• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 723
تعداد نظرات : 303
زمان آخرین مطلب : 5227روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 هرگز مباد روز چو عاشور در جهان


روز دهم ز ماه محرم به کربلا

 ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی


هرگز مباد روز چو عاشور در جهان


 

کان روز بود قتل شهیدان کربلا

آن تشنگان آل محمد اسیروار


بر دشت کربلا به بلا گشته مبتلا

اطفال و عورتان پیمبر برهنه تن


از پرده رضا همه افتاده بر قضا


 

فرزند مصطفی و جگر گوشه رسول

سر بر سنان و بدن بر سر مل


ا
عریان بماند پردگیان سرای وحی


مقتول گشته شاه سراپرده عبا


قتل حسین و بردگی اهل بیت او


 

هست اعتبار و موعظه ما و غیر ما

هر گه که یادم آید از آن سید شهید


عیشم شود منغض و عمرم شود هبا


در آرزوی آب چنوئی بداد جان


 

لعنت برین جهان به نفرین بی وف


ا

آن روزها که بود در آن شوم جایگاه


مانده چو مرغ در قفس از خوف بی رجا

 با هر کسی همی تلطف حدیث کرد


آن سید کریم نکو خلق خوش لقا


 

تا آن شبی که روز دگر بود قتل او


میدادشان نوید و همی گفتشان ثنا


گویند کین قدر شب عاشور گفته بود


آمد شب وداع چو تاریک شد هوا


روز دگر چنان که شنیدی مصاف کرد


حاضر شده زپیش و پس اعدا و اولیا


اینها به آب تشنه و ایشان به خونشان


از مهر سیر گشته وز کینه ناشتا


بر قهر خاندان نبودت کشیده تیغ


 

تا چون کنندشان به جفا سر زتن جدا


میر و امام شرع حسین علی که بود


خورشید آسمان هدی شاه او صیا


 

از چپ و راست حمله همی کرد چون پدر


تا بود در تنش نفسی و رگی به جا


خویش و تبار او شده از پیش او شهید


 

فرد و وحید مانده در ان موضع کربلا


افتاده غلغل ملکوت اندر آسمان


 برداشته حجاب افق امر کبریا


بر خلد منقطع شده انفاس حور عین


برعرض مضطرب شده چون جنبش سما


زهرا و مصطفی و علی سوخته ز درد


 

ماتم سرای ساخته بر سدره منتها


او در میان آن همه تیغ و سنان و تیر


 

دانی که جان و جگر خون شود مرا ؟


دیوان امیر قوامی رازی تصحیح جلال الدین حسینی ارموی تهران 1334 صفحات 125 تا 128
چهارشنبه 17/4/1388 - 17:28
شعر و قطعات ادبی

آن عهد و وفای ما کجا شد


آن عهد و وفای ما کجا شد


از هر دو دلت چرا جدا شد ؟


 دی عادت تو همه وفا بود


امروز چرا همه جفا شد ؟


 

بر لشگر حسن پادشاهی


چونین شود آنک پادشا شد


تا تو بشدی , بشد قرارم


 

معلوم نمی شود کجا شد


هجران تو دشت کربلا بود


 

رو حصه من همه بلا شد


 

 وز خون دو دیده رویم


چون حلق شهید کربلا شد

 دیوان ادیب صابر ترمذی , تصحیح محمد علی ناصح , تهران
چهارشنبه 17/4/1388 - 17:18
شعر و قطعات ادبی
نباتهاش تبر و خون و خاکهاش حناست
 
 به اهل قبله بر از کافران رسید آن ظلم


 

کز آتش و تف خورشید روی بسته گیاست


سواد ساحت فرغنه بهشت آیین


چو کربلا همه آثار مشهد شهداست

.......................
 کز آب چشم اسیران و موج خون شهید

........................


 

نباتهاش تبر و خون و خاکهاش حناست


دیوان عمعق بخارایی , تصحیح مرحوم نفیسی , تهران 1339 صفحه81
چهارشنبه 17/4/1388 - 17:14
شعر و قطعات ادبی
پسر مرتضی، امیر حسین  پسر مرتضی، امیر حسینكه چنویی نبود، در كونیناصل و فرعش، همه وفا و صفاعفو و خشمش، همه سكون و رضاحبَّذا كربلا و آن تعظیمكز بهشت آورد به خلق، نسیمو آن تنِ سر بریده در گل و خاكو آن عزیزان به تیغ، دلها چاكو آن چنان ظالمان بد كردار

كرده بر ظلم خویشتن، اصرار

حدیقه الحدیقه سنائی غزنوی، به تصحیح مدرّس رضوی، ص 266  

چهارشنبه 17/4/1388 - 17:10
شعر و قطعات ادبی
 باد صبا درآمد فردوس گشت، صحراآراست بوستان را، نیسان به فرش دیبادست از جهان بشویم، عزّ و شرف نجویممدح و غزل نگویم، مقتل كنم تقاضامیراث مصطفی را، فرزند مرتضی رامقتول كربلا را، تازه كنم تولاّآن میرِ سر بریده، در خاك خوابُنیدهاز آب ناچشیده، گشته اسیر غوغاتخمِ جهانِ بی بر، این ست و زین فزون تركهتر، عدوی مهتر! نادان عدوی دانابر مقتل، ای كسائی ! برهان همی نماییگر هم برین بپایی، بی خار گشت خرماتا زنده ای چنین كن، دلهای ما حزین كنپیوسته آفرین كن بر اهل بیت زهراكـسائی مَرْوزی متولّد 341  ه ق
چهارشنبه 17/4/1388 - 17:7
شعر و قطعات ادبی
 ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم

دنیا اگر از یزید لبریز شود

 ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

                                              (مرحوم سید حسن حسینی

چهارشنبه 17/4/1388 - 17:4
فلسفه و عرفان

اشاره

شیخ الرئیس در مقام عارفان می گوید: « عارف، خوشرو و
 خندان و متبسم است و از روی تواضع به کوچکتر ، همانطور
احترام میکند که به بزرگتر ، و از دیدن افراد گمنام همان قدر
خوشحال می شود که از دیدن افراد نامدار؛
چگونه شاد نباشد و به وجد نیاید در حالی که به حق و همه چیز
به این سبب که خداوند را در آن می بیند شادمان است و چگونه
برای او همگان یکسان نباشند در حالی که همه نزد او اهل رحمتند که مشغول باطلند.»

چهارشنبه 17/4/1388 - 17:0
فلسفه و عرفان
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرمایند:
.کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد،
 پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
چهارشنبه 17/4/1388 - 16:57
ادبی هنری

حرفهای یک کودک فهیم


برای زنگ تفریح جالبه حتما بخونش:



آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچهء غیر

پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و

صورت حساس من نمالید .

 

خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه

توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه،

 بلکه برای  شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که

سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود.

 

پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر

آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای

ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می

اندازد! ، مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با

تکان دادن سر و لبهایش ” بول بول بول بول” می کند! زهرمار،

درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی

خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت

 

مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو

دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید

 

آ

قای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و

ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده

نمایید! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست

 

خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل
نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که
شیرتان بوی” بچه سوسک مرده” بدهد

 

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این

توانایی هنگامی که شما شکم مرا “پووووووف” می کنید به حداقل

می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:56
فلسفه و عرفان

اشاره

 

یا اله العاصین


حضرت موسی در كوه طور در مناجات خود عرض كرد: یا اله العارفین (ای خدای عارفان)

جواب آمد لبیك (یعنی ندای تو را پذیرفتم) سپس عرض ‍ كرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت كنندگان) جواب شنید لبیك، سپس ‍ عرض كرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهكاران)، این دفعه سه بار شنید لبیك،لبیک؛ لبیك .
 موسی عرض كرد: حكمتش چیست كه این دفعه سه بار شنیدم كه فرمودی لبیك، به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیكوكاران به كار نیك خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهكاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه كسی پناه ببرند.
چهارشنبه 17/4/1388 - 16:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته