• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 813
تعداد نظرات : 462
زمان آخرین مطلب : 5536روز قبل
دانستنی های علمی
Accordingly he went and addressed himself to Baba Mustapha, who did him the same service he had done to the other robbers. He did not set any particular mark on the house, but examined and observed it so carefully, by passing often by it, that it was impossible for him to mistake it.



بر این اساس او – رئیس دزدان – نزد بابا مصطفی رفت و خویشتن را بر او عرضه کرد همان بابا مصطفائی که خدمتی مشابه را برای دیگر دزدان انجام داده بود. او علامت خاصی را بر روی خانه نگذارد ولی با نهایت دقت آن را مشاهده کرد و بررسی نمود بدین گونه که چند بار از مقابل آن گذشت بطوری که محال بود جایش را اشتباه کند.



The captain, well satisfied with his attempt, and informed of what he wanted to know, returned to the forest; and when he came into the cave, where the troop waited for him, said, "Now, comrades, nothing can prevent our full revenge, as I am certain of the house, and in my way hither I have thought how to put it into execution, but if any one can form a better expedient, let him communicate it." He then told them his contrivance; and as they approved of it, ordered them to go into the villages about, and buy nineteen mules, with thirty-eight large leather jars, one full of oil, and the others empty.


رئیس دزدان که از تلاش خودش راضی و خرسند بود و از هر آنچه می خواست بداند با خبر بود. به جنگل برگشت و وقتی به درون غار آمد، همان جائی که یارانش منتظر او بودند، گفت: یاران من، هیچ چیزی نمیتواند جلو انتقام شدید ما را بگیرد چرا که من کاملا از محل خانه مطمئن هستم و در زمان آمدنم به اینجا در مورد اینکه چگونه این کار را به مرحله اجرا برسانم فکر کرده ام ولی اگر کسی میتواند راه حل بهتری را بسازد – ارائه دهد – اجازه میدهم حرفش را بزند. سپس، رئیس دزدان تدبیر و روش خودش را به آنها گفت و از آنجا که همه آن را قبول کردند، به آنها دستور داد که که به روستاهای مجاور بروند و 19 قاطر و 38 کوزه بزرگ چرمین بخرند و یکی را از روغن پر کرده ما بقی را خالی بگذارند.


لغات:


hither: old use, here


اینجا، به اینجا، اینطرفی (این کلمه قدیمی است).


expedient: a quick and effective way of dealing with a problem


راه حل سریع و کارآمد.


contrivance: a plan or trick to make something happen or get something for yourself, or the practice of doing this



اختراع، تمهید، تدبیر، فکر بکر

يکشنبه 18/12/1387 - 11:55
کامپیوتر و اینترنت
مقدمه

علوم كامپیوتر یکی از کلاسیک ترین رشته ها در گروه رشته های کامپیوتر است که بر مبانی و اصول کامپیوتر تاکید بسیار دارد. علوم‌ كامپیوتر پل‌ ارتباطی‌ دانش‌ كامپیوتر و ریاضی‌ است‌ و مهمترین‌ هدف‌ آن‌ دست‌یابی‌ به‌ بهترین‌ الگوریتم‌های‌ موجود (روش‌های‌ حل‌ مسأله‌) در كمترین‌ زمان‌ و با كمترین‌ خطا و بیشترین‌ دقت‌ است.

به‌ عبارت‌ دیگر هدف‌ این‌ رشته‌ تربیت‌ گروهی‌ متخصص‌ كامپیوتر است‌ كه‌ با دید ریاضی‌تر و منطقی‌تر به‌ حل‌ مسائل‌ مطرح‌ شده‌ در علوم‌ كامپیوتر یا ریاضی‌ بپردازند. 

تاریخچه

یافته های اولیه از چیزی که بعدها علوم کامپیوتر نامیده شد مربوط به قبل از اختراع کامپیوتر است، زمانیکه ماشین هایی مانند چرتکه برای محاسبه کارهای عددی قرن ها قبل اختراع شد.

در حوالی دهه 40 همچنانکه ماشین های محاسباتی توسعه داده می شد، واژه کامپیوتر اختراع شد. وقتی معلوم شد که کامپیوتر تنها برای محاسابات کارایی ندارد رشته علوم کامپیوتر به صورت رشته ای دانشگاهی در دهه 60 میلادی گسترش یافت که با استقبال دانش آموزان رو برو شد.
 
کاربرد و زیر شاخه ها


کاربردها در علم رایانه

1. یک تعریف رسمی برای محاسبات و محاسبه پذیری و اثبات مسائلی که غیرقابل حل و سخت است.

2. مفهوم زبان برنامه نویسی ابزاری برای بیان دقیق اطلاعات تحلیل پذیر در سطوح مختلف انتزاع است.

کاربردها خارج از علم رایانه

1. موجب بوجود آمدن انقلاب دیجیتال شد که به عصر اطلاعات فعلی منجر شد.

2.در رمزنگاری شکسته شدن کد انیگما کمکی اساسی برای پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم شده است.

3. محاسبات علمی مطالعه پیشرفت ذهن و بررسی ژنوم انسانی در پروژه ژنوم انسانی را ممکن ساخت. 

زیر شاخه ها

این‌ رشته‌ دارای‌ چهار حیطه‌ محاسبات‌ علمی‌، نظریه‌ الگوریتم‌ها، سخت‌افزار، سیستم‌های‌ اطلاعاتی‌است‌.محاسبات علمی در زمینه برنامه‌ریزی خطی ، غیرخطی ، آنالیز عددی و نرم‌افزار در ریاضی است ؛ یعنی در این گرایش كاربرد ریاضیات در كامپیوتر مطالعه می‌شود.

 نظریه الگوریتم‌ها به بررسی راه‌های مختلف حل مسئله به یاری روش‌های بهینه‌تر ، سریعتر و بهتر می‌پردازد . به عبارت دیگر هدف این گرایش پیاده‌سازی و بهینه كردن الگوریتم است.

 معماری یا ساختار كامپیوتر نیز در حیطه سخت‌افزار مطالعه می‌شوند و سیستم‌های اطلاعاتی هم به مدیریت پروژه‌های نرم‌افزاری و سیستم‌های اطلاعاتی پرداخته است . 

نظریه الگوریتم‌ها به بررسی راه‌های مختلف حل مسئله به یاری روش‌های بهینه‌تر ، سریعتر و بهتر می‌پردازد . به عبارت دیگر هدف این گرایش پیاده‌سازی و بهینه كردن الگوریتم است.

 معماری یا ساختار كامپیوتر نیز در حیطه سخت‌افزار مطالعه می‌شوند و سیستم‌های اطلاعاتی هم به مدیریت پروژه‌های نرم‌افزاری و سیستم‌های اطلاعاتی پرداخته است .

 تسلط‌ و علاقه‌ به‌ ریاضیات‌ شرط‌ اول‌ موفقیت‌ در رشته‌ علوم‌ كامپیوتر است‌ و دانشجوی‌ این‌ رشته‌ باید بتواند با استدلال‌ ریاضی‌ با مسائل‌ برخورد نماید . در ضمن‌ باید اطلاعات‌ عمومی‌ خوبی‌ داشته‌ و حتی‌ پس‌ از فارغ‌التحصیلی‌ به‌ مطالعه‌ و تحقیق‌ پشت‌ نكند چون‌ در طی‌ تحصیل‌ تنها اطلاعات‌ پایه‌ای‌ و كلی‌ را فرا می‌گیرد و برای‌ حضور در بازار كار باید خود تلاش‌ كند و اهل‌ مطالعه‌ و تحقیق‌ باشد.

موقعیت‌های‌ شغلی‌ فارغ‌التحصیل‌ علوم‌ كامپیوتر شباهت‌ بسیاری‌ با مهندسی‌ كامپیوتر گرایش‌ نرم‌افزار دارد اما در كل‌ نقش‌ فارغ‌التحصیل‌ این‌ رشته‌ به‌ عنوان‌ مدیر و هماهنگ‌ كننده‌ بسیار مهم‌ و قابل‌ توجه‌ است‌. فردی‌ كه‌ مسئول‌ انتخاب‌ راه‌حل‌ مسائل‌ و حل‌ آنها همچنین‌ تقسیم‌ الگوریتم‌ها در بین‌ مهندسین‌ نرم‌افزار و در انتها جمع‌ كردن‌ قسمت‌های‌ توزیع‌ شده‌ می‌باشد. 


تفاوت با مهندسی کامپیوتر

بسیاری از اشخاص مهندسی نرم افزار را با علم کامپیوتر یکی می دانند. این دید بسیار محدود کننده و غلط است. در واقع مهندسی نرم افزار را می توان مستقل از علم کامپیوتر دانست. هر چند پیش نیاز کاری مهندسین نرم افزار آشنایی با علوم کامپیوتری است اما اساسا، علم کامپیوتر با تئوریها و روش هایی سر و کار دارد که به کامپیوترها و سیستم های نرم افزاری مربوط می شود، در حالی که مهندسی نرم افزار با مسائل عملی تعیین مشخصات، تحلیل، پیاده سازی و تولید نرم افزار سر و کار دارد. البته بدیهی است که مهندسی نرم افزار و علم کامپیوتر رابطه تنگاتنگی با هم دارند و پیشرفت در علم کامپیوتر نیاز به پیشرفت علم نرم افزار را می طلبد. داشتن برخی از علوم کامپیوتر برای مهندسین نرم افزار ضروری است(همان طور که دانش فیزیک برای مهندسین الکترونیک ضرروی است).

در حالت ایده آل، کل مهندسی نرم افزار از تئوری های علم کامپیوتر ساخته می شود، اما واقعیت چیز دیگری است. مهندسین نرم افزار اغلب باید از رهیافت های ذهنی برای توسعه نرم افزار استفاده کنند و احتمالا ایده ای که تا به حال شکل نگرفته را عملی کنند. تئوری های علم کامپیوتر را همیشه نمی توان به مسائل واقعی پیچیده ای اعمال کرد که نیازمند راه حل های نرم افزاری اند.

در واقع مهندسین نرم افزار باید مسائل پیچیده واقعی را با تفکر نرم افزاری مبتنی بر علم کامپیوتر حل کنند. این گونه مسائل واقعی کاملا با تئوری های علم کامپیوتر در تناقض است و در این میان وظیفه مهندسین نرم افزار تحلیل و رفع تناقضات مسئله با علوم کامپیوتری و ایجاد سیستم نرم افزاری مبتنی بر علم کامپیوتر می باشد.

به طور مثال ساخت یک نرم افزار اتوماسیون اداری که قرار است تمامی سیستم های یک سازمان بزرگ از جمله سیستم حسابداری، تولید ، فروش ، انبارداری وغیره را پیاده سازی نماید، نیاز به داشتن دانش مهندسی نرم افزار دارد. چنین سیستمی را نمی توان با تئوری و منطق کامپیوتری پیاده سازی نمود چون این گونه سیستم ها نیاز به تحلیل های تشریحی دارند که با علوم کامپیوتر که فقط قادر با حل مسائل منطقی است کاملا در تضاد می باشد.


علوم کامپیوتر در ایران

 این رشته در سال 1358 و در مقطع كارشناسی به عنوان یك رشته مادر، وارد دانشگاه تهران شد. اما در سال1365 با راه اندازی دو شاخه مهندسی كامپیوتر، این رشته از لیست رشته های انتخابی دانش آموزان در كنكور حذف شد. با این حال نقش و اهمیت این رشته به حدی است كه برنامه ریزان ما را مجبور كرد تا دوباره در سال،1377 این رشته را در مقطع كارشناسی راه اندازی نمایند.

 در تمام دنیا، رشته علوم كامپیوتر به عنوان «مادر» علم كامپیوتر، یكی از اركان غیرقابل انكار علوم و صنایع شان محسوب می شود. چرا كه كارشناس این رشته، با داشتن پایه تئوری قوی، می تواند با ابداع روشهای جدید، با نوشتن برنامه های جامع و مفید، كمك مؤثری برای مهندسان كامپیوتر باشد.

 این رشته كه در واقع یك رشته میان رشته ای است در مقطع كارشناسی ارشد جزء رشته های شناور به حساب می آید كه داوطلبان می توانند علاوه بر رشته خود در آزمون این رشته نیز شركت نمایند. البته دانشجویان رشته های كامپیوتر و ریاضی مشتری های اصلی این رشته به شمار می آیند ولی این رشته توانسته است با توجه به ویژگی های خاص خود داوطلبانی را از رشته های دیگر نظیر برق نیز جذب نماید.
 
 
تهیه کننده:محمد صادق ابراهیمی

تنظیم برای تبیان: محسن مرادی

 


يکشنبه 18/12/1387 - 11:50
فلسفه و عرفان
 
 
در باب شناخت اساساً دو نظریه وجود دارد: 

1- شناخت و معرفت: نوعی تذكر و یادآوری است. 

2- شناخت و معرفت نوعی تجرید از جهان خارج بوسیله حواس ودیگر مراتب عقل است. 

بانی نظر اول افلاطون و نوافلاطونیان و پیروان او می‌باشند. و بانی نظر دوم ارسطو و پیروان او تا به حال.

آنچه كه در نظریه اول راجع به شناخت (یا معرفت) باید گفت؛ این است كه انسان در واقع هیچ شناخت تازه‌ای ندارد و تمام معارف انسان، همان چیزی است كه انسان قبلاً آنها را در جهانی دیگر فرا گرفته و اكنون فقط جنبه یادآوری دارد. در حالیكه در نظریه دوم كه از طرف ارسطو بیان شده فرض بر این است كه انسان از طریق حواس خود، ابتدا با جهان تماس حاصل می‌كند، نتیجه این تماس صورت‌هایی است كه در نفس پدید می‌آید و سپس قوه تفكر حكمی راجع به آنها بیان می‌دارد.به همین ترتیب مراحل بعدی شناخت یا معرفت پدید می‌آید.در این زمینه تحقیقات بیشماری كرده‌اند، اما در واقع ریشه تمام تعالیم آنها به ارسطو باز می‌گردد. مقاله حاضر نظریه ارسطو و پیروان حكمت مشاء در سنت فكری اسلا‌می در باب معرفت را مقایسه و بررسی كرده است. 

نكته جالب در مورد هر دو نظریه معرفت این است كه هیچ‌یك از بانیان آنها، كتاب یا رساله‌ای خاص، در مورد معرفت ننوشته‌اند. بلكه این بحث در انضمام مباحث و استدلالات دیگر، خصوصاً اثبات نفس مطرح شده است. در میان پیروان اولیه ارسطو (چه در جهان اسلام و چه غرب) خصوصاً فلسفه ابن سینا كه مدنظر ما در این مقاله می‌باشد نیز چنین مبحثی به شكل منتزع شده از دیگر مباحث وجود ندارد، بلكه در ضمن مبحث نفس، به چگونگی دست یابی انسان به معرفت نیز اشاره شده است. تنها در سده‌های اخیر خصوصاً بعد از كانت این بحث به صورت كاملاً انتزاعی مطرح و سعی در شناخت هر چه بیشتر چگونگی كسب معرفت در انسان به عمل آمده است.

ابن سینا یكی از معروفترین فلاسفه مشاء خصوصاً در اسلام می‌باشد. او هم تجربه را در شكل گرفتن و افزایش اطلاعات دانشمندان دخیل می‌داند، هم استدلال را(1). ابن سینا نیز مانند ارسطو، معرفت را تجریدی می‌داند. اساساً ادراك از نظر ابن سینا بر دو نوع است. ادراك حسی و ادراك عقلی. ادراك عبارت است از انتقال حقایق اشیاء خارجی به ذهن ما. دریچه‌های این انتقال، حواس ظاهری است كه ابن سینا آنها را از بسیط تا مركب، مرتب ساخته است. هنگام ادراك حسی، حس‌كننده به محسوس شبیه می‌شود. یا به عبارت دیگر، قوه حاسه، صورت را از ماده، مجرد می‌كند و صورت در قوه حاسه باقی می‌ماند. در مورد ادراك حسی باید دانست كه تجرید صورت از ماده بدون لواحق ماده از قبیل كم و كیف و وضع و این، نخواهد بود. یعنی صورت موجود در حس دارای نوعی مقدار و كیفیت و وضع و اَین است.(2)‌

پلكان معرفت از همین مرحله شروع می‌شود. باید دانست كه در ادراك حسی، صورت محسوس تنها تا هنگامی باقی می‌ماند كه محسوس در برابر حواس باشد. به محض دوری محسوس از حواس، صورت نیز از بین می‌رود. این امر بدین علت است كه حواس صورت محسوس را بطور كامل انتزاع نكرده است. از طرف دیگر از نظر ابن سینا، هنگام متمثل شدن صور محسوسات در حس، قوه حس در واقع مانند محسوس بالفعل می‌شود، به عبارت دیگر، حس هنگام دریافت صور محسوس، مثل این است كه به آن صور تبدیل شود. یعنی از حالت بالقوه به فعلیت رسیده است. در واقع حس‌كننده ذات خود را حس كرده و نه جسم خارجی را. صورت جسم خارجی، صرفاً به شكل یك صورت بعید، مصور می‌شود. از این تعریف معلوم می‌شود كه احساس، انفعال است.

هرچند كه نباید از انفعال مفهوم حركت را مدنظر قرار داد. زیرا حركت عبارت است از دگرگونی ضدی به ضد دیگر. در حالیكه در حواس، حالتی بالقوه به فعلیت می‌رسد بدون این‌كه فعلیتی دیگر باطل شود به گفته محمد نجابتی: «احساس وظیفه یا پدیده‌ای است نفسانی و ادراكی كه در نتیجه انفعال حس از محسوسات خارجی حاصل می‌شود.» و این گفته به تعریف روان شناسان جدید، درباره احساس بسیار نزدیك است.(3) نكته‌ای كه در ادراك حسی (حس لامسه) از نظر ابن‌سینا با علم جدید موافق است، این است كه لامسه، عضوی مركب است.(4)‌

در ادراك حسی در واقع دو مرحله به وقوع می‌پیوندد. مرحله اول همان ادراك حسی است كه میان لمس شدنی، چشیدنی، بوییدنی و غیره هیچ اختلافی نیست و یا هیچ اختلافی تشخیص داده نمی‌شود. مگر این‌كه آن صور به حس مشترك برسند. و حس مشترك همان مرحله دوم ادراك حسی است. حس مشترك در واقع پذیرنده صورت است و نه نگهدارنده آن. این صور بعد از حس شدن با حواس، به خزانه خیال (مصوره) می‌روند تا در آنجا، باعث انفعال حواس باطنی شوند. نكته‌ای كه جالب است این است كه در صور محسوس به حس ظاهر، ماده موجود است. (در خارج) در حالیكه در صور محسوس به حس باطنی، صورت ماده موجود است.

فرق میان ابن سینا و ارسطو در این مورد این است كه ارسطو معتقد است تأثیر محسوسات خارجی در اعضای حواس ظاهری حتی بعد از انتهای احساس و غیاب محسوس باقی می‌ماند. و این تأثیر خود، موضوع ادراك حسی است. اما ابن سینا می‌گوید، كه ادراك حسی باطن به دِماغ كه مركز جمیع حواس باطنی است می‌رود. فرق دیگر این است كه ارسطو به حس مشترك، به صورت یك عضو مستقل نمی‌نگرد، بلكه مقصود او از حس مشترك، طبیعت مشترك، درمیان حواس ظاهری است. یعنی همه حواس ظاهری متحدند به طریقی كه گویی یك حس واجدند.(5)‌

دومین مرحله از پلكان معرفت بعد از ادراك حسی، قوه خیال است. خیال صورت را از ماده مجرد می‌سازد ولی از لواحق ماده مجرد نمی‌سازد. زیرا صورت موجود در خیال، مشابه و مطابق صورت محسوس است و باز هم دارای نوعی اندازه و كیف و وضع.

ابن‌سینا، حیوان و انسان را در داشتن خیال شریك می‌داند. یعنی هم انسان و هم حیوان می‌توانند این صور را بار دیگر به یاد آورند، با هم تركیب كنند یا چیزی از آن كم كنند و سپس به صورت‌های جدید درآورند. صورت‌هایی كه ابداع خود خیال است و در جهان خارج موجود نیست. بدین ترتیب ابن سینا با استفاده از این امر، قوه‌ای تازه استخراج می‌كند كه اگر در حیوان باشد متخیله و اگر در انسان باشد مفكّره نام دارد.

آنچه ابن‌سینا در مورد خیال در انسان و حیوان می‌آورد با روان شناسی جدید مطابقت دارد. در ضمن ابن‌سینا در این مورد با ارسطو و فارابی اختلاف دارد.

قوه متخیّله كه كار آن فعالیت در تصویرهاست تحت نفوذ عقل فعالیت می‌كند.

مرحله بعد قوه وهم است كه به صورت قوه تخمین به مغرب زمین منتقل شد. این قوه معانی غیر محسوسه مانند سودمندی، زیان‌مندی، عشق و نفرت را در اعیان مادی درك می‌كند و در واقع پایه‌ منش ماست، چه تحت نفوذ قوه مفكره قرار بگیرد و چه نگیرد.

آخرین مرحله از ادراك حسی باطنی، قوه حافظه یا ذاكره است. این قوه تصوراتی را نگاه می‌دارد كه ابن‌سینا به آنها، معانی می‌گوید.(6)‌

نظریه مربوط به وهم، اصیل‌ترین بخش در علم النفس ابن‌سیناست و به پاره‌ای از نظریات روان‌شناسان جدید به عنوان واكنش عصبی فرد، نزدیك است. در نظریه ارسطو، این فعل به وسیله خود تخیل یا ادراك انجام می‌شود. در روان‌شناسی جدید این نظریه به انعكاس شرطی معروف است.(7)‌

بدین ترتیب همان‌گونه كه گفتیم ادراك حسی دارای دو مرحله است كه یك مرحله مربوط به حواس ظاهر است و یك مرحله مربوط به حواس باطن و حواس باطن خود به 5 مرحله تقسیم می‌شود:

1- حس مشترك 2- قوه مصوّره 3- قوه متخیّله 4- قوه وهم 5- قوه حافظه یا ذاكره.

در تمام مراحل ادراك حسی چه حس ظاهر و چه حس باطن، انسان به كمك ابزار و آلات بدن می‌تواند دریافت صور كند. تا این مرحله از نظر ابن‌سینا، میان انسان و حیوان هیچ تفاوتی نیست. تفاوت در معرفت عقلانی است كه توسط قوه‌ای مختصّ انسان به نام قوه عقل انجام می‌گیرد. در نظریه مربوط به عقل (كه ارسطو به اختصار و به صورتی مبهم بیان داشته بود) ابن‌سینا تفسیرهای جدید و اصیلی از خود بدان افزود.

بطور خلاصه این تئوری، میان عقل بالقوه در انسان و عقل فعال خارج از انسان، تمایز قایل می‌شود. از طریق نفوذ و هدایت عقل فعال، عقل بالقوه رشد و كمال می‌یابد. اساساً مساله؛ منشاء معرفت انسان است و این موضوع با فرض وجود یك عقل متعالی فوق انسانی بیان شده‌ است كه وقتی عقل انسانی آماده شد معرفت را به او اعطا می‌كند.(8)‌

برخلاف نظر اسكندر افرودیسی، فارابی و احتمالا ارسطو، ابن‌سینا معتقد است كه عقل بالقوه در انسان، جوهری لایتجزی مفارق و باقی است. اگرچه در زمان متعددی به وجود آمده و در هر فرد امری است شخصی.(9)‌

از نظر ابن‌سینا، كلی، بی‌واسطه از عقل فعال نشأت می‌گیرد. در حالیكه بنا بر مذهب مشاء كه مورد قبول فارابی هم می‌باشد، كلی كه موضوع نفس ناطقه یا فاهمه است، حاصل تجرید از جزئیاتی است كه بوسیله حس تجربه می‌شوند. و این البته جنبه اصیل و بدیع فلسفه ابن‌سینا است. در فلسفه مشاء برآمدن كلی از تجربه حسی چنین است كه انسان چند امر جزئی ومشابه را می‌بیند. این صور جزئی در حافظه ‌روی هم انباشته می‌شوند و سپس نور عقل فعال بر آن می‌تابد و در نتیجه آن جنبه اساسی كه میان تمام جزئیات مشترك است ظاهر می‌گردد.

این نظریه به «نام انگار» معروف است و نه «واقع انگار.» یعنی كلیات چیزی جز نام نیستند. نظریه واقع انگار می‌گوید: كلی چیزی بیشتر از موارد تجربه شده‌ای است كه به ذهن داده شده است. اما در عین حال تا حدودی نیز در همین تجربیات داده شده قرار دارد.(10)‌

در حالیكه از نظر ابن‌سینا، كلی از موارد جزئی بر نمی‌آید. زیرا اساسا در آن موارد جای ندارد. به‌علاوه از نظر او، ماهیت واقعاً امر كلی نیست. ماهیت تنها تا زمانی كه در ذهن ماست به شكل كلی عمل می‌كند. زیرا موارد متعدد جزئی برای ایجاد یك ماهیت كلی كه بر جزئیات نامتناهی قابل تطبیق باشد كافی نیست. ذهن ما تنها وظیفه دارد كه بر روی موارد جزئی ملاحظه و تأمل نماید تا نفس آماده برای دریافت ماهیت (كلی) از عقل فعال شود. این دریافت به نحو شهودی و بی‌واسطه است. بنابراین ادراك صور كلی یك حركت منحصر به فرد در نفس ناطقه است و قابل تبدیل به ادراك ما از جزئیات چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی و یافتن ماهیت مشترك میان آنها نیست. زیرا اگر چنین باشد، تنها یك كلی كاذب خواهد بود.(11)‌

از همین جا معلوم می‌شود كه معرفت از نظر ابن‌سینا یك امر مكانیكی نیست. یعنی ادراك جزئیات و توجه به شباهت میان آنها برای تشكیل كلی كافی نیست. معرفت از نظر او دارای منشایی مرموز و خفی است و در هر مرحله مستلزم شهود است. انسان صرفاً باید تلاش كند تا معرفت را از طریق خدا یا عقل فعال كسب كند.

معرفت از نظر ابن سینا دارای دو خصوصیت است:

1- مقطع و بی‌نظم است و نه تمام و یك جا.

2- جنبه انفعالی دارد. (در شعور عادی نمی‌دانیم معرفت ما از كجا سرچشمه می‌گیرد و به كجا می‌انجامد)‌.

ابن‌سینا روش سنتی یونانیان را در جهت اتحاد عالم و معلوم در دریافتهای عقلانی رد می‌كند. از نظر او ممكن نیست تصورات كه متوالیاً ظاهر می‌شوند با عالِم متحد شوند. اگر عقل با یك موضوع متحد شود، چگونه امكان دارد با موضوعی دیگر دوباره متحد شود؟(12)

از نظر ابن‌سینا، وقتی صورتی در تعقل به كار نرفت در نفس باقی نمی‌ماند. حافظه مخصوص صور معقول در نفس وجود ندارد چنانكه حافظه‌ای مخصوص صور محسوس هست. وقتی از صورتی معقول استفاده نشد آن صورت در نفس از میان می‌رود ولی حافظه در مورد امور محسوس به گذشته برمی‌گردد. در مورد امور معقول باید گفت وقتی از آن استفاده نمی‌شود و از ذهن خارج می‌شود، موقع یادآوری نیاز به آموختن مجدد نیست، بلكه صرفاً مانند آئینه عقل فعال، صور متوالیاً در آن مرتسم می‌كند و بعد از گذر از مرحله اول، در مرحله دوم، فقط مهارت یا قدرت را به كار می‌بریم.

در نهایت باید گفت: علم از نظر ابن‌سینا تجریدی است و این علم تجرید دارای مراتب است. احتمال زیاد دارد كه ابن سینا نظریه مراحل تجرید را به منظور اجتناب از ایرادی كه به نظریه معرفت ارسطو گرفته می‌شود، ایجاد كرده است. زیرا طبق نظر ارسطو، شناخت عبارت از تجرید صورت بدون ماده آن است. یعنی اگر ادراك، شناخت صورت به تنهایی باشد ما چگونه می‌دانیم این صورت در ماده وجود دارد؟ و یا در واقع چگونه می‌دانیم كه اصولاً ماده وجود دارد.(13)‌

ابن‌سینا نظریه تصویری ادراك را كه از جانب ارسطو مطرح شده بود به نظریه شبه علمی تبدیل كرد و یا به تعبیر صحیح‌تر نظریه‌ای نسبی را در مورد كیفیات مدركه پذیرفت. به موجب این نظر اشیاء كه كیفیاتی عینی در خود دارند، به صورت خاص، تحت شرایط خاص و از نظرگاهی خاص ظاهر می‌گردند. او در واقع قصد دارد میان ادراكات اولیه و ثانویه فرق بگذارد. می‌دانیم كه ادراك اولیه جنبه ذهنی دارد یا به ذهن ادراك‌كننده مربوط است در‌حالی‌كه ادراك ثانوی با دنیای خارج ارتباط دارد.


پا‌نوشت ها: 

1- مطالعات تطبیقی در فلسفه اسلامی. سعید شیخ. ت:‌محقق داماد. ص 133

2- همان 

3- فلسفه درجهان اسلام. خلیل الجر و حناالفاخوری.

4- همان 

5- تاریخ فلسفه در جهان اسلام. خلیل الجر و حناالفاخوری.

6- تاریخ فلسفه اسلامی. م.م شریف. ص 702-701

7- همان. ص 702

8- همان. ص 703

9- همان 

10- همان 

11- همان 

12- همان. ص 705

13- همان. ص 701

زهرا میبتی



شنبه 17/12/1387 - 15:37
دانستنی های علمی
 
مرحوم شریعتی از مهمترین روشنفكران مسلمان معاصر ایران محسوب می‌شود. شریعتی در حوزه‌های مهم اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، علمی و كلامی و هنری دارای سخن است. در حقیقت می‌توان شریعتی را صاحب تفكر و مبنا دانست و از این نظر با افرادی همچون شهید مطهری و شهید صدر و علا‌مه طباطبایی، دكتر سروش و امثالهم قابل مقایسه است. 


مطالب مرحوم شریعتی در حوزه ادبیات و هنر به‌ویژه از منظر جامعه‌شناسی، مفصل است و تقریبا اثبات این مطلب برای كسی كه با آثار وی آشناست، نیاز به دلیل ندارد.

مرحوم شریعتی خود اهل ادب و هنر بود و در آثارش جابه‌جا به مقوله‌های هنری همچون ادبیات، شعر، رمان، موسیقی، نقاشی، معماری پرداخته است. مطالب مرحوم شریعتی درباره هنر به صورت یك جلد مفصل از سری مجموعه آثار منتشر شده است.

بعلاوه مرحوم شریعتی در حوزه هنر و زیبایی‌شناسی صاحب منظر و دیدگاه خاص است. وی تلاش نموده تا درباره ریشه زیبایی و هنر، تئوری‌پردازی نماید.


منظر شریعتی به مقوله هنر
 

نگرش مرحوم شریعتی به حوزه های گوناگون فلسفه و علوم تجربی و از جمله هنر، نگاهی «ایدئولوژیك» است. شریعتی همه مسایل را با عینك اسلام انقلابی و مبارزه اجتماعی نگریسته است. شاخص هنر صحیح از ناصحیح، حتی موسیقی غنایی و حرام از موسیقی غیرغنایی و درست نسبت آن با مبارزه بیرونی است.

این شاخص به تمام افكار و اعمال شریعتی معنا می‌بخشد. درحقیقت درخت اندیشه شریعتی با ایدئولوژیك، سیراب می‌شود. حتی مقوله‌هایی چون عرفان و هنر كه به نظر مقوله‌هایی شخصی و تجربه‌های درونی محسوب می‌شوند، در اندیشه شریعتی در خدمت مبارزه اجتماعی در می‌آیند. به عنوان مثال شریعتی شعر نو را كه با انقلاب مشروطیت و دوران تجدد در ایران آمد پدید می‌ستاید؛ چون شعر نو از نظر وی شعر جامعه‌گراست.

و در مقایسه؛ شعر كلاسیك منهای اشعار فردوسی به دلیل آن‌كه در اغلب موارد وصف معشوق و اظهار نیاز و ذلت در برابر معشوق و محبوب است، مورد مذمت واقع می‌شود. به نظر شریعتی «شعر نو شعر عصیان و شكستن قالبهای عروضی و شعر اجتماعی است و حال آن‌كه شعر غنایی و تغزلی، اثری جز ذلت در برابر معشوق نداشته است.» شریعتی به طور كلی هنر مدرن و جدید را به مذهب حقیقی نزدیك می‌داند. «هنر در شیوه جدید و با امكانات جدید و در سطح ارزشهای جهانی هنر، سراغ مذهب می‌آید و با این همگام و همخون دیرین خویش دوباره آشنا می‌شودو آشتی می‌كند. (2)

درباره «موسیقی غنایی» نیز ملاك حرمت و حلیت در نزد شریعتی ارتباطی به مباحث فقهی ندارد، بلكه شاخص وی در‌این‌باره نسبت موسیقی با مبارزه است.

به اعتقاد شریعتی موسیقی وقتی وارد دربار خلفا شد و رسالت اصلی خویش را كه ایجاد روحیه جهادی و حماسی بود به فراموشی سپرد، از جانبه ائمه (ع)‌تحریم گردید. بنابراین اگر موسیقی بتواند در خدمت مبارزه محرومین علیه زورمداران و طبقات بورژوا درآید، چنین موسیقی نه تنها مذمت نشده كه از جانب بزرگان دین، مورد تشویق واقع شده است.

«موسیقی را مانند هر هنر دیگری به تخدیری و تحریكی، مثبت و منفی و حماسی و غزلی و به اصطلاح امروز روشنفكران «هنر مسوول( »هنر در خدمت جامعه) و هنر غیرمسوول یا لاابالی (هنر برای هنر، هنر در خدمت احساسات شخصی و تفننی و جنسیت و لذت) می‌توان تقسیم كرد. موسیقی در دو نوع حماسی و موسیقی غزلی و شهوی مشخص است كه موسیقی «لیریك» موسیقی مطربی و ساز و‌ آواز تفننی و عیش و نوشی و تخدیری است كه اساسا ترجمه «غنا» است و مغنی همان «مطرب» است. اینها موسیقی نیست، غناست. اما سمفونی شوپن و موتزارت و باخ و بتهوون غنا نیست.»( 3)‌

از این دست تحلیل‌ها در جای جای آثار شریعتی به چشم می‌خورد. وی شاخص مبارزه را در حوزه‌هایی همچون فلسفه و عرفان، فقه نیز به كار برده و بیرحمانه و جسورانه نسبت به فیلسوفان و ادیبان و عارفان و فقیهان مسلمان داوری نموده است. 

لازم به ذكر است كه مفهوم «مبارزه» در اندیشه شریعتی غالبا منحصر است به حوزه مبارزه اجتماعی و مفهوم «مبارزه با نفس» كه وجه غالب نظرگاه عارفان است، مد نظر وی نیست. 

بنابراین فلسفه، كلام، فقه، علوم تجربی و هنری مقبول وی است و قابل ستایش كه ابزار مناسبی جهت مبارزه اجتماعی باشد وگرنه خواندن فلسفه، فقه، ...، هدر دادن عمر محسوب می‌شود.
 

ماخذ شریعتی در حوزه هنر


تحلیل شریعتی از هنر در نگاه اول برخلاف آنچه گفته شد، تحت تاثیر جامعه‌شناسی نیست. به نظر می‌رسد نگرش وی با عارفان قرابت نزدیكی دارد، اما با مطالعه بیشتر آثار شریعتی این اشتباه برطرف می‌گردد. 

وی در تمثیل دنیا به «زندان» و «غم غربت» بیش از آن كه از عرفا مدد بگیرد، از یك طرف تحت تاثیر شدید اگزیستانسیالیست‌ها بویژه شاخص الحادی آن یعنی سارتر، كامو و كافكاست و از طرف دیگر تحلیل ارسطو درباره تراژدی را مبنای خود در بحث «غم و شادی» قرار داده است. 


مبنا و ریشه هنر


به اعتقاد مرحوم شریعتی تا انسان‌شناسایی نشود، هنر، مذهب، عرفان و تاریخ قابل شناخت نخواهد بود. بنابراین در ریشه‌یابی و یافتن مبنا برای حس زیبایی‌شناسی و هنر و نیز تحقیق عینی هنر در تاریخ باید سراغ انسان رفت. اما انسان شریعتی نسبتی با انسان فلاسفه و عرفا ندارد. انسان شریعتی باید در تاریخ معنا یابد. بنابراین شریعتی از انسان در تاریخ آغاز می‌كند و در نهایت به تعریف انسان و ماهیت وی می‌پردازد. 

«اول باید از انسان واقعی شروع كنیم. باید انسانی را كه هست بشناسیم و بعد به تعریف كلی انسان در شكل مجرد فلسفی‌اش برسیم.»( 4)

به عبارت دیگر انسان شریعتی، انسان وجودی است و نه انسان ماهوی. وی به دلیل تعلق خاطر به جامعه‌شناسی و فلسفه تاریخ، معتقد است تعریف انسان را باید از تحقق انسانهایی كه در جوامع و تاریخ پدید آمده‌اند، شناخت، بنابراین انسان ماهوی فلاسفه و منطق ارسطویی را تعریفی انتزاعی و خیالبافانه می‌داند. شریعتی برای تعریف انسان در تعریف ادیان سراغ مفهوم «فطرت» می‌رود. «فطرت» در اندیشه شریعتی مجموعه «لجن و روح» یا «جسم و روح» است. انسان در تصور شریعتی دو نیمه دارد: نیمه‌ای خاكی و جسمانی و نیمه‌ای آسمانی و روحانی. مجموعه خصلت‌های مقدس و پست انسان در اندیشه شریعتی «فطرت» نام گرفته است. 

«نیمی از انسان پست‌ترین و منفورترین و متعفن‌ترین ذات را دارد كه ممكن نیست از آن پست‌تر و كوچك‌تر و حقیرتر كلمه‌ای در زبان بشر پیدا شود... یعنی از یك طرف ساختمان انسان یك لجن متعفن است و از آن طرف دیگرش روح خداوند است كه در او دمیده شده است... این انسان كلی است. این انسان حقیقی است. انسان موجود، یعنی انسان عینی خارجی میان دو قطب «لجن و خاك» و قطب «خدا و روح خدا» در حركت است. (5)

شریعتی روی واژه‌هایی همچون تضاد، مبارزه و عصیان تاكید زیادی دارد بویژه این كلمات در اندیشه شریعتی بوی قدسیت می‌دهد. 

ثنویت جسم و روح و تضاد لجن و روح آدمی در جای جای آثار شریعتی وجود دارد.


علت پیدایش هنر در تاریخ


مرحوم شریعتی به دلیل نگاه جامعه شناسانه به جای «دلیل» سراغ «علت» پیدایش هنر می‌رود. كلام وی در تحلیل پیدایش هنر صبغه عرفانی و فلسفی می‌یابد. به نظر او «انسان بالمعنی الاعم همواره احساس كمبود در این عالم می‌كرده است. این احساس كمبود، احساس غربت در این عالم را به وجود آورد. این احساس غربت، اضطراب و غم را در او به وجود آورده. این احساس كمبود و غربت وطن را و آن غیبت را در ذهن او بیدار كرده (به آن‌جایی كه من مال این‌جا نیستم) و این اضطراب دایم هنر را برای جبران كمبودی‌كه در عالم احساس می‌كند بوجود آورده است.(6)

شریعتی علت پیدایش مذهب و عرفان را نیز بر همین مبنا تحلیل می‌كند با این تفاوت كه در نظر او مذهب راه و دری است به زندگی آخرت اما هنر پنجره این زندان است. تفاوت هنرمندان با دیگران در این است كه هر دو محكومند در زندان بمانند، اما یكی امكان نگاه بیرون را ندارد، اما دیگری از طریق پنجره‌ای كه در زندان تعبیه نموده، می‌تواند بیرون را در درون منعكس سازد. هنر عبارت است از پنجره‌ای از این عالم به آن عالم مطلق‌ها، مقدس‌ها و زیبایی‌های زیبا و مقدس و متعالی و مذهب دری است به طرف آن عالم(7) به اعتقاد وی «هنر چیزی نیست جز خلق و آفرینش و هر آفریدنی زایده احساس كمبود و نیاز به آن چیزی است كه در این عالم نیست.(»8)

بدیهی است برای نجات از زندان باید در را گشود و لذا در نظر شریعتی «مذهب نجات معقول از این جایی است كه من در آنجا احساس غربت می‌كنم.» اما پنجره خاصیت در را ندارد و از این‌رو «اشباع كاذب نیازهایی است كه انسان دارد و در این خانه نمی‌یابد.»

تعبیر پنجره برای هنر می‌تواند دو گونه تفسیر شود:

1 -نخست آن كه هنرمند به جای آن كه تلاش نماید تا در را شكسته و خود را خلاص كند، با ساختن پنجره‌ای دنیا را برای خویش قابل تحمل سازد. این معنا از هنر البته قابل مدح نیست چون به جای نجات از زندان، به توقف می‌انجامد.تعبیر «اشباع كاذب» كه در كلام شریعتی آمده نحوی «مذمت هنر و هنرمند» محسوب می‌شود.

تفسیر دوم، آن است كه وجود پنجره، خاطره بیرون را همواره در ذهن زنده نگاه می‌دارد و تذكاری دائمی است كه زندان جای ماندن نیست و باید به فكر سوراخ كردن آن بود.


نقد تئوری شریعتی


1 - تعبیر «زندان و زندانی»، «مرغ و قفس»، «یوسف و چاه» كه در متون عارفان به كار رفته است بویژه مولانا در این باره در اوج شكوه سخن گفته است، با مبانی عارفان درباره توسعه سیاسی اجتماعی كاملا مطابقت می‌كند، اما با نگاه ایدئولوژیك شریعتی كه معتقد به دخالت اسلام در حوزه عمومی و حقوق اجتماعی سیاسی است، در تضاد كامل قرار دارد.

عارفی چون مولوی حق دارد عقل جزوی را مانند «موشهای كور» بنامد. وی اگر از دنیا به زندان تعبیر می‌كرد و از اهل دنیا به زندانیان، با مبانی فكری‌اش درباره دنیا و توسعه اجتماعی اقتصادی سازگار بود. اما شریعتی كه همه اهتمام خویش را در دنیوی كردن دین و آوردن تعلیمات آسمانی به زمین دنیوی بوده است، تصویر درستی از دنیا ارائه نكرده است. 

بدیهی است وقتی رابطه انسان با طبیعت رابطه «مرغ و قفس» و «زندانی و زندان» و «یوسف و چاه» تلقی شود، به لحاظ منطقی رابطه انسان با طبیعت رابطه ضد با ضد خواهد گردید. در این صورت همه تلاش انسان مصروف نجات از قفس و زندانی از زندان و چاه طبیعت خواهد گردید. یك زندانی با زندانی‌كاری ندارد جز آن كه تلاش كند تا زندان را تخریب كرده و خودش را خلاص كند. كسی كه چنین تصویری از دنیا و طبیعت داشته باشد به طور طبیعی نمی‌تواند نظر مثبتی به توسعه و عمران و رفاه مادی داشته باشد. كسی كه معتقد است دنیا پلی است و «اهل تمییز خانه نگیرند بر پلی» طبیعتا به فكر لباس، مسكن و غذا و آموزش و پرورش و بهداشت و غیره نخواهد بود. 

2 - به اعتقاد شریعتی مذهب دری است كه روی زندانی باز می‌شود تا از زندان خلاص گردد و هنر پنجره‌ای است كه از زندان طبیعت به روی ملكوت عالم گشوده می‌گردد. با فرض درست بودن این مطلب، اگر كسی بتواند در اثر تمسك به مذهب اصیل، از زندان برهد، آنگاه چه احتیاجی به پنجره خواهد داشت. پنجره اهمیتی ندارد جز آن كه احساس بیرون زندان را در آدمی تقویت كند، اما وقتی زندانی، زندان را سوراخ كند و به بیرون جهید، پنجره به چه كارش می‌آید. اینجاست كه هنر اهمیت خود را به طور كلی برای انسان والایی كه به تولد معنوی رسیده و یا به تعبیر شریعتی از زندان رهیده است، از دست خواهد داد و حال آن كه هنر اصیل در اختیار انسان‌های رهیده از زندان و به قول عرفا كسانی كه به «موت اختیاری» نائل شده‌اند. 

ظاهرا تصور شریعتی آن بوده كه آدمی تا دم مرگ در زندان دنیا و طبیعت خواهد بود و حال آن كه قرآن كریم، طبیعت و دنیا را برای انسان محدود، كمبود می‌داند و آدم محدود در اتاق تنگ طبیعت دچار خفقان است. اما اولیاء‌الهی، كه در همین دنیا مرده و از طبیعت رسته‌اند نه‌تنها با طبیعت احساس غربت نمی‌كنند كه به همه موجودات انس می‌ورزند. اگرچه با نظری دقیق، عارفان طبیعت و جهان محسوس را جلوه ذات الهی می‌دانند و مرادشان از دنیا طبیعت نیست، بلكه نفس اماره است، اما نفس اماره نیز وقتی تحت انقیاد و عقل درآمده و تسلیم عقل شد، خاصیت خود را از دست می‌دهد. انسان‌هایی از این دست، به تعبیر مولانا نسبتشان با شهوات و رفاه و آلودگی‌های دنیا، مانند نسبت كوه پر از مار با مارهای زهرآلود می‌گردد. كوه وجود عارفان و مومنان نیاز به پرهیز از دنیا ندارد چون دنیا نمی‌تواند آسیبی به آنان وارد سازد. 

3- به اعتقاد شریعتی احساس غربت، موجب اضطراب و غم است. شریعتی براین مبنا همه جا غم را می‌ستاید و شادی را نكوهش می‌كند. «آثار غم‌انگیز، آثار متعالی است و این است كه ما غم را دوست داریم و هر انسان متعالی آثار هنری غم‌انگیز را بیشتر دوست دار.» در نزد شریعتی «تمام آثاری كه متعالی، آثار زیبا و آثار عمیق و انسانی هستند، غم‌انگیزترند. اما تمام آثار پست و مبتذل بدون استثناء همواره آثار نشاط‌انگیز هستند.» 

معلوم نیست چرا شریعتی در همه آثار خویش، غم را بی‌اندازه مدح می‌كند. حال آن كه عارفان برخلاف وی معتقدند كه در جریان طبیعی، اصالت از آن شادی است و غم جنبه عارضی دارد. آیا تمام آثار هنری درجه یك دنیا حقیقتا در ما ایجاد غم می‌كند؟

به نظر می‌رسد استدلال شریعتی به لحاظ تاریخی هم صحیح به نظر نمی‌رسد.

از این گذشته تاكید بر «غم» اثر اجتماعی منفی بزرگی دارد. بی‌جهت نیست كه خانواده‌های مذهبی در 50 ساله اخیر كه تحت تلقینات ادبیات چپ بوده‌اند، آن قدر كه با غم انس دارند، شادی را نمی‌شناسند. جامعه مسلمان ایرانی، خوب گریه می‌كند اما نمی‌تواند از ته دل بخندد. احساس می‌كند كه شادی با ابتذال توام است و غم با دین تناسب بیشتری دارد و حال آن كه مومن كه به تعبیر خود شریعتی در زندان را گشوده و به فضای لایتناهی و مصفای حقیقت گام گذشته، اندوهی ندارد. همه وجودش را شادی پر می‌كند. مولانا حتی داستان كربلا را آن قدر زیبا می‌نگرد كه شهادت امام حسین(ع) و یاران گرانقدرش را شكستن درهای زندان و رهیدن از قفس مادیت و پرواز به سوی معشوق می‌نگرد و لذا بر گریه كنندگان عزای اباعبدالله(ع) نهیب می‌زند كه «شما باید بر خویشتن بگریید.» امام حسین(ع) نیاز به گریه ما ندارد، ما از طریق گریستن باید عقلمان را بیدار نگاه داریم تا حادثه‌ای همچون عاشورا در جامعه اسلامی تجدید نشود.

سیدبن طاووس نیز كه در پاكی تالی تلو معصوم(ع) است معتقد است گریه شیعیان بر عزای سالار شهیدان حكمت عمیقی دارد و به دلیل اطاعت از ائمه معصومین(ع) است وگرنه چه جای ماتم!

4 - به اعتقاد شریعتی از احساس غربت و دوگانگی انسان با طبیعت دو احساس در آدمی زاییده می‌‌شود. «یكی فرار و بیزاری از آنچه هست. یكی شوق و پرسش نسبت به آنچه كه «نه این است» و یا آن «نمی‌دانم كجا»یی كه «نه اینجا»ست. بنابراین احساس مذهبی دارای دو جنبه است. یكی احساس نفرت و بیزاری از «آنچه هست» و رویه دیگر احساس شوق و عشق نسبت به آنچه باید باشد «و نیست.»

شریعتی در آثارش متذكر شده احساس غربت امری فطری است. یعنی انسان اعم از مذهبی یا ملحد، غربی، شرقی، چه در گذشته و حال و چه آینده به لحاظ فطرت و سرشت، در خویش احساس غربت می‌كند. شریعتی حتی به امثال «سارتر» كه اعتقادی به غیبت نداشتند مثال می‌زند و می‌گوید برای امثال سارتر، دنیا، تهوع‌آور بوده است و كتاب «استفراغ» چنین مضمونی دارد. با این حال چگونه می‌توان تصور كرد كه هر كس كه خود را با طبیعت بیگانه می‌بیند، لزوما اشتیاق بی‌حد و حصری نسبت به جهان آخرت و غیب و یا به قول شریعتی آن نه اینجا خواهد داشت؟ همه فلاسفه نیهیلیسم، دنیا را تنگ و تیره و تاریك می‌پنداشتند، همه آنها كه دست به خودكشی می‌زنند، دنیا را یك بن بست واقعی می‌دانند. حكم شریعتی تنها شامل سالكین متوسطی می‌شود كه هنوز از وحشت دنیا خلاص نشده‌اند و به مقام انس نرسیده‌اند والا در نزد مرد خدا، دنیا و آخرت جلوه ظهور و بطون است و هر دو مجلای حضرت حقند.


هنر متعهد یا هنر برای هنر
 
 
شریعتی به دلیل صبغه انقلابی و نگرش ایدئولوژیك فرضیه «هنر برای هنر» را سخت مردود می‌داند. «هنر را در خدمت جامعه‌گماردن، تندیس هنر را از كرسی موهوم پرستی ذهنی احساساتی فردی برداشتن و بربلندای ارزش‌های انسانی متعال، نشاندن است و این تعالی هنر است نه سقوط هنر (10) به اعتقاد شریعتی شعر و هنری كه اسلام تایید كرده است، هنر مسوول و متعهد است كه در خدمت هدف ایده‌آل مردم و در كار نجات و آگاهی توده‌هاست.(11) عجیب است كه شریعتی هنر متعهد را ضربه‌زننده به هنر واقعی دانسته است. از نظر شریعتی هنرمند آزاد به هنر بیشتر خدمت می‌كند و اثرش از نظر غنای هنری با ارزش‌تر است، اما هنر متعهد، به بشریت بیشتر خدمت می‌كند اگرچه به لحاظ هنری ممكن است ضعیف باشد و نه تنها درباره هنر چنین قضاوتی دارد كه درباره فلسفه و علم نیز همین داوری را انجام داده است:

«متفكرین آزاد و هنرمندان آزاد در هر رشته، به نقس حقیقت و علم بیشتر می‌توانند خدمت كنند، اما احتمال خدمتشان به زندگی و به انسان كمتر است.

حتی تجربه جدید نشان داده است كه تحقیقات آزاد آنان بزودی حتی جلوی چشم‌شان به وسیله زور و زر و فریب علیه انسان، بخصوص علیه توده مردم و ملتهای ضعیف به كار رفته و به خدمت امپریالیسم و استعمار درآمده (انیشتین نمونه‌اش) برعكس، متفكرین و هنرمندان متعهد، به نفس حقیقت و نفس علم غالبا صدمه می‌زنند و احتمال یافتن حقیقت واقع و یا خلق و ابداع و آزادی فكر و احساس در كار آنها بسیار ضعیف است (فیلمها، رمان‌ها، نویسندگان و شعرا و متفكران و ناقدان غربی یا دولتی در نظامهای ایدئولوژیك.) اما احتمال خدمت‌شان به بشریت و به انسان و زندگی مردم بیشتر است زیرا متفكران و هنرمندان آزاد تنها به حقیقت علم و زیبایی می‌اندیشند و متكفران متعهد به مصلحت جامعه و مردم.(12)

سوال این است كه اولا تفكر ضعیف، علم ضعیف و اثر هنری ضعیف خدمتش حداكثر به یك حزب یا اندیشه حزبی خواهد بود و اگرچه در كوتاه مدتی خدمتی از وی برمی‌آید، اما در دراز مدت نه تنها كمكی به بشریت نمی‌كند كه موجب انحطاط بشریت خواهد بود. بیان شریعتی را جز آن‌كه بپذیریم هدف وسیله را توجیه می‌كند و تفكر و هنر اگر چه ضعیف اگر بتوانند و اسباب دفاع از اندیشه و آرمانی باشند، به معنی دیگری نمی‌توان حمل كرد.

ثانیا به نظر می‌رسد تصور مرحوم شریعتی از خدمت به بشریت و یك اثر هنری، تصور پرولتری از تفكر و هنر است و حال آن‌كه متفكران بزرگ اگرچه در خلق آثارشان به پیامدهای مثبت و منفی آثارشان توجه نداشته‌اند و خود را در اثرشان محو كرده‌اند، آثارشان ماندگارتر شده است. بهترین نمونه آن در تاریخ اسلام، متفكرانی همچون ابن سینا، ابن عربی، مولانا، عطار ، ملاصدرا و نیز در غرب افلاطون، كانت و هگل است. مولانا، مثنوی و دیوان شمس را برای دل خویش سروده است، اما چون اثر ناب و كاملی است هم در تاریخ ماندگار شده و هم بشریت را تحت‌تاثیر قرار داده است. آیا رمان جنایت و مكافات كه حاصل تاملات داستایفسكی است به بشریت بیشتر خدمت كرده یا رمانهای ماركسیستی كه به سفارش حزب كمونیست نوشته می‌شد.

اصل در یك كار اصیل آن است كه به لحاظ علمی درست انجام شده باشد، پس از آن نوبت به ارزش اجتماعی اثر می‌رسد. شریعتی نه تنها درباره هنر كه كار فیلسوفان را نیز به دلیل آن‌كه ربط وثیقی با ایدئولوژی عامه ندارد و ظاهرا فیلسوف در عالم تنهایی خویش سیر می‌كند، بی‌ارزش دانسته است و حال آن‌كه این نگرش اگر در اندیشه ماركسیستی جایی داشته باشد، دراندیشه دینی جایی ندارد.


شعر متعهد


عجیب است كه شریعتی آنگاه كه شعر متعهد را توضیح می‌دهد، معتقد است در تمام طول تاریخ منهای دو موقعیت، شعر پارسی غیرمتعهد بوده است، استثناء اول شاعرانی هستند كه در قرون سوم و چهارم، در برابر فرهنگ اعراب مسلمان ایستادگی كردند و استثناء دوم شعر نو كه از نیما به بعد پدید آمد.

«شعر فارسی تنها در یك مرحله از تاریخ حیاتش چنین مسوولیت‌های خطیر و سنگین را بر دوش گرفته است و آن از قرن سوم و چهارم است كه مسوولیت حفظ ملیت و شخصیت خود و جلوگیری از انحلان قطعی در عرب را به عهده داشت و امروز یك چنین مسوولیتی را در برابر مسائل جدیدی كه امروز پدید آمده، قبول كرده است.»

اما بقیه تاریخ درخشان ادب پارسی از نظر شریعتی، مصداق شعر بی‌تعهد و نه‌تنها بی‌تعهد كه شعر ذلت انسان در برابر معشوق و یا در خدمت حكام و سلاطین جور بوده است.

«شعر و ادب ما، همه مدح و ثنا برای حاكم است و عجز و لابه برای معشوق، یعنی تقرب به قدرت نه از راه كسب قدرت و یا انجام خدمت و ابراز لیاقت؛ بلكه تملق و چاپلوسی و دعا و ثنای دوستان و نفرین و دشنام دشمنان حاكم و وصال به عشق، نه از راه كسب شایستگی و تكیه بر جاذبه، زیبایی و امید به اراده و شخصیت و ارزش خویش؛ بلكه نوكری و گدایی و استرحام و آه و ناله و دعا و نفرین توسل به خاك پای معشوق و خاك به سر كردن و خاكسترنشین بودن و سگ كوی یار شدن.(13)

اگر مراد از «شعر و ادب» در عبارت شریعتی، مجموعه اشعاری است كه در هزار سال گذشته اتفاق افتاده، باید تصدیق كرد كه اكثر اشعار چنین فضایی داشته است، اما اگر مقصود قله‌های بلند شعر فارسی است، نظیر عطار، سنایی، حافظ، مولانا، صائب و... قضاوت شریعتی به دور از انصاف است. 

عارفان و شاعران بزرگ اگر از عشق سخن گفته‌اند، مرادشان عشق به خدا و اولیاء الهی بوده است.

عشقهایی كز پی رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

پی‌نوشت‌ها:

1-‌ به عنوان مثال ر.ك. انسان ص 37-‌ 35، علی (ع)‌ صفحات 42-‌17، 53-‌51، اسلام‌شناسی ج 2 صفحات 344 -‌ 338، تاریخ و شناخت ادیان ج 1 ص 128-‌124، 118-‌111، آثار گوناگون ص 389-‌ 387، خودسازی انقلابی ص 119-‌117، 196-‌187، میعاد با ابراهیم 79-‌74، 83-‌81، 93-‌91، ما و اقبال، ص 108، نیایش ص 58-‌68.

2-‌‌ ابوذر، ص 242.

3-‌ شیعه، 216.

4-‌ اسلام‌شناسی، ج 2، ص 6

5-‌ علی(ع)‌، ص 19

6-‌ علی(ع)‌، ص 35

7-‌ علی (ع)‌، ص 30

8-‌ همان منبع

9-‌ هنر، ص 58.

10-‌ تاریخ و شناخت ادیان، ج اول، ص 116.

11-‌ شیعه، ص 237.

12-‌ تاریخ تمدن، ج 2، ص 205.

13-‌ بسس مخاطب‌های آشنا، ص 21.

علی تاجدینی


شنبه 17/12/1387 - 15:33
کامپیوتر و اینترنت
 
شاید تجربه پخت غذا، گرم كردن غذا و یخ‌زدایی از مواد غذایی در مایكروویو را داشته‌اید. اما آیا تاكنون به چگونگی عملكرد این دستگاه اندیشیده‌اید. هر دستگاه مایكروویو مجهز به مبدل، دیود و خازنی است كه جریان برق خانگی را از 220 ولت به 3000 ولت و یا بیشتر افزایش داده و سپس این جریان از طریق یك سیم به بخشی از دستگاه كه ماگنترون نام دارد منتقل می‌كنند.

 ماگنترون بخشی از مایكروویو است كه پس از تولید ریزموج‌های الكترومغناطیسی، این امواج را از طریق یك آنتن و به كمك یك موج‌بر به محفظه پخت غذا منتقل می‌كند. در محفظه غذا این امواج پس از برخورد به دیواره‌های فلزی محفظه منعكس شده و در این فضا منتشر می‌شوند.

صفحه فلزی یا شیشه‌ای موجود در محفظه كه از قابلیت چرخش نیز برخوردار است غذای موجود در محفظه پخت را می‌چرخاند تا حرارت‌دهی به قسمت‌های مختلف آن به صورت یكنواخت انجام شود. در برخی از انواع دیگر دستگاه‌های تحت مایكروویو به جای این صفحه در انتهای مسیر خروجی امواج یك تیغه كوچك چرخان وجود دارد كه سبب توزیع یكنواخت ریزموج‌های الكترومغناطیسی در محفظه پخت غذا می‌شود.

در ماگنترون، ولتار بالایی از جریان الكتریكی به یك میله كاتدی فرستاده می‌شود. پس از افزایش دما از این میله كاتدی الكترون‌هایی آزاد می‌شود كه جذب صفحه آندی كه دارای بار مثبت است، خواهد شد.

آهن‌ربای بسیار بزرگی كه در ماگنترون وجود دارد میدانی را ایجاد می‌كند كه سبب چرخش این ابر الكترونی خواهد شد. با چرخش ابر الكترونی به وجود آمده پره چرخ‌هایی شكل می‌گیرد كه از بین فضاهای خالی و حفرات بین صفحات آندی و كاتدی عبور می‌كند. با عبور این پره‌چرخ از مقابل صفحات یك بار منفی در حفره مركزی ایجاد می‌شود كه پیش از رسیدن پره‌چرخ قبلی و با كمی فاصله نسبت به آن منحرف خواهد شد. افزایش و كاهش تراكم الكترون‌ها منجر به ایجاد یك میدان الكترومغناطیسی در فضاهای خالی می‌شود كه با شدت 45/2 گیگاهرتز در نوسان خواهد بود. آنتن متصل به ماگنترون در این فركانس تشدید شده و از انتهای آن در فرآیندی شبیه به ارسال امواج رادیویی، امواج الكترومغناطیسی در محفظه پخت منتشر می‌شود.


منبع: visual basic


شنبه 17/12/1387 - 15:29
بیماری ها

 

 

جراحان رباتیك جدید، برای كمك به توسعه اعمال جراحی اضطراری خودكار در میادین جنگ و چه‌بسا روزی در ماموریتی به مریخ، پیشقدم می‌شوند. داخل یك هواپیمای دی.سی 9 و در وضعیت شیرجه رفتن هواپیما و ایجاد شرایط بی‌وزنی، پزشكان شرایط جدیدی را تجربه می‌كنند. روی عرشه داخلی آزمایشگاه هوایی ناسا موسوم به ومیت كامت كه اختصاصا برای تامین اهداف پروژه سفارشی جاذبه حداقل به منظور تحقیقات فضایی در مورد ماه، مریخ یا جاذبه صفر تجهیز و راه‌اندازی شده است تیمی 8 نفره متشكل از فضانوردان، جراحان و متخصصان دانش رباتیك به سرپرستی جان یانیك، مدیر برنامه جاذبه حداقل ناسا در حال تمرینات ویژه و انجام آزمایش‌هایی درباره توانایی‌های جراحان انسانی و نیز جراحان رباتیك برای اجرای اعمال جراحی در شرایط شبه‌فضایی هستند. این در حالی است كه گروه تحقیقاتی توسط افراد دیگری نیز همراهی می‌شوند؛ ربات‌هایی چندمیلیون دلاری كه به كف هواپیما پیچ شده‌اند.


هواپیمای دانشمندان ابتدا تا ارتفاع 10 هزار متری اوج می‌گیرد و سپس تا ارتفاع 6000 متری فرود می‌آید و این عمل را چندین بار در قوسی سهمی‌وار تكرار می‌كند كه اساسا سقوط آزادی را با موازنه تعیین‌كننده برای اندازه حركت رو به جلو تامین می‌نماید. افراد حاضر در هواپیما در هر بار خروج از یكی از 60 سهمی وارونه می‌شدند كه درواقع هر 30 ثانیه یك ضربت ناگهانی داشتند. از 60 منحنی سهمی‌شكل مسیر حركتی كه در برنامه آزمون قرار داشت، 40 سهمی مربوط به جاذبه صفر و 20 سهمی مربوط به جاذبه ماه بود.

ناسا با برنامه فضایی «چشم‌انداز ماموریت‌های طولانی و طولانی‌تر» تلاش دارد به حل نسل بعدی جراحی اورژانسی كمك كند. درواقع این برنامه پاسخی به این پرسش اساسی است كه آیا در فضاپیما نیاز به دكتر است یا این كه ربات‌ها می‌توانند كار جراحان را از طریق دانلود كردن انجام دهند؟ سناریوی پرواز شبه‌فضایی این گروه دانشمندان به چالش كشیدن میدان نبردی با حضور ربات در مقابل دكتر برای امتحان كردن امكان‌پذیری اعمال جراحی رباتیك متحرك و موثر است؛ خواه این موقعیت در بعد ترابری نظامی باشد كه در گریز از منطقه‌ای جنگی آمبولانس‌ها جاده‌ای پر از دست‌انداز را به سرعت طی می‌كنند و هلی‌كوپترها از میان دود و آتش و هوایی توفانی در پروازند یا این كه در موقعیت یك ایستگاه فضایی شناور در جاذبه صفر باشد. آزمایش‌های پیشین در عقب ماشین ون تندرو و روی جاده‌ای پر از دست‌انداز به انجام رسیده بودند. در همین حال تجهیزات ربات جراح نیز در تاسیسات زیرآبی برنامه ناسا موسوم به نیمو (اعمال جراحی در ماموریتی با محیط فوق‌العاده) تحت بررسی‌های فراوان قرار گرفته‌اند. اما حتی بستر اقیانوس هم نمی‌تواند محدودیت و حالت اضطراری ضدجاذبه یك ایستگاه فضایی را كاملا شبیه‌سازی كند. از همین‌رو برنامه ومیت كامت ناسا برای شبیه‌سازی چنین وضعیتی در دستور كار قرار گرفت. به منظور تایید صلاحیت و كنترل مهارت لازم برای این پرواز، اعضای گروه تحت تعلیم استفاده از اكسیژن تكمیلی و گذراندن جلسات توجیهی پیش از پروازی قرار گرفتند كه از جمله تست 10‌‌دقیقه‌ای نحوه كار كردن با كیسه تهوع هوایی بود.

این برنامه پروازی از سوی محققان مركز عالی پزشكی از راه دور و ابداعات جراحی دانشگاه سین‌سیناتی طراحی و هدایت شده بود. مدل‌های اصلاح شده و تغییر شكل یافته‌ای از ربات‌های داوینچیSRI برای این ماموریت در نظر گرفته شده كه بیشتر از 10 هزار عمل جراحی لاپاراسكوپی بیرون آوردن غده پروستات را انجام داده‌اند (SRI ربات جراحی دیگری موسوم به تروما پاد را نیز به سفارش پنتاگون تكمیل می‌كند كه احتمالا تا سال 2009 می‌توان آنها را در میدان جنگ دید.) یك برنامه جراحی از روی برد الكترونیك مثل این است كه خود فرد كنترل‌های ربات 7SRI M موسوم به «استاد» را در دست بگیرد و در همین حال صفحه نمایشگری ببیند كه ربات «شاگرد» را در حال نسخه‌برداری و انجام حركت موردنظر ارباب در جای دیگری از هواپیما نشان می‌دهد. یكی از وظایف ربات‌های جراح، بخیه‌زدن تكه‌ای لاستیك با هدف شبیه‌سازی اصلاح و مرمت یك پارگی پوستی بود. شاید در وهله نخست این عمل ربات جراح كار شاقی به نظر نرسد، ولی وقتی به دلیل وجود جاذبه صفر مجبورید به كف فضاپیما محكم بسته شوید، درمی‌یابید كه هیچ چیز دشوارتر از بخیه‌زدن در بی‌وزنی نیست. البته حالت شناور شدن ناشی از جاذبه صفر مزایای خودش را دارد؛ مثل زمانی كه چاقوی جراحی را در میان هوا رها كنید و بدانید كه موقع نیاز چاقویتان در كنارتان معلق مانده است.

اما جراحان اتوماتیك یا همان ربوجراحان در بخیه‌زدنشان بی‌اشكال هم نیستند. ربات‌های استاد و شاگرد هر دو با متعادل‌كننده‌های شتاب مجهز شده‌اند (اتصالاتی كه شتاب‌سنج‌ها را با موتورهای الكتریكی ریزی به همدیگر تركیب می‌كند)، ربات‌های اجراكننده عمل جراحی با آنها یا بدون آنها فعال می‌شود. این شتاب‌دهنده‌ها حس مقاومت به حركت بازوهای رباتیك را در 3 محور دارند و نیروی مقابله خنثی‌سازی بسیار دقیقی برای شتاب یا جاذبه را در سرعت باورنكردنی 1000 بار در ثانیه فراهم می‌كنند كه در واقع بسیار بیشتر از حساسیت دست جراح انسانی است. این محققان در ادامه آزمایش‌های خود دریافتند كه بدون متعادل‌كننده‌های شتاب، عمل جراحی رباتیك امكان‌پذیر نیست و به عبارتی با وجود این متعادل‌كننده‌ها، مهارت مورد نیاز برای جراحی دقیق چیزی در حدود مهارتی است كه جراح روی زمین دارد. به تعبیر یكی از فضانوردان گروه، جراحی رباتیك بهترین دستیار برای جراحان محسوب می‌شود. همچنین جراحی با دست كارآمدترین روش چنین اعمال جراحی در یك محیط فوق‌العاده خاص و تغییرپذیر محسوب می‌شود؛ اما ربات‌ها بسرعت در حال پیشرفت هستند و ناسا،SRI و دیگر پژوهشگران، پیشگام پیشرفت روزافزون بسوی توسعه ربات‌های خودكاری هستند كه به اجرای اعمال جراحی بدون هر گونه كنترل همزمان از سوی جراحی واقعی قادر باشند و بی‌شك چنین فناوری برتر برای سفرهای فضایی فاكتوری اساسی و ضروری به شمار می‌رود. آزمایش‌های صورت گرفته در مركز تحقیقات زیرآبی نیموی ناسا حاكی از این است كه یك تاخیر ارتباطی بیشتر از دو ثانیه‌ای، هدایت دستی رباتیك را برای یك جراح، بسیار گیج‌كننده می‌سازد. این تاخیر برای ماه 5/2 ثانیه است اما در مورد مریخ می‌تواند بیشتر از 20 دقیقه باشد. راه‌حلی كه در حال حاضر دانشمندان علم رباتیك تحت بررسی دارند، استفاده از فناوری تصویربرداری رایانه‌ای تشخیص پزشكی برای اسكن كل بدن بیمار و ارسال نتایج بوسیله پرتو به مركز كنترل زمین است. سپس یك جراح می‌تواند عمل جراحی لازم را برنامه‌نویسی كرده و به وسیله پرتو بازگرداند تا در فایل‌های برنامه ربات جراح آپلود (انتقال كپی برنامه انتقالی به سیستم رایانه‌ای راه دور) شود و از این طریق ربات جراح به اجرای عمل جراحی طبق برنامه ارسالی مركز پزشكی بپردازد.

با تمام دستاوردها و پیشرفت‌های روزافزون در حوزه دانش رباتیك و بخصوص پزشكی رباتیك، هنوز چالش‌های زیادی در قبال پذیرش درمانگری رباتیك وجود دارد. دكتر كملر از پیشگامان جراحی میكروسكوپی در آخرین كتاب خود به نام «غایت بقا» این پرسش را مطرح می‌كند كه در كرانه‌های پایداری و تحمل انسان چه اتفاقی برای جسم و ذهن بشری قابل تصور است؟ برخی منتقدان درمانگری رباتیك معتقدند اگر ربات جراحی قرار است شما را درمان كند، زندگی شما در خطر خواهد بود. البته این ادعا نه به دلیل ذهنیت غلط و مقاومت انسان نسبت به پذیرش بی‌قید و شرط ماشین، بلكه ناشی از این امر است كه پژوهش‌های جاری در مورد جراحی خودكار بر حوزه تلفات میادین جنگی متمركز است و بسختی به زندگی فضانوردان آسیب‌دیده در سیارات دوردست متكی و مرتبط است.

داخل یك هواپیمای دی.سی 9 و در وضعیت شیرجه رفتن هواپیما و ایجاد شرایط بی‌وزنی، پزشكان واقعی در مقابل یك جراح رباتیك، حساب كار خود را می‌كنند.

منبع: popularmechanics
مهریار میرنی


شنبه 17/12/1387 - 15:27
بیماری ها

 

 

بیماری‌های مربوط به مفاصل از مشكلات شایع مردم بخصوص در سنین بالاست. روش‌های مختلفی برای مقابله با این بیماری‌ها با توجه به نوع و شدت درگیری مفصل انتخاب می‌شود. كم كردن میزان فعالیت فیزیكی، تجویز داروهای ضدالتهاب، بستن آتل، فیزیوتراپی و عمل باز زانو ازجمله راه‌های درمانی برای بهبود وضعیت بیمار هستند.

در حال حاضر آرتروسكوپی روشی نوین به عنوان یك روش تشخیصی و درمانی مناسب جای خود را در كشور پیدا كرده است. به طوری كه از آن به عنوان بهترین روش تشخیصی و درمانی در جراحی زانو یاد می‌شود. از این روش حتی می‌توان برای نمونه‌برداری از سطوح مفصلی نیز استفاده كرد. آرتروسكوپی باعث می‌شود زانو برای عمل جراحی، باز نشود و عوارض آن به مراتب كمتر از جراحی باز مفصل است. این روش موجب آسیب كمتر به بافت و كمتر شدن زمان بهبودی می‌شود. این روش برای ورزشكاران بهترین انتخاب است زیرا این گروه بیشتر دچار آسیب‌های مفصلی می‌شوند و می‌خواهند زودتر بهبود یابند. همچنین این روش از نظر زیبایی نیز بدون اشكال است، زیرا در آن از برش‌های كوچك و به تعداد كم استفاده می‌شود.



روشی برای بررسی مفاصل



آرتروسكوپی روشی برای بررسی مفاصل است كه در آن توسط یك وسیله با ایجاد یك برش وارد فضای مفصل می‌شوند و تصاویری با وضوح بالا ایجاد می‌كند. نام این دستگاه از دو كلمه یونانی گرفته شده است. آرترو‌()arthro به معنی مفصل و اسكوپی‌()skopein به معنی نگاه كردن، بنابراین به طور كلی یعنی نگاه كردن به مفصل. برای وارد كردن این دستگاه به فضای مفصلی از برشی استفاده می‌شود كه پهنایی كمتر از یك سانتی‌متر دارد. دستگاه آرتروسكوپی بسیار ظریف ساخته شده و ضخامت آن كمتر از 5‌‌میلی‌متر است. این دستگاه دارای یك عدسی و فیبر نوری برای تامین روشنایی است. در صورت لزوم برش‌های كوچك دیگری نیز در محل ایجاد می‌شوند تا بتوان از وسایل موردنیاز برای بریدن یا تراشیدن مفصل یا برداشتن تكه‌هایی از غضروف، استخوان و بافت استفاده كرد. دوربینی كه در این وسیله تعبیه شده قادر است تصاویر مفصل را به یك صفحه نمایش ارسال كند.



تشخیص با آرتروسكوپی



معمول‌ترین موارد استفاده از آرتروسكوپی برای معاینه و جراحی‌های ترمیمی زانو، شانه، مچ و آرنج است. زمانی كه یكی از این موارد برایتان پیش آید، پزشك به شما توصیه می‌كند از روش آرتروسكوپی استفاده كنید: پارگی غضروف، آسیب‌دیدگی راستای مفصل، پارگی رباط، آسیب كشكك زانو، التهاب مفاصل، خرد شدگی استخوان بعد از شكستگی و دردهای مبهم. از آرتروسكوپی برای مشاهده پیشرفت یا بهبودی بیماری نیز می‌توان استفاده كرد و می‌توان متوجه شد كه آیا روند درمان بخوبی پیش می‌رود یا نه.



مواردی كه باید به آنها توجه كرد



پیش از انجام آرتروسكوپی حتما درخصوص این موارد با پزشك صحبت كنید: سابقه پزشكی خود شامل بیماری‌های زمینه‌ای، داروهای مصرفی، حساسیت‌های دارویی و... را با پزشك در میان بگذارید. در مورد عمل درباره مواردی چون مفید بودن، خطرات و عوارض جانبی آن از پزشك پرس و جو كنید. اگر بیهوشی عمومی لازم دارید، با تكنسین بیهوشی در رابطه با آمادگی خود برای دریافت داروهای بیهوشی مشورت نمایید.



خطرات ناشی از آرتروسكوپی



این عوارض ممكن است به دنبال آرتروسكوپی دیده شود: سفتی مفصل، درد شدید، عفونت و تب، التهاب، تورم، آسیب شریانی، خونریزی، حساسیت به داروهای بیهوشی، آسیب عصبی و بی‌حسی در محل عمل.



روش انجام آرتروسكوپی



پیش از عمل، محل مورد نظر برای از بین بردن آلودگی‌ها، ضدعفونی می‌شود. معمولا در این روش از بی‌حسی موضعی استفاده می‌شود. به طوری كه ماده بی‌حسی در اطراف مفصل تزریق می‌شود. اگر جراحی گسترده‌تر باشد، از بی‌حسی نخاعی یا بیهوشی عمومی استفاده می‌شود. اگر بیهوشی عمومی باشد، 12 ساعت پیش از عمل، تغذیه از راه دهان قطع می‌شود. بعد از بیهوشی، جراح یك برش كوچك در محل موردنظر ایجاد می‌كند و آرتروسكوپ از طریق پوست وارد مفصل می‌شود. یك دوربین مخصوص، تصاویر را به صفحه نمایشگر ارسال می‌كند. لوازم دیگر در صورت لزوم توسط برش‌های دیگری وارد محل می‌شوند.



بعد از عمل



علائم حیاتی شما پس از عمل بررسی می‌شود. دكتر برای كاهش درد، داروهای مسكن برایتان تجویز می‌كند. اگر مشكلی نداشته باشید، می‌توانید تغذیه با مایعات را شروع كنید. عضو مربوطه را باید برای مدتی بالا نگه دارید. برای كم كردن تورم از كیسه آب یخ استفاده كنید. در صورتی كه جراحی زیاد پیشرفته نباشد، همان روز مرخص خواهید شد.



مراقبت در خانه



علاوه بر رعایت توصیه‌های پزشك به این نكات نیز توجه كنید: ممكن است تا یك هفته برای راه رفتن به عصا نیاز داشته باشید تا فشار را از روی زانوی خود بردارید. در چند روز اول پای خود را بالا نگه دارید. هر وقت توانایی لازم را داشتید می‌توانید مفصل خود را به آرامی خم كنید. گذاشتن كیسه آب سرد روی مفصل می‌تواند به كم كردن ورم كمك كند. وزن خود را متعادل نگه دارید و رژیم غذایی را رعایت كنید. از فعالیت‌های سنگین پرهیز كنید و اگر ورزش می‌كنید، برای 3 2 هفته ورزش كردن را كنار بگذارید. تقریبا یك هفته طول می‌كشد تا بتوانید رانندگی كنید. معمولا افراد، فعالیت‌های روزانه خود را 3 هفته بعد از عمل شروع می‌كنند. البته این مورد بستگی به ویژگی‌های فردی شخص دارد. ممكن است به فیزیوتراپی كه شامل تمرینات تقویت‌كننده مخصوصی است نیاز پیدا كنید.



عوارض را جدی بگیرید



در صورت مشاهده هر یك از این موارد پس از عمل، به پزشك خود مراجعه كنید: قرمزی، ورم یا درد شدید در ناحیه جراحی شده، ورم ساق پا به دنبال آرتروسكوپی زانو و نشانه‌های عفونت مانند تب.

در صورتی كه زخم عفونی در نزدیكی مفصل موردنظر وجود داشته باشد، آرتروسكوپی تا زمان بهبودی زخم به تاخیر می‌افتد. در صورت وجود آنكیلور، آرتروسكوپی انجام نمی‌شود. آنكیلور وضعیتی است كه موجب سفتی و سختی تحرك مفصل می‌شود و به علت بیماری، آسیب مفصل یا جراحی ایجاد می‌شود.

اگر تخریب زانو بسیار شدید باشد (مانند آ‌رتریت شدید)‌ نمی‌توان از آرتروسكوپی استفاده كرد. همچنین اگر اختلالات انعقادی شدید داشته باشید، تا زمانی كه اختلال انعقادی با تزریق فاكتورهای انعقادی اصلاح نشود نمی‌‌توانید آرتروسكوپی شوید.



منابع: betterhealth

health.nytimes

آزاده شیروانی

 

شنبه 17/12/1387 - 15:24
آموزش و تحقيقات

 

 

محققان دانشگاه‌های آریزونا و نیوجرسی اعلام كرده‌اند براساس تحقیقات انجام شده، استفاده از ژل‌های فوق‌ سبك كه در آنها مواد گازی جایگزین مایعات موجود میان فضای خالی بین مولكول می‌شوند، می‌تواند نقش موثری در به دام انداختن ذرات چرب موجود در فاضلاب‌ و همچنین جذب ذرات چربی از محیط اطراف داشته باشد. این ماده فوق سبك كه به عنوان دود یخی شناخته شده، قابلیت بسیار زیادی درجذب ذرات چربی یا قطرات روغن دارد. براساس بررسی‌های انجام شده سالانه بیش از 200 میلیون بشكه روغن مصرفی در پخت انواع مختلفی از مواد غذایی وارد فاضلاب می‌شود كه به آلودگی فاضلاب می‌انجامد و اغلب تصفیه فاضلاب را با موانع و مشكلات بسیار زیادی مواجه می‌سازد. اگرچه تاكنون از مواد جاذب مختلفی برای جذب این ذرات استفاده شده، اما استفاده از این مواد علی‌رغم این كه هزینه‌های بسیار زیادی را به همراه دارد، عملكرد مطلوب و رضایتبخشی نداشته است.

ژل‌های سیلیسی آب‌گریز از جمله مواد جاذبی هستند كه حفره‌های بسیار زیادی دارند و می‌توانند به عنوان یك ماده مناسب با ساختار اسفنجی، نقش موثری در جذب این نوع آلاینده از فاضلاب‌های شهری داشته باشند. به منظور بررسی و تعیین نقش موثر این نوع ماده جاذب در تصفیه فاضلاب، محققان بستری از این نوع ماده جاذب را به صورت عمودی در مقابل جریان آب حاوی روغن سویا قرار دادند تا بتوانند فرآیند تصفیه را در محیط آزمایشگاهی شبیه‌سازی كنند.

نتایج به دست آمده از این تحقیقات نشان می‌دهد جذب روغن توسط این نوع ماده 7 برابر وزن خود این ماده است. این در حالی است كه قابلیت این ماده در جذب ذرات چربی، در مقایسه با بسیاری از مواد جاذبی كه تاكنون در تصفیه فاضلاب مورد استفاده قرار گرفته‌اند، بسیار بیشتر است و عملكرد بسیار مناسبی در تصفیه فاضلاب دارد. آنها امیدوارند با استفاده از نتایج به دست‌ آمده بتوانند عملكرد تصفیه فاضلاب‌ها را به میزان قابل‌توجهی افزایش دهند.
 

شنبه 17/12/1387 - 15:19
دانستنی های علمی

 

 

امروزه بسیاری از كارخانه‌های تولید مواد غذایی در تولیدات مصرفی خود از نانوتكنولوژی استفاده می‌كنند. آنها از درج اطلاعاتی مبنی بر روش فرآیند تولید مواد غذایی روی بسته‌بندی این نوع محصولات خودداری می‌كنند. به عبارت دیگر، امروزه در طیف وسیعی از تولیدات از رونات تا انواع مختلفی از داروها شاهد تحول ناشی از ورود نانوفناوری به عرصه‌های مختلف زندگی هستیم. اگرچه استفاده از فناوری نانو و نانومواد در تولید داروها با استقبال چشمگیری مواجه بوده است، اما ورود نانو به صنایع غذایی با موانع بسیاری كه از عدم پذیرش آن از سوی جامعه ناشی می‌شود، روبه‌روست.


این در حالی است كه كاربرد این فناوری در صنایع غذایی می‌تواند زمینه‌های متعددی نظیر فرآیند تولید، استفاده از حسگرهایی برای بررسی سلامت مواد غذایی و همچنین كنترل كیفیت مواد غذایی را متحول سازد. بدون تردید یكی از مهم‌ترین مشكلات موجود در این زمینه ناآگاهی مردم است. با توجه به این كه استفاده از نانومواد و نانوذرات در صنایع مختلف همراه با خطرات احتمالی بسیاری مواجه بوده، بنابراین تصور عمومی بر این است كه ورود نانوتكنولوژی به محصولات غذایی نیز می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری را بر سلامت افراد به همراه داشته باشد. به‌كارگیری این فناوری در صنعت تولید محصولات غذایی نویدبخش تولید محصولاتی است كه می‌توانند سلامت افراد را تضمین كنند. بسیاری از محققان براساس نانوتكنولوژی تغییراتی را در ساختار مواد غذایی ایجاد كرده‌اند كه می‌تواند مواد غذایی را به بخش مورد نظر در بدن انتقال دهد تا بتواند بیشترین عملكرد مناسب را برای بدن به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر در این گروه از مواد غذایی از نانوذرات استفاده نشده، بلكه به كمك نانوفناوری ساختار متفاوتی در مواد غذایی ایجاد شده است كه می‌تواند به عنوان عاملی موثر در جذب مواد غذایی یا عدم جذب گروهی دیگر از مواد غذایی عمل كند. با توجه به آنچه گفته شد، لازم است تحقیقات بیشتری در زمینه استفاده از فناوری نانو در صنایع غذایی انجام شود.
 

شنبه 17/12/1387 - 15:17
دانستنی های علمی
 
 
 
آندره سلسیوس را بیشتر به عنوان یك فیزیكدان می‌شناسند كه با ارائه مقیاسی جهانی درباره دما و تقسیم‌بندی دمای صفر و جوش آب در گوشه و كنار جهان شناخته شده است. با این حال دانستن این نكته جالب است كه وی بیشتر از آن‌كه یك فیزیكدان مشهور باشد، یك ستاره‌شناس زبده است كه در زمینه رصد اجرام آسمانی در میان سایر منجمان، اعتبار و بزرگی خاصی دارد. پدر وی كه در قرن 18 میلادی موفق به دریافت نشان استاد تمامی و پروفسوری از دانشگاه معروف آن زمان اروپا یعنی آپسالا شده بود، كمك زیادی به وی كرد تا در زمینه نجوم به چهره‌ای جهانی تبدیل شود. 


در حقیقت پدر وی الگوی اصلی وی برای دانش‌افزایی در علوم نجوم بود. سلسیوس جوان، همپای پدرش توانست به بررسی دقیق قطب‌های ماه بپردازد و با ارائه اندازه‌گیری‌هایی نشان داد این قطب‌ها مسطح هستند.

این دانشمند سرشناس همچنین به همراه یكی از دوستانش توانست این اصل مهم علمی را كشف كند كه در لحظات سپیده‌دم، عملكرد عقربه قطب‌نماها دچار تغییراتی می‌شود؛ تغییراتی كه هم‌اكنون دانشمندان با استفاده از سامانه‌های رایانه به بررسی دقیق آن می‌پردازند. سلسیوس در سال 1732 سفر 4 ساله‌ای را با هدف مشاهده از نزدیك رصدخانه‌های معروف سراسر اروپا آغاز كرد و در این مدت توانست به داشته‌های علمی خود بیفزاید. 

در جریان این سفرها با اخترشناسان زبده و سرشناس آن دوران اروپا از نزدیك ملاقات كرد. با این حال باز هم همگان این دانشمند را با ارائه مقیاس اندازه‌گیری دما می‌شناسند چون نام او بر این مقیاس گذاشته شده است. او در جریان بررسی‌های آزمایشگاهی خود موفق شد دمای صفر درجه تا جوش آب یعنی 100 درجه را به یكصد بخش مساوی تقسیم كند. این دانشمند برجسته در سال 1744 و در 42 سالگی، در حالی كه بسیاری از پروژه‌های علمی و تحقیقاتی‌اش ناتمام مانده بود، از دنیا رفت. 

وی را در مجاورت سنگ قبر پدربزرگش به خاك سپردند.


شنبه 17/12/1387 - 15:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته