• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1039
تعداد نظرات : 38
زمان آخرین مطلب : 4186روز قبل
سخنان ماندگار



وحدت قوا در هر كشوری به معنی هم‌افزایی آنها نسبت به همدیگر و نهایتاً هم‌افزایی ملی است. در كشوری كه با مبانی خاص معرفت‌شناختی و آرمان‌های الهی اداره می‌شود، وحدت قوا یك هم‌افزایی دینی نیز به شمار می‌آید. یعنی یك موقعیت‌های جدیدی نه‌تنها در عرصه‌ی نهادی و ملی، كه در عرصه‌ی آرمانی هم مد نظر قرار می‌گیرد. وقتی شرایط حساس می‌شود و دشمن شكست سیاست‌های خاص یك نظام سیاسی یا همه‌ی اركان یك نظام سیاسی را مد نظر دارد و فراتر از آن شكست یك آرمان بزرگ الهی را مد نظر دارد، این وحدت ضرورت بیشتری پیدا می‌كند. به تعبیر دیگر، وحدت قوا در هر كشوری و مخصوصاً در كشوری با آرمان‌های الهی فی‌نفسه بسیار مهم و ضروری است و در شرایط حساس، این ضرورت مضاعف می‌شود.


http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1391/139104071552587e7.jpg


در نظام جمهوری اسلامی هیچ قوه‌ای بدون كمك قوای دیگر نمی‌تواند موفق باشد. ساختار حقوقی جمهوری اسلامی به گونه‌ای تنظیم شده كه نهادها از یك در هم تنیدگی برخوردارند و موفقیت یك بخش مستلزم همكاری بخش‌های دیگر است. مثلاً قوه‌ی مجریه كه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، كار اصلی اداره‌ی كشور را بر دوش دارد، نیازمند قوانین مناسب و برخورد هم‌دلانه‌ی قوه‌ی مقننه‌ است كه تنظیم و نظارت بر بودجه را بر عهده دارد و به عنوان مجموعه‌ی نمایندگان مردم شهرهای مختلف كشور می‌تواند نقش مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت دولت داشته باشد. دولت اگر قانون خوبی در اختیار داشته باشد و نمایندگان همدلی در كنارش باشند، طبیعتاً می‌تواند در زمانی كوتاه‌تر و با هزینه‌ای كمتر به موفقیت‌های بزرگ‌تری برسد. اما اگر دولت از قوانین خوبی برخوردار نباشد و نمایندگان مجلس هم همدل با دولت نباشند، طبیعتاً دولت در بخش‌های مختلف دچار افت توان می‌شود و به همین نسبت برنامه‌های دولت در سطح ملی و منطقه‌ای تضعیف خواهد شد.

همین‌طور مجلس شورای اسلامی و به تعبیری قوه‌ی مقننه اگر دولت همدلی در كنارش نباشد، نمی‌تواند مأموریت‌های خود را در حوزه‌ی تقدیم و نظارت پیش ببرد. لذا می‌بینیم بسیاری قوانین خرد در چرخه و فرآیند اجرا دچار آفت می‌شود و از ماهیت و هویت خود جدا می‌ماند. قوه‌ی قضاییه هم اگر مجلس و دولت را همكار و در كنار خودش نبیند، در بسیاری از مأموریت‌های حساس خودش به موفقیت نخواهد رسید.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif هویت فراقوه‌ای
در سطح ملی بسیاری فرصت‌ها كه باید خلق شود، هویت فراقوه‌ای دارد. مثلاً «وحدت ملی» مستلزم همكاری هر سه قوه است. رشد معنویت در سطح كشور، ایجاد بسترهای مناسب پیشرفت، تبعیت قانون‌گرایی، رشد مكارم انسانی و اخلاقی و مواردی از این دست مستلزم همكاری سه قوه است و یك دامنه‌ی فراتر از هر قوه را می‌طلبد. دفع آفات اداری و سالم‌سازی محیط، مثل مبارزه با رشوه، مبارزه با دزدی، مبارزه با تنبلی، مبارزه با فقر، مبارزه با بی‌سوادی، مبارزه با فساد و مبارزه با ناامنی و مقولاتی از این قبیل كه آنها هم یك وضعیت فراقوه‌ای دارند نیز مستلزم همكاری قوا است. تنها در صورت همكاری و همدلی قوا است كه این مسائل سامان مناسبی پیدا می‌كنند و كشور به سمت محیطی سالم‌تر حركت می‌كند.
حتی اگر تهدیدی هم متوجه محیط داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی نباشد، به لحاظ این‌كه مأموریت رساندن ایران به قله‌ی كشور اول منطقه در دستور كار است، این وحدت ملی و وحدت قوا امری ضروری و لازم است. حال در محیطی پر از توطئه‌های دشمنان ضرورت آن صد چندان می‌گردد.

در سطح فراملی نیز نیاز به همكاری قوا داریم. هم‌اكنون در سطح فراملی ما با یك مقوله‌ای به نام بیداری اسلامی مواجه هستیم. جنبش‌ها و خیزش‌هایی كه در سطح جهان اسلام به راه افتاده و دشمنان بسیار بزرگ و شناخته‌شده‌ای دارند كه با حجم وسیعی از امكانات درصدد هستند كه این جنبش‌ها را از بین ببرند. این جنبش‌ها در راستای منافع آرمانی جمهوری اسلامی و حتی منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی است، به میزانی كه هر قدر ریشه‌های بیداری اسلامی و فرامرزی ایران قوی باشد، به همان میزان عمق استراتژیك جمهوری اسلامی گسترش می‌یابد و دایره‌ی امنیتی جمهوری اسلامی یك دایره‌ی وسیع‌تری می‌شود و محیط اثرگذاری ایران گسترش پیدا می‌كند. همین‌طور در خصوص اقداماتی كه دشمن برای از بین بردن فضاهای آرمانی در سطح فراملی انجام می‌دهد؛ مثل تلاش‌های دشمن برای حذف فلسطین در ساختار رژیم صهیونیستی و یا گسترش ناتو به شرق و ایجاد فضاهای آنارشیستی بر محیط‌های پیرامونی جمهوری اسلامی ایران و گسترش تروریسم و امثال این‌ها كه دشمن هر روز دارد در این زمینه‌ی كار می‌كند، مقابله با موارد مذكور و در واقع كاستن از تأثیر دشمن در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی مستلزم وحدت ملی و اجماع ظرفیت‌های داخلی همكاری و همدلی قوا است.

بنابراین حتی اگر تهدیدی هم متوجه محیط داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی نباشد، به لحاظ این‌كه جمهوری اسلامی دارای یك مأموریت سازمانی و الهی است و رساندن ایران به قله‌ی كشور اول منطقه در دستور كار است، این وحدت ملی و وحدت قوا امری ضروری و لازم است. حال در محیطی پر از توطئه‌های دشمنان و پر از فتنه‌انگیزی‌های آنها، این امر مضاعف می‌شود و ضرورت آن صد چندان می‌گردد.

رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولین قضایی با ایشان، بر این مسئله تأكید داشتند كه همكاری و همدلی قوا مثل یك فریضه است. فریضه به اموری مانند نماز اطلاق می‌شود و اساساً امری است كه از یك طرف واجب و لازم است و از طرف دیگر بسیار فضیلت دارد. در واقع این امر جزو تكالیفی است كه هم یك امر دنیوی است و هم با نگاه به آثار معنوی، این همكاری یك امر اخروی به حساب می‌آید. بنابراین هم یك واجب ملی و هم یك واجب شرعی است.
برچسب‌ها: چشم انداز 1404, وحدت كلمه, بیداری اسلامی, حفظ وحدت
چهارشنبه 22/6/1391 - 16:11
اهل بیت
مدیر حوزه علمیه الامام ‌القائم(عج) تهران با استناد به حدیثی از امام باقر(ع) گفت: در آخر‌الزمان از پول‌های حرام دو گرفتاری برای مردم پدید می‌آید، نخست آنکه قیمت‌ها بالا می‌رود و دوم آنکه مزه و لذت میوه‌ها و غذاها از بین می‌رود.


به گزارش فارس ، آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی در سال 1309 هجری شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی تحصیلات حوزوی را از سن 11 سالگی در حوزه علمیه «نواب» این شهر آغاز کرد و ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، اصول فقه، تفسیر قرآن و عقاید کلامی نسبت به توحید، نبوت و معاد را فرا گرفت. 

 سید عبدالجواد در سال 1325 نیز به همراه برادرانش برای هجرت از خراسان، عازم قم شد و برای فراگرفتن تحصیلات قرآنی بالاتر، از اساتید حوزه علمیه قم بهره برد. وی سطح عالی دروس حوزوی را در محضر اساتیدی مانند آیت‌الله العظمی بروجردی(مدت 10 سال) در مدرسه فیضیه قم گذراند. علم‌الهدی به موازات درس آیت‌الله العظمی بروجردی، به همراه آیت‌الله شهید سعیدی از سال 1331 در درس استاد امام خمینی (ره) شرکت کرد و تا سال 1342 که ایشان را تبعید کردند از محضر حضرت امام بهره برد.

بخش دوم و پایانی گفت‌وگو با آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی ناظر به سؤالات و مشکلات دینی روز جامعه است که مشروح آن در پی می‌آید.

 

* ارائه یک منبر خوب یکی از اصلی‌ترین مباحثی است که مردم از روحانیت، به ویژه در ماه مبارک رمضان انتظار دارند. به جز بحث مظلومیت مسلمانان میانمار، به نظر شما چه موضوع دیگری می‌تواند موضوع روز منبرها باشد؟

ـ به نظر بنده الان حساس‌ترین، لطیف‌ترین و جدید‌ترین بحث، بیداری اسلامی بانوان است، همین موضوعی که مقام معظم رهبری بیان کردند.

امام خمینی(ره)‌ نیز همین موضع را داشتند. صبحی که امام(ره) را دستگیر کردند حرکتی که در قم توسط وجود بانوان مقدس به یاری امام(ره) صورت گرفت همچنین در روز ششم ماه ذی‌الحجه سال 1366 حرکتی که از سوی بانوان به سمت مسجد‌الحرام شکل گرفت در آن زمان من همراه سایر مردان به سمت مسجدالحرام حرکت می‌کردیم از بالا دیدیم که به بانوان حمله کردند و آب جوش برسر آنها ریختند لذا حضرت امام(ره) همواره این زمینه‌ها را تقویت می‌کرد.

در هشت سال دفاع مقدس نیز بانوان نقش با اهمیتی داشتند؛ من معتقدم آنچه که جوان را به سوی جبهه‌ها حرکت می‌داد، مادرها بودند که فرزندانشان را برای حضور در جبهه‌ها تحریک می‌کردند.

بنابراین این بیداری اسلامی که خوشبختانه امروز مانند گلی تجلی کرده است حرکت مقام معظم رهبری، بسیار مؤثر است که به اخوی خودم (امام جمعه مشهد) گفتم از جانب من از آقا تقدیر کند که فرمایشات ایشان دقیق، حساس به موقع و حرکت‌انگیز است بدین معنا که طبقه جوان کشور‌های اسلامی وقتی می‌بینند مادر، خواهر و همسر جوانشان می‌خواهند بلند شده فریاد زده و خواستار تحقق حق خویش است به وجد می‌آید؛  خطبه حضرت زهرا (س) در مسجد و خطبه حضرت زینب (س) در بازار کوفه چقدر عظمت دارد که تمام بازار کوفه را متوجه و منقلب کرد، همچنین فرمایشات ام کلثوم در شام چقدر اثرگذار بود از این رو حرکت بانوان و بیداری و توجه دادن به طبقه جوان در این 35 کشور اسلامی که چندی پیش نمایندگان آنها به ایران آمده بودند ان‌شاء‌الله تاثیر ویژه و ممتازی داشته باشد.

 

* با توجه به شروع فصل گرما و تغییر نوع پوشش بانوان که گاهی با بدحجابی همراه است، توصیه‌ شما برای نحوه امر به معروف و نهی از منکر چیست، به گونه‌ای که نه تنها جزمی و قهری نباشد، بلکه موثر بیفتد؟

ـ تعبیر مقام معظم رهبری از تمام تعابیر، شیرین‌تر است. ایشان کلمه «عفاف» را به کار می‌برند و توصیه ایشان این است که عفاف داشته باشید یعنی بانوی جوان! تو که همسر عزیزی داری دیگر خودت را برای همسرت بیارای، حیف تو نیست که خودت را به دیگران بفروشی؟!

عفت یعنی نگهداری بانوی جوان از نگاه نامحرم و دوری از ملعبه دست نامحرمان شدن.

روایتی در این خصوص برای شما نقل می‌کنم: «ابن ام مکتوم» پیر مردی نابیناست که به محضر رسول‌الله(ص) می‌رسد غیر از حضرت زهرا(س) فرد دیگری در آنجا حضور ندارد. زهرای مرضیه(س) فورا از مجلس بیرون رفت، ابن ام مکتوم سؤالات خود را پرسید و رفت و سپس حضرت زهرا(س) بازگشت، حضرت رسول(ص) پرسیدند: دخترم! چرا رفتی؟ در حالی که می‌دانی ام مکتوم نابیناست و تو را نمی‌بیند!

حضرت زهرا (س) یک جمله حساسی فرمودند که بانوان و همسران جوان، معنای آن را خوب می‌فهمند. ایشان فرمود: رفتم که نباشم چرا که «إن لنساء ریاح».

یعنی بانوی جوان یک بوی مخصوصی دارد که اگر نامحرم متوجه آن شود، ممکن است به گناه افتد!

خداوند متعال در آیات سوره مبارکه نور می‌فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند»، «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند» این است معنای عفاف و تعبیر مقام معظم رهبری به عفاف در همین تعبیر است.

 

* بسیاری از جمعیت کشور ما را جوانان تشکیل می‌دهند، جوانانی که در فکر و عقیده دارای ایمان هستند اما گاهی در انجام مناسک مانند نماز خواندن سستی می‌کنند. به نظر شما ایراد کار کجاست و چه توصیه‌‌ای برای این جوانان دارید؟

ـ ایراد کار از این نظر است که بلوغ‌ها خصوصا بلوغ‌های زودرس شده‌اند و مسئله غرایض از جمله موانع به شمار می‌رود و از طرف دیگر هم احکام شرع مقدس، تکلیف‌آور است و انجام این تکلیف‌ها جلوی بعضی از آزادی‌ها را می‌گیرد. از جمله آزادی‌های بسیار دقیق، مسئله حرام و حلال است. جوان سعی کند مزد آنچه را که زحمتش را کشیده است را بگیرد و به درآمد دیگران تجاوزی نداشته باشد.

دانشگاه‌های ما دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری دارد اما وزارتخانه‌های ما جایی برای جذب و ساماندهی این نیروهای تحصیلکرده ندارند لذا این امر موجب می‌شود که حالت سرخوردگی برای جوان به وجود آید. او به دلیل امرار معاش و تامین مخارج زندگی به پول نیاز دارد و این مسئله باعث می‌شود او به سوی بی‌بند و باری کشیده شود و این رشته سر دراز دارد.

* عده‌‌ای معتقدند بعضی از گناهان نظیر دروغ و تهمت در جامعه رواج پیدا کرده است. فکر می‌کنید علت ارتکاب و شیوع این گناهان چیست؟

-ریشه این موضوع برای رسیدن به مقصودهای مالی و شهوانی و وعده‌های دروغ است، وعده‌های خلافی که بارها داده می‌شود و انجام نمی‌شود بسیاری از مؤسسات هستند که افرادی را با یک عشق و علاقه می‌آورند و بعد از مدتی، فرد دیگری را آورده و او را بیرون می‌کنند. بدین ترتیب با ورود افراد جدید، افراد قبلی از کار بی‌کار می‌شوند و این موجب ناراحتی جوانان است.

یکی دیگر از مشکلاتی که باعث می‌شود جوان به سوی گناه سوق داده شود مسئله طلاق میان دختر و پسر جوان است؛ یکی از کارمندان دادگستری با بیست هزار پرونده طلاق پیش من آمد و گفت: آقا فکری، دعایی کنید پرونده‌های دادخواست طلاق جوانانی که دوران عقد را سپری می‌کنند زیاد شده است؛ دختر را وادار کرده‌اند که برو مهریه‌ات را به اجرا بگذار و جوان امروزی هم دویست، سیصد یا هزار سکه ندارد که بدهد لذا باید به زندان برود. حال چه کسی این دختر را تحریک کرده است؟ می‌بینم متاسفانه نه تنها خواهر و مادر این خانم چیزی نگفته‌اند بلکه اطرافیانش او را تحریک کرده‌اند که این سرمایه‌ای برای توست چرا همسرت آن را نمی‌پردازد؟ و این یکی از بزرگترین گرفتاری‌های ماست که دولت هم نمی‌تواند کاری کند و پولی برای آن بپردازد.

 

* اثرات منفی ربا، نزول‌خوری و مال شبهه‌ناک در جامعه چیست؟ آیا این‌ها با هم رابطه طولی دارند یا در عرض یکدیگر هستند؟

-هر دو رابطه طولی و عرضی در این خصوص وجود دارد. بنده تنها طاغوت اول و دوم را به یاد دارم و به خاطر دارم حکومت اجنبی که بر سر کار آمد، بزرگترین خیانتی را که به بازار مسلمانان کرد ترویج ربا بود و متاسفانه آثار آن در جامعه ما ماندگار شده است.

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «بدانید در آخر‌الزمان ربا آنچنان بازار مسلمین را پر می‌کند که هوا و فضا پر کرده است» ما تا چه اندازه به هوا و اکسیژن برای زنده ماندن نیاز داریم؟ ربا و نزول نیز به همین مقدار در جامعه رواج پیدا کرده است.

همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «در آخر‌الزمان از پول‌ها و کسب‌های حرام، دو گرفتاری برای مردم پیدا می‌شود: نخست آنکه قیمت‌ها بالا می‌رود و سپس لذت میوه‌ها و غذاها از بین می‌رود»؛ سابقا میوه‌ها یک لطافتی داشت حالا گرانی به جایی رسیده است که هر مؤمن پاک کارمند و یا بازاری، اگر نخواهد آن حقوقی که به دست می‌آورد را با حرام مخلوط کند در رفع مایحتاج همسر و فرزندانش دچار مشکل می‌شود.

به فضل پروردگار، سه مؤسسه خیریه داریم، خدا می‌داند که بعضی از مواقع به دلیل گرانی برای تامین مایحتاج اولیه آنها می‌مانیم.

 

* در این احادیثی که عنوان کردید قید «آخر‌الزمان» را به کار بردید، لطفا توضیحاتی از ویژگی‌های این دوران بفرمائید.

ـ کتاب «معجم احادیث الامام المهدی(ع)» مجموعه احادیثی است که بر وجود مقدس حضرت مهدی(عج) اشاره دارد و مواردی از جمله؛ میلاد، علائم جسمانی، قد و قامت، سن، اینکه حضرت به کجا می‌رود و چه می‌کند و چگونه در آسمان‌ها حرکت می‌کند همگی در این کتاب آمده است.

امام زمان علیه‌السلام انگشتر حضرت سلیمان(ع) به دست دارد و عصای موسی(ع) نیز همراه اوست و تمام آثاری که حضرت عیسی(ع) داشته است در حضرت حاضر است و او اولین فردی است که با حضرت مهدی(عج) بیعت می‌کند.

درباره مسیحیت آمده است که وقتی مسیحیان، عیسی(ع) را همراه حضرت مهدی(عج) می‌بیند همگی دربست به امام زمان (ع) ایمان می‌آورند، کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس یکجا متوجه وجود مقدس امام زمان(ع) می‌شوند و فقط یهود با ایشان می‌جنگد که امام زمان(ع) یهود را از فلسطین (خانه مادری حضرت) بیرون می‌راند.

امام زمان(ع) 120 سال همانند ابراهیم (ع) خلیل عمر می‌کند و تمام انسان‌ها به صورت یکنواخت به اسلام تشرف می‌یابند و تمام معادن زیرزمینی استخراج می‌شود. معدنی نمی‌ماند که همگی آشکار می‌شود و در چند سال اول وضعیت مردم طوری می‌شود که در روی کره زمین فقیری باقی نمی‌ماند.

جوانی تحصیلکرده در همین حوزه علمیه آمد و‌ به گفت هر چه فکر کردم یک آقایی به نام صاحب‌الزمان و امام زمان وجود دارد اما می‌بینیم هیچ نقشی ندارد.

 

*پاسخ شما چه بود؟

-به او گفتم: عزیزم شما اول توجه کن ببین آمدن حضرت بقیه‌الله کار خودش است یا کار خداوند؟ گفت: ممکن است کار خداوند باشد. به او گفتم: اگر کار خداست اندکی هم به خود فکر کنیم آیا این جمالی که خدا به تو عطا کرده است آیا تو آن را از خداوند درخواست کرده بودی؟ پاسخ داد: نه و گفتم آیا حاضری تمام تهران را به نام تو بزنیم تا یکی از چشمان زیبایت را به ما بدهی؟ جواب داد: خیر، گفتم: پس معلوم می‌شود سرّی در کار است که شما برای وجود خودت اینقدر ارزش قائل هستی! حال آیا این نظام جهان صاحب نمی‌خواهد، همیشه باید حکومتی با ظهور امام معصوم باشد چرا که بعضی از حکومت‌ها باطنی هستند، زمین‌ ما پر از ملائکه و اجنه و ارواح است و آنها صاحب می‌خواهند.

از این رو خداوند متعادل نیز یک عبدی از عباد خود را ذخیره کرده است که هم اکنون سن مبارک ایشان 1178 سال است. مگر خداوند حضرت عیسی(ع)، خضر(ع) و ادریس (ع) را نگه نداشته است؟ سپس آن جوان به فکر فرو رفت ...

چهارشنبه 22/6/1391 - 16:8
اهل بیت
"از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى و مکدر و آزرده خاطرش ساخته‏‌اى یا بر او خشم گرفته‌اى، صفا، یک رنگی، صمیمیت و محبت مجوى."

برهان - بررسی تأثیرات متقابل فرد و اجتماع و توجه به تعامل میان فرد و جامعه، موضوعی نیست که صرفاً در عصر حاضر و با ظهور علم روان‌شناسی جدید به آن توجه شده باشد. بسیاری از فلاسفه و حکما از زمان‌های بسیار دور موضوعات روان‌شناسی اجتماعی را به زبان خود و با روش‌های مرسوم عصر خویش مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. در یک تعریف ساده، روان‌شناسی اجتماعی به عنوان علم مطالعه‌ی رفتار متقابل بین انسان‌ها یا علم مطالعه‌ی تعامل انسان‌ها شناخته می‌شود. رفتار فرد در گروه، مسأله‌ی هم رنگی، بررسی نگرش و تغییرات آن، تأثیر عوامل اجتماعی روی رفتار، توجیه خود و ... عمده‌ترین مباحث مورد علاقه‌ی روان‌شناسان اجتماعی است.


خبرگزاری فارس: امام هادی (علیه‌السلام) و یک نکته از روان‌شناسی اجتماعی


با توجه به این نکته که اهل بیت (علیهم‌السلام)، حاملان و وارثان وحی و علوم انبیا و خزانه داران علم الهی، منبع علم، معرفت و حکمت هستند و به همین دلیل مؤمنان موظف به اخذ معارف و علوم خود از این منبع هستند و باید نظام معرفتی خود را بر اساس آنچه از این منبع جوشیده و تراوش کرده است، شکل و سامان دهند. برای درک صحیح مسایل مربوط به روان‌شناسی اجتماعی نیز سزاوار است که به این منبع مراجعه کنیم.

بدیهی است که سامان دادن علم روان‌شناسی اجتماعی با گرایش اسلامی آن، تلاش گسترده‌ای را می‌طلبد که از موضوع این نوشتار خارج است. در این نوشتار قصد داریم تنها به عنوان نمونه، به ترجمه و شرح یکی از روایات صادره از ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) که در آن به یک مسأله از مسایل روان‌شناسی اجتماعی اشاره شده است، بپردازیم. این روایت از میان روایات صادره از امام هادی (علیه‌السلام) انتخاب شده است.

ترجمه و شرح روایت:

قالَ الامامُ أبو الحسن، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه علیه:

* لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ،

از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى و مکدر و آزرده خاطرش ساخته‏‌اى یا بر او خشم گرفته‌اى، صفا، یک رنگی، صمیمیت و محبت مجوى.

جامعه‌ی سالم، جامعه‌ای است که بین افراد آن جامعه محبت، یک رنگی، صفا و صمیمیت حکم فرما باشد و آحاد آن جامعه هم‌چون اعضای یک خانواده نسبت به هم با صفا معاشرت کنند؛ خشم و غضب بی‌جا، قلب‌های مملو از کینه و کدورت‌های حاصل از اختلاف‌ها، این آرامش اجتماعی را مورد تهدید قرار خواهند داد. کسی که در رفتار خود با دیگران این اصل را رعایت نکرده است، طبیعتاً نباید انتظار صفا و صمیمیت از طرف دیگران داشته باشد.

* ولاَ الوَفاءَ مِمَّنْ غَدَرْتَ بهِ،

و از کسی که به او وفا نکرده‌ای، خیانت کرده‌ای و نیرنگ زده‏اى، وفاداری طلب مکن.

قرآن کریم، با این که بزرگ‌ترین دشمن اسلام را یهود و مشرکان می‌داند و در توصیف آنان می‌فرماید:

« لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛ یهود و مشرکان را لجوج‌ترین دشمن نسبت به افراد با ایمان می‌یابی.»[1]

اما همین قرآن، هر زمان که پای پیمان و وفاداری نسبت به آن به میان می‌آید، دستور می‌دهد که مسلمانان پیمان‌های خود را حتی با این گروه‌ها حفظ کنند و چیزی از آن کم نکنند. از این رو می‌فرماید:

«إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ؛ مگر با آنان که در نزدیکی مسجد الحرام پیمان بستید، تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد.»[2]

با این وصف، وفاداری نیز از لوازم جامعه‌ی سالم است و در طرف مقابل، نیرنگ و خیانت از عوامل تهدید کننده‌ی این اصل مهم اجتماعی است. کسی که در رفتار با سایر افراد، طریق خدعه، نیرنگ و خیانت را پیش گرفته و به لوازم وفا متعهد نبوده است نباید از دیگران انتظار وفاداری داشته باشد.

* وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلَیْهِ،

هم‌چنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى و تیر بدگمانى‏ات را به او نشانه رفته‏‌‌اى و نسبت به او با سوء ظن برخورد کرده‏‌‌ای، نصیحت، موعظه، خوش‏بینی، خیرخواهى و خلوص طلب نکن.

«نصح» و خیرخواهى به این معناست که نه تنها انسان خواهان زوال نعمت از دیگران نباشد بلکه طالب بقاى نعمت و افزون شدن آن براى همه‌ی نیکان و پاکان گردد، یا به تعبیرى دیگر آنچه از خیر، خوبى و سعادت معنوى و مادى براى خویش مى‌خواهد براى دیگران نیز بطلبد و این یکى از فضایل معروف است که در آیات قرآن و روایات اسلامى به آن اشاره شده است. پیامبران الهى خیرخواهان امت‌ها بودند و یکى از صفات بارز آن‌ها همین موضوع بود.

قرآن مجید از زبان «نوح» شیخ الانبیا چنین نقل مى‌کند که به قوم خود فرمود:

«اُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّى وَ اَنْصَحُ لَکُمْ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ؛ رسالت‌هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى‌کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى (از لطف و مرحمت و عنایت) مى‌دانم که شما نمى‌دانید.»‍[3]

در این جا بعد از مسأله‌ی ابلاغ رسالت، سخن از نصح و خیرخواهى امت به میان آمده که نقطه‌ی مقابل حسد، بخل و خیانت است. همین معنا با تفاوت مختصرى در مورد پیامبران بزرگ خدا، «هود، صالح و شعیب(علیهم‌السلام)» نیز وارد شده است. بدیهى است که خیرخواهى منحصر به این چهار بزرگوار نبوده بلکه تمامی انبیاى الهى و اولیای معصومین این ویژگى را داشته‌اند و پیروان راستین آنان نیز باید خیرخواه دیگران باشند.

در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که فرمودند: « اِنَّ اَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ اَمْشَاهُمْ فِى اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ ؛ بلند مقام‌ترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسى است که از همه بیش‌تر تلاش در خیرخواهى مردم کرده است.»[4] و در روایت دیگرى از همان حضرت (صلى‌الله‌علیه‌وآله) میزان و معیارى براى خیرخواهى بیان شده و آن این است که از منافع دیگران به اندازه‌ی منافع خویش دفاع کند، ایشان می‌فرمایند: «لَیَنْصَحُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ اَخَاهُ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ؛ هر کدام از شما باید نسبت به برادر مؤمن خود خیرخواه باشید به همان اندازه که نسبت به خویش خیرخواه است!»[5]

واژه‌ی «نصح» و «نصیحت» اگر چه در زبان روزمره‌ی فارسى ما معمولاً به معنای اندرز به کار مى‌رود ولى در لغت عرب چنین نیست، بلکه مفهوم وسیع و گسترده‌اى دارد. «راغب» در کتاب «مفردات» مى‌گوید: «نصح و نصیحت» هر کار و هر سخنى است که در آن مصلحت دیگرى باشد و این واژه در اصل به معناى خلوص و اخلاص است. به همین دلیل عسل خالص را «ناصح» مى‌گویند، کار خیاط را هم نصح مى‌نامند به خاطر اصلاح کردن پارچه‌اى که به او داده شده است و از آن جا که شخص خیرخواه از روى خلوص و اخلاص در اصلاح کار دیگران مى‌کوشد، واژه‌ی نصح و نصیحت درباره‌ی او به کار مى‌رود و اصولاً هر چیزى که خالص و صاف باشد، خواه در سخن یا عمل و در امور مادى یا معنوى، واژه‌ی «نصح» بر آن اطلاق مى‌شود. بنابراین هنگامى که در بحث‌هاى اخلاقى سخن از نصیحت به میان مى‌آید، مقصود، ترک هر گونه حسد، کینه، بخل، سوء ظن و خیانت است.[6] در نتیجه کسی که از نصح و خیرخواهی نسبت به دیگران دریغ کرده و با سوء ظن با دیگران روبه‌رو شده است نباید انتظار خیرخواهی از آنان داشته باشد.

* فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ. [7]

چون که دیدگاه، افکار و قلب دیگران نسبت به تو، همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى‌باشد.

امام (علیه‌السلام) در این فراز پایانی، علت آنچه را که در سطور گذشته مرور کردیم بیان می‌فرمایند و آن این که: «قلب‌ها با هم مرتبطند و رفتار انسان با دیگران در رفتار آن‌ها با انسان اثر مستقیم دارد و آنچه که هر کسی در دل نسبت به دیگران دارد، دیگران نیز همان را در دل نسبت به او خواهند داشت.»(*)

پی‌نوشت‌ها:

(1) سوره‌ی مائده : 82

(2) سوره‌ی توبه : 7

(3) سوره‌ی اعراف : 62

(4) اصول کافى، صفحه‌ی 28، حدیث 5 و 4

(5) همان مدرک.

(6) اخلاق در قرآن، جلد 2، نصح و خیرخواهی

(7) بحارالانوار: ج 50، ص 177، ح 56، و ج 71، ص 182 ح 41.

*مسعود عظیمی؛ کارشناس مسایل فرهنگی

چهارشنبه 22/6/1391 - 16:4
شعر و قطعات ادبی

به نام آنکه هر چه داریم و هر چه هستیم از اوست

از خدا پرسیدم : خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد : گذشته ات را بدون تاسفی بپذیر ،

با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.

ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز.

شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید.

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر.

مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی.

کوچک باش و عاشق ... که عشق می داند آئین بزرگ تر کردنت را

بگذار این عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن

فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران ... زلال که باشی ، آسمان در توست.

((نلسون ماندلا))

-------------------------------------------------------------


خدای خوبم

هر روزم را به تو می سپارم

لطفا ناامیدی دیروزم را دور کن

به من کمک کن تا آنچه را سبب درد و رنجم شده است

و آنچه که محدود و محصورم می کند

ببخشم

به من کمک کن تا دوباره شروع کنم

لطفا به زندگی ام برکت بخش و ذهنم را روشن کن


-------------------------------------------

خدای خوبم به هر کس و هر موقعیتی که با آن روبرو می شوم برکت ببخش

از من انسانی بساز که خودت می خواهی

لطفا به درون قلبم نفوذ کن و همه خشم ، ترس و درد درونم را دور کن

روحم را جانی تازه بخش و ذهنم را آزاد کن

امیدوارم لطف و رحمتت شامل همه روابطم

چه با انسان هائی که کار می کنم و چه افرادی که برایم کار می کنند شود


-------------------------------------------

خدای خوبم 

اشتباهاتم را اصلاح کن

غم و اندوهم را دور کن

پروردگارا راه را نشانم ده تا بتوانم راه زندگی ام را بگشایم

به من بینشی ده تا تغییراتی را در زندگی ام ایجاد کنم

لطفا به نزدم بیا و وضع زندگی ام را بهبود بخش

تو را سپاس که همه اندام هایم در نهایت سلامت به کار خود سرگرمند

سپاس که تندرست و نیرومندم

رحمت تو سرشار است

به خاطر همه الطاف تو سپاسگزارم...


--------------------------------------------
چهارشنبه 22/6/1391 - 16:2
مهدویت
   امام زمان خود را بشناس !!!


امامت به معنى رهبرى اجتماع

مسئله امامت به معنى اولى كه عرض كردم , همین ریاست عامه است .
یعنى پیغمبر كه از دنیا مى رود یكى از شئون او كه بلا تكلیف مى ماند , رهبرى اجتماع است . اجتماع زعیم مى خواهد و هیچكس در این جهت تردید ندارد . زعیم اجتماع بعد از پیغمبر كیست ؟ اینست مسئله اى كه اصل آن را هم شیعه قبول دارد و هم سنى . هم شیعه قبول دارد كه اجتماع نیازمند به یك زعیم و رهبر عالى و فرمانده است و هم سنى . و در همین جاست كه مسئله خلافت به آن شكل مطرح است . شیعه مى گوید پیغمبر ( ص ) رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین كرد و گفت بعد از من زمام امور مسلمین باید بدست على ( ع ) باشد و اهل تسنن با اختلاف منطقى كه دارند این مطلب را لااقل به شكلى كه شیعه قبول دارد , قبول ندارند و مى گویند در این جهت پیغمبر شخص معینى را تعیین نكرد و وظیفه خود مسلمین بوده است كه رهبر را بعد از پیغمبر انتخاب كنند . پس آنها هم اصل امامت و پیشوایى را كه مسلمین باید پیشوا داشته باشند قبول دارند منتها آنها مى گویند پیشوا به آن شكل تعیین مى شود و شیعه مى گوید خیر , به آن شكل تعیین شد , پیشوا را خود پیغمبر اكرم به وحى الهى تعیین كرد .
اگر مسئله امامت در همین حد مى بود یعنى سخن فقط در رهبر سیاسى مسلمین بعد از پیغمبر بود , انصافا ما هم كه شیعه هستیم امامت را جزء فروع دین قرار مى دادیم نه اصول دین .
مى گفتیم این یك مسئله فرعى است مثل نماز . اما شیعه كه قائل به امامت است تنها به این حد اكتفا نمى كند كه على ( ع ) یكى از اصحاب پیغمبر , ابوبكر و عمر و عثمان و صدها نفر دیگر حتى سلمان و ابى ذر هم یكى از اصحاب پیغمبر بودند و على ( ع ) از آنها برتر بوده , افضل و اعلم و اتقى و الیق از آنها بوده و پیغمبر هم او را معین كرده بود . نه , شیعه در این حد واقف نیست , دو مسئله دیگر مى گوید كه اصلا اهل تسنن به این دو مسئله در مورد احدى قائل نیستند نه اینكه قائل هستند و از على ( ع ) نفى مى كنند.
یكى مسئله امامت به معنى مرجعیت دینى است .

امامت به معنى مرجعیت دینى

گفتیم كه پیغمبر مبلغ وحى بود . مردم وقتى مى خواستند از متن اسلام بپرسند , از پیغمبر مى پرسیدند , آنچه را كه در قرآن نبود از پیغمبر سئوال مى كردند . مسئله اینست كه آیا هر چه اسلام مى خواسته از احكام و دستورات و معارف بیان كند , همان است كه در قرآن آمده و خود پیغمبر هم به عموم مردم گفته است ؟ یا نه , آنچه پیغمبر براى عموم مردم گفت قهرا زمان اجازه نمى داد كه تمام دستورات اسلام باشد . على ( ع ) وصى پیغمبر بود و پیامبر تمام كما كیف اسلام و لااقل كلیات اسلام را , آنچه را كه هست و باید گفته بشود , به على ( ع ) گفت و او را به عنوان یك عالم فوق العاده تعلیم یافته از خود و ممتاز از همه اصحاب خویش و كسى كه حتى مثل خودش در گفته اش خطا و اشتباه نمى كند و نا گفته اى از جانب خدا نیست الا اینكه او مى داند , معرفى كرد و گفت ایها الناس ! بعد از من در مسائل دینى هر چه مى خواهید سوال بكنید , از وصى من و اوصیاى من بپرسید . در واقع در اینجا امامت , نوعى كارشناسى اسلام مى شود اما یك كارشناسى خیلى بالاتر از حد یك مجتهد , كارشناسى من جانب الله ,[ و ائمه] یعنى افرادى كه اسلام شناس هستند البته نه اسلامشناسانى كه از روى عقل و فكر خودشان اسلام را شناخته باشند كه قهرا جایز الخطا باشند بلكه افرادى كه از یك طریق رمزى و غیبى كه بر ما مجهول است , علوم اسلام را از پیغمبر گرفته اند , از پیغمبر ( ص ) رسیده به على (ع ) و از على ( ع ) رسیده به امامان بعد و در تمام ادوار ائمه , علم اسلام , یك علم معصوم غیر مخطى كه هیچ خطا نمى كند , از هر امامى به امامان بعد رسیده است .
اهل تسنن براى هیچكس چنین مقامى قائل نیستند . پس آنها در اینگونه امامت , اصلا قائل به وجود امام نیستند , قائل به امامت نیستند نه اینكه قائل به امامت هستند و مى گویند على ( ع ) امام نیست و ابوبكر چنین است.
براى ابوبكر و عمر و عثمان و به طور كلى براى هیچیك از صحابه چنین شان و مقامى قائل نیستند و لهذا در كتابهاى خودشان هزاران اشتباه را از ابوبكر و عمر در مسائل دینى نقل مى كنند . ولى شیعه امامان خودش را معصوم از خطا مى داند و محال است كه به خطایى براى امام اقرار بكند[ . در كتابهاى اهل تسنن مثلا آمده است] ابوبكر در فلان جا چنین گفت , اشتباه كرد بعد خودش گفت : ان لى شیطانا یعترینى یك شیطانى است كه گاهى بر من مسلط مى شود و من اشتباهاتى مى كنم . و یا عمر در فلان جا اشتباه و خطا كرد و بعد گفت این زنها هم از عمر فاضلتر و عالمترند .
مى گویند وقتى كه ابوبكر مرد , خاندان او و از جمله عایشه كه دختر ابوبكر و همسر پیغمبر بود گریه و شیون مى كردند . صداى شیون كه از خانه ابوبكر بلند شد عمر پیغام داد كه به این زنها بگوئید ساكت شوند . ساكت نشدند . دو مرتبه پیغام داد بگوئید ساكت شوند اگر نه با تازیانه ادبشان مى كنم . هى پیغام پشت سر پیغام . به عایشه گفتند عمر دارد تهدید مى كند و مى گوید گریه نكنید . گفت پسر خطاب را بگوئید بیاید تا ببینم چه مى گوید . عمر به احترام عایشه آمد . عایشه گفت چه مى گویى كه پشت سر هم پیغام مى دهى ؟ گفت من از پیغمبر شنیدم كه اگر كسى بمیرد وكسانش برایش بگریند , هر چه اینها بگریند او معذب مى شود , گریه هاى اینها عذاب است براى او . عایشه گفت تو نفهمیده اى , اشتباه كرده اى , قضیه چیز دیگرى است , من مى دانم قضیه چیست : یك وقت مرد یهودى خبیثى مرده بود و كسانش داشتند براى او گریه مى كردند . پیغمبر فرمود در حالیكه اینها مى گریند , او دارد عذاب مى شود . نگفت گریه اینها سبب عذاب اوست بلكه گفت اینها دارند برایش مى گریند ولى نمى دانند كه او دارد عذاب مى شود . این چه ربطى دارد به این مسئله ؟ ! به علاوه اگر گریه كردن بر میت حرام باشد , ما گناه مى كنیم چرا خدا یك بى گناه را عذاب كند ؟! او چه گناهى دارد كه ما گریه كنیم و خدا او را عذاب كند ؟ ! عمر گفت عجب ! اینطور بوده مطلب ؟ ! عایشه گفت بله اینطور بوده . عمر گفت اگر زنها نبودند , عمر هلاك شده بود .
خود اهل تسنن مى گویند عمر در هفتاد مورد ( یعنى در موارد زیاد , و واقعا هم موارد خیلى زیاد است ) گفت : لولا على لهلك عمر .
امیرالمومنین اشتباهاتش را تصحیح مى كرد , او هم به خطایش اقرار مى نمود پس آنها قائل به چنین امتى نیستند . ماهیت بحث برمى گردد به این معنا كه مسلما وحى فقط به پیغمبر اكرم مى شد . ما نمى گوئیم كه به ائمه ( ع ) وحى مى شود . اسلام را فقط پیغمبر ( ص ) به بشر رساند و خداوند هم آنچه از اسلام را كه باید گفته بشود , به پیغمبر گفت .
اینطور نیست كه قسمتى از دستورات اسلام نگفته به پیغمبر مانده باشد .
ولى آیا از دستورات اسلام نگفته به عموم مردم باقى ماند یا نه ؟ اهل تسنن حرفشان اینست كه دستورات اسلام هر چه بود همان بود كه پیغمبر به صحابه اش گفت . بعد در مسائلى كه در مورد آنها از صحابه هم چیزى روایت نشده گیر مى كنند كه چه كنیم ؟ اینجاست كه مسئله قیاس وارد مى شود و مى گویند ما اینها را با قانون قیاس و مقایسه گرفتن تكمیل مى كنیم كه امیرالمومنین در نهج البلاغه مى فرماید یعنى خدا دین ناقص فرستاد كه شما بیائید تكمیلش كنید ؟ ! ولى شیعه مى گوید نه خدا دستورات اسلام را ناقص به پیغمبر وحى كرد و نه پیغمبر آنها را ناقص براى مردم بیان كرد .
پیغمبر كاملش را بیان كرد اما آنچه پیغمبر كامل بیان كرد , همه , آنهایى نبود كه به عموم مردم گفت ( بسیارى از دستورات بود كه اصلا موضوع آنها در زمان پیغمبر پیدا نشد , بعدها سوالش را مى كردند ) بلكه همه دستوراتى را كه من جانب الله بود به شاگرد خاص خودش گفت و به او فرمود تو براى مردم بیان كن .
اینجاست كه مسئله عصمت هم به میان مىآید . شیعه مى گوید همانطور كه امكان نداشت خود پیغمبر در گفته خودش عمدا یا سهوا دچار اشتباه شود , آن شاگرد خاص پیغمبر هم امكان نداشت كه دچار خطا یا اشتباه شود . زیرا همانگونه كه پیغمبر به نوعى از انواع موید به تایید الهى بود , این شاگرد خاص هم موید به تایید الهى بود . پس این , مرتبه دیگرى است براى امامت .

امامت به معنى ولایت

امامت , درجه و مرتبه سومى دارد كه اوج مفهوم امامت است و كتابهاى شیعه پر است از این مطلب , و وجه مشترك میان تشیع و تصوف است .
البته از اینكه مى گویم وجه مشترك , سوء تعبیر نكنید . چون ممكن است شما با حرفهاى مستشرقین در این زمینه روبرو شوید كه مسئله را به همین شكل مطرح مى كنند . مسئله اى است كه در میان عرفا شدیدا مطرح است و در تشیع نیز از صدر اسلام مطرح بوده و من یادم هست كه كربن حدود ده سال پیش در مصاحبه اى كه با علامه طباطبائى داشت , از جمله سوالاتى كه كرد این بود كه این مسئله را آیا شیعه از متصوفه گرفته اند یا متصوفه از شیعه ؟ مى خواست بگوید از این دو تا یكى از دیگرى گرفته است . علامه طباطبایى گفتند متصوفه از شیعه گرفته اند براى اینكه این مسئله از زمانى در میان شیعه مطرح است كه هنوز تصوف صورتى به خود نگرفته بود و هنوز این مسائل در میان متصوفه مطرح نبود . بعدها این مسئله در میان متصوفه مطرح شده است .
پس اگر بنا بشود كه از این دو تا یكى از دیگرى گرفته باشد , باید گفت متصوفه از شیعه گرفته اند . این مسئله , مسئله انسان كامل و به تعبیر دیگر حجت زمان است . عرفا و متصوفه روى این مطلب خیلى تكیه دارند . مولوى مى گوید[ ( پس به هر دورى ولى قائم است] ( در هر دوره اى یك انسان كامل كه حامل معنویت كلى انسانیت است وجود دارد . هیچ عصر و زمانى از یك ولى كامل كه آنها گاهى از او تعبیر به قطب مى كنند , خالى نیست . و براى آن ولى كامل كه انسانیت را به طور كامل دارد مقاماتى قائل هستند كه از اذهان ما خیلى دور است . از جمله مقامات او تسلطش بر ضمائر یعنى دلهاست بدین معنى كه او یك روح كلى است محیط بر همه روحها . باز مولوى در داستان ابراهیم ادهم كه البته افسانه است , در این مورد اشاره اى دارد . او افسانه ها را ذكر مى كند به اعتبار اینكه مى خواهد مطلب خودش را بگوید . هدف او نقل تاریخ نیست . افسانه اى را نقل مى كند تا مطلبش را بفهماند [ مى گوید]
ابراهیم ادهم به كنار دریا رفت و سوزنى را به دریا انداخت و بعد سوزن را خواست . ماهیها سر از دریا در آوردند در حالیكه به دهان هر كدامشان سوزنى بود . تا آنجا كه مى گوید :
دل نگه دارید اى بى حاصلان { در حضور حضرت صاحبدلان و تا آنجا كه مى گوید آن شیخ یعنى آن پیر از اندیشه آن طرف واقف شد :
شیخ واقف گشت از اندیشه اش { شیخ چون شیر است و دلها بیشه اش مسئله ولایت در شیعه معمولا به آن معناى خیلى به اصطلاح غلیظش مطرح است, به معنى حجت زمان كه هیچ زمانى خالى از حجت نیست و لولا الحجه لسا خط الارض باهلها یعنى هیچوقت نبوده و نخواهد بود كه زمین از یك انسان كامل خالى باشد . و براى آن انسان كامل مقامات و درجات زیادى قائلند و ما در اغلب زیارتها كه مى خوانیم به چنین ولایت و امامتى اقرار و اعتراف مى كنیم یعنى معتقدیم كه امام داراى چنین روح كلى است . ما در زیارت مى گوئیم ( این را همه ما همیشه مى خوانیم و جزء اصول تشیع است ) : اشهد انك تشهد مقامى و تسمع كلامى و ترد سلامى ( تازه ما براى مرده اش مى گوئیم . البته از نظر ما مرده و زنده او فرقى ندارند . چنین نیست كه زنده اش اینطور نبوده و فقط مرده اش اینطور است . ) من گواهى مى دهم كه تو الان وجود مرا در اینجا حس و ادراك مى كنى . من اعتراف مى كنم كه تو سخنى را كه من الان مى گویم : السلام علیك یا على بن موسى الرضا مى شنوى . من اعتراف مى كنم و شهادت مى دهم كه سلامى را كه من به تو مى كنم : السلام علیك تو به من جواب مى دهى .
اینها را هیچكس براى هیچ مقامى قائل نیست . اهل تسنن ( غیر از وهابیها) فقط براى پیغمبر اكرم قائل هستند و براى غیر پیغمبر براى احدى در دنیا چنین علو روحى و احاطه روحى قائل نیستند . ولى این مطلب جزء اصول مذهب ما شیعیان است و همیشه هم آنرا مى گوئیم .
بنابراین مسئله امامت سه درجه پیدا مى كند و اینها را اگر از یكدیگر تفكیك نكنیم , در استدلالهایى كه در این مورد هست دچار اشكال مى شویم .
لهذا تشیع هم مراتبى دارد . بعضى از شیعیان فقط قائل به امامت به همان معنى رهبرى اجتماعیند . مى گویند پیغمبر ( ص ) على ( ع ) را تعیین كرده بوده براى رهبرى بعد از خود و ابوبكر و عمر و عثمان بى جا آمدند . همین مقدار شیعه هستند و در آن دو مسئله دیگر یا اعتقاد ندارند و یا سكوت مى كنند . بعضى دیگر , مرحله دوم را هم قائل هستند ولى به مرحله سوم نمى رسند . مى گویند مرحوم آقا سید محمد باقر درچه اى استاد آقاى بروجردى در اصفهان منكر این مرحله سوم بوده . تا مرحله دوم پیش مىآمده ولى از آن بیشتر اعتقاد نداشته است . اما اكثریت شیعه و علماى شیعه مرحله سوم را هم اعتقاد دارند .
ما اگر بخواهیم وارد بحث امامت بشویم باید در سه مرحله بحث بكنیم :
امامت در قرآن , امامت در سنت و امامت به حسب حكم عقل . در مرحله اول باید ببینیم آیا آیات قرآن در باب امامت دلالت بر امامتى كه شیعه مى گوید دارد یا نه ؟ و اگر دلالت دارد آیا فقط امامت به معنى رهبرى سیاسى و اجتماعى را مى گوید یا امامت به معنى مرجعیت دینى و حتى امامت به معنى ولایت معنوى را هم مى گوید ؟ از این كه فارغ شدیم باید وارد بحث امامت در سنت بشویم ببینیم كه در سنت پیغمبر(ص) راجع به امامت چه آمده . بعد مسئله را از نظر عقلى تجزیه و تحلیل كنیم كه عقل در هر یك از سه مرحله امامت چه چیز را قبول مى كند ؟ آیا مى گوید از نظر رهبرى اجتماعى حق با اهل تسنن است و جانشین پیغمبر (ص) باید به وسیله شوراى مردم انتخاب شود یا اینكه پیغمبر جانشین خود را تعیین كرده است ؟ همین طور در آن دوتاى دیگر عقل چه مى گوید ؟

حدیثى در باب امامت

قبل از ذكر آیات قرآن در باب امامت , حدیث معرفى را برایتان عرض مى كنم كه آن را هم شیعه روایت كرده است و هم سنى . معمولا حدیثى را كه مورد اتفاق شیعه و سنى باشد , نمى شود كوچك شمرد زیرا وقتى هر دو فریق از دو طریق روایت مى كنند تقریبا نشاندهنده اینست كه پیغمبر اكرم یا امام قطعا این مطلب را فرموده است . البته عبارتها كمى با هم فرق مى كنند ولى مضمون آنها تقریبا یكى است . این حدیث را ما شیعیان اغلب به این عبارت نقل مى كنیم : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ( 7 ) هر كس بمیرد و پیشواى زمان خود را نشناسد , مرده است از نوع مردن زمان جاهلیت . این , تعبیر خیلى شدیدى است چون در زمان جاهلیت مردم اصلا مشرك بودند و حتى توحید و نبوت هم نداشتند . این حدیث در كتب شیعه زیاد آمده و با اصول شیعه هم صد در صد قابل انطباق است . در[ ( كافى] ( كه معتبرترین كتاب حدیث شیعه مى باشد , این حدیث هست . عمده اینست كه این حدیث در كتابهاى اهل تسنن هم هست .
آنها در روایتى به این عبارت نقل كرده اند : من مات بغیر امام مات میته جاهلیه ( 8 ) هر كس بدون امام بمیرد مانند اینست كه در جاهلیت مرده است . عبارت دیگرى كه نقل كرده اند اینست : من مات و لیس فى عنقه بیعه مات میته جاهلیه . آنكه بمیرد و در گردن او بیع ت یك امام نباشد , مردنش از نوع مردن جاهلیت است . به عبارتى هم كه شیعه نقل مى كند , سنیها زیاد نقل كرده اند . عبارت دیگر : من مات و لا امام له مات میته جاهلیه . این عبارتها خیلى زیاد است و نشاندهنده اهتمام زیاد پیغمبر اكرم به مسئله امامت است .
كسانى كه امامت را تنها به معنى رهبرى اجتماعى مى دانند , مى گویند ببینید پیغمبر اكرم به مسئله رهبرى تا كجا اهمیت داده كه معتقد شده است اگر امت رهبر و پیشوا نداشته باشد , اصلا مردنش مردن جاهلى است براى اینكه صحیح تفسیر كردن و صحیح اجرا كردن دستورات اسلامى بستگى دارد به اینكه رهبرى , رهبرى درستى باشد و مردم پیوندشان را با رهبر محكم كرده باشند . اسلام یك دین فردى نیست كه كسى بگوید من به خدا و پیغمبر اعتقاد دارم و بنابراین به هیچكس كارى ندارم . خیر , غیر از خدا و پیغمبر , تو حتما باید بفهمى و بشناسى كه در این زمان رهبر كیست و قهرا در سایه رهبرى او فعالیت كنى . آنها كه امامت را به مفهوم مرجعیت دینى معنى مى كنند ,[ در معنى این حدیث] مى گویند كسى كه مى خواهد دین داشته باشد , باید مرجع دینى خودش را هم بشناسد و بداند كه دین را از كجا بگیرد . اینكه انسان دین داشته باشد ولى دینش را از ماخذى بگیرد كه ضد آنست , عین جاهلیت است.
آن كسى كه امامت را در حد ولایت معنوى مى برد , مى گوید این حدیث مى خواهد بگوید كه اگر انسان مورد توجه یك ولى كامل نباشد , مانند اینست كه در جاهلیت مرده است . این حدیث را چون متواتر است خواستم اول عرض كرده باشم كه در ذهن شما باشد تا بعد درباره اش بحث كنیم . حال برویم سراغ آیات قرآن .

امامت در قرآن

در قرآن چند آیه هست كه مورد استدلال شیعه در باب امامت است . یكى از آن آیات , آیه : انما ولیكم الله است . اتفاقا در همه اینها روایات اهل تسنن هم وجود دارد كه مفاد شیعه را تایید مى كند ما آیه اى در قرآن داریم به این صورت : انما ولیكم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكاه و هم راكعون . ( [ ( 9 ( انما] ( یعنى منحصرا ( چون اداه حصر است ) . معنى اصلى[ ( ولى] ( سرپرست است.
ولایت یعنى تسلط و سرپرستى . سرپرست شما فقط و فقط خداست و پیغمبر خدا و مومنینى كه نماز را به پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند . ما در دستورات اسلام نداریم كه انسان در حال ركوع زكات بدهند . ما در دستورات اسلام ند اریم كه انسان در حال ركوع زكات بدهد كه بگوئیم این یك قانون كلى است و شامل همه افراد مى شود . این اشاره است به واقعه اى كه در خارج یك بار وقوع پیدا كرده است و شیعه و سنى به اتفاق آنرا روایت كرده اند و آن اینست كه على ( ع ) در حال ركوع بود , سائلى پیدا شد و سوالى كرد . حضرت اشاره كرد به انگشت خود .
او آمد انگشتر را از انگشت على ( ع ) بیرون آورد و رفت . یعنى على ( ع ) صبر نكرد نمازش تمام شود و بعد به او انفاق كند . آنقدر عنایت داشت به اینكه آن فقیر را زودتر جواب بگوید كه در همان حال ركوع با اشاره به او فهماند كه این انگشتر را درآورد , برو بفروش و پولش را خرج خودت كن .
در این مطلب هیچ اختلافى نیست و مورد اتفاق شیعه و سنى است كه على (ع) چنین كارى كرده است و نیز مورد اتفاق شیعه و سنى است كه این آیه در شان على ( ع ) نازل شده با توجه به اینكه انفاق كردن در حال ركوع جزء دستورات اسلام نیست , نه از واجبات اسلام است و نه از مستحبات آن كه بگوئیم ممكن است عده اى از مردم به این قانون عمل كرده باشند . پس [ (كسانى كه چنین مى كنند] ( اشاره و كنایه است همانطور كه در خود قرآن گاهى مى گوید : یقولون مى گویند , و حال آنكه یك فرد آن سخن را گفته .
در اینجا[ ( كسانى كه چنین مى كنند] ( یعنى آن فردى كه چنین كرد .
بنابراین به حكم این آیه على ( ع ) تعیین شده است به ولایت براى مردم .
این , آیه اى است كه مورد استدلال شیعه است . البته این آیه خیلى بیش از این بحث دارد[ كه در جلسات آینده درباره اش سخن خواهیم گفت] .
آیات دیگر آیاتى است كه درباره جریان غدیر است . خود قضیه غدیر جزء سنت است و ما بعد باید بحثش را بكنیم ولى از آیاتى كه در این مورد در سوره مائده وارد شده یكى این آیه است : یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رساله ( 10 ) ( اینجا لحن , خیلى شدید است ) اى پیامبر ! آنچه را كه بر تو نازل شد
تبلیغ كن و اگر تبلیغ نكنى رسالت الهى را تبلیغ نكرده اى . مفاد این آیه آنچنان شدید است كه مفاد حدیث : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه . اجمالا خود آیه نشان مى دهد كه موضوع آنچنان مهم است كه اگر پیغمبر تبلیغ نكند , اصلا رسالتش را ابلاغ نكرده است .
سوره مائده به اتفاق شیعه و سنى آخرین سوره اى است كه بر پیغمبر نازل شده و این آیات جزء آخرین آیاتى است كه بر پیغمبر نازل شده یعنى در وقتى نازل شده كه پیغمبر ( ص ) تمام دستورات دیگر را در مدت سیزده سال مكه و ده سال مدینه گفته بوده و این , جزء آخرین دستورات بوده است .
شیعه سوال مى كند این دستورى كه جزء آخرین دستورهاست و آنقدر مهم است كه اگر پیغمبر آنرا ابلاغ نكند , همه گذشته ها كان لم یكن است , چیست ؟ یعنى شما نمى توانید موضوعى نشان بدهید كه مربوط باشد به سالهاى آخر عمر پیغمبر و اهمیتش در آن درجه باشد كه اگر ابلاغ نشود هیچ چیز ابلاغ نشده است .
ولى ما مى گوئیم آن موضوع , مسئله امامت است كه اگر نباشد , همه چیز كان لم یكن است یعنى شیرازه اسلام از هم مى باشد . به علاوه شیعه از كلمات و روایات خود اهل تسنن دلیل مىآورد كه این آیه در غدیر خم نازل شده است .
در همان سوره مائده , آیه : الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا ( 11 ) امروز دین را به حد كمال رساندم و نعمت را به حد آخر تمام كردم , امروز است كه دیگر اسلام را براى شما به عنوان یك دین پسندیدیم , نشان مى دهد كه در آن روز جریانى رخ داده كه آنقدر با اهمیت است كه آنرا مكمل دین و متمم نعمت خدا بر بشر شمرده است و با بودن آن , اسلام , اسلام است و خدا این اسلام را همان مى بیند كه مى خواسته و با نبودن آن , اسلام , اسلام نیست . شیعه به لحن این آیه كه تا این درجه براى این موضوع اهمیت قائل است استدلال مى كند و مى گوید كه آن موضوعى كه بتواند نامش مكمل دین و متمم نعمت و آن چیزى باشد كه با نبودنش , اسلام , اسلام نیست , چه بوده است ؟ مى گوید ما مى توانیم موضوعى را نشان بدهیم كه در آن درجه از اهمیت باشد ولى شما نمى توانید . به علاوه روایاتى هست كه تایید مى كند این آیه هم در همین موضوع وارد شده است . اینها , سه آیه اى بود كه من به طور عصاره از استدلالهایى شیعه برایتان عرض كردم .
و السلام علیكم و رحمه الله و بركاته


1 سوره انبیاء , آیه 73
2 سوره قصص , آیه 41
3 سوره هود , آیه 98
4 سوره حشر آیه 7
5 سوره نساء آیه 65 . نه چنین است قسم به خداى تو كه اینان به حقیقت اهل ایمان نمى شوند مگر آنكه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حاكم كنند و آنگاه به هر حكمى كه كنى هیچگونه اعتراضى در دل نداشته و كاملا از دل و جان تسلیم فرمان تو باشند .
6 سوره نساء آیه 59 .
7 دلائل الصدق صفحات 6 و 13 .
8 مسند احمد .
9 سوره مائده , آیه 55 .
10 سوره مائده , آیه 3 .
11 سوره مائده , آیه 57 .

 

چهارشنبه 22/6/1391 - 16:0
اخبار
توضیح‌ضرغامی‌درباره‌ترجمه سخنان مرسی
رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در مورد ایراد کار صدا و سیما در ترجمه سخنرانی رئیس جمهور مصر در اجلاس عدم تعهد تهران گفت: ایراد تنها در یک مورد ترجمه نام سوریه به بحرین در یکی از شبکه های سیما بود.

عزت الله ضرغامی در سیزدهمین نشست سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه سراسر کشور که در دانشگاه صنعتی شریف در حال برگزاری است، در جمع خبرنگاران در مورد سانسور سخنان محمد مرسی رئیس جمهور مصر در صدا و سیما که در اجلاس شانزدهم سخنرانی کرده بود، گفت: بیشتر برنامه های اجلاس به صورت زنده از شبکه های داخلی و برون مرزی صدا و سیما پخش می شد، بنابراین سخنرانی هایی که میهمانان در اجلاس داشتند به زبان های مختلف در شبکه های برون مرزی با ترجمه خوب منعکس شد.

وی با بیان اینکه در مورد ترجمه های فارسی نیز شبکه خبر محوریت پوشش برنامه اجلاس را داشت، افزود: شبکه خبر هم برنامه های اجلاس و سخنرانی ها را به صورت زنده پوشش می داد و سخنرانی میهمانان نیز به صورت فارسی ترجمه می شد که بعضا در برخی از شبکه های رادیویی نیز همزمان پخش می شد.

ضرغامی ادامه داد: در هنگام سخنرانی مرسی رئیس جمهور مصر شبکه یک نیز این مراسم را به صورت زنده پخش می کرد، که اشکالی در پخش زنده بوجود آمد بنابراین از مترجم دیگری تنها در همین شبکه برای سخنرانی مرسی استفاده شد که این مترجم در یک اشتباه لفظی بجای سوریه بحرین گفت و همین دستاویزی برای رسانه های غربی شد.

وی تاکید کرد: محوریت پخش برنامه های اجلاس شبکه خبر بود که هم در داخل و هم در خارج از کشور برنامه هایش پخش می شد و هیچ اشکالی در ترجمه شبکه خبر وجود نداشت.

رئیس سازمان صدا و سیما خاطر نشان کرد: البته رسانه های غربی نیز این اشتباه مترجم که تنها در یک شبکه تلویزیونی ایران اتفاق افتاده بود، را همچون یکی از عروسک های کارتون کلاه قرمزی می خواستند دستاویز قرار دهند اما آنقدر پوشش رسانه ای ایران وسیع و عالی بود که این سوءاستفاده آنان تاثیر نداشت.

چهارشنبه 22/6/1391 - 15:54
دنیای گیاهان و حیوانات
ماهی عجیب با صورتی شبیه انسان + عکس
در حقیقت ، کل سر این ماهی شبیه صورت غیر طبیعی یک انسان ناراضی است!

یکی از منحصر به فرد ترین ماهی های دنیا ماهی به نام "یونیکورن" است که خصوصیات ظاهری بسیار شبه انسانی به همراه بینی بزرگ دارد.

در حقیقت ، کل سر این ماهی شبیه صورت غیر طبیعی یک انسان ناراضی است!

علاوه بر شکل منحصر به فرد این ماهی یک توانایی حیرت انگیز دارد، می تواند رنگش را عوض کند.



نوعی از این ماهی به دلیل شباهتش به یک هواپیمای نظامی "نیمرود" نامگذاری شده است.

این ماهی یونیکورن شاخ بلندی دارد که در جلو سرش قرار داشته و با اینکه تنها هفت اینچ دارد ، قابلیت تغییر رنگ دارد ولی در اغلب مواقع به رنگ طوسی در می آید.



البته تمام ماهی های یونیکورن دیده شده چیزی شبیه شاخ نداشته و فرقی بین نر یا ماده بودن آنها ایجاد نکرده است.

آنها در زمان تولد میکروسکوپی هستند ولی نیمرود در حال حاضر ۷ اینچ و شاخ آن دو اینچ طول دارد.

رنگ این ماهی در زمان عصبانیت یا تغییرات محیطی نظیر ترس از دیگر ماهی ها و یا نیاز به عوض شدن آب به رنگ تیره تغییر می کند.

ماهی یونیکورن که به تازگی در اقیانوس های هند و آرام دیده شده است می تواند تا حدود ۲۵ اینچ طول رشد کند و غذای آنها را جلبک دریایی و جانوران شناور تشکیل می دهد.

چهارشنبه 22/6/1391 - 15:53
داستان و حکایت
شیخ شوخ کاشی
مستند زندگی حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی با عنوان شیخ شوخ کاشی در سالن شماره یک مرکز همایش‌های برج میلاد به نمایش گذاشته شد.

در بخشی از این فیلم مستند ۷۰ دقیقه‌ای همسر وی داستانی را تعریف می‌کند که زمانی سوار بر تاکسی است عده‌ای بدون اینکه وی را بشناسند داخل تاکسی مدعی می‌شوند که قرائتی سه زن دارد.

همسر حجت‌الاسلام قرائتی در ادامه خاطره‌اش می‌گوید از راننده تاکسی تقاضا کردم تا مرا تا درب منزل ببرد و گفتم کرایه بیشتری می‌دهم تا به مقصد اصلی‌ام برسم.

وی هنگام رسیدن به درب منزل ناگهان به راننده تاکسی می‌گوید اینجا منزل آقای قرائتی است و من همسر ایشان هستم و او تنها یک همسر دارد که این سخن با واکنش و شرمندگی راننده تاکسی مواجه می‌شود.
چهارشنبه 22/6/1391 - 15:51
اخبار
پنجشنبه صورت می‌گیرد
بازگشایی حوزه‌های علمیه بحرین با حضور رهبر انقلاب این کشور
حوزه‌های علمیه بحرین پنجشنبه این هفته با حضور آیت‌الله شیخ عیسی قاسم رهبر انقلاب این کشور افتتاح می‌شود.

خبرگزاری فارس: بازگشایی حوزه‌های علمیه بحرین با حضور رهبر انقلاب این کشور

«شیخ احمد خلیل العصفور» مسئول حوزه المصطفی در بحرین گفت: حوزه المصطفی در حال آماده شدن برای آغاز سال درسی حوزه علمیه بحرین با همکاری دیگر حوزه‌هاست.

وی افزود: در مراسم افتتاح سال حوزه‌های علمیه بحرین تلاش خود برای نزدیکی حوزه‌های علمیه و شناخت بیشتر از فعالیت آنها را دنبال می‌کنیم چراکه این امر موجب پیشرفت موسسات حوزوی می‌شود

مسئول حوزه علمیه المصطفی بحرین با اشاره به آغاز سال حوزه‌های علمیه بحرین در پنجشنبه 26 شوال، تاکید کرد: در این مراسم علاوه بر اینکه آیت‌الله شیخ عیسی قاسم حضور خواهند داشت، مسئولان حوزه‌های امام زین‌العابدین(ع) بنی جمره، حوزه باربار، حوزه الغدیر ستره و حوزه سید العریفی در النعیم برگزاری می‌شود.

وی افزود: در این مراسم همچنین از علامه سیدجواد الوادعی تقدیر خواهد شد و در حاشیه آن نمایشگاه کتاب علمی برگزار می‌شود.

بنابر این گزارش حوزه علمیه المصطفی بحرین یکی از مهمترین حوزه‌های علمیه بحرین و از حوزه‌های شورای علمای اسلامی بحرین است که ریاست آن را شیخ عیسی قاسم بر عهده دارد که اخیرا برای تقویت فعالیت‌های حوزوی در این کشور اقدامات متعددی انجام داده است.

چهارشنبه 22/6/1391 - 15:50
اخبار
11 سال پس از 11 سپتامبر
پوستر «مکر شیطان» رونمایی شد
دو روز قبل از فرارسیدن یازدهمین سالگرد 11 سپتامبر پوستر موزیک ویدئو «مکر شیطان» حامد زمانی به طراحی یونس رجبی رونمایی شد.

خبرگزاری فارس: پوستر «مکر شیطان» رونمایی شد + عکس

دو روز قبل از فرارسیدن یازدهمین سالگرد 11 سپتامبر پوستر موزیک ویدئو «مکر شیطان» رونمایی شد.

این قطعه دو زبانه که به سفارش اتحادیه بین المللی امت واحده تهیه شده، قرار است به مناسبت سالگرد 11 سپتامبر منتشر شود.

 

* زمانی: حمایت ما از مستضعفین لزوما خاستگاه دینی ندارد

 

حامد زمانی، خواننده جوان و خوش آتیه پاپ کشورمان که در کارنامه‌اش قطعه‌های «تحریم»، «قلاده‌های طلا»، «دیروز، امروز، فردا»، «زنان و بیداری اسلامی» و «ماه عسل» دیده می‌شود در مورد قطعه «مکر شیطان» گفت: مساله حمایت از مظلوم و ظلم‌ستیزی یکی از مفاهیم مشترکی‌ست که تمامی انسان‌ها فطرتا به آن اعتقاد دارند و حتی متوقف در ادیان هم نیست اما جالب اینجاست که عمده ظلم‌های بزرگ در تاریخ معاصر جهان متوجه مسلمانان بوده است و صدها هزار انسان بی‌گناه فقط در سه دهه اخیر در طول جنگ های مختلفی نظیر بوسنی، چچن، افغانستان، عراق، جنگ تموز (33 روزه)، جنگ فرقان (22 روزه) جانشان را از دست داده‌اند هر چند که در هر حال حمایت ما از مستضعفین لزوما خاستگاه دینی ندارد.

 

* مسئول واحد فرهنگی اتحادیه امت واحده: نتوانسته‌ایم هویت جمعی برای پیگیری ظلم‌ها علیه مسلمانان ایجاد کنیم

 

مسئول واحد فرهنگی اتحادیه امت واحده نیز در مراسم رونمایی این پوستر که در دفتر این اتحادیه برگزار شد ابراز داشت نسخه عربی ـ فارسی این اثر تا دو روز آینده منتشر می‌شود و نسخه انگلیسی «مکر شیطان» نیز انشاءالله در هفته آینده آماده انتشار خواهد شد.

حسین همازاده همچنین با بیان اینکه به خاطر حضور پررنگ جریان‌های ضدانقلابی و غیردینی، فعالیت در حوزه حقوق بشر عمدتا از سوی جریان‌های مذهبی فراموش شده است به ظرفیت‌های جدی این حوزه اشاره کرد و افزود: متاسفانه علی رغم اینکه ما در این زمینه داعیه‌دار و طلبکار هستیم همواره در جایگاه متهم و پاسخگو نشسته‌ایم و نتوانسته‌ایم یک هویت جمعی برای پیگیری ظلم‌های بزرگی که بر مسلمانان می‌رود در جهان اسلام ایجاد کنیم که البته عوامل مختلفی از جمله اختلافات داخلی جهان اسلام در این مورد موثر بوده است.

وی با تشکر ویژه از حامد زمانی به خاطر تلاش شبانه‌روزی جهت آماده شدن این اثر از سایر کسانی که در تولید و تهیه آن نقش ایفا کرده‌اند تقدیر کرده و اظهار امیدواری کرد: تولیدات این حوزه در قالب‌های مختلف ادامه یابد.

گفتنی است ملودی و خوانندگی این اثر را حامد زمانی، میکس و مستر آن را شاهین منصوری، تنظیم آن را امید رهبران، شعر فارسی آن را میلاد عرفان‌پور، شعر عربی آن را مرتضی آل‌کثیر، شعر انگلیسی آن را حمزه یوسف، طراحی گرافیکی آن را یونس رجبی و تدوین ویدیوی اثر را گروه هنری «سرزمین مهر» به عهده داشته‌اند.

چهارشنبه 22/6/1391 - 15:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته