بسمه تعالی
در وصف نور خرابات شام حضرت رقیه (ع)
چه زیبا حسین (ع) را
تکرار می کنی
و در خرابه ی خروشان سرخ
به شیعه ,
درس عاشقی می دهی
و ایثار حرم سرخ تو
در دمشق خون ,
به مظلومان
عشق شهادت می دهد
و شاعران حیران را ,
عاشق کردی
و در قافله ی غصه ها
با لبان زخمی
نور حسین (ع) را
آیینه وار درخشیدی !
سید محمد حسین نورانی
شاعران انتظار در غم هجرانت غزلها را جامه امید میپوشند و
الهههای شعرشان هر لحظه به امید وصالی بزرگ،
در آسمان آبی دلدادگی به رقص درمیآیند.
راستی تو از طلوع کدامین خورشید جمعه سر بر خواهی آورد
و از میانه کدامین آدینه دست مرا خواهی گرفت.
من قرنهاست که انتظارت را میکشم.
بیآن که دیده باشمات، از تو خاطرهها دارم و بی آن که دستهایت را
گرفته باشم، دستهایم بوی تو را میدهند.
تو را نادیدن ما اگر غم نباشد مرا نادیدنت تنها غمم هست.
حکایت من را از زبان تمام عاشقانی بپرس که با امید دیدارت
راه دیار دیگر را در پیش گرفتند و عاشقانهشان
را به سوی سرزمین دیگری روانه کردند.
این حکایت من و تمام آنهایی است که روز و شب را با نامت پیوند
میزنیم و لحظهها را میشماریم تا شاید به آدینه موعود برسیم.