She was really regarded as one of the most able students of my English class.
او واقعا یكی از بهترین دانش آموزان كلاس زبان من به حساب میآمد.
What attributes should a good manager possess?
یك مدیر خوب باید چه صفاتی داشته باشد؟
His departure / death was abrupt and completely unexpected.
مرگ او ناگهانی و غیر منتظره بود.
I appreciate what you are doing for me.
از كارهایی که برای من انجام میدی ممنون.
Ive no word to express my seep gratitude.
جدا نمیدونم چطور از شما تشکر کنم (نمیدانم با چه زبانی از شما تشکر کنم).
I don’t have anything to give in return.
نمیدونم محبت شما را چگونه جبران کنم.
Dont feel restrained.
معذب نباشید.(راحت باشید).
Every thing clicked back to me at once.
یکدفعه همه چیز یادم آمد.
Who ever said that?.
اصلا کی اینو گفته؟
He is a man of influence.
او مرد صاحب نفوذی است.
I am not in a good mood today.
امروز زیاد حال و حوصله ندارم.
Thanks for your compliment.
از تعریفت خیلی ممنون.
When I told them I was a doctor their whole attitude changed.
وقتی به آنها گفتم كه من دكتر هستم طرز برخورد همه عوض شد.
Whats all the fuss about?
این همه سر و صدا برای چیه؟
My mind got distracted for a second.
یک لحظه حواسم پرت شد.
It doesn’t suit you very much.
زیاد بهت نمیآید.
Luck wasnt on their side.
بخت باهاشون یار نبود.
No buts and ifs.
دیگه اما و اگر نداره.
Do it on private.
به طور محرمانه آن را انجام بده.
Bon appetit.
نوش جان!
Keep it to yourself.
پیش خودت بمونه.
Sorry for interruption / interrupting you.
ببخشید که حرف شما را قطع میکنم.
Thats awfully very kind of you.
این واقعا لطف شما را میرساند.
I couldnt make sense of what you said.
نتوانستم از چیزی که گفتید سر در بیاورم.
I didnt want to offend you.
منظور بدی نداشتم (نمیخواستم ناراحتت کنم).
Am I making myself understood or not?
میتوانم منظورم را به شما برسانم یا نه؟
I will be back before you know it.
I will be back in a flash
I will be back in a split second
I will be back right away
تا چشم بهم بزنی بر میگردم.
Fall back.
عقب نشینی كنید.
I was stuck in the traffic.
تو ترافیک گیر افتاده بودم.
Im so full.
حسابی سیرم.
I beg you, I need him.
خواهش میكنم؛ من بهش احتیاج دارم.
Could you let me off?
ممکن است من را پیاده کنید؟
Have you ever noticed?
تا حالا دقت كردی؟
Let of my hand.
دستمو ول كن.
Dont let the news get out.
اجازه نده خبر به جایی درز پیدا کند.
He took a week leave.
او یک هفته مرخصی گرفت.
She has a heart feeling toward him.
از او دل پری دارد.
It occurred to me suddenly.
ناگهان به ذهنم خطور کرد.
Please notify us of any change of address.
لطفا تغییر آدرستان را به ما اطلاع دهید.
I will just see you to the door.
تا دم در شما را بدرقه میکنم.
Try your best.
نهایت سعیت را بکن.
He lied about his age.
او در مورد سنش به ما دروغ گفت.
Thank you very much. You were a big help.
خیلی متشكرم كمك زیادی کردی.
You mean a world to me.
تو برای من یک دنیا ارزش داری.
Make yourself at home.
اینجا رو منزل خودتون بدونید.
Nice of you to come.
لطف کردید تشریف آوردید.
Thats so hard to deal without you.
بدون شما سر کردن خیلی مشکل است.
I feel honored to have you as a friend.
از اینکه با شما دوست هستم افتخار میکنم.
برگرفته از سایت ielts-exam