• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 896
تعداد نظرات : 412
زمان آخرین مطلب : 4495روز قبل
تزیینات و دکوراسیون

 

22229
جمعه 2/10/1390 - 15:59
تزیینات و دکوراسیون

 

3364
جمعه 2/10/1390 - 15:56
تزیینات و دکوراسیون

We offer 100% handmade reproduction of Sunset Reflection painting for sale

Sunset Reflection
جمعه 2/10/1390 - 15:55
آلبوم تصاویر

 

Basket of Roses
جمعه 2/10/1390 - 15:34
آلبوم تصاویر

 

Grapes, a Pineapple, Peaches and Hazelnuts in a Basket
جمعه 2/10/1390 - 15:32
نوجوان و جوان


فرشته محیطی
نوجوانی زمان بروز خلاقیت در انسان است. دراین دوره كودك از دوره بازی بیرون آمده و دیگر نمی توان وی را به هرچیزی سرگرم كرد. تغییر در بخش های بدنی و روانی انسان دراین دوره او را نسبت به بسیاری از امور حساس می كند و واكنش های عاطفی و احساسی او را برمی انگیزد؛ چرا كه در دوره ای قرار دارد كه عقل در وی هنوز نضج نیافته ولی عاطفه و احساسات در او اوج گرفته است. واكنش ها و رفتارهای عصبی و پرخاش جویانه او، ریشه در همین شدت و حدت یافتن احساسات دارد.
شكل گیری شخصیت انسان در دوره نوجوانی
توجه به كودك در سنین نوجوانی بسیار مهم تر از هر دوره ای است. بی گمان دوره نوجوانی را می توان دوره انقلاب ها و گذار دانست. انسان از سادگی كودكی بیرون آمده و توانایی های جسمی و بدنی او به شدت افزایش یافته و فعل و انفعالات درونی رشد ناگهانی كرده است. اگر دوره نوجوانی به خوبی مدیریت و مهار شود، در جوانی كه عقل، بروز و ظهور می یابد، عقل و عاطفه، انسان را به كمالی می رساند كه می توان از آن به اوج انسانیت تعبیر كرد. سركوب عواطف در نوجوانی و برخورد نادرست با احساسات این دوره، می تواند انسان را در دوره نوجوانی، انسانی خشك و بی روح و عاطفه كند و یا او را به سوی رفتارهای عاطفی شدید در دوره بزرگسالی هدایت نماید.
براین اساس، در روایات هر آن اندازه بر رهاكردن كودكان به حال خود برای بازی و سرگرمی در كودكی تأكیدشده در دوره نوجوانی بر مواظبت و مدیریت احساسات و عواطف او تأكید شده است. در برخی از روایات از مربیان و اولیای كودكان خواسته شده تا در دوره نوجوانی او را وزیر(وزیر به معنی معاون و كمك كار) خویش قرار دهند؛ یعنی در هركاری او را به كار گرفته و همانند وزیر خویش به او اعتماد كرده و اینگونه اعتماد به نفس او را افزایش دهند تا زمینه استقلال در وی فراهم آید. وزارت نوجوان به این معناست كه او را نمی بایست به حال خویش رها كرد و همانند دوره كودكی با او روبه رو شد؛ چرا كه اینگونه رهاكردن و سرگرم شدن موجب می شود تا نتواند مسیر درست رشد را بپیماید. بنابراین باید به نوجوان كارهایی را محول كرد تا زیر نظر مستقیم مربی كار كند و زمینه استقلال عمل را به دست آورد.
خداوند در آیه 6 سوره نساء بر این روش تأكید می كند تا شخصیت كودك در گذر از آزمون و خطا به كمال برسد و آشنا و مأنوس با كار شود و اجازه یابد تا پس از مأنوس شدن با كار خود، مستقلا به كاری ادامه دهد.
وظایف اولیاء در دوره نوجوانی
چهار وظیفه اصلی دراین دوره بر اولیاء و مربیان نوجوانان ازسوی اسلام گذاشته شده است كه عبارتنداز: بدعائهم الی طاعه الله؛ و تعلیمهم الفرائض، و نهیهم عن القبایح، وحنهم علی افعال الخیر؛ دعوت به اطاعت خدا، آموزش واجبات، نهی از منكرات و تشویق بر كارهای خیر و نیك. (بحارالانوار ج17، ص68)
دراین روایت به خوبی شرایط و نیازهای كودكان معرفی و راه های درمان نیز تعیین و مشخص شده است. یكی از مشكلات دوره نوجوانی كه در این روایت بیان شده، گرایش نوجوانان به زشتی ها و بدی هاست؛ زیرا شرایط به گونه ای است كه غرایز در او رشد كرده و از نظر جسمی و جنسی، آمادگی دارد تا كارهای زشتی را انجام دهد. هجوم احساسات و عواطف در این دوره به گونه ای است كه عقل از رشد، عقب افتاده است و درجایگاهی نیست كه بتواند فشارهای مضاعف جسمی را تحمل و مدیریت كند. از این رو عقل درونی، آن گونه قوی و بیدار نیست تا او را هدایت كند و قدرت تشخیص حق از باطل و خوب و بد متأثر از رشد قوای جسمی از وی سلب شده است. این جاست كه عقل بیرونی یعنی اولیاء و مربیان نوجوان می بایست به عقل درونی او عمل كنند و او را به سوی خیر و بازداشتن از كار بد و زشت تشویق و ترغیب نمایند.
باتوجه به افزایش ابزارهایی كه عواطف و احساسات كودك را به بازی می گیرد و عشق و علاقه نوجوان در این دوره به یادگیری و شور آزمون گرایی موجب می شود تا تن به خطر بسپارد و هرچیزی را بیازماید. همین حالت درونی و روانی كودك است كه مورد سوءاستفاده قرارمی گیرد و به سادگی در دام رسانه های مخرب و دشمنان انسانیت و گرگان انسان نما می افتد.
شرایط امروزی دنیا، درصد رفتارهای پرخطر را در نوجوانان افزایش داده است. آسان شدن ارتباط در هر شكل و شیوه ای، به نوجوان این امكان را می بخشد تا هرگونه كه خواست عمل كند و نسبت به هر چیزی اطلاعات كافی داشته باشد. تلفن همراه با ابزارهای ارسال تصاویر و اینترنت و دام های بزرگ در جهان مجازی و وبگردی افزون بر این كه نوجوانان را از حضور در جمع واقعی و دنیای حقیقی بازمی دارد و گوشه گیر می كند و به جهان مجازی و خلوت می كشاند، به همان اندازه او را در خطر انحراف قرار می دهد.
پیامبرگرامی درباره دوره های رشد كودكان می فرماید: «فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال بنده و هفت سال وزیر است. اگر تا سن بیست و یك سالگی، خوی و خصلت هایش را پسندیدی كه خوب وگرنه او را به حال خویش رها كن، زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری. (محمدبن حسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، مؤسسه آل بیت، ص1993)»
این كه در روایات واردشده كه كودك را در نوجوانی وزیر خود قرار دهید، به این معناست كه او را همواره در كنار خود نگه دارید و با به كارگیری او دركارهای خود، افزون براین كه به او آموزش زندگی می دهید، اجازه ندهید تا دیگران از خلوت و قدرت احساسات و عواطف انسانی او سوءاستفاده كرده و او را به مسیرهای ناكجاآبادی سوق دهند كه آخرش جز تباهی نیست.
اگر با نوجوانان با معیارهای پیامبری(ص) برخورد كنیم، هرگز آنان به گمراهی نخواهند افتاد مگر این كه مشكل از جایی دیگر باشد كه بیرون از اراده و اختیار مربیان و اولیای آنهاست. 14:40:49                  2011-12-23
جمعه 2/10/1390 - 14:37
داستان و حکایت


پسرم هرچه بزرگ تر می شد. خیلی وقتا به خاطر كم كاریهایی كه در كودكی و حتی حالا در حق او می كردم عذاب وجدان رنجم می داد. ولی مگر نه اینكه من هم همیشه سركار بودم و دور از او. گاهی فكر می كنم شاید اگر پسرم یه مادر خانه دار داشت عاطفه و محبت بیشتری رو تجربه می كرد. ولی خوب اونوقت مثل حالا، این تربیت، مدرسه و فرصت ها رو نمی تونست، داشته باشه و تو این طبقه اجتماعی زندگی كنه. دوران مهدكودك كم كم داشت تموم می شد ولی هنوزم كه هنوزه علاقه ای به رفتن نداشت و معمولاً با قول و قرار می رفت، روزهای تعطیل از خوشحالی دلش غنج می رفت بالا و پایین می پرید انگار از قفس آزاد شده. به خیلی از پیش دبستانی ها مراجعه كردم تا جای خوبی را پیدا كنم هرچه بیشتر می گشتم ناامیدتر می شدم تو این دو سه سال موسیقی پسرم خوب پیشرفت كرده بود. دوره ارف تموم شده بود و باید ساز تخصصی شو انتخاب می كردم، دو سال بود به كلاس زبان می رفت و جسته گریخته چیزهایی صحبت می كرد، تو سفال، ژیمناستیك، نقاشی و شنا هم حرفی برای گفتن داشت من با همه گرفتاریهای كار و خانه، آموزش های لازم را شناسایی و آموزشگاه مناسب را انتخاب می كردم. حالا پیش دبستانی هم به وظایف سازمانی قبلی ام اضافه شده بود. با پرس وجوی زیاد بالاخره محل مورد نظرم را یافتم. اما خانه من این طرف شهر بود و آمادگی آن ور، با كیلومترها فاصله، ولی خوب ارزشش را داشت با شروع سال تحصیلی بوق سحر بیدار می شدم تا پسرم را برای رفتن آماده كنم و با هر ترفندی بود به سرویس می رسید و البته راننده می گفت تا دم مؤسسه خوابه. اما بشنوید از بعدازظهرش كه وقتی به خانه می رسید با كوله باری از تكالیف خسته روی تختش دراز می شد و تا غروب می خوابید، روزهایی كه آموزش های دیگر داشت باز من با پدرش با عجله او را به كلاس می رساندیم و شب دیر وقت به خانه برمی گشتیم مامانم می گفت: «گناه داره حداقل این سال آخر و بذار استراحت كنه. وقتی تو سن پسرت بودی من به تو قرآن را تو خونه یاد دادم تا بری مدرسه یه روزم نه مهد رفتی نه پیش دبستانی مگه آدم نشدی چرا این بچه رو این قدر زجركش می كنی آخه بچه پنج ساله رو چه به زبان و موسیقی؟ عوض این كلاس ها قرآن و نماز یادش بده، ادب یادش بده.»
من: «مامان زمان ما گذشته اگه الان فقط یه روز این كلاسها رو نره از بچه های دیگه عقب می افته، تازه بچه ها تو اروپا تو این سن 5تا زبان بلدن همینه كه اینقد پیشرفت كردن چون بچه هاشونو خلاق بار می آرن، دوست داری از جهان عقب بمونه.
مامان: «ببین این بچه یك سلام دادن به زبون خودشو بلد نیست آخه زبان خارجه رو می خواد چه كنه؟» تو دلم می دونستم خیلی از حرفهای مادرم درسته، پسرم از بیرون كه میومد حتی به من سلام نمی داد، غذا شو هنوز تو دهنش می ذاشتم تو جمع پشت سر من و پدرش قایم می شد از دیدن غریبه زهره ترك می شد. نمی تونست با دوستاش بازی كنه، معلمش می گفت روزی چند بار می زنه زیر گریه اگه چیزی رو كه می خواد بهش ندیم. با همه اینها چاره ای نداشتم، همه همسناش می رفتن و همین یكی رو كم داشتم كه بچه مو از این چیزا هم محروم كنم. امیدوار بودم با این كلاسها اجتماعی بشه و خلاق بار بیاد. روزها می گذشت و اغلب من موقع غذا خوردن فقط هفته ای یكی دو روز وقت می كردم با اون یكی دو جمله صحبت كنم بقیه اش مدرسه، خواب و یا كلاس بود مدتی بود كه می دیدم ناخن هاشو می جوه اوایل برام مهم نبود فقط یه تذكر گذرا می دادم و رد می شدم ولی چند وقت بعد از معلمش نامه ای رسید كه حتماً پسرتونو پیش مشاور كودك ببرید! رفتارهاش نامتعادل شده و دائم دستش تو دهنه شه. باز یه دردسر جدید. چرا تلاشم همه با بن بست مواجه می شه؟
یادتان می آید؟ ما كودكان با بازی در خانواده های گسترده، حیاط و اگر شانس داشتیم و در روستایی بودیم، در مزارع و گرنه در كوچه ها بزرگ شدیم آن قدر بازی می كردیم كه از ذوق خوابمان نمی برد. شب بیهوش می شدیم و صبح با عشق و سرمستی روز از نو و روزی از نو، نه بدخلقی داشتیم، نه بی اشتهایی و نه اجباری برای غذاخوردن وقتی هفت سالمان شد با دوستانمان پیاده به نزدیك ترین مدرسه آن هم با گروه بچه های هم محل و همسایه راهی شدیم و چند ساعتی آنجا بودیم و برمی گشتیم كیف را كه می گذاشتیم دم اتاق باز كودكی مان را از سر می گرفتیم سرحال تر از ما مادرانمان بودند كه با لباسهایی ساده همیشه یا سرگرم كار خانه بودند و یا با زنهای دیگر در حال بافتنی بافتن، چای خوردن، گفتن و خندیدن و از همه مهم تر «همیشه در دسترس»، در این میان پدر هم سرپرست خانواده بود باید و بیضایی و ابهتی و مظهر امنیت و قدرت و می ارزید در سایه اش احساس امنیت كنی نه استرسی بود، نه فشاری، نه تهدیدی برای كلاس رفتن و نه تشویقی برای خوردن. انگار زندگی جریان آزاد آبهای آرام بود و چه لذت بخش و طبیعی. به تدریج رسانه های ارتباط جمعی، ویدئو و وسایلی مانند اینها بی صدا واردخانه هایمان شد و ما نفهمیدیم كه آنها آمدند و همه دلخوشی ها، ساده زیستی ها و شفافیت های ما را یكجا با خود بردند مادر جدید كه روشهای زندگی در كشورهای صنعتی را شناخت و از تنگناهای زندگی مادر كج خلق و ناراضی بود در پی احیای حقوق انسانی خود مانند: حق اشتغال، برابری فرصت ها و مسایلی از این دست برآمد ولی به بخش نادرست حركت توجه نكرد كه بودن در اجتماع خانه و مقام مادری و پرورش انسان را در او كمرنگ خواهد كرد.
روزی به خود آمدیم كه مادر این زمان، شتابزده سركار می رود كودك تنهاست و باید كلاسهایی را بگذراند كه همه نیمه رها می شود و از خود تنها استرس و محرومیتی عمیق به جا می گذارد. مادر دیگر لپ گلی و خندان نیست و هر وقت صدایش كنی عصبی است و عجله دارد بیشتر ساعات روز كه در خانه هستی را باید جلو كارتون یا كامپیوتر سپری كنی و جیكت در نیاد در غیر این صورت با جیغ بنفش مادر همیشه خسته روبه رو می شوی. دیگر كسی در كوچه نیست كه باهاش بازی كنی حتی مهمانی به خانه ات نمی آید و مادر تو را به تنها جایی كه می برد پارك است بچه های دیگر بهت چپ چپ نگاه می كنند و تو هم انگار جرأت نداری و یا اصلا بلد نیستی بری سراغشان و طرح دوستی بریزی ولی همیشه دلت برای همبازی ضعف می كند اگر با خانواده به شهرستانی سفر كنی چند روز این آرزویت برآورده می شود ولی وقتی برمی گردی ساعات منظم درس و كلاس و فشار و خستگی به استقبالت می آید. به زور باید بخوری، سروقت باید بخوابی، كلاسهای ناشناخته، حمام و... همه چیز برخلاف میل توست ولی باید سرساعت انجام شود والا زیر بمباران مواخذه و تحقیر و توهین به نام: «راهنمایی بزرگ ترها» گیر می افتی و همیشه این سؤال برایت مطرح می ماند كه چرا مادرم این همه چیزهای ناخواستنی را به من تحمیل می كند؟ كم كم عادت می كنی مقاومت نكنی و مثل رباتی فرمایشاتش را عمل كنی با این امید كه «بزرگ شدم تلافی می كنم» راستی ما مادران این زمان چقدر می توانیم جلوی تغییرات منفی را بگیریم. می دانم كه بسیاری از تحولات برخلاف میل ما اتفاق افتاده و می افتد كه صدالبته بعضی از آنها هم به جا است و قابل شكر. پیشرفتهای پزشكی، علمی، بالا رفتن سطح زندگی و...
اتفاقات میمونی است، ولی بخشی از آن كه رنج آور است بیشتر مربوط به روابط بین فردی می شود كه به خصوصی ترین روابط مثل مادر و فرزند هم كشیده و ما سوار بر موج مد و تبلیغات به ناكجاآباد می رویم چرا در پی رواج هر سیستمی فكر نمی كنیم؟ اگر اندكی خود را از دایره چشم و هم چشمی و خیزش سمت زندگی غربی كه ریشه در بی اعتمادی به نفس و حس حقارتمان دارد، جدا كنیم و از بالا به قضایا نگاه كنیم شاید به خیلی از تصمیماتمان بخندیم. اصلا بنشینید به این كلاس های رنگا و ارنگ و موسساتی كه مدعی اند به كودك 6ساله 3زبان می آموزند لحظه ای فكر كنید یا به خیلی مراكز مشابه، به بچه هایی كه اینها را پاس كرده اند مراجعه كنید به كجا رسیده اند. این طفل معصومانی كه كودكیشان در گیرودار این طنزهای تلخ گمشده. كودكان شهرستانی ما كه وارد این بازی ها نشده اند. چه چیزی از بچه های ما كم دارند الا كه یك سروگردن از اعتماد و عزت نفس، آرامش، حجب، ادب و تعادل بیشتری برخوردارند. اگر چه متأسفانه این سرگردانی كودكان كم كم دارد به آنجاها هم سرایت می كند. من فكر می كنم اگر قبل از استفاده از این تجارت پرسود به نام: «آموزش به كودكان» با تفكر و منطق و حداقل با مشاوره گرفتن از صاحبنظران تصمیم بگیریم و انتخاب كنیم می توانیم فشارهای وارد به فرزندانمان را به حداقل برسانیم تا او هم كودكی كند و هم دانش بیاموزد.
عقیله سلطانپور

 
14:35:26             2011-12-23

جمعه 2/10/1390 - 14:35
خواص خوراکی ها

سفیده تخم مرغ برای سلامتی استخوان های بدن لازم است

مصرف شیر و سفیده تخم مرغ از پوكی استخوان جلوگیری می كند و برای سلامتی استخوان های بدن لازم است.
تخم مرغ منبع ید و فسفر است كه ید برای ساخت هورمون تیروئیدی و فسفر برای رشد بهتر و سلامتی استخوان های بدن لازم است.
تخم مرغ منبع خوبی از پروتئین، ویتامین ها و املاح ضروری است و می تواند به عنوان یك ماده غذایی مهم در برنامه غذایی افراد وجود داشته باشد.از آن جایی كه تخم مرغ منبع بسیار غنی پروتئین است. ارزش بیولوژیكی بالایی دارد و نسبت به سایر منابع پروتئینی مثل لبنیات، گوشت ها و حبوبات غنی تر است.این فوق تخصص ارتوپدی تاكید كرد پروتئین تخم مرغ دارای همه اسید آمینه های ضروری برای سلامتی بدن است، بنابراین مصرف تخم مرغ با سایر مواد غذایی كه از نظر پروتئینی فقیر است مانند نان، برنج، و غلات، باعث تكمیل ارزش پروتئینی غذا می شود.دركنار تغذیه مناسب و جذب پروتئین های لازم برای بدن، نیم ساعت پیاده روی روزانه از بروز پوكی استخوان جلوگیری می كند.پوكی استخوان بیشتر در زنان بعد از یائسگی و افراد مسن ایجاد می شود بنابراین در 0افراد مسن باید تدابیر درمانی لازم اتخاذ شود افراد در طول سال مورد غربالگری و سنجش تراكم استخوان قرارگیرند.

 
14:33:52    2011-12-23

جمعه 2/10/1390 - 14:30
خواص خوراکی ها

میخك آرامش بخش تنش های روحی

میخك گیاهی بسیار كوچك اما با خواص درمانی فراوان است كه در عین حال به عنوان یك ادویه شفابخش و خوش عطر در تهیه غذاها مورد استفاده قرار می گیرد.
میخك معمولا به عنوان یك ادویه آشپزخانه و در تركیب با فلفل، دارچین و زردچوبه و سایر ادویه ها برای تهیه پودر ادویه كاری، مورد استفاده قرار می گیرد.
از روغن میخك نیز در تولید عطرها، صابون ها و یا به عنوان ماده طعم دهنده در لوازم پزشكی و دندانپزشكی استفاده می شود.
شبكه خبری تورنتو نیوز در مقاله جدیدی به بررسی خواص درمانی فوق العاده و شگفت انگیز این ادویه خوش عطر پرداخته است. برخی از این خواص مهم عبارتند از:
تحریك دستگاه گوارش و كمك به هضم غذا و متابولیسم؛
در طب سنتی چین از این چاشنی برای درمان حالت تهوع و مشكلات گوارشی استفاده می شود. میخك جریان آنزیمی را افزایش داده و در نتیجه فعالیت گوارشی را تقویت می كند. به علاوه میخك تاثیر بی حسی موضعی دارد و به همین دلیل برای درمان معده درد و حالت تهوع مفید است.
كاهش درد دندان
استفاده از میخك برای كاهش دندان درد موثر است و همچنین به كاهش عفونت های دهانی كمك می كند. آغشته كردن محل پوسیدگی دندان به روغن میخك در تسكین درد دندان موثر است.
درمان سرفه
جویدن میخك به همراه یك تكه كوچك از نمك معمولی به تولید بیشتر آب دهان كمك كرده و در نتیجه تحریك پذیری در گلو را كاهش می دهد.
كاهش استرس و آرام كردن تنش های روانی
اگر احساس می كنید استرس دارید مقداری آب را به همراه كمی برگ ریحان، برگ نعناع و میخك بجوشانید سپس از این جوشانده برای تهیه چای سیاه استفاده كنید. این نوشیدنی را همراه با كمی عسل مصرف كنید. معجون گیاهی بدست آمده تنش های شما را تسكین می دهد.

 
14:33:16            2011-12-23

جمعه 2/10/1390 - 14:29
آموزش و تحقيقات

فراموشی را جدی بگیرید

هرگونه فراموشی به ویژه در سنین بالاتر از 50 سال باید جدی گرفته شود.
ایرنا افزود: فراموشی یكی از علایم بیماری آلزایمر است اما همه فراموشی ها آلزایمر نیستند.
وی اظهار داشت: در 60 درصد فراموشی هایی كه اتفاق می افتد زمینه ای از واقعه در خاطر افراد وجود دارد اما اصل موضوع فراموش شده است؛ به طور مثال اسم شخصی را فراموش می كنیم اما چهره آن شخص برایمان آشنا است اما در آلزایمر به طور كلی فرد دچار فراموشی می شود و حتی چهره را نیز به خاطر نمی آورد.
برخی افراد نیز به دلیل درگیری های مغزی و جسمی فراموش می كنند كه مثلا غذاخورده اند اما پس از مدتی
- هنگام عصر- با احساس گرسنگی متوجه می شوند كه غذا نخورده اند در حالی كه بیماران آلزایمری به طور كلی غذاخوردن یا نخوردن خود را فراموش می كنند.
مصرف كنندگان برخی از انواع داروها، افراد دارای مشكلات تیروئیدی و عفونی و افرادی كه دچار ضربه سر شده اند، نیز دچار فراموشی می شوند. این گونه مسایل را نباید به حساب آلزایمر گذاشت اما فراموشی را باید به ویژه در سنین بالا جدی گرفت و برای تشخیص علت آن به متخصصان مغز و اعصاب مراجعه كرد.
هرچه بیماری آلزایمر زودتر تشخیص داده شود پاسخ بیماری به درمان های كنترل كننده و نگهدارنده بیشتر خواهد شد.
تشخیص به موقع در بیماران آلزایمری موجب می شود كه آنان پنج سال دیرتر نسبت به بیماران دیگر دچار عوارض ناشی از این بیماری مانند بی كنترلی ادرار و سفتی مفاصل شوند.
استرس، آلودگی هوا، نوع غذا و سبك زندگی از عوامل زمینه ساز ابتلا به آلزایمر به شمار می رود و انجام فعالیت های مغزی می تواند در پیشگیری از ابتلا به آلزایمر موثر باشد.

 
14:31:52      2011-12-23

جمعه 2/10/1390 - 14:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته