تبریک و تسلیت
اول خدا
سلام بر خالق روزهای قشنگ بودن
روزی كه
به هوای بودنت فرشته ها دف می زدن
برای آمدنت زمینی ها كف می زدن
روزی كه قرار شد تو بیایی و نفس های
مهربان و روح نوازت دل دنیا را گرم كند
و شمارش لحظه های بودنت هوای دنیا را
عاشقانه و سرشار از زیبایی و لطافت كند
وقتی قرار شد قاصدك ها خبر خوش بیاورند
و دقایق و ثانیه ها برای بودنت جشن بگیرند
و مهربانی طاق نصرت ببندد
نفست باد صبا شد و عطر حضورت هوای دنیا را
بهاری كرد.
مادر نازنینم روزت مبارک !
سه شنبه 3/3/1390 - 12:6
تبریک و تسلیت
اول خدا
این هم به مناسبت افتتاح شبکه ی اجتماعی تبیان
ومن الله توفیق
دوشنبه 2/3/1390 - 11:58
داستان و حکایت
اول خدا
در صف طولانی بهشت، در روز قیامت یک راننده اتوبوس در جلو و یک کشیش پشت سر راننده ایستاده بودند.
نوبت راننده که رسید فرشتهای نگاهی عمیق به کارنامهاش انداخت و بهش گفت: شما بفرمائید بهشت.
نوبت کشیشه که رسید فرشته نگاهی به کارنامهاش کرد و بی معطلی گفت: شما برید جهنم که به خدمتتون برسند.
کشیشه تا اینو شنید صدای اعتراضش بلند شد که: این بی عدالتیه که این یارو ، راننده اتوبوس به بهشت بره و من به جهنم. من که تمام عمرم را تو کلیسا صرف عبادت خدا کردهام.
فرشته با مهربانی بهش گفت: ببین، اون یارو رانننده اتوبوس وقتی رانندگی میکرد تمام سرنشینان اتوبوس هر کاری داشتند ول میکردند فقط دعا میکردند ولی تو ، وقتی موعظه میخوندی تمام کسانی که تو کلیسا بودند خوابشون میگرفت.
منبع : وبلاگ " داستان و حکایت "
يکشنبه 1/3/1390 - 12:31
مهدویت
یا غیاث المستغیثین
یا اباصالح المهدی "عج " ادرکنی
بهار از پشت چشمان تو ظاهر میشود روزی
زمین با ماه تابانت، مجاور میشود روزی
صدایت میرسد از پشت پرچینها و دالانها
سکوت راه، در گامت مسافر میشود روزی
به جز رنگینکمان در شهر، دیواری نمیماند
خدا در کوچههای شهر، عابر میشود روزی
بیابانها به گِرد کوهها چون تاک میپیچند
زمین، سرمست از این رقص مناظر میشود روزی
تمام برکهها را خوی دریا میدهی ای ماه
درخت از شوق تو مرغ مهاجر میشود روزی
ترنج آفرینش، قصری از آیینه خواهد شد
حریر نور و گل، فرش معابر میشود روزی
بُتان بر شانة محراب و منبر سایه افکندند
تو میآیی، خدا سلم منابر میشود روزی
چه باک از طعنة ناباوران؟ ما خوب میدانیم
که شب میمیرد و خورشید ظاهر میشود روزی
سمند نور، زلف تیرگیها را برآشوبد
به فرمانی که از چشم تو صادر میشود روزی
تو باقی ماندة حقی، به زیتون و زمان سوگند
تمام عصرها با تو معاصر میشود روزی
در و دیوار، دیوان غزلهای تو خواهد شد
و حتی سنگ، با نام تو شاعر میشود روزی
" حامد حسین خانی "
جمعه 30/2/1390 - 11:4
مهدویت
یا ارحم الراحمین
یا ابا صالح "عج " مددی مولا
روز ظهور چه سرافکنده می شوند
آنان که در دعای فرج کم گذاشته اند
بیایید همه برای فرج دعا کنیم....
سه شنبه 27/2/1390 - 12:3
شعر و قطعات ادبی
اول خدا
زنی شبیه خودش عاشق،زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دو باره آینه ای دیگر
دوباره داغ به روی داغ ، دوباره درد به روی درد
کبوتران بدون بال ، کبوتران بدون پر
تمام مرثیه ها گفتند: به پای دست تو می افتند
که در مقابل چشمانی ،عطش گرفته و ناباور
زنی دو بازوی خونین را بلند کرده و می گوید:
دو دست ماه بنی هاشم ، فدای زاده پیغمبر
زنی چونان که شجاعت را چو شیر داده به فرزندان
به آستان تو آورده چهار شیر چونان حیدر
چهار شیر که می غرند،چهار شیر که می جنگند
چهار شیر که می آیند، چهار دسته گل پرپر
چهار دسته گل پرپر، چهار آینه دیگر
ستاره اند؟نه روشن تر،فرشته اند ؟ نه زیباتر
زنی که داغ پسر دارد، دوباره داغ دگر دارد
چه قدر خون به جگر دارد،زنی بدون پسر، مادر
" نغمه مستشارنظامی "
دوشنبه 26/2/1390 - 10:26
شعر و قطعات ادبی
اول خدا
جویباریست ...
که به ابدیّت می ریزد
و چیزی
توان توقّف آن را ندارد
که به شکلی دیگر
به راه خود خواهد رفت
عشق را می گویم
... عشق
که نام دیگر توست!
" پرویز صادقی "
يکشنبه 25/2/1390 - 12:25
مهدویت
یا غیاث المستغیثین
یا اباصالح المهدی"عج" ادرکنی
دو چشمم پیر شد كی خواهی آمد
ز دنیا سیــــر شـد كی خواهی آمد
تمام لحظههایم آی ای عشق
سیه چون قیرشد كی خواهی آمد
برای آنكه در دستش بگیری
جهان شمشیرشد كی خواهی آمد
دل خورشیدیم مولای موعود
به شب زنجیر شد كی خواهی آمد
به تسبیح تو شعرم ناله سرداد
عجب دلگیــر شد كی خواهــی آمد
" ؟ "
جمعه 23/2/1390 - 22:4
دانستنی های علمی
اول خدا
به گزارش«شیعه نیوز»به نقل از پارسینه،با زمانبندی صحیح آب خوردن اثر آن را در بدن خود بالا ببرید
دو لیوان آب بعد از بیداری کمک می کند به فعال کردن ارگان های داخلی
یک لیوان آب 30 دقیقه قبل از غذا هضم راحت غذا
یک لیوان آب قبل از گرفتن حمام کمک می کند به کاهش فشار خون
یک لیوان آب قبل از خواب به منظور جلوگیری از سکته مغزی یا حمله قلبی
جمعه 23/2/1390 - 14:16
داستان و حکایت
اول خدا
نقل شده که یکی از علما "فردوسی" را پس از مرگ در خواب دید که در فردوس در درجات عالیه است.
از او پرسید که این درجه را به چه یافتی؟
گفت: به یک بیت که در توحید گفتم:
جـهان را بـلــندی و پـستی توئی ندانم چه ای هر چه هستی توئی
هدیة الاحباب، ص232
منبع : وبلاگ " داستان و حكایت"
سه شنبه 20/2/1390 - 19:12