اعظم اسم تو است. به شرطی كه مثل اسمت باشی، بقیه را هم میشوی. تو رضاباش، بقیه اسماء هم خواهی شد.» از آنجا به بعد من به این خیلی فکرکردم. هرکسی در جهان مثل اسم خودش باشد، جهان گلستان میشود.
من ستاره نیستم
در فرهنگ بازیگری در دنیا یك عده را Star و یك عده را بازیگر كاراكتر مینامند. یعنی این افراد میتوانند نقشهای متفاوتی را بازی كنند یا یك پیشینه و زمینه تئوریك آموزش بازیگری دارند. آن Starها در فرهنگ كلی، كسانی هستند كه ناگهان وارد میشوند، شاید بمانند، شاید مدت كوتاهی بمانند، شاید هم ناگهان بروند. ولی خیلیها هم هستند كه ناگهان میآیند ولی میمانند چون به دنبال كارشان میروند و آن را جدی میگیرند. ستاره با خودش یك مفهومی دارد. مفهومش این است كه گاهی هست، گاهی نیست، چشمك میزند. ولی یك بازیگر مثل آقای انتظامی با بیش از 80 سال عمر هنوز بازیگر است. كسی نمیگوید آقای انتظامی دیگر پیر شده، ایشان هنوز میتوانند نقشهایی متناسب با سنشان بازی كنند ولی یك Star به دلیل فیزیك مناسب ناگهان معروف میشود.بالا رفتن سن، فیزیك مناسب را میخورد و نابود میكند. وقتی فیزیك از بین رفت، ستاره دیگر افول میكند. نمونههای مشابه فراوانی در همین ایران هم داریم كه ستارهها با از بین رفتن فیزیك دیگر دعوت به كار نمیشوند. ولی اگر بازیگر باشی ماندنت به فیزیك ربطی ندارد مثل خیلی از بازیگرهای هالیوود مثل داستین هافمن یا آلپاچینو. آنها چه فیزیك مناسبی دارند؟ یا تام هنكس با این فیزیك بسیار معمولیاش. من همیشه فكر میكنم اگر آدم تام هنكس را در خیابان ببیند، نمیشناسدش چون آنقدر شبیه بقیه است كه قابل شناسایی نیست. ولی وقتی یك نقش را قبول میكند، آن نقش آنقدر unique و دیدنی می شود كه به نظر میرسد هیچكس جز تام هنكس نمیتواند آن را بازی كند. در واقع تام هنكس به فیزیكش وابسته نیست، به چیزی فراتر از فیزیكش وابسته است. من از این زاویه نگاه میكنم.
باید جهان را بپذیریم
وقتی من 40 سالم شد چند ماه در شرایطی بودم كه تنهای تنها بودم . خیلی هم آن شرایط را دوست داشتم. با خودم خیلی فكر كردم. زندگیام را زیر و رو كردم، از خودم سوال كردم، بعد به یك نكته رسیدم و آن این بود كه تو همینی كه هستی. من خیلی آدم آرمانخواهی بودم و سعی میكردم آرمانهایم را در زندگی اجتماعی پیاده كنم. میخواستم دنیا و مردم را تغییر دهم. بعضیها هنوز هم این عقیده را دارند . ولی آن موقع هم خیلیها بودند كه اینطور نبودند. آن زمان دو دسته روشنفكر بودند، یك عده كسانی بودند كه میخواستند جهان را تغییر بدهند، یك عده هم روشنفكرانی بودند كه نمیخواستند جهان را تغییر بدهند . به هر حال من جزو گروه اول بودم، اما در 40سالگی فهمیدم كه جهان تغییرناپذیر است. جهان همین چیزی است كه هست، ما باید جهان را بپذیریم. ما فقط باید باشیم. ضمنا نمیتوانستم از آرمانهایم هم چشمپوشی كنم. هنوز هم شورشی بودم و دنیا برایم تنگ بود. در آن زمان فهمیدم كه من میتوانم آرمانخواهی را به دنیای هنریام بیاورم. در دنیای هنری من خیلی آدم شورشیای هستم .كارهای عجیب و غریب میكنم. خودم خودم را نابود میكنم، خودم زیرآب خودم را میزنم. یك نقش بازی میكنم بعد زیرآب همان نقش را میزنم. این مربوط به دنیای آرمانخواهی من است. ولی فهمیدهام كه زندگی همین است كه هست و منظورم این نیست كه برویم بمیریم. جهان پر از چیزهای كشف نشده است.
عبور از چراغ قرمز
زیاد با هر كسی رفت و آمد نمی كنم. با كسی میروم و میآیم كه اگر در خانه اش می نشینم آرامش داشته باشم. وقتی با هم هستیم بدبختیهایش را سر من آوار نكند. میخواهیم راحت باشیم. بگوییم زندگی همین است. از چیزهای ساده بگوییم. آسایش داشته باشیم. به نظر من انسان وقتی در حال خلاقیت هنری است در یك دنیا قرار دارد و وقتی زندگی میكند دنیایش فرق میكند. در زندگی باید پشت چراغ قرمز ایستاد و وقتی چراغ سبز شد، حركت كرد چون در این شرایط با بقیه مردم در ارتباط هستیم ولی وقتی خلاقیت میكنیم در یك دنیای دیگر قرار میگیریم و در آن دنیا مجازیم و باید چراغ قرمز را رد كنیم. اگر یك نفر بخواهد در خانه من دیوانه بازی دربیاورد من دعوتش نمیكنم ، چون دلم نمیخواهد كسی در خانه من از این كارها بكند. این دو دنیا را نباید با هم قاطی كرد ولی اینكه چطور باید به آرامش رسید، به نظر من این سرنوشت محتوم ماست كه به آرامش نمیرسیم ، اگر چه خود من خیلی وقتها یك كار را تجربه میكنم كه خیلی به من جواب میدهد و راضی میشوم.
میخواهم كشف کنم
نمیخواهم همه چیز برایم عادی شود. میخواهم تجربههای جدید كسب كنم. اون كاری كه كرده ام تمام شده است. حالا دنبال یك كار دیگر می روم. نه یك نقش تكراری. آدم ها را دیدهاید كه توی سینما تیپ می شوند. اگر كسی در یك نقش خوب باشد دوباره برایش نقشهای مشابه می نویسند. می گویند میفروشد. خوب طبیعی است مردم هم دوباره میخواهند همان اولی را ببینید. اما من دنبال نقش متفاوتم. میخواهم كشف كنم. خودم را و دنیا را.
افسردگی را مهار كنیم
من دورههایی افسردگی وحشتناكی داشتم، اما یاد گرفتم كه چطور خفهاش كنم و روی آن افسردگی سوار شوم و بگویم دهنهات را گرفتم، بتاز. من سوار تو هستم، نه تو سوار من. در این جنگ نمیخواهم كوتاه بیایم، چون بچهپررو هستم؛ نه دررابطه با مردم، در رابطه با خودم. یك زمان با مردم و جهان بچه پررو بودم، یعنی میخواستم به همهجای جهان سیخ بزنم؛ اما بعدا دیدم جهان كه عوض نمیشود، پس خودت را كشف كن و به خودت سیخ بزن. این چیزها توضیحدادنی نیست، بلكه بیشتر كشف و شهودی است. درتمام ادیان هست كه خدا میگوید تو بخواه، میشود، به شرطی كه بخواهی، نه اینكه بازی كنی.
وقتی نجاری كردم
من یك دورهای در 50 سال اخیر كه بازیگری را نمیتوانستیم ادامه دهیم، كارهای زیادی كردم. مثلا نجاری كردم، ولی دردوره نجاریام با شاگرد نجاری شروع كردم، بعد كابینتساز شدم بعد سمت دروپنجره ساختن رفتم چون كار سختی است و بعد به دكوراسیون داخلی رسیدم، یا یك دورهای دریك شركت معماری نقشهكش ساختمان شدم و بلد بودم با راپید و... كاركنم، اما نقشه نمیتوانستم بكشم. یكی از دوستانم به اسم احمد میرعلایی، یك چیزهایی برایم توضیح داد كه نقشه را چطور میكشند. وقتی رفتم آقای مهندس از من پرسید شما قبلا كار كردهاید؟ گفتم: بله، گفت میشود این نقشه را برای من بكشی؟ من كشیدم و گفت خوبه، كاركن. بعد از حدود 4 ماه من مسئول كل نقشهكشهای آنجا شدم! آن زمان كامپیوتر نبود و نقشه را با دست میكشیدند، میز نور بود كه نقشه را روی میز میانداختند وكاغذی را زیرش میگذاشتند و از روی آن كپی میكردند؛ من شروع كردم با كاغذكالك طرحهایی كشیدم به هركدام از بچهها دادم كه دیگر لازم نباشد هردفعه با آن خطكش محاسبه و اندازهگیری كنند. بعد مهندس كمكم خوشش آمد و مسئولیتم اضافه شد. بعد به معماری داخلی برگشتم و مثل تحصیلكردهها «اینتریوردیزاین» كاركردم. فكر میكنم مثلا اگر كارمند بانك هم باشم، شعبهام با شعبههای دیگر متفاوت میشود؛ چون دوروبرخودم چیزهایی درست میكنم.
باید چیستی و چرایی کارم را پیدا کنم
باید بگویم، من آدمی هستم كه فكر میكنم كاری كه انجام میدهم باید تعریف داشته باشد. نمیتوانم خودم را به شكل غریزی داخل ماجرایی كنم، جلو بروم و ادامه دهم. خیلی وقتها پیش آمده كه بهطور غریزی وارد یك ماجرا شدهام؛ یعنی دراستخر و دریایی كه نمیدانستم چیست، شیرجه زدهام اما این بهخاطر هوسبازی روحم بوده و بعد هم اگر بخواهم آنجا بمانم و ادامه دهم، باید چیستی و چرایی آن را بفهمم. وقتی بخواهی قواعد را بدانی، باید از تعریفش آگاه شوی؛ حالا درمورد بازیگری میتوانم بگویم، تا بهحال مقالاتی كه نوشتهام و مصاحبههایی كه انجام دادهام فعلا چند كتاب شده است و فكر میكنم ادامه هم داشته باشد، برای اینكه میخواهم ادامه دهم و بازیگری برایم جدی است. شاید عكاسی و مجسمهسازی برایم به اندازه بازیگری جدی باشد، اما همانها را هم كه انجام دادهام به فكر ادامه دادنشان هستم. خیلی هم كار میكنم، مطالعه میكنم، میبینم، بحث میكنم، كلنجار میروم و... .
باید این كاره باشیم
ما مجاز هستیم كه برای خودمان تعریف مشخصی داشته باشیم، به شرطی كه اینكاره باشیم؛ یعنی مثلا اول بازیگر باشیم، عملش را انجام دهیم، تجربه بازیگری و شعور آن را داشته باشیم، درسش را خوانده باشیم یا اگر نشد، كتاب و مسائل تئوریاش را مطالعه كرده باشیم و... بعد به یك نظر شخصی برسیم وگرنه از اول كه نمیتوانیم به یك تعریف شخصی برسیم. اگر بخواهیم هم نمیتوانیم، چون چیزی نخواندهایم و هرچی بگوییم قبلا گفته شده، آنوقت به چه دلیل یك نفر میتواند ادعا كند كه تعریف شخصی دارد؟
لذت من و پسرم: كارتون!
«کارتون» یکی از مشترکات من و پسرم است؛ فیلم اکشن و تخیلی. خودم هم با پدرم در سینماهای مشهد، انیمیشنهای آن دوره را میدیدیم. آنوقتها سینما هنوز صدا نداشت. همسرم بیشتر از فیلمهای جشنوارهای و هنری خوشش میآید. من هم هر دو نوع فیلم را درکنار هر یک از آنها میبینم و لذت میبرم، چون اساسا از همهچیز لذت میبرم. پسرم استنلی کوبریک را خیلی دوست دارد. رودریگز هم از کارگردانهای محبوبش است. من هم درعینحال که عاشق فیلمهای کلاسیک هستم، فیلمهای ساختارشکن را هم دوست دارم. دوست دارم ببینم چه چیزی را زیر پا گذاشته.
جین راسته و تیشرت یقه گرد
مد لباس مربوط به دو دوره است؛ یکی دهه 1930 و یکی دهه 1960. این دور هم مدام تکرار میشود. یعنی شما مدام با این دو ژانر لباس پوشیدن مواجهید! من با هیچ کدام مشکلی ندارم. ولی خودم بیشتر پیرو مد دهه 1930 هستم. هنوز هم لباس پوشیدنم اسپرت است. من در لباس باید راحت باشم. در میهمانی یا سر کار همین مدل لباس میپوشم؛ البته با کمی تغییر. بالاخره بعضی جاها باید کمی معقولتر ظاهر بشوم. البته من در این موارد روحیه شورشی دارم. دوست دارم با راحتی خودم کنار بیایم. همیشه عاشق شلوار جین راسته بودهام؛ چون در هر شرایطی بهروز است. برای همین در کمد من همیشه چند تا جین راسته پیدا میشود. تیشرت یقهگرد هم همینطور: از آن چیزهایی است که همیشه بهدرد میخورد، همیشه هم مد است و برای همین من دوستش دارم. البته تیشرت 3 دکمه اصل یک چیز دیگر است!
چرا كه نه!؟
از غذای تازه مثل هر چیز تازه دیگری استقبال میکنم، در سفرهایم همیشه غذای همان کشورها را میخورم. چون میخواهم بدانم این غذا چیه که اینقدر با لذت آن را میخورند. خیلی وقتها هم سرم کلاه میرود و گرسنه از رستوران بیرون میآیم. ولی خب... ذائقهام کنجکاو است دیگر.ذائقه رضا کیانیان طعمهای تازه را میطلبد. یاد گرفتهام خودم را هم غافلگیر کنم و برای همین اگر از او بپرسید که ممکن است من را در حال تجربه در رشتهای ببینیم که کاملا از دنیای قبلیام متفاوت است، احتمالا با خونسردی به شما جواب میدهم : «چرا که نه!؟»رضا کیانیان پیشبینیناپذیره. علتش هم این است که همه ما دوست داریم همه چیز را تبدیل به قانون و سنت کنیم. برای همین کسانی که اینجوری هستند، راه و بیراه غافلگیر میشوند! لطفا اینجوری نباشید تا غافلگیر نشوید!.
چهارشنبه 27/2/1391 - 10:8
ازدواج و همسرداری
10 دلیل اصلی تمام نکردن روابط عاطفی ناسالم
بیرون آمدن از روابط عاطفی ناسالم به این سادگی نیست که ما متوجه نقاط ضعف شویم و خیلی منطقی با هم خداحافظی کنیم. اما اینکه چرا نمی توانید رابطه را تمام کنید می تواند کمک بزرگی برای برخورد منطقی تر با این قضیه باشد.
مجله موفقیت: گاهی از اینکه می بینیم کسی همچنان در یک رابطه ناسالم و عذاب آور مانده و قصد تمام کردن آن را ندارد تعجب می کنیم. گاهی هم خودمان را می یابیم که با اینکه ته دلمان می دانیم در رابطه ناسالمی گرفتار شده ایم، اما توانایی خارج شدن از آن را نداریم.
متاسفانه بیرون آمدن از روابط عاطفی ناسالم به این سادگی نیست که ما متوجه نقاط ضعف شویم و خیلی منطقی با هم خداحافظی کنیم. اما داشتن آگاهی از اینکه چرا نمی توانید رابطه را تمام کنید می تواند کمک بزرگی برای برخورد منطقی تر با این قضیه باشد.
1- عذاب وجدان
عذاب وجدان و احساس گناه یکی از رایج ترین علت هایی است که نمی گذارد افراد از رابطه ناسالم بیرون بیایند. ممکن است ما چند ماه یا حتی چند سال با کسی در رابطه بوده باشیم و حالا او همه امیدش را به ما بسته باشد. در این صورت ترک کردن او و قطع امیدش برایمان کار بسیار دردناکی خواهد بود. طوری که ترجیح می دهیم تمام عمر در یک رابطه ناسالم بسوزیم اما طرف مقابلمان را با این جدایی نابود نکنیم. این وضعیت معمولا زمانی به بدترین حالت ممکن روی می دهد که شما گرفتار محبوب وابسته شده باشید. به هر حال در اینجا مجبوریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم. بهترین کاری که می توانید برای او بکنید این است که با او ظالمانه رفتار کنید. مسلما درصورتی که رابطه ناسالم ادامه پیدا کند هم خود ما و هم محبوبمان آسیب بیشتری می بینیم.
عذاب وجدان نوع دیگری هم دارد و آن زمانی است که ما به علت داشتن رابطه با کسی، احساس گناه کرده و فکر می کنیم اگر این رابطه به ازدواج ختم نشود حتما ما آدم بدی هستیم و برای اینکه این برچسب به ما زده نشود خودمان را به ادامه رابطه مجبور می کنیم.
اما چه کار کنیم تا در چنین تله ای گرفتار نشویم؟ تعهد زودهنگام و بی جا دلیل اصلی ایجاد چنین وضعیتی است. اگر زودتر از هنگام و قبل از ایجاد شناخت کافی به کسی تعهد بدهیم، زمانی که شناخت حاصل شد و فهمیدیم که برای هم مناسب نیستیم جداشدن به معنی بی تعهدی و بی وفایی ما تلقی می شود.
2- ترس از تنهایی
ترس از تنهایی را می توانیم دومین عامل مهمی بدانیم که ما را از خارج شدن از رابطه عاطفی ناسالم بازمی دارد. اگر احساس کنیم که غیر از این هیچ کس را نداریم و خودمان را بین این دو گزینه در منگنه قرار دهیم که یا باید در این رابطه بمانم و تحمل کنم تا در تنهایی بمیرم، دیگر امکان خروج از رابطه ناسالم و آسیب زا برایمان میسر نیست. برای خروج از چنین وضعیتی دو راهکار وجود دارد: اول اینکه بدانیم تنهایی غول نیست که از آن بترسیم. ما همواره این توانایی را داریم که تنهایی خودمان را با چیزها یا افراد دیگر پر کنیم؛ افراد خانواده، دوستان، علایق و سرگرمی ها و شاید یک رابطه بهتر از این، دوم اینکه به اصل فراوانی، اعتقاد داشته باشیم: همیشه افراد زیادی وجود دارند که می توانید با آنها خوشبخت شوید.
3- احساسات
گاهی آن قدر شیفته طرف مقابلمان هستیم که احساسات و هیجانات شدید نمی گذارد اصلا فکر جداشدن از او را بکنیم. حتی با اینکه می دانیم این رابطه درست نیست و می تواند به ضرر هر دوی ما تمام شود. علاوه بر این، احساسات شدید یا همان «عشق کور» در رابطه باعث می شود ما اصلا نتوانیم نقاط ضعف رابطه را ببینیم که بخواهیم از او جدا شویم.
اگر احساس می کنید در این تله گیر افتاده اید بهتر است مدتی از طرف مقابل فاصله بگیرید تا این دوری کمی از طغیان احساسات بکاهد و چشمتان باز شود. همچنین می توان از اطرافیان کمک گرفت که داخل رابطه نیستند و چشمشان بازتر از ماست.
4- ویژگی های خاص
اگر طرف مقابل ما ویژگی خاص و بسیار مطلوبی داشته باشد که نتوانیم از آن بگذریم، از رابطه با او هم نمی توانیم صرف نظر کنیم. مثلا اگر ما همیشه آرزو داشته ایم که با یک سوپراستار سینما ازدواج کنیم و حالا هم در رابطه ای ناسالم با یک سوپراستار قرار داریم، مسلما صرف نظر کردن از این رابطه برایمان کار دشواری است. در اینجا توصیه می کنیم یک برآورد از رابطه تان داشته باشید: آیا رابطه داشتن با یک آدم خاص برایتان مهم تر است یا یک عمر بدبخت نشدن؟!
5- رابطه ناسالم با والد
یکی از نظریات در حوزه عشق و رابطه عاطفی می گوید اگر فرد از کودکی با والد جنس مخالفش رابطه ای مشکل دار داشته باشد که حل نشده است، شریکی را برای رابطه عاطفی انتخاب می کند که او هم مانند والدش همان مشکل را داشته باشد تا بتواند شرایط گذشته را در این رابطه بازسازی کرده و این بار تمام تلاش خود را برای جبران و اصلاح آن انجام دهد و مشکل را برطرف کند، اتفاقی که هرگز رخ نمی دهد. متاسفانه پی بردن به این حالت به این سادگی نیست. اما با تعمق و توجه کافی می توان از بروز آن تا حد زیادی جلوگیری کرد.
6- رابین هودبازی
شخصیت بعضی از ما طوری است که همیشه دوست داریم به کسی کمک کنیم و مثل رابین هود نجات دهنده دیگران باشیم. این افراد معمولا جذب کسانی می وشند که در بدبختی به سر می برند، مشکلات زیادی دارند و محتاج کمک هستند و از این طریق تبدیل به یک مددکار اجتماعی می شوند که نه تنها نمی تواند رابطه عاطفی درستی داشته باشد، بلکه در این میان خودش را هم کم کم نابود می کند. باید دانست که ما یا شریک عاطفی کسی هستیم یا مددکار او، بهتر است حد و مرز این دو نقش مشخص باشد و باهم ادغام نشود. البته در هر رابطه عاطفی، طرفین به هم کمک می کنند و باعث رشد و کمال هم می شوند، اما در حالت رابین هود بازی، فقط یکی از طرفین آن هم به طور افراطی نقش کمک کننده دارد. اگر شما هم، چنین استعدادی دارید بهتر است حس کمک رسانی خود را در جای دیگری غیر از رابطه عاطفی به کار بندید.
7- خود کم بینی
خود کم بین ها خودشان را آن قدر پایین و بی ارزش می دانند که معتقدند سزاوار چنین رابطه ناسالمی هستند و ارزش بیش از این را ندارند. بنابراین هر بلایی هم که سرشان بیاید رابطه را ترک نمی کنند. پایان رابطه مشکل دار این افراد – اگر پایانی در کار باشد – تقریبا همیشه از سوی طرف مقابل است. افراد خود کم بین غالبا دچار اختلال وابستگی هم هستند. خودکم بین ها اگر در یک رابطه سالم قرار بگیرند دچار احساس عذاب وجدان و ناآرامی می شوند. اگر کم و بیش در خود چنین احساسی دارید بهتر است قبل از شروع هر رابطه ای مشکل را با کمک متخصص حل کنید و با اعتماد به نفس وارد یک رابطه سالم شوید.
8- پر کردن خلأها
مسلما ما برای بیرون آمدن از رابطه ای که خلأهای شخصیتی یا نواقص زندگی ما توسط آن برطرف می شود تلاشی نمی کنیم، حتی اگر در این رابطه عیب هایی هم ببینیم. فرض کنید من یک آدم خجالتی و بسیار کمرو هستم. اگر رابطه ناسالم من با کسی باشد که بسیار اجتماعی و قدرتمند است و من بسیاری از نیازها و امروز زندگی ام را از طریق او تامین می کنم، بیرون آمدن از این رابطه برایم سخت می شود چون در این صورت بازهم مجبور خواهم بود با این نقطه ضعف خودم رو به رو شوم. اما راه حل مناسب تر این است که یک بار برای همیشه با این نقص مواجه شوم، آن را برطرف کنم و بعد به منظور ایجاد یک ارتباط خوب – نه برای جبران کمبودها – وارد رابطه شوم.
9- ترس از خطرات احتمالی
بعضی اوقات نه تنها رابطه با فرد مقابل برای ما آسیب زاست، بلکه جداشدن از او هم می تواند خطرآفرین باشد. مثلا جداشدن از یک فرد شکاک که همواره فکر می کند دیگران به دنبال آسیب زدن یا خیانت به او هستند در بعضی موارد می تواند خطرهایی را در پی داشته باشد، چون او ممکن است به فکر انتقام بیفتد. همچنین کسی که به قول خودش به شدت شیفته ماست ممکن است تهدیدمان کند که اگر از او جدا شویم سر ما یا حتی سر خودش بلایی می آورد. بنابراین باید با احتیاط دست به عمل زد. با این حال این به آن معنا نیست که شما مجازید همچنان به رابطه ناسالم با چنین فردی ادامه دهید.
10- احساس مسوولیت بی جا
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در یک رابطه خودتان را مسوول مشکلات طرف مقابل بدانید. مثلا با خود می گویید اگر او عصبی است به خاطر بلایی است که من سرش آورده ام. یا او به خاطر عشق به من خودکشی کرد یا... در این مورد توجه به این نکته ضروری است که شخصیت افراد یک شبه شکل نمی گیرد، بلکه این تمام رویدادها و تجربیات زندگی او از همان روز اول زندگی تا همین امروز است که شخصیت او را می سازد. شاید شما در ظهور مشکلی در فرد نقش اندکی داشته باشید، اما مطمئنا در ایجاد آن نقش خاصی نداشته اید. بنابراین به جای این که خودتان را به گناه دیگران بسوزانید بهتر است بساطتان را جمع کنید و از روابط مشکل دار بیرون بیایید تا از آسیب های آن در امان بمانید.
در همه این موارد، ما به صورت ناخودآگاه سعی می کنیم خودمان را گول بزنیم و واقعیت را طور دیگری برای خودمان توجیه می کنیم، نقاط ضعف را نادیده می گیریم و اصرار داریم همه چیز را – به خودمان و دیگران – خوب جلوه دهیم. بنابراین کمک گرفتن از شخص سومی که خارج از رابطه قرار دارد و از قضاوت درستی برخوردار است می تواند کمک بزرگی برایمان باشد.
یادمان باشد: پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است.
چهارشنبه 27/2/1391 - 10:6
آرایشی و زیبایی
کدام مدل مو برای صورت شما مناسب است؟
سلیقه افراد با هم متفاوت است، بنابراین هر كسی دوست دارد یك مدل، موهایش را كوتاه كند اما فقط سلیقه نیست كه در انتخاب مدل موها تاثیر دارد بلكه حالت موها و صورت نیز میتواند تا حد زیادی مدلی را زیباتر یا زشتتر نشان دهد
این روزها كوتاهكردن مو یك هنر محسوب میشود و هر فردی حتی اگر چندان مهارتی هم نداشتهباشد، میتواند فرق میان یك كوتاهی خوب را از كوتاهی بد تشخیص دهد چون به راحتی با یك تغییر ساده در موها چهره فرد كاملا عوض میشود. بیشتر خانمها هم بهشدت روی موهایشان حساس هستند و حاضر نیستند حتی یك سانت موهایشان را بیشتر كوتاه كنند، بنابراین ترجیح میدهند به آرایشگری مطمئن مراجعه كنند اما انتخاب مدل مناسب نیز گاهی مشكل است، هر مدلی بهصورت خاصی میآید و از طرف دیگر مدلی كه برای موهای صاف مناسب است مسلما برای موهای فر چندان زیبا نیست. اگر بدانید چه مدلی مناسب حالت موها و صورت شماست حسابی كارتان آسان میشود و حتما از نتیجه نیز راضیتر خواهید بود.
اگر میخواهید خاص باشید
در این مدل كوتاه، اندازه و قد موها تا حدی با هم متفاوت است و آرایشگر باید برای بهدست آوردن چنین حالتی از تیغ استفاده كند و با قیچی نمیتوان اینگونه موها را خرد كرد. این مدل بیشتر مناسب خانمهایی است كه موهایی صاف دارند و اگر موهایی حالتدار و فر و همچنین خیلی پرپشت دارید بهتر است از این مدل صرفنظر كنید یا حداقل با تیغ موها را خرد نكنید. چون در این صورت موها بهخوبی روی هم سوار نمیشوند و شما از نتیجه آن راضی نخواهید بود.
اگر موهای شلوغ دوست دارید
اگر موهای شما حالتدار است یا كمی فر دارد (حواستان باشد كه فقط كم فرها) و بیشتر این حالتها و فرها نیز در پایین موهاست، احتمالا این مدل یعنی «لیر» روی شانه برای شما مناسب است(بهخصوص اگر موهای خیلی مرتب دوست ندارید.) البته برای اینكه بتوانید همیشه حالت موها را زیبا نگه دارید باید حتما از یك ژل موی ملایم نیز استفاده كنید. همچنین این مدل بهتر است شلوغ یا با بابلیس درست شود.
اگر مدلهای ساده دوست دارید
در این مدل لایهها و لیرهای مو تقریبا از وسط سر شروع میشوند و موها به سمت پایین فقط كمی خرد میشوند.این مدل مناسب خانمهایی است كه دوست دارند خیلی راحت موهایشان را حالت دهند و بیشتر ترجیح میدهند، روی سرشان سبك باشد وخیلی مدلهای عجیب و غریب نمیپسندند و دوست دارند همیشه ساده باشند.البته این مدل را هم میتوان با اتو صاف كرد و هم با سشوار از زیر یا رو براشینگ كرد.
اگر چهره جوانی دارید
این مدل بیشتر برای صورتهای جوان مناسب است.در این حالت باید پایین ساقه موها كاملا از هم جدا و مشخص باشند تا مدل بتواند خود را بهخوبی نشان دهد ودر نتیجه صورت شادابتر بهنظر برسد.برای اینكه موها حالت بهتری بگیرند باید به موها واكس یا ژل مو بزنید و سپس انگشتانتان را داخل موها ببرید و آنها را به بخشهای مختلف تقسیم كنید تا كاملا حالت پایین موها خود را نشان دهد.
هم برای موهای صاف، هم فر
اگر موهایی فر داشتهباشید این مدل كمی موها را صافتر و كم حجمتر نشان میدهد چون از داخل بهطور مورب كوتاه میشود. البته اگر موهایی صاف دارید بهتر است از آرایشگرتان بخواهید كه روی موها را كمی بیشتر خرد كند تا موها خود را پرپشتتر و پرحجمتر نشان دهند.البته این مدل چندان مناسب دختران نوجوان نیست چون سن آنها را بیشتر نشان میدهد و بهتر است خانمهای بالای 25 سال از آن استفاده كنند این مدل وقتی از زیر سشوار شود به اكثر چهرهها میآید.
اگر صورت بیضی شكل دارید
این مدل را به خانمهایی پیشنهاد میكنیم كه صورتی بیضی شكل دارند، همچنین خانمهایی كه همان مدل موهای قدیمی را نسبت به امروزیها ترجیح میدهند.برای حالتدادن آن نیز ابتدا باید موها را به سمت بیرون سشوار بكشید و بعد موها را با همان برس به داخل برگردانید تا موها خودشان را پر حجمتر نشان دهند.
اگر پیشانی بلند دارید
این مدل بسیار ساده را به دختر خانمهای كوچكتر پیشنهاد میكنیم و البته برای خانمهایی هم كه موهایی صاف و پیشانی بلند و صورتی كشیده و لاغردارند نیزمیتواند كاملا مناسب باشد، بهخصوص اگر صورت لاغری داشته باشند با یك سشوار از رو، صورت آنها پرتر، زیباتر و شادابتر بهنظر خواهد رسید.
اگر موهایتان خیلی پرپشت است
این مدل مناسب خانمهایی است كه موهایی بسیار پر پشت و پرحجم دارند و در نتیجه نمیتوانند به راحتی به موهایشان حالت دهند. در این مدل موها را از حدود 3 سانتیمتری كف سر به سمت پایین با تیغ یا قیچیهای مخصوص كم پشت میكنند و در نتیجه از میزان حجم موها كمی كاسته میشود. بهتر است كسانی كه موهایی نازك و ظریف، خشك و آسیبدیده دارند از این مدل صرفنظر كنند.
پوش دادن مكرر، به ساقه مو آسیب جدی وارد میكند كه معمولا غیرقابل ترمیم نیزهست. درحالیكه یكی از جایگزینهای مناسب پوش دادن، استفاده از اسپریهای مو است كه همان فواید افزایش اصطكاك را به همراه دارد چهارشنبه 27/2/1391 - 10:5
تزیینات و دکوراسیون
راهنمای خرید خوشبو کننده های مناسب برای منازل
اسپریهای خوشبوكننده هوا نخستین بار در سال 1320 به بازار ایران معرفی شدند و از آن موقع تاكنون روز به روز محبوبتر شدهاند اما با مشخصشدن مضرات اسپریهای گردپاش، تولیدكنندگان انواع دیگری از خوشبوكنندههای هوا را به بازار معرفی كردند.
برترین ها: اسپریهای خوشبوكننده هوا نخستین بار در سال 1320 به بازار ایران معرفی شدند و از آن موقع تاكنون روز به روز محبوبتر شدهاند اما با مشخصشدن مضرات اسپریهای گردپاش، تولیدكنندگان انواع دیگری از خوشبوكنندههای هوا را به بازار معرفی كردند. امروزه میتوان آنها را در اشكال مختلف در قفسه فروشگاهها یافت. شما میتوانید این محصولات را از اغلب فروشگاههای لوازم خانگی، آشپزخانه، بهداشتی و كادویی تهیه كنید.
بخور خوشبو
روغنهای معطر: این محصول نسبت به انواع دیگر خوشبوكنندهها كاربرد بیشتری دارد. اسانسهای خوشبوكننده بهطور معمول همراه با وارمرهای مخصوص خود استفاده میشوند. از جمله امتیازات آن میتوان به ماندگاری بالا، رایحههای متنوع و قیمت مناسب اشاره كرد. برای خلاصی از بوی غذایی كه در آشپزخانه ماندگار شده، كافی است چند قطره از اسانس مورد علاقهتان را در یك قابلمه آب در حال جوش ریخته و اجازه دهید تا تبخیر شود. همچنین میتوان برای معطركردن شمعهای قدیمی، گلهای خشك و دیگر سطوح از آن استفاده كرد.
- حدود قیمت: 2 تا 5هزار تومان
بوی خوب از پریز میآید
دستگاههای برقی : این نوع خوشبوكننده مانند دستگاه پشهكش با وصلشدن به پریز برق شروع به داغشدن میكند و از این طریق مایع یا ژل معطری كه در مخزن آن وجود دارد بهتدریج تبخیر میشود. از جمله امتیازاتش میتوان به امكان پركردن دوباره مخزن و مصرف برق بسیار كم اشاره كرد.
- قیمت: 10هزار تومان به بالا
خانهتان را اتوماتیك خوشبو كنید
اسپریها : معمولترین نوع خوشبو كنندههای هوا، اسپریها هستند كه میتوان از آنها برای از بین بردن بوی بد یا ضدعفونی كردن هوا استفاده كرد. تنوع رایحه، پوششدهی وسیع و عملكرد سریع از جمله امتیازاتی است كه اسپری را محبوبترین نوع خوشبوكننده كرده است. این اسپریها در 2 نوع دستی و اتوماتیك در بازار موجود هستند. برخی از دستگاههای اتوماتیك مجهز به سنسور حساس به نور هستند كه با مصرف حداقل انرژی، بوی نامطبوع محیط را از بین میبرند. همچنین میتوان آنها را برای 3 حالت شب، روز و شبانهروز تنظیم كرد. این دستگاهها معمولا با استفاده از برق یا باتری كار میكنند، كنترل از راه دور و تایمر دارند. شما میتوانید عطر مورد علاقه خود را داخل محفظه بریزید و با دادن زمان به دستگاه، تعداد اسپری كردن آن را تنظیم كنید.
- حدود قیمت: 3 تا 40هزار تومان
خوشبوی ضد اضطراب
عود : عود بهطور سنتی از صمغ چوبهای معطر، پوست درختان، دانهها، ریشهها، علفها و گلها ساخته میشود. امروزه عودهای مخروطی و شاخهای كاربرد بیشتری دارند. این ماده علاوه بر بوی خوش، خواص معجزه آسایی نیز دارد و از دیدگاه گیاهدرمانی، عودهای گیاهی بیشتر به دلیل خواصشان استفاده میشدند تا ایجاد بوی خوش در فضا. عود در كاهش استرس، ایجاد آرامش، رفع خستگی و دور كردن انرژیهای منفی تاثیرگذار است. برای سوزاندن عود بهتر است از یك جا عودی استفاده كنید. امروزه جا عودیهای بسیاری تولید شده است. شما میتوانید آنها را در اشكال و اجناس مختلف سرامیكی، چوبی، سفالی و فلزی تهیه كنید.
- حدود قیمت: 2 تا 5هزار تومان
خوشبوترین ژله
ژلهای معطر: این ژلها معمولا در ظرفهای كوچك و رنگی به بازار ارائه میشوند و كاربردهای متنوعی دارند. میتوان از آنها در آشپزخانه، اتومبیل، سرویس بهداشتی و... استفاده كرد. برخی از آنها دریچهای دارند كه به وسیله آن میتوان میزان عطردهی را كم و زیاد كرد.
- قیمت: 5هزار تومان به بالا
بسوزانید تا بوی خوب بیاید
شمعهای معطر:یكی دیگر از انواع رایج خوشبوكنندهها، شمعها هستند. آنها اشكال متنوع، رایحههای مختلف و قیمت مناسبی دارند. كافی است آنها را روشن كرده تا فضا خوشبو و رومانتیك شود! برخی از این شمعها هنگام خاموش بودن نیز محیط را خوشبو میكنند. علاوه بر این ثابت شده، روشن كردن شمع به آرامش ذهن هم كمك میكند.
- قیمت: 2 هزار تومان به بالا
بیخطر و زیبا
پات پوری: پات پوری به انواع گلها، گیاهان، چوب و هر وسیله دكوری دیگری گفته میشود كه از قبل معطر شدهاند. همچنین میتوان هر چند وقت یك بار با ریختن چند قطره اسانس روی آنها عطرشان را دوباره زنده كرد. پات پوری یكی از قدیمیترین و بیخطرترین انواع خوشبوكنندهها به حساب میآید و به محیط زیبایی خاصی میبخشد.
- قیمت: 4هزار تومان به بالا
وقتی كامپیوترتان بوی خوب تولید میكند
خوشبو كنندههای مدرن: با پیشرفت تكنولوژی تولیدكنندگان همچنان مشغول ساخت انواع جدید خوشبو كنندهها هستند. به تازگی نوعی دیسك به بازار عرضه شده است كه با قرار دادن آن در ضبط صوت شروع به ساطع كردن عطر میكند. علاوه بر این نوعی دستگاه USB فلش ساخته شده است كه با استفاده از اسانس مخصوص و وصل شدن به كامپیوتر، محیط اطراف را خوشبو میكند. این خوشبوكنندهها خیلی جدید است وفعلا در بازار ایران دیده نمیشوند.
ماندگاریهای زیبا
چوبهای معطر: تعدادی چوب بامبو كه در كنار هم در یك شیشه روغن معطر قرار گرفتهاند، نه تنها محیط را خوشبو میكنند بلكه جلوه بسیار زیبایی نیز دارند. چوبهای بامبو روغن را بهتدریج جذب كرده و عطر دلانگیزی از خود ساطع میكنند. بسته به حجم روغن، این محصول پس از بازشدن بین یك تا 7 ماه ماندگاری دارد. از جمله ویژگیهای آن میتوان به آتشزا نبودن، بیخطر بودن، زیبایی و ماندگاری طولانی اشاره كرد.
- حدود قیمت: 9 تا 40هزار تومان
چهارشنبه 27/2/1391 - 10:5
اخبار
فتح الله زاده از فردوسی پور شکایت کرد
علی فتحاللهزاده عصر سه شنبه شکایت خود از برنامه 90 به تهیه کنندگی عادل فردوسیپور را تحویل مراجع قضایی داد.
خبرگزاری مهر: علی فتحاللهزاده عصر سه شنبه شکایت خود از برنامه 90 به تهیه کنندگی عادل فردوسیپور را تحویل مراجع قضایی داد. علی فتحالهزاده، مدیرعامل باشگاه استقلال عصر دیروز با تنظیم شکواییهای از طریق وکیل خود در تهران، خواستار بررسی موضوع برنامه 90، مورخ 25/2/91 توسط مراجع قضایی شد. سایت باشگاه استقلال در این خبر که روی خروجی خود قرارداده اشاره نکرده است که علی فتح الله زاده نسبت به کدام بخش برنامه 90 شکایت دارد.
عادل فردوسی پور تهیه کننده و مجری این برنامه پرمخاطب تلویزیونی است. چهارشنبه 27/2/1391 - 10:0
اخبار
ولیعهد انگلیس گوینده هواشناسی شد!
شاهزاده چارلز، ولیعهد بریتانیا اخبار هواشناسی شبکه «بی بی سی» اسکاتلند را گزارش کرد
تماشا: شاهزاده چارلز، ولیعهد بریتانیا اخبار هواشناسی شبکه «بی بی سی» اسکاتلند را گزارش کرد! گویندگی خبر شاهزاده چارلز که هزاران بار از شبکه های تلویزیونی تکرار شد، با لحن طنزآمیز این شخصیت سلطنتی رنگ و بویی دیگر به خود گرفت.
او در گزارش خود گفت: «صبحی مه آلود در انتظار قلعه «می» در «کیتنس» است، اما ممکن است این هوا به بارندگی، باد و حتی بارش برف نیز منجر شود. ریزش های ناگهانی نیز برای ساکنان بالمورال پیش بینی می شود».
در این لحظه شاهزاده چارلز رو به دوربین کرد و پرسید: «آخر چه کسی این متن را نوشته است؟» شاهزاده چارلز و همسرش به مناسبت شصتمین سال تاسیس تلویزیون «بی بی سی» اسکاتلند، ساعتی را در استودیوی این شبکه خبری سپری کردند و این گویندگی هم به همین مناسبت بود.
چهارشنبه 27/2/1391 - 9:55
سلامت و بهداشت جامعه
ساخت دندان طبیعی از سلول های بنیادی
دانشمندان در تلاش برای دستیابی به دندانهای طبیعی از سلولهای خود فرد، به بررسی شیوههای ممكن برای كنترل رشد سلولهای بنیادی به منظور تولید بافت دندانی پرداختهاند.
ایسنا: شاید از دست دادن دندان در كودكی خاطره چندان ناخوشایندی نباشد؛ اما در بزرگسالی بسیار نامطلوب است ؛ از این رو دانشمندان دانشگاه نوا ساوثایسترن، در تلاش برای دستیابی به دندانهای طبیعی از سلولهای خود فرد، به بررسی شیوههای ممكن برای كنترل رشد سلولهای بنیادی به منظور تولید بافت دندانی پرداختهاند.
رویكرد محققان آمریكایی، استخراج سلولهای بنیادی از بافت دهانی مانند داخل بافت دندان یا مغز استخوان است.
این سلولها پس از جمعآوری در یك چارچوب پلیمری به شكل دندان دلخواه نصب میشود. این پلیمر از مواد مشابه مورد استفاده در ساختار زیستی قابل جذب مجدد بوده؛ از این رو این چارچوب به مرور زمان حل میشود.
پس از آن دندانها بطور جداگانه رشد كرده و در دهان فرد قرار میگیرند یا این كه سلول بنیادی را درون دهان پرورش داده تا طی چند ماه به اندازه یك دندان كامل برسد.
تاكنون این دندانها در دهان موشها و میمونها پرورش داده شده و كارآزماییهای انسانی نیز در راه است؛ اما اینكه آیا این فناوری قادر به تولید دندانهایی است كه با خون تغذیه شده و از حس كامل برخوردارند، در آینده مشخص خواهد شد.
پرورش دندان برای دانشمندان یك چالش بزرگ است؛ چرا كه سلولهای بنیادی باید برای ایجاد تعادل كامل بافت سخت، عاج و مینای دندان تحریك شده و همچنین اندازه و شكل دقیق نیز بدست آید.
تا به امروز این محققان حدود 1.7 میلیون دلار كمك هزینه برای تحقیقات خود دریافت كردهاند.
محققان بر این باورند كه با كنترل رشد مجدد دندان و اثبات ایمن بودن این فناوری، این دندانها بطور گسترده در آمریكا مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
چهارشنبه 27/2/1391 - 9:54