• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3562روز قبل
بهداشت روانی
  • چگونه به افراد روحیه بدهیم؟

  • پیش از هر چیز باید توجه داشت که فردی که به بیماری حادی مبتلا می شود، مجازاتش مرگ نیست. طرز برخورد صحیح و همکاری دوستان، خانواده و پزشکان میتواند تفاوت عمده ای میان مرگ و زندگی بیمار ایجاد نماید.
  • اگر بخواهیم به این دست بیماران نگاه دقیق تری داشته باشیم، متوجه می شویم که بیماری تنها به جسم آنها صدمه نمی زند، بلکه روحشان را نیز در بر می گیرد. افرادی که دچار بیماری های وخیم می شوند، خیلی سریع اعتماد به نفسشان را از دست داده و از ترس قادر به انجام هیچ کاری نیستند. هیچ مقاومتی از خود نشان نمی دهند و این امر نهایتاً به افسردگی و ناامیدی در آنها مبدل می گردد. آنها نیازمند رهنمون هایی هستند تا بتوانند راحت تر با این بحران زندگی خود کنار بیایند.
  • چگونه می توان افراد را تشویق به استفاده از نیروهای درونی برای شفا و سلامتی کرد؟ اگر بخواهیم در این زمینه به 2 کلید اساسی اشاره کنیم می توانیم از "درک" و برقراری "ارتباط" یاد کنیم.
  • درک به این معناست که بیمار می بایست بفهمد که کمتر می توان از نتیجه بیماری های جدی از جمله سرطان و یا ناراحتی های قلبی اجتناب کرد. لازم نیست که با خودش بگوید سرنوشت من بیماری است. همه پزشکان، بیمارانی داشتند که روزی در آستانه مرگ قرار داشتند و درست زمانی که دیگر به بهبودی آنها هیچ امیدی نمی رفت به طور معجزه آسایی شفا یافتند، اما چون علم پزشکی قادر به تشریح مسائل اینچنینی نیست، معمولاً اهمیت آنها نادیده گرفته می شود. این روزه علم آنقدر به مصونیت های ظاهری از خطای دارو ها ایمان پیدا کرده که به سایر احتمال ها هیچ توجهی ندارد. بهبودی های شگفت آور را با واژه هایی از قبیل " اتفاقی" کم ارزش جلوه می دهد که بیشتر مفهوم "بی معنا" می دهد تا هر چیز دیگر.
  • بار ها و بارها دو بیماری را که در بخش مراقبت های ویژه (ICU) بستری شده بودند را زیر نظر داشتم. در یک زمان معین یکی از آنها حالش رو به بهبودی رفت و نشانه هایی از بهبودی در علائم حیاتی او ظاهر شد. این در حالی بود که اوضاع بیمار دیگر هر روز بد تر می شد و این موضوع آنقدر ادامه پیدا کرد که وخامت بیماری، جان او را گرفت. دلیل یک چنین واقعه ای همیشه برای من تعجب آور بود. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که موقعیت ذهن بیمار یکی از فاکتورهای کلیدی در تعیین سرنوشت بیماری است. روحیه دادن شخصی، امکان پذیر بوده و از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. تحقیقات هم این امر را اثبات کرده اند: اگر فرد بخواهد زندگی کند، همین تفکر از هر قرص و دارویی برای بهبودی او موثرتر عمل خواهد کرد.
  • درک، همچنین شامل مطالعه تمام موضوعات مربوط به بیماری شما می شود. میتوانید از منابع آنلاین استفاده کنید، و تا جایی که می توانید تحقیق کنید. هر چقدر آگاهی شما افزایش پیدا کند، بهتر می توانید از خودتان مراقبت کند. خودتان را در زمینه بیماری آموزش دهید؛ برای کسب اطلاعات در زمینه هر نوع بیماری می توانید از اینترنت، و کتابخانه هایی نظیر کتابخانه مجلس، کتابخانه سازمان قلب و عروق و سرطان نیز استفاده کنید.
  • برقراری ارتباط هم از پزشک شروع می شود. باید به او بگویید که با تمام وجود قصد مبارزه با بیماری را دارید. سؤال های خود را با او مطرح کنید. در مورد یافته های مختلف، پی آمدها، و فاکتورهای ریسک هر یک با او مشورت کنید، و هیچ گاه برای مشاوره با پزشک دیگر تعلل نکنید.
  • برقراری ارتباط با کسانیکه دوستشان می دارید نیز دراین زمینه مفید واقع خواهد شد. معمولاً رفتار دوستان و اعضای خانواده در مقابل بیماران تغییر پیدا می کند. آنها معمولاً از برخوردهای معنادار اجتناب می کنند. این امر باعث ایجاد حس تنهایی و جدایی در بیمار می شود. در مورد احساسات شخصی خود با آنها رو راست باشید. به آنها بگویید که دوست دارید در مقابل شما چگونه واکنش نشان دهند. از آنها بخواهید که احساسات قلبیشان را با شما در میان بگذارند، به همین منظور می توانید پیش قدم شده و ابتدا خوتان عواطف شخصی تان را با آنها در میان بگذارید.
  • از همه مهمتر باید یاد بگیرید که با خودتان ارتباط برقرار کنید. سعی کنید روش های ساده برخی از متدهای تمدد اعصاب را فرا گرفته و از آن برای تقویت اراده شخصی بهره ببرید. با این کار توجه شما به خودتان معطوف شده و با هشیاری کامل با بیماری برخورد می کنید. فراگیری تمدد اعصاب و سایر متدهای مدیتیشن آسان است. میتوان گفت که باید محیط آرامی را انتخاب کنید و بعد تصویر یک منطقه دلپذیر را در ذهنتان به مجسم کنید و بعد عبارتی را که برایتان معنای خاصی دارد، مانند "خدا" و یا "آرامش" را تکرار کنید و بر روی تنفس خود تمرکز کنید. نوشتن خاطرات شخصی نیز یکی دیگر از راههای سودمند برای ابراز تمایلات و احساسات دورنی می باشد.
  • اگر می خواهید با بیمارانی که دچار مریضی های بسیار سختی بودند، اما توانستند بر بیماری خود پیروز شده و بهبودی پیدا کنند، ارتباط برقرار کنید. می توانید کتاب "مقابله دلیرانه" را مطالعه نمایید. کتاب در مورد زندگی 7 بیمار است که خواست آنها برای زندگی، دنیای جدیدی را در برابر بیماری هایشان باز کرده. آنها زنده ماندند، البته نه به خاطر مداوای پزشکی بلکه دلیل آن چیزی خارج از حیطه علم پزشکی است. این افراد فوق العاده، ثابت کردند که همیشه وقایع بسیار دیگری در مورد بیماری ها وجود دارد. بیماری بحرانی است که می تواند کیفیت زندگی شما و همچنین ارتبطتان با دیگران و حتی خودتان را تغییر دهد .
دوشنبه 14/6/1390 - 9:3
بهداشت روانی
  • چگونه انسان خوبی باشیم؟

  • تکاپوی انسان ها برای "خوب بودن" در ارتباط مستقیم با تمام اعمالی است که در طول زندگی خود انجام می دهند. به منظور رساندن خوشی و لذت در زندگی به بالاترین میزان ممکن، باید قادر به تشخیص تفاوت های میان "خوبی های مادی" و "خوبی های معنوی" بشویم.
  • همه ما دوست داریم از نظر دیگران افراد خوبی به شمار رویم، اما این کار آسانی نیست. تصور کنید یک انسان خوب و یک انسان شرور در پیش روی شما قرار گرفته اند. حال اگر از هر دوی آنها سؤال مشابه " آیا تصور می کنی انسان خوبی هستی؟" را بپرسید، فکر می کنید کدامیک از آنها بگوید: "بله، من انسان خوبی هستم؟" کسی که واقعاً خوب است و یا فردی که شرور قلمداد می شود؟
  • بله درست حدس زدید؛ انسان شرور! او به راحتی به خود اجازه می دهد تا حتی مادر خود را مورد ضرب و شتم قرار داده و بازهم خود را درستکار تصور کند. شاید در مقابل یک چنین عمل نکوهیده شما تعجب کرده و با خود بگویید: "این غیر قابل باور است؛ چطور توانسته یک همچین کاری انجام دهد؟!" اما او در مقابل با استناد به باورهای منطقی منحصر به فرد خود پاسخ می دهد: "تو متوجه نیستی، اون از من خواست تا زباله ها را به بیرون ببرم، اگر این کار را انجام می دادم، خدا می داند که بعداً از من چه درخواست های دیگری می کرد، این کار می توانست تا ابد ادامه پیدا کند!"
  • حال آدم خوبی که آشغال ها را بیرون گذاشته را در نظر بگیرید. اگر به او بگویید که :" من مشاهده کردم که تو انسان شریفی هستی" او پاسخ می دهد: "نه، من اونقدرها هم که تو فکر می کنی خوب نیستم، متوجه نشدی زمانی که در حال حمل زباله به طرف حیاط بودم، به مادرم آسیب رساندم؟"
  • " در مورد چی صحبت می کنی؟ من مراقب تو بودم و دیدم که هیچ کاری انجام ندادی!"
  • خوب، آره ضربه فیزیکی به او وارد نساختم، اما در حین خارج شدن غر زدم و خواستم تا با این کار، مادرم احساس بدی پیدا کند. من مشغول خواندن یک کتاب جالب بودم و تصور می کردم که اگر غر نزم ممکن است او فردا شب نیز مجدداً این درخواست خود را تکرار کند."
  • متوجه تفاوت میان آنها شدید؟ یک انسان بد تصور می کند که همیشه حق با اوست و کارهایی که انجام می دهد صحیح هستند. او اصلاً به خودش زحمت نمی دهد که خوب بودن را تجربه کند به همین دلیل هم هیچ گاه نیازی به تلاش و تقلا در این زمینه احساس نمی کند. فقط تصور می کند که انسان خوبی است.
  • این در حالی است که انسانی که حقیقتاً برای "خوب" بودن تلاش می کند، به خوبی می داند که چه امر خطیری را در پیش روی دارد، و همواره برای رسیدن به مدارج بالاتر در این خصوص از هیچ تلاشی مضایقه نمی کند.
  • اما در این میان باید گفت که گروه سومی نیز وجود دارند: انسان های کاملاً نیکوکار. او با کمال میل زباله ها را از خانه خارج کرده و با روی خوش به مادرش می گوید: "افتخار من است که بتوانم به تو کمک کنم، تو برای مراقبت و نگهداری از ما خیلی سختی کشیده ای، متشکرم که به من فرصتی دادی تا بتوانم سر سوزنی از محبت هایت را جبران کنم!"

  • دو قلب: "تمایلات" و "شهوات"
  • تلاش و تکاپو به سمت تعالی، از دو میل ذاتی کاملاً متفاوت در وجود تمام انسان ها سرچشمه می گیرد. هر فرد دو قلب دارد: قلبی که عاشق انجام کارهای نیک است، و قلبی که ترجیح می دهد خود خواهانه عمل کند. شما باید به طور کامل متوجه چالشی که در درونتان مابین این دو قلب در جریان است، باشید. به عنوان مثال:
  • شما می خواهید از وقتتان نهایت استفاده را ببرید، اما در عین حال احساس می کنید که می توانید انجام کارها را به زمان دیگری موکول کنید.
  • شما می خواهید غذاهای سالم بخورید، اما احساس می کنید که نمی توانید از طعم کیک شکلاتی بگذرید.
  • شما می خواهید بر دانش خود بیفزایید، اما احساس می کنید که تماشای تلویزیون لذت بیشتری دارد.
  • یک دل می گوید درست باش، دل دیگر می گوید خود خواه باش.
  • "تمایل" در مرحله اجرا معنا پیدا می کند، و با حقایق سر و کار دارد. "شهوت" به لحظه بستگی دارد، و آینده را در نظر نمی گیرد.
  • به عبارت دیگر نوعی راه فرار جلوی پای شما قرار می دهد. این درگیری بین روح و جسم شما رخ می دهد. روح فنا ناپذیر شما به دنبال انجام کار است، می خواهد تمام کارها را به خوبی انجام دهد: او عاشق انسان دوستی است، به دنبال عدالت است؛ نوعدوست، حساس، شرافتمند، و مسئولیت پذیر است. روح شما به دنبال شکوفا نمودن استعدادهای بالقوه خود می باشد.
  • در همین اثنا، جسم شما که سرنوشتی جز خاک انتظار آن را نمی کشد، به دنبال رضایت خاطر لحظه ای است. به دنبال راحتی است، از تلاش و کوشش خوشش نمی آید، فقط دوست دارد بخورد، بخوابد، و شهوترانی کند.
  • شما می دانید که امتناع ورزیدن نسبت به بیرون بردن زباله ها، اصلاً درست نیست، قلب شما واقعاً می خواهد که خوب باشد، اما دل دیگرتان (یا همان قلب شهوتران) ترجیح می دهد داخل خانه در جای گرم و نرم خود باقی بماند و به خواندن کتاب مورد علاقه اش ادامه دهد. حتی همین حالا که در حال خواندن این مقاله هستید، روحتان به علامت رضا سر تکان می دهد و به شما می گوید: "توجه کن -- این صحبت ها از تو انسان بزرگی درست می کند!" اما جسمتان دخالت می کند و می گوید: "این همه سخت کوشی و تمرکز بیش از اندازه خیلی درد آور است. من همانطور که قبلاً بودم همه چیز خوب بود و بر وفق مرادم پیش می رفت!"
  • در هر مرحله از تصمیم گیری، هر دو دل با هم تصادم پیدا کرده و شما را بر سر دو راهی قرار می دهند.
  • برای پیروزی در جنگ برای خوب بودن، شما باید مرکز توجه خود را بر روی امیال درونیتان متمرکز کنید. هر روز صبح که از خواب بلند می شوید به خودتان یادآوری کنید که قصد دارید انسان خوبی بشوید و اجازه ندهید وجدانتان از کار بیفتد. این کار را جزئی از دورنمای ذهنی خود قرار دهید تا به وضوح شاهد تغییرات قابل توجه آن در طول روز بشوید. با احتساب به این شیوه تصمیمات عاقلانه تر و مؤثرتری اتخاذ خواهید کرد.

  • • تمیز دادن هر یک از قلب ها از یکدیگر:
  • خیلی دشوار است که بتوانیم درک کنیم کدامیک از خواست هایمان جزء نیازهای اساسی است و کدامیک از آنها در گروه تمایلات شهوانی جای می گیرد.
  • از یک نفر بپرسید: " کدامیک برای تو مهمتر است - پول یا شادکامی؟"
  • "من شادکامی را انتخاب می کنم، فقط به من غذای کافی، مکانی برای زندگی، و قدری لباس بده - - و بعد خواهی دید که با شادی چقدر راحت زندگی خواهم کرد! آخر کدام احمقی حاضر می شود که یک میلیونر بد بخت و تیره روز باشد؟"
  • "باشه یک هفته به من مهلت بده و من قول می دهم که طریقه شاد زیستن را به تو نشان دهم."
  • " خوب این یک پیشنهاد جالب است. . . شاید روزی درباره آن فکر کنم."
  • "باشه من یک معامله با تو می کنم: پس از یک ماه اگر موفق شدی خوشحالیت را افزایش دهی، یک پاداش 10 میلیون تومانی هم به تو پرداخت خواهد شد."

  • مراقب کسیکه به شما نزدیک می شود، باشید:
  • چرا؟ کدامیک برای آقا مهمتر است؟ - خوشحالی یا پول؟
  • البته که شادابی مهمتر است و این مسئله صرفاً نموداری از خرد روشنفکر و درک روحی شماست. در طرف دیگر جسم شما قرار دارد که تنها به کاغذهای سبز رنگ پول فکر می کند!
  • امیال جسمانی تمرکز ما را بر هم می زنند. مادی گرایی آنقدر شدید می شود که ما به اشتباه تصور می کنیم نیاز اصلیمان همین موارد مادی هستند. اگر نتوانید تلاش کافی برای تشخیص نیازهای ضروری و امیال جسمی داشته باشید، آنوقت به احتمال زیاد اکثر موقعیت های خود را برای رسیدن به هدف از دست خواهید داد و متوجه نخواهید شد که کدام موضوع بر روی زندگی شما تاثر منفی می گذارد. تکلیف تضاد به وجود آمده را تنها با مطرح کردن دو پرسش معلوم کنید: من چه کاری را باید انجام دهم، و در مقابل، احساس می کنم دلم می خواهد چه کاری انجام دهد؟ کاری که خودتان می خواهید انجام دهید، معمولا کار درست است و کاری که احساس می کنید باید آنرا انجام دهید، راحت ترین کار ممکن است.
  • صبح ها موقع بیدار شدن از خواب ساعت به صدا در می آید. شما قصد دارید تا از رخت خواب بلند شوید و روز خود را شروع کنید. اما احتمالاً احساس می کنید که بهتر است زنگ ساعت را قطع کنید و چند لحظه ای بیشتر بخوابید. اینجاست که جنگ شروع میشود و بیرون آمدن از رخت خواب تبدیل به یک دوراهی اخلاقی می شود!
  • برد و باخت شما به این امر بستگی دارد که در زمان تصمیم گیری کدام صدا در وجودتان بلند تر به گوش برسد: صدای نیاز ضروری و یا صدای تمایلات جسمانی.
  • زمانیکه از درگیری آگاهی کامل پیدا کردید و به خاطر سپردید که در حال تقلا هستید، قادر می شوید تا با دقت بیشتری به قلب نیکوکار خود گوش دهید و به طور همزمان توجه خود را از قلب خودخواهتان منحرف کنید/

  • • تفسیر "خوبی"
  • تعریف صحیح "خوب" در نقطه شروع تک تک کارهایی که در زندگی انجام می دهید، نهفته است. شما به تنهایی نمی توانید تعریف خاص خود را از "خوبی" داشته باشید. باید از منابع موثق کمک بگیرید و بعد با خود تجزیه تحلیل کنید که کدامیک از آنها قادرند تا به بهترین شیوه، وضعیت زندگی بشر را بر اساس حقایق زندگی تغییر دهند.
  • مراقب باشید! اگر بر روی تجزیه و تحلیل خود وقت صرف نکرده و به نتیجه مطلوب نرسید، آنوقت با تعریف فرد دیگری از "خوبی" مواجه شده و به اشتباه آنرا در زندگی خود به کار می بندید! شما که تمایل ندارید مثلا 20 سال با یک نظریه زندگی کیند و بعد تازه متوجه شوید که گزینه درست را انتخاب نکرده اید.
  • تا زمانیکه به درستی تعریفی از خوبی نداشته باشید، مجبورید از تعاریف دیگران بهره بگیرید.
  • شاید در "نوار غزه" خوب ، به فردی اطلاق شود که به کمر خود بمب می بندد و آنرا در یکی از بازارهای شلوغ اسرائیلی منفجر می کند. تعریف رایج خوبی در دنیای غربی نیز به فردی اطلاق می شود که به موفقیت اقتصادی رسیده باشد. مردم به این دلیل که به موفقیت نرسیده اند به تدریج دچار افسردگی می شوند. " آخه چه اتفاقی افتاده؟ چرا نباید بتوانم در جایی استخدام شوم؟ حتماً آدم "بدی" هستم، یک روانپزشک به من معرفی کنید!"
  • این طرز فکر بالاخره روزی شما را از پای در می آورد. کلکسیون آهنگ های شما، فرش هایی که در خانه پهن کرده اید، خودروهای تجملاتی از یک طرف جزء تسهیلات زندگی به شمار می روند و از طرف دیگر تثبیت کننده موقعیت زندگی فرد هستند، همه و همه جزء این مورد می باشند. انسان ها می خواهند به همگان نشان دهند که با معیارهای "خوب" بودن جامعه توانسته اند خود را وقف دهند." (به طور مؤدبانه به این دلیل این کار را انجام می دهند تا دیگران تصور نکنند که آنها بیگانه هستند!).
  • همیشه این سوال را از خود بپرسید: آیا برداشت من از "خوبی" چیزی است که از کانال فست فود هالیوود به مردم القا می شود و یا تعریف آن در ذهن من بر اساس معنای حقیقی، پیام های درونی، و کمک و همکاری به همنوعانم سر چشمه می گیرد؟
  • اگر نتوانید مرزها را برای خود مشخص کنید، آنوقت سرنوشت شما مانند آدم های معروف و ثروتمندی می شود که در نهایت به مواد مخدر روی آورده و یا دچار افسردگی های شدید می شوند. سرمشق بارزی که می توانید از یک هنرپیشه دنیای هالیوود بگیرید چیست؟ چرا نمی توانند زندگی مشترک خود را حفظ کنند و ساعت های بیشماری را در مطب های روانشناس های مختلف سپری می کنند؟ تفسیر مناسبی از خوبی در کتب آسمانی وجود دارد. در این تفسیرها به وضوح می توان درک کرد که یک انسان خوب باید در مقابل دوستان، خانواده، و به طور کلی جامعه چه رفتاری از خود نشان دهد.
  • بنابراین تعریف های خود را مشخص کنید، و در عین حال مراقب باشید. شاید افراد جامعه بخواهند خود را داخل چاه بیندازند!

  • شما که نباید از آنها پیروی کنند. روی تعریف خود پافشاری کنید:
  • زمانی که تعریفتان مشخص شد، از آن پس هر کجا که می روید و هر کاری که انجام می دهید، باید حتماً سعی کنید تا تعریف خود را به منسه ظهور بگذارید. شاید دیگران همواره تلاش کنند که دیدگاههای شما را تغییر دهند، به ویژه زمانیکه تعریف شما به نفع آنها نباشد، اما شما نباید از خود تزلزل نشان دهید و می بایست همواره بر روی تفسیر خود ثابت قدم باقی بمانید، حتی اگر دیگران شما را به خاطر عمل کردن بر طبق اعتقاداتتان مسخره کردند. چرا یک نفر ممکن است به بازی قمار تن در دهد؟ به این دلیل که دارای باورهای سستی است و می ترسد که مورد تمسخر دیگران قرار گرفته و سایرین او را ترسو تصور کنند. اما به راستی ترسوی واقعی چه کسی است؟ کسی که نمی تواند با شجاعت تمام در مقابل بد و بیراه ها و طعنه های آنها بایستد! چنین فردی نه تنها در تمام طول زندگی خود مانند یک ترسو زندگی می کند، بلکه دست آخر نیز به عنوان یک ترسو خواهد مرد! طعنه نهایی: شکست آگاهی در برابر حقیقت! اجازه ندهید بر خلاف اعتقادات و باورهایتان عمل کنید.

  • خوب بودن از خود زندگی مهمتر است:
  • تصور کنید که شما یک جراح موفق هستید. شما معروف، و ثروتمند بوده، همسری زیبا و کودکان فوق العاده ای نیز دارید. شما مسئول بخش خود هستید و تا چندی دیگر درجه دکترای خود را از دانشگاه هاروارد انگلیس دریافت می کنید. زندگی زیباست!
  • حال با یکی از دوستان خود در حال سفر کردن به خاور دور می باشید. یک شب زمانیکه دوستتان به سینما رفته، پلیس مخفی به اتاق شما در هتل می آید و گوید: "دوست شما به عنوان یک جاسوس خطرناک شناسایی شده است، تو موظفی مکان او را به ما اطلاع بدهی، در غیر اینصورت ما تو را می کشیم!"

  • اوه - وایسا؛ چی کار می کنید؟!"
  • در حقیقت خیانت کردن به دوستتان کار وحشتناکی است. از سوی دیگر خودتان هم اصلاً دوست ندارید بمیرید و هیچ کس هم متوجه نخواهد شد که شما جای دوستتان را لو داده اید. ( پلیس مخفی هم به احتمال زیاد داستان را آگهی نمی کند!) شما میتوانید همچنان یک جراح موفق باقی بمانید، خانواده تان را در کنارتان داشته باشید، مشهور و معروف باقی بمانید و تا زمان فارغ التحصیلی از هاروارد به خانه بازگردید!
  • هیچ کس، هیچ موقع، متوجه نمی شود که شما در حق دوستتان خیانت کرده اید.

  • چه کار می کنید؟
  • حال اجازه دهید موضوع را طور دیگر جلوه دهیم. اگر پلیس مخفی از شما بخواهد 1000 کودک بی گناه را بکشید، چطور؟ " 1000 کودک را بکش و بعد آنوقت می توانی به شهر خود نزد خانواده ات بازگردی." آیا تصور می کنید که امکان دارد به خود اجازه چنین کاری بدهید؟
  • نه؛ پس با این حساب شما پیش نیازهای شرارت را ندارید. و حتی اگر زمانی مجبور بشوید که بچه ها را بکشید....هنگامیکه به خانه باز گشتید، یک گلوله در سر خود خالی می کنید.
  • این سناریو موضوع مهمی که در سرشت هر انسانی وجود دارد را آشکار می سازد: خوب بودن آنقدر ارزش دارد که گاهی حاضریم جان خود را به خاطر آن فدا کنیم. اگرچه این سناریو قدری غیر واقعی به نظر می رسد، اما به هر حال نمایانگر یک اصل حیاتی است: اگر شما حاضرید به خاطر "خوب بودن" دست از زندگی خود بشویید، بنابراین هیچ هدفی والاتر از رسیدن به خوبی در زندگی تان وجود نخواهد داشت!
  • تا به اینجا باید به این نتیجه رسیده باشید که بهتر است بروید و پایه های زندگی خود را بر روی آن استوار نمایید. تمام نیروهای درونیتان را در این راه به کار گیرید.
  • از دانش خود برای بدست آوردن آگاهی در مورد خوب بودن استفاده کنید. آمادگی دست شستن از تمام امکانات خود را داشته باشید. شاید دیگران شما را احمق فرض کنند، اما اگر کار درست را انجام دهید، پیروزی همواره از آن شما خواهد بود. نباید تصور کنید که با "خوب" بودن خود در حق دیگران لطف می کنید، بلکه فقط کاری را انجام میدهید که "وجدان درونتان" به شما گوشزد می کند آنرا انجام بده.

  • هر انسانی دوست دارد بزرگ باشد:
  • خواست و تمایل ما به منظور خوب بودن، تنها به منزله جرقه ای برای شروع است. معمولاً اکثر انسان ها تمایل دارند پا را از "خوب" بودن فراتر گذاشته و "بزرگ" به نظر برسند.
  • هیچ کس دوست ندارد در حد وسط قرار بگیرد. به عنوان مثال سعی کنید بگویید: "من می خواهم در حد میانه قرار بگیرم"؛ اصلاً چنین لغاتی به زبانتان نمی آیند و ادا کردنشان نیز دشوار به نظر می رسد. دلیل آن چیزی جز این نیست که نه تنها میخواهیم "خوب" باشیم، بلکه دوست داریم "فوق العاده" نیز به نظر برسیم.
  • آیا دوست ندارید شخصی باشید که درمان قطعی سرطان را کشف می کند، و یا تهدیدات جنگ هسته ای را از میان بر می دارد؟ صد در صد! همه ما تمایل داریم تا از شر تمام مشکلات موجود در جهان خلاص شویم و در دنیایی سرشار از صلح و آرامش زندگی کنیم و دوباره جهانی را از نو بنا کنیم.
  • یک روز یک مبلغ مسیحی رو به شاگردانش کرده و می گوید: "با صداقت پاسخ مرا بدهید، کدامیک از شما در رازآمیز ترین نقطه وجود خود، احساس می کند که ای کاش خودش مسیحا می بود؟"
  • در این لحظه تمام شاگردان کلاس دست هایشان را بلند می کنند.
  • اکنون یکی از اسرار نهانی درون وجود غیر مادی انسان ها فاش می شود: روح، اخگر مقدسی که در وجود همه ما جای دارد، تمایل دارد تا به هم نوعان خود در سراسر جهان بپیوندد و به سوی خدای واحد حرکت کند. و حتی باز هم تمایل دارد که از محدودیت ها خارج شود؛ حتی در آخرین سطوح احساسی خود از اینکه مسیح باشد احساس رضایت نمی کند، بلکه تمایل دارد به منظر وجود ابتدایی خود، که همانا چیزی جز باری تعالی نیست، بپیوندد.
  • حال چرا ما نباید هدف زندگی خود را صرفاً تلاش برای رسیدن به پروردگار قرار دهیم؟
  • دلیلش این نیست که گرایش به ایجاد تغییر و تحول در جهان نداریم، بلکه اینطور به نظر می رسد که تلاشی که در این راه انجام می دهیم بیش از اندازه شدید و دشوار است.
  • همه ما توانایی وصف ناپذیری در تغییر و تحول زندگی داریم. هر کس با این ذهنیت باید زندگی کند که "تمام دنیا برای من خلق شده است." این امر بدان معنا نیست که با احتساب به این عبارت می توانید دارایی های دیگران به یغما ببرید، بلکه معنای آن از این قرار است که هر فرد به شخصه مسئول تمام اتفاقاتی است که در جهان به وقوع می پیوندد. باید خود را در قبال تمام مشکلات مسئول بدانید.
  • این کار حقیقتاً امر خطیری بوده و در نگاه اول اندکی دشوار می نماید. اما این واقعاً چیزی است که ما به دنبال آن هستیم، و در راه پیمودن مسیر نه تنها شما تبدیل به یک انسان "خوب" می شوید بلکه "بزرگ" و "فوق العاده" نیز قلمداد خواهید شد.
  • در مورد آن چه کاری می توانم انجام دهم؟

  • امروز از هر جوانی سؤال کنی:
  • " احتمال وقوع جنگ جهانی هسته ای در 20 سال آینده چقدر است؟"
  • محدوده پاسخ هایی که دریافت می کنید از 20% شروع شده و به 90% ختم می شود.
  • چقدر وحشتناک!
  • خوب شما در مورد آن چه کاری می خواهید انجام دهید؟
  • " من؟ من چه کاری می توانم انجام دهم؟ رئیس جمهور مسئول تمام امور است! من صرفاً یک انسان تنها هستم! من کسی نیستم که بتوانم کاری انجام دهم؟!"
  • اعتقاد ادیان بر این اصل استوار است که مردم باید به این نقطه از درک الهی برسند که خداوند پشتیبان آنهاست.
  • همه چیز!
  • خوب، در این قسمت باید یک خبر خوش به شما بدهیم: خداوند پشتیبان شماست. خداوند می فرماید: "از تو حرکت از من برکت"
  • اعتقاد اکثر ادیان بر این اساس است که خداوند انسان ها را خلق نکرده مگر اینکه به سعادت برسند، و این یک ماموریت جهانی است. همه باید دست در دست هم دهند و دنیا را از نو مرتب کنند. اگر از زیر مسئولیت های خود شانه خالی کنیم می بایست روزی پاسخگو باشیم.
  • هیچ بهانه ای برای تسلیم شدن وجود ندارد. اگر اراده کنید که بزرگ باشید، آنوقت دیری نمی گذرد که بزرگ می شوید. بنابراین همین حالا تصمیم بگیرید و دست به کار شوید؛ میل به بزرگی را همواره در خود بیدار کنید، خواه نا خواه او شما را وارد مسیر می کند/
  • در راه درست تلاش کنید، و بدون شک خداوند به شما در رسیدن به اهدافتان کمک خواهد کرد.
دوشنبه 14/6/1390 - 9:3
بهداشت روانی
  • چگونه فرد خوش بینی باشیم؟

  • آنچه که منزلت و شان شما را تعیین میکند رفتار و نگرش است نه استعداد و قابلیتهای ذاتیتان." -- زیگ زاگار.
  • همه ما با مثل ها و حکایات زیادی در مورد خوشبینی برخورد کرده ایم، اما ممکن است قدرت حقیقی دیدن جهان از طریق عینک خوش بینی را درک نکرده باشیم. قدرتی که می تواند بر همه چیز بسیار اثر گذار باشد از زندگی روزمره و انتخاب همسر گرفته تا گزینه های شغلی و موفقیتهای دراز مدت.

  • نواهای درون ذهن شما:
  • آن ندای درونی ذهن شما که زمزمه می کند، هر چیزی امکان پذیر است بجای غیر ممکن است، یا چه روز خوبی است، بجای زندگی سخت است همانند نوری برای گذشتن از پیچ و خم دشواریهای زندگی یاریتان می کند.
  • خوش بینی محض در افراد بصورت نادر یافت شده و چنین اشخاصی اغلب مورد پسند دیگران نیستند. ما کسانی که دائما در حال خوشحالی و شادمانی هستند را مورد تمسخر قرارداده و خود آشکارا بخاطر بدی هوا یا کمبود چای در دفترکار دچار تردید میشویم. در حیرتیم که آنها چگونه می توانند دنیا را آنگونه که هست نبینند؟ -- دنیایی که مملو از ناملایمات و بی عدالتی است.
  • خوب، حقیقت این است که آنها عقیده دارند که دنیا به همراه مردمانش دارای عیوب و کاستی می باشند، اما به سادگی تمرکز روی چیزهای خوب را برمی گزینند. و چنین دیدگاهی فواید بزرگی را بدنبال خواهد داشت؛ سلامتی بهتر، انرژی بیشتر، خلاقیت، توانایی های حل مسئله و یک حس کلی سرور و شادمانی.
  • بنابراین، آیا میتوانیم یک سوئیچ خوشبینی کوچک را در ذهنمان روشن کرده و بلافاصله شاهد اثرات و نتایج مطلوب آن باشیم؟ متاسفانه آنقدرها هم ساده نیست -- اما روشهـایی وجود دارند که بتوان با آنها مثبت بودن را تمرین کرده تا بصورت واکنشی طبیعی در بیاید و منفی نگری را تقلیل دهد.
  • تست خوش بینی انتهای مقاله را انجام داده تا در مورد هرگونه تمایلاتی که بسمت منفی اندیشی دارید و نیز چگونگی قدم برداشتن برای بهبود دیدگاهتان نسبت به مسائل، آگاهی حاصل نمایید.

  • سلامتی شما به آن بستگی دارد:
  • اشخاص خوش بین در برابر بیماریهای عفونی و مسری مقاومتر بوده و بهتر می توانند امراض مزمن را از خود دفع کنند. در یک مطالعه علمی محققان 96 مردی که یک بار دچار حمله قلبی شده بودند را مورد بررسی قرار دادند. بعد از طی مدت هشت سال، از هر 16 مرد بدبین، 15 نفرشان جان باختند و از هر 16 نفر مرد خوش بین فقط پنج نفرشان از دنیا رفتند.
  • امروزه بطرز گسترده ای عقیده بر این است که خوش بینی قابلیت سیستم دفاعی بدن را برای مبارزه با بیماری ها افزایش می دهد. این ممکن است به آن دلیل باشد که افراد خوشبین دارای پایین ترین سطح استرس در یک اجتماع می باشند. و همگی ما میدانیم که استرس کمتر به معنای داشتن بدنی سالمتر است.

  • خود شکوفایی کامبخش:
  • برای بسیاری از افراد، عقاید تعیین کننده اعمال و طرز برخوردها نسبت به زندگی میباشد. از آنجایی که رفتارها و نگرش ها چنین نقش عمده ای در چگونگی احساس شما ایفا می کنند، باید عقاید را بازنگری نموده و برآورد کنید که کدام یک به نفعتان و کدام یک به ضررتان است. میزان خوش بینی شما نوع نگرشتان را نسبت به زندگی و دنیای پیرامون منعکس می کند. اگر احساس می نمایید نیاز دارید اندکی خوشبین تر باشد، نکات زیر را دنبال کنید.

  • شرایط دوپهلو را درک کنید:
  • هیچگاه با موقیتعهای دوپهلو جوری برخورد نکنید که گویی دوپهلو نیستند. همیشه با مسائل آن گونه که هستند رفتار نمایید. برای مثال وقتی روی جنسی سرمایه گذاری می کنید، به خود بقبولانید که ممکن است آن جنس ارزان شده و شما مقداری از پول خود را از دست بدهید.
  • با این حال فرد خوش بین این نکته را میداند و ریسک میکند و به از دست دادن مقداری پول اهمیت نمی دهد. به علاوه هنگام روبرو شدن با این موقیتهای دوپهلو، تفسیرهای منفی ممکن است منتهی به افسردگی و کسالت گردند.

  • متنوع فکر کنید:
  • افراد خوش بین بر خلاف افراد بدبین از تفکری ملون برخورداند. در برابر موقیعت ها و ایده های جدید روشنفکرتر باشید. از مسر بودن در مورد دیدگاه های خود باز ایستاده و شروع به لذت بردن از افکار و نظرات دیگران نمایید.

  • همه چیز را قطعی ندانید:
  • اشخاص خوش بین بندرت مسائل را قطعی و بدون اشکال میدانند؛ آنها همیشه انتقاد پذیر بوده و نظرات خوب دیگران را مد نظر قرار داده و بدنبال اصلاح خود هستند.

  • مسائل را تغییرپذیر تصور کنید:
  • افراد خوش بین می دانند که تغییر و دگرگونی یک چیز خوب و ضروری است. آنها طرز برخوردهای تطبیق پذیر و قابل تغییری از مسائل را در خود بوجود می آورند.

  • تفکری بخصوص داشته باشید:
  • اشخاص خوش بین تمایل دارند بجای این که در برابر مسائل کلی از طریق راه حل های عمومی واکنش نشان دهند، با مسائل خاص برای رسیدن به یک راه حل عمومی دست بگریبان شوند.

  • افکار خود را تغییر دهید:
  • در مورد رویدادهای ناگوار مداوم فکر نکنید. اگر رئیستان شما را از کار برکنار کرد و یا در یک امتحان مهم قبول نشدید، توصیه ما این است که با انجام کاری لذت بخش افکار خود را از مشکلاتتان دور کنید چون تفکر به مسائل در چهارچوب منفی ذهن منتهی به یافتن راه حل های کمتر خواهد شد.
  • با کمک کردن به احوال خود و کسب اعتماد بنفس، افرادی که دارای تمایلات بدبینانه هستند می توانند خود را آزاد ساخته و خلاقانه تر فکر کنند. برای اغلب مردم بدست آوردن چنین روحیه ای فقط چند هفته طول میکشد، اما بمحض یادگیری تکنیک خوش بینی، دیگر برگشت به بدبینی بعید خواهد بود.
دوشنبه 14/6/1390 - 9:3
بهداشت روانی
  • چگونه خاطره های بد را از یاد ببریم...

  • در تحقیقی که در دانشگاه کلورادو انجام گرفت، مشخص شد که افراد میتوانند توانایی سرکوب خاطرات احساسی را در خود ایجاد کنند. این تحقیق فعالیت مغز را در افراد تحت آزمایش که برای سرکوب خاطرات مربوط به تصاویر منفی تعلیم دیده بودند، می سنجید و دو مکانیزم را در قسمت جلو مغز نشان داد. این تحقیق می تواند به متخصصین بالینی کمک کند روش های درمانی جدیدی برای آنها که قادر به سرکوب خاطرات ناراحت کننده خود نیستند و با بیماری های اختلالات استرس، ترس مفرط، افسردگی، اضطراب، و سندرم وسواس در ارتباط است، ابداع کنند.
  • محقق این تحقیق می گوید، "ما در این تحقیق نشان می دهیم که افراد می توانند با تمرین برخی خاطرات خود را در یک زمان خاص سرکوب کنند. ما تصور می کنیم به مکانیزم های عصبی آن دست یافته ایم و امیدواریم که این یافته های جدید و تحقیقات آتی، به رویکردهای درمانی-دارویی جدیدی در درمان انواع مختلفی از اختلالات احساسی ختم شود."
  • "طی مرحله تمرینی این تحقیق، از شرکت کننده ها خواسته شد 40 جفت مختلف تصویر را به ذهن بسپارند که هر جفت از یک صورت انسانی و یک تصویر اخلال گر مثل یک تصادف اتومبیل، یک سرباز زخمی، یک صحنه قتل وحشیانه، یا صندلی الکتریکی ساخته شده بود."
  • بعد از به خاطر سپاری هر جفت، از شرکت کننده ها خواسته می شد به طریقی خاص به عکسها نگاه کنند و از آنها MRI گرفته می شد. او می گوید، "فقط تصاویر صورت های انسانی به آنها نشان داده می شد و این خودشان بودند که می توانستند تصمیم بگیرند به تصویر اخلال گر فکر کنند یا نکنند."
  • "اسکن های مغزی گرفته شده طی این تحقیق نشان دهنده هماهنگی سرکوب حافظه ای بود که در قشر جلویی مغز ایجاد می شود. تیم تحقیق کشف کرده است که دو قسمت خاص از قشر جلویی مغز، هیپوکامپ و آمیگدالا، که در یادآوری های تصویری رمزگذازی حافظه و بازیابی، و بازده احساسی دخیل هستند، در کنار هم برای سرکوبی خاطرات کار می کنند. این نتایج نشان میدهد که سرکوبی خاطرات، حداقل در افراد غیر-روانپزشکی، تحت کنترل بخش جلویی مغز، اتفاق می افتد."
  • این تحقیق نشان داده است که شرکت کننده ها روی خاطرات احساسی خود خوب تسلط داشته اند. و با بستن یک قسمت خاص از آن خاطرات، کاملاً می توانستند پروسه بازیابی برخی خاطرات خاص را متوقف کنند. محققان تصور می کنند که سرکوب کردن خاطرات می تواند یک ویژگی کاملاً مثبت باشد.
  • خاطرنشان می کنند که، "مشخص نیست که یک خاطره احساسی بسیار آسیب زا مثل یک تصاوف شدید، تا چه حد خود را در مغز انسان نشان می دهد. مواردی هم وجود دارد که ممکن است فرد برای سرکوب کردن یک خاطره خاص، نیاز به هزاران بار تمرین دارد."
  • "بحث خاطرات سرکوفته که روانشناس معروف دکتر سیگموند فروید نیز روی آن کار کرده است، بحثی بسیار جدال انگیز است. امروزه بحث زیادی در این مورد وجود دارد که آیا می توان خاطرات سرکوفته را برای خاطرات خنثی شده استفاده کنیم یا نه."
  • "تصور می کنم که مهمترین مسئله دراین زمینه این است که افراد مکانیزم های عصبی مشخصی دارند که به دانشمندان این امکان را می دهد رویکردهای درمانی-دارویی جدیدی برای آندسته از افرادیکه از احتلالات احساسی رنج می برند، کشف کنند."
دوشنبه 14/6/1390 - 9:2
بهداشت روانی
  • چرا باید دیگران را ببخشیم؟

  • بخشش ما را با تدبیر عالم هستی تطبیق می دهد، تدبیری که از طریق آن یاد می گیریم بپذیریم که هر اتفاق به این دلیل در زندگی ما رخ می دهد که باید چیزی از آن یاد بگیریم.
  • بخشش ذات و گوهر معنویت است، چراکه ما را برای آزادی غایی و نهاییمان از رنج و عذاب ها آماده می سازد. بخشش مستلزم این است که تواناییمان در خودداری از قضاوت رشد یافته و خود را به دست سرنوشت نامعلوم بسپارد.
  • به هیچ وجه تصادفی نیست که همه مذاهب و ادیان قلبی که بخشنده باشد را ستایش می کنند. پیروان دین برهمایی 10 روزی را که در آن زندگی خود را صرف هریک از 10 ستون دین برهمایی می کنند را با بخشش بر مبنای درک صحیح و علم صحیح شروع می کنند و آن را با طلب بخشش از یکدیگر به پایان می رسانند.
  • به همین طریق، روح واقعی Holi، فستیوال رنگ هندی ها، در آغوش کشیدن یکدیگر با فراموش کردن و بخشیدن اشتباهات آنهاست. ذات و گوهر حقیقی زندگی عیسی مسیح و آموزشات او، تمرین بخشش است. همه ما به دنیا آمده ای که بخشیدن را یاد بگیریم. دکتر ریموند مودی، که 40 سال روی تجربیات نزدیک به مرگ کار می کرده است، در کتاب خود "زندگی پس از زندگی" (Life after Life) می نویسد انسانهایی که پس از مرگ زنده شده اند، ادعا می کنند نوری خیره کننده می بینند، که معمولاً باور بر این است که این نور خداست، که آنها را تشوبق می کند به دو چیز اهمیت دهند: اول علم و بعد عشق. و بهترین آزمایشی که نشان می دهد آیا واقعاً این دو درس را از زندگی آموخته ایم این است که ببینیم تا چه میزان می توانیم دیگران را ببخشیم.

  • چرا نمی توانیم ببخشیم؟
  • مدام در فکر انتقام هستیم. همیشه در فکرمان نفرت و انتقام است چون دیگران را به خاطر اتفاقات بدی که برایمان رخ داده مقصر می دانیم. این خیال باطل به نظر تسلی بخش است. با چنین تصوراتی دیگر لازم نیست خودمان مسئولیتی بر گردن بگیریم و راحت می توانیم درمورد دیگران قضاوت کنیم بدون اینکه درمورد خودمان قضاوتی شود. این تصورات باعث می شود در معرض همدردی، دلسوزی و پذیرش دیگران قرار گیریم.
  • ما نمی بخشیم چون می ترسیم با بخشش ما فرد مقابل رفتار ناخواسته و غیرمنطقی خود را ادامه دهد. این یک ترس بی پایه و اساس است. احتمال های دیگر هم وجود دارد که آن فرد تحت تاثیر بخشش ما، به حماقت کار خود پی ببرد و رفتار خود را تغییر دهد. از طرف دیگر، تنفر شما ممکن است زشتی رفتارش را در نظرش توجیه کند. بنابراین، اگر واقعاً می خواهید که تغییر کند، باید بخشیدن را تمرین کنید.
  • ما انتظار داریم دیگران همانطور که ما می خواهیم رفتار کنند. این خیلی نامعقول است اما بدون هیچ مقاومتی اتفاق می افتد، مشروط براینکه ما آن توقع را رها کنیم و اجازه بدهیم مردم طوری رفتار کنند که یاد گرفته اند و اتفاقات طوری اتفاق بیفتند که باید بیفتد. ما باید از دنیا برای پیشامدهایی که برایمان اتفاق می افتد قدردان و شکرگذار باشیمما کینه توزی می کنیم. قبول نمی کنیم که هر اتفاقی که برایمان می افتد درنتیجه همان چیزی است که خودمان دانه اش را کاشته ایم یعنی همان برخوردی که در مقابل رفتار دیگران یا واکنشی که در برابر محرک های اطراف نشان می دهیم. هیچکس مسئول تجربه های ناخوشایند ما نیست.
  • ترس از اینکه دیگران ما را ضعیف، احمق و ترسو قلمداد کنند. ما فکر می کنیم بخشش بهانه ای برای فرار، سستی و تنبلی یا بزدلی است و فقط آنها که قدرت جنگیدن ندارند می بخشند. اما بین ترسیدن و بخشیدن قاصله خیلی زیاد است. بله، افرادی هستند که ترس هایشان را به شکل بخشش نشان می دهند اما تصمیم شما برای بخشیدن شما را به یک فرد ترسو و بزدل تبدیل نمی کند. علاوه بر این، چرا نباید قبول کنیم که نمی توانیم بجنگیم؟ هیچ فضیلتی در جنگیدن نیست. من نمی دانم چرا همه ما عادت داریم از کسانیکه می جنگند اسطوره و قهرمان می سازیم. زمانی می توانیم بگوییم که عمل خوبی برای این جهان انجام داده ایم که به جای جنگیدن آن سعی کنیم آنرا زندگی کنیم.

  • آناتومی بخشش:
  • وقتی از کسی متنفر می شوید، به او اجازه می دهید به شما آسیب برساند و کنترل زندگیتان را در دست گیرد.
  • خطاکاران مثل انسانهای پست و تبه کار داستان ها می مانند.
  • تنفر ما از رفتار دیگران، ناراحتی و آشفتگی درونی ما را نشان میدهد.
  • همه انسانها جایی هستند که باید باشند و فقط از آن می توانند درس بگیرند.

  • وقتی می بخشید...
  • بااینکار فقط به خودتان نه به هیچ کس دیگر نیکی می کنید. اینکه نتوانید کار بدی که آن فرد علیه شما انجام داده را هضم کنید، دیگر مشکل شماست نه او. به شما آسیب می رساند نه او. شواهد بسیاری نشان می دهد نبخشیدن دیگران می تواند منجر به سنگ صفرا شود. اگر این مشکل به همسرتان هم سرایت کند، این سنگ در کلیه ها ایجاد می شود. این احساسات و عصبانیت ممکن است مشکلات کمر برایتان ایجاد کنید، البته برحسب اینکه فقدانی که حس می کنید درمورد مسائل مالی باشد یا احساسی.
  • اگر در قضاوتتان استاندارد غیرمعقول و بالایی دارید که بخشیدن را برایتان دشوار می کند، طبیعت خرده گیر و سرزنش کن شما ممکن است مشکلات پیچیده ای برای کبد یا سایر اندام های گوارشیتان ایجاد کند. بزرگی گفته است، فهمیدن و درک اهمیت بخشش از لحاط عقلانی یک چیز است و پیاده کردن آن در جسممان یک چیز دیگر. وقتی کینه می گیرید، نه تنها به فرد مقابل اجازه می دهید به شما آسیب برساند، بلکه به او اجازه می دهید هربار که فکر رفتار او به مخیله تان خطور کرد، کنترل زندگی شما را در دست داشته باشد.
  • وقتی دیگران را می پذیرید، دیگر آن صدمه و آسیبی که با قضاوت کردن آنها به شما وارد می شود را تجربه نخواهید کرد. 10 سال پیش زنی به نام چایتالی (البته نام واقعی او این نیست) متوجه می شود که شوهرش با زنی رابطه دارد. گرچه آن مرد بعدها متوجه اشتباهش می شود و به آن رابطه خاتمه می دهد اما برای چایتالی خیلی سخت بود که او را ببخشد. رابطه او به همسرش همینطور بد و بدتر می شد تاجاییکه یک روز چایتالی از سر ناچاری تصمیم می گیرد به همسرش یک شانس دیگر بدهد. در نیمه های این تمرین گذشت، او شروع به گریه می کند. با کمک شوهرش و معلم وی، چایتالی متوجه بیهودگی نگه داشتن نفرت و کینه همسرش در دل خود می شود. الان آنها زندگی بسیار شاد و خوشبختی دارند و از آزادی رهایی از نفرت ها، کینه ها و عصبانیت ها لذت می برند.
  • با گذشت سلامتیتان را ارتقاء می دهید. در بازی جنگ فقط شکست خورده ها هستند. یک ضرب المثل چینی می گوید، کسی که کینه توزی می کند باید دو قبر بکند. اگر خلاف آن را انجام دهد عمری طولانی و زندگی سالم خواهد داشت.
  • با گذشت شما حقیقت الهی را درک خواهید کرد. تجربیات بد به این دلیل در زندگی ما اتفاق می افتند که باید از آنها درس بگیریم. اینکه یاد بگیریم هر اتفاقی که در زندگیمان می افتد را نتیجه عمل خودمان بدنیم و کس دیگری را برای آن مقصر نشماریم یکی از این درس هاست. گاهی اوقات از کسانیکه فکر می کردم حق نشناس و غیرمنصف هستند بدم می آمد. اما بعدها، فهمیدم آنها مثل آدم بدهای داستان بودند که به قیمت اینکه دیگران از آنها بدشان بیاید، به ما کمک می کنند درس های خوبی از داستان بگیریم.
  • با گذشت شما همه کس هستید. اگر بخواهیم دیگران را جدا از خودمان بدانیم درک اشتباهی داشته ایم. اولین باری که در کودکی درمورد نیایش عیسی با خداوند درمورد بخشیدن کسانی که او را به صلیب کشیدند خواندم، تقریباً داشت گریه ام می گرفت. اما فهمیدم که ما هم می توانیم مثل او زندگی کنیم. امروز من می دانم هرکس که تصور کند آدمها بقیه قسمت های بدن او هستند قادر نخواهد بود به طریقی جز طریق عیسی عمل کند.
  • بخشیدن دیگران تنها واکنش معقولی است که دربرابر کسانیکه با اهانت و توهین با شما برخورد می کنند، باید داشته باشید. درک این آسان است که جدایی فقط یک خیال باطل است. باید این حقیقت را از ته دل باور داشته باشیم تا بتوانیم با آن زندگی کنیم.
  • با گذشت شما عشق می دهید. هربار که به رفتار غیرمنطقی دیگران واکنش می دهیم، اجازه می دهیم تنفرمان جای ارزش هایمان را بگیرد. این باعث می شود رفتاری که دوست نداریم را تقویت کنیم و احتمال دریافت رفتاری بهتر را از طرف آنها در آینده از خودمان می گیریم.
  • یک روز یک مرد مقدس عقربی را می بیند که تلاش می کند از گودالی بیرون آید تا جان خود را نجات دهد. سریعاً به طرف آن می رود و با دست لخت سعی می کند که به آن حیوان کمک کند. آن عقرب وقتی مرد می خواهد او را از گودال بیرون می آورد، دست او را نیش می زند. اما مرد با وجود درد عقرب را ول نکرده و زمین نمی اندازد.
  • وقتی از او می پرسند که چرا آن عقرب را دوباره داخل آب نینداخته او پاسخ می دهد که آن عقرب باوجود طبیعت متفاوتش، از او جدا نبوده است. کاری که عقرب انجام داده برای او که عقرب است طبیعی بوده پس او چطور می تواند برخلاف طبیعت خود که مردی مقدس است و باید به همه موجودات عشق داشته باشد، انجام دهد؟
  • عقرب وجود ما وقتی همیشه نیشش با نیش جواب داده شود، چطور میتواند واکنشی متفاوت یاد بگیرد؟ کسی که فقط تنفر را تجربه کرده باشد هیچوقت نمی تواند به کسی عشق ببخشد. ما آن چیزی را به دیگران می دهیم که درون ما وجود داشته باشد.

  • یاد بگیریم ببخشیم:
  • مطمئن باشید که می توانید ببخشید. نباید در مقابل اتفاقاتی که در زندگیمان می افتد مقاومت کنیم. اطمینان کنید، تسلیم شوید و اجازه بدهید که برایتان پیش بیاید. امیالتان را به اهداف تبدیل کنید. برای همه آنچه که دارید و همه اتفاقاتی که برایتان می افتد شکرگذار و قدردان باشید چون هر تجربه شما را داناتر و قوی تر خواهد کرد.
  • دست از مقصر کردن دیگران بردارید. وقتی باورتان این باشد که دنیا باید بر وفق مراد شما بچرخد، همه چیز برایتان سخت می شود. "او درست به من خبر نداد"، "او به من کلک زد"، "دکتره بی دقت بود" "او به من خیانت کرد" –به نطر می رسد اینها کاملاً صادقانه باشند. اما درواقعیت، فقط عدم اعتماد ما را در کامل کردن این جهان و دامن زدن به این باور باطل که نه اصول بلکه شانس، فرصت طلبی و بیقانونی در این جهان حکمرانی می کند و همه مردم می توانند مطمئن باشند که تاوقتی به خوبی حیله بازی و نیرنگ کنند می توانند راهشان را پیش ببرند.
  • مسئولیت پذیر باشید. عصبانیت را دور بریزید. آنها را حس کنید و بعد از خودتان بیرون کنید. آنچه که هست را همانطور بپذیرید و آنرا با طوری که فکر می کنید باید باشد مقایسه نکنید.
  • شروع به دادن کنید. یادتان باشد هروقت و هرچیزی که به دیگران بدهیم، آن را به خودمان داده ایم. دادن بخشش را آسانتر می کند. وقتی تصمیم بگیریم بخشش کنیم، تمرکز ما به سمت دادن معطوف می شود تا توقع داشتن. هرچه بیشتر به چیزهایی فکر کنید که باید متعلق به شما می بود اما به خاطر سوء نیت دیگران از شما گرفته شده است، بیشتر این جور اتفاقات را به سمت زندگیتان می کشانید.
  • تظاهر نکنید. ما گاهی اوقات تصور می کنیم بخشش کرده ایم بدون اینکه بدانیم خشم و تنفر هنوز در ناخودآگاه وجود ماست. درواقع، بخشش واقعی یعنی هیچوقت نیاز به بخشیدن را احساس نکنید.
  • واکنش های خود را بشناسید. بیشتر اوقات ما روی محرک هایمان تمرکز می کنیم نه واکنش هایمان. اگر به جای محرک ها روی واکنشمان متمرکز باشیم به جایی می رسیم که واکنش ها و عادت هایمان را تحت کنترل خود درمی آوریم و درنتیجه می توانیم آنها را حل کنیم.
  • اعمال دیگران را بپذیرید. این چهار فضیلت را باید همیشه به ذهن داشته باشید: یک احترام، دلسوزی و توجه به آنها که در انجام مسئولیتی که نسبت به ما داشته اند شکست خورده اند، دوم دوستی، بدون تمایل به تملق و سوء استفاده، سوم همدلی، و نه دلسوزی نسبت به فقیران و چهارم شادی نه حسادت نسبت به انسانهای والا از لحاظ معنوی دشمنانتان را دوست بدارید. تدریجاً این کار را همیشه و در مقابل همه به کار گیرید.
  • خود را ببخشید. از دست خودتان عصبانی هستید چون اعمالتان به شکست ختم شده است—یعنی نتیجه ای که به دست آورده اید برخلاف انتظاراتتان بوده است. در غیاب این انتظارات دلیلی برای عصبانی شدن از خودتان ندارید. پس خود را بپذیرید و به خودتان اجازه دهید اشتباه کند تا بتوانید از آنها درس بگیرید.
  • زندگی زندانی پرعذاب است تا زمانیکه یاد بگیرید ببخشید. وقتی انسانهای والایی مثل بودا به عذاب های ما اشاره می کنند، فقط می خواهند به ما یادآور شوند که طبیعت ما سعادت جاودانی است پس باید خودمان از این زندانهای خودساخته رها کنیم. برای آنها که یاد می گیرند همه را دوست داشته باشند و ببخشند، زندگی دوباره روی ریل های خود برمی گردد و آنها را به سفری لذت بخش از عشق و خوشبختی رهسپار می کند.
دوشنبه 14/6/1390 - 9:2
ایرانگردی
  • گلستان در آئینه تاریخ...  
  • این استان بزرگترین و آبادترین سرزمین در شمال ایران در سده های اولیه اسلامی و قبل آن بوده است. این سرزمین تا قرن هفتم موسوم به ایالت گرگان بوده و از قرن هفتم تا چهاردهم به نام ایالت استرآباد نامیده شد.
  • سابقه تمدن در آن با توجه به کاوش های باستان شناسی به حدود 6 هزار سال قبل بر می گردد و در حقیقت یکی از قدیمی ترین ایا لت های ایران و مرکز عمده تمدن نشین از آریائیها در شمال ایران بوده است.
  • در گذشته وسعت آن به تنهایی بیش از وسعت ایالت طبرستان (مازندران) و گیلان بوده و با سرزمین های وسیعی چون سعده و خوارزم برابری می کرد. این استان از زمان هخامنشیان به بعد به صورت یک ایالت ایران بوده است. زمان سامانیان به همراه چندین ایالت دیگر در مجموعه سرزمین خور آسان ایران قرار داشت. با ورود اسلام و در سده های اولیه آن بخصوص دوران طلایی اسلام و بعد از آن گرگان نقش مهمی در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی داشته است، به طوریکه دانشمندان و بزرگی همچون عبداقاهر جرجانی ( مؤلف اسرارالبلاغه و دلائل الاعجاز و ...) سید اسماعیل جرجانی (مؤلف ذخیره خوارزمشاهی اولین و بزرگترین دایرالمعارف پزشکی به زبان فارسی)، فخرالدین اسعد گرگانی (یراینده ویس و رامین) و میر داماد (مؤلف قبسات و صراط المستقیم)، شاعران میرفندرسکی و . . . می باشند. گرگان امروز که تا اسفند 1316 استرآباد خوانده می شد، در عهد صفویه به دارالمؤمنین مشهور بوده است.
  • دوشنبه 14/6/1390 - 9:2
    ایرانگردی
    • موقعیت و ویژگی های استان گلستان...  
    • استان گلستان با مساحتی بالغ بر 22هزار کیلومتر مربع در جنوب شرقی دریای خزر واقع شده است که از شمال به جمهوری ترکمنستان، از جنوب به استان سمنان، از شرق به استان خراسان و از غرب به استان مازندران محدود است.
    • جمعیت استان بر اساس سرشماری سال 1381 حدود 000/600/1 نفر بوده که 7/58 درصد آن در مناطق روستایی و 3/41 درصد در مناطق شهری ساکن هستند. جمعیت مذکور در 11 شهرستان، 18 شهر، 16 بخش 45 دهستان قرار دارند. جغرافیای طبیعی استان به نحوی است که به سه بخش کوهستانی، دامنه ای و جلگه ای تقسیم شده و از نظر آب و هوایی دارای اقلیم مدیترانه ای و بیابانی است. قره سو، اترک وگرگانرود از رودهای پر آب استان محسوب می شوند و پیرگرد کوه بلندترین کوه استان بوده و کوه های گلدین، شاهکوه، زریوان و خواجه قنبر از دیگر کوه های مهم استان به شمار می روند.
    • در کنار کشاورزی که محور اصلی فعالیت های اقتصادی مردم این استان است، دامداری، شیلات و صنایع تبدیلی نیز از رونق خاصی برخودار است. از محصولات عمده کشاورزی منطقه می توان از گندم، پنبه، دانه های روغنی، غلات، توتون، برنج و . . . را نام برد.
    • استان گلستان به علت دارا بودن شرایط مساعد اقلیمی و زیست محیطی, از دوران پیش از تاریخ, دوران تاریخی و دوران اسلامی به عنوان یکی از استقرارگاه های بشری مورد توجه بوده و نتایج حاصل از کاوش های علمی باستان شناسی در مکان های باستانی حاکی از این مطلب است.
    دوشنبه 14/6/1390 - 9:1
    دانستنی های علمی
    • ترکیب قومی، زبانی و مذهبی...

    • استان گلستان دارای قومیت های مختلف اعم از فارس، ترک، کرد، ترکمن، بلوچ، قزاق، سیستانی و غیره است و افزون بر 20 قوم در این استان به سه گروه عمده فارس، ترکمن و مهاجر تقسیم می شوند. فارس ها در نواحی مرکزی و جنوبی منطقه سکنی دارند و اکثریت جمعیت استان را تشکیل می دهند و به دو گروه فارس های بومی و مهاجر تقسیم می شوند. فارس های بومی استان بیشتر به گویش های گرگانی، کتولی و مازندرانی تکلم دارند. این گروه از مردم استان شیعه مذهب می باشند.
    • گروه دوم ترکمن ها هستندکه به دو تیره یموت و گوکلان تعلق دارند. آنها سنی مذهب هستند و در نواحی شمالی منطقه در جلگه گرگان سکونت دارند و به زبانی ترکمنی تکلم می کنند.
    • سومین گروه مهاجرین به این استان می باشند که اغلب سیستانی، بلوچ، سمنانی و خراسانی می باشند. با وجود تنوع قومیتی، زبانی و مذهبی در این استان، مردم این خطه با وحدت و صلح و صفا به زندگی خود ادامه می دهند و نقطه اشتراک آنها دین اسلام و فرهنگ ایرانی بوده و حلقه اتصال بین آنها زبان فارسی و منافع جمعی و مشترکشان در بهره وری این سرزمین حاصلخیز می باشد.
    دوشنبه 14/6/1390 - 9:1
    ایرانگردی
    • معرفی اماکن باستانی استان گلستان...

    • بر اساس طبقه بندی علم باستان شناسی محوطه باستانی به 3 دسته کلی (پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی) تقسیم بندی می گردند. به همین دلیل در اینجا آثار باستانی استان گلستان را به ترتیب معرفی می نمائیم:

    • دوره پیش از تاریخ..
    • غار کیارام:
    • غار کیارام که در محل به آن غار وسط دل دل می گویند. و در ادبیات باستان شناسی به نام کیارام معروف است. در روستای فرنگ بخش گالیکش قرار دارد. این غار قدیمی ترین غار مسکونی شناخته شده در استان گلستان است. بر اساس آثار به دست آمده از حفاری های باستان شناسی قدمت این مکان به دوره پارینه سنگی میانه (حدود صد هزار سال قبل از میلاد = دوره موسترین) می رسد و این غار محل سکونت گروه های شکارچی و جمع آورندگان غذا بوده است که توسط باستان شناس آمریکایی به نام مک بورنی شناسایی و مورد کاوش قرار گرفت.
    • آق تپه:
    • آق تپه در 15 کیلومتری شمال شرق گنبد کاووس و در350متری جنوب غربی روستای بزاق آباد قرار دارد. کاوش باستان شناسی آن در سال 1379 به سرپرستی دکتر صادق ملک شهمیرزادی انجام شد و سه دوره فرهنگی به نام های فلات عتیق، فلات قدیم و عصر آهن و هخامنشی شناسایی شد. در واقع آق تپه کهن ترین روستای پیش از تاریخ دشت گرگان تا به اکنون در مطالعات باستان شناسایی به حساب می آید که قدمت آن به بیش از 7500 سال قبل می رسد.
    • تورنگ تپه:
    • تورنگ تپه در حدود 17 کیلومتری شمال شرقی شهر گرگان واقع شده است. آثار بدست آمده از کاوش های علمی در این تپه خاکی از سکونت انسان تا 6000 سال پیش از میلاد در منطقه بوده و علاوه بر آثار دوران پیش از تاریخ آثاری از دوران عصر برنز (مفرغ) عصر آهن دوره اشکانیان و ساسانیان و اسلامی از این محل به دست آمده است. آنچه که در تورنگ تپه از همه چشمگیرتر است وجود قلعه از دوره ساسانیان (قرن سوم تا پنجم میلادی) است که تاریخ احداث آن به دوره اشکانیان می رسد و همچنین یک چهار طاقی که مربوط به قرن هفتم میلادی می باشد.

    • دوره تاریخی..
    • یاریم تپه:
    • این تپه به فاصله تقریبی 9 کیلومتری جنوب شهرستان گنبد کاووس واقع شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از کاوش های باستان شناسی در این تپه 33 لایه استقراری مشخص شد که به تحتانی ترین لایه آن در بردارنده بقایای دوره نو سنگی (دوره یک) و قدمت آن حداقل به هزاره پنجم قبل از میلاد می رسد. فوقانی ترین لایه استقراری در یاریم تپه با سفال های مشخصه دوره پارت همراه بودند که مشابه سفال های تورنگ تپه است. استروناخ این تپه را مورد کاوش قرار داد.
    • دیوار تاریخی گرگان:
    • یک از بارزترین آثار معماری دشت گرگان وجود آثار دیواری از آجر و خشت است که در مسافتی بالغ بر 200 کیلومتر از دشت گرگان از ارتفاعات زاو در شرق استان تا گمیشان در کنار دریای خزر در غرب را در بر می گیرد. نام های متعددی بر این محل اطلاق شده است. از جمله سد انوشیروان، سد اسکندر، سد فیروز، قرل آلان (مار سرخ) یا غزل آلانگ. در طول این دیوار 40 قلعه وجود دادکه با پلان مربع یا مستطیل احداث شده اند بر اساس شواهد و یافته های معماری که در کاوش های این اثر تاریخی بدست آمده است، این بنا به دوره ساسانی تعلق دارد.
    • شهر قدیمی تمیشه و دیوار آن:
    • بقایای شهر قدیمی تمیشه و دیوار آن در غرب روستای سرکلاته خراب شهر (شهرستان کردکوی) به صورت تپه های پست و ناهمواری هایی جلب توجه می کند به استناد گزارش علمی برخی از باستان شناسان این شهر پایتخت یک سلسله محلی متعلق به اسلام تا دوره سلجوقی بوده است. بخشی از عناصر حفاظتی شهر متعلق به دوره ساسانی و در زمان سلطنت خسرو انوشیروان ساخته شده بود. دیوار این شهر از دامنه کوه واقع در جنوب روستای سرکلاته خراب شهر شروع شده و تا محلی به نام پل خشتی در روستای باغوکناره در ساحل دریای خزر ادامه دارد.
    • دوره اسلامی..
    • بناهای این دوره با توجه به کاربری و عمکرد آن ها به دو دسته مذهبی و غیر مذهبی تقسیم می شوند و بر اساس این طبقه بندی به معرفی نمونه هایی از آن می پردازیم:

    • بناهای مذهبی..
    • مسجد جامع گرگان:
    • این مسجد در بازار سنتی و قدیمی نعلبندان در زمینی به مساحت 1600 متر مربع واقع شده است. بنای اصلی مسجد جامع متعلق به دوره سلجوقی است که از این دوره تنها مناره آجری آن باقی مانده است که دارای کتیبه ای به خط کوفی می باشد. در داخل مسجد بر دیوارهای ایوان غربی آن سنگ نبشته های زیادی نصب شده است. منبر قدیمی و تاریخی آن (که تاریخ سال 859 و تاریخ 1018 ه.ق روی آن حک شده است) در ایوان غربی نگهداری می شود. این مسجد چندین بار مرمت شده است. از جمله در زمان شاه عباس اول (966، 1039 ه.ق) و دوم صفوی.

    • مدرسه عمادیه:
    • مدرسه عمادیه در محله قدیمی دربنو گرگان با فرم چهار ایوانی واقع شده است. زمان احداث مدرسه بر اساس شواهد وقف نامه های موجود در زمان صفویان بوده و در دوره های بعد نیز مرمت و بازسازی شده است. این بنا دارای نقشه چهار ایوانی می باشد و بر بالای طبقه دوم ایوان غربی آن گلدسته چوبی احداث شده که جایگاه موذن است.

    • مدرسه و مسجد کریم ایشان:
    • این بنا در شرق کلاله، در روستای کریم ایشان و در مسیر جاده کلاله به مراوه تپه واقع شده و از آثار متعلق به دوره قاجار است. این بنا دارای یک حیاط چهارگوش و 23 حجره است. و دارای 2 گلدسته کوچک بر سردر و چهار گلدسته در چهار گوشه ساختمان است. تاریخ ساختمان مدرسه و مسجد کریم ایشان، سال 1328ه.ق است.
    • برج (گنبد) قابوس:
    • برج قابوس یکی از بی نظیرترین یادمان های برجسته معماری ایران در دوره اسلامی است که در شمال شهر گنبد کاووس و در 3 کیلومتری بازمانده شهر قدیم جرجان مرکز حکومت آل زیار قرار دارد. اثر مذکور که بر روی تپه ای به بلندی 15 متر قرار گرفته است به سال 397 ه.ق به عنوان یادمان شمس المعالی قابوس بن وشمگیر ساخته شده است. ارتفاع این برج 55 متر و با احتساب بلندی تپه در مجموع به 70 متر از سطح زمین ارتفاع دارد. به فاصله 3 متر از پائین و حدود 2 متر از پائین قاعده مخروط و بر روی بدنه آجری آن دو ردیف کتیبه آجری به خط کوفی ساده نصب شده است که بانی و تاریخ احداث آن را معرفی می نماید.

    • مدرسه و مسجد کریم ایشان:
    • این بنا در شرق کلاله، در روستای کریم ایشان و در مسیر جاده کلاله به مراوه تپه واقع شده و از آثار متعلق به دوره قاجار است. این بنا دارای یک حیاط چهارگوش و 23 حجره است. و دارای 2 گلدسته کوچک بر سردر و چهار گلدسته در چهار گوشه ساختمان است. تاریخ ساختمان مدرسه و مسجد کریم ایشان، سال 1328ه.ق است.

    • برج رادکان:
    • این برج در 24 کیلومتری جنوب کردکوی و بر فراز تپه ای بنا شده که از موقعیت خاص طبیعی برخوردار است. برج مذکور به ارتفاع 37 متر به دستور اسپهبد ابوجعفر از شاهزادگان طبرستان و از فرمانروایان آخر سلسله باوندی در زمان زیاریان ساخته شده است. بر بالای این برج کتیبه ای به دو زبان پهلوی و کوفی دیده می شود که استفاده از خط پهلوی راحتی چهار قرن بعد از ورود مسلمانان به این منطقه نشان می دهد.
    • امامزاده اسحاق (نور):
    • این امامزاده که به شکل کثیرالاضلاع ساخته شده است، در محله سرچشمه گرگان قرار دارد. این امامزاده دارای تزئینات آجری محراب گچبری و دو لنگه در قدیمی و صندوق چوبی نفیس است که تاریخ 867 ه.ق در روی آن حک شده است. این بنا از بناهای قرن نهم ه.ق است.

    • امامزاده روشن آباد:
    • بنای امامزاده روشن آباد در حدود 15 کیلومتری بین راه گرگان و کردکوی در نزدیکی روستای سرکلاته شموشک و دو رود محله و در وسط باغ مشجر و قبرستان واقع شده است. این بقعه دارای رواق و حرم چهارگوش و گنبد ساقه دار و مدور است. صندوق روی مرقد دارای تاریخ 879 ه.ق بوده و در دو لنگه نفیس آن نیز به 869 ه.ق است.

    • امامزاده یحیی بن زید:
    • مقبره این امامزاده در قسمت غربی شهر گنبد کاووس واقع شده است. این بنا از معروفترین بناهای متبرکه استان گلستان و از فرزندان امام زین العابدین که در زمان حکومت بنی امیه قیام نموده و درسال 120 ه.ق به قتل رسید. از بناهای قدیمی این بقعه محراب ایلخانی آن عصر که دارای تزئینات گچین با نقوش گیاهی هندسی آیاتی به خط کوفی است.

    • آرامگاه مختومقلی فراغی:
    • آرامگاه مختومقلی فراغی شاعر و عارف نامی و یکی از مفاخر فرهنگی کشور در محلی به نام آق تقه یا آق تقای (دشت سفید) بین مراوه تپه و کرند و در 155 کیلومتری شمال شرق شهرستان گنبد کاووس قرار دارد. احداث آرامگاه مختومقلی فراغی متعق به عصر حاضر می باشد که سبک طرح نقشه آن آمیزه ای از گل وحشی و آلاچیق ترکمنی است.
    • بناهای غیر مذهبی..
    • بافت های روستایی:
    • جغرافیای طبیعی استان گلستان بر معماری روستاها و شهرها تأثیر مستقیم داشته به طوری که جلوه هایی از معماری ارزشمند استان را می توان در آن مشاهده نمود که شاخص های هر منطقه جغرافیایی را می توان به شرح ذیل مثال زدنی است. منطقه کوهستانی: روستای شاهکوه.
    • منطقه کوهپایه و جنگلی: روستای زیارت.
    • منطقه دشت (جلگه ای): روستای بناور، روستای قارقی.

    • بافت قدیم شهر گمیشان:
    • شهر گمیشان در 55 کیلومتری شمال غرب شهر گرگان و در شهرستان ترکمن واقع است. نام محلی این شهر گمیش دپه (تپه نقره ای) است. برخی آن را شهر آبسکون می داند. گمیشان دومین شهری در استان گلستان است که بعد از شهر گرگان دارای بافت با ارزش فرهنگی است. ابنیه بافت گمیشان دارای معماری سنتی دوره قاجار و پهلوی هستند. فرم شیروانی بنا، سکوسازی، بهره گیری وسیع از چوب از ویژگی های برجسته معماری شهر به حساب می آید. بافت قدیم گمیشان دارای چند محله است که عبارتند از: محله خوزین ها، محله شیر محمدی ها، محله شیروانی ها، محله مصطفائی ها و . . . اشاره نمود. سبک معماری شهر به صورت معماری روسی اجرا شده است.
    • پل آق قلا:
    • این پل بر روی گرگان رود احداث شده است. طول 76 متر و عرض معبر آن 30/4 است. ارتفاع پل تا سطح آب در حالت عادی 11 متر است. پایه های این پل به دوره سلجوقی بر می گردد و صفویان بر روی پایه های به جا مانده، پل جدید خود را احداث کردند.
    • شهر باستانی جرجان:
    • خرابه شهر جرجان که در سه کیلومتری جنوب غربی شهر گنبد کاووس قرار گرفته است یکی از بلاد معتبر در دوره های سامانیان، آل زیار و سلجوقیان بوده که بر اثر حملات مغول ها در 617 ه.ق از بین رفته است. این شهر بر روی ویرانه ای شهری از دوران پارتی و ساسانی با وسعتی در حدود 1200 هکتار ساخته شده و از لحاظ معماری و شهرسازی بسیار پیشرفته بوده است.

    • محوطه و گورستان خالد نبی:
    • گورستان خالد نبی در حدود 55 کیلومتری شمال شرقی شهرستان کلاله قرار دارد که از مشرق کوه های بابا شملک و از شمال، جنوب و غرب به هزاره دره منتهی می شود. حاشیه بنای خالد نبی گورستان عظیمی بر روی تپه ماهوره اطراف وجود دارد که همگی دارای سنگ مزارهای ایستاده هستند که از نظر فرم و تزئینات با دیگر سنگ مزارهای شناخته شده در منطقه متفاوت هستند. همچنین بقعه خالد ابن سنان در بالاترین سطح این محوطه قرار دارد.

    • موزه گرگان:
    • موزه گرگان در اردیبهشت ماه سال 1343 در کاخ سلطنتی واقع در پارک شهر فعلی افتتاح شد و تا سال 1358 دایر بود لکن ساختمان فعلی موزه گرگان در خیابان شهداء و جنب امامزاده عبدالله شهر گرگان قرار دارد. این موزه در سال 1355 به عنوان موزه سنگ قبر افتتاح شد و در بهمن 1367 به صورت موزه منطقه ای در آمد. موزه گرگان به سه بخش که شامل بخش های باستان شناسی، مردم شناسی و بخش سنگ مزارهایی که به دست آمده از گورستان های قدیمی منطقه می باشد، تقسیم می گردد.
    دوشنبه 14/6/1390 - 9:1
    ایرانگردی
    • معرفی گردشگاه های طبیعی استان گلستان...

    • پارک جنگلی نهارخوران:
    • این پارک قدیمی ترین تفرجگاه های استان گلستان بوده که در 4 کیلومتری جنوب شهر گرگان واقع شده است. دارای فضای جنگلی در طرفین جاده برای تفرج است. و با داشتن آب و هوای مناسب و دامنه پر شیب جنگلی مورد استفاده تفرج کنندگان داخلی و خارجی قرار می گیرد. این پارک دارای مهمانسرا های عمومی به ویژه مهمانسراها و کمپ های اقامتی زیبا است.

    • پارک ملی گلستان:
    • این پارک در 150 کیلومتری شرق گرگان واقع شده است و مساحت آن 91895 هکتار است. پارک ملی گلستان نخستین پارکی است که در ایران عنوان پارک ملی را به خود اختصاص داده است. این پارک با داشتن اقلیم های متفاوت و مناطق زیستی متنوع جنگلی، استپی و چشم اندازها و مناظر متبوع طبیعی از جمله جاذبه های گردشگری استان گلستان محسوب می گردد. اهمیت آن از نظر محققین و دانش پژوهان به لحاظ دست نخوردگی جوامع زیستی، گیاهی و جانوری و اکوسیستم های طبیعی، به عنوان میراث طبیعی و تنوع ژنتیکی بسیار زیاد است.
    • پارک جنگلی النگ دره:
    • این پارک در جنوب غربی شهر گرگان به فاصله 3 کیلومتری شهر واقع شده است. پارک جنگلی النگ دره در دامنه جنگل های انبوه شمالی از پوشش درختان منحصراً جنگلی برخوردار بوده و رودخانه ای از وسط آن می گذرد.

    • پارک جنگلی دلند:
    • پارک جنگلی دلند در 11 کیلومتری غرب آزادشهر و در کنار جاده اصلی گرگان – مشهد واقع شده است. این پارک پوشیده از درختان با ارزش جنگل های شمال مانند بلوط، آزاد، افرا و انجیلی است و از امکانات تفرجگاهی مانند آب آشامیدنی، سرویس بهداشتی و کمپ چوبی برخوردار است.
    • پارک جنگلی کردکوی:
    • این پارک در 4 کیلومتری جنوب شهر کردکوی واقع شده و مساحت آن 54 هکتار است. از ویژگی های آن داشتن آب و هوای مناسب و نسبتاً خنک در تابستان و همچنین وجود رودخانه پلنگ پا می باشد.
    • پارک جنگلی قرق:
    • این پارک در 23 کیلومتری شرق گرگان در کنار جاده اصلی ترانزیت واقع شده و مساحت آن 650 هکتار است. بخش اعظم پارک جنگلی قرق در محیط جلگه ای قرار گرفته و دارای امکانات تفرجی است. این پارک محل نگهداری گوزن های بومی جنگل های شمال ایران است.
    • تالاب های آلاگل، آجی گل و آلما گل:
    • این تالاب ها در 60 کیلومتری شمال گرگان و در نواحی مرزی استان گلستان با کشور ترکمنستان واقع شده است. مساحت آن به ترتیب 2500، 350 و 207 هکتار بوده که به صورت نگینی در صحرا نمایان است. وجود پوشش درختچه های گزونی و چگن در حاشیه این تالاب ها در یک منطقه صحرایی جلوه خاصی را به آن ها بخشیده است. در تمامی فصول به ویژه در فصل زمستان با حضور پرندگان مهاجر از انواع فلامینگوها، قوها، اردک ها، پرستوهای دریایی، غزها باکلان و انواع دیگر پرندگان آبزی و کنار آبزی هیاهوی خاصی به این تالاب ها داده می شود.
    • پارک جنگلی نهارخوران:
    • این پارک قدیمی ترین تفرجگاه های استان گلستان بوده که در 4 کیلومتری جنوب شهر گرگان واقع شده است. دارای فضای جنگلی در طرفین جاده برای تفرج است. و با داشتن آب و هوای مناسب و دامنه پر شیب جنگلی مورد استفاده تفرج کنندگان داخلی و خارجی قرار می گیرد. این پارک دارای مهمانسرا های عمومی به ویژه مهمانسراها و کمپ های اقامتی زیبا است.
    • سواحل جنوب شرقی دریای خزر:
    • وجود خلیج گرگان با وسعت 68800 هکتار که به طول 5/6 کیلومتر از دریا منفک گردیده از مهمترین محورهای دارای قابلیت توریستی است. سواحل جنوبی و شرقی دریای خزر برخلاف سواحل شمالی آن هیچگاه دوره یخبندان ندارد، لذا پیوسته شرایط جلب توریست داشته و آماده انجام همه گونه ورزش آب است. خلیج گرگان به همراه شبه جزیره میانکاله به عنوان پناهگاه حیات وحش به علت داشتن اهمیت زیستی زیاد یکی از ذخیره گاه های زیست کره در جهان به ثبت رسیده است. جزیره آشوراده نیز یکی از مکان های مهم جلب توریست در ساحل شرقی دریای خزر است. ضمناً این جزیره یکی از مهمترین مراکز خاویار در شمال کشور می باشد.
    • آبشار گلستان:
    • یکی از آبشارهای مهم پارک ملی گلستان است. این آبشار در تفرجگاه آبشار پارک واقع شده است و دارای 5/19 متر ارتفاع است و از آبشارهای صخره ای پر جاذبه ای که محیط اطراف آن را پوشش درختان جنگلی پهن برگ خزری پوشیده است.

    • آبشار کبود وال:
    • این آبشار در 5 کیلومتری جنوب شهر علی آباد در محل تفرجگاه عمومی شهر واقع شده است. این تفرجگاه با داشتن امکاناتی برای جلب توریست، از مهم تفرجی استان گلستان محسوب می شود.

    • آبشارهای شیرآباد:
    • آبشارهای شیرآباد در 6 کیلومتری جنوب شهر خان به بین در میان جنگل های انبوه واقع شده اند. این آبشارها 7 عدد و دارای ارتفاع متفاوت می باشند. بلندترین آن ها با ارتفاع قریب به 20 متر در میان پوشش سبز جنگل های پهن برگ قرار دارد و آب با درخشندگی خاصی به صورت پودر وارد استخر پای آبشار می گردد. در بالای آخرین آبشار غار معروفی با جاذبه خاص وجود دارد.
    • آبشار لوه:
    • این آبشار در گالیکش در فاصله 14 کیلومتری غرب پارک ملی گلستان واقع شده که محل آن در 5 کیلومتری جنوب روستایی به همین نام است. چند آبشار پی در پی در میان جنگل های انبوه پهن برگ منظره بدیعی ایجاد نموده است.
    • باران کوه:
    • یکی از نقاط بسیار دیدنی و جذاب واقع در جنگل شصت کلاته است که در جنوب شرقی شهر گرگان واقع شده است.
    • گل رامیان:
    • یک استخر طبیعی بیضی شکل است که طول آن 90 متر، عرض آن 80 متر و عمق آن بین 44 تا 80 متر می باشد. گل رامیان در 5 کیلومتری جنوب شهر رامیان واقع شده است. آب آن که از عمق می جوشد به علت داشتن عمق زیاد منظره زیبایی ایجاد نموده است. گل رامیان که در میان جنگل های انبوه پهن برگ به ویژه گونه های با ارزش زربین واقع شده دارای چشم انداز زیبایی است.
    • چشمه آب گرم زیارت:
    • در 12 کیلومتری جنوب شهر گرگان روستای ییلاقی زیارت واقع شده است که چشمه آب گرم آن یکی از جاذبه های گردشگری شهر گرگان است. بازسازی اخیر آب گرم، آن را قابل بهره گیری عموم نموده است.
    • بازارهای استان:
    • بازارهای استان شامل بازارهای دائمی شهرها، بازارهای هفتگی و بازار روز است. از مهمترین بازارهای دائمی که مرکز خرید روزانه عموم مردم است بازار نعلبندان می باشد. بازارهای هفتگی از قدیم الایام در شهرهای آق قلا و بندرترکمن متداول بوده که به تبعیت از آن امروزه بازارهای روز در چند شهر دیگر استان دایر گردیده است.

    دوشنبه 14/6/1390 - 9:1
    مورد توجه ترین های هفته اخیر
    فعالترین ها در ماه گذشته
    (0)فعالان 24 ساعت گذشته