• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1291
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 5671روز قبل
دعا و زیارت

شیطان هم این را نمى پذیرد 

مردم بر سه دسته اند؛ یك دسته را فقط خدا مى پذیرد و یك دسته را فقط شیطان ، دسته سوم را نه خدا مى پذیرد و نه شیطان .
آن دسته اى كه نه مورد قبول شیطان و نه مورد قبول خدا هستند، كسانى اند كه با آبروى مردم بازى مى كنند و با هر وسیله ممكن مى خواهند حیثیت و آبروى مؤمنان را بریزند.
یكى از صفات بسیار زشت و ناپسندى كه قرآن هم بارها آن را نهى كرده ، ریختن آبروى مردم است و حتى براى آن ، وعده عذاب و مجازات داده شده .
بردن حیثیت و آبرو، ممكن است از چند راه باشد یا با مسخره كردن مردم و خنداندن عده اى از دوستان باشد تا وسیله تفریحى فراهم شود كه نتیجه اش ‍ خود را برتر و دیگران را پست تر شمردن است .
ممكن است از راه ایجاد بدبینى و بدگمانى در میان دیگران باشد، كه این صفت نه تنها به طرف مقابل و حیثیت او لطمه وارد مى كند، بلكه براى خود او نیز بلایى است بزرگ ؛ زیرا سبب مى شود او از چشم مردم بیفتد. چنان كه امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: (كسى كه به مردم گمان بد داشته باشد از همه كس مى ترسد و وحشت دارد.)
ممكن است آبرو بردن از راه غیبت كردن دیگران باشد و این از بزرگ ترین گناهان شمرده شده . گناه آن از عمل زنا بالاتر است ! چه غیبت با زبان باشد، چه با چشم و ابرو و اشاره .
ممكن است از راه جست و جو كردن از كار دیگران ، و به دست آوردن اسرار و افشاى آنها باشد. كه آیات و روایات زیادى در نهى از آن وارد شده .(455)

ممكن است با القاب زشت و ناپسند حیثیت شخص را لكه دار نمود و آنها را با لقب هاى زشت تحقیر و كوچك نماید و آبروى مردم را ببرد.(456)
ممكن است اشخاص را مورد لعن و عیب جویى قرار دهد و با این وسیله مردم را بى اعتبار كند.(457) كسانى كه با یكى از این صفات ، حیثیت و آبروى افراد را ببرند، جزو هیچ حزبى نخواهند بود، حتى حزب شیطان .
امام صادق علیه السلام در این باره مى فرماید: كسى كه به منظور عیب جویى و ریختن آبروى مؤمنى ، سخن بگوید تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون كرده ، به سوى ولایت شیطان مى فرستد، و شیطان هم او را نمى پذیرد.
(458)

شنبه 9/9/1387 - 14:21
دعا و زیارت

دام هاى شیطان و شیطان صفتان  

بعد از آن كه شیطان در برابر آدم سجده نكرد و رانده درگاه شد. باد غرور و خودخواهى بر عقل و هوشش غالب گردید، و از خدا مهلت خواست . عرض كرد:
خدایا! اگر به من تا روز قیامت مهلت دهى ، این موجودى را كه بر من مقدم داشتى تمام فرزندانش را گمراه خواهم ساخت و ریشه آنها را از بیخ و بن بر مى كنم و به گمراهى مى كشانم .
خداوند در جوابش فرمود: برو، و هر كدام از آنها را كه مى توانى با صداى خودت تحریك و وسوسه كن و از راه راست منحرف نما، این برنامه خود شیطان است .
اما برنامه شیطان صفتان ؛ با نغمه هاى هوس انگیز موسیقى و خوانندگى ، تبلیغات گمراه كننده و وسایل صوتى و سمعى و بصرى فاسد، مردم را به انحراف مى كشانند. مخصوصا در دنیاى امروز كه دنیاى فرستنده هاى رادیویى و دنیاى تبلیغات گسترده سمعى و بصرى است كه بیش از هر زمانى مهیج تر است . چرا كه شیاطین و احزاب آنها در شرق و غرب جهان ، بخش عظیمى از سرمایه هاى خود را در این راه مصرف مى كنند، تا بندگان خدا را استعمار نمایند و از راه حق كه راه آزادگى و استقلال و تقوا است ، دور سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان در آورند.
خداوند نیز خطاب به شیطان كرد و گفت : برو، لشكر سواره و پیاده ات را به سوى آنها گسیل دار، با نهیب و فریاد خود آنها را به سوى گمراهى بخوان و از آنان كه دست یاران و مددكاران تواند كمك بگیرد.(459)
شیطان صفتان و ستم گران جهان هم براى به بند كشیدن درماندگان ، ناگهان به نیروهاى تحت فرمان خود فرمان مى دهند به مناطقى كه ممكن است با مقاومت آزادى خواهان روبه رو شوند، حمله كنند. همانند آن چه امروزه قدرت هاى بزرگ و جهان خواران شرق و غرب ، نیروى ویژه اى را تدارك دیده اند تا بتوانند آنها را در كوتاه ترین مدت در هر منطقه اى از جهان كه منافع نامشروع شیطانیشان به خطر بیفتد، اعزام كنند و هر جنبش حق طلبانه اى را در نطفه خفه كنند.
باز خداوند در جواب شیطان كه گفت : همه را از راه راست بیرون مى برم ، فرمود: برو (در اموال و اولاد آنها كه از تو پیروى مى كنند شركت جوى و شریك شو).
(460)
این هم یكى دیگر از وسایل مؤ ثر نفوذ شیطان در انسان است .
شیطان صفتان هم از همین شیوه استفاده مى نمایند و با شركت در اموال محرومان كارهایى مانند ربا، رشوه ، قمار، دزدى ، گران فروشى را رواج مى دهند. شیطان هاى جهان خوار در روزگار ما هم براى شركت در اموال مردم كشورهاى مستضعف ، برنامه سرمایه گذارى ، تاءسیس شركت ها و ایجاد انواع كارخانه ها و مراكز تولیدى به راه مى اندازند و در زیر پوشش آنها، انواع فعالیت هاى ناروا را انجام مى دهند. جاسوسان خود را به نام كارشناس ‍ فنى و یا مشاور اقتصادى و مهندسى ، به این كشورها مى فرستند و با هر نیرنگى كه شده آخرین رمق آنها را مى گیرند و از رشد و بالندگى اقتصادى آنها جلوگیرى مى كنند.
شیطان صفتان هم در شكل گیرى انسان ، مانند شركت شیطان در نطفه - در صورتى كه نام خدا برده نشود - نقشى فعال دارند. مثلا در مراكز فساد و فحشا، مدارس ، دانشگاه ها، كتاب خانه ها، بیمارستان هایى كه دختر و پسر مختلط هستند و بى بند و بارى در آن جا حاكم است ، كوشاتر مى شوند.
ایجاد مراكز فساد تحت پوشش تفریحات سالم ، چون ساختن هتل هاى بین المللى و گردهم آیى ها و تفریحات به نام علمى ، سینماها و پخش فیلم هاى زننده از برجسته ترین برنامه هاى مخرب پیروان شیاطین است . نه تنها فساد و فحشا را از این طریق ترویج مى كنند بلكه نسلى منحرف و سست ، بى اراده ، بى خیال و هوس باز پرورش مى دهند. و در تار و پود فرهنگ و افكار آنها ریشه مى دوانند. به طورى كه افكار آنان به دست شیاطین است و و به هر راهى كه مى خواهند مى كشانند.

شنبه 9/9/1387 - 14:20
كودك

اتحاد شیاطین جنى و انسى  

شیطان هاى جنى و انسى در چند مورد با هم شبیه اند و در چند مورد با هم فرق دارند. اما آن مواردى كه مانند هم هستند، از این قرار است :
1. شیطان جنى ، انسان را به راه خلاف و گناه مى كشاند و شیطان انسى هم همین كار را مى كند.
2. شیطان جنى با لباس حق به جانبى و دل سوزانه و خیرخواهانه مى آید كه انسان به او مشكوك نشود و حرف او را قبول كند، شیطان انسى هم با همین لباس و زبان چرب و نرم مى آید.
3. شیطان جنى انسان را از انجام كار خیر باز مى دارد و نمى گذارد آن كار را انجام دهد و او را از عاقبت آن مى ترساند. مثلا در انفاق كردن و دست گیرى از محرومان مى گوید: مال خود را انفاق نكن كه فقیر خواهى شد، اگر خدا فلانى را دوست مى داشت به او هم مال و ثروت مى داد و او را بى نیاز مى كرد! تو زن و فرزند دارى ، آینده تو روشن نیست ، پیرى و كورى دارى ، مال خود را بگذار براى روز تنگ دستى و سختى . شیطان انسى هم به همین دستور مى دهد.
4. وسوسه هاى شیطان جنى در قلب انسان اثر مى گذارد. وسوسه هاى شیطان انسى هم همین طور است ، تا جایى كه طرف داران شان آن وسوسه ها را وحى منزل مى دانند و تخلف از آنها را گناه نابخشودنى ، و اطاعت از آنان را اطاعت خدا مى دانند و خود را مستحق ثواب و بخشش ‍ قلمداد مى كنند.
در زمان ما هم دیدیم كه وسوسه هاى سران منافقان (461) چنان در دل هواداران گذاشت كه بهترین علما و دانشمندان ، پاكان و خوبان را به شهادت مى رسانند(462) به امید این كه تكلیف شرعى خود را انجام داده باشند و به بهشت بروند.

شنبه 9/9/1387 - 14:20
دعا و زیارت

اختلاف این دو دسته شیطان  

اما جاهایى كه شیاطین جنى و انسى با هم فرق دارند از این قراراند: 1. شیطان جنى تو را مى بیند و تو او را نمى بینى ، كلام او در دلت اثر مى كند بدون این كه آن را با گوش بشنوى . قرآن مى فرماید: او و قبیله اش شما را مى بینند ولى شما آنان را نمى بینید.(463)
ولى شیطان انسى با شما تماس دارد او را مى بینید و صدایش را با گوش ‍ خود مى شنوید و در دل شما اثر مى گذارد! انسان را دعوت به فساد و فحشا و منكرات مى كند و آنها را مى آرایند و زینت مى دهند.
امام فخر رازى در تفسیر خود مى گوید: همان طور كه شیطان جنى گاهى انسان را وسوسه مى كند و گناه را پیش تو خوب جلوه مى دهد و از كار خیر تو را باز مى دارد، شیطان انسى هم همان را انجام مى دهد. فقط فرقش این است كه شیطان جنى خودش دیده نمى شود، ولى حرفش در دل اثر مى كند و شیطان انسى هم خودش را مى شود دید و هم حرفش شنیده مى شود و در دل اثر مى كند.

شنبه 9/9/1387 - 14:19
دعا و زیارت

شیطان از بسم الله مى ترسد 

از جمله جاهایى كه شیطان هنگام گفتن (بسم الله ) از انسان دور مى شود.
 در گذشته بیان شد كه شیاطین در اموال و اولاد انسان شركت مى كنند. اگر كسى بخواهد شیطان از او دور شود، و در امور زندگى او شركت نكند یك راه دارد و آن گفتن (بسم الله ) و نام خدا را بر زبان آوردن است ؛ زیرا شیطان از اسم خدا مى ترسد. روایاتى كه در این باره از پیامبر و امامان علیه السلام نقل شده : مى آوریم تا انسان در تمام كارهاى خود نام خدا را ببرد و به یاد او باشد.
ابوبصیر عرض كرد: جانم به فدایت ، از كجا شناخته مى شوند؟ امام فرمود: به دوستى و دشمنى ما.(474)

 حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم ضمن حدیثى فرمودند: وقتى یكى از شما به منزل رسید باید (بسم الله ) بگوید، تا شیطان فرار كند.(475)
على بن اسباط گوید: امام رضا علیه السلام به من فرمود: وقتى براى سفر یا غیر آن از منزل بیرون مى روى بگو:
(بسم الله امنت بالله توكلت على الله ما شاء الله ، لا حول و لا قوه الا بالله )
زیرا اگر شیطان با تو ملاقات كرد ملائكه با تازیانه بر سر و صورت او مى زنند و مى گویند: بر او راهى ندارى ؛ چون او نام خدا را برد و ایمان به او آورد و بر او توكل نمود.
 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اگر كسى از شما موقع وضو نام خدا را بر زبان جارى نكند، شیطان در وضو او شركت مى كند و اگر انسان هنگام خوردن و آشامیدن و لباس پوشیدن (بسم الله ) نگوید، شیطان در آن كارها شركت مى كند.
(476)
 ابوحمزه ثمالى مى گوید: على بن حسین علیه السلام به من فرمود:اى ثمالى ! هنگامى كه وقت نماز برسد، شیطان مى آید و روى شانه مى نشیند و مى گوید: آیا نام خدا را برده اى ؟ اگر بگوید: بلى از او دور مى شود و اگر بگوید: خیر، بر شانه او مى نشیند تا این كه نماز خوانده شود و مردم پراكنده گردند.
ابوحمزه ثمالى مى گوید: عرض كردم : آیا آنها قرآن نمى خوانند؟ آن حضرت فرمودند: چرا ولى آن چه تو فكر مى كنى نیست .اى ثمالى ! مراد بلند گفتن (بسم الله الرحمن الرحیم ) است كه شیطان را دور مى كند.
(477)
 از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده : اگر انسان هنگام سوار شدن (بسم الله ) بگوید، ملكى پشت سر او سوار مى شود و از او محافظت مى كند، تا زمانى كه پیاده شود. و اگر سوار شد و (بسم الله ) نگفت ، شیطان پشتش سوار مى شود و به او مى گوید: آواز بخوان . اگر گفت : من آواز ندارم و نمى توانم بخوانم به او مى گوید: مست و بى حال شو. او مست مى شود، تا وقتى پیاده شود.

شنبه 9/9/1387 - 14:18
دعا و زیارت

حضور شیطان موقع نماز 

زمانى كه انسان مى خواهد نماز بخواند، شیاطین دور او را مى گیرند تا نگذارند نماز برگزار شود. وعده مى دهند كه هنوز زود است و براى نماز وقت زیادى مانده ، فعلا خسته اى قدرى استراحت كن ، الان گرسنه اى قدرى غذا بخور، بعدا نماز را خواهى خواند.
بعد از این كه مشغول نماز شد او را وسوسه مى كنند و توجه او را از نماز و اطاعت منصرف مى نمایند. و به چیز دیگرى مشغول مى دارند، فكر انسان را به همه جا مى برند به جز نماز.(478)

حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرموند: وقتى بنده اى مشغول نماز و ذكر خدا مى شود: شیطان مى آید و به او مى گوید: به یاد فلان چیز باش ، فكر فلان كار را بكن ، این قدر وسوسه مى كند تا انسان را از فكر نماز بیرون ببرد و به شك اندازد، به طورى كه نداند چند ركعت نماز خوانده است .
در حدیث دیگرى آمده : وقتى انسان مشغول نماز شد شیطان مى آید سد راهش مى شود و تحریكش مى كند تا از نماز دور گردد. در این موقع جنگ و نزاع میان نمازگزار و شیطان بر پا مى شود.
(479)
به همین جهت آن مكانى را كه براى نماز انتخاب شده محراب مى گویند، محراب مكان حرب و جنگ است ، چون شیطان موقع نماز در آن مكان مى آید، وسوسه مى كند كه انسان را منصرف كند و انسان كوشش مى نماید با او مخالفت نماید گاهى شیطان غالب مى شود، و توجه انسان را از نماز بیرون مى برد و گاهى انسان ، این زد و خورد تا آخر نماز ادامه دارد.
لذا به انسان دستور داده شده كه : وقتى مى خواهد نماز یا قرآن بخواند، از اول آمده باشد، و خود را مسلح نماید، ضربه اول را به او بزند و آن ضربه پناه بردن به خدا از شر شیطان و وسوسه هاى اوست ، قرآن هم با كمال صراحت مى فرماید:
(هنگام قرآن خواندن ، پناه به خدا ببر از شر شیطان رانده شده ).
(480)

شنبه 9/9/1387 - 14:14
دعا و زیارت

خواسته شیطان از این زن هنگام نماز 

در زمان حضرت عیسى بن مریم علیه السلام زنى بود پرهیزگار و با خدا. وقت نماز هر كارى را رها مى كرد و مشغول نماز مى شد.
روزى مشغول پختن نان بود كه مؤ ذن بانگ اذان داد و مردم را به نماز فرا خواند. این زن دست از نان پختن كشید و مشغول نماز شد. چون به نماز ایستاد، شیطان در وى وسوسه كرد و گفت :اى زن ! تا تو از نماز فارغ شوى همه نان هاى تو مى سوزند.
زن در دل خود جواب داد: اگر همه نانها بسوزد، بهتر است تا این كه روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد و عذاب شوم .
شیطان بار دیگر وسوسه كرد كه :اى زن ! پسرت در تنور افتاد و بدنش ‍ سوخت . زن در دل جواب داد: اگر خداوند مقدر كرده است كه من در حال نماز باشم و پسرم در آتش تنور بسوزد، من به قضاى خدا راضیم و نماز خود را رها نمى كنم و اگر خدا بخواهد او را از سوختن نجات مى دهد.
در این حال شوهر زن از راه رسید، زن را دید كه مشغول نماز است و تنور هم روشن مى باشد، در تنور نان ها را دید كه پخته شده ولى نسوخته است و فرزندش در میان آتش بازى مى كند و به قدرت خدا آتش در او اثر نداشت .
وقتى زن از نماز فارغ شد دست او را گرفت نزدیك تنور آورد و گفت : داخل تنور را نگاه كن . وقتى زن به درون تنور نگاه كرد، دید فرزندش سالم و نان ها پخته شده بدون آن كه سوخته باشد. زن فورا سجد شكر به جاى آورد و خداى خود را سپاس گزارد.
شوهر، فرزند خود را برداشت و پیش حضرت عیسى علیه السلام برد و داستانش را براى آن حضرت تعریف كرد! او فرمود:اى مرد! برو از همسرت بپرس چه كرده و با خداى خود چه رابطه اى داشته ؟ شوهر آمد و از او سوال نمود. زن در جواب گفت : من با خداى خود عهد كرده ام چند عمل نیك را انجام دهم . آنها عبارت اند از: 1. همیشه كار آخرت را بر كار دنیا مقدم بدارم 2. از آن روزى كه خود را شناختم بدون وضو نبوده ام 3. همیشه نماز خود را در اول وقت مى خوانم 4. اگر كسى بر من ستم كرد و مرا دشنام داد كینه او را در دل نگیرم ، و او را به خدا واگذارم 5. در كارهاى خود به قضاى الهى راضى باشم 6. سائل را از در خانه ام ماءیوس نكنم 7. نماز شب را ترك ننمایم .
حضرت عیسى فرمود: اگر این زن مرد بود، پیغمبر مى شد، چون كارهاى پیغمبران را مى كند و شیطان نمى تواند او را فریب دهد.(481)

شنبه 9/9/1387 - 14:13
دعا و زیارت

وسوسه هاى شیطان در نماز منار مى سازد 

در حدیثى آمده : اگر انسان دو ركعت نماز با تمام شرایطش كه مورد قبول خداوند باشد بخواند او را عذاب نمى كنند.
یك نفر مورد وثوق و عادل نقل كرد از این رو، تصمیم گرفتم بروم مسجد كوفه و در خلوت ، دو ركعت نماز با همه شرایط بخوانم . به مسجد رفته و مشغول نماز شدم . به قلب من افتاد كه مسجد كوفه با این عظمت ، منار ندارد و باید براى ساختن آن اقدامى كرد. به فكر مصالحى مانند گچ و سنگ افتادم ، كه از كجا باید تهیه شود، با چه وسایلى باید آورد، از چه راهى ، با كمك چه كسانى ، معمار و بنا و عمله چه كسانى باشند، چه قدر بودجه لازم دارد، چه شكلى باید ساخته شود! وقتى منار را در ذهن ساختم ، از آن دو ركعت نماز هم فارغ شدم ، پیش خود گفتم : من آمدم منار بسازم ، نیامدم نماز بخوانم .(482)

در نمازى یا كه مى سازى منار
این نماز تو نمى آید به كار
این نمازى را كه خواندى ناصواب
از خداى تو نمى آید جواب

شنبه 9/9/1387 - 14:12
دعا و زیارت

شیطان بارى  نماز دل سوزى مى كند 

در جنگ بدر، بعد از آن كه لشكر اسلام و كفر در برابر هم قرار گرفتند، مسلمانان جز جنگ چاره اى دیگر نداشتند و انبوه نفرات دشمن آنها را به وحشت و هراس انداخته بود. دست به دعا برداشته و با خداى خود به راز و نیاز پرداخته و با گریه و زارى از او یارى طلبیدند. مدتى بر این منوال گذشت . پس از آن ، خداوند چنان آرامشى بر دلهاى آنان مسلط كرد كه تمامى ترس و وحشتى كه لشكر مشركین در دل مسلمانان افكنده بود، از میان رفت .
همگى با اطمینان خاطر، شب را تا صبح خوابیدند، پس از آرامش و تجدید قوا به قصد اقامه نماز صبح ، از خواب بیدار . بعضى مى خواستند وضو بگیرند، و گروه دیگر دچار تشنگى شده بودند.
چون كفار زودتر از مسلمانان چاه هاى آب را تصرف كرده بودند و آب در اردوگاه مسلمانان وجود نداشت ، شیطان در این موقع ، وقت را غنیمت شمرد و در دل آنان وسوسه كرد و آنها را به فكر انداخت كه دشمنان شما چاه هاى آب را تصرف كردند و در حال رفاه به سر مى برند. ولى شما آب ندارید كه بخورید، باید در حال نجاست و  بدون وضو نماز بخوانید، نماز با این وضع فایده ندارد و نخواهد داشت .
خداوند متعال براى جلوگیرى از تاءثیر وسوسه و فكر شیطان كه آن ملعون در دل آنان انداخته بود، فورا بارانى فرستاد، مسلمانان با آن آب باران كه در گوالها جمع شده بود، وضو گرفته و لباس خود را پاكیزه نمودند، و با خاطرى آسوده مشغول جنگ شدند و بر مشركین غالب آمدند. آنها با آن همه نیرو شكست خوردند و فرار نمودند، عده زیادى هم كشته شدند.(483)

شیطان در این هنگام از در خیر خواهى مى گوید: نماز وضو فایده ندارد و با این وسیله مى خواهد مسلمین را سست و بى حال كند كه مشركین غالب شوند و آنان را از بین ببرند؛ ولى با كمك خداوند و نیروى لایزال الهى كار بر عكس مى شود و مسلمین كه اندك به حساب مى آمدند، بر كفار كه چند برابر آنان بودند پیروز شدند. این شكست ، شكست شیطان بود كه كارى از پیش نبرد.

شنبه 9/9/1387 - 14:11
دعا و زیارت

شیطان شتر عایشه  

بدترین شترها در دنیا (جمل ) عایشه بود، كه با آن به جنگ حضرت على علیه السلام رفت و هزاران نفر را به خاك و خون كشید. در دفاع از آن شتر حدود هفتاد نفر بى دست شدند.
وقتى عمر، لشكر به جنگ پادشاه عجم مى فرستاد، صاحب شتر، آن را آورده بود در مدینه تا بفروشد. سلمان فارسى ، هر وقت آن شتر را مى دید، سنگ بر مى داشت و به آن مى زد!
ساربان مى گفت :اى سلمان ! تو كه اذیت كننده نبودى ! چرا بدون دلیل شتر مرا مى زنى ؟ این شتر تو حیوان نیست ، بلكه شیطان است و از طایفه جن . اسم آن (عسكر) فرزند كنعان است .
من آن را مى شناسم !اى ساربان این جا كسى شتر تو را نمى خرد، اگر مى خواهى آن را بفروشى به حوئب ببر، آن جا به هر قیمت بخواهى از تو مى خرند، او هم شتر را برد همان جا كه سلمان گفته بود.
وقتى عایشه از مكه برگشت ، طلحه و زبیر او را فریفتند كه باید به خون خواهى عثمان برخیزى . گفتند: باید برویم در بصره از آن جا جمعیت برداریم و با على جنگ كنیم .
در راه كه مى آمدند، خواستند شترى براى هودج عایشه بخرند كه از شتران دیگر قوى و بلند و نمایان تر باشد. همین (عسكر) پسر كنعان را آوردند و عایشه آن را دید پسندید. صاحب شتر شروع كرد تعریف كردن كه چقدر قوى است ، زیرك و باهوش است ، تا جایى كه گفت : تربیتش كرده ام ، وقتى صدا مى زنى مى آید! وقتى گفتى برو، مى رود. صدایش صدا زد و گفت : (عسكر، عسكر) شتر پیش وى آمد.
همین كه عایشه اسم (عسكر) را شنید، گفت : برگردانید، من بر این شتر سوار نمى شوم . گفتند: اى خانم ! از این شتر بهتر پیدا نمى شود، به درد ما مى خورد، خوب شترى است . جواب داد: پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم مرا از سوار شدن بر آن منع فرموده ، بروید شتر دیگرى بیاورید.
چون آنها شترى از این بهتر پیدا نكردند، افسار و جهاز و زانو بندش را تغییر دادند و داخل شتران (یعلى بن منبه ) كردند. شترى كه با یك اهدایى به منظور كمك به طرف داران عایشه تهیه دیده شده بود. تا با على بجنگند. این حیوان را پیش او آوردند و گفتند: این قوى تر و از آن شتر بهتر است . بعد محمل عایشه را بر آن بستند و به بصره آمدند و آن شهر را تصرف كردند، بیت المال را تقسیم نمودند، مردم را براى جنگ با على شوراندند و گفتند: مقصود عایشه همسر پیامبر، خون خواهى عثمان است ، صد وبیست هزار نفر از دور و نزدیك جمع كردند، در حالى كه لشكر على از دوازده هزار تا بیست هزار نفر نوشته شده . محمل عایشه آماده شد، صفحه هاى آهنى بر آن كوبیدند، تا آسیبى به عایشه نرسد و پرچمى بالاى آن بستند. جنگ شروع شد. در آن دست هفتاد نفر كه بر مهار شتر بود قطع شد. دست هر كس را قطع مى شد، دیگرى مى آمد جلوى شتر و مهار او را به دست مى گرفت ، حدود هفده هزار نفر از لشكر عایشه و دویست نفر از لشكر حضرت على كشته شدند.
حضرت على علیه السلام فریاد مى زد كه خود را به (شتر) رسانید و آن را پى كنید؛ كه آن شیطان است و تا كشته نشود مردم متفرق نمى شوند. اول محمد بن حنفیه قصد (شتر) كرد ولى كارى از پیش نبرد. امام حسن علیه السلام جلو رفت و نیزه اى بر حیوان زد و برگشت . مالك اشتر خود را به (عسكر) رسانید و یك پایش را قطع كرد. یكى از لشكریان عایشه شانه خود را زیر ران شتر قرار داد كه زمین گیر نشود. مالك او را هم كشت . شتر تا مدتى روى سه پا ایستاده بود. على علیه السلام فرمود: از شیاطین زیر شتر را گرفته پایش را بزنید. وقتى (عسكر) را كشتند، مردم متفرق شدند و جنگ خاتمه یافت .(484)

داستان جنگ جمل مفصل است . ما قصدمان فقط (شتر) عایشه بود تا بدانیم كه آن ماءمور شیطان بود. داستان جنگ جمل در كتاب تاریخ امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است .

شنبه 9/9/1387 - 14:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته