• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1028
تعداد نظرات : 105
زمان آخرین مطلب : 3473روز قبل
آلبوم تصاویر

برای دیدن سایز اصلی روی عکس کلیک کنید

 

شنبه 18/3/1392 - 21:47
سخنان ماندگار
 

در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها.

 

 

به گزارش خبرگزاری عتبات ، باشگاه خبرنگاران نوشت: شخصی به حضرت آیت الله بهجت گفت که مشکلی دارم که خیلی سخت است، چه کنم؟

ایشان در پاسخ فرمودند: خداوند ان شاءا... مشکلات همه اهل ایمان را حل و رفع کند. دعا کنید برای مومنین و مومناتی که حتی در چین هستند، مشکلاتشان حل بشود. آن گاه ملائکه برای شما دعا می کنند که مشکلات شما حل شود.
شنبه 18/3/1392 - 21:47
داستان و حکایت

هنوز یک ساعت از طلوع آفتاب نگذشته بود که از خانه زدم بیرون. قرار بود با دوستان همیشگی، علی و مهدی درباره ی پروژه ی جدیدمان صحبت کنیم و آن پروژه چیزی نبود جز ... کلاه مش غلام1!؛ تمام مردم روستا منتظرند تا یک روزی برسد که بتوانند زیر کلاه مش غلام را ببینند و بفهمند چرا مش غلام همیشه سرش را می پوشاند. شاید زیر کلاهش گنجی پنهان است، شاید هم مش غلام کچل است و دوست ندارد مردم سرش را ببینند، شاید هم زیر کلاهش...

خلاصه، کسی نمی داند زیر کلاه مش غلام چه می گذرد. تازه چند بار هم از او پرسیده شده که زیر کلاهت چیست، اما جوابی از او شنیده نشده است.

اما من، یعنی آقا مسعود و دوستانم، علی و مهدی تصمیم گرفتیم که انتظار مردم روستا را به پایان برسانیم و به هر قیمتی شده، کلاه مش غلام را از سرش برداریم.

من فرمانده ی گروه بودم؛ طبق نقشه ی تعیین شده، پشت درختان باغ مش غلام قایم شدم و علی و مهدی هم ماسک های وحشتناکی را زدند که حتی اگر بروس لی هم آن ها را می دید از ترس زَهرِه ترک می شد، حالا چه برسد به این پیرمرد.





 

 از ساعت سه در کمین بودیم که حدود یک ربع بعد، مش غلام خان به باغش سری زد تا به عادت هر روز چرت بعد از ظهری اش  را آنجا بزند، همین که بالش و متکا اش را پهن کرد تا بخوابد، علی و نیما مثل یک ببر درنده و با ماسک های وحشتناک شان به مش غلام حمله کردند و مش غلام بیچاره در عرض سه سوت که نه، بلکه یک سوت غش کرد. ما هم سریع دست به کار شدیم تا کلاه او را برداریم اما ناگهان سر و کله ی پسر بیست، بیست و یک ساله ی مش غلام پیدا شد و ما را قبل از انجام دادن هر کاری مجبور به فرار کرد. خوب شد کسی ما را ندید و نشناخت.

 نقشه مان نقش بر آب شد، اما ما از رو نرفتیم و نقشه ی دیگری کشیدیم. نقشه ی دوم که خیلی سخت تر بود، برای ساعت دوازده شب مقرر شد. طبق محاسبات ما، پسر مش غلام تا ساعت 1 شب در حال آبیاری باغ پدرش بود-  چون در روستا کم آبی بود، ممکن بود سهمیه ی آبیاری مزارع حتی به شب موکول شود- و ما راحت و با آسایش می توانستیم نقشه را اجرا کنیم. اما تا ساعت 12:45 خبری از آقا مهدی نشد.

بالاخره سر و کله ی مهدی پیدا شد. فهمیدیم که آقا تا الآن خواب بوده است. حالا وضع بدتر شد، وقت ما خیلی کم بود و فقط 15-10 دقیقه فرصت داشتیم. نقشه آغاز شد. جوراب های بوگندوی علی را که انگار دو، سه سالی بود که آن ها را نشسته است، بر سر کشیدیم؛ علی  از دیوار بالا رفت و در را برای ما باز کرد، با احتیاط وارد خانه ی مش غلام شدیم.

به داخل اتاق مش غلام رفتیم، مش غلام خواب بود ولی صدای خر و پف مش غلام که شبیه یک موسیقی بود، مرا تا حدی خنداند که صدای قهقهه ام بلند شد. علی خواست جلوی دهانم را بگیرد که مش غلام بیدار نشود، اما پای پیرمرد را لگد کرد و بدبختانه مش غلام هم بیدار شد. از آن طرف هم پسر مش غلام از راه رسید، هیچ فکری به ذهن ما نمی رسید ، مش غلام از این سمت و پسرش از آن سمت، و ما هم سه آدم بیچاره در وسط.  نفس مان در سینه حبس شده بود که ناگهان مهدی ما را به اتاق دیگر خانه ی مش غلام راهنمایی کرد و ما سریع از پنجره فرار کردیم. فکر نکنم که مش غلام ما را شناخت اما بیچاره خیلی ترسید. آن از حمله ی بعد از ظهر و این هم از دزدی شب.

از فردا در روستا خبر آمدن دزد پخش شد و همه ی مردم از دزد های خانه ی مش غلام صحبت می کردند و ما با بلاهایی که بر سر مش غلام آوردیم، مجبور بودیم چند روزی بی خیال کلاه مش غلام شویم. اما در این مدت بی کار نبودیم و به فکر کشیدن نقشه ی جدیدی بودیم.

 تصمیم گرفتیم هفته ی آینده دست به کار شویم. و... روز موعود فرا رسید. نقشه سر ساعت دو بعد از ظهر و در اوج خلوت بودن دِه صورت گرفت. معمولا همین ساعت ها مش غلام برای شستن ظرف هایش به کنار رودخانه ی خروشان نزدیک ده می آمد. خلاصه پس از چند دقیقه معطلی، سر و کله ی مش غلام پیدا شد و رفت که  ظرف هایش را بشوید. طبق نقشه، علی رفت و با مش غلام صحبت کرد و به مش غلام کمک می کرد تا ظرف هایش را بشوید.

در همین بین من اطراف را نگاه کردم و وقتی مطمئن شدم که کسی در اطراف نیست، فرمان حمله را صادر کردم. من و مهدی سریعا به کلاه مش غلام حمله بردیم. همین که دستم به سر و کلاه مش غلام برخورد کرد، خواست از خودش دفاع کند، اما از شدت برخورد دستم، به داخل آب افتاد.

 مش غلام در حال غرق شدن بود. علی با عصبانیت داد زد: چه کار کردی؟ قرار بود کلاهش را در بیاوری، نه که او را بکشی. من باور نمی کردم چنین اتفاقی افتاده، چیزی هم به ذهنم نمی رسید و فقط اشک در چشمانم حلقه زده بود.

پیرمرد ساده دل دست و پا می زد و از ما کمک می خواست، مهدی چند نفر از مجاوران رودخانه را خبر کرد و آن ها هم پیرمرد بیچاره را از مرگ حتمی نجات دادند. ما هم با خجالت همان جا ایستاده بودیم، اما تا چشممان به سر خونی مش غلام افتاد، سریع فرار کردیم.

در خانه ما را حسابی تنبیه کردند. بعد از چند روز، به خانه ی مش غلام رفتیم تا از او معذرت خواهی کنیم، خیلی نگران سر شکسته اش بودیم، گفتیم حتما سرش باند پیچی است، اما وقتی مش غلام را دیدیم، باز هم کلاه سرش بود.

 علی از مش غلام پرسید: مش غلام سرت چطور است؟ آن روز ازش خون می آمد، ما خیلی ترسیدیم. مش غلام خنده ای کرد و کلاهش را درآورد، دستی به سرش کشید و گفت: نگران این نباشید. این یک زخم قدیمی است که آن روز خورد به سنگهای کنار رود و یک کم ازش خون آمد و زود خوب شد.

مهدی گفت: گفتید زخم قدیمی؟ مش غلام خندید و جواب داد: آره، یادگار جنگ است، برای همین بود که سال ها کلاهم را در نیاوردم. نمی خواستم کسی بفهمد سرم ترکش خورده، اما شما با آن کارهایتان رازم را فاش کردید.

با خجالت سرمان را پایین انداختیم و نگاه شرمنده مان را دوختیم به قالی. چه فکرهایی راجع به او می کردیم و چی شد.

مش غلام با خنده گفت: سرتان را بالا بگیرید و تصمیم بگیرید که خیلی در کار دیگران سَرَک نکشید. از این حرف او، خنده مان گرفت و همه با هم خندیدیم و خندیدیم.      

***


1. مش غلام: پیرمردی بود که بعد از پایان جنگ تحمیلی، به ده ما آمده بود و با پسرش در ده زندگی


برگرفته شده از ganjinehmazhabi.blog.ir
شنبه 18/3/1392 - 21:44
عقاید و احکام
به نظر شما سگ بهتر است یا تارک الصلاه؟!!!

میخواهم یک سوال عجیب از شما بپرسم.

به نظر شما سگ بهتر است یا تارک الصلاه؟!!!

جواب این سوال عجیب را در حدیث پیغمبر اکرم بیابید:

قال النبی (صلى الله علیه وآله):

«یقول الکلب فی عوائه: الحمدلله الذی خلقنی کلباً ولم یجعلنی خنزیراً، و یقول الخنزیر: الحمدلله الذی خلقنی خنزیراً و لم یجعلنی کافراً، و یقول الکافر: الحمدلله الذی لم یجعلنى منافقاً، و یقول المنافق: الحمدلله الذی جعلنی منافقاً و لم یجعلنی تارکاً للصلاة» (۱)

 

سگ میگوید: سپاس خدا را که مرا سگ آفرید و مرا خوک قرار نداد،

و خوک می گوید: سپاس خدا را که مرا خوک آفرید و مرا کافر قرار نداد،

و کافر می گوید: سپاس خدا را که مرا کافر آفرید و مرا منافق قرار نداد،

و منافق می گوید: سپاس خداوند را که مرا منافق آفرید و من را تارک الصلاه قرار نداد.

 

سگ یا تارک الصلاه

 

تفسیر حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) درباره تارک الصلاه:

انیکه مقصود پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از این روایت چه بوده و چگونه این کلام رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) قابل توجیه مى باشد نیاز به توضیح و تفسیر دارد که بصورت خلاصه بیان میشود.

تقدم هر کدام از این فرازهاى حدیث بسیار حساب شده و دقیق بیان شده است یعنى تقدم سگ بر خوک و خوک بر کافر و کافر بر منافق و منافق بر تارک الصلاه بخاطر برترى و امتیازى است که هر کدام بر دیگرى دارد. یعنى ترتیب هر کدام به جهت امتیازاتشان می باشد والاّ رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) میتوانستند این ترتیب را رعایت نفرمایند. اینکه سگ میگوید خدا را شاکرم که مرا خوک خلق نکرده است و یا خوک با زبان حیوانى خویش میگوید اینکه خدا مرا کافر نیافریده است او را شاکرم و کافر چون منافق نشده خدا را سپاس میگوید و نیز منافق به نفاق خود راضى شده که بینماز نباشد هر چند که بینماز واقعى است نه ظاهرى. باید سرّى در این جملات نهفته باشد که ما به برخى از آن اسرار اشاره مىکنیم:

۱ ـ برترى سگ بر خوک:

تحقیقات علمى اندیشمندان و دانشمندان زیست شناسى نشان میدهد که سگ را بر خوک امتیازى است و در سگ خصوصیات و ویژگی هایى است که در کمتر حیوانى وجوددارد و از آن طرف براى خوک صفات پستى است که در کمتر حیوانى بچشم میخورد.

گفته میشود که سگها داراى نژادهاى مختلفى میباشند.  بهترین نوع آن، سگ شکارى است. برخى از سگها اگر در خانه هاى راحت نباشند ممکن است خانواده دیگرى براى خود انتخاب کنند یا خود را بهتر بسازند که مورد توجه بیشتر قرار گیرند. هرگز یک سگ به سگ دیگر یا توله سگ حمله نمی کند(۲).

کمال الدین دمیرى در کتاب حیات الحیوان در باب اوصاف سگ ضمن تعریف و تمجید از امانتدارى و برخى صفات پسندیده اش چنین میگوید: «کلب (سگ) حیوان معروفى است و چه بسا به مرد کلب و به زن کلبه گفته شد که جمع آن کلاب است و کلاب اسم مردى از اجداد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است. سگ حیوان بسیار وفادار و زحمتکشى است و درّندگى از او بدور میباشد،  چون اگر وحشی گرى و درنده خویى در او وجودداشت با انسانها اُنس و الفت نمیگرفت.

این حیوان هوشیارترین و بیدارترین موجود است در وقت نیاز به خواب و خستگى و غالباً روز هنگامى که انسان نیاز به حفظ و حراست او ندارد میخوابد. گرسنه میشود ولى نمیخورد و تشنه مىشود ولى آب نمىنوشد یعنى تحمل گرسنگى و تشنگى را دارد»(۳).

پس وصف وفادارى، امانتدارى، سخت کوشى، بیدارى در وقت خواب، تحمّل در مقابل گرسنگى و تشنگى از اوصاف پسندیده و نیکوئى میباشند که این صفات نه تنها در میان حیوانات دیگر مشاهده نمیشوند بلکه در میان بسیارى از انسانها هم به چشم نمیخورند.

پس باید برخى از خصائص و ویژگیهاى انسانى را که در میان روابط اجتماعى ناپیداست در میان سگها جستجو نمود.

بنابر این جا دارد که سگ حمد و شکر الهى را بجا آورد که خداوند او را سگ آفرید نه موجود دیگر، و امّا اینکه چرا خدا را شکر نمود که خوک خلق نشد سرّش این است که در خوک بر خلاف اوصافى که براى سگ بیان شد، صفات زشت و رذیلهاى وجوددارد که برخى از این صفات در کتابهاى مربوطه مذکور است.

پلیدى و زشتى این حیوان در میان سایر حیوانات بیش از همه است وفریبکارى و دغل بازى او را بالاتر از روباه دانسته اند.

در حیات الحیوان دمیرى چنین آمده است: «خوک بر دو قسم است. خوک آبى (بحرى) و خوک خشکى، خوک غیر دریایى (خشکى) قابل تربیت نمیباشد. مارها را میخورد در حالیکه سم مار در او  تأثیر نمیگذارد و این حیوان نیرنگ نیرنگ بازتر از روباه میباشد»(۴).

رعایت برخى از مسائل جنسى که در حیوانات یک امر غریزى است در این حیوان کمتر به چشم میخورد و به همین خاطر خوک به بی بند و بارى جنسى مشهور است. در گذشته وقتى کسى را می خواستند نسبت زنا زاده دهند به خوک نسبت مىدادند. و به همین خاطر برخى از اهل تفسیر گفته اند که:

زمانى که یهودی ها در مقابل حضرت عیسى مسیح(علیه السلام) قرار می گرفتند چون حضرت عیسى پدر نداشت و بدون پدر از حضرت مریم (علیه السلام) متولّد گردید او را قذف مىنمودند، یعنى نسبت زشت و ناروا می دادند که حضرت عیسی(علیه السلام) آنان را نفرین کرد و با نفرین حضرتش (علیه السلام) آنان به صورت خوک درآمدند. که بعداً یهودی ها تصمیم به قتل او گرفتند.

در عجایب المخلوقات چنین آمده است که: «خوک حیوان بسیار خشمگین و پر هیجانى است که دشمنى سرسختى با جنس ماده دارد خشم و عصبانیت او بیش از حیوانات دیگر است علامت خشم او بالابردن سر و تغییر صداى او می باشد»(۵).

بخاطر نجاست و پلیدى زیاد این حیوان همه فقهاى شیعه و سنى بر حرمت گوشتش اتفاق و اجماع دارند و همه گفته اند که خوردن گوشت خوک حرام و نجس است.

قُرطبى در تفسیرش در سوره بقره به این نکته اشاره فرمودند و نیز گفته شد که حال این حیوان بدتر از سگ می باشد چون هیچگونه بهره بردارى از او جایز نیست بر خلاف سگ که می توان از او استفاده هاى زیادى نمود. در کشتن خوک برخى گفته اند مستحب است ولى برخى دیگر کشتن خوک را واجب دانسته اند و آنقدر پلیدى و نجاستش زیاد است که اگر کسى دستش به این حیوان برسد باید هفت بار بشوید»(۶).

شاید به خاطر همین پلیدى اش باشد که در اسلام این همه تأکید بر منع و حرمت خوردن گوشت خوک شده است.

۲ ـ برترى خوک بر کافر:

با وجود همه اوصاف زشت در خوک، او خدا را سپاس مىگوید که وى را کافر خلق نکرد و این دعاى خوک در نظام تکوین نشانه پستى کافر بر خوک می باشد.

این سئوال مطرح است که چگونه می شود خوک بر کافر برترى داشته باشد در حالی که کافر انسان است و خوک حیوان و طبیعت انسانى بالاتر از حیوان است؟

 پاسخ این سئوال بسیار روشن است و آن این است که انسان با فطرت انسانى و صاحب عقل و اندیشه آفریده شد ولى حیوان بدون فطرت و عقل، بلکه با غرایز حیوانى خلق شد. امّا با توجه به این نکته حیوان بر مبناى غرایز حیوانى در مقابل حقیقت هستى تسلیم است و با زبان حیوانى خویش خدا را تسبیح مىگوید چنانچه قرآن مىفرماید:

 یُسبّحُ ِللهِ مافى السموات والارض. «آنچه در آسمانها و زمین هستند خدا را تسبیح مىگوید»(۷).

ولیکن انسان با داشتن عقل و اندیشه و دارا بودن فطرت حقیقت جویى، به جایى می رسد که همه حقایق هستى و حقیقت مطلقه (خداوند) را منکر می گردد و بر روى همه آنها پوشش می گذارد و کفر را پیشه خود می سازد در این صورت است که بدتر از چهارپایان مىگردد و اینجاست که خوک و سایر حیوانات با تسبیح خود در مقابل حقیقت هستى از انسان کافر که حاضر نیست حمد خدا را گفته و تسبیح و تقدیس او را نماید تقدم و برترى می جویند.

۳ ـ برترى و امتیاز کافر بر منافق:

کفار کسانى هستند که برروى حقایق هستى پوشش گذاشته و خداى خود را منکر شده اند. عقیده و عملشان همین است که خود اظهار می نمایند و ظاهر و باطنشان همین است نه خدا را قبول دارند و نه تابع دستورات و تعالیم اویند. هر چند که این مرام و مسلک باطلى است که اینها پیش گرفتهاند و لیکن در مقابل آنان که شهامت اظهار عقیده خود را ندارند و دو چهره براى خود اختیار نمودهاند بهترند. به هر حال کافر یک چهره دارد و آن چهره کفر است ولى بدتر از او کسانى هستند که داراى دو چهره اند یک چهره ظاهر و یک چهره باطن.

منافق کسى است که در باطن کافر است و در ظاهر مسلمان و اینقدر شجاعت در او نیست که باطنش را ظاهر سازد:

 (یقولون بافواههم مالیس فى قلوبهم) «یعنى با زبانشان چیزهایى مىگویند که در قلبهایشان نیست»(۸).

مرحوم طبرسى در وجه تسمیه منافق می فرمایند: «منافق بسوى مؤمن با ایمان خارج می شود و به سوى کافر با کفر یا اینکه از ایمان به طرف کفر خارج مىشود، نَفَقْ سوراخ و نقبى است در زیر زمین که درب دیگرى براى خروج دارد. موش صحرایى یا راسو دولانه مىسازد یکى بنام نافقاء که آن را مخفى می دارد و دیگرى بنام قاصعاء که آشکار است. وقتى دشمن به او حمله می برد در قاصعاء وارد نافقاء شده و از آن خارج مىشود»(۹). و منافق را از آن جهت منافق گویند که از سوراخ ایمان وارد و از سوراخ کفر خارج مىشود و منافق بدتر از کافر است و عذابش شدیدتر و سخت تر از اوست چون او پلى براى کافر است.

(اِنَّ المنافقین فى الدرک الاسفل من النّار). «به راستى که منافقین در پست ترین درکات از آتش جهنّم قرار دارند»(۱۰).

چرا عذابشان سخت تر است؟ چون:

(مذبذبین بین ذلک لا الى هؤلاء ولا الى هؤلاء.) «آنان افراد بی هدفى می باشند نه متمایل به اینها (مؤمنان) هستند و نه به آنها (کفار) تمایل دارند»(۱۱).

۴ ـ امتیاز و برترى منافق بر تارک الصلاه:

با وجود نهایت پستى که براى سگ و خوک و کافر و منافق بیان شد چگونه مىشود که بینماز از همه این اصناف چهارگانه بدتر باشد خصوصاً از منافق که بدترین افراد در میان نوع آدمى است؟ پاسخ آن است که منافق حداقل کارى که انجام می دهد این است که ظاهر خود را حفظ مىکند و اظهار حقانیت می نماید ولى فرد تارک الصلاه با اینکه خود را مسلمان می داند نمازش را که اولین رکن مسلمانى است ترک نموده و با توجه به آگاهى و معرفتى که از خداوند و برکات و نعمات او دارد، حاضر نیست که در مقابل آن همه نعمات اعطاء شده شکر گزارى نموده و در برابر آفریدگار خویش سر تعظیم فرود آورد و این در حالى است که همه مخلوقات نظام هستى به نوعى تسبیح گوى حقند و در مقابل عظمت خالق خویش کُرنش مىنمایند.

راستى اگر کسى با معرفت اسلام را پذیرفته باشد و در عین حال نماز که اساسی ترین پایه اسلام است را کنار بگذارد از اسلام چه بهره و نصیبى دارد؟ مگر اینکه از مبانى اسلام آگاه نبوده و به جایگاه نماز در اسلام آشنایى نداشته باشد که در چنین صورتى مسئله قابل توجیه است.

پس اگر چنانچه کسى با بصیرت و آگاهى اسلام را پذیرفته باشد و نیز درایت کافى از تعالیم و احکام خصوصاً عمل عبادى نماز داشته باشد و با این وصف نمازش را ترک نموده و در صف تارکین صلاه (بی نمازان) قرارگیرد تردیدى نیست که وضعش در دنیا و آخرت از کفار و منافقین و سایر حیوانات بدتر خواهد بود.

پس می توان گفت که منافق بدتر از کافر و کافر بدتر از خوک و خوک بدتر از سگ و تارک الصلاه بدتر از همه اینهاست. (۱۲)

 

پی نوشت ها:

 ۱- جامع الأخبار ، صفحه ۷۴ ،الفصل الرابع و الثلاثون فی تارک الصلاة * و امالی شیخ صدوق

۲ ـ قرآن و طبیعت، شماره ۱۰ ص۵٫

۳ ـ حیات الحیوان الکبرى، ج۲ ص۲۷۸٫

۴ ـ حیات الحیوان، ج۱ ص۳۰۳٫

۵ ـ حاشیه حیات الحیوان، ج۲ حرف خ.

۶ ـ حیات الحیوان، ج۱ ص۳۰۵٫

۷ ـ سوره مبارکه جمعه، آیه ۱٫

۸ ـ سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۷٫ و سوره مبارکه فتح، آیه ۱۲٫

۹ ـ قاموس قرآن، ج۷ ص۹۸٫

۱۰ ـ سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۵٫

۱۱ ـ سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۳٫

۱۲- نقش نماز، در شخصیت جوانان نوشته حجة الاسلام والمسلمین مصطفى خلیلى
 
شنبه 18/3/1392 - 21:43
دعا و زیارت

 ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در حالى که یارانش از فضیلت ماه شعبان سخن مى ‏گفتند فرمود: شعبان ماه شریفى است، و آن ماه من است، و فرشتگانى که حامل عرشند آن را بزرگ مى ‏دارند و حقّش را مى ‏شناسند، و آن ماهى است که در آن روزی هاى مؤمنان به خاطر ماه رمضان افزون مى ‏شوند، و بهشت، زینت و آراسته مى ‏گردد، و به این جهت نامش را شعبان گذاشتند که روزی ‏هاى مؤمنان در آن تقسیم مى ‏شود، و آن، ماه عمل است، و در آن هر حسنه‏ اى هفتاد برابر مى ‏شود، و سیئه پاک و گناهان آمرزیده مى‏ گردد، و عمل نیک، مورد قبول قرار مى ‏گیرد. پروردگار با عظمت در آن ماه به بندگانش مباهات مى‏ کند و از عرش خویش به روزه‏ داران و عبادت‏ کنندگان خود نظر مى ‏افکند، و در برابر حاملان عرش خود به آنها مباهات مى ‏کند.

در این هنگام، حضرت علىّ بن ابى طالب علیه السّلام از جا برخاست و عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا! فضایل این ماه را بیشتر بیان کنید، تا میل به روزه گرفتن و عبادت کردن در این ماه، در ما افزون شود، و به تهجّد و شب‏ زنده ‏دارى بپردازیم.

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: هر کس روز اول ماه شعبان را روزه بگیرد خداوند براى او هفتاد حسنه مى‏ نویسد، و هر حسنه‏اى برابر با (ثواب) یک سال عبادت است.

 و هر کس دو روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، گناهانى که باعث نابودى اویند، آمرزیده مى ‏شوند.

 و هر کس سه روز در ماه شعبان را روزه بدارد، هفتاد درجه در بهشت از درّ و یاقوت براى او بالا برده خواهد شد.

 و هر کس چهار روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، در روزى او گشایش حاصل مى ‏شود.

 و هر کس پنج روز از ماه شعبان را روزه بدارد، خداوند محبّت او را در دلهاى مردم قرار مى‏دهد.

 و هر کس شش روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى ‏سازد.

 و هر کس هفت روز از ماه شعبان را روزه بدارد، از ابلیس و دستیارانش و وسوسه‏ها و اشارات وسوسه انگیز وى در امان مى‏ ماند.

 و هر کس هشت روز از ماه شعبان را روزه بگیرد از دنیا رحلت نمى‏کند مگر آنکه از آب چشمه حوضهاى قدس سیراب شود. ( ... حَتَّى یُسْقَى مِنْ حِیَاضِ الْقُدْسِ)

 و هر کس نه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد منکر و نکیر به هنگام سؤال، با وى مهربان و با عطوفت خواهند بود.

 و هر کس ده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند قبر او را هفتاد ذراع در هفتاد ذراع وسعت مى ‏دهد.

 و هر کس یازده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، یازده مناره از نور بر فراز قبرش نصب مى ‏شود.

 و هر کس دوازده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، هفتاد هزار فرشته هر روز او را در قبرش زیارت مى ‏کنند تا زمانى که در صور بدمند.

 و هر کس سیزده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، فرشتگان هفت آسمان براى او طلب آمرزش مى ‏کنند.

 و هر کس چهارده روز از ماه شعبان را روزه بدارد به چهار پایان و درندگان حتّى ماهیان دریاها الهام مى ‏شود که براى او طلب آمرزش کنند.

 و هر کس پانزده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، پروردگار عزیز و مقتدر او را مورد خطاب قرار مى ‏دهد که: به عزّتم قسم که تو را در آتش نمى ‏سوزانم.

 و هر کس شانزده روز از ماه شعبان را روزه بدارد، هفتاد دریاى آتش براى او خاموش مى ‏شود.

 و هر کس هفده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، تمام درهاى آتش به روى او بسته خواهد شد.

 و هر کس هجده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، تمام درهاى بهشت به روى او باز مى‏ گردد.

 و هر کس نوزده روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، هفتاد هزار قصر از درّ و یاقوت در بهشت به وى عطا مى‏ شود.

 و هر کس بیست روز از ماه شعبان را روزه بدارد، هفتاد هزار از حوریان بهشتى را به‏ همسرى او درآورند.

 و هر کس بیست و یک روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، فرشتگان به وى خوش آمد مى ‏گویند و بالهاى خویش را بر بدن او مى ‏سایند.

 و هر کس بیست و دو روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، هفتاد هزار جامه از سندس و استبرق بر او مى‏ پوشانند.

 و هر کس بیست و سه روز از ماه شعبان را روزه بدارد، به هنگام بیرون آمدن از قبر، مرکبى از نور براى او آماده مى ‏کنند، و او بر آن مرکب نور سوار مى‏شود و به سوى بهشت به پرواز در مى ‏آید.

 و هر کس بیست و چهار روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، اختیار شفاعت هفتاد هزار نفر از اهل توحید به او کرامت مى‏ شود.

 و هر کس بیست و پنج روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، امان بیزارى از نفاق به او داده مى ‏شود.

 و هر کس بیست و شش روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند جواز عبور از صراط را به او عنایت مى‏ فرماید.

 و هر کس بیست و هفت روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، خداوند برات رهایى او را از آتش جهنّم صادر مى‏ کند.

 و هر کس بیست و هشت روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، چهره‏اى نورانى و شاد پیدا مى ‏کند.

 و هر کس بیست و نه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، (مقام و منزلت ناشى از) خشنودى پروردگار بزرگ را که بزرگترین پاداشهاست به دست مى ‏آورد.

 و هر کس سى روز از ماه شعبان را روزه بدارد، جبرئیل او را از پیشگاه عرش مورد خطاب قرار مى ‏دهد که: اى مرد! عمل خود را از سر گیر، و از نو شروع به کار کن، زیرا گناهان گذشته تو همه آمرزیده شد(البته به جز حق الناس)، و این گفته پروردگار عالمیان است که: اگر گناهان تو به شماره ستارگان آسمان و قطره‏ هاى باران و برگهاى درختان و به تعداد شنهاى بیابان و به شماره روزهاى دنیا باشد، من همه آنها را آمرزیدم، و انجام این کار در ازاى روزه‏ دارى تو در ماه شعبان از براى خداوند گران نیست.


ابن عبّاس مى ‏گوید که: این ثواب روزه‏ دارى در ماه شعبان است.




متن عربی روایت:


حدثنا محمد بن إبراهیم قال حدثنا الحسن بن محمد المروزی عن أبیه عن یحیى بن عباس عن علی بن عامر الواسطی قال أخبرنی عطاء بن السائب عن سعید بن جبیر عن ابن عامر قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ تَذَاکَرَ أَصْحَابُهُ عِنْدَهُ فَضَائِلَ شَعْبَانَ قَالَ شَهْرٌ شَرِیفٌ وَ هُوَ شَهْرِی وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ تُعَظِّمُهُ وَ تَعْرِفُ حَقَّهُ وَ هُوَ شَهْرٌ زَادَ اللَّهُ فِیهِ أَرْزَاقَ الْمُؤْمِنِینَ لِرَمَضَانَ وَ تُزَیَّنُ فِیهِ الْجِنَانُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ فِیهِ أَرْزَاقُ الْمُؤْمِنِینَ لِرَمَضَانَ وَ هُوَ شَهْرُ الْعَمَلِ فِیهِ تُضَاعَفُ الْحَسَنَةُ سَبْعِینَ وَ السَّیِّئَةُ مَحْطُوطَةٌ وَ الذَّنْبُ مَغْفُورٌ وَ الْحَسَنَةُ مَقْبُولَةٌ وَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُهُ یُبَاهِی فِیهِ بِعِبَادِهِ یَنْظُرُ مِنْ عَرْشِهِ إِلَى صُوَّامِهِ وَ قُوَّامِهِ فَیُبَاهِی بِهِمْ حَمَلَةَ عَرْشِهِ

فَقَامَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْ لَنَا شَیْئاً مِنْ فَضْلِهِ لِنَزْدَادَ رَغْبَةً فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ نَتَهَجَّدُ لِلْجَلِیلِ فِیهِ.

فَقَالَ صلوات الله علیه و آله مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سَبْعِینَ حَسَنَةً الْحَسَنَةُ تُعَادِلُ عِبَادَةَ سَنَةٍ- وَ مَنْ صَامَ یَوْمَیْنِ مِنْ شَعْبَانَ حَطَّ عَنْهُ السَّیِّئَةَ الْمُوبِقَةَ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ رَفَعَ لَهُ سَبْعِینَ دَرَجَةً فِی الْجِنَانِ مِنْ دُرٍّ وَ یَاقُوتٍ وَ مَنْ صَامَ أَرْبَعَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ وَسَّعَ عَلَیْهِ الرِّزْقَ- وَ مَنْ صَامَ خَمْسَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ حُبِّبَ إِلَى الْعِبَادِ وَ مَنْ صَامَ سِتَّةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ لَوْناً مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَنْ صَامَ سَبْعَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ عُصِمَ مِنْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ هَمْزِهِ وَ غَمْزِهِ وَ مَنْ صَامَ ثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُسْقَى مِنْ حِیَاضِ الْقُدْسِ وَ مَنْ صَامَ تِسْعَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ عَطَفَ عَلَیْهِ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ عِنْدَ مَا یَسْأَلَانِهِ- وَ مَنْ صَامَ مِنْ شَعْبَانَ عَشَرَةَ أَیَّامٍ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ قَبْرَهُ سَبْعِینَ ذِرَاعاً فِی سَبْعِینَ ذراع [ذِرَاعاً وَ مَنْ صَامَ أَحَدَ عَشَرَ یَوْماً ضَرَبَ اللَّهُ عَلَى قَبْرِهِ إِحْدَى عَشْرَةَ مَنَارَةً مِنْ نُورٍ وَ مَنْ صَامَ اثْنَیْ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ زَارَهُ فِی قَبْرِهِ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ إِلَى النَّفْخِ فِی الصُّورِ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ مَلَائِکَةُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ- وَ مَنْ صَامَ أَرْبَعَةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أُلْهِمَتْ بِهِ الدَّوَابُّ وَ السِّبَاعُ حَتَّى الْحِیتَانُ فِی الْبُحُورِ أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لَهُ وَ مَنْ صَامَ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ نَادَاهُ رَبُّ الْعِزَّةِ وَ عِزَّتِی لَا أَحْرَقْتُکَ بِالنَّارِ وَ مَنْ صَامَ سِتَّةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أَطْفَأَ عَنْهُ سَبْعِینَ بَحْراً مِنَ النِّیرَانِ کُلِّهَا وَ مَنْ صَامَ سَبْعَةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ غُلِّقَتْ عَنْهُ أَبْوَابُ النِّیرَانِ کُلُّهَا وَ مَنْ صَامَ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجِنَانِ کُلُّهَا وَ مَنْ صَامَ تِسْعَةَ عَشَرَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أُعْطِیَ سَبْعُونَ أَلْفَ قَصْرٍ فِی الْجِنَانِ مِنْ دُرٍّ وَ یَاقُوتٍ- وَ مَنْ صَامَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ زُوِّجَ سَبْعِینَ أَلْفَ زَوْجَةٍ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ مَنْ صَامَ أَحَداً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ وَجَبَتْ لَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ مَسَحَتْهُ بِأَجْنِحَتِهَا وَ مَنْ صَامَ اثْنَیْنِ وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ کُسِیَ سَبْعِینَ أَلْفَ حُلَّةٍ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ- وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أُتِیَ بِدَابَّةٍ مِنْ نُورٍ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنْ قَبْرِهِ فَیَرْکَبُهَا طَیَّاراً إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ صَامَ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ شُفِّعَ فِی سَبْعِینَ أَلْفاً مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ مَنْ صَامَ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أُعْطِیَ بَرَاءَةً مِنَ النِّفَاقِ- وَ مَنْ صَامَ سِتَّةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ وَ مَنْ صَامَ سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ صَامَ ثَمَانِیَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ وَ مَنْ صَامَ تِسْعَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ نَالَ رِضْوَانَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَکْبَرَ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثِینَ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ نَادَاهُ جَبْرَئِیلُ ع مِنْ قُدَّامِ الْعَرْشِ یَا هَذَا اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ عَمَلًا جَدِیداً قَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى وَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذُنُوبِکَ وَ الْجَلِیلُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ لَوْ کَانَ ذُنُوبُکَ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ وَ وَرَقِ الْأَشْجَارِ وَ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الثَّرَى وَ أَیَّامِ الدُّنْیَا لَغَفَرْتُهَا لَکَ- وَ ما ذلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ بَعْدَ صِیَامِکَ شَهْرَ شَعْبَانَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ هَذَا لِشَهْرِ شَعْبَانَ‏؛

منبع:

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 62


برگرفته شده از ganjinehmazhabi.blog.ir
شنبه 18/3/1392 - 21:40
دعا و زیارت

مرحوم کفعمى روایت کرده است:
روزى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله به حضرت علىّ علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام داده اى ؟
آن حضرت اظهار داشت : پیش از آن که بخوابم ، هزار رکعت نماز به جا آوردم ، حضرت رسول فرمود: چگونه ؟
پاسخ داد: از شما شنیدم که فرمودى : هرکس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید:

(یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ)

(خداوند آن چه را بخواهد با قدرتش انجام می دهد و آنچه را که بخواهد به عزتش حکم می کند.)


او همانند کسى باشد که هزار رکعت نماز خوانده است.
حضرت رسول فرمود: راست گفتى ، چنین است.




مسلما وقتی این دعا را با اعتقاد بخوانیم و در زندگی همواره آن را به خود یادآوری کنیم، مشمول چنین اجر و پاداشی خواهیم بود.


منبع  :

مستدرک الوسائل، ج 5، ص 49، ح 21.



برگرفته شده از ganjinehmazhabi.blog.ir
شنبه 18/3/1392 - 21:39
دعا و زیارت

شروع هرکار با نام خدا یا همان بسم الله در فرهنگ اسلامی از اهمیت وجایگاه والایی برخوردار است تا جایی که در روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام، هر کاری که بدون ذکر «بسم الله» انجام شود بی فرجام دانسته شده است.

 

 

 

 

 

توصیه های امام موسی کاظم علیه السّلام در زمینه توجه به استفاده از ذکر «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» خواندنی است. ایشان یکی از آثار این ذکر شریف را برطرف شدن غم و اندوه دانسته و می‌فرمایند:

 

 

ما مِن أحَدٍ دَهَمَهُ أَمرٌ یَغُمُّهُ أَو کَرَبَتْهُ کُربَةً فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَی السَّماءِ ثُمَّ قالَ ثَلاثَ مَرّاتٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ إلاّ فَرَّجَ اللّهُ کُربَتَهُ و أذهَبَ غَمَّهُ؛

 

 

هر کس گرفتار چیزی است که غمگینش می‌سازد یا ناخوشایندی که ناراحتش می‌کند، اگر سر به آسمان بلند کند و سه بار بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید، بی تردید، خداوند، گره از کارش خواهد گشود و غمش را برطرف خواهد کرد. [1]

 

 


امام کاظم علیه السّلام در حدیثی دیگر آن را برترین آیات قرآن دانسته‌اند. در روایتی داریم که:

 

 

سُئِلَ الکاظِمُ (علیه السلام): و أیُّ آیَةٍ أَعظَمُ فی کِتابِ اللّه ِ؟ فَقالَ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛

 

 

از امام کاظم علیه السلام پرسیدند: کدامیک از آیات کتاب خدا برتر و بزرگ‌تر است؟ فرمودند: بسم اللّه الرحمن الرحیم. [2]

 

 


همچنین ایشان در مورد تاثیر ذکر «بسم الله» در برطرف شدن بلایا به مفضل بن عمر فرمودند:

 

 

یَا مُفَضَّلُ اِحْتَجِبْ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمِنِ الرَّحِیمِ وَ بِقُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ اِقْرَأَهَا عَنْ یَمیِنِکَ وَ شِمَالِکَ وَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْکَ وَ مِنْ خَلْفِکَ وَ مِنْ تَحْتِکَ وَ مِنْ فَوْقِکَ وَ إذَا دَخَلْتَ عَلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ حِینَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ فَاقْرَأَهَا ثَلاثَ مَرَّاتٍ وَاعْقِدْ بِیَدِکَ الْیِسْرَی ثُمَّ لاَ تُفَارِقْهَا حَتَّی تَخْرُجَ مِنّ عِنْدِهِ؛

 

 

ای مفضل! با «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمْ» و با «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد»، خود را از تمام مردم بپوشان. آن را سمت راست و چپ و مقابل و پشت سر و پایین و بالای خودت بخوان و هر گاه بر حاکم ظالمی وارد شدی و نگاهت به او که افتاد، آن را سه مرتبه بخوان و دست چپ خود را گره بزن، سپس آن را باز نکن تا از نزدش خارج شوی.[3]

 

 


و نیز در بیانی دیگر ذکر «بسم الله» را باعث آمرزش گناهان معرفی کرده‌اند. آن حضرت از پدرانش نقل می‌فرماید:

 

 

ان لکل صائم عند فطوره دعوه مستجابه فاذا کان اول لقمه فقل بسم الله [اللهم] یا واسع المغفره اغفرلی قال و فی روایه اخری بسم الله الرحمن الرحیم یا واسع المغفره اغفرلی فانه من قالها عند افطاره غفرله.

 

 

همانا برای هر شخص روزه دار، هنگام افطارش، دعای مستجابی است. پس هنگام لقمه نخست، بگو: «بسم الله یا واسع المغفره اغفرلی» و در روایت دیگر است (که بگو:) «بسم الله الرحمن الرحیم یا واسِعَ المَغفِرَه اِغفِرلی.» پس کسی که هنگام افطارش، این کلمات را بگوید، آمرزیده خواهد شد».[4]

 

 

 

پس می‌توان گفت ذکر «بسم الله» حداقل دارای 3 اثر زیر است:

 

 

            1ـ بر طرف شدن غم و اندوه

 

 

            2ـ بر طرف شدن بلایا

 

 

            3ـ آمرزش گناهان

 

 

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

 

1. مکارم الأخلاق، ص 347.

 

 

2. بحارالأنوار، ج 89، ص 238.

 

 

3. عده الداعی، ابن فهد حلی، ص392.

 

 

4. وسائل الشیعه، ج 1، ص 941.

 

 

 

 

 

شنبه 18/3/1392 - 21:38
كودك

  توجه به دوست داشتن یا نداشتن یک نوع غذا و لذت گفت‌وگو کردن هنگام صرف غذا عواملی هستند که از بی‌اشتهایی کودک و غذا نخوردن او جلوگیری می‌کند.
بی‌اشتهایی کودک نتیجه رفتار والدین و اطرافیان است.کودکان کم اشتها وقتی از محیط خانواده دور می‌شوند، اشتهای طبیعی پیدا می‌کنند. راهکارهای ساده‌ای جهت رفع بی‌اشتهایی کودک وجود دارد.والدین باید بدانند که نیاز کودک به مواد غذایی در سن 2 تا 3 سالگی کمتر از سال اول تولد است.

 

کم کردن مقدار شیر، قطع کردن و ندادن غذاهای شیرخوارگی و جانشین کردن غذاهای خانواده، آزاد گذاشتن کودک در انتخاب غذا، توجه به دوست داشتن یا نداشتن یک نوع غذا و لذت گفت و گو کردن هنگام صرف غذا عواملی هستند که از بی اشتهایی کودک و غذا نخوردن او جلوگیری می کند.
کودک باید همراه با خانواده غذا بخورد به طوری که احساس نکند کسی به غذا خوردن او اهمیت می‌دهد. هنگام غذا خوردن کودک مادر نباید مرتبا به بشقاب کودک نگاه کند یا هنگامی که غذا می خورد نباید وی را تحسین کند.

کودک باید غذا را از والدین تقاضا کند.در ظرف کودک باید مقداری کمی غذا گذاشته شود تا کودک پس از خوردن، غذا را تقاضا کند. برای انتخاب غذا باید به کودکان آزادی داده شود و نسبت به یک نوع غذا مانند گوشت یا سبزیجات اصرار نکرد. تکه های کوچک از گوشت و لوبیای پخته شده، بهترین غذای مورد علاقه ی کودکان نو پا است، این غذا حاوی مقادیر فراوان پروتئین و آهن است.

کودک در ابتدای سال دوم، روزانه به سه نوبت شیر مادر نیاز دارد، در 18 ماهگی 2 نوبت، در 21 ماهگی یک نوبت شیرمادر نیاز دارد، اگر مادر به این برنامه عمل کند، کودک هم شیر می خورد و هم به غذاهایی که برای رشد او لازم است علاقه نشان می‌دهد.

سلامت نیوز
شنبه 18/3/1392 - 9:23
سلامت و بهداشت جامعه
 مصرف ناکافی گروه گوشت و حبوبات، رشد مغزی و فیزیکی کودکان را کند می‌کند  

 

مصرف ناکافی از گروه گوشت، حبوبات، تخم مرغ و مغزها روند رشد مغزی و فیزیکی کودکان و نوجوانان را کند می سازد.

گروه گوشت، حبوبات، تخم مرغ و مغزها جزء بهترین منابع پروتئین هستند. مصرف این گروه مواد غذایی برای رشد، خون‌سازی و سلامت دستگاه عصبی لازم است و بسیاری از کودکان و نوجوانان الگوهای غذایی نادرست دارند و به مقدار کافی از مواد غذایی گروه گوشت، حبوبات، تخم مرغ و مغزها استفاده نمی کنند.

مصرف گوشت برای ارتقای سلامتی، افزایش سطح ایمنی و رشد و نمو مناسب لازم است و برای اطمینان از عملکرد مناسب ذهن و یادگیری درست، مصرف آن ضرورت دارد.
افرادی که به خوردن ماهی عادت دارند کمتر به بیماری‌های قلبی و عروقی، دیابت، ورم مفاصل و آسم مبتلا می‌شوند و همچنین شانس ابتلای آنها به سرطان نیز کمتر است.

سلامت نیوز
شنبه 18/3/1392 - 9:22
پوست و مو
  دلیل رایج ریزش مو قسمت اول  

 

 آیا می دانید ریزش مو و یا داشتن موهای ضعیف و آسیب دیده، می تواند نشانه عدم سلامتی باشد؟ برخی شرایط و داروهای مصرفی، تاثیر مستقیم بر بدن و خصوصاً موها می گذارند. در سایر موارد، تنها مراقبت از موها و پوست سر کافی است. راهنمای تصویری زیر به شناخت عوامل تهدید کننده ی ریزش مو و راههای پیشگیری و درمان آن کمک می کند.

ریزش مو

برخی متخصصان معتقدند هر فرد روزانه ۱۰۰ تار موی خود را از دست می دهد. این بدان معنی نیست که شما به زودی کچل خواهید شد. حدود ۹۰ درصد از صد هزار فولیکول مو، در هر زمانی در حال تولید مو هستند. ۱۰ درصد دیگر در حال استراحت (تلوژن) هستند و پس از دو الی سه ماه می ریزند و موی جدیدی جایگزین موهای ریخته می شود و این چرخه رشد ادامه خواهد داشت.

شوره

شوره یا پوسته های موجود در موهای برخی افراد مسری نیست، پس چگونه به آن مبتلا می شویم؟ دو نظریه در این باره وجود دارد. پوسته های سر به دلیل رشد قارچ در پوست سر بوجود آمده اند. نظریه دیگر احتمال وجود پوسته در پوست سر چرب، استرس، چاقی، سرما، آب و هوای خشک، داشتن اگزما و یا پسوزیاریس، بیشتر می داند. گرچه داشتن شوره زیبا نیست و خاراندن سر نیز مشکلاتی را بوجود می آورد، اما بطورکلی شوره سر مضر نیست.

نکاتی برای درمان شوره سر

برای کاهش تجمع سلول های مرده روی سر، سعی کنید روزانه از شامپوهای ضد شوره استفاده کنید. بگذارید شامپو برای پنج دقیقه روی سرتان باقی بماند؛ سپس به خوبی آبکشی نمایید. ممکن است برای پیدا کردن شامپوی ضد شوره مناسب مجبور باشید چندین شامپو را امتحان کنید. ممکن است تاثیر یک شامپو پس از مدتی متوقف شود، در این صورت پس از مشورت با دکتر خود شامپوی دیگری را امتحان کنید.

زرد شوره

اگر شوره سر زرد رنگ و چرب باشد، احتمال ابتلا به دراماتیت زیاد است. دراماتیت شوره ای گونه ای التهاب پوستی است که در محل هایی که غدد چربی فراوانی وجود دارند، مانند سر و صورت رخ می دهد. اگرچه ریشه ی دراماتیت شوره ای به هورمون ها و قارچ ها و حتی برخی مشکلات عصبی برمی گردد، اما درمانی مشابه شوره سر دارد. در موارد خفیف استفاده از شامپوهای ضد شوره و در موارد شدیدتر استفاده از داروهای ضد قارچ و استروئید تجویز می شود.

دلایل طولانی شدن جریان تلوژن

از عواملی که باعث طولانی شدن حالت استراحت (تلوژن) می شود می توان به جراحی، زایمان، برخی داروها، رژیم غذایی اشتباه، استرس شدید و مشکلات تیروئید اشاره کرد. این عوامل، پس از دو ماه، ریزش و نازک شدن موها را به همراه خواهند داشت. در برخی موارد موهای جدید به سرعت جایگزین خواهند شد.

کچلی موضعی

در کچلی های موضعی، سیستم ایمنی بدن به اشتباه با فولیکول های مو به مبارزه می پردازد و نتیجه آن ریزش مو در آن مناطق است. داشتن یک یا دو قسمت کوچک از این کچلی طبیعی است، اما ممکن است برخی افراد به دلیل این مشکل تمام موهای خود را از دست بدهند و یا به دفعات دچار این مشکل شوند. کچلی موضعی مسری نیست و به داروهای تجویزی پاسخ می دهد و حتی ممکن است به خودی خود درمان شود.

ریزش موی مردانه

نود درصد ریزش موی مردان به عامل وراثت بر می گردد. این نوع وراثت بیشتر از خانواده ی مادری به ارث می رسد، پس موهای اجداد مادری خود را در نظر بگیرید و آینده موهای خود را همانگونه تصور کنید! الگوی طاسی مردانه اغلب با خالی شدن شقیقه ها، سپس فرق سر شروع شده و اگر از بالا نگاه کنید، سرانجام موها شبیه به یک نعل اسب در دو طرف سر باقی می مانند. از داروهایی که معمولا برای کاهش سرعت ریزش مو تجویز می شوند می توان به ماینوکسیدیل (minoxidil) و فیناستراید (finasteride) اشاره کرد.

ریزش موی زنانه

معمولا الگوی ریزش موی زنان، نازک شدن تمام موهاست. برخلاف مردان، زنان به ندرت دچار طاسی می شوند و روند ریزش موی زنان بسیار آهسته تر از مردان صورت می گیرد. برخلاف باور عموم، موی بلند دلیل اصلی آسیب دیدن موی زنان نیست بلکه عوامل دیگری در این امر سهیم هستند. شامپوهای ضد ریزش مو تنها به رویش مویی که به تازگی ریخته است کمک می کند و ماینوکسیدیل، گزینه ای مناسب برای کاهش سرعت این نوع ریزش است
شنبه 18/3/1392 - 9:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته