• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 20040
تعداد نظرات : 2175
زمان آخرین مطلب : 2120روز قبل
آموزش و تحقيقات

 


قال الرضا  عليه السلام :

... لان يكون العبد طاهرا اذا قام بين يدى الجبار عند مناجاته 


... چون وضو يك ادب در برابر خدا است ، بنده به هنگام نماز، وقتى كه دربرابر خداوند مى ايستد، پاك باشد.


(بحارالانوار، ج 6، ص 64)

 

يکشنبه 19/1/1386 - 13:46
دعا و زیارت


قال رسول الله  صلى الله عليه وآله  :

ليس منى من استخف بصلاته لايرد على الحوض لاوالله 


كسى كه نماز را سبك شمارد از من نيست ، به خدا سوگند كه بر حوض (كوثر در قيامت ) مرا ملاقات نخواهد كرد.


(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 15.من لايحضره الفقيه ، ج 1، باب 29، حديث 18)


يکشنبه 19/1/1386 - 13:35
دعا و زیارت

قال رسول الله  صلى الله عليه وآله :

ان الصلوة قربان المؤ من 


همانا نماز خواندن وسيله نزديكى مؤ من به خداست .


(كنزالعمال ، حديث 18907)


يکشنبه 19/1/1386 - 13:25
دعا و زیارت

قال‌ رسول‌الله‌ (ص‌):

النَّظَرُ فِي‌ الْمُصْحَفِ مِنْ غَيْرِ قِر'اءَةٍ عِبادَةٌ

نگاه‌ كردن‌ به‌ قرآن‌، (حتي‌) بدون‌ خواندن‌ آن‌، عبادت‌ است‌.

 القرآن‌الكريم‌ في‌ احاديث‌ الرسول‌ ...‌، ص‌ 33، ح‌6

يکشنبه 19/1/1386 - 12:17
دعا و زیارت

﴿وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ

(اما) هيچ كس نمى‏تواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا (و توفيق و يارى و هدايت او)! و پليدى (كفر و گناه) را بر كسانى قرار مى‏دهد كه نمى‏انديشند.

                         (یونس/100)

يکشنبه 19/1/1386 - 12:9
دعا و زیارت

رسول خدا (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله):


مَنْ أخْلَصَ لِلّهِ أرْبَعِینَ صَباحاً جَرَتْ یَنابِیعُ الحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلیَ لِسانِهِ.


هر كه خود را چهل روز برای خدا خالص گرداند چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌گردد.


عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 69



يکشنبه 19/1/1386 - 12:5
دعا و زیارت

پيامبرى اسحاق و يعقوب

اسحاق(ع) فرزند ابراهيم(ع) از همسرش ساره است و پيامبران بنى‏اسرائيل و در رأس آنها پسرش يعقوب(ع) از نسل آن حضرتند، نبوت و پيامبرى در فرزندان ابراهيم از ناحيه دو فرزندش اسماعيل و اسحاق است، چنان كه خداى متعال فرمود:
«وَجَعَلْنا فِى ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالكِتابَ»
قرآن تصريح فرموده كه اسحاق(ع)، پيامبر و از صالحان بوده و فرشتگان، پدرش ابراهيم(ع) را به وجود او مژده دادند:
وَبَشَّرْناهُ بِإِسْحقَ نَبِيّاً مِنَ الصّالِحِينَ * وَبارَكْنا عَلَيْهِ وَعَلى‏ إِسْحقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ؛(1)
و ما او را به وجود اسحاق كه پيامبر و از صالحان بود مژده داديم و بر او و بر اسحاق بركات خودرا فرستاديم و از نسل اين دو عده‏اى نيكوكار و عده‏اى هستند كه آشكارا به نفس خويش ستم روا مى‏دارند.
همان گونه كه خداوند به پيامبرى يعقوب(ع) تصريح فرموده و پيامبر خود حضرت محمد(ص) را در اين زمينه مخاطب قرار داده است:
إِنّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ والنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَإِسْمعِيلَ وَإِسْحقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْباطِ؛(2)
ما همان گونه كه به نوح و پيامبران پس از او وحى نموديم، به تو نيز وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و أسباط نيز وحى نموديم.
و خداى متعال با اين گفته، ابراهيم و اسحاق(ع) را مورد ستايش قرار داده است:
وَاذكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَإِسْحقَ وَيَعْقُوبَ أُولِى الأَيْدِى وَالأَبْصارِ * إِنّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرىَ الدّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ المُصْطَفَيْنَ الأَخْيارِ؛(3)
اى پيامبر، از بندگان خوب ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب ياد كن كه صاحب اقتدار و بصيرت بودند ما آنان را براى تذكر سراى آخرت، خالص و پاكدل گردانديم و آنان در پيشگاه ما از برگزيدگانِ خوبان هستند.
خداى سبحان به پيامبرش حضرت محمد(ص) دستور مى‏دهد كه توان بندگانش، ابراهيم و اسحاق و يعقوب و نيروى آنها را در راه اطاعت خدا و نعمتِ پيامبرى كه خداوند بدان‏ها ارزانى داشته ياد كنند. در حقيقت، خداوند آنان را خالص گردانده و به سبب ويژگى بسيار پسنديده‏اى كه پيوسته آنها را به ياد آخرت مى‏انداخت و مردم را بدان يادآور مى‏شدند، آنها را انتخاب كرد، به همين دليل آنان برگزيدگان از ميان همجنسان خود هستند.
در اين گفته قرآن، براى مؤمن درسى آموزنده است كه آخرت را پيوسته در نظر داشته و براى آن اعمال شايسته انجام دهد تا به قُرب الهى و بهشت جاودان او راه يابد.

يکشنبه 19/1/1386 - 12:3
كودك

هنگامى كه حضرت يوسف را در بازار مصر در معرض فروش قرار دادند, مردى با ديدن چهره پاك و مـعـصـومـانـه آن حـضرت متاثر شدو رو به مردمى كه براى خريد و فروش برده جمع شده بودند گفت :به اين كودك غريب و بى گناه رحم كنيد و با او مهربان باشيد.
حـضـرت يوسف كه با وجود سن كم , از ايمان و اعتماد به نفس كاملى برخوردار بود, به آن مرد رو كرد و گفت : آن كس كه خدا را دارد,گرفتار غربت و تنهايى نمى شود.
(( مجموعه ورام , ج 1, ص 33 ))

يکشنبه 19/1/1386 - 11:58
دعا و زیارت

پندهاى شيطان به موسى
امام صادق عليه السلام فرمود: شيطان آمد پيش حضرت موسى عليه السلام در حالى كه مشغول مناجات بود. فرشته اى به شيطان گفت : چه اميدى از حضرت موسى دارى زمانى كه او به مناجات ايستاده است ؟
شيطان جواب داد: همان اميدى كه از پدرش حضرت آدم داشتم و حال آن كه او در بهشت بود.(511)
از معصومان عليه السلام نقل شده : روزى حضرت موسى عليه السلام نشسته بود، شيطان بر او وارد شد در حالى كه كلاهى رنگارنگ بر سر داشت . آن را از سر خود برداشت كنارى گذاشت و رفت نزديك حضرت موسى (ع ) سلام كرد. آن حضرت فرمود: تو كيستى ؟ گفت : شيطانم . فرمود: خدا خانه ات را خراب كند و تو را از مردم مؤمن دور دارد، اين كلاه راه راه رنگارنگ چيست ؟ گفت : دلهاى مردم را وسيله آن جذب مى كنم . موسى به او فرمود: به من خبر بده كه وقتى فرزند آدم گناه مى كند، چه موقع بر او مسلط مى شوى ؟ گفت : زمانى كه عجب او را بگيرد و عمل خود را بزرگ و زياد حساب كند و گناه خود را كوچك به حساب آورد.
حق تعالى گفت با موسى به راز
كافر از ابليس روزى جوى باز
چون بايد ابليس را موسى به راه
گشت از ابليس موسى رمز خواه
گفت دائم ياددار اين يك سخن
من مگو تا تو نگردى مثل من
گر به موئى زندگى باشد تو را
كافرى نى بندگى باشد تورا
بعد گفت :اى موسى ! - مى خواهم تو را نصيحت كنم و آن اين كه - با زنى كه بر تو حلال نيست در جايى خلوت نكن ، چون اگر مردى با زنى نامحرم خلوت كند، من خودم رفيق او هستم - و اين قدر وسوسه مى كنم تا آنها را به گناه بكشانم - ديگر اينكه اگر با خدا عهد و پيمان بستى فورا به آن وفا كن ، چون اگر كسى با خدا عهد كند، من ميان او وعهدى كه كرده واقع مى شوم - و نمى گذارم كه به عهد خو وفا كند و هم چنين اگر تصميم گرفتى كه صدقه دهى ، آن را زود بده ، چون اگر كسى قصد صدقه كند من رفيق او خواهم شد و او را از صدقه دادن باز مى دارم .(512)

.
512- بحار، ج 13، ص 35.

يکشنبه 19/1/1386 - 9:27
دعا و زیارت

ولادت اسماعيل .
و اما آنچه در ذيل آيات سوره ذاريات داشت : ((قالوا انا ارسلنا)) ظهور دارد در اينكه از ماجرائى سخن ميگويد كه : واقع شده ، و دليل بر اين نيست كه منظورش شرح بشارت به ولادت اسماعيل باشد كه قبل از ماجراى قوم لوط بوده براى اينكه نظير اين آيات در سوره حجر نيز آمده بود با اينكه مفسرين قبول دارند كه آيات سوره حجر داستان قبل از فراغت از كار قوم لوط را شرح مى دهد.علاوه براين ، جمله مزبور يعنى جمله ((انا ارسلنا)) كه ملائكه وقتى آن را گفتند كه هنوز در بين راه بودند به حسب لغت نمى تواند مانع از اين نظريه باشد.و اما جمله ((فاخرجنا من كان فيها من المؤ منين ...)) كلام ملائكه نيست تا دليل شود بر اينكه مربوط به بعد از واقعه قوم لوط است بلكه كلام خود خداى تعالى است همچنانكه سياق همه داستان هاى سوره ذاريات كه سراينده آنها خود خداى تعالى است اين معنا را تاءييد مى كند.
و اما اينكه مساءله ترسيدن ابراهيم (عليه السلام ) در آيات سوره حجر، اول داستان و در آيات سوره ذاريات و هود آخر داستان آمده دليل بر دو تا بودن داستان نيست بلكه وجهش اين است كه در آيات سوره حجر اصلا مساءله آوردن گوساله بريان ذكر نشده تا در اثر نخوردن ملائكه مساءله ترسيدن ابراهيم (عليه السلام ) را ذكر كند به خلاف دو سوره ذاريات و هود، علاوه بر اين ارتباط تام و شديدى كه بين اجزاى داستان برقرار است خود دليل و مجوزى است براى اينكه بعضى از قسمتهاى داستان در جايى و در زمانى ، جلوتر و در جايى و زمانى ديگر عقب تر ذكر شود همچنانكه انكار ابراهيم در آيات سوره ذاريات در اول قصه بعد از سلام دادن ملائكه آمده و در سوره هود در وسط داستان يعنى بعد از غذا نخوردن ملائكه ذكر شده ، و در نظم قرآنى اينگونه تقديم و تاخيرها بسيار است .از اين هم كه بگذريم آيات سوره هود صريح در اين است كه بشارت ، مربوط به ولادت اسحاق و يعقوب بوده چون نام آن دو بزرگوار را برده و همين آيات است كه ميگويد: ابراهيم درباره سرنوشت شوم قوم لوط مجادله كرد، و اين مطلب را در سياقى آورده كه هيچ شكى باقى نمى گذارد در اينكه جريان مربوط به قبل از هلاكت قوم لوط است ، و لازمه اين دو مطلب اين است كه بشارت به ولادت اسحاق قبل از هلاكت قوم لوط واقع شده باشد.و باز از اين هم كه بگذريم همه نويسندگان تاريخ اتفاق دارند بر اينكه ولادت اسماعيل قبل از ولادت اسحاق و يعقوب بوده و آن جناب از اسحاق بزرگتر بوده و بين ولادت او و اين ، سالهايى فاصله شده و اگر بشارتى كه قبل از هلاكت قوم لوط واقع شده بشارت به ولادت اسماعيل باشد ديگر نمى تواند بعد از هلاكت قوم لوط بشارتى ديگر به ولادت اسحاق صورت بگيرد زيرا در اين صورت فاصله بين دو بشارت ، يك روز و دو روز خواهد بود مگر اينكه بگويى بله ممكن است همينطور باشد ولى اسحاق چند سال بعد متولد شده باشد چون بشارت بيش از اين دلالت ندارد كه چنين امر خيرى پيش خواهد آمد و يا چنين و چنان خواهد شد و اما اينكه در چه زمانى واقع مى شود بشرى از آن ساكت است .دوم : اينكه اصلا در اين داستانها سخنى از بشارت به ولادت اسماعيل در ميان آمده يا نه ؟ حق مطلب اين است كه بشرائى كه در اول آيات سوره صافات آمده تنها بشارت به ولادت اسماعيل است و اين غير آن بشارتى است كه در ذيل آن آيات آمده كه صريحا نام اسحاق در آن برده شده ، دليل بر اين معنا هم سياق آيات ذيل جمله ((فبشرناه بغلام حليم )) است كه بعد از اين بشارت مساءله رويا و ذبح فرزند و مطالبى ديگر را آورده ناگهان در آخر مى فرمايد: ((و بشرناه باسحق نبيا من الصالحين )) و اين سياق جاى شك باقى نمى گذارد كه منظور از غلام حليمى كه در اول آيات به ولادتش ‍ بشارت داده غير اسحاقى است كه بار دوم ولادتش را مژده داده است .طبرى در تاريخ خود مى گويد: منظور از بشارت اولى مانند بشارت دومى در اين سوره بشارت به ولادت اسحاق است ، همچنانكه در ساير سوره ها همين منظور است . ولى از نظر ما اين سخن درست نيست .سوم : بحث توراتى اين قصه و تطبيق داستان قرآن با داستانى است كه تورات در اين باره آورده البته توراتى كه فعلا در دست هست كه ان شاء اللّه اين تطبيق در ذيل آيات بعدى آنجا كه پيرامون داستان لوط بحث مى كنيم از نظر خواننده خواهد گذشت .چهارم : بحثى پيرامون اين داستان از اين جهت كه جدال ابراهيم با ملائكه و تعبيرى به مثل ((يجادلنا فى قوم لوط)) و پاسخى از ملائكه به وى به مثل ((يا ابراهيم اعرض عن هذا)) چه معنا دارد، آن هم از ابراهيمى كه در سابق گفتيم ، سياق آيات و مخصوصا جمله ((ان ابراهيم لحليم اواه منيب )) جز به خير از آن جناب ياد نكرده و چنين بزرگوارى چطور با ملائكه جدال مى كند پاسخ اين سوال اين است كه جدال آن جناب جز به انگيزه نجات بندگان خدا نبوده به اين اميد وساطت كرده كه شايد بعدها به راه خدا بيايند و به سوى اين راه هدايت شوند.

يکشنبه 19/1/1386 - 9:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته