كودكانمان را به خواندن كتاب ترغیب میكنیم ولی خودمان سالی یك كتاب را ورق نمیزنیم، لم دادن جلوی تلویزیون را به خواندن كتاب ترجیح میدهیم و با جمله؛ «خستهام به خدا...» از صفحات كتاب كه برایمان پرپر میزند چشم میدزدیم و ساعتها به صفحه نقرهای تلویزیون خیره میمانیم، به این امید كه اطلاعات و آگاهی به صورت لقمهای و بستهبندیشده در كاممان بنشیند، بدون این كه لختی زحمتی بكشیم و برای دریافت اطلاعات ناب صفحات كتابی را بكاویم.
تصور ما از كتاب، روزهای درس و مشق مدرسه و دانشگاه است، روزهایی كه برای نمره، سراسیمه كتاب میخواندیم، شاید به این دلیل امروز به كتابخوانی بیرغبتیم. خیلی از ما، كتاب را رسمیترین ابزار گردآوری اطلاعات میدانیم، ابزاری كه در حین كسب و كار، تربیت فرزند، انتخاب همسر، اطلاعات بدیع و جالبی به ما میدهد. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، كتاب خواندن موهبت دیگری نیز دارد و آن، رفع مشكلات و حل و فصل اختلافات زناشویی است. چنانچه كتاب مناسبی انتخاب كنیم میتوانیم به این هدف برسیم، اما برداشت ما معمولا از كتاب به گونهای است كه از همراهی با آن هیچ لذتی نمیبریم.
كتابخوانی او مرا عصبی میكند
«وقتی كتاب یا روزنامه میخواند، هیچ صدایی نمیشنود، هر چه من یا كودكمان صدایش میزنیم، هیچ واكنشی نشان نمیدهد، گاهی چند ساعت سرش روی كتاب است و به هیچ چیز توجه نمیكند، هر ماه كتاب میخرد، اگر پول لباس نداشته باشیم، پول برای كتاب خریدن حتما داریم، من با كتاب خواندن او مخالف نیستم، اما حس میكنم كه كتاب جای همه چیز و همهكس را برای او گرفته است.» اینها بخشی از درددل پوران 35 ساله است كه یك كودك 6 ساله دارد. كتاب خواندن همسرش او را عصبی و بیحوصله میكند و كتاب را راهی برای فرار همسرش از واقعیات زندگی میداند.
اما افراط در كتابخوانی آن هم در خانوادههای ایرانی بسیار نادر است. چون در بسیاری از خانههای ما، نه از كتابخانه خبری است نه از كتابخوانی. «سال به سال كتابخانه ما از یك فرهنگ لغت، قرآن، یك جلد دیوان حافظ و یك گلستان سعدی تشكیل شده و خاك میخورد، بدون این كه كسی دستی بر سر و روی این كتابها بكشد، گاهی مادر شبهای جمعه قرآن را باز میكند و سورهای میخواند، اما بقیه كتابها به فراموشی سپرده شدهاند.» سهیل كه حالا خودش صاحب خانواده مستقلی است، میگوید: «صبحها از خانه بیرون میروم و شبها ساعت 9 برمیگردم، دیگر تاب و توانی برای مطالعه ندارم، همین كه با خانم و بچههایم بنشینم و گپ بزنم وقت خواب است و روز تمام شده است.»
وقت سرخاراندن هم ندارم!
كمبود وقت یكی از مهمترین دلایل كتاب نخواندن است، چه در جایگاه پدر یا مادر، یا ادعا میكنیم كه زمان نداریم یا در زمان فراغت نیز ترجیح میدهیم به كارهای عقبمانده برسیم. این نكته در حرفهای مرجان مرادی ـ كارمند بانك ـ وجود دارد. او میگوید: ما فقط بعد از ظهر پنجشنبهها و جمعهها تعطیل هستیم و در این مدت هم هزار تا كار برای انجامدادن داریم. از رفتن به خانه مادرم تا نظافت منزل و خرید هفته بعد و رسیدگی به درسهای 2 فرزندم همه و همه را در تعطیلات انجام میدهم كه وقت هم كم میآورم.»
به گفته كارشناسان فرهنگی هر چند دغدغه كار و فعالیت روزانه و اشتغال تمام وقت در بیرون منزل از مهمترین دلایل دوری از كتاب و كتابخوانی است، اما در واقعیت امر، ما در كشورمان كتابخوان حرفهای كم داریم. بیشتر افرادی كه كتاب به دست میگیرند، آن را بخش كوچكی از زندگی میدانند. به همین دلیل به راحتی آن را كنار میگذارند، این در حالی است كه كمتر پیش میآید در طول یك شبانهروز اصلا تلویزیون نبینیم و برای یك بار هم كه شده، دكمه این جعبه جادویی را فشار ندهیم و با آرامش به آن خیره نشویم.
شناخت و انتخاب همسر با كتاب
بسیاری از ما 2 برداشت از مفهوم كتاب داریم؛ گاهی اوقات با شنیدن این واژه به یاد كتابهای سخت و سنگین دوران تحصیل میافتیم. یا آن را به كتابهای داستانی و رمانهای چند صد صفحهای محدود میدانیم. این در حالی است كه كتاب برای یك كتابخوان حرفهای نقشه راه و مسیر زندگی است. هر چند محتوای كتاب به همان اندازه كه آموزنده است، میتواند گمراهكننده باشد، اما كسی كه به خواندن كتاب عادت كرده مطالب درست و نادرست را بهتر تشخیص میدهد و قدرت تشخیص و تمیز بالاتری برای انتخاب مسیر درست در اختیاردارد.
باران صمیمی، جوان 26 سالهای است كه درباره تاثیر كتاب در انتخاب همسر میگوید؛ او توضیح میدهد: «رشته تحصیلی من روانشناسی بالینی است، برای انتخاب همسر از استادانم كتابهایی را خواستم و آنها هم كتابهایی را به من معرفی كردند كه با دنیای مردان بیشتر آشنا شدم، من تمام آن كتابها را خواندم، حتی درباره روشهای ابراز عشق و روحیات و عاطفی به طرف مقابل و آشنایی با سنتهای ازدواج و آگاهیهای حقوقی درباره زندگی زناشویی آیندهام نكات زیادی خواندم و نت برداشتم، حالا احساس میكنم كه اگر بدون مطالعه همسرم را انتخاب میكردم، هیچ شناختی از زندگی آینده و همسرم نداشتم و این امر مشكلاتی برایم به همراه داشت.»
دوری از بگومگو با پناه بردن به كتاب
«وقتی عصبانی میشوم، كتاب میخوانم، این كار مرا به دنیای دیگری میبرد، در این صورت براحتی از اشتباه همسرم میگذرم، چون احساس میكنم، نباید برای یك مشكل كوچك كه بیشتر ناشی از نبود شناخت و حس مشترك است بیش از حد گیر بدهم و خودم و همسرم را خسته و دلگیر كنم. این جملات را علیرضا ـ س میگوید و ادامه میدهد: مادر خدابیامرزم كتاب میخواند، خیلی وقتها كه از پدرم عصبانی بود به قرآن پناه میبرد و با صدای بلند قرآن میخواند. به علاوه مفاتیح و كتابهای مذهبی و داستانهای دینی را زیاد میخواند و همیشه به ما میگفت؛ كتاب بخوانیم، بعد از مدرسه و رفتن به سربازی، در دورهای كه سختترین روزهای خدمت سربازی را میگذراندم، كتاب تنها همدم و دوست من بود، این عادت را از مادرم گرفتهام كه كتاب میتواند باعث آرامش در زندگیام باشد.
خیلی از ما افرادی را میبینیم كه اهل مطالعهاند و روحیه آرامتری دارند و كمتر پرخاش میكنند. گفته میشود افراد اهل مطالعه با دنیای بزرگتری آشنا میشوند و در حریم خانواده خود بیشتر
اهل گذشت و كمتر اهل بگومگو و منازعه هستند.
این مطلب را سوسن مولایی، كارشناس ارشد روانشناسی تایید میكند و میگوید: مطالعه نماد آگاهی است، با كمی دقت میتوان پی برد كه افراد با كتابخواندن، پویایی و تحرك ذهنشان را تقویت میكنند، این افراد افق دید بلندتری دارند، در اینجا نمیخواهم درباره نوع و محتوای كتابها صحبت كنم، تنها در این حد تایید شده كه افراد اهل كتاب و مطالعه هرچند دنبال پرسشهای درونی خود هستند، اما با كتاب خواندن آرامش بیشتری دارند، كمتر حرف میزنند، كمتر غیبت میكنند، بیشتر اهل سبك سنگین كردن افراد هستند، البته این ویژگیها مطالق نیست و شاید درجات آن در افراد مختلف متفاوت باشد، اما در حوزه زندگی خانوادگی اگر زوجین اهل كتاب باشند، این زندگی به سمت آرمانها بهتر و راحتتر حركت میكند تا اینكه فقط در یك سو شاهد كتابخوانی زن یا مرد باشیم كه در این زمینه ، ایجاد تفاهم بین همسران كمی دشوارتر
است.
كتاب؛ هدیه خوب یا بد؟
برای بسیاری از ما دریافت هدیهای با عنوان كتاب خوشایند نیست، در حالی كه در محیط خانواده خرید كتاب به عنوان هدیه، میتواند از ابعاد مختلف به استحكام یا گسست روابط بین اعضا كمك كند. مرور تجربه برخی افراد نشان میدهد كه معمولا افراد با انتخاب كتاب برای همسر یا فرزندان خود میكوشند تا ابعاد ناقص شخصیت او را كامل كنند یا باعث تقویت جنبههای مثبت شخصیت او شوند. این تفكر در بسیاری موارد میتواند باعث ایجاد فضای متنوعی در خانوادهها شود.
«من عاشق كتابم، وقتی ازدواج كردم، همراه با جهیزیهام كتابخانه بزرگی به خانه خودم آوردم كه انواع كتابهایم را در آن قرار دادم، همسرم هم با وجودی كه غیر از روزنامه و وبگردی به كتاب فكر نمیكند، با این علاقه من مشكلی نداشت تا این كه برای روز تولدم برایم هدیه خرید، آن هم با كاغذ كادو و زرق و برق این هدیه را به من داد، من هم با هیجان بسته را باز كردم و دیدم كتاب آشپزی است. نزدیك بود از عصبانیت سكته كنم، چون فكر میكنم با این كار دستپخت بدم را به رخ من كشید.
والدینی كه اهل مطالعهاند، معمولا روحیه آرامتری دارند و كمتر پرخاش میكنند، چرا كه این افراد اطلاعات بیشتری از محیط اطراف دارند و كمتر وقت خود را به بگومگو میگذرانند
خانه ما از كتاب پر است، یك اتاق داریم كه دورتادور آن كتابخانه است و همسرم علاقه دارد هر هفته برود كتاب بخرد. روزهای نمایشگاه كتاب هم در پوست خودش نمیگنجد، اما آنقدر كه كتاب میخرد، آنها را نمیخواند. او بیشتر به كتاب خریدن فكر میكند، كتاب های یكدست قرمز با جلدهای گالینگور، سبز و آبی و... خانه 78 متری ما پر از كتاب شده و او حتی لای برخی كتابها را برای یك بار هم باز نكرده است، او حتی برای هدیه، كتاب میخرد در حالی كه من با كتابهایی كه او میخرد هیچ ارتباطی برقرار نمیكنم، این مساله نشان میدهد كه مرا نمیشناسد و با روحیات و سلیقه من بیگانه است.»
به گفته برخی كتابخوانها، كتابی كه فرد میخواند بر اساس نوع و محتوا نشانه علاقه او به حوزه خاصی است، كتاب و محتوای آن میتواند زاویه دید افراد را به زندگی تغییر دهد بنابراین آگاهی از این موضوع میتواند همگرایی خانوادهها را افزایش دهد.
كودكانی گریزان از مطالعه
این روزها تشویق كودكان به مطالعه به ژستی تبدیل شده كه بسیاری از ما، كودكانمان را به آن وادار میكنیم. با خریدن كتابهای رنگارنگ و نمایش آن به اقوام و دوستان و تعریف قصهها و خواندن كتاب برای كودكان، تلاش میكنیم تا كودكان را كتابخوان و «عشق كتاب» تربیت كنیم، اما دریغ و درد كه آنان كتابخوان نمیشوند و از هر فرصتی برای گریز از كتاب استفاده میكنند. مشكل كجاست؟
«وقتی بچه بودم، پدر و مادرم برایم كتاب و كیهان بچهها میخریدند، اما حتی یك بار هم ندیدم آنها كتابی دست بگیرند و مهمترین سرگرمی آنان دیدن فیلم و تماشای تلویزیون بود. آن وقت در ساعاتی كه مشغول تماشای تلویزیون بودند، از من میخواستند كه كتاب بخوانم!»
مولایی، كارشناس ارشد روانشناسی درباره روشهای اشاعه مطالعه در خانواده بویژه كودكان میگوید: «كتابخوانی بالقوه جذابیتی برای بسیاری از كودكان ندارد، اگر قصد داریم این امر را در بین فرزندانمان اشاعه دهیم باید توجه كنیم كه استفاده از علاقه كودكان به قصههایی كه به زبان ساده تعریف میكنیم، میتوان برای آشنایی آنان با كتاب استفاده كرد. والدین نخستین و تاثیرگذارترین الگوی رفتاری و فكری برای كودكان ـ چه دختر و چه پسر ـ هستند. خداوند در وجود انسانها غریزه تقلید را قرار داده و والدین الگوهای عملی برای كودكان محسوب میشوند، بنابراین، خانوادهای كه در آن مطالعه رواج دارد براحتی این الگو را به كودكانش منتقل میكند. نمیتوانیم خودمان با كتاب و مطالعه بیگانه باشیم و به بهانه كار حتی یك صفحه كتاب در هفته نخوانیم،آن وقت كودكانمان را كتابخوان تربیت كنیم.»
به گزارش برخی پایگاههای اطلاعرسانی، برای ایجاد علاقه به كتاب و كتابخوانی در خانواده عوامل متعددی نقش دارند، خانواده كانون شكلگیری هویت و شخصیت و پاگیری بسیاری از عادتهاست. محققان دانشگاه ایالتی نیویورك در پژوهشهای متعدد به این نتیجه رسیدهاند كودكانی كه در خانوادهای با مطالعه و اهل فرهنگ رشد میكنند، بیشتر به خواندن كتاب تمایل دارند و در زندگی آینده خود موفقترند، براساس این تحقیقات اجبار از جمله عوامل بازدارندهای است كه میتواند باعث فرار انسانها برای همه عمر از كتابخوانی شود. محققان بر حذف این عامل در جریان عادت به كتابخوانی در میان كودكان تاكید دارند.
این دانشگاه با ارائه راهكارهای ساده میكوشد تا خانوادهها را به عادت دادن كودكان به مطالعه اقناع كند، از جمله این كه؛ در طول روز خود والدین كتاب بخوانند تا چشم كودكان به مشاهده الگوهای رفتاری و انس آنان با كتاب خو بگیرد. دوم درجه حرارت اتاق هنگام كتاب خواندن برای كودكان است كه پیشنهاد میكنند در حدود 20 درجه تنظیم شود. سوم پوشاندن لباس راحت به كودكان است تا آنها را از خستگی و فشار دور كند.
این محققان تاكید میكنند كه بهترین حالت كودكان برای كتابخواندن حالت نشسته و ایستاده و بدترین حالت خوابیده یا درازكش است. كودكان را عادت دهید كه در حالت درست و نشسته مطالعه كنند.
از همه مهمتر انتخاب كتاب مناسب برای كودكان است كه معمولا محتوای نرم، شاد و حتی با انتخاب شخصی كودكان توصیه میشود.
كتابها، محفل بحث در خانواده
كمی عجیب به نظر میرسد اگر خانوادهای موضوع ساده یك كتاب را در بین اعضایش به بحث بگذارد.
این شیوه در خانوادهای كه سالی یك كتاب هم نمیخواند، كمی خندهدار است، اما بهترین شیوه برای رواج عادت كتابخوانی میتواند مباحثه درباره یك كتاب یا فیلمی باشد كه براساس كتاب تاثیرگذاری ساخته شده است.
به هر حال كتاب و كتابخوانی این روزها نمایشگاه داغی دارد و میتواند نظر بسیاری از اعضای خانواده را در یك گردش دستهجمعی به خود جلب كند، موضوع مهمی در فرهنگ عمومی است، چه آنهایی كه اهل مطالعهاند و قصد ازدواج دارند و چه آنها كه سالهاست زندگی مشترك خود را آغاز كرده و بالاخره آنهایی كه قصد دارند این عادت فرهنگی را به كودكانشان منتقل كنند، میدانند كه متوسط مطالعه كتاب، روزنامه و مجله مانند تیراژ تمام اینها در ایران پایین است.
مطالعه میتواند تكنیكی برای نزدیكشدن افراد به هم باشد، همان قدر كه تلویزیون و رسانههای تصویری توانستهاند افراد خانواده را دور هم جمع و عواطف را به هم نزدیك كنند، در صورت وجود یك باور عمومی كتاب قادر است اطلاعات به مراتب منسجمتری را به خوانندگانش ارائه كند و رشد سریعتر فكری و عاطفی آنان را به همراه داشته باشد.
كتایون مصری