• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3470روز قبل
بهداشت روانی
راه‌هایی برای مقابله با افسردگی
ما غصه باوفا نمی‌خواهیم
روش‌های درمانی افسردگی بسته به سطح بیماری متفاوت است و احتمال دارد از درمان‌های رفتارشناختی و مشاوره‌های روان‌شناسی تا تجویز داروهای ضدافسردگی، شوك‌درمانی و نوردرمانی را در بر بگیرد و در مواردی هم شاید درمان، تركیبی از چند شیوه باشد، اما این نكته را همیشه در نظر داشته باشید كه به هر حال اگر افسردگی را بموقع تشخیص دهیم و راه‌های مبارزه با آن را یاد بگیریم شاید هرگز به مرحله‌ای نرسیم كه لازم باشد متوسل به دارو و روش‌های پیچیده دیگر شویم.

 

می‌خواهید بدانید راه‌های ساده‌ای كه می‌شود با آنها جلوی افسردگی را گرفت یا افسردگی‌های خفیف را درمان كرد چیست؟ ادامه این مطلب نسخه‌ای است كه شما را از ملال دور نگه می‌دارد، البته اگر و فقط اگر، در حد خواننده‌ای صرف باقی نمانید و آنها را واقعا به كار ببرید.

فكرها، احساس را می‌سازد

در نخستین گام، باید باور كنید اتفاق و شرایط بیرونی نیست كه چگونگی برخورد ما را شكل می‌دهد، بلكه مسئولیت رفتار و احساسات ما صرفا روی دوش اندیشه‌هایمان است! پس اگر بتوانیم شیوه فكر كردنمان را بهتر كنیم حتما احساسات بهتری نیز خواهیم داشت، حتی اگر موقعیت‌های ناخوشایند پیرامونمان عوض نشود و به همان تلخی‌ای كه هست، باقی بماند. بگذارید در این باره مثالی بزنیم. فكر منفی می‌گوید: «كسی در آن جمع به من توجه نكرد، پس من بی‌ارزش هستم.» اما اگر این فكر مثبت شود، می‌گوید: «اگر كسی در آن جمع به من توجه نكرده دلیل نمی‌شود كه انسان بی‌ارزشی باشم چون من، آدم خوبی هستم یا دست‌كم سعی می‌كنم آدم خوبی باشم.» فكر منفی می‌گوید: «اخیرا در زمینه‌ای شكست خورده‌ام و بنابراین انسانی درمانده‌ام كه زندگی‌ام از دست رفته است!» فكر مثبت می‌گوید: «شاید در ماجرای اخیر شكست خورده باشم، اما این دلیل نمی‌شود خودم را آدم شكست‌خورده‌ای بدانم، چون آزمون‌هایی نیز در زندگی‌ام وجود داشته‌ است كه در آنها موفق شده‌ام.» و...

حتما متوجه شده‌اید كه در مثال اول درباره ارزش آدم‌ها، فكر مثبت و منفی هر دو به یك رویداد اشاره می‌كرد، اما فكر مثبت به جزئیاتی توجه كرد كه فكر منفی آنها را نادیده گرفته بود. در مثال دوم هم فكر منفی صرفا به یك مورد شكست برای قضاوت درباره همه زندگی صاحبش بسنده كرد، در حالی كه فكر مثبت نگاهی جامع‌تر به ماجرا داشت و واقع‌نگرتر بود.

امان بدهید

هیچ‌كس نمی‌تواند 24 ساعته مسئولیت بپذیرد، شما ابرقهرمان نیستید و قرار نیست بتوانید هر 7 روز هفته را بی‌امان و بدون استراحت كار كنید. به خودتان احترام بگذارید و این ادای احترام را از قائل شدن حقی برای داشتن فراغت آغاز كنید. اوقات فراغت‌تان را كنار دوستان، اعضای خانواده و همه آنها كه دوست‌شان دارید بگذرانید یا آن را صرف كارهایی كنید كه همیشه آرزو داشته‌اید انجامشان بدهید، اما آنقدر پرمشغله بوده‌اید كه از آنها بازمانده‌اید؛ وقتی برای باغبانی، وقتی برای كارهای هنری، وقتی برای سینما ​رفتن، وقتی برای قدم زدن، وقتی برای ورزش كردن، وقتی برای شركت در مراسم دعای دسته‌جمعی و....

از تن​ها بلا خیزد

احساس حزن را درك كرده‌اید؟ پس تنها نمانید و هرچه سریع‌تر به دوستان شاد بپیوندید. احساسات منفی‌تان را از دوستان صمیمی‌تان پنهان نكنید. شما حق دارید حس‌تان را برای آنها توضیح دهید و از آنها كمك بخواهید. گریستن بر شانه رفیقی امین، گاهی از ده‌ها قرص و دارو برای بهتر كردن حالتان موثرتر است!

دوستان را عاقلانه انتخاب كنید

دوستانی كه زیاد با هم هستند پس از مدتی به هم شبیه می‌شوند یا آنهایی كه به هم شباهت دارند دوستانی شبیه به خودشان را نیز انتخاب می‌كنند؟ هر دو نظریه تقریبا درست است، اما شما نباید در حالت افسردگی، دوستانی شبیه به خودتان انتخاب كنید، چون با این روش حالتان بدتر می‌شود. تصور كنید با دوستی درددل كنید كه احساساتش چند درجه از شما بدتر باشد. از چنین آدمی انتظار دارید در ازای شنیدن حرف‌های منفی‌تان چه واكنشی نشان بدهد؟! احتمالا راهنمایی‌های او حالتان را ناخوش‌تر می‌كند، در عوض دوستان شاد، نه تنها گوش شنیدن حرف‌های شما را دارند، بلكه به‌واسطه رفت و آمد با آنها و شركت در فعالیت‌هایشان، پس از مدتی ویژگی‌های اخلاقی‌شان جزئی از خصوصیات رفتاری شما هم می‌شود و به این ترتیب حتما اوضاع و احوال‌تان بهتر خواهد شد.

پركار بمانید

یادتان هست گفتیم فراغت جزئی از زندگی‌تان است و بنابراین حق دارید به خودتان استراحت بدهید؟ اما به یاد داشته باشید كه منظور از فراغت، كرخت گوشه‌ای افتادن نیست. فراغت لم دادن روی كاناپه و خمیازه كشیدن نیست . اتفاقا افسردگی در چنین شرایطی بیشتر و جدی‌تر سراغ‌تان می‌آید. یعنی افسردگی وقتی در خانه‌تان را می‌زند كه مطمئن باشد شما نقشه‌ای برای آینده ندارید. به همین دلیل است كه می‌گوییم برای زندگی‌تان برنامه‌ریزی كنید، اهدافی بلندمدت تعریف كنید و برای رسیدن به آنها بكوشید.

ورزش كنید

چرا بیشتر ورزشكارها خنده‌رو و شاداب هستند؟ چرا مردم باور نمی‌كنند كه تاكید روان‌شناس‌ها بر ورزش كردن به عنوان راهی برای دوری از افسردگی، فقط یك شعار نیست و مبنای علمی دارد؟! ورزش كردن سبب ترشح هورمون‌هایی در مغز می‌شود كه در ایجاد شادابی و نشاط در انسان نقش دارند.

لازم نیست سنگ بزرگی بردارید كه علامت نزدن باشد. قرار نیست ورزشی سخت و سنگین را انتخاب كنید و پس از مدتی از انجامش طفره بروید، فقط كافی است بخشی از مسیر رفت و آمد روزانه‌تان را پیاده‌روی كنید یا صبح‌ها پس از بیدار شدن، به اندازه نیم ساعت، نرمشی ملایم انجام دهید و اگر موسیقی را هم به آن اضافه كنید حتما احساس بهتری خواهید داشت.

يکشنبه 18/4/1391 - 15:11
بهداشت روانی
غم آمده،غم آمده انگشت بر در می‌زند
افسردگی عوارض خطرناكی دارد. در بدترین حالت شاید بیمار را به سمت خودكشی سوق دهد، اما حتی اگر آنقدر شدید نباشد كه میل به خودكشی را دربیمارتقویت كند، به هر حال روال عادی زندگی‌تان را مختل می‌كند، افت می‌كنید، شكست می‌خورید، پرخاشگر می‌شوید و از همه مهم‌تر این كه دیگر از زندگی‌تان لذت نمی‌برید و این حس ناخوشایند را به خانواده‌تان هم تزریق می‌كنید.

 

تا به حال با خانواده‌هایی كه یك عضو افسرده دارند و نتوانسته‌اند بموقع شرایط را مدیریت كنند برخورد كرده‌اید؟ این خانواده‌ها سالم نمی‌مانند. افسردگی ویروس ندارد، اما به دیگران سرایت می‌كند. به همین دلیل است كه با گذشت زمان اگر فرد افسرده درمان نشود، همه اعضای خانواده را بیمار می‌كند، چون زندگی هریك از اعضای یك خانواده، همیشه وابسته به دیگری است و هر عضو از دیگری تاثیر می‌پذیرد و اثری هم بر او می‌گذارد. برای مثال خانواده‌ای با مادری افسرده را تصور كنید.

مادر این خانواده، حوصله ندارد به خودش برسد، در ارتباط برقرار كردن با پدر خانواده مشكل دارد، بچه‌ها خسته‌اش می‌كنند، علاقه‌ای به تماشای تلویزیون، گوش كردن به رادیو، مهمانی رفتن، مهمانی گرفتن، ورزش كردن یا پیك‌نیك رفتن ندارد، پس همه این فعالیت‌ها را از اعضای خانواده هم دریغ می‌كند. زیاد درگیر می‌شود. زیاد جر و بحث می‌كند. زیاد گریه می‌كند و زیاد غر می‌زند.

حتما می‌دانید كه اولین الگوی كودكان در شكل‌گیری رفتارهایشان، والدین هستند. از بچه‌های این خانواده چه انتظاری می‌شود داشت؟ الگوی رفتاری آنها مادری افسرده است و بنابراین اگر بدرستی هدایت نشوند آنها هم به نسخه‌های شبیه به او تبدیل می‌شوند.

پدر خانواده هم اگر از ماهیت بیماری افسردگی آگاه نباشد پس از مدتی به احساس نارضایتی از زندگی می‌رسد، چون شریكش انتظاراتی را كه او از زندگی مشترك دارد تامین نمی‌كند. به این ترتیب او هم در سراشیبی افسردگی می‌افتد و كم و بیش دچارش می‌شود و شاید هم تصمیم بگیرد عدم‌رضایتش را از زندگی مشترك، از راه‌های دیگری جبران كند كه البته بیشتر این راه‌ها، به زندگی خانوادگی‌اش صدمه می‌زند.

اگر افسردگی را در مراحل نخست آن تشخیص دهید آسان‌تر می‌توانید درمانش كنید و حتی شاید نیازی به روان‌شناس، روانپزشك و دارو پیدا نكنید. تشخیص افسردگی سخت نیست. وقتی غم نرفتنی شود یعنی دچار افسردگی شده‌اید، اما اگر نشانه‌های بیشتری برای تشخیص این اختلال می‌خواهید به این پرسش‌ها پاسخ دهید؛ هر پاسخ مثبت شما را یك قدم بیشتر به افسردگی نزدیك می‌كند.

البته به این نكته هم باید توجه داشته باشید كه حتی اگر پاسخ شما به بیشتر این پرسش‌ها مثبت باشد نباید سریع نتیجه‌گیری كنید یا دست به درمان‌های دارویی سرخود بزنید، فقط كافی است با یك روان‌شناس درباره شرایط خود صحبت كنید.

.... و اما پرسش‌های تشخیص افسردگی:

ـ اغلب بغض دارید یا گریه می‌كنید؟

ـ از خوشی‌هایی كه پیشتر لذت می‌بردید لذت نمی‌برید؟

ـ‌ دیر و دشوار لبخند می‌زنید؟

ـ احساس می‌كنید بی‌ارزش هستید؟

ـ روال اندیشیدن‌تان منقطع و آشفته شده است، یعنی نمی‌توانید خط سیری مشخص را هنگام فكر كردن به چیزی دنبال كنید، به عبارت دیگر احساس می‌كنید فكرهایتان بهم ریخته است و نمی‌توانید تمركز كنید؟

ـ‌ به‌سختی چیزی را به‌خاطر می‌سپرید؟

ـ از آینده ناامید هستید، درمانده‌اید و معتقدید زندگی‌تان بی‌معنا شده است؟

ـ گاهی به خودكشی فكر می‌كنید؟

ـ بیشتر وقت روزتان را به مرگ می‌اندیشید؟

ـ دچار كم‌خوابی یا پرخوابی شده‌اید؟

ـ دائما خودتان را سرزنش می‌كنید؟

ـ دیگر تحمل روبه‌رو شدن با مسائل و مشكلات را ندارید؟

ـ‌ زیاد فعالیت نمی‌كنید، اما همیشه خسته هستید؟

ـ احساس رخوت و سستی شدید دارید؟

ـ‌ حركات‌تان كند و سخت شده است و نمی‌توانید سریع و بموقع عمل كنید؟

ـ در روابطتان با دوستان و اعضای خانواده بخصوص همسرتان مشكل دارید؟

ـ حمام رفتن، رسیدن به سر و وضع‌تان، خوشپوشی، مرتب كردن خانه و زیبایی محیط زندگی برایتان بی‌اهمیت شده است؟

ـ در روابط جنسی با همسرتان مشكل دارید؟

ـ كم‌خور یا پرخور شده‌اید؟

ـ‌ وزن‌تان حساب و كتاب ندارد و به سرعت كم و زیاد می‌شود؟

ـ علاقه‌ای به ظاهر شدن در جمع و فعالیت‌های اجتماعی ندارید؟

ـ دیگر نمی‌توانید مسئولیت‌ها و وظایفی را كه به شما محول می‌شود، به شكلی مطلوب انجام دهید؟

ـ سریع و آسان از كوره در می‌روید؟

ـ اهدافتان در نظرتان رنگ باخته است؟

ـ‌ از زندگی ناراضی هستید؟

ـ اگر خانم هستید، با مشكل قاعدگی‌های نامنظم مواجه شده‌اید؟

ـ‌ دردهای جسمی وحشتناك و شدیدی دارید كه وقتی به پزشك‌های عادی مراجعه می‌كنید نمی‌توانند علت فیزیكی برای آنها پیدا كنند؟

دلارام اسفندیاری

يکشنبه 18/4/1391 - 15:9
بهداشت روانی
راه‌های افزایش اعتماد به نفس
با نگاهی بیشتر به مردم موفق، متوجه خواهید شد كه همه آنها دارای خصوصیتی مشترك هستند و آن اعتماد به نفس است. بعضی افراد با اعتماد به نفس متولد می‌شوند، اما برای اكثریتی دیگر مهارتی آموختنی است. این راهكارها به افزایش اعتماد به نفس به شما كمك می‌كند.

 

حالت بدنی خود را تقویت كنید

صاف و محكم بایستید و حالتی خوب را تمرین كنید. تصور كنید توسط طنابی از سر تا پایت كشیده شده و هنگامی كه وارد جمعی می‌شوید خمیده و عذرخواهانه راه نروید.

پیاده‌روی و ورزش كنید

هر ورزش فیزیكی مانند پیاده‌روی و دویدن باعث می‌شود تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید. در وهله نخست، ورزش‌كردن به انتشار همه هورمون‌های خوب در بدن شما كمك می‌كند و شما نیز تصوری مناسب‌تر به اندام خود خواهید داشت.

با خودتان مهربان باشید

به حرف‌هایی فكر كنید كه وقتی مرتكب اشتباهی می‌شویم به خود می‌گوییم و با خودمان سختگیرانه برخورد می‌كنیم. در حالی كه با دیگران بسیار بسیار بهتر رفتار می‌كنیم. بعد از این اتفاقات مكث كنید و شروع به صحبت‌كردن با خود كنید، درست همان‌طور كه با دوستان صحبت می‌كنید.

ویژگی‌های خوب خود را به یاد بیاورید

آیا می‌دانید چه خصوصیات خوبی دارید؟ فردی دلسوز و مهربان هستید؟ آیا با دیگران منصفانه و بی‌طرفانه رفتار می‌كنید؟ آیا كمك‌كردن به دیگران را دوست دارید؟

فهرستی از جزئی‌ترین ویژگی‌های خوب خود را تهیه كرده و روزانه آنها را به خود یادآوری كنید، بویژه وقتی روز بدی داشتید.

اشتباهات گذشته را فراموش كنید

بپذیرید كه اشتباهات نمی‌توانند نمایانگر هویت شما باشند. شما ممكن است در امتحانی رد شوید بی‌آن‌كه ضعف و ناتوانی در شما باشد. ممكن است روابطتان دچار سرازیری شود، اما این امر به این معنا نیست كه شما یك شكست‌خورده هستید.

همه چیز را از چشم‌اندازی دیگر بنگرید. این اتفاقات فقط به این معناست كه شما در آن امتحان رد شدید یا این‌كه در آن رابطه شكست خوردید.

هوای خود​تان را داشته باشید

هر زمان كه كاملا آرام هستید و باید بلند و محكم در مورد خودتان سخن بگویید، دست و پای خود را گم می‌كنید. سست بودن چندان جالب نیست و شاید در آخر دیگر جایی برای خود نمی‌یابید.

مترجم: مبینا احمدزاده

يکشنبه 18/4/1391 - 15:9
نوشیدنی و دسرها
 

سالاد سیب‌زمینی

مواد لازم: سیب‌زمینی: متوسط سه عدد، ذرت: یك پیمانه، نخودفرنگی: یك پیمانه، پیازچه: صد گرم، لیموترش تازه: یك عدد، روغن زیتون: سه قاشق غذاخوری، نعنا خشك و آویشن: یك قاشق غذاخوری، نمك و فلفل: به میزان لازم.

طرز تهیه: سیب‌زمینی‌ها را با پوست بپزید. بعد از این‌كه پخت، بگذارید سرد شود و وقتی سرد شد، پوست آن را بكنید و نگینی درشت خرد كنید. سپس ذرت را هم بپزید و به همراه نخودفرنگی پخته‌شده در ظرف بریزید. پیازچه‌ها را هم بعد از شستن خرد كنید و به بقیه مواد اضافه كنید. حالا در ظرف دیگری، روغن زیتون، نعنا و آویشن را با هم مخلوط كرده و آب‌لیموترش را هم روی آن بریزید. سپس مقداری نمك و فلفل هم به این مواد اضافه كرده و خوب هم بزنید تا سس سالاد آماده شود. سپس این سس را روی سالاد ریخته و خوب مخلوط كنید. ظرف سالاد را به مدت یك‌ساعت درون یخچال بگذارید تا خنك و آماده مصرف شود. این سالاد را می‌توانید به عنوان شام مصرف كنید.

يکشنبه 18/4/1391 - 15:8
آشپزی و شیرینی پزی
برنج مخلوط با مرغ
مواد لازم: برنج: سه پیمانه، پیاز متوسط: دو عدد، سینه مرغ: یك عدد، فلفل دلمه‌ای سبز و قرمز: هر كدام یك عدد، لوبیا سبز: 200 گرم، سیر: دو حبه، رب گوجه‌فرنگی: یك قاشق غذاخوری، نمك، فلفل، زردچوبه و روغن سرخ‌كردنی: به میزان لازم.

طرز تهیه: برنج را خیس ​کنید و داخل آن مقداری نمك بریزید. سپس در ظرفی مقداری روغن ریخته و پیازها را كه خلالی خرد كرده‌اید، داخل آن سرخ كنید. پیازها كه طلایی شد، زردچوبه را به همراه رب گوجه‌فرنگی داخل پیاز بریزید تا ​با هم سرخ شود. حالا سیرها را هم رنده كرده و داخل بقیه مواد بریزید. سپس سینه مرغ را نگینی و ریز خرد كنید و به بقیه مواد اضافه كرده و كمی تفت دهید. سپس فلفل‌ دلمه‌ای​ نگینی‌شده را هم داخل ظرف ریخته و خوب هم بزنید. لوبیا سبزها را هم ریز خرد كنید و كمی داخل آب بپزید، نمك و فلفل را هم اضافه كرده و وقتی​ نیم‌پز شد آنها را هم داخل مواد ریخته و بگذارید به مدت 20 دقیقه بپزد. حالا برنج را آبكش كنید و از مخلوط آماده شده لابه‌لای برنج بریزید تا برنج و مواد تمام شود. ظرف را روی حرارت تند گذاشته و وقتی بخار آن درآمد، به مدت 45 دقیقه بگذارید تا دم بكشد.

يکشنبه 18/4/1391 - 15:8
ریزه کاری های خانه داری
راهنمای خرید و نگهداری ظروف تفلون
یكی از معمولی‌ترین و در عین حال كارآمدترین و مفیدترین وسایلی كه در آشپزخانه‌ها به چشم می‌خورد ظروف آشپزی است. در قـــدیم این ظرف‌ها بیشتر مسی، رویی یا گلی وسرامیكی بود، ولی امروزه تنوع زیادی در ظروف آشپزخانه دیده می‌شود. حالا علاوه بر ظروف مسی و رویی، وسایلی از جنس چدن، استیل و تفلون هم در تمام آشپزخانه‌ها یافت می‌شود. از میان این ظرف‌ها اما تفلون بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده است. امروزه ظروف تفلون در انواع مدل‌ها و رنگ‌های مختلف در همه فروشگاه‌ها و خانه‌ها وجود دارد و در پخت‌و‌پز از انواع مختلف آن استفاده می‌شود.

 

در كنار تمام این تنوع و دگرگونی در شكل و فرم و جنس ظرف‌ها باید بدانیم هر جنس از ظروف محاسن و معایبی دارد. به این معنا كه اگر به نحوه نگهداری و استفاده درست از آن در خانه دقت نكنیم ممكن است مشكلاتی برای ما و خانواده‌مان در پی داشته باشد.

حالا سوال اساسی این است كه موقع خریدن ظروف به چه معیاری باید توجه كنیم. آیا فقط زیبایی ظرف برای شما مهم است یا قیمت مناسب آن؟ هر كدام از اینها كه باشد، یادتان نرود موقع خریدن ظروف تفلون باید به نكات مهم دیگری هم توجه كنید. به عنوان نمونه فراموش نكنید برای خرید ظرف مناسب حتماً اول باید به دنبال علامت استاندارد روی آن باشید. همچنین در صورت امكان، ظروفی را بخرید كه مجوز بهداشت هم داشته باشد، چون وقتی ظرفی مجوز بهداشت دارد، حتما از كیفیت مناسبی برخوردار است.

این را هم به خاطر بسپارید كه مهم نیست ظروف تفلون حتماً خارجی باشد، چون تنها خارجی بودن نشانه خوب و مناسب بودن یك ظرف نیست.

شاید بعضی ظروف تفلون از لحاظ قیمت ارزان‌تر باشد ولی علامت استاندارد نداشته باشد. بنابراین حتماً دقت كنید برای حفظ سلامت اعضای خانواده از ظروف استاندارد استفاده كنید. به عبارت دیگر ظروف غیر استاندارد هیچ وقت و در هیچ شرایطی مناسب آشپزی نیست.

نكته دیگر این‌كه موقع خرید ظروف تفلون دقت كنید سطح داخلی آن زدگی یا ترك نداشته باشد، چون استفاده از این‌گونه ظرف‌ها بسیار مضر است. هنگام پخت و پز مواد غذایی به داخل این ترك‌ها وارد شده و مواد اولیه ظروف نیز می‌تواند وارد غذا ‌شود. بنابراین مشخص است كه چنین موضوعی به قطع و یقین باعث بروز بیماری‌های مختلف برای افراد خانواده خواهد شد.

ظروف تفلون خش برندارد

برای شستشوی ظروف تفلون از اسكاچ زبر یا سیم ظرفشویی استفاده نكنید؛ حتما ظروف تفلون را با ابر نرم یا تكه‌ای تور پرده بشویید. همچنین برای شستشوی ظروف تفلون از مایع ظرفشویی استفاده كنید و از مصرف پودر لباسشویی برای این كار جدا خودداری نمایید.

چون این كار بتدریج باعث ایجاد خش‌هایی در سطح ظرف خواهد شد. همچنین اگر مشاهده كردید ظروف تفلون شما به هر دلیلی مانند برخورد قاشق با كف ظرف خش برداشته، هرگز دوباره از آن استفاده نكنید چون بر اثر پختن غذا در چنین ظرفی تكه‌های مواد اولیه ظرف وارد غذا می‌شود. پس موقع پخت‌وپز حتما و فقط از قاشق‌های چوبی یا قاشق‌هایی كه برای این‌گونه ظروف ساخته شده، استفاده كرده و هرگز اجسام تیز و برنده را به كار نبرید.

همچنین به یاد داشته باشید وقتی ظروف تفلون مورد نظر خود را می‌خرید باید اول ظرف را با مایع ظرفشویی و آب ولرم بشویید و سطح داخل آن را با روغن چرب كرده و چند ساعت بگذارید بماند و سپس از آن برای تهیه غذا استفاده كنید.

بازسازی ظروف تفلون

متاسفانه هنوز هم شاهدیم بعضی فروشگاه‌ها اقدام به گرفتن ظروف تفلون كهنه و تعمیر و بازسازی آنها می‌كنند. اما اگر شما هم این كار را انجام می‌دهید از ما به شما نصیحت، هیچ‌وقت برای صرفه‌جویی و كمتر شدن هزینه خانواده اقدام به چنین كاری نكنید چون موادی كه برای بازسازی تفلون استفاده می‌شود مورد تائید سازمان بهداشت نیست و برای سلامت همه افراد خانواده بسیار مضر است.

همچنین فراموش نكنید كه ظروف تفلون را نباید روی حرارت زیاد قرار دهید چون بخاری كه از این‌گونه ظروف متصاعد می‌شود بسیار خطرناك است. علاوه بر این، سطح همه ظروف تفلون نیز پس از مدتی استفاده تغییر رنگ و شكل خواهد داد و در این صورت نباید از آنها استفاده كنید.

مرضیه عالمی

يکشنبه 18/4/1391 - 15:8
مصاحبه و گفتگو
گفت‌وگو با سپند امیرسلیمانی و همسرش مارال آراسته
در زندگی ما، «من» وجود ندارد
اگر شما همراه ما در این گفت‌وگو حضور داشتید، در همان لحظه نخست متوجه می‌شدید كه شادی و سرزندگی در این خانواده موج می‌زند.
سپند امیرسلیمانی بازیگر جوانی است كه او را در نقش‌های متفاوتی در سینما و تلویزیون دیده‌ایم. سپند برادر كمند و پسر سعید امیرسلیمانی است. پس می‌توان گفت كه او در خانواده‌ای كاملا هنری بزرگ شده است. خانواده‌ای كه بیش از این‌كه به پسرشان چگونه بازی كردن در نقش‌های مختلف را بیاموزند، زندگی كردن و اهمیت خانواده را یاد داده‌اند. این مساله را می‌توان از صحبت‌های مارال آراسته همسر سپند امیرسلیمانی كه مهندس پلیمر است، هم شنید. او هم دستی در عالم هنر دارد و نقاش قابلی است و پیانو هم خوب می‌نوازد. با این زوج جوان و خوش اخلاق كه در زندگی برای «ما» شدن حرمتی بسیار قائلند، گپ و گفتی داشته‌ایم كه با هم می‌خوانیم:

 

برای خوانندگان ما بسیار جالب است كه در ابتدا بدانند شما چطور با هم آشنا شدید و این اتفاق زیبا در زندگی‌تان چگونه رخ داد؟

سپند: در یك جمع خانوادگی در 4 آبان 1385 با هم آشنا شدیم. آن هم زمانی كه قرار نبود من و مارال در آن جمع حضور داشته باشیم. در آن زمان تازه سریال «نرگس» كه از تلویزیون پخش می‌شد، به پایان رسیده بود و من سر فیلمبرداری «اخراجی‌های 1» بودم. در آن جمع یكدیگر را دیدیم و به هم معرفی شدیم. این موضوع را در میان خانواده‌هایمان نیز مطرح كردیم. هدف اصلی ما ازدواج بود، اما عجله نكردیم. شاید چون بازیگرم فكر می‌كردم باید آمادگی پذیرش نقش تازه را داشته باشم. در نهایت 20 شهریور 89 با هم ازدواج كردیم.

مراسم خواستگاری شما به چه شكل برگزار شد و تا چه اندازه مراسم خاص مثلا مهریه برایتان اهمیت داشت؟

سپند: این‌كه خانواده‌های ما قبل از مراسم خواستگاری نسبت به هم شناخت پیدا كرده بودند، بسیار كار را برای ما آسان‌تر كرد. چون در این چند مدت هم من و مارال و هم خانواده‌ها به شناخت خوبی از هم رسیده بودیم. من زندگی پدر و مادر و خواهرم را دیده بودم. بر خلاف تصور بسیاری از مردم اتفاقاً مراسم خواستگاری ما بسیار ساده برگزار شد و فقط تاریخ عروسی را در این روز مشخص كردیم. جالب اینجاست كه در مورد مهریه در آن روز صحبتی نشد و در روز عقد از من سوال شد كه مهریه چقدر است؟ با مارال صحبت كردم و او گفت: 7 سكه خوب است و من هم پذیرفتم.

مارال: واقعاً رقم مهریه برای من اهمیت نداشت و فقط برای این‌كه عدد 7 را دوست داشتم، این مهریه را انتخاب كردم. به نظر من انسان كالا نیست كه بخواهد با عدد و رقم سنجیده شود.

سپند: البته من فكر می‌كنم كه مشكل مهریه مشكل خانواده‌ها نیست، بلكه یك مشكل چشم و هم‌چشمی است و به قول معروف به خاطر دخترخاله‌هایمان است. «می‌خندد» خوشبختانه ما هیچ وقت این مقایسه‌ها را نداشتیم و فقط كاری می‌كنیم با هم خوشحال و شاد زندگی كنیم. اعداد و ارقام این چنینی در زندگی ما مفهومی ندارد. زن و شوهر باید با رفتارهایشان به یكدیگر ثابت كنند كه تا چه اندازه به یكدیگر علاقه‌مندند، نه با تعیین رقم مهریه. البته من بعضی رفتارها را از پدرم یاد گرفته‌ام. او هیچ چیز را برای خودش نمی‌خواهد و همه چیز را برای خانواده‌اش در نظر دارد.

به نظر می‌رسد شما در چند سال قبل از ازدواج به شناخت خوبی نسبت به هم رسیدید، خصوصیات بارزی را كه در یكدیگر برای انتخاب همسر برگزیدید، چه بوده است؟

سپند: اولین مشخصه مارال این بود كه كار مرا بخوبی درك كرد. البته من با مارال در خصوصیات اخلاقی بسیاری شبیه به هم هستیم. به طور مثال من فردی هستم كه اصلاً آرام و قرار ندارم و همیشه در حال جنب و جوش و تحرك هستم و مارال هم روحیه‌ای اكتیو و شاد دارد. حتی در مواقعی در منزل خودمان هم بازی‌های كودكانه‌ای انجام می‌دهیم و سعی می‌كنیم این روحیه را همیشه در خود زنده نگه داریم. شاید این طور بگویم بهتر است كه زندگی را زیاد سخت نمی‌گیریم.

مارال: به نظر من مهم‌ترین قسمت ​ زندگی این است كه بعد از 6 سال هنوز وقتی در كنار هم هستیم از لحظه لحظه این بودن شاد می‌شویم و برای یكدیگر تكراری نیستیم. سپند به ایده‌آل‌هایی كه برای همسر آینده‌ام متصور شده بودم، بسیار نزدیك بود. به بیان دیگر باید بگویم سپند از نظر اخلاقی بسیار مورد پسند من بود. روراستی و صداقت و درك متقابلش از زندگی برای من بسیار اهمیت داشت. ما منطقی عاشق یكدیگر شدیم و آن هنگام مغز و قلب مان دستور داد كه این انتخاب درست است.

همسر شما در یك خانواده هنری بزرگ شده و شغل او بازیگری است، زندگی كردن با یك بازیگر برای شما سخت نیست؟

مارال: خیر اصلاً. بازیگری هم یك شغل است و اگر سختی‌هایی از این بابت در زندگی من وجود داشته باشد، با آن كنار می‌آیم. البته من تا به حال مشكلی در این خصوص نداشتم. من وقتی وارد خانواده امیرسلیمانی شدم، در ابتدا كانون گرم یك خانواده را دیدم و بعد از آن یك خانواده سینمایی و این مساله برای من بسیار اهمیت داشت كه این روابط صمیمی و گرم در خانواده بسیار پررنگ‌تر از شغل آنهاست.

سپند: من یادم می‌آید برای بازی در سریال «مسیر انحرافی» وقتی هوا هنوز روشن نشده بود، بیرون می‌رفتم و در تاریكی شب به خانه می‌آمدم و مارال تمام این ساعات را تنها بود. اما من همیشه دوست داشتم یك نفر منتظر من باشد و وقتی از سر كار وارد خانه می‌شوم، در یك محیط گرم و صمیمی پا بگذارم. خیلی از همسران كه هر دو بازیگر هستند، نمی‌توانند به علت تداخل در ساعات كاری حتی یكدیگر را ببینند.

مارال: البته برخی بر این تصورند كه زندگی بازیگران همیشه با مشكلات بسیاری روبه‌روست، اما من خیلی از قضایا را محدود به جامعه بازیگری نمی‌دانم. مهم تربیت خانواده‌هاست و در هر شغلی این مشكلات پیش می‌آید، اما چون بازیگران شناخته شده هستند، بیشتر دیده می‌شوند. نكته دیگر تعهد در زندگی افراد است كه بسیار اهمیت دارد.

سپند: بله. اگر قرار باشد متعهد باشیم فرقی نمی‌كند كه شغل‌مان چه باشد. چون هزار اتفاق تلخ جدایی در كشور می‌افتد، اما وقتی در دادگاه‌های خانوادگی، یك بازیگر و ورزشكار دیده می‌شوند، همه با دید دیگری به آنها نگاه می‌كنند. اما مشكلات و دغدغه‌های زندگی و جدایی‌ها مربوط به قشر خاصی نیست. ولی قبول دارم بسیار سخت است و بازیگران و افراد مشهور باید ظرفیت این شغل را داشته باشند.

تعریف شما از زندگی مشترك و چاردیواری خانه چیست؟

سپند: به نظر من، بهترین تعریف این است كه در زندگی مشترك دیگر «من» وجود ندارد. هیچ كدام از ما دو نفر چیزی را برای یكدیگر دیكته نكردیم، چون اعتقاد داشتیم هر دو زندگی در چارچوب مشترك را بلد هستیم. دو نفر برای بهتر شدن یك مسیر تلاش می‌كنند. همراهی و در كنار هم بودن در زندگی مشترك برای رسیدن به یك هدف آن هم با تلاشی توام بسیار زیبا و لذت بخش است. بنابراین درك متقابل در زندگی مشترك بسیار اهمیت دارد. افراد بالاخره در مورد مسائلی با هم متفاوتند و نمی‌توان گفت كه زندگی آرمانی و ایده‌آلی كه در ذهن برخی جوانان است، وجود دارد. در مسائلی این تفاوت‌ها احساس می‌شود. ما هم از این قاعده مستثنی نبوده‌ایم. به طور مثال در انتخاب رنگ یكدست مبلمان، من رنگ مشكی و مارال رنگ زرشكی را می‌پسندد، اما در حال حاضر مبلمان منزل ما تركیبی از رنگ زرشكی و مشكی است. با تمام اتفاقاتی كه در زندگی مشترك می‌افتد، باید دو طرف بتوانند آن زندگی را حفظ و برای بقای آن تلاش كنند. ما سعی كردیم به هیچ عنوان در زندگی مشترك كاری را تقسیم نكنیم و هر دو در كنار هم و با هم كارها را انجام دهیم.

مارال: البته سپند بسیار جامع در مورد تعریف از زندگی مشترك صحبت كرد. همان طور كه او گفت به عقیده من در زندگی مشترك «من» وجود ندارد و باید این كلمه و عملكردش به «ما» تبدیل شود.

بنیان اصلی چاردیواری شما بر چه نكاتی استوار است؟

مارال: مهم‌ترین اصل زندگی ما این است كه ما دست به هر كاری می‌زنیم كه خوشحال باشیم و همدیگر را خوشحال كنیم و پشت این خوشحالی، رعایت ارزش‌های انسانی و پاك چون صداقت وجود دارد.

سپند: در كنار تمام این صحبت‌ها نكته دیگری كه در زندگی ما نقش بسیار پررنگی دارد، گفت وگو و صحبت كردن با یكدیگر است و این یك قانون در زندگی ماست. این مساله در زندگی پدر و مادر من هم وجود داشت. ترجیح می‌دهم اصلاً دعوا و قهر در زندگی مان وجود نداشته باشد.

بهترین تعریف هم از مرحوم حسین پناهی است كه گفته است: «آدمی چون آدمه به شاخ نیازی نداره». صحبت كردن در زندگی ما نقش بسیار مهمی را بازی می‌كند.

در برخی زندگی‌ها شاهد هستیم كه همسران توقع‌های بیجا از یكدیگر دارند، به عقیده شما بهترین الگوی زندگی مشترك چیست؟

مارال: به نظر من، همسران باید از توقع‌هایشان در زندگی كم كنند و كنترل این توقعات در زندگی امر بسیار مهم است. باید قبول كنیم كه در یك محیط واقعی زندگی می‌كنیم و شاهزاده رویایی و آرمانی با اسب سفید در زندگی واقعی وجود ندارد. زندگی واقعی، خیالی و توهم‌برانگیز نیست. به نظر من، با صحبت كردن و رسیدن به یك دیدگاه مشترك در مورد تفاوت‌ها می‌توانیم زندگی را پایه‌ریزی كنیم و جلو ببریم.

سپند: به نظر من همه افراد به نوعی در زندگی شخصی شان تحت تاثیر زندگی پدر و مادرانشان هستند. بهترین الگو برای هر ​فرزند الگوی زندگی والدین است. چون در آن زندگی می‌كند و از آن تاثیر می‌پذیرد. ما برای خود با توجه به دیدگاه‌هایی كه در جامعه دیده‌ایم و آنها را تحلیل كردیم، یك الگوی زندگی مشترك ترسیم كردیم و طبق آن الگو پیش می‌رویم.

پس با این حساب تا به حال با هم دعوا نكرده‌اید؟

مارال: نمی‌توان گفت كه تا به حال دعوا نكرده‌ایم. بالاخره در زندگی اختلاف‌های كوچك هم وجود دارد كه البته با همان صحبت كردن همه چیز را حل و فصل می‌كنیم.

سپند: خوبی زندگی مشترك ما این است كه اگر مشكلی كوچك برایمان پیش بیاید كه كمی ما را از هم دور كند، بسرعت دلمان برای یكدیگر تنگ می‌شود و با یك خنده تمام می‌شود. البته نه این‌كه از آن مشكل بگذریم، بلكه آن را با لبخند حل می‌كنیم.

با توجه به همكاری هر دوی شما در كارهای منزل، آشپزی كدام یك از شما بهتر است؟

مارال: سپند در كارهای خانه بسیار به من كمك می‌كند و واقعاً دستپخت خوبی دارد.

سپند: من واقعاً آشپزی را دوست دارم چون یك كار سلیقه‌ای و شیرین است. اما آشپزی مارال را ترجیح می‌دهم. ببینید در نهایت برخی از موارد در زندگی تعریف شده و مشخص است. اگر مردی در خانه به همسرش كمك می‌كند، نباید ادعا كند پس تامین مخارج و هزینه‌ها بر عهده زن است. نه این مساله درست نیست. چون برخی وظایف در زندگی مشترك تعریف شده است. به نظر من درك این شرایط است كه بین زن و مرد تقسیم می‌شود. در مواقعی هم كه دچار مشكل مالی می‌شویم، سعی می‌كنیم با كمك یكدیگر مشكل را حل كنیم. در این شرایط هم مارال مرا بخوبی درك می‌كند و می‌فهمد.

اگر به شما بگویند كه چشمانتان را ببندید و زندگی‌تان را از بیرون در تصورات خود بنگرید، چه چیزی می‌بینید؟

مارال: زندگی مشترك برای من یك احساس خوب است. من یك انیمیشن شاد می‌بینم.

سپند: من یك تصویر متنوع وشاد در زندگی مان می‌بینم، چون سعی كرده‌ایم زندگی‌مان یكنواخت نشود.

اگر خدا به شما فرزندی بدهد دلتان می‌خواهد او هم همین مسیر زندگی و همین شغل بازیگری را پیش بگیرد؟

مارال: ما هیچ كدام اصراری نداریم كه فرزندمان حتماً باید راه مادر و پدرش را ادامه دهد. همه راه‌ها را جلوی او می‌گذاریم تا خودش انتخاب كند. هم قلم را جلوی او می‌گذاریم و هم سینما و هنر را به او نشان می‌دهیم و هم این‌كه ریاضی به او یاد می‌دهیم. اما در نهایت خود اوست كه یكی از این راه‌ها را انتخاب خواهد كرد.

سپند: من دوست دارم فرزندم هم بتواند ساز بزند و موسیقی بداند و هم بتواند به یك زبان دیگر صحبت كند. ساز زدن آرامش به انسان می‌بخشد و دید آدم را نسبت به زندگی لطیف‌تر می‌كند. ولی در نهایت خود اوست كه برای آینده خود تصمیم می‌گیرد.

بهترین روز زندگی‌تان چه روزی بوده است؟

مارال: بهترین روز زندگی هر زوجی روز ازدواجشان است، اما بجز آن برای ما تمام روزهایی كه در آن شاد بودیم، بهترین روز بوده است.

سپند: از وقتی كه با هم آشنا شدیم، یك زمین كوچكی خریدم كه با مارال آن را كم‌كم می‌سازیم و هر دو تلاش می‌كنیم كه به ثمر بنشیند. این برای من بسیار لذتبخش است كه با هم دو نفری كاری را انجام می‌دهیم كه نتیجه‌اش برایمان بسیار اهمیت دارد. من عقیده دارم نباید زندگی را سخت بگیریم. نه این‌كه بی‌خیال باشیم. ازدواج یعنی تصمیم گرفتن برای زندگی با یك شریك كه مطمئن هستیم با او اختلاف نظر هم داریم. باید یاد بگیریم كه چطور این اختلاف‌ها را به همدلی تبدیل كنیم.

يکشنبه 18/4/1391 - 15:7
سلامت و بهداشت جامعه
معجزه‌ای برای راست قامتی شما
وقتی سن بالا می‌رود كم‌كم جذب كلسیم در بدنتان كاهش می‌یابد و وقتی این اتفاق بیفتد كم‌كم استخوان‌ها فرسوده شده استحكام خود را از دست می‌دهند. قامت شما راستی از دست می‌دهد و كم‌كم دردهای اسكلتی سراغتان می‌آید.

در حالی كه با استفاده از كلسیم می‌شود بر بسیاری از عوارض كهنسالی غلبه كرد. خوردن لبنیات و مواد كلسیم‌دار و مكمل كلسیم D به توصیه پزشك در این راه به شما كمك می‌كند.

به موجب یكی از پژوهش‌های گسترده دولتی، زنان بین سنین 35 تا 74 سال به طور متوسط فقط 500 میلی‌گرم در روز كلسیم مصرف می‌كنند و همزمان با افزایش سن و جذب اندك كلسیم، احتمال بروز انواع بیماری‌ها بیشتر می‌شود.

دانشمندان فرانسوی، طی یكی از پژوهش‌هایی كه در «آی ان اس آی آر ام» سازمان پژوهشی مهم پزشكی دولتی صورت گرفت، دریافتند كه مصرف قرص كلسیم توأم با ویتامینD به مدت یك و نیم سال به میزان چشمگیری از انواع شكستگی‌های استخوانی در زنان بیش از 80 سال كاسته است.

زنانی كه از این قبیل مكمل‌ها استفاده می‌كردند، در قیاس با زن‌هایی كه مواد مذكور را مصرف نمی‌كردند، شكستگی استخوان تهیگاهی و شكستگی مچ، بازو و لگن آنان به ترتیب 43 و 32 درصد كمتر بود.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد استفاده از قرص‌های كلسیم، به میزان 75 درصد از فشار خون آنان را می‌كاهد.

امتیاز برجسته دیگر كلسیم این است كه از تكثیر یاخته‌های سرطان‌زا جلوگیری می‌كند. مصرف روزانه 2000 میلی‌گرم كلسیم، تكثیر یاخته‌ها را در روده بزرگ (قولون) مردان و زنانی كه بیشترین احتمال ابتلا به سرطان كولون را دارند، به حال عادی درمی‌آورد. این مسأله، مؤید مطالعاتی است حاكی از این‌كه كلسیم خاصیت ضدسرطانی هم دارد.

اگر نگران ابتلا به سرطان كولون هستید، به نظر می‌آید كه مناسب‌ترین مقدار، 1500 تا 2000 میلی‌گرم در روز باشد.

يکشنبه 18/4/1391 - 15:7
ایرانگردی
خان كندی، شیرین‌تر از عسلش
فرضا كه گفتیم شیرین‌تر از عسلی است كه وقتی گردشگرها به آن سفر می‌كنند به عنوان سوغات با خودشان می‌برند. فرضا كه گفتیم چشمه‌ای دارد خنك و خودجوش كه چه تابستان باشد چه زمستان، بس كه سرد است كسی نمی‌تواند دستش را حتی به اندازه یك دقیقه در آن نگه دارد. فرضا كه گفتم چشمه‌اش مثل خیلی از چشمه‌های آب معدنی دیگر، برخی بیماری‌های پوستی و استخوانی را شفا می‌دهد. فرضا كه از درخت‌های پرمیوه‌اش برایتان تعریف كردیم. فرضا كه بهترین كلمات دنیا را پیدا كردیم تا دشت‌های سبز و مه گرفته‌اش را برایتان وصف كنیم. فرضا كه برایتان تعریف كردیم مردم چه جور داستان‌هایی درباره وجه تسمیه روستا می‌گویند. فرضا كه گفتیم قدمتش به دوره ناصرالدین شاه می‌رسد و كوچ‌نشین‌ها بنای اولیه اش را گذاشته‌اند. فرضا كه...

نه، فایده ندارد! مثل این است كه وقت گرسنگی، عكسی از خوراكی محبوب را بگذارید جلوی چشم‌تان و انتظار داشته باشید سیر بشوید. مثل این است كه تصویر یك لیوان آب خنك پر از یخ را ظهر تابستان نشان‌تان بدهند و شما مدعی شوید پس از دیدن عكس سیراب شده‌اید. مثل این است كه عكس گلی را بو كنید و بگویید مشام‌تان تازه شده است. مثل این است كه فونت‌های موسیقی را تماشا كنید و بگویید به‌به چه موسیقی گوشنوازی!

نه، این‌طوری لذت نمی‌برید، تا وقتی به خان كندی در بخش مركزی شهرستان گرمی استان اردبیل نرفته‌اید، تا وقتی دریاچه قالغانلو را ندیده‌اید، تا وقتی كنار چشمه روستا چای نخورده‌اید و چرتی نزده‌اید، تا وقتی در مراتع سبزش پابرهنه ندویده‌اید، تا وقتی خنكی و رطوبت مه را در سحرگاهش روی پوست‌تان حس نكرده‌اید، تا وقتی از باغ‌هایش با دست‌های خودتان میوه‌ای نچیده‌اید، تا وقتی پای حرف‌های مردم روستا ننشسته‌اید و آنها برایتان از گذشته‌های دور قصه نگفته‌اند مثلا تعریف نكرده‌اند كه چطور خان روستا استفاده از چشمه را برای خودش اختصاصی كرده بود و به همین خاطر به چشمه، خان بولاغی (چشمه خان) می‌گفتند، تا وقتی خودتان طعم فراغت را در روستا نچشیده‌اید، بی‌فایده است وصف خان كندی را بكنیم مگر این كه واقعا قصد كنید كوله بارتان را ببندید و به شهرستان گرمی یا مغان در اردبیل بروید و از آنجا به خان كندی تا دیده‌هایتان، جای شنیده‌ها را بگیرند و مثل ما معتقد شوید كلمات در وصف خان كندی كم می‌‌آیند.

مریم یوشی‌زاده

يکشنبه 18/4/1391 - 15:5
كودك
كودكان از خود راضی
از خودخواهی كودكان تا پرخاشگری آنان یك قدم فاصله است.

تحقیقات جدید روان‌شناسان نشان می‌دهد كودكانی كه بیش از حد به خودشان اطمینان دارند، رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری نسبت به سایر همسالانشان از خود بروز می‌دهند. حتی این كودكان شرمساری خود را نیز با خشم و پرخاشگری نشان می‌دهند.

 

نوجوانان و كودكانی كه اعتماد به نفس ​ طبیعی دارند این نیاز را احساس نمی‌كنند كه با رفتارهای پرخاشگرانه و خشن از خود محافظت كنند.

برای جلوگیری از خودخواهی و پرخاشگری كودكان بهتر است با ترتیب‌اثر ندادن به رفتارهای آنان و عدم نشان دادن حساسیت به داد و فریادهایشان به آنها بفهمانید هر كسی حق خاصی دارد و نمی‌توان با قلدری سهم دیگران را گرفت.

متاسفانه برخی والدین بر اثر خستگی در مقابل پرخاشگری كودكان خود كوتاه می‌آیند و هرچه می‌خواهند به او می‌دهند. همین رفتارها پرخاشگری و قلدری در كودكان را تقویت می‌كند. اما بزودی كودك با اجتماعی روبه‌رو می‌شود كه در مقابلش آنقدر‌ها هم انعطاف‌پذیر نخواهد بود.

يکشنبه 18/4/1391 - 15:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته